https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/10/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-10-06 06:04:362024-09-05 10:14:53سفر به دور آمریکا | قسمت 73
234نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این قسمت زیبا تحسین میکنم بابت فهمیدن درک این قانون تکامل و طی کردنش خدایاشکرت چه حس خوبی داره هر دفعه میای تو این سایت بهت دقیقا چیزی رو میگه که احتیاج داشتی خدایاشکرت چقد عالی همه چیز چقد این قانون تکامل آدم رو صبور میکنه و از تقلا کردن و الکی تلاش کردن نجات میده خدایاشکرت خداوند دوست داره ما در راحت ترین شکل ممکن لذت ببریم و به خواسته هامون برسیم و واقعا زندگی کنیم خدایاشکرت چه مسیری هست این مسیر واقعا مسیر خوشبختی و آرامش و لذت بردن هست خدایاشکرت تحسین میکنم رابطه رویایی تون رو چه کامنتهای زیبایی دوستان نوشتن خدایاشکرت چقد آدم بزرگ میشه چقد عالی توضیح دادین خانم شایسته نازنین واقعا سپاسگزارم از شما دو عزیز در پناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید دوستتون دارم
عرض سلام و ادب و احترام به استاد عزیز و بانو،همچنین همراهان همیشگی سایت استاد عزیز
قانون تکامل مربوط به تمام موجودات میشه همانند مثالی که تو فایلهای قبلی استاد در مورد پیله ابریشم زد که زمانی پروانه کرم ابریشمی بود بعداز تکامل مسیر از پیله ش در اومد بال درآورد و تونست با اراده قدرت پروردگار به پرواز در بیاد و رشد کنه و زاد و ولد کنه نسلشو گسترش بده،یا تصاویر ماکت زیبا و خارق العاده ای که بانو شایسته به تصویر کشید حیوان نجیبی بنام اسب که در ابتدای پیدایش همانند و هم وزن سگ بود بعداز میلیونها سال تکامل یافت و حتی اندازه دندانش تغییر کرد و جثه ش چندین برابر شد، الان خیلی از بدنسازان از آمپول وینسترول که ژنتیک دربرگرفته شده از اندام و سلولهای اسب هست رو بصورت آمپول ایجاد کردن و به بدنسازان برای رشد عضلات و شکل دادن ماهیچه های بدنشون استفاده میکنن،حتی بدنساز هم یک شبه نمیتونه بدنشو آماده فیگور گیری کنه و عرض اندام داشته باشه چون عضلات با قرارگرفتن زیر وزنه رفته رفته رشد میکنه و بتکامل نزدیک میشه،
انسان هم به این صورت هست پیامبر ما حضرت محمد حتی از دوران کودکی به ایشان القا شده بود که شما انسانی هستید که رسالتی داری باید رسالت خودت از بدنیا آمدن را اجرا کنی، و در خفا و آشکارا مورد هدایت پروردگار قرار داشت و الهاماتی از طریق فرشته جبرییل به ایشان وحی میشد،و از سن 40سالگی به پیامبری رسید یعنی به تکامل رسید و توانست آن آیاتی که بر قلبش وارد میشد را به مردم بازگو کنه و رسالتش رو اجرا کنه،
اما قانون کار خودشو انجام میده پس چه بهتر که ما هم همقدم و همراستا باقانون باهم،هم مسیر بشیم و از قوانین الهی جهان بهره مند بشیم،کنترل ورودی مناسب منتهی میشه به خروجی مناسب و تغییرات باور و تغییرات چارچوب ذهنی منتهی میشه به تغییر رفتار و این تغییر رفتار شخصیتی جدید در تو نمودار میکنه،این عوامل پیوسته در نتیجه به تکامل در مسیر و رسیدن به خواسته ت موکول میشه،فقط وفقط قانون رو اجرا کن،در مسیر از ثانیه های زندگیت لذت ببر با لذت بردن و هدف داشتن متوالی میتونی به تکامل برسی و داشتن هر چیزی به موقعش و سر وقتش میشه تکامل،نه اینکه تو بدون دانش و آگاهی بخواهی کاری رو انجام بدی که بدون تکامل برات دردسر ایجاد کنه،همانند راندن هواپیمای شخصی یا جت شخصی بدون کسب مدرک و دوره های متوالی و پروازهای چند ساعته نمیتونی به تکامل برسی،باید برای رسیدن به تکامل صبور باشی و کارهایی موثر و بجا انجام بدی،درختچه ای که سال اول کاشتش میوه بده خب مشخصه میوه وزنی داره رفته رفته میوه در حال رشد باعث شکستن شاخ و برگ درختچه میشه هم میوه و هم شاخه ها با هم از بین میرن،
رسیدن بتکامل نیاز به مراقبت داره،مراقبت از خودت از خویشتن ت از درونت و افکارت و همچنین مراقبت از باورهات،اگر باور درستی در مسیر داشته باشی مورد هدایت خداوند واقع میشی و با الهامات پروردگار نقطه عطفی در زندگیت بوجود میاد که دیدگاهت رو نسبت به موضوعات مختلفی با توجه به درخواستها و ارسال فرکانس هات پاسخهای متقارن با فرکانس های ارسالی برات پدیدار میشه و به رشدت ادامه میدی تا ابد در حال رشد و کسب دانش ثابت قدم میمونی،
سپاسگزار خالق بی همتا بابت هدایت شدن به این فایل ارزشمند و وجود انسانهای نازنین همانند استاد عباس منش و بانو شایسته و همه ی عزیزان حاضر در سایت که در مسیر زندگانی ام با هم همقدم و هم مسیر بسمت پیشرفت و توسعه گام برمیداریم.
چند روز پیش به این خانواده بودن مان خیلی فکر کردم و یک احساس وصف نشدنی از این مسیری که انتخاب کردم و استادی که به آن هدایت شده ام به قلبم دست داد که وصف ناشدنی بود و پس از آن احساس با خودم عهد بستم که برای هر آنچه که دارم سپاسگزار باشم و داستان جالب این دو روز و مسیر دلنشینی که خداوند برایم هموارش کرد تا بفهمم تا بدانم و راحت تر عمل کنم.
امروز 16 تیر 1403 بعدازظهر بعد از خوردن یک اکبرجوجه خانگی توسط من و برادرم که به شدت دوست داشتنی بود به تراس رفتم و باعشق عزیزم بی دغدغه و با شوق صحبت کردم و قانون تکامل را با یکدیگر بررسی کردیم و قول دادیم یک بار دیگر بیشتر از قبل با یگدیگر از زندگی لذت ببریم و من دیروز به باشگاه اسب سواری فکر میکردم و قبل تر هم نمایشی از اسب سواری کندال جنر و جیجی حدید را بارها تماشا کرده بودم و امروز وقتی نشانه ام را انتخاب کردم و بار دیگر موزه اسب و قانون تکامل را از زبان مریم عزیز مرور کردم در واقع خداوند مرا به سمت قانون تکامل هدایت می کند و من دانستم که در مسیر هدایت و تکامل قرار گرفته ام فقط و فقط به دلیل بخش کوچکی از سپاسگزاری نعمت های بی نهایت زیرا من از تنها فرمانروای قدرتمند جهان خواستم که مرا به راه راست هدایت کند که همان راه کسانی است که به آنان نعمت داده است .من چند روزی است که به سپاسگزاری و راه فکر کردن به آن و شیوه ی صحیح آن می اندیشم و در این دو روز به شدت برایم اتفاقات عجیب و دوست داشتنی برایم اتفاق افتاد،بهترین مربای عمرم را خدا برایم درست کرد. و به عنوان مثال در آسانسور با پدرم تنها بودم و (این درحالی است که هیچوقت آگاهانه با این فرد تنها نمی ماندم اینقدر ترس داشتم ) و درمورد غذای ظهر یاشب با اومخالفت کردم ولی چنان شیرین صحبت کردم (به دلیل اینکه روی دوست داشتن خود کار میکنم) که بر صورت پدرم لبخندی را دیدم که تا به حال ندیده بودم یا اگر هم دیده بودم توجه نکرده بودم و زمانی که مخالفت همیشگی امیرمحمد برادرم را دریافت کردم آگاهانه توجهم را بر سلامتی و خیرخواهی و پاکی روحش گذاشتم و برایش سپاسگزاری کردم و برای تک تک آن ها از خداوند سپاسگزاری کردم و امروز به کمک او زیباترین غذای زندگی مان را با همکاری دوست داشتنی هم درست کردیم و سفره ای بی نهایت جذاب و نورانی پهن کردیم چنانکه تنها یک آهنگ لایت کم بود…
من امروز فهمیدم که قبل از امتحان تاسیسات مکانیکی در سیزده تیر 1403 بارها خداوند در جواب هدایت خواستنم گفت برو کتابت را بخوان به دنبال تلگرام و سوالات بچه ها و حرف هایشان درباره استاد نرو اما من و کنجکاوی سوالات ترم قبل (توجه به ترم های قبل )باعث شد که مسئله ای را بیاموزم و در امتحانی که 20 نمره ای فقط و فقط 4 نمره مسئله را بنویسم و خواندنی ها را یاد نداشته باشم و از آن روز باز هم امیدوارم و از خداوند خواستم که به من نمرهی پاسی را بدهد و اگر بشود می دانم که او انجام داده است و اگر نشود می دانم که نتیجه توجهات نابسامان و نامتمرکز خودم باعث شده است روند مطلوبی در مسیر این امتحان نداشته باشم و اکنون اگر این درس پاس شود من همچنان بیش از قبل مدیون اجابت های پروردگاری هستم که هیچوقت به اندازه ی کافی نتوانستم سپاسگزارش باشم .سپاسگزارم با تمام وجودم که بهترین نمره ها را به من داده ای تا این لحظه.
من در ابتدای ورودم به دانشگاه رودهن (که به دلیل مهاجرت از زاهدان آمده ایم )حتی نمی توانستم پله ها را به راحتی طی کنم اینقدر که احساس ترس و جدید بودن داشتمحتی برای صحبت کردن با دیگران کمی مکث داشتم حتی برای رفتن به کلاس ها مردد می شدم و حتی برای برگشتن از این مسیر و تردید ،آن مسیر را برای خود سخت کردم و هر آن قدر که سپاسگزارتر و خاضع تر و خاشع تر و فروتن تر و در نهایت توحیدی ترشدم خداوند قدرتمندانه تر به من توان رشد دادتوان بزرگتر شدن توان بهترین نمره ها را گرفتن با کمترین تلاش های فیزیکی توان زیباترشدن توان آرام تر شدنم
حقیقتا فرمانروای قدرتمند جهان و حضورش را در این امتحانات احساس کردم زیرا الگوی من در این مسیر استاد عباسمنش بود که همیشه می گوید من درس خواندن را دوست نداشتم و همیشه نمراتم عالی بود و وقتی تصمیم به تقلب هم میگرفتم خداوند مرا به سمت انسانی هدایت میکرد که قرار بود نمره اول این درس را بگیرد و اگر تصمیم میگرفتم درس بخوانم و از خداوند هدایت می خواستم از همان چند صفحه ای که من خوانده بودمشون نود درصد سوالات در امتحان می آمد.امروز بعد از دم کردن اکبر جوجه ها من به خداوند گفتم که ما این غذا را نمی دانیم چطور درست کرده ایم و چطور آن را بهتر کنیم -تو برایمان بهترین چیزی که می شود را ازآن درست کن -تو تنها فرمانروای قدرتمند جهان ما هستی و خوشحالم که فهمیدم می توان برای همه چیز از خداوند هدایت خواست چه آن کار را برای بار صدم انجام می دهی چه برای بار اول چه آنکه استادی چه شاگرد.
هدایت و هدایت و هدایت معجزه ای که خداوند برای رسیدن دنیای مادی به رسالت برما فروفرستاد و برتمام هستی و برتمام جانداران و برتمام حیوانات و برتمام گیاهان و برتمام سیارات و برتمام کهکشان ها و برتمام کیییییییییییییهان فرو فرستاده است…
و همه ی ما لایق خواستن هدایت از خداوند به صورت کاملا مستقیم هستیم ،از اینکه می توانم امروز به این ترکیب شگفت انگیز از درک هدایت و تکامل سخن بگویم بی نهایت سپاسگزار تنها فرمانروای قدرتمند کیهان هستم از زبانی که بیان می کند از مغزی که استنباط می کند از قلبی که می تاباند مفاهیم را برجان و از دستی که می نویسد و از چشمی که می بیند و از گوش هایی که می شنوند.
من مدت ها بود که چنین سرشار از حضور تنها فرمانروای قدرتمند جهان نشده بودم، زیرا فرو رفتم در وابستگی ها (در ناسپاسی ها در نادیدن ها در اعراض کزدن از نعمت ها)در عالم فانی فرو رفتم و در لحظه هایی که خداوند حضور نداشت حضور داشت اما من توجه نکردم من رو برگرداندم و اکنون دانستم که اگر در تمام آن لحظه ها به خداوند توجه میکردم اکنون با همسرم در این خانه ی دوست داشتنی مشغول زندگی بودیم اگر چه ایم خواسته نیز در مسیر تکامل خویش قرار دارد ولیکن باید بیان کنم که هر آنچه از من دور شده است از نعمت ها صرفا به دلیل عدم یکتاپرستی خودم بوده است و هر آنچه اکنون در اختیار دارم به دلیل این است که سپاسگزار آن ها بوده ام و اینکه گاهی ما سپاسگزار خیلی چیزها نیستیم ولی خداوند حفظ میکند خداوند اجازه می دهد و خداوند صبر می کند تا ما توجه کنیم تا ما سپاسگزاری کنیم تا ما با چشم محدودمان ببینیم نه اینکه چشم محدود باشد نه برنامه ریزی مغز ما براساس مسیری طراحی شده است که مخالف جریان شکر گزاری است و ما که سپاسگزاری را آغاز میکنیم و به سپاسگزاری توجه میکنیم و سپاسگزارانه سپاسگزار خداوندی هستیم که برما توفیق سپاسگزاری عطا نمود و آنگاه زیادت می شویم بیش از آنکه هستیم و بیش از آنکه خواهیم بود
با تشکر از استاد عباسمنش عزیز و مریم جان برای تک تک لحظه هایی که مارا به سمت قانون و مسیر آن هدایت میکنند و چراغ راهی هستند که خدا را درآن می بینیم…
با تشکر
به امید توحیدی تر شدن روزافزون تک تک ذرات تنها فرمانروای قدرتمند جهان رب العالمین
شرایط به طرز جادویی خوب بود واقعا از در و دیوار شرایط عالی و آسون شدن من بر آسونیها داشت اتفاق میافتاد تا اینکه حس کردم که از خوب بودن شرایط کم میشه و اینو خیلی زود متوجهش شدم، دنبال راه چاره گشتم دیدم که نه من حتی بیشتر از قبل هم دارم از خودم مایه میگذارم پس چطوره که شرایط داره به سمت نادلخواهتری پیش میره چرا داره اوضاع هی از آسون بودنش کم میشه دنبال راه چاره بودم و هر بار سعی کردم که بهترش کنم ولی هر بار بدتر میشد
با اینکه میگفتم خدایا تو بگو چیکار کنم ولی باز زور میزدم
تا اینکه امروز گفتم خدایا تقریباً 4 5 روزه من دارم حرکت بیهودهای میکنم جون تو تنم نمونده خستم انگار دارم بدتر رو طرف دیگه حرکت میکنم مغزم داره سوت میکشه نمیتونه هیچیو هندل کنه دیگه ،گفتم خدایا تسلیمم تو بهم بگو چیکار کنم تو بهم بگو من نمیدونم بسه بلدم بلدم
من که دارم بیشتر از قبل حرکت میکنم من که دارم بیشتر از قبل رو خودم کار میکنم اخه
و دقیقاً هدایت شدم به اینجا و اینجا بود که فهمیدم که مشکل من دقیقاً همین بیشتر کار کردنه چون شرایط من خیلی خوب شده بود چون داشت خیلی خوب پیش میرفت من یه جورایی شبیه اون داستان مرغ تخم طلا شده بودم که میگفت که مرغش هر روز براش یه تخم طلا میذاشت و میگه اگر که سر مرغ رو ببریم تخم بیشتری داریم.
من هم در همین تله افتاده بودم که اگر که من تلاش بیشتر بکنم اگه بیشتر رو خودم کار کنم اگه قدمها رو تندتر بردارم اگه یه سری تمرینهای بیشتر و عمیق تری برای خودم ایجاد کنم قطعاً روزی چند تا تخم طلا بهم داده میشه و زهی خیال باطل
این کار باعث شده بود که من همون یه دونه تخم طلایی هم که میگرفتم دیگه نگیرم چون داشتم زور میزدم چون داشتم عجله میکردم چون داشتم بدو بدو میکردم چون به جایی رسیده بودم که میخواستم بیشتر و بیشتر تلاش کنم بیشتر و بیشتر تمرین انجام بدم تا اون تخمهای طلا چند تا چند تا بشه و به جای چند تا شدن کلا مرغه دیگه تعطیلش کرده بود تخم نمیزاشت.
وقتی داشتم کپشن این فایل رو میدیدم دقیقاً ثانیه به ثانیههایی که این چند روز عجله کردم و دویدم و الکی هی از خودم سوالهایی پرسیدم که حالمو بدتر میکرد و چون مسیرم غلط بود به جایی نمیرسید و من احساسم بد میشد و دوباره عجله بیشتر احساس بد بیشتر بعد تقلای بیشتر و حرص و ولع بیش از حد برای کار کردن رو خودت یعنی احساس میکردم که اگر من دارم با این روند پیش میرم و در حوزه باورهام و عزت نفسم یا هر موردی دارم روزی یک پله قدم برمیدارم اگه بیام روزی سه تا پله رو قدم بردارم اونوقت نتایجم فوق رویایی میشه !!!!!
در حالی که نمیشود
«« این یک خیال باطله»»
آروم بگیر دختر خوب ، روندت مگه چش بود؟؟؟؟مگه تویی که یه قدم هر روز جلوتر میرفتی یه پله هر روز بالاتر میرفتی چه مشکلی داشت؟؟؟؟
همش زیر سر عجله بود عجله برای رسیدن زودتر و زودتر و زودتر
آخیش بالاخره احساس میکنم که راحت شدم بالاخره بعد از چند روز فهمیدم که فهمیدم گره کجاست
وای خدای من شکرت
میخوام برگردم به همون مسیر لذتبخشم و همون مسیر لذت بخش و آرام و پر از اتفاقات خوب رو ادامه بدم
مثل دوست عزیزمون منم امروز بار به خودم یادآوری میکنم که به تکامل توجه کنم. از زندگی لذت ببرم و اجازه بدم خداوند مسیر من رو مهیا کنه. همانطور که بدون سختی کشیدن جسم من بزرگ شد؛ بدون سختی کشیدن راه رفتن آموختم؛ بدون سختی کشیدن حرف زدن رو یاد گرفتم؛ بدون سختی کشیدن این همه نعمت در زندگی من وجود داره
عجله کردن و خواستن سریع به چیز ها رسیدن باعث می شد وقتی چیزی رو می خواستم اما نیمشد سریع حالم بد بشه دیگه به تمرینات عمل نکنم دیگه تمرکزم از چیز های منفی رو نگیرم وادامه ماجرا
در نتیجه هیچ وقت درست نتیجه نگیرم
من فایلا ها رو با سرعت 2 برابر میدیدم و سعی کردم سریع برم فایل بعدی و همش منتظر بودم در لحظه بعد اون اتفاق خوبه بیفته و منو نجات بده ولی میشه حدس هیچ وقت اون لحظه نمی رسه انگار تو فقط دنبال سراب میدوی
غافل از این همین لحظه است همه چیز همین لحظه ست
همین خوندن کامنت همین نوشتن لذت بردن از چیز های کوچیک باعث میشه که به خواستت برسی
نه اینکه بدوی که توی فایل بعدی چیزی یاد بگیری که زندگی ت رو دیگه تغییر بده
دلیلش رو فکنم یکی به خاطر اینکه خب حسرت ها ، موقیعت هایی که دوست داشته باشم و هیچ وقت نتوستم بدست بیارم مخصوصا مثلا در زمینه روابط من همیشه تنها بودم و نتوستم خودم کنار بقیه ابراز کنم و همه یه حالت معذب کنار من دارن باعث میشه که بخوام خودم رو سریع از این شرایط رها کنم
شایدم خونواده که حالا نمی خوام بهش بپردازم و خودم درگیر افکاری کنم که خودم رو زندگی ام تسلط نداشتم
وقتی اخر فایل رو دیدم اون چند آکروبات بازی که داشتن نمایش اجرا میکردن
ببین اصلا امکان نداره اینا یکبار انجام داده باشن وهمون اول شروع به اجرا کرده باشن قطعا اول فقط اسب سواری یاد گرفتن بعد تازه تونستن ایستاده رو اسب برن
بعد بدون اسب روی هم دیگه سوار شدن و بعد از مدتی تونستن روی اسب هم این کار رو انجام بدن تازه همین اجرا جلوی آدما خودش کم کم اتفاق افتاده
همین این مراحل بعد از هزاران تکرار اتفاق افتاده و با تکامل
پس من چرا می خوام یهو وقتی کاری ندارم حقوقم بشه فلان میلیون چرا اول بیام از کار کوچیک شروع کنم و کم کم بسازم و خلق کنم
خلاصه که همه زیبایی های این فایل به کنار درس هایی که داشت هم به کنار
خدایا شکرت
از خدا میخوام این بیماری عجله رو از من بگیره منو ارام از مسیر های زیبا به زیباترین مقصد ها برسونه
این قسمت نشانه امروز من بود…واااای خدای من،مهر تاییدی بود که تصمیمی که از صبح ذهنم رو درگیرش کرده بود،خدایا شکرت برای هدایت و خوشحالم که تونستم ایدهام رو مورد بررسی قرار بدم
ماجرا از این قراره که من در حوزه خیاطی هستم و دوختهای شخصی و برای ارتقا خودم و محک مهارتم که اینم دقیقا قانون تکامل براش طی شده،یه اگهی گذاشتم دیوار برای آموزش خصوص…و اینقدر پیامهاو زنگها از اقایون بیشتر بود از خانمها نبود و امروز این بکر آمد توکه شرایط آموزش برای آقایان رونداری وبیا دوره های آنلاین رو استارت بزن…منم دنبال یه فرصت نشستم و این فکر رو که نمیدونستم الهامه یا فقط یه فکر رو بررسی کنم…داخل پرانتز اینم بگم سه روزه تصمیم قلبی گرفتم به توجه به هدایت و شنیدن صدای قلبم و تمرینات مایندفولنس…و هر روز دقیق یه هدایت برام واضح و روشن داره…روز اول وقتی به صدای ضربان قلبم توجه کردم و دقت کردم به احساسم دقیق شنیدم که میگفت آرام باش،آرام باش…
روز دوم گفت تلاش و تقلا نکن،رها باش و بپذیر و احساس آرامشی که بهم میداد و امروز این ایده که آمد این کارو بکن برای کارت نشستم بررسی کردم که اصلا منشا این ایده کجاست…وقتی خودم رو با شروع کارم مقایسه کردم دیدم اوایل اصلا شوقی داشتم اشتیاقی که اصلا پول برام مهم نبود و فقط دوختن و یادگیری مهم بود و ایده اون موقع که آمد ایده بود برو برای اطرافیانت شروع کن بدوز از همین جایی که هستی و آنقدر هزینه ازشون کم میگرفتم که در واقع رایگان بود برام،ولی برام مهم نبود تازه خوشحالم بودم که بهم اعتماد کردن و بعد از دوختن تعدادی کارگاهم رو استارت زدم که اونم شوروشوقی بالا داشتم یک سال اول درآمدم کم بودولی اصلا ازانگیزه من کم نکرد،ان تایم و سرحال میرفتم و نتیجه برام مهم نبود و با رشدم گفتم حالا آموزش بدم،که اگهی دادم دیوار و تازه فقط یه شاگرد خصوصی آمده،بررسی کردم دیدم اولا قانون تکامل برام طی نشده،حسم عجله است،جا نمونم، و نتیجه برام مهمه،شوروشوق برای انجامش ندارم فقط یه فکره…من این تجربه رو در زدن اینستای بیزنسی هم داشتم کلی هزینه کردم یادگرفتم ولی آنقدر نتیجه برام مهم بود ولش کردم،یک اینکه تکاملم رو طی نکرده بودم و دو اینکه اشتیاقی براش نداشتم و بازم حس عجله و جا نموندم از قافله فروشهای آنلاین بود…اینم دقیقا همون حسه برام و با بررسی و پرسیدن سوالاتی که انگیزه ام چیه،برای چی میخوام انجامش بدم،این حس از کجا میاد…به این نتیجه رسیدم این ایده من نیست،به ترسه و نگرانی…و با دیدن این نشانه دیگه مهر تاییدشو خدا زد…تکاملت رو طی کن،همین دورهای حضوری ات رو برو،عجله نکن،روی خودت کار کن،دیر نمیشه…این خودش هدایت بود و یه ارتقا که تونستم خودم رو بررسی کنم و بفهمم از کجا آب میخوره…هیجان زدهام برای این فهمیدن،درک و یه شناخت از خودم و احساستم،واقعا خوشحالم و اینکه میتونم نشانه هارو درک کنم و سایت بهترین بهترین هدایتگره برای من،خدایا شکرت واقعا سپاسگزارم برای هدایت امروزم…
به نام خدای خوبم
سلام به هم فرکانسی های عزیزم
چقدر موزه ی اسبها جالب بود . این تحقیقات گسترده فقط در مورد یک گونه از حیوانات. تلاش و میل محققان برای کشف حقیقت واقعا تحسین برانگیزه.
سیر تکاملی اسب از پنجاه میلیون سال پیش؟ وای. واقعا تحسین برانگیزه.
خدای بزرگم! اینهمه قانونمندی! اینهمه دقت در خلق جهان! اینهمه رازهای نهفته! واقعا ستایش مخصوص خداست. الله اکبر.
چی بگم چی میشه گفت. فقط و فقط باید تحسین کرد و لذت برد.
آهنگ بسیار شاد و زیبای احسان غفوریان که انتخاب شایسته ای بود از مریم بانو، زیبایی تصاویر رو دو چندان کرده.
قانون تکامل هسته ی اصلی این قسمت. خداوند فرصت رشد رو به هر جنبنده ای داده. جمله های جالب مریم بانو.
تکامل یجورایی جواب چیزی بود که این روزها ذهنمو مشغول کرده. تکامل در روابط.
باید همش به خودم یادآوری کنم که عجله نکن و از مسیر لذت ببر. قدم به قدم پیش برو. فرصتها بی نهایتند. و به روند جهان و خداوند اعتماد کن.
استاد عزیزم و مریم بانوی قشنگم ممنونم ازتون
شاد باشید و سلامت در پناه خداوند بلندمرتبه
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این قسمت زیبا تحسین میکنم بابت فهمیدن درک این قانون تکامل و طی کردنش خدایاشکرت چه حس خوبی داره هر دفعه میای تو این سایت بهت دقیقا چیزی رو میگه که احتیاج داشتی خدایاشکرت چقد عالی همه چیز چقد این قانون تکامل آدم رو صبور میکنه و از تقلا کردن و الکی تلاش کردن نجات میده خدایاشکرت خداوند دوست داره ما در راحت ترین شکل ممکن لذت ببریم و به خواسته هامون برسیم و واقعا زندگی کنیم خدایاشکرت چه مسیری هست این مسیر واقعا مسیر خوشبختی و آرامش و لذت بردن هست خدایاشکرت تحسین میکنم رابطه رویایی تون رو چه کامنتهای زیبایی دوستان نوشتن خدایاشکرت چقد آدم بزرگ میشه چقد عالی توضیح دادین خانم شایسته نازنین واقعا سپاسگزارم از شما دو عزیز در پناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید دوستتون دارم
به نام خداوند مهربان
چه تابلوی اسب سفید زیبایی هنگام ورود به موزه خودنمایی کرد.
این نکته اغازین خانم شایسته مصادف شد با کاری که میخوام انجام بدم و صحبت از تکامل که چرا داری عجله میکنی
این موزه از زبان مریم جان خیلی نکات اموزنده داره که ایشون خیلی خوب قانون رو بیان میکنن
چه جالبه تکامل، یه جورایی تضاد باعث شده این حیوان تغییر کنه و اینی که هست بشه وگرنه منقرض میشد.
قانون خدا تغییر ناپذیره و برای همه موجودات از انسان و گیاه و حیوانات و تمام موجودان صدق میکنه،
خداوند گستراننده عالمه
یکی همین پاشنه های اشیل من عجله داشتن هست که اونو باید درست کنم که نتایجم پایدار بشه و از مسیر لذت ببرم،
مدام باید کار تمرین کنم که جزوی از باورهام بشه و یادم باشه.
باید دلیل رفتارام رو از خودم بپرسم
کی فکرشو میکنه برای اسب موزه بسازن و خیلی زیباست
کلاسکه ها، شهرها، انسان ها و نحوه زندگی مردم ان روزگار، ظروف زیبا، لباس ها
خداروشکر در این دنیای پر از ثروت زندگی میکنم
واقعا در این موزه میشه تکامل را دید
خداروشکر
117مین نشانه روز من
موضوع فایل:سفر به دور آمریکا قسمت73
عرض سلام و ادب و احترام به استاد عزیز و بانو،همچنین همراهان همیشگی سایت استاد عزیز
قانون تکامل مربوط به تمام موجودات میشه همانند مثالی که تو فایلهای قبلی استاد در مورد پیله ابریشم زد که زمانی پروانه کرم ابریشمی بود بعداز تکامل مسیر از پیله ش در اومد بال درآورد و تونست با اراده قدرت پروردگار به پرواز در بیاد و رشد کنه و زاد و ولد کنه نسلشو گسترش بده،یا تصاویر ماکت زیبا و خارق العاده ای که بانو شایسته به تصویر کشید حیوان نجیبی بنام اسب که در ابتدای پیدایش همانند و هم وزن سگ بود بعداز میلیونها سال تکامل یافت و حتی اندازه دندانش تغییر کرد و جثه ش چندین برابر شد، الان خیلی از بدنسازان از آمپول وینسترول که ژنتیک دربرگرفته شده از اندام و سلولهای اسب هست رو بصورت آمپول ایجاد کردن و به بدنسازان برای رشد عضلات و شکل دادن ماهیچه های بدنشون استفاده میکنن،حتی بدنساز هم یک شبه نمیتونه بدنشو آماده فیگور گیری کنه و عرض اندام داشته باشه چون عضلات با قرارگرفتن زیر وزنه رفته رفته رشد میکنه و بتکامل نزدیک میشه،
انسان هم به این صورت هست پیامبر ما حضرت محمد حتی از دوران کودکی به ایشان القا شده بود که شما انسانی هستید که رسالتی داری باید رسالت خودت از بدنیا آمدن را اجرا کنی، و در خفا و آشکارا مورد هدایت پروردگار قرار داشت و الهاماتی از طریق فرشته جبرییل به ایشان وحی میشد،و از سن 40سالگی به پیامبری رسید یعنی به تکامل رسید و توانست آن آیاتی که بر قلبش وارد میشد را به مردم بازگو کنه و رسالتش رو اجرا کنه،
اما قانون کار خودشو انجام میده پس چه بهتر که ما هم همقدم و همراستا باقانون باهم،هم مسیر بشیم و از قوانین الهی جهان بهره مند بشیم،کنترل ورودی مناسب منتهی میشه به خروجی مناسب و تغییرات باور و تغییرات چارچوب ذهنی منتهی میشه به تغییر رفتار و این تغییر رفتار شخصیتی جدید در تو نمودار میکنه،این عوامل پیوسته در نتیجه به تکامل در مسیر و رسیدن به خواسته ت موکول میشه،فقط وفقط قانون رو اجرا کن،در مسیر از ثانیه های زندگیت لذت ببر با لذت بردن و هدف داشتن متوالی میتونی به تکامل برسی و داشتن هر چیزی به موقعش و سر وقتش میشه تکامل،نه اینکه تو بدون دانش و آگاهی بخواهی کاری رو انجام بدی که بدون تکامل برات دردسر ایجاد کنه،همانند راندن هواپیمای شخصی یا جت شخصی بدون کسب مدرک و دوره های متوالی و پروازهای چند ساعته نمیتونی به تکامل برسی،باید برای رسیدن به تکامل صبور باشی و کارهایی موثر و بجا انجام بدی،درختچه ای که سال اول کاشتش میوه بده خب مشخصه میوه وزنی داره رفته رفته میوه در حال رشد باعث شکستن شاخ و برگ درختچه میشه هم میوه و هم شاخه ها با هم از بین میرن،
رسیدن بتکامل نیاز به مراقبت داره،مراقبت از خودت از خویشتن ت از درونت و افکارت و همچنین مراقبت از باورهات،اگر باور درستی در مسیر داشته باشی مورد هدایت خداوند واقع میشی و با الهامات پروردگار نقطه عطفی در زندگیت بوجود میاد که دیدگاهت رو نسبت به موضوعات مختلفی با توجه به درخواستها و ارسال فرکانس هات پاسخهای متقارن با فرکانس های ارسالی برات پدیدار میشه و به رشدت ادامه میدی تا ابد در حال رشد و کسب دانش ثابت قدم میمونی،
سپاسگزار خالق بی همتا بابت هدایت شدن به این فایل ارزشمند و وجود انسانهای نازنین همانند استاد عباس منش و بانو شایسته و همه ی عزیزان حاضر در سایت که در مسیر زندگانی ام با هم همقدم و هم مسیر بسمت پیشرفت و توسعه گام برمیداریم.
با سلام خدمت خانواده دوست داشتنی عباسمنش
چند روز پیش به این خانواده بودن مان خیلی فکر کردم و یک احساس وصف نشدنی از این مسیری که انتخاب کردم و استادی که به آن هدایت شده ام به قلبم دست داد که وصف ناشدنی بود و پس از آن احساس با خودم عهد بستم که برای هر آنچه که دارم سپاسگزار باشم و داستان جالب این دو روز و مسیر دلنشینی که خداوند برایم هموارش کرد تا بفهمم تا بدانم و راحت تر عمل کنم.
امروز 16 تیر 1403 بعدازظهر بعد از خوردن یک اکبرجوجه خانگی توسط من و برادرم که به شدت دوست داشتنی بود به تراس رفتم و باعشق عزیزم بی دغدغه و با شوق صحبت کردم و قانون تکامل را با یکدیگر بررسی کردیم و قول دادیم یک بار دیگر بیشتر از قبل با یگدیگر از زندگی لذت ببریم و من دیروز به باشگاه اسب سواری فکر میکردم و قبل تر هم نمایشی از اسب سواری کندال جنر و جیجی حدید را بارها تماشا کرده بودم و امروز وقتی نشانه ام را انتخاب کردم و بار دیگر موزه اسب و قانون تکامل را از زبان مریم عزیز مرور کردم در واقع خداوند مرا به سمت قانون تکامل هدایت می کند و من دانستم که در مسیر هدایت و تکامل قرار گرفته ام فقط و فقط به دلیل بخش کوچکی از سپاسگزاری نعمت های بی نهایت زیرا من از تنها فرمانروای قدرتمند جهان خواستم که مرا به راه راست هدایت کند که همان راه کسانی است که به آنان نعمت داده است .من چند روزی است که به سپاسگزاری و راه فکر کردن به آن و شیوه ی صحیح آن می اندیشم و در این دو روز به شدت برایم اتفاقات عجیب و دوست داشتنی برایم اتفاق افتاد،بهترین مربای عمرم را خدا برایم درست کرد. و به عنوان مثال در آسانسور با پدرم تنها بودم و (این درحالی است که هیچوقت آگاهانه با این فرد تنها نمی ماندم اینقدر ترس داشتم ) و درمورد غذای ظهر یاشب با اومخالفت کردم ولی چنان شیرین صحبت کردم (به دلیل اینکه روی دوست داشتن خود کار میکنم) که بر صورت پدرم لبخندی را دیدم که تا به حال ندیده بودم یا اگر هم دیده بودم توجه نکرده بودم و زمانی که مخالفت همیشگی امیرمحمد برادرم را دریافت کردم آگاهانه توجهم را بر سلامتی و خیرخواهی و پاکی روحش گذاشتم و برایش سپاسگزاری کردم و برای تک تک آن ها از خداوند سپاسگزاری کردم و امروز به کمک او زیباترین غذای زندگی مان را با همکاری دوست داشتنی هم درست کردیم و سفره ای بی نهایت جذاب و نورانی پهن کردیم چنانکه تنها یک آهنگ لایت کم بود…
من امروز فهمیدم که قبل از امتحان تاسیسات مکانیکی در سیزده تیر 1403 بارها خداوند در جواب هدایت خواستنم گفت برو کتابت را بخوان به دنبال تلگرام و سوالات بچه ها و حرف هایشان درباره استاد نرو اما من و کنجکاوی سوالات ترم قبل (توجه به ترم های قبل )باعث شد که مسئله ای را بیاموزم و در امتحانی که 20 نمره ای فقط و فقط 4 نمره مسئله را بنویسم و خواندنی ها را یاد نداشته باشم و از آن روز باز هم امیدوارم و از خداوند خواستم که به من نمرهی پاسی را بدهد و اگر بشود می دانم که او انجام داده است و اگر نشود می دانم که نتیجه توجهات نابسامان و نامتمرکز خودم باعث شده است روند مطلوبی در مسیر این امتحان نداشته باشم و اکنون اگر این درس پاس شود من همچنان بیش از قبل مدیون اجابت های پروردگاری هستم که هیچوقت به اندازه ی کافی نتوانستم سپاسگزارش باشم .سپاسگزارم با تمام وجودم که بهترین نمره ها را به من داده ای تا این لحظه.
من در ابتدای ورودم به دانشگاه رودهن (که به دلیل مهاجرت از زاهدان آمده ایم )حتی نمی توانستم پله ها را به راحتی طی کنم اینقدر که احساس ترس و جدید بودن داشتمحتی برای صحبت کردن با دیگران کمی مکث داشتم حتی برای رفتن به کلاس ها مردد می شدم و حتی برای برگشتن از این مسیر و تردید ،آن مسیر را برای خود سخت کردم و هر آن قدر که سپاسگزارتر و خاضع تر و خاشع تر و فروتن تر و در نهایت توحیدی ترشدم خداوند قدرتمندانه تر به من توان رشد دادتوان بزرگتر شدن توان بهترین نمره ها را گرفتن با کمترین تلاش های فیزیکی توان زیباترشدن توان آرام تر شدنم
حقیقتا فرمانروای قدرتمند جهان و حضورش را در این امتحانات احساس کردم زیرا الگوی من در این مسیر استاد عباسمنش بود که همیشه می گوید من درس خواندن را دوست نداشتم و همیشه نمراتم عالی بود و وقتی تصمیم به تقلب هم میگرفتم خداوند مرا به سمت انسانی هدایت میکرد که قرار بود نمره اول این درس را بگیرد و اگر تصمیم میگرفتم درس بخوانم و از خداوند هدایت می خواستم از همان چند صفحه ای که من خوانده بودمشون نود درصد سوالات در امتحان می آمد.امروز بعد از دم کردن اکبر جوجه ها من به خداوند گفتم که ما این غذا را نمی دانیم چطور درست کرده ایم و چطور آن را بهتر کنیم -تو برایمان بهترین چیزی که می شود را ازآن درست کن -تو تنها فرمانروای قدرتمند جهان ما هستی و خوشحالم که فهمیدم می توان برای همه چیز از خداوند هدایت خواست چه آن کار را برای بار صدم انجام می دهی چه برای بار اول چه آنکه استادی چه شاگرد.
هدایت و هدایت و هدایت معجزه ای که خداوند برای رسیدن دنیای مادی به رسالت برما فروفرستاد و برتمام هستی و برتمام جانداران و برتمام حیوانات و برتمام گیاهان و برتمام سیارات و برتمام کهکشان ها و برتمام کیییییییییییییهان فرو فرستاده است…
و همه ی ما لایق خواستن هدایت از خداوند به صورت کاملا مستقیم هستیم ،از اینکه می توانم امروز به این ترکیب شگفت انگیز از درک هدایت و تکامل سخن بگویم بی نهایت سپاسگزار تنها فرمانروای قدرتمند کیهان هستم از زبانی که بیان می کند از مغزی که استنباط می کند از قلبی که می تاباند مفاهیم را برجان و از دستی که می نویسد و از چشمی که می بیند و از گوش هایی که می شنوند.
من مدت ها بود که چنین سرشار از حضور تنها فرمانروای قدرتمند جهان نشده بودم، زیرا فرو رفتم در وابستگی ها (در ناسپاسی ها در نادیدن ها در اعراض کزدن از نعمت ها)در عالم فانی فرو رفتم و در لحظه هایی که خداوند حضور نداشت حضور داشت اما من توجه نکردم من رو برگرداندم و اکنون دانستم که اگر در تمام آن لحظه ها به خداوند توجه میکردم اکنون با همسرم در این خانه ی دوست داشتنی مشغول زندگی بودیم اگر چه ایم خواسته نیز در مسیر تکامل خویش قرار دارد ولیکن باید بیان کنم که هر آنچه از من دور شده است از نعمت ها صرفا به دلیل عدم یکتاپرستی خودم بوده است و هر آنچه اکنون در اختیار دارم به دلیل این است که سپاسگزار آن ها بوده ام و اینکه گاهی ما سپاسگزار خیلی چیزها نیستیم ولی خداوند حفظ میکند خداوند اجازه می دهد و خداوند صبر می کند تا ما توجه کنیم تا ما سپاسگزاری کنیم تا ما با چشم محدودمان ببینیم نه اینکه چشم محدود باشد نه برنامه ریزی مغز ما براساس مسیری طراحی شده است که مخالف جریان شکر گزاری است و ما که سپاسگزاری را آغاز میکنیم و به سپاسگزاری توجه میکنیم و سپاسگزارانه سپاسگزار خداوندی هستیم که برما توفیق سپاسگزاری عطا نمود و آنگاه زیادت می شویم بیش از آنکه هستیم و بیش از آنکه خواهیم بود
با تشکر از استاد عباسمنش عزیز و مریم جان برای تک تک لحظه هایی که مارا به سمت قانون و مسیر آن هدایت میکنند و چراغ راهی هستند که خدا را درآن می بینیم…
با تشکر
به امید توحیدی تر شدن روزافزون تک تک ذرات تنها فرمانروای قدرتمند جهان رب العالمین
سپاسگزارم
به نام خداوند هدایتگر
شرایط به طرز جادویی خوب بود واقعا از در و دیوار شرایط عالی و آسون شدن من بر آسونیها داشت اتفاق میافتاد تا اینکه حس کردم که از خوب بودن شرایط کم میشه و اینو خیلی زود متوجهش شدم، دنبال راه چاره گشتم دیدم که نه من حتی بیشتر از قبل هم دارم از خودم مایه میگذارم پس چطوره که شرایط داره به سمت نادلخواهتری پیش میره چرا داره اوضاع هی از آسون بودنش کم میشه دنبال راه چاره بودم و هر بار سعی کردم که بهترش کنم ولی هر بار بدتر میشد
با اینکه میگفتم خدایا تو بگو چیکار کنم ولی باز زور میزدم
تا اینکه امروز گفتم خدایا تقریباً 4 5 روزه من دارم حرکت بیهودهای میکنم جون تو تنم نمونده خستم انگار دارم بدتر رو طرف دیگه حرکت میکنم مغزم داره سوت میکشه نمیتونه هیچیو هندل کنه دیگه ،گفتم خدایا تسلیمم تو بهم بگو چیکار کنم تو بهم بگو من نمیدونم بسه بلدم بلدم
من که دارم بیشتر از قبل حرکت میکنم من که دارم بیشتر از قبل رو خودم کار میکنم اخه
و دقیقاً هدایت شدم به اینجا و اینجا بود که فهمیدم که مشکل من دقیقاً همین بیشتر کار کردنه چون شرایط من خیلی خوب شده بود چون داشت خیلی خوب پیش میرفت من یه جورایی شبیه اون داستان مرغ تخم طلا شده بودم که میگفت که مرغش هر روز براش یه تخم طلا میذاشت و میگه اگر که سر مرغ رو ببریم تخم بیشتری داریم.
من هم در همین تله افتاده بودم که اگر که من تلاش بیشتر بکنم اگه بیشتر رو خودم کار کنم اگه قدمها رو تندتر بردارم اگه یه سری تمرینهای بیشتر و عمیق تری برای خودم ایجاد کنم قطعاً روزی چند تا تخم طلا بهم داده میشه و زهی خیال باطل
این کار باعث شده بود که من همون یه دونه تخم طلایی هم که میگرفتم دیگه نگیرم چون داشتم زور میزدم چون داشتم عجله میکردم چون داشتم بدو بدو میکردم چون به جایی رسیده بودم که میخواستم بیشتر و بیشتر تلاش کنم بیشتر و بیشتر تمرین انجام بدم تا اون تخمهای طلا چند تا چند تا بشه و به جای چند تا شدن کلا مرغه دیگه تعطیلش کرده بود تخم نمیزاشت.
وقتی داشتم کپشن این فایل رو میدیدم دقیقاً ثانیه به ثانیههایی که این چند روز عجله کردم و دویدم و الکی هی از خودم سوالهایی پرسیدم که حالمو بدتر میکرد و چون مسیرم غلط بود به جایی نمیرسید و من احساسم بد میشد و دوباره عجله بیشتر احساس بد بیشتر بعد تقلای بیشتر و حرص و ولع بیش از حد برای کار کردن رو خودت یعنی احساس میکردم که اگر من دارم با این روند پیش میرم و در حوزه باورهام و عزت نفسم یا هر موردی دارم روزی یک پله قدم برمیدارم اگه بیام روزی سه تا پله رو قدم بردارم اونوقت نتایجم فوق رویایی میشه !!!!!
در حالی که نمیشود
«« این یک خیال باطله»»
آروم بگیر دختر خوب ، روندت مگه چش بود؟؟؟؟مگه تویی که یه قدم هر روز جلوتر میرفتی یه پله هر روز بالاتر میرفتی چه مشکلی داشت؟؟؟؟
همش زیر سر عجله بود عجله برای رسیدن زودتر و زودتر و زودتر
آخیش بالاخره احساس میکنم که راحت شدم بالاخره بعد از چند روز فهمیدم که فهمیدم گره کجاست
وای خدای من شکرت
میخوام برگردم به همون مسیر لذتبخشم و همون مسیر لذت بخش و آرام و پر از اتفاقات خوب رو ادامه بدم
مثل دوست عزیزمون منم امروز بار به خودم یادآوری میکنم که به تکامل توجه کنم. از زندگی لذت ببرم و اجازه بدم خداوند مسیر من رو مهیا کنه. همانطور که بدون سختی کشیدن جسم من بزرگ شد؛ بدون سختی کشیدن راه رفتن آموختم؛ بدون سختی کشیدن حرف زدن رو یاد گرفتم؛ بدون سختی کشیدن این همه نعمت در زندگی من وجود داره
چقدر خدا قشنگ هدایت میکنه چقدر وقتی آروم و تسلیم میشی میشنوی صداشو
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام به همگی
این فایل درس بزرگی برایم داشت
درس اینکه نباید عجله کنم بذرام اروم اتفاق بیفته
عجله کردن و خواستن سریع به چیز ها رسیدن باعث می شد وقتی چیزی رو می خواستم اما نیمشد سریع حالم بد بشه دیگه به تمرینات عمل نکنم دیگه تمرکزم از چیز های منفی رو نگیرم وادامه ماجرا
در نتیجه هیچ وقت درست نتیجه نگیرم
من فایلا ها رو با سرعت 2 برابر میدیدم و سعی کردم سریع برم فایل بعدی و همش منتظر بودم در لحظه بعد اون اتفاق خوبه بیفته و منو نجات بده ولی میشه حدس هیچ وقت اون لحظه نمی رسه انگار تو فقط دنبال سراب میدوی
غافل از این همین لحظه است همه چیز همین لحظه ست
همین خوندن کامنت همین نوشتن لذت بردن از چیز های کوچیک باعث میشه که به خواستت برسی
نه اینکه بدوی که توی فایل بعدی چیزی یاد بگیری که زندگی ت رو دیگه تغییر بده
دلیلش رو فکنم یکی به خاطر اینکه خب حسرت ها ، موقیعت هایی که دوست داشته باشم و هیچ وقت نتوستم بدست بیارم مخصوصا مثلا در زمینه روابط من همیشه تنها بودم و نتوستم خودم کنار بقیه ابراز کنم و همه یه حالت معذب کنار من دارن باعث میشه که بخوام خودم رو سریع از این شرایط رها کنم
شایدم خونواده که حالا نمی خوام بهش بپردازم و خودم درگیر افکاری کنم که خودم رو زندگی ام تسلط نداشتم
وقتی اخر فایل رو دیدم اون چند آکروبات بازی که داشتن نمایش اجرا میکردن
ببین اصلا امکان نداره اینا یکبار انجام داده باشن وهمون اول شروع به اجرا کرده باشن قطعا اول فقط اسب سواری یاد گرفتن بعد تازه تونستن ایستاده رو اسب برن
بعد بدون اسب روی هم دیگه سوار شدن و بعد از مدتی تونستن روی اسب هم این کار رو انجام بدن تازه همین اجرا جلوی آدما خودش کم کم اتفاق افتاده
همین این مراحل بعد از هزاران تکرار اتفاق افتاده و با تکامل
پس من چرا می خوام یهو وقتی کاری ندارم حقوقم بشه فلان میلیون چرا اول بیام از کار کوچیک شروع کنم و کم کم بسازم و خلق کنم
خلاصه که همه زیبایی های این فایل به کنار درس هایی که داشت هم به کنار
خدایا شکرت
از خدا میخوام این بیماری عجله رو از من بگیره منو ارام از مسیر های زیبا به زیباترین مقصد ها برسونه
خدایا شکرت
سلام استاد عزیزم
بعد از دوسال تلاش و ادامه دادن مسیر برای اولین بار دارم نشانه هارو درک میکنم
هدایت رو درک میکنم و مفاهیم داره کم کم برام باز میشه
کلی قراره باهم لذت ببریم در این مسیر زیبا و شادی و فراوانی رو تجربه کنیم
ماها بود که به خاطر عدم درک قانون تکامل سعی میکردم به سختی و با کنترل و قطع تمام هرررچیزی حال خودم رو خوب میکنم
موفق میشدم
اما به شدت درون خودآگاه میرفتم و تمام باورهام میومد جلوی چشمم
اما از وقتی دوره هم جهت رو شرکت کردم
قانون و بهتر درک کردم
و تونستم از تایم اوت گرفتن استفاده کنم
مفهوم هدایت رو درک کردم
تکامل رو بهتر درک کردم
و احساس خوب اتفاقات خوب رو درک کردم
فراوانی رو بهتر درک کردم
و زندگیم خیییییلی شادتر و سرزنده تر شده
و از سخت گرفتم به خودم خیلی بیشتر کوتاه اومدم
و همیشه تکرار میکنم من هر لحظه به خداوند نزدیکم. خداوند کنار من هست
سلام سلام…
این قسمت نشانه امروز من بود…واااای خدای من،مهر تاییدی بود که تصمیمی که از صبح ذهنم رو درگیرش کرده بود،خدایا شکرت برای هدایت و خوشحالم که تونستم ایدهام رو مورد بررسی قرار بدم
ماجرا از این قراره که من در حوزه خیاطی هستم و دوختهای شخصی و برای ارتقا خودم و محک مهارتم که اینم دقیقا قانون تکامل براش طی شده،یه اگهی گذاشتم دیوار برای آموزش خصوص…و اینقدر پیامهاو زنگها از اقایون بیشتر بود از خانمها نبود و امروز این بکر آمد توکه شرایط آموزش برای آقایان رونداری وبیا دوره های آنلاین رو استارت بزن…منم دنبال یه فرصت نشستم و این فکر رو که نمیدونستم الهامه یا فقط یه فکر رو بررسی کنم…داخل پرانتز اینم بگم سه روزه تصمیم قلبی گرفتم به توجه به هدایت و شنیدن صدای قلبم و تمرینات مایندفولنس…و هر روز دقیق یه هدایت برام واضح و روشن داره…روز اول وقتی به صدای ضربان قلبم توجه کردم و دقت کردم به احساسم دقیق شنیدم که میگفت آرام باش،آرام باش…
روز دوم گفت تلاش و تقلا نکن،رها باش و بپذیر و احساس آرامشی که بهم میداد و امروز این ایده که آمد این کارو بکن برای کارت نشستم بررسی کردم که اصلا منشا این ایده کجاست…وقتی خودم رو با شروع کارم مقایسه کردم دیدم اوایل اصلا شوقی داشتم اشتیاقی که اصلا پول برام مهم نبود و فقط دوختن و یادگیری مهم بود و ایده اون موقع که آمد ایده بود برو برای اطرافیانت شروع کن بدوز از همین جایی که هستی و آنقدر هزینه ازشون کم میگرفتم که در واقع رایگان بود برام،ولی برام مهم نبود تازه خوشحالم بودم که بهم اعتماد کردن و بعد از دوختن تعدادی کارگاهم رو استارت زدم که اونم شوروشوقی بالا داشتم یک سال اول درآمدم کم بودولی اصلا ازانگیزه من کم نکرد،ان تایم و سرحال میرفتم و نتیجه برام مهم نبود و با رشدم گفتم حالا آموزش بدم،که اگهی دادم دیوار و تازه فقط یه شاگرد خصوصی آمده،بررسی کردم دیدم اولا قانون تکامل برام طی نشده،حسم عجله است،جا نمونم، و نتیجه برام مهمه،شوروشوق برای انجامش ندارم فقط یه فکره…من این تجربه رو در زدن اینستای بیزنسی هم داشتم کلی هزینه کردم یادگرفتم ولی آنقدر نتیجه برام مهم بود ولش کردم،یک اینکه تکاملم رو طی نکرده بودم و دو اینکه اشتیاقی براش نداشتم و بازم حس عجله و جا نموندم از قافله فروشهای آنلاین بود…اینم دقیقا همون حسه برام و با بررسی و پرسیدن سوالاتی که انگیزه ام چیه،برای چی میخوام انجامش بدم،این حس از کجا میاد…به این نتیجه رسیدم این ایده من نیست،به ترسه و نگرانی…و با دیدن این نشانه دیگه مهر تاییدشو خدا زد…تکاملت رو طی کن،همین دورهای حضوری ات رو برو،عجله نکن،روی خودت کار کن،دیر نمیشه…این خودش هدایت بود و یه ارتقا که تونستم خودم رو بررسی کنم و بفهمم از کجا آب میخوره…هیجان زدهام برای این فهمیدن،درک و یه شناخت از خودم و احساستم،واقعا خوشحالم و اینکه میتونم نشانه هارو درک کنم و سایت بهترین بهترین هدایتگره برای من،خدایا شکرت واقعا سپاسگزارم برای هدایت امروزم…
سلام عزیزانم
چقدر انرژی ابن فایل مثبت بود
قانون تکامل میگه همه چیز تدریجی حاصل میشه
بهبود تدریجی ایجاد میشه
طبیعت تکاملی ایجاد میشه و رشد میکنه
من الان فایل انرژی که به نام خداوند نامیده ایم رو از دیروز گوش میدم یه جوریه این فایل
شاید اگر سه ماه بشنوم و مستمر باشم هر دفعه درکم بره بالاتر
میدونی خیلی دوره دارم و نمیدونم دوره جدید رو بخرم یا نه
احساس میکنم تکاملم طی نشده که وارد دوره جدید بشم
فعلآ باید روی شناخت قوانین زوم کنم
روی اینکه بپذیرم خودم خلق میکنم
هنوز پیچهای ذهنم شله
واقعاً حجم آگاهی ها زیاده
خیلی از ما از این دوره به اون دوره میریم در حالیکه از ببس مشکل داریم
هنوز جدول ضرب رو یاد نگرفتیم میریم سراغ انتگرال
واقعاً مباحث پایه ای مهمن و باید تمرین و تکرار بشن
نمیدونم سپردم به خدا که هدایتی بفرسته
روز آخر تخفیف روز تولدم هست
ان شالله خدای من هدایتم میکنه
بدرود