دیدگاه زیبا و تأثیرگذار رضا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
تصاویر زیبای این فایل به همراه توضیحات عالی مریم عزیز تبدیل شد به یک کلاس آموزشی. موضوع تکامل رو چقدر عالی توضیح دادید و اهمیت اون رو گوشزد کردید. استاد در دوره های مختلف درباره این موضوع صحبت کردند اما درک این موضوع هم نیاز به تکامل داره. اتفاقا همین دو سه روز قبل بود که دوباره فایل جلسه 2 و 3 یکی از دوره های استاد رو درباره تکامل می دیدم. این آگاهی ها به من کمک کرد بازهم بیشتر به این موضوع توجه داشته باشم.
اولین صدمه ای که توجه نکردن به تکامل به من میزنه اینه که آرامش من رو مختل میکنه و اگه مهارش نکنی، به مرور تبدیل میشه به عجله کردن برای رسیدن به خواسته ها
و عجله کردن هم کار شیطونه و نتیجش مشخصه.
وقتی به روند چند ساله خودم توجه میکنم خیلی روزها به خاطر درک نکردن قانون تکامل حالم بد بود. احساس شکست داشتم، همش فکر میکردم خوب نیستم و به دنبال راه چاره ای بودم، دوست داشتم تکنیک خاصی یاد بگیرم که زودتر نتیجه بده، یا یک تمرین خاصی باشه که هر روز انجامش بدم و خیالم راحت باشه که زودتر به خواسته هام میرسم و مدتها وقت صرف این موضوعات میکردم اما نتیجه بهتر که نمیشد تازه بدتر هم میشد.
الان که شرایط فعلی و نتایجی که تجربه کردم توجه میکنم، هیچکدام بخاطر تلاش های بیش از حد من برای زودتر رسیدن به خواسته ها نبوده. همه آنچه امروز در زندگیم تجربه میکنم خودبخودی وارد شد، و تنها دلیلش اینه که من ادامه دادم. هر روز فایل گوش میکنم، هر روز به نکات مثبت توجه میکنم، هر روز با خدای خودم حرف میزنم و همین ادامه دادن باعث ورود نعمت های بیشتر به زندگی من شد نه تلاش شبانه روزی و خوندن کتابهای بیشتر و خیلی از کارهایی که انجام دادم.
امروز تکامل رو بهتر درک میکنم، گرچه هرچه جلوتر بری باز هم باید بهتر بتونی تکامل رو درک کنی چون قراره نتایج بزرگتر بشه و تجربه های متفاوتی داشته باشی پس باز هم تکامل نیاز داره.
امروز در توضیحات مریم عزیز نکته قشنگی از استاد رو اشاره کردند که موجودات به روند تکامل جهان هستی متصل هستند چه بخوان و چه نخوان. دقیقا اینو تجربه کردم. چون روزهایی که خیلی حالم بد بود و احساس شکست داشتم خداوند کاری به من نداشته و روند تکامل در حال طی شدن بوده و روزهایی که خیلی تلاش میکردم که زودتر به نتیجه برسم بازم خداوند کاری به من نداشته و تکامل در حال طی شدن بوده. یک روز که خیلی از تلاش کردنم برای موفقیت خسته شده بودم حسابی به خدا شکایت کردم که چه وضعیه آخه؟
این همه فایل گوش دادم، این همه مطالعه این همه تمرکز پس چرا نتیجه بزرگ نمیشه و دو سه روز بعد به وضوح درک کردم خداوند به من گفت:
((خداوند پاسخ تلاش های شرک آلود تو را نمی دهد))
انقدر این پاسخ واضح بود که شوکه شدم و وقتی بررسی کردم دیدم کاملا درسته، تلاش من شرک آلود بوده در جهت رضایت مشتری و جلب توجه مشتری بوده. همه اینها روند تکامل من بوده، اشتباهاتی که مرتکب شدم، دست و پا زدن های الکی، احساس بدهای بی خودی و همه سبب شد که مسیر برای من سخت بشه.
امروز بار دیگر تعهد میدم و به خودم یادآوری میکنم که به تکامل توجه کنم. از زندگی لذت ببرم و اجازه بدم خداوند مسیر من رو مهیا کنه. همانطور که بدون سختی کشیدن جسم من بزرگ شد؛ بدون سختی کشیدن راه رفتن آموختم؛ بدون سختی کشیدن حرف زدن رو یاد گرفتم؛ بدون سختی کشیدن این همه نعمت در زندگی من وجود داره؛
از این تجربه استفاده کنم برای درک بهتر تکامل. در کتابی از زبان خداوند خواندم که مهمترین رسول پروردگار تجربه است که شما به آن هیچ توجهی نمیکنید. خیلی به این جمله فکر کردم و دیدم در همه موضوعات زندگی وجود داره. من بارها در زندگی تجربه هایی دارم که ایمان دارم فقط کار خداوند بوده، اما در موضوع دیگری باز توکل به خدا ندارم. چون توجه به تجربه خودم از خداوند ندارم. چون موضوعات زندگی متفاوت از یکدیگرند و من دست خداوند در موضوع قبلی را فراموش میکنم. در صورتی که گرچه موضوعات زندگی متنوع هستند اما خداوند یکتاست و صاحب قدرت در تمام موضوعات زندگی.
مدتهاست که سعی میکنم از تجربه هایی که از خداوند دارم در موضوعات جدید کمک بگیرم و خودم رو آروم کنم و مطمئن باشم که همه چیز برای من فوق العادست. هرچه درباره موضوع تکامل نوشته بشه و گفته بشه بازم کمه. چون نقطه مقابل عجله است و بذر عجله توسط شیطان درون کاشته شده و به خوبی ازش مراقبت میکنه ولی من هنوز در مراقبت از بذرهای ایمانم به اندازه شیطان خوب عمل نمیکنم.
همیشه به خودم میگم دلیل اینکه از شیطان شکست میخوری اینه که اون گرچه هیچ قدرتی نداره ولی چون پیوسته داره کارش رو انجام میده بر من پیروز میشه. گرچه خیلی دفعات پیروزیش کمتر از قبله ولی بازم هست و اینجا مفهم آیه شریف قرآن رو بهتر درک میکنم که خداوند می فرماید در سعی خود استمرار ندارید: إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتّی
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 73121MB8 دقیقه
به نام خداوند هدایتگر
شرایط به طرز جادویی خوب بود واقعا از در و دیوار شرایط عالی و آسون شدن من بر آسونیها داشت اتفاق میافتاد تا اینکه حس کردم که از خوب بودن شرایط کم میشه و اینو خیلی زود متوجهش شدم، دنبال راه چاره گشتم دیدم که نه من حتی بیشتر از قبل هم دارم از خودم مایه میگذارم پس چطوره که شرایط داره به سمت نادلخواهتری پیش میره چرا داره اوضاع هی از آسون بودنش کم میشه دنبال راه چاره بودم و هر بار سعی کردم که بهترش کنم ولی هر بار بدتر میشد
با اینکه میگفتم خدایا تو بگو چیکار کنم ولی باز زور میزدم
تا اینکه امروز گفتم خدایا تقریباً 4 5 روزه من دارم حرکت بیهودهای میکنم جون تو تنم نمونده خستم انگار دارم بدتر رو طرف دیگه حرکت میکنم مغزم داره سوت میکشه نمیتونه هیچیو هندل کنه دیگه ،گفتم خدایا تسلیمم تو بهم بگو چیکار کنم تو بهم بگو من نمیدونم بسه بلدم بلدم
من که دارم بیشتر از قبل حرکت میکنم من که دارم بیشتر از قبل رو خودم کار میکنم اخه
و دقیقاً هدایت شدم به اینجا و اینجا بود که فهمیدم که مشکل من دقیقاً همین بیشتر کار کردنه چون شرایط من خیلی خوب شده بود چون داشت خیلی خوب پیش میرفت من یه جورایی شبیه اون داستان مرغ تخم طلا شده بودم که میگفت که مرغش هر روز براش یه تخم طلا میذاشت و میگه اگر که سر مرغ رو ببریم تخم بیشتری داریم.
من هم در همین تله افتاده بودم که اگر که من تلاش بیشتر بکنم اگه بیشتر رو خودم کار کنم اگه قدمها رو تندتر بردارم اگه یه سری تمرینهای بیشتر و عمیق تری برای خودم ایجاد کنم قطعاً روزی چند تا تخم طلا بهم داده میشه و زهی خیال باطل
این کار باعث شده بود که من همون یه دونه تخم طلایی هم که میگرفتم دیگه نگیرم چون داشتم زور میزدم چون داشتم عجله میکردم چون داشتم بدو بدو میکردم چون به جایی رسیده بودم که میخواستم بیشتر و بیشتر تلاش کنم بیشتر و بیشتر تمرین انجام بدم تا اون تخمهای طلا چند تا چند تا بشه و به جای چند تا شدن کلا مرغه دیگه تعطیلش کرده بود تخم نمیزاشت.
وقتی داشتم کپشن این فایل رو میدیدم دقیقاً ثانیه به ثانیههایی که این چند روز عجله کردم و دویدم و الکی هی از خودم سوالهایی پرسیدم که حالمو بدتر میکرد و چون مسیرم غلط بود به جایی نمیرسید و من احساسم بد میشد و دوباره عجله بیشتر احساس بد بیشتر بعد تقلای بیشتر و حرص و ولع بیش از حد برای کار کردن رو خودت یعنی احساس میکردم که اگر من دارم با این روند پیش میرم و در حوزه باورهام و عزت نفسم یا هر موردی دارم روزی یک پله قدم برمیدارم اگه بیام روزی سه تا پله رو قدم بردارم اونوقت نتایجم فوق رویایی میشه !!!!!
در حالی که نمیشود
«« این یک خیال باطله»»
آروم بگیر دختر خوب ، روندت مگه چش بود؟؟؟؟مگه تویی که یه قدم هر روز جلوتر میرفتی یه پله هر روز بالاتر میرفتی چه مشکلی داشت؟؟؟؟
همش زیر سر عجله بود عجله برای رسیدن زودتر و زودتر و زودتر
آخیش بالاخره احساس میکنم که راحت شدم بالاخره بعد از چند روز فهمیدم که فهمیدم گره کجاست
وای خدای من شکرت
میخوام برگردم به همون مسیر لذتبخشم و همون مسیر لذت بخش و آرام و پر از اتفاقات خوب رو ادامه بدم
مثل دوست عزیزمون منم امروز بار به خودم یادآوری میکنم که به تکامل توجه کنم. از زندگی لذت ببرم و اجازه بدم خداوند مسیر من رو مهیا کنه. همانطور که بدون سختی کشیدن جسم من بزرگ شد؛ بدون سختی کشیدن راه رفتن آموختم؛ بدون سختی کشیدن حرف زدن رو یاد گرفتم؛ بدون سختی کشیدن این همه نعمت در زندگی من وجود داره
چقدر خدا قشنگ هدایت میکنه چقدر وقتی آروم و تسلیم میشی میشنوی صداشو
خدایا شکرت