https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/10/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-10-06 06:04:362024-09-05 10:14:53سفر به دور آمریکا | قسمت 73
234نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اول از همه تحسین میکنم این کشور زیبا رو که حتا برای اسب که جزئی از فرهنگش هست موزه درست کرده که ارزش این حیوان رو یاداور بشه
و بازه تحسین میکنم این ماکت ها و طراحی ها بسیار زیبا و طبیعی رو که انگار واقعی هستن
از تکامل و اسب ها گفتین . چیزی که خودم بهش رسیدم و بهتر درکش کردم تکامل یعنی اندازه خواسته شدن و ساختن ظرف و موقعی که بیشتر فکر میکنم .
اگر من تکامل را طی نکنم و به خواسته برسم برام رنج میشه و ازش لذت نمیبرم
و اینکه شاید ببینیم یه عده دنیای بیرون خیلی یهو رشد کردن ولی شاید ما اینجا خیلی کند پیش بریم اما یادمان نره که مقایسه نکنیم و دوم ما از بیس خودمون رو میسازیم . در واقع ما ساختمان رو روی ستون محکم میسازم
برای من عجله کردن پاشنه اشیل هست اما وارد یه مهارت شدم که بهم فهموند عجله نکنم بله که روی و توانایی حل مسائل رو ببرم بالا و اروم سوت زنان لذت ببرم
شرایط به طرز جادویی خوب بود واقعا از در و دیوار شرایط عالی و آسون شدن من بر آسونیها داشت اتفاق میافتاد تا اینکه حس کردم که از خوب بودن شرایط کم میشه و اینو خیلی زود متوجهش شدم، دنبال راه چاره گشتم دیدم که نه من حتی بیشتر از قبل هم دارم از خودم مایه میگذارم پس چطوره که شرایط داره به سمت نادلخواهتری پیش میره چرا داره اوضاع هی از آسون بودنش کم میشه دنبال راه چاره بودم و هر بار سعی کردم که بهترش کنم ولی هر بار بدتر میشد
با اینکه میگفتم خدایا تو بگو چیکار کنم ولی باز زور میزدم
تا اینکه امروز گفتم خدایا تقریباً 4 5 روزه من دارم حرکت بیهودهای میکنم جون تو تنم نمونده خستم انگار دارم بدتر رو طرف دیگه حرکت میکنم مغزم داره سوت میکشه نمیتونه هیچیو هندل کنه دیگه ،گفتم خدایا تسلیمم تو بهم بگو چیکار کنم تو بهم بگو من نمیدونم بسه بلدم بلدم
من که دارم بیشتر از قبل حرکت میکنم من که دارم بیشتر از قبل رو خودم کار میکنم اخه
و دقیقاً هدایت شدم به اینجا و اینجا بود که فهمیدم که مشکل من دقیقاً همین بیشتر کار کردنه چون شرایط من خیلی خوب شده بود چون داشت خیلی خوب پیش میرفت من یه جورایی شبیه اون داستان مرغ تخم طلا شده بودم که میگفت که مرغش هر روز براش یه تخم طلا میذاشت و میگه اگر که سر مرغ رو ببریم تخم بیشتری داریم.
من هم در همین تله افتاده بودم که اگر که من تلاش بیشتر بکنم اگه بیشتر رو خودم کار کنم اگه قدمها رو تندتر بردارم اگه یه سری تمرینهای بیشتر و عمیق تری برای خودم ایجاد کنم قطعاً روزی چند تا تخم طلا بهم داده میشه و زهی خیال باطل
این کار باعث شده بود که من همون یه دونه تخم طلایی هم که میگرفتم دیگه نگیرم چون داشتم زور میزدم چون داشتم عجله میکردم چون داشتم بدو بدو میکردم چون به جایی رسیده بودم که میخواستم بیشتر و بیشتر تلاش کنم بیشتر و بیشتر تمرین انجام بدم تا اون تخمهای طلا چند تا چند تا بشه و به جای چند تا شدن کلا مرغه دیگه تعطیلش کرده بود تخم نمیزاشت.
وقتی داشتم کپشن این فایل رو میدیدم دقیقاً ثانیه به ثانیههایی که این چند روز عجله کردم و دویدم و الکی هی از خودم سوالهایی پرسیدم که حالمو بدتر میکرد و چون مسیرم غلط بود به جایی نمیرسید و من احساسم بد میشد و دوباره عجله بیشتر احساس بد بیشتر بعد تقلای بیشتر و حرص و ولع بیش از حد برای کار کردن رو خودت یعنی احساس میکردم که اگر من دارم با این روند پیش میرم و در حوزه باورهام و عزت نفسم یا هر موردی دارم روزی یک پله قدم برمیدارم اگه بیام روزی سه تا پله رو قدم بردارم اونوقت نتایجم فوق رویایی میشه !!!!!
در حالی که نمیشود
«« این یک خیال باطله»»
آروم بگیر دختر خوب ، روندت مگه چش بود؟؟؟؟مگه تویی که یه قدم هر روز جلوتر میرفتی یه پله هر روز بالاتر میرفتی چه مشکلی داشت؟؟؟؟
همش زیر سر عجله بود عجله برای رسیدن زودتر و زودتر و زودتر
آخیش بالاخره احساس میکنم که راحت شدم بالاخره بعد از چند روز فهمیدم که فهمیدم گره کجاست
وای خدای من شکرت
میخوام برگردم به همون مسیر لذتبخشم و همون مسیر لذت بخش و آرام و پر از اتفاقات خوب رو ادامه بدم
مثل دوست عزیزمون منم امروز بار به خودم یادآوری میکنم که به تکامل توجه کنم. از زندگی لذت ببرم و اجازه بدم خداوند مسیر من رو مهیا کنه. همانطور که بدون سختی کشیدن جسم من بزرگ شد؛ بدون سختی کشیدن راه رفتن آموختم؛ بدون سختی کشیدن حرف زدن رو یاد گرفتم؛ بدون سختی کشیدن این همه نعمت در زندگی من وجود داره
چقد عالی بود قانون تکامل واقعا باید حواسم رو جمع کنم هدف از مسیر لذت بردن است نه عجله کردن خدایاشکرت که بازم یاداوری کردی که جهانت قانون داره و یکی از مهم ترین قانون قانون تکامل
تحسین میکنم درک زیباتون از قانون خداوند خدایاشکرت
تحسین میکم این رابطه شما با خودتون و خدای درونتون که با هم در صلح هستید خدایاشکرت
تحسین میکنم ازادی مالی زمانی مکانی تون رو خدایاشکرت
تحسین میکنم اهنگ زیبا و پر معنا رو خدایاشکرت
سپاسگزارم از شما عزیزا در پناه خدا شاد باشید دوستون دارم
رفته بودم باشگاه بدنسازی و وزنه هایی میزدم که متناسب با خودم باشه و سنگین نباشن.. بعد طرف اومد گفت نهههه سنگین بزن،، بذار به بدنت فشار بیاد و زور بزن فلان و شوک به عضلت وارد شه و فلان و اینا .. بعد منم قانون تکامل رو یادم رفته بود و اینکارو کردم البته بعدش انجام ندادم ..
چون دیدم دارم الکی به بدنم فشاز بیخود میارم و قانون تکامل همه جا صادقه حتی توی بدنسازی..
یکی از واضح ترین مکان هایی که میشه رعایت نکردن قانون تکامل رو دید همین باشگاه بدنسازی .. همه انگار یه جورایی فقط میان وزنه های سنگین انتخاب میکنن که عااای ادعا کننن ما چقدر زورمون زیاده و فلان !!! باشگاه بدنسازی یعنی باشگاه ادعا !!!
ولی من یادم اومد به قانون تکامل گفتم نههه بدن من کشش این وزنه رو ندازه بیخیال ..
قانون تکامل حتی بزای حیوانات هم صادقه و ما داریم در اینجا میبینیم که اسب های طی تکامل میلیون ها ساله شکل گرفتن ..
یعنی اسب های امروزی که میشه باهاشون حرکات نمایشی انجام داد و باهاشون مسابقه داد و از موانع پرید .. این ها طی تکامل میلیون ها ساله به این شکل درومدن …
همه چیز تکاملیه حتی اون درب اتوماتیک که روش برچسب زدن …(( توجه کنید که درب اتوماتیک است )) .. اولش درب ها دستی بودن بعد ادم ها یاد گرفتن درب های اتوماتیک بسازن !!!
چقدر ماکت های زیبایی ساخته بودن ..
در بدو ورود یه اسب خوشگل گذاشتن و چقدر زیباس..
نقاشی ها و تابلوهای بسیار زیبا از اسب ها ..
اون ظرف ها چقدر خوشگل بودن ..
ماکت ها گذشته ها رو نشون میده که چقدر ادم ها همه کارها رو با اسب انجام میدادن ..
یعنی ادم ها اسب های وحشی رو رام کردن و اون ها رو به خدمت خودشون دراوردن و کارهاشون رو باهاش انجام دادن …
اون نوشته خیلی جالبه :
THE FIRST HORSE TO BE TAMED
CHANGED THE WORLD FOREVER
اولین اسبی که رام شد.
جهان را برای همیشه تغییر داد .
بله انسان ها با رام کردن اسب های وحشی کلی جهان رو تغییر دادن و اسب های وحشی تبدیل شدن به اسب هایی برای حمل و نقل و مسابقه و نمایش و بازی و تفزیح و کسب درامد و کالسکه و دوست و رفیق !!!
