https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/10/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-10-11 06:58:592024-09-05 14:20:40سفر به دور آمریکا | قسمت 76
414نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خانواده ی عزیزم .چقدر دیدن بازی بچه ها لذت بخشه و حال ادمو خوب میکنه ..وسایل بازی متنوع و تمیز و جالب .رنگ