روی اون تابلو نوشته vaulting
یعنی ورزشی که یک یا چند نفر روی اسب حرکات نمایشی انجام میدادن و با حرکات ژیمناستیک و حرکات موزون ترکیب میشه…
اولا ببینید که چقدر راه بزای کسب درامد هست مثل همین ورزش !!
این ادم ها رفتن سراغ موضوع مورد علاقشون و البته باورهای درستی هم دارن و دارن از عشق و علاقشون پول میسازن ..
ببینید با رام شدن اسب های وحشی چقدر جهان تغییر کرد !! و الان اسب ها به عنوان دوست ادم ها در کنار ادم ها هستند و ادم ها لذت اسب سواری رو تجربه میکنند و انواع و اقسام ورزش های اسب ها ایجاد شده …
مثل پرش با اسب از موانع ..
مثل همین vaulting
مثل مسابقات سرعت
مثل تیراندازی با اسب
مثل ورزش های محلی با اسب
وووووو
اون ورزشی که توی فیلم داره نشون داده میشه همین vaulting هست … اون دختر بچه قابل تحسینه با وجود اینکه از اسب پرت شد افتاد پایین ولی بازهم امیدش رو حفظ کرد و دوباره روی اسب رفت و حرکات زیبایی زو به اجرا دراورد ..
همکلاسی عزیزم آقا رضا دهنوی گل، کامنت هات واقعا تحسین بر انگیزه و من لذت میبرم از خوندن کامنت های شما که نشان از شور و شوق درونتان داره
یه موضوع دیگه ای هم که توی کامنت های شما هست ترجمه متن ها و کلمات انگلیسی موجود در فایلاست که برای من شده وسیله ای جهت یادگیری زبان انگلیسی، سپاسگزارم ازت که برامون ترجمه میکنی
امیدوارم حال دلت همیشه خوب باشه و در مسیر الهی ات ثابت قدم و موفق.
ساعت حدود 3 صبح با ناراحتی یه سوال از خدا پرسیدم و ازش نشونه خواستم.
سوال من : خدایا پس چرا هر چقدر تقلی میکنم و تلاش میکنم نتیجه ای حاصل نمیشه؟ این همه تقلی و بدو بدو کردم !! چرا اینجوریه پس ؟؟
جواب خدا:
قانون تکامل
خیلی واضح و قشنگ خدا بهم گفت اینقدرر بدو بدو و تقلی نکن.. اینقدر عجله نکن و از زندگیت لذت ببر که خود خدا هم نمیتونه از قانون تکامل تخطی کنه !!
و مهم نیست چقدر تقلی میکنم و عجله میکنم بلکه جهان داره با قانون تکامل پیش میره !!
…………………………………………………………….
قانون تکامل اسب ها :
بریم ترجمه ی اون متون برای اسب ها رو براتون بذارم :
THE FIRST HORSE TO BE TAMED
CHANGED THE WORLD FOREVER
اولین اسبی که رام شد
جهان را برای همیشه تغییر داد.
توی این متن داره میگه که اسب ها اولش وحشی بودن و بعدش اولین اسبی که توسط انسان رام شد جهان رو بزای همیشه تغییر داده .. یعنی حتی اسب ها هم از قانون تکامل پیروی کردن و اولش وحشی بودن و بعد انسان یاد گرفته اون رو رام کنه پ به خدمت خودش دراره ..
……………………………………………………………
ANCIENT HORSES
Some 10 million years ago, up to a dozen species of horses roamed the Great Plains of North America. These relatives of the modern horse came in many shapes
and sizes. Some lived in the forest, while others preferred open grassland.
Here, two large Dinohippus horses can be seen grazing
on grass, much like horses today. But unlike modern horses, a three-toed Hypohippus tiptoes through the forest, nibbling on leaves. A small, three-toed Nannippus, shown here eating shrubs, ate both grass and leaves.
In the background are several other large mammals alive at that time, including Procamelus, a camel relative; a herd of Dinohippus horses; Gomphotherium, a distant relative of true elephants; and Teleoceras, a hornless rhinoceros.
اسب های باستانی
حدود 10 میلیون سال پیش، بیش از 12 گونه اسب در دشت های بزرگ آمریکای شمالی پرسه می زدند. این خویشاوندان اسب مدرن به اشکال و اندازه های مختلفی ظاهر شدند.
برخی در جنگل زندگی می کردند، در حالی که برخی دیگر علفزارهای باز را ترجیح می دادند.
در اینجا دو اسب بزرگ دینوهیپوس در حال چریدن روی چمن دیده می شوند.
بسیار شبیه اسب های امروزی. اما بر خلاف اسبهای امروزی، هیپوهیپوس سه انگشتی از میان جنگل میگذرد و برگها را نیش میزند. یک Nannippus کوچک سه انگشتی که در اینجا نشان داده شده است در حال خوردن بوته ها است، هم علف و هم برگ را می خورد.
در پس زمینه چندین پستاندار بزرگ دیگر زنده در آن زمان، از جمله پروکاملوس، یکی از خویشاوندان شتر، دیده می شوند. گله ای از اسب های داینوهیپوس؛ گومفوتریوم، خویشاوند دور فیل های واقعی؛ و Teleoceras، یک کرگدن بدون شاخ.
…………………………………………………………….
TALKING TEETH
You can tell a lot about what a horse eats from its teeth- even if the teeth are fossils. The first horses all had short, broad chewing teeth, like ours. Later horses had teeth three times longer. Why?
Short teeth are fine if you’re browsing on soft leaves, like the Hypohippus shown eating in the forest. But grazing on tough grasses would quickly wear short teeth down to nothing. For prairie horses like Dinohippus, evolution favored longer teeth that could handle the grind of grazing- as a tooth wears down, more emerges.
TOUGH TEETH
As horses adapted to eating tough grasses, their teeth evolved to became longer, which let them wear down without wearing out.
دندان های حرف زدن
شما می توانید چیزهای زیادی در مورد آنچه که اسب می خورد از روی دندان های خود بگویید – حتی اگر دندان ها فسیل باشند. اسبهای اول همگی دندانهای جویدنی کوتاه و پهن داشتند، مانند اسبهای ما. اسب های بعدی سه برابر دندان های بلندتری داشتند. چرا؟
اگر روی برگ های نرم، مانند هیپوهیپوس که در جنگل نشان داده شده است، در حال غذا خوردن هستید، دندان های کوتاه خوب هستند. اما چرای علف های سخت به سرعت دندان های کوتاه را از بین می برد. برای اسبهای چمنزار مانند داینوهیپوس، تکامل دندانهای بلندتری را ترجیح میداد که میتوانستند ساییدن چرا را تحمل کنند – همانطور که دندانها فرسوده میشوند، دندانهای بیشتری بیرون میآیند.
دندان های سخت
همانطور که اسبها با خوردن علفهای سخت سازگار شدند، دندانهایشان بلندتر شد، که باعث میشد فرسوده نشن.
(( در این متن میگه حتی دندان اسب ها هم با تکامل رشد کرده .. از روی دندونای فسیل شدع به نوع غذای اسب ها میشه پی برد . اینکه اسب ها طی تکامل محبور شدن بزای تغذیه دندون های بلندتر و سخت تری داشنته باشن ))
………………………………………………………….
FOUR TOES
Hyracotherium had four functional toes on its front feet and three on its back feet.
Hyracotherium
55-49 million years ago Cast of American Museum of Natural History FM4832
THREE TOES
Merychippus was three-toed. Some individuals had three full-size toes;
on others, the two small side toes only touched the ground when running.
Merychippus18-11 million years ago Cast of American Museum of
Natural History FM9383
ONE TOE
Pliohioppus walked
on a large, central toe-the first true hoof.
Pliohippus15-6 million years ago Cast of American Museum of
Natural History FM17225
چهار انگشت پا
هیراکوتریوم دارای چهار انگشت کاربردی در پای جلویی و سه انگشت در پای عقبی خود بود.
هیراکوتریوم
49-55 میلیون سال پیش موزه تاریخ طبیعی آمریکا FM4832
سه انگشت پا
ماریچیپوس سه انگشتی بود. برخی سه انگشت بزرگ داشتند.
در برخی دیگر، دو انگشت کوچک کناری فقط هنگام دویدن با زمین تماس داشتند.
مریچیپوس
11-18 میلیون سال پیش، موزه تاریخ طبیعی امریکا FM9383
یک انگشت پا
پلیوهیوپوس
روی یک انگشت بزرگ و مرکزی راه میرفت – اولین سم واقعی.
پلیوحیپوس
6 تا 15 میلیون سال پیش، موزه تاریخ طبیعی امریکا FM17225
(( توی این متن میگه حتی اسب ها اولش سم نداشتن و چهار انگشتی بودن ،، یعنی گونه هایی که توی 50 میلیون سال پیش زندکی میکردن اسب های چهار انگشت پایی بودن !!! و بعد در گونه های حدود 6 تا 15 میلیون سال قبل اسب ها صاحب سم شدن …. یعنی حتی اسب ها هم اولش صاحب سم نبودن بلکه با تکامل صاحب سم شدن !!))
………………………………………………………
خب توی متون بالا متوجه شدم که حتی اسب ها هم از قانون تکامل پیروی کردن و درواقع کل این هستی داره با قانون تکامل پیش میره و اگر اسب ها میخواستن عجله کنن الان منقرض شده بودن !!
بلکه اسب ها طی مراحل تکاملیشون و با برخورد با تضادها محبور شدن دندون ها و ساختار اسکلتی خودشون رو تغییر بدن و استخوان های قویتر و دندون های قویتر و بلندتر و اینکه سم داشته باشن تا قابلیت های بیشتری از خودشون نشون بدن …
این اسب های نمایشی و مسابقه ای که الان ما داریم میبینیم که اینقدز خوب و با سرعت بالا میدون و از روی موانع میپرن.. اولش که اینجوری نبودن !! اسب 50 میلیون سال قبل با اسب الان ،، خیلی تفاوت داره .. و اسب های امروزی بسیار پیشرفته تر هستند..
حتی انسان های امروزی نسبت به انسان های اولیه خیلی خیلی پیشرفته تر هستن ..
پس هم اسب ها و هم ادم ها و هم کل هستی داره با تکامل پیش میره و جهان هی داره خودش رو به روز میکنه و قویتر و پیشرفته تر میشه
تنها تفاوت بین انسان ها و موجودات دیگه در قدرت تفکره … که مثلا اسب ها قدزت تفکر ندارن ولی انسان ها قدرت تفکر دارن..
ولی انسان ها از قدرت تفکرشون استفاده نمیکنن .. با وجودی که انسان امروزی خیلی خیلی مغز پیشرفته تر و بدن پیشرفته تری داره نسبت به انسان های اولیه !!!
انسان امروزی به دلیل گسترش شبکه های اجتماعی و گسترش اخبار و اطلاعات چرت و پرت و دروغین از قدرت تفکرش استفاده نمیکنه !!!
خیلی از انسان های امروزی با وجود بدن بسیار پیشرفته تری که انسان امروزی نسبت به انسان های گذشته داره،، ولی از لحاظ فکری رشدی نکردن !!
در نهایت اون چیزی که باعث میشه یک انسانی موفق بشه و ثزوتمند بشه قدرت تفکرشه .. نه تلاش و تقلاهای بی حاصل و عجله کردن و دویدن های بی حاصل !!
(( خب حالا خیلی نرم توی در و دیوار و ایراد گرفتن دوباره خخخخخ… )))
………………………………………………………..
موزیک زیبای زوی فیلم داره ادم رو تشویق میکنه به امید داشتن و ادامه دادن و حرکت کردن و عجله نکردن ..
این فایل داره من رو تشویق میکنه به ادامه دادن و حرکت کردن و عجله نکردن و لذت بردن و اینکه امید داشته باشم به روز های قشنگ !!
وقتی اون نمایش اسب سواری رو دیدم که اون دختر بچه پرید بالای اسب و خوردش زمین ولی ناامید نشد و دوباره ادامه داد و دوباره پرید روی اسب و حرکات نمایشی اجرا کرد خیلی لذت بردم ..
که باید ادامه بدم ولی ارام و بدون عجله و اهسته اهسته …
در اخر هم وارد گالری اسب های عربی شدیم !!
خیلی دوست دارم اسب های عربی رو ببینم .. خیلی تعریف اسب های عربی رو شنیدم ..
و اینکه چند وقتیه همش انگار قلبم میگه وارد 12 قدم بشم !!
بخصوص اون قسمت که توی مانیتور فیلم ژیمناستیک کار ها روی اسب رو نشون میداد دیدین بچه از روی اسب خورد زمین ولی نترسید و نامید نشد پاشد و دوید خودشو رسوند به اسب و دوباره انجامش داد خیلی درس داشت اون قسمت…
بله قانون تکامل قانونی که من تا قبل از دوره دوازده قدم اصلا نمیفهمیدم چی هست…
قانونی که اگر وجود نداشته باشه تو عجول ترین آدم روی زمین میشی…
آدمی که میخواد یه شبه به موفقیت برسه و برای رسیدن به موفقیت دست به هرکاری میزنه و اصلا اصولی کار نمیکنه و بار ها بخاطر عجله اش اینقدر میخوره توی در و دیوار که حد نداره….
قانونی که اگر ازش آگاه نباشی همش به فکر بقیه هستی و میخوایی اونا رو ارشاد کنی و اصلا به فکر تکامل خودت نیسی….
من قبلا برای پدرم کار میکردم و کلا پدر های منطقه ما یه باور سنتی دارند که دیگه پسر وظیفشه باید برامون کار کنه و پولی هم نخواد…
و من کلی براش کار کردم و پولی هم ندیدم و آخرم بهم گفت که همون نونی توی خونه من میخوری همون حقوقته…
دیگه من از اون موقع بعد از دیدن این تضاد دیگه کار نکردم تا تازگیا باز این اشتباه رو تکرار کردم ولی باز دوباره سر عقل اومدم چون با قانون تکامل آشنا شدم تا زمانی که من وقتمو هدر این و اون کنم و نرم یه گوشه روی خودم کار نکنم برای خودم کار نکنم تکاملمو طی نکنم موفقیت در خونمو نخواهد زد….
به قول استاد به هر اندازه مقاوت داشته باشی این قوانین جهان هستی رو باور نکنی به همون اندازه ضربه خواهی خورد…
الان که دیگه سرم به سنگ ها خورده فهمیدم…
و در شرف رفتن و مهاجرت کردن هستم و مابقی عمرم رو میخوام به صورت جدی و خودخواهانه برای خودم ارزش قائل شم و برم یه گوشه دنیا فقط برای خودم و آرزوهام زندگی کنم و تکاملمو طی کنم و یک زندگی رویایی مثل استاد برای خودم بسازم که فقط لذت، لذت و باز هم لذت بردن باشد…
چند روز پیش به این خانواده بودن مان خیلی فکر کردم و یک احساس وصف نشدنی از این مسیری که انتخاب کردم و استادی که به آن هدایت شده ام به قلبم دست داد که وصف ناشدنی بود و پس از آن احساس با خودم عهد بستم که برای هر آنچه که دارم سپاسگزار باشم و داستان جالب این دو روز و مسیر دلنشینی که خداوند برایم هموارش کرد تا بفهمم تا بدانم و راحت تر عمل کنم.
امروز 16 تیر 1403 بعدازظهر بعد از خوردن یک اکبرجوجه خانگی توسط من و برادرم که به شدت دوست داشتنی بود به تراس رفتم و باعشق عزیزم بی دغدغه و با شوق صحبت کردم و قانون تکامل را با یکدیگر بررسی کردیم و قول دادیم یک بار دیگر بیشتر از قبل با یگدیگر از زندگی لذت ببریم و من دیروز به باشگاه اسب سواری فکر میکردم و قبل تر هم نمایشی از اسب سواری کندال جنر و جیجی حدید را بارها تماشا کرده بودم و امروز وقتی نشانه ام را انتخاب کردم و بار دیگر موزه اسب و قانون تکامل را از زبان مریم عزیز مرور کردم در واقع خداوند مرا به سمت قانون تکامل هدایت می کند و من دانستم که در مسیر هدایت و تکامل قرار گرفته ام فقط و فقط به دلیل بخش کوچکی از سپاسگزاری نعمت های بی نهایت زیرا من از تنها فرمانروای قدرتمند جهان خواستم که مرا به راه راست هدایت کند که همان راه کسانی است که به آنان نعمت داده است .من چند روزی است که به سپاسگزاری و راه فکر کردن به آن و شیوه ی صحیح آن می اندیشم و در این دو روز به شدت برایم اتفاقات عجیب و دوست داشتنی برایم اتفاق افتاد،بهترین مربای عمرم را خدا برایم درست کرد. و به عنوان مثال در آسانسور با پدرم تنها بودم و (این درحالی است که هیچوقت آگاهانه با این فرد تنها نمی ماندم اینقدر ترس داشتم ) و درمورد غذای ظهر یاشب با اومخالفت کردم ولی چنان شیرین صحبت کردم (به دلیل اینکه روی دوست داشتن خود کار میکنم) که بر صورت پدرم لبخندی را دیدم که تا به حال ندیده بودم یا اگر هم دیده بودم توجه نکرده بودم و زمانی که مخالفت همیشگی امیرمحمد برادرم را دریافت کردم آگاهانه توجهم را بر سلامتی و خیرخواهی و پاکی روحش گذاشتم و برایش سپاسگزاری کردم و برای تک تک آن ها از خداوند سپاسگزاری کردم و امروز به کمک او زیباترین غذای زندگی مان را با همکاری دوست داشتنی هم درست کردیم و سفره ای بی نهایت جذاب و نورانی پهن کردیم چنانکه تنها یک آهنگ لایت کم بود…
من امروز فهمیدم که قبل از امتحان تاسیسات مکانیکی در سیزده تیر 1403 بارها خداوند در جواب هدایت خواستنم گفت برو کتابت را بخوان به دنبال تلگرام و سوالات بچه ها و حرف هایشان درباره استاد نرو اما من و کنجکاوی سوالات ترم قبل (توجه به ترم های قبل )باعث شد که مسئله ای را بیاموزم و در امتحانی که 20 نمره ای فقط و فقط 4 نمره مسئله را بنویسم و خواندنی ها را یاد نداشته باشم و از آن روز باز هم امیدوارم و از خداوند خواستم که به من نمرهی پاسی را بدهد و اگر بشود می دانم که او انجام داده است و اگر نشود می دانم که نتیجه توجهات نابسامان و نامتمرکز خودم باعث شده است روند مطلوبی در مسیر این امتحان نداشته باشم و اکنون اگر این درس پاس شود من همچنان بیش از قبل مدیون اجابت های پروردگاری هستم که هیچوقت به اندازه ی کافی نتوانستم سپاسگزارش باشم .سپاسگزارم با تمام وجودم که بهترین نمره ها را به من داده ای تا این لحظه.
من در ابتدای ورودم به دانشگاه رودهن (که به دلیل مهاجرت از زاهدان آمده ایم )حتی نمی توانستم پله ها را به راحتی طی کنم اینقدر که احساس ترس و جدید بودن داشتمحتی برای صحبت کردن با دیگران کمی مکث داشتم حتی برای رفتن به کلاس ها مردد می شدم و حتی برای برگشتن از این مسیر و تردید ،آن مسیر را برای خود سخت کردم و هر آن قدر که سپاسگزارتر و خاضع تر و خاشع تر و فروتن تر و در نهایت توحیدی ترشدم خداوند قدرتمندانه تر به من توان رشد دادتوان بزرگتر شدن توان بهترین نمره ها را گرفتن با کمترین تلاش های فیزیکی توان زیباترشدن توان آرام تر شدنم
حقیقتا فرمانروای قدرتمند جهان و حضورش را در این امتحانات احساس کردم زیرا الگوی من در این مسیر استاد عباسمنش بود که همیشه می گوید من درس خواندن را دوست نداشتم و همیشه نمراتم عالی بود و وقتی تصمیم به تقلب هم میگرفتم خداوند مرا به سمت انسانی هدایت میکرد که قرار بود نمره اول این درس را بگیرد و اگر تصمیم میگرفتم درس بخوانم و از خداوند هدایت می خواستم از همان چند صفحه ای که من خوانده بودمشون نود درصد سوالات در امتحان می آمد.امروز بعد از دم کردن اکبر جوجه ها من به خداوند گفتم که ما این غذا را نمی دانیم چطور درست کرده ایم و چطور آن را بهتر کنیم -تو برایمان بهترین چیزی که می شود را ازآن درست کن -تو تنها فرمانروای قدرتمند جهان ما هستی و خوشحالم که فهمیدم می توان برای همه چیز از خداوند هدایت خواست چه آن کار را برای بار صدم انجام می دهی چه برای بار اول چه آنکه استادی چه شاگرد.
هدایت و هدایت و هدایت معجزه ای که خداوند برای رسیدن دنیای مادی به رسالت برما فروفرستاد و برتمام هستی و برتمام جانداران و برتمام حیوانات و برتمام گیاهان و برتمام سیارات و برتمام کهکشان ها و برتمام کیییییییییییییهان فرو فرستاده است…
و همه ی ما لایق خواستن هدایت از خداوند به صورت کاملا مستقیم هستیم ،از اینکه می توانم امروز به این ترکیب شگفت انگیز از درک هدایت و تکامل سخن بگویم بی نهایت سپاسگزار تنها فرمانروای قدرتمند کیهان هستم از زبانی که بیان می کند از مغزی که استنباط می کند از قلبی که می تاباند مفاهیم را برجان و از دستی که می نویسد و از چشمی که می بیند و از گوش هایی که می شنوند.
من مدت ها بود که چنین سرشار از حضور تنها فرمانروای قدرتمند جهان نشده بودم، زیرا فرو رفتم در وابستگی ها (در ناسپاسی ها در نادیدن ها در اعراض کزدن از نعمت ها)در عالم فانی فرو رفتم و در لحظه هایی که خداوند حضور نداشت حضور داشت اما من توجه نکردم من رو برگرداندم و اکنون دانستم که اگر در تمام آن لحظه ها به خداوند توجه میکردم اکنون با همسرم در این خانه ی دوست داشتنی مشغول زندگی بودیم اگر چه ایم خواسته نیز در مسیر تکامل خویش قرار دارد ولیکن باید بیان کنم که هر آنچه از من دور شده است از نعمت ها صرفا به دلیل عدم یکتاپرستی خودم بوده است و هر آنچه اکنون در اختیار دارم به دلیل این است که سپاسگزار آن ها بوده ام و اینکه گاهی ما سپاسگزار خیلی چیزها نیستیم ولی خداوند حفظ میکند خداوند اجازه می دهد و خداوند صبر می کند تا ما توجه کنیم تا ما سپاسگزاری کنیم تا ما با چشم محدودمان ببینیم نه اینکه چشم محدود باشد نه برنامه ریزی مغز ما براساس مسیری طراحی شده است که مخالف جریان شکر گزاری است و ما که سپاسگزاری را آغاز میکنیم و به سپاسگزاری توجه میکنیم و سپاسگزارانه سپاسگزار خداوندی هستیم که برما توفیق سپاسگزاری عطا نمود و آنگاه زیادت می شویم بیش از آنکه هستیم و بیش از آنکه خواهیم بود
با تشکر از استاد عباسمنش عزیز و مریم جان برای تک تک لحظه هایی که مارا به سمت قانون و مسیر آن هدایت میکنند و چراغ راهی هستند که خدا را درآن می بینیم…
با تشکر
به امید توحیدی تر شدن روزافزون تک تک ذرات تنها فرمانروای قدرتمند جهان رب العالمین
چقدر برایم جالبه بدون اینکه روحمم خبر داشته باشه تو قسمت قبلی یه دیدگاه نوشتم و خانم شایسته رو تحسین کردم که چقدر زیبا قانون تکامل رو توضیح میده
و
بعد دیدم به صورت تکاملی
اول در قسمت قبلی یک اشاره می کنه به قانون تکامل
و
در این قسمت به صورت مفصل و با مثال هایی بسیار زیبا بهتر و صریح تر قانون رو توضیح میده
خانم شایسته جان از شما سپاسگزارم و من هم به پاس قدردانی می خواهم بهتون یک هدیه بدهم …
در یوتیوب سرچ کنید 14 میلیارد سال در 14 دقیقه ، از بیگ بنگ تولد جهان هستی … تاااا سال 2023 رو شرح میده ، خیلیییی خوب میشه حضور خداوند و قانون تکامل رو با این ویدیو درک کرد.
به نام خداوند بی همتا
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
خدایا شکرت برای یک صبح زیبای دیگه
ببین چه خبره اینجا ،یه موزه خفن
واقعاً تحسین برانگیز است این همه آثار و زیبایی
واقعا این کشور فوقالعاده است
چقدر ایده های خوبیه که در مورد حیوانات موزه
درست کردن وبه تمام نسل ها نشون میدن
که چی بوده چی شده
و تاریخچه زندگی شون رو به همه نشون میدن
مثلا من نمیدونستم که اسب ها قبلا 25کیلو بودن و با قانون تکامل حالا شدن 500 کیلو
واقعاً تحسین برانگیز بود
وکلی عکسهای قدیمی از زمانی که آدمها تمام رفت و آمد رو با اسب انجام میدادن
و مجسمه های بسیار زیبا
خدایا هزاران بار شکرت برای این همه نعمت و فراوانی و زیبایی
خدایا سپاسگزارم ازت برای این مسیر زیبا
موفق و پیروز باشید
به نام خداوند زیبایی ها
سلام به دوستان
اول از همه تحسین میکنم این کشور زیبا رو که حتا برای اسب که جزئی از فرهنگش هست موزه درست کرده که ارزش این حیوان رو یاداور بشه
و بازه تحسین میکنم این ماکت ها و طراحی ها بسیار زیبا و طبیعی رو که انگار واقعی هستن
از تکامل و اسب ها گفتین . چیزی که خودم بهش رسیدم و بهتر درکش کردم تکامل یعنی اندازه خواسته شدن و ساختن ظرف و موقعی که بیشتر فکر میکنم .
اگر من تکامل را طی نکنم و به خواسته برسم برام رنج میشه و ازش لذت نمیبرم
و اینکه شاید ببینیم یه عده دنیای بیرون خیلی یهو رشد کردن ولی شاید ما اینجا خیلی کند پیش بریم اما یادمان نره که مقایسه نکنیم و دوم ما از بیس خودمون رو میسازیم . در واقع ما ساختمان رو روی ستون محکم میسازم
برای من عجله کردن پاشنه اشیل هست اما وارد یه مهارت شدم که بهم فهموند عجله نکنم بله که روی و توانایی حل مسائل رو ببرم بالا و اروم سوت زنان لذت ببرم
به نام خداوند هدایتگر
شرایط به طرز جادویی خوب بود واقعا از در و دیوار شرایط عالی و آسون شدن من بر آسونیها داشت اتفاق میافتاد تا اینکه حس کردم که از خوب بودن شرایط کم میشه و اینو خیلی زود متوجهش شدم، دنبال راه چاره گشتم دیدم که نه من حتی بیشتر از قبل هم دارم از خودم مایه میگذارم پس چطوره که شرایط داره به سمت نادلخواهتری پیش میره چرا داره اوضاع هی از آسون بودنش کم میشه دنبال راه چاره بودم و هر بار سعی کردم که بهترش کنم ولی هر بار بدتر میشد
با اینکه میگفتم خدایا تو بگو چیکار کنم ولی باز زور میزدم
تا اینکه امروز گفتم خدایا تقریباً 4 5 روزه من دارم حرکت بیهودهای میکنم جون تو تنم نمونده خستم انگار دارم بدتر رو طرف دیگه حرکت میکنم مغزم داره سوت میکشه نمیتونه هیچیو هندل کنه دیگه ،گفتم خدایا تسلیمم تو بهم بگو چیکار کنم تو بهم بگو من نمیدونم بسه بلدم بلدم
من که دارم بیشتر از قبل حرکت میکنم من که دارم بیشتر از قبل رو خودم کار میکنم اخه
و دقیقاً هدایت شدم به اینجا و اینجا بود که فهمیدم که مشکل من دقیقاً همین بیشتر کار کردنه چون شرایط من خیلی خوب شده بود چون داشت خیلی خوب پیش میرفت من یه جورایی شبیه اون داستان مرغ تخم طلا شده بودم که میگفت که مرغش هر روز براش یه تخم طلا میذاشت و میگه اگر که سر مرغ رو ببریم تخم بیشتری داریم.
من هم در همین تله افتاده بودم که اگر که من تلاش بیشتر بکنم اگه بیشتر رو خودم کار کنم اگه قدمها رو تندتر بردارم اگه یه سری تمرینهای بیشتر و عمیق تری برای خودم ایجاد کنم قطعاً روزی چند تا تخم طلا بهم داده میشه و زهی خیال باطل
این کار باعث شده بود که من همون یه دونه تخم طلایی هم که میگرفتم دیگه نگیرم چون داشتم زور میزدم چون داشتم عجله میکردم چون داشتم بدو بدو میکردم چون به جایی رسیده بودم که میخواستم بیشتر و بیشتر تلاش کنم بیشتر و بیشتر تمرین انجام بدم تا اون تخمهای طلا چند تا چند تا بشه و به جای چند تا شدن کلا مرغه دیگه تعطیلش کرده بود تخم نمیزاشت.
وقتی داشتم کپشن این فایل رو میدیدم دقیقاً ثانیه به ثانیههایی که این چند روز عجله کردم و دویدم و الکی هی از خودم سوالهایی پرسیدم که حالمو بدتر میکرد و چون مسیرم غلط بود به جایی نمیرسید و من احساسم بد میشد و دوباره عجله بیشتر احساس بد بیشتر بعد تقلای بیشتر و حرص و ولع بیش از حد برای کار کردن رو خودت یعنی احساس میکردم که اگر من دارم با این روند پیش میرم و در حوزه باورهام و عزت نفسم یا هر موردی دارم روزی یک پله قدم برمیدارم اگه بیام روزی سه تا پله رو قدم بردارم اونوقت نتایجم فوق رویایی میشه !!!!!
در حالی که نمیشود
«« این یک خیال باطله»»
آروم بگیر دختر خوب ، روندت مگه چش بود؟؟؟؟مگه تویی که یه قدم هر روز جلوتر میرفتی یه پله هر روز بالاتر میرفتی چه مشکلی داشت؟؟؟؟
همش زیر سر عجله بود عجله برای رسیدن زودتر و زودتر و زودتر
آخیش بالاخره احساس میکنم که راحت شدم بالاخره بعد از چند روز فهمیدم که فهمیدم گره کجاست
وای خدای من شکرت
میخوام برگردم به همون مسیر لذتبخشم و همون مسیر لذت بخش و آرام و پر از اتفاقات خوب رو ادامه بدم
مثل دوست عزیزمون منم امروز بار به خودم یادآوری میکنم که به تکامل توجه کنم. از زندگی لذت ببرم و اجازه بدم خداوند مسیر من رو مهیا کنه. همانطور که بدون سختی کشیدن جسم من بزرگ شد؛ بدون سختی کشیدن راه رفتن آموختم؛ بدون سختی کشیدن حرف زدن رو یاد گرفتم؛ بدون سختی کشیدن این همه نعمت در زندگی من وجود داره
چقدر خدا قشنگ هدایت میکنه چقدر وقتی آروم و تسلیم میشی میشنوی صداشو
خدایا شکرت
به نام خدای مهربان خداوندا هر چه دارم از ان توست
تحسین میکنم این همه زیبای رو خدایاشکرت
چقد عالی بود قانون تکامل واقعا باید حواسم رو جمع کنم هدف از مسیر لذت بردن است نه عجله کردن خدایاشکرت که بازم یاداوری کردی که جهانت قانون داره و یکی از مهم ترین قانون قانون تکامل
تحسین میکنم درک زیباتون از قانون خداوند خدایاشکرت
تحسین میکم این رابطه شما با خودتون و خدای درونتون که با هم در صلح هستید خدایاشکرت
تحسین میکنم ازادی مالی زمانی مکانی تون رو خدایاشکرت
تحسین میکنم اهنگ زیبا و پر معنا رو خدایاشکرت
سپاسگزارم از شما عزیزا در پناه خدا شاد باشید دوستون دارم
به نام خداوندی که امید را در دل ها زنده نگه میدارد
God blessing my life
قسمت 73
سلااااممم
اقا یه کامنت از قبل نوشتم زیر همین کامنت میشه،، اون رو بخونید خیلی توضیح دادم..
یادم باشه جهان داره با تکامل پیش میره و همه چی تکاملیه ..
ورزش.. خونه .. ماشین.. ثروت .. سلامتی.. روابط.. مهاجرت وووو همه چی تکاملیه..
رفته بودم باشگاه بدنسازی و وزنه هایی میزدم که متناسب با خودم باشه و سنگین نباشن.. بعد طرف اومد گفت نهههه سنگین بزن،، بذار به بدنت فشار بیاد و زور بزن فلان و شوک به عضلت وارد شه و فلان و اینا .. بعد منم قانون تکامل رو یادم رفته بود و اینکارو کردم البته بعدش انجام ندادم ..
چون دیدم دارم الکی به بدنم فشاز بیخود میارم و قانون تکامل همه جا صادقه حتی توی بدنسازی..
یکی از واضح ترین مکان هایی که میشه رعایت نکردن قانون تکامل رو دید همین باشگاه بدنسازی .. همه انگار یه جورایی فقط میان وزنه های سنگین انتخاب میکنن که عااای ادعا کننن ما چقدر زورمون زیاده و فلان !!! باشگاه بدنسازی یعنی باشگاه ادعا !!!
ولی من یادم اومد به قانون تکامل گفتم نههه بدن من کشش این وزنه رو ندازه بیخیال ..
قانون تکامل حتی بزای حیوانات هم صادقه و ما داریم در اینجا میبینیم که اسب های طی تکامل میلیون ها ساله شکل گرفتن ..
یعنی اسب های امروزی که میشه باهاشون حرکات نمایشی انجام داد و باهاشون مسابقه داد و از موانع پرید .. این ها طی تکامل میلیون ها ساله به این شکل درومدن …
همه چیز تکاملیه حتی اون درب اتوماتیک که روش برچسب زدن …(( توجه کنید که درب اتوماتیک است )) .. اولش درب ها دستی بودن بعد ادم ها یاد گرفتن درب های اتوماتیک بسازن !!!
چقدر ماکت های زیبایی ساخته بودن ..
در بدو ورود یه اسب خوشگل گذاشتن و چقدر زیباس..
نقاشی ها و تابلوهای بسیار زیبا از اسب ها ..
اون ظرف ها چقدر خوشگل بودن ..
ماکت ها گذشته ها رو نشون میده که چقدر ادم ها همه کارها رو با اسب انجام میدادن ..
یعنی ادم ها اسب های وحشی رو رام کردن و اون ها رو به خدمت خودشون دراوردن و کارهاشون رو باهاش انجام دادن …
اون نوشته خیلی جالبه :
THE FIRST HORSE TO BE TAMED
CHANGED THE WORLD FOREVER
اولین اسبی که رام شد.
جهان را برای همیشه تغییر داد .
بله انسان ها با رام کردن اسب های وحشی کلی جهان رو تغییر دادن و اسب های وحشی تبدیل شدن به اسب هایی برای حمل و نقل و مسابقه و نمایش و بازی و تفزیح و کسب درامد و کالسکه و دوست و رفیق !!!
روی اون تابلو نوشته vaulting
یعنی ورزشی که یک یا چند نفر روی اسب حرکات نمایشی انجام میدادن و با حرکات ژیمناستیک و حرکات موزون ترکیب میشه…
اولا ببینید که چقدر راه بزای کسب درامد هست مثل همین ورزش !!
این ادم ها رفتن سراغ موضوع مورد علاقشون و البته باورهای درستی هم دارن و دارن از عشق و علاقشون پول میسازن ..
ببینید با رام شدن اسب های وحشی چقدر جهان تغییر کرد !! و الان اسب ها به عنوان دوست ادم ها در کنار ادم ها هستند و ادم ها لذت اسب سواری رو تجربه میکنند و انواع و اقسام ورزش های اسب ها ایجاد شده …
مثل پرش با اسب از موانع ..
مثل همین vaulting
مثل مسابقات سرعت
مثل تیراندازی با اسب
مثل ورزش های محلی با اسب
وووووو
اون ورزشی که توی فیلم داره نشون داده میشه همین vaulting هست … اون دختر بچه قابل تحسینه با وجود اینکه از اسب پرت شد افتاد پایین ولی بازهم امیدش رو حفظ کرد و دوباره روی اسب رفت و حرکات زیبایی زو به اجرا دراورد ..
………………………………………………………..
موزیک : خورشید.. احسان غفوریان
همیشه امید داشته باش
………………………………………………….
عاشقتونم دمتون گرم
خدایا شکرت
به نام الله هدایتگر
همکلاسی عزیزم آقا رضا دهنوی گل، کامنت هات واقعا تحسین بر انگیزه و من لذت میبرم از خوندن کامنت های شما که نشان از شور و شوق درونتان داره
یه موضوع دیگه ای هم که توی کامنت های شما هست ترجمه متن ها و کلمات انگلیسی موجود در فایلاست که برای من شده وسیله ای جهت یادگیری زبان انگلیسی، سپاسگزارم ازت که برامون ترجمه میکنی
امیدوارم حال دلت همیشه خوب باشه و در مسیر الهی ات ثابت قدم و موفق.
به نام خدای مهربان
سلام و درود و احترام
نشانه ی امروز من :
ساعت حدود 3 صبح با ناراحتی یه سوال از خدا پرسیدم و ازش نشونه خواستم.
سوال من : خدایا پس چرا هر چقدر تقلی میکنم و تلاش میکنم نتیجه ای حاصل نمیشه؟ این همه تقلی و بدو بدو کردم !! چرا اینجوریه پس ؟؟
جواب خدا:
قانون تکامل
خیلی واضح و قشنگ خدا بهم گفت اینقدرر بدو بدو و تقلی نکن.. اینقدر عجله نکن و از زندگیت لذت ببر که خود خدا هم نمیتونه از قانون تکامل تخطی کنه !!
و مهم نیست چقدر تقلی میکنم و عجله میکنم بلکه جهان داره با قانون تکامل پیش میره !!
…………………………………………………………….
قانون تکامل اسب ها :
بریم ترجمه ی اون متون برای اسب ها رو براتون بذارم :
THE FIRST HORSE TO BE TAMED
CHANGED THE WORLD FOREVER
اولین اسبی که رام شد
جهان را برای همیشه تغییر داد.
توی این متن داره میگه که اسب ها اولش وحشی بودن و بعدش اولین اسبی که توسط انسان رام شد جهان رو بزای همیشه تغییر داده .. یعنی حتی اسب ها هم از قانون تکامل پیروی کردن و اولش وحشی بودن و بعد انسان یاد گرفته اون رو رام کنه پ به خدمت خودش دراره ..
……………………………………………………………
ANCIENT HORSES
Some 10 million years ago, up to a dozen species of horses roamed the Great Plains of North America. These relatives of the modern horse came in many shapes
and sizes. Some lived in the forest, while others preferred open grassland.
Here, two large Dinohippus horses can be seen grazing
on grass, much like horses today. But unlike modern horses, a three-toed Hypohippus tiptoes through the forest, nibbling on leaves. A small, three-toed Nannippus, shown here eating shrubs, ate both grass and leaves.
In the background are several other large mammals alive at that time, including Procamelus, a camel relative; a herd of Dinohippus horses; Gomphotherium, a distant relative of true elephants; and Teleoceras, a hornless rhinoceros.
اسب های باستانی
حدود 10 میلیون سال پیش، بیش از 12 گونه اسب در دشت های بزرگ آمریکای شمالی پرسه می زدند. این خویشاوندان اسب مدرن به اشکال و اندازه های مختلفی ظاهر شدند.
برخی در جنگل زندگی می کردند، در حالی که برخی دیگر علفزارهای باز را ترجیح می دادند.
در اینجا دو اسب بزرگ دینوهیپوس در حال چریدن روی چمن دیده می شوند.
بسیار شبیه اسب های امروزی. اما بر خلاف اسبهای امروزی، هیپوهیپوس سه انگشتی از میان جنگل میگذرد و برگها را نیش میزند. یک Nannippus کوچک سه انگشتی که در اینجا نشان داده شده است در حال خوردن بوته ها است، هم علف و هم برگ را می خورد.
در پس زمینه چندین پستاندار بزرگ دیگر زنده در آن زمان، از جمله پروکاملوس، یکی از خویشاوندان شتر، دیده می شوند. گله ای از اسب های داینوهیپوس؛ گومفوتریوم، خویشاوند دور فیل های واقعی؛ و Teleoceras، یک کرگدن بدون شاخ.
…………………………………………………………….
TALKING TEETH
You can tell a lot about what a horse eats from its teeth- even if the teeth are fossils. The first horses all had short, broad chewing teeth, like ours. Later horses had teeth three times longer. Why?
Short teeth are fine if you’re browsing on soft leaves, like the Hypohippus shown eating in the forest. But grazing on tough grasses would quickly wear short teeth down to nothing. For prairie horses like Dinohippus, evolution favored longer teeth that could handle the grind of grazing- as a tooth wears down, more emerges.
TOUGH TEETH
As horses adapted to eating tough grasses, their teeth evolved to became longer, which let them wear down without wearing out.
دندان های حرف زدن
شما می توانید چیزهای زیادی در مورد آنچه که اسب می خورد از روی دندان های خود بگویید – حتی اگر دندان ها فسیل باشند. اسبهای اول همگی دندانهای جویدنی کوتاه و پهن داشتند، مانند اسبهای ما. اسب های بعدی سه برابر دندان های بلندتری داشتند. چرا؟
اگر روی برگ های نرم، مانند هیپوهیپوس که در جنگل نشان داده شده است، در حال غذا خوردن هستید، دندان های کوتاه خوب هستند. اما چرای علف های سخت به سرعت دندان های کوتاه را از بین می برد. برای اسبهای چمنزار مانند داینوهیپوس، تکامل دندانهای بلندتری را ترجیح میداد که میتوانستند ساییدن چرا را تحمل کنند – همانطور که دندانها فرسوده میشوند، دندانهای بیشتری بیرون میآیند.
دندان های سخت
همانطور که اسبها با خوردن علفهای سخت سازگار شدند، دندانهایشان بلندتر شد، که باعث میشد فرسوده نشن.
(( در این متن میگه حتی دندان اسب ها هم با تکامل رشد کرده .. از روی دندونای فسیل شدع به نوع غذای اسب ها میشه پی برد . اینکه اسب ها طی تکامل محبور شدن بزای تغذیه دندون های بلندتر و سخت تری داشنته باشن ))
………………………………………………………….
FOUR TOES
Hyracotherium had four functional toes on its front feet and three on its back feet.
Hyracotherium
55-49 million years ago Cast of American Museum of Natural History FM4832
THREE TOES
Merychippus was three-toed. Some individuals had three full-size toes;
on others, the two small side toes only touched the ground when running.
Merychippus18-11 million years ago Cast of American Museum of
Natural History FM9383
ONE TOE
Pliohioppus walked
on a large, central toe-the first true hoof.
Pliohippus15-6 million years ago Cast of American Museum of
Natural History FM17225
چهار انگشت پا
هیراکوتریوم دارای چهار انگشت کاربردی در پای جلویی و سه انگشت در پای عقبی خود بود.
هیراکوتریوم
49-55 میلیون سال پیش موزه تاریخ طبیعی آمریکا FM4832
سه انگشت پا
ماریچیپوس سه انگشتی بود. برخی سه انگشت بزرگ داشتند.
در برخی دیگر، دو انگشت کوچک کناری فقط هنگام دویدن با زمین تماس داشتند.
مریچیپوس
11-18 میلیون سال پیش، موزه تاریخ طبیعی امریکا FM9383
یک انگشت پا
پلیوهیوپوس
روی یک انگشت بزرگ و مرکزی راه میرفت – اولین سم واقعی.
پلیوحیپوس
6 تا 15 میلیون سال پیش، موزه تاریخ طبیعی امریکا FM17225
(( توی این متن میگه حتی اسب ها اولش سم نداشتن و چهار انگشتی بودن ،، یعنی گونه هایی که توی 50 میلیون سال پیش زندکی میکردن اسب های چهار انگشت پایی بودن !!! و بعد در گونه های حدود 6 تا 15 میلیون سال قبل اسب ها صاحب سم شدن …. یعنی حتی اسب ها هم اولش صاحب سم نبودن بلکه با تکامل صاحب سم شدن !!))
………………………………………………………
خب توی متون بالا متوجه شدم که حتی اسب ها هم از قانون تکامل پیروی کردن و درواقع کل این هستی داره با قانون تکامل پیش میره و اگر اسب ها میخواستن عجله کنن الان منقرض شده بودن !!
بلکه اسب ها طی مراحل تکاملیشون و با برخورد با تضادها محبور شدن دندون ها و ساختار اسکلتی خودشون رو تغییر بدن و استخوان های قویتر و دندون های قویتر و بلندتر و اینکه سم داشته باشن تا قابلیت های بیشتری از خودشون نشون بدن …
این اسب های نمایشی و مسابقه ای که الان ما داریم میبینیم که اینقدز خوب و با سرعت بالا میدون و از روی موانع میپرن.. اولش که اینجوری نبودن !! اسب 50 میلیون سال قبل با اسب الان ،، خیلی تفاوت داره .. و اسب های امروزی بسیار پیشرفته تر هستند..
حتی انسان های امروزی نسبت به انسان های اولیه خیلی خیلی پیشرفته تر هستن ..
پس هم اسب ها و هم ادم ها و هم کل هستی داره با تکامل پیش میره و جهان هی داره خودش رو به روز میکنه و قویتر و پیشرفته تر میشه
تنها تفاوت بین انسان ها و موجودات دیگه در قدرت تفکره … که مثلا اسب ها قدزت تفکر ندارن ولی انسان ها قدرت تفکر دارن..
ولی انسان ها از قدرت تفکرشون استفاده نمیکنن .. با وجودی که انسان امروزی خیلی خیلی مغز پیشرفته تر و بدن پیشرفته تری داره نسبت به انسان های اولیه !!!
انسان امروزی به دلیل گسترش شبکه های اجتماعی و گسترش اخبار و اطلاعات چرت و پرت و دروغین از قدرت تفکرش استفاده نمیکنه !!!
خیلی از انسان های امروزی با وجود بدن بسیار پیشرفته تری که انسان امروزی نسبت به انسان های گذشته داره،، ولی از لحاظ فکری رشدی نکردن !!
در نهایت اون چیزی که باعث میشه یک انسانی موفق بشه و ثزوتمند بشه قدرت تفکرشه .. نه تلاش و تقلاهای بی حاصل و عجله کردن و دویدن های بی حاصل !!
(( خب حالا خیلی نرم توی در و دیوار و ایراد گرفتن دوباره خخخخخ… )))
………………………………………………………..
موزیک زیبای زوی فیلم داره ادم رو تشویق میکنه به امید داشتن و ادامه دادن و حرکت کردن و عجله نکردن ..
این فایل داره من رو تشویق میکنه به ادامه دادن و حرکت کردن و عجله نکردن و لذت بردن و اینکه امید داشته باشم به روز های قشنگ !!
وقتی اون نمایش اسب سواری رو دیدم که اون دختر بچه پرید بالای اسب و خوردش زمین ولی ناامید نشد و دوباره ادامه داد و دوباره پرید روی اسب و حرکات نمایشی اجرا کرد خیلی لذت بردم ..
که باید ادامه بدم ولی ارام و بدون عجله و اهسته اهسته …
در اخر هم وارد گالری اسب های عربی شدیم !!
خیلی دوست دارم اسب های عربی رو ببینم .. خیلی تعریف اسب های عربی رو شنیدم ..
و اینکه چند وقتیه همش انگار قلبم میگه وارد 12 قدم بشم !!
ساعت 5 صبح شد برم بگیرم بخوابم خخخخخخ
……………………………………………….
قانون تکامل
امید داشته باش و ادامه بده،، روزهای قشنگ در راهن
خدایا شکرت
به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست
سلام به همه
تحسین میکنم آزادی مالی استاد رو
تحسین میکنم آزادی زمانی و مکانی استاد رو
تحسین میکنم استاد عباسمنش رو که اینقدر با خودش در صلحه
تحسین میکنم ار وی استاد رو
تحسین میکنم ثروت استاد رو
تحسین میکنم سریال سفر به دور امریکا رو
تحسین میکنم آرامش و آسایش استاد رو
تحسین میکنم موزه بین المللی اسب ها رو
تحسین میکنم اینهمه نعمت و ثروت و فراوانی رو
تحسین میکنم خانم شایسته رو که اینقدر عالی برای ما زیبایی ها و ثروت امریکا رو برامون به تصویر میکشه
تحسین میکنم تدوین عالی فایلهای سفر به دور امریکا رو
تحسین میکنم تابلو اسب سفید رو که اینقدر زیباست
تحسین میکنم مجسمه زیبای اسب رو
تحسین میکنم خانم شایسته رو که اینقدر عالی فیلم میگیره که آدم حس میکنه خودش داره این فیلم ها رو میگیره
تحسین میکنم گوشی خانمشایسته رو
تحسین میکنم قانون تکامل خدا رو
تحسین میکنم تکامل اسب ها رو
تحسین میکنم صدای ارامشبخش خانم شایسته رو
تحسین میکنم جهان زیبای خدا رو
تحسین میکنم قانونمندی جهان هستی رو
تحسین میکنم قوانین بدون تغییر خدا رو
تحسین میکنم این انرژی قانونمند رو که هر لحظه داره ما رو هدایت میکنه
تحسین میکنم خانم شایسته رو که اینقدر عالی قوانین رو با تصویر برامون توضیح میده
تحسین میکنم دوره دوازده قدم رو که بهمون یاد میده از قانون تکامل تبعیت کنیم و مدارهای تکاملی مون رو قدم به قدم طی کنیم
تحسین میکنم مسیر لذت بخشی که خداوند برامون گذاشته تا از زندگیمون لذت ببریم
تحسین میکنم خدایی رو که به من حق انتخاب داده تا با کانون توجه ام انتخاب کنم که تووی چه مسیری دوست دارم برم
تحسین میکنم خودم رو که در مدار دیدن این زیبایی ها و شنیدن این آگاهی ها قرار گرفتم
تحسین میکنم خدایی رو که به من قدرت خلق زندگیمو داده
تحسین میکنم این موزه زیبا رو که اینقدر عمیق تکامل رو برامون به تصویر کشیده
تحسین میکنم حال خوب استاد رو
تحسین میکنم این ترانه ی زیبا رو که به من احساس خوب میده
تحسین میکنم خانم شایسته رو که یه جوری این ماکت ها رو برای ما فیلم گرفته که واقعا من احساس کردم واقعی هستن
تحسین میکنم این ظرفهای زیبا رو
تحسین میکنم این آدمها رو که اینقدر با تسلط دارند،مهارتشون رو به تصویر میکشن
تحسین میکنم خودم رو که به ایده تحسین کردن زیبایی ها دارم عمل میکنم
تحسین میکنم رابطه لذتبخش استاد و خانم شایسته رو
تحسین میکنم ثروت استاد رو
تحسین میکنم سفر کردن با جیب پر از پول استاد رو
تحسین میکنم ایالت کنتاکی رو که لونه ی اسب هاست
تحسین میکنم حیوون اسب رو که اینقدر زیباست
تحسین میکنم اینهمه زیبایی این جهان رو
خدایا شکرت که منو هدایت کردی تا اینجوری کانون توجه ام بهتر و راحت تر کنترل کنم
دوستون دارم
درود و عشق بر دوستان عزیزم
به به چقدر زیبا بود این قسمت…
بخصوص اون قسمت که توی مانیتور فیلم ژیمناستیک کار ها روی اسب رو نشون میداد دیدین بچه از روی اسب خورد زمین ولی نترسید و نامید نشد پاشد و دوید خودشو رسوند به اسب و دوباره انجامش داد خیلی درس داشت اون قسمت…
بله قانون تکامل قانونی که من تا قبل از دوره دوازده قدم اصلا نمیفهمیدم چی هست…
قانونی که اگر وجود نداشته باشه تو عجول ترین آدم روی زمین میشی…
آدمی که میخواد یه شبه به موفقیت برسه و برای رسیدن به موفقیت دست به هرکاری میزنه و اصلا اصولی کار نمیکنه و بار ها بخاطر عجله اش اینقدر میخوره توی در و دیوار که حد نداره….
قانونی که اگر ازش آگاه نباشی همش به فکر بقیه هستی و میخوایی اونا رو ارشاد کنی و اصلا به فکر تکامل خودت نیسی….
من قبلا برای پدرم کار میکردم و کلا پدر های منطقه ما یه باور سنتی دارند که دیگه پسر وظیفشه باید برامون کار کنه و پولی هم نخواد…
و من کلی براش کار کردم و پولی هم ندیدم و آخرم بهم گفت که همون نونی توی خونه من میخوری همون حقوقته…
دیگه من از اون موقع بعد از دیدن این تضاد دیگه کار نکردم تا تازگیا باز این اشتباه رو تکرار کردم ولی باز دوباره سر عقل اومدم چون با قانون تکامل آشنا شدم تا زمانی که من وقتمو هدر این و اون کنم و نرم یه گوشه روی خودم کار نکنم برای خودم کار نکنم تکاملمو طی نکنم موفقیت در خونمو نخواهد زد….
به قول استاد به هر اندازه مقاوت داشته باشی این قوانین جهان هستی رو باور نکنی به همون اندازه ضربه خواهی خورد…
الان که دیگه سرم به سنگ ها خورده فهمیدم…
و در شرف رفتن و مهاجرت کردن هستم و مابقی عمرم رو میخوام به صورت جدی و خودخواهانه برای خودم ارزش قائل شم و برم یه گوشه دنیا فقط برای خودم و آرزوهام زندگی کنم و تکاملمو طی کنم و یک زندگی رویایی مثل استاد برای خودم بسازم که فقط لذت، لذت و باز هم لذت بردن باشد…
دوستون دارم سهند (:
با سلام خدمت خانواده دوست داشتنی عباسمنش
چند روز پیش به این خانواده بودن مان خیلی فکر کردم و یک احساس وصف نشدنی از این مسیری که انتخاب کردم و استادی که به آن هدایت شده ام به قلبم دست داد که وصف ناشدنی بود و پس از آن احساس با خودم عهد بستم که برای هر آنچه که دارم سپاسگزار باشم و داستان جالب این دو روز و مسیر دلنشینی که خداوند برایم هموارش کرد تا بفهمم تا بدانم و راحت تر عمل کنم.
امروز 16 تیر 1403 بعدازظهر بعد از خوردن یک اکبرجوجه خانگی توسط من و برادرم که به شدت دوست داشتنی بود به تراس رفتم و باعشق عزیزم بی دغدغه و با شوق صحبت کردم و قانون تکامل را با یکدیگر بررسی کردیم و قول دادیم یک بار دیگر بیشتر از قبل با یگدیگر از زندگی لذت ببریم و من دیروز به باشگاه اسب سواری فکر میکردم و قبل تر هم نمایشی از اسب سواری کندال جنر و جیجی حدید را بارها تماشا کرده بودم و امروز وقتی نشانه ام را انتخاب کردم و بار دیگر موزه اسب و قانون تکامل را از زبان مریم عزیز مرور کردم در واقع خداوند مرا به سمت قانون تکامل هدایت می کند و من دانستم که در مسیر هدایت و تکامل قرار گرفته ام فقط و فقط به دلیل بخش کوچکی از سپاسگزاری نعمت های بی نهایت زیرا من از تنها فرمانروای قدرتمند جهان خواستم که مرا به راه راست هدایت کند که همان راه کسانی است که به آنان نعمت داده است .من چند روزی است که به سپاسگزاری و راه فکر کردن به آن و شیوه ی صحیح آن می اندیشم و در این دو روز به شدت برایم اتفاقات عجیب و دوست داشتنی برایم اتفاق افتاد،بهترین مربای عمرم را خدا برایم درست کرد. و به عنوان مثال در آسانسور با پدرم تنها بودم و (این درحالی است که هیچوقت آگاهانه با این فرد تنها نمی ماندم اینقدر ترس داشتم ) و درمورد غذای ظهر یاشب با اومخالفت کردم ولی چنان شیرین صحبت کردم (به دلیل اینکه روی دوست داشتن خود کار میکنم) که بر صورت پدرم لبخندی را دیدم که تا به حال ندیده بودم یا اگر هم دیده بودم توجه نکرده بودم و زمانی که مخالفت همیشگی امیرمحمد برادرم را دریافت کردم آگاهانه توجهم را بر سلامتی و خیرخواهی و پاکی روحش گذاشتم و برایش سپاسگزاری کردم و برای تک تک آن ها از خداوند سپاسگزاری کردم و امروز به کمک او زیباترین غذای زندگی مان را با همکاری دوست داشتنی هم درست کردیم و سفره ای بی نهایت جذاب و نورانی پهن کردیم چنانکه تنها یک آهنگ لایت کم بود…
من امروز فهمیدم که قبل از امتحان تاسیسات مکانیکی در سیزده تیر 1403 بارها خداوند در جواب هدایت خواستنم گفت برو کتابت را بخوان به دنبال تلگرام و سوالات بچه ها و حرف هایشان درباره استاد نرو اما من و کنجکاوی سوالات ترم قبل (توجه به ترم های قبل )باعث شد که مسئله ای را بیاموزم و در امتحانی که 20 نمره ای فقط و فقط 4 نمره مسئله را بنویسم و خواندنی ها را یاد نداشته باشم و از آن روز باز هم امیدوارم و از خداوند خواستم که به من نمرهی پاسی را بدهد و اگر بشود می دانم که او انجام داده است و اگر نشود می دانم که نتیجه توجهات نابسامان و نامتمرکز خودم باعث شده است روند مطلوبی در مسیر این امتحان نداشته باشم و اکنون اگر این درس پاس شود من همچنان بیش از قبل مدیون اجابت های پروردگاری هستم که هیچوقت به اندازه ی کافی نتوانستم سپاسگزارش باشم .سپاسگزارم با تمام وجودم که بهترین نمره ها را به من داده ای تا این لحظه.
من در ابتدای ورودم به دانشگاه رودهن (که به دلیل مهاجرت از زاهدان آمده ایم )حتی نمی توانستم پله ها را به راحتی طی کنم اینقدر که احساس ترس و جدید بودن داشتمحتی برای صحبت کردن با دیگران کمی مکث داشتم حتی برای رفتن به کلاس ها مردد می شدم و حتی برای برگشتن از این مسیر و تردید ،آن مسیر را برای خود سخت کردم و هر آن قدر که سپاسگزارتر و خاضع تر و خاشع تر و فروتن تر و در نهایت توحیدی ترشدم خداوند قدرتمندانه تر به من توان رشد دادتوان بزرگتر شدن توان بهترین نمره ها را گرفتن با کمترین تلاش های فیزیکی توان زیباترشدن توان آرام تر شدنم
حقیقتا فرمانروای قدرتمند جهان و حضورش را در این امتحانات احساس کردم زیرا الگوی من در این مسیر استاد عباسمنش بود که همیشه می گوید من درس خواندن را دوست نداشتم و همیشه نمراتم عالی بود و وقتی تصمیم به تقلب هم میگرفتم خداوند مرا به سمت انسانی هدایت میکرد که قرار بود نمره اول این درس را بگیرد و اگر تصمیم میگرفتم درس بخوانم و از خداوند هدایت می خواستم از همان چند صفحه ای که من خوانده بودمشون نود درصد سوالات در امتحان می آمد.امروز بعد از دم کردن اکبر جوجه ها من به خداوند گفتم که ما این غذا را نمی دانیم چطور درست کرده ایم و چطور آن را بهتر کنیم -تو برایمان بهترین چیزی که می شود را ازآن درست کن -تو تنها فرمانروای قدرتمند جهان ما هستی و خوشحالم که فهمیدم می توان برای همه چیز از خداوند هدایت خواست چه آن کار را برای بار صدم انجام می دهی چه برای بار اول چه آنکه استادی چه شاگرد.
هدایت و هدایت و هدایت معجزه ای که خداوند برای رسیدن دنیای مادی به رسالت برما فروفرستاد و برتمام هستی و برتمام جانداران و برتمام حیوانات و برتمام گیاهان و برتمام سیارات و برتمام کهکشان ها و برتمام کیییییییییییییهان فرو فرستاده است…
و همه ی ما لایق خواستن هدایت از خداوند به صورت کاملا مستقیم هستیم ،از اینکه می توانم امروز به این ترکیب شگفت انگیز از درک هدایت و تکامل سخن بگویم بی نهایت سپاسگزار تنها فرمانروای قدرتمند کیهان هستم از زبانی که بیان می کند از مغزی که استنباط می کند از قلبی که می تاباند مفاهیم را برجان و از دستی که می نویسد و از چشمی که می بیند و از گوش هایی که می شنوند.
من مدت ها بود که چنین سرشار از حضور تنها فرمانروای قدرتمند جهان نشده بودم، زیرا فرو رفتم در وابستگی ها (در ناسپاسی ها در نادیدن ها در اعراض کزدن از نعمت ها)در عالم فانی فرو رفتم و در لحظه هایی که خداوند حضور نداشت حضور داشت اما من توجه نکردم من رو برگرداندم و اکنون دانستم که اگر در تمام آن لحظه ها به خداوند توجه میکردم اکنون با همسرم در این خانه ی دوست داشتنی مشغول زندگی بودیم اگر چه ایم خواسته نیز در مسیر تکامل خویش قرار دارد ولیکن باید بیان کنم که هر آنچه از من دور شده است از نعمت ها صرفا به دلیل عدم یکتاپرستی خودم بوده است و هر آنچه اکنون در اختیار دارم به دلیل این است که سپاسگزار آن ها بوده ام و اینکه گاهی ما سپاسگزار خیلی چیزها نیستیم ولی خداوند حفظ میکند خداوند اجازه می دهد و خداوند صبر می کند تا ما توجه کنیم تا ما سپاسگزاری کنیم تا ما با چشم محدودمان ببینیم نه اینکه چشم محدود باشد نه برنامه ریزی مغز ما براساس مسیری طراحی شده است که مخالف جریان شکر گزاری است و ما که سپاسگزاری را آغاز میکنیم و به سپاسگزاری توجه میکنیم و سپاسگزارانه سپاسگزار خداوندی هستیم که برما توفیق سپاسگزاری عطا نمود و آنگاه زیادت می شویم بیش از آنکه هستیم و بیش از آنکه خواهیم بود
با تشکر از استاد عباسمنش عزیز و مریم جان برای تک تک لحظه هایی که مارا به سمت قانون و مسیر آن هدایت میکنند و چراغ راهی هستند که خدا را درآن می بینیم…
با تشکر
به امید توحیدی تر شدن روزافزون تک تک ذرات تنها فرمانروای قدرتمند جهان رب العالمین
سپاسگزارم
به نام خدای خالق اراده ها
سلام
چقدر برایم جالبه بدون اینکه روحمم خبر داشته باشه تو قسمت قبلی یه دیدگاه نوشتم و خانم شایسته رو تحسین کردم که چقدر زیبا قانون تکامل رو توضیح میده
و
بعد دیدم به صورت تکاملی
اول در قسمت قبلی یک اشاره می کنه به قانون تکامل
و
در این قسمت به صورت مفصل و با مثال هایی بسیار زیبا بهتر و صریح تر قانون رو توضیح میده
خانم شایسته جان از شما سپاسگزارم و من هم به پاس قدردانی می خواهم بهتون یک هدیه بدهم …
در یوتیوب سرچ کنید 14 میلیارد سال در 14 دقیقه ، از بیگ بنگ تولد جهان هستی … تاااا سال 2023 رو شرح میده ، خیلیییی خوب میشه حضور خداوند و قانون تکامل رو با این ویدیو درک کرد.
شاد باشید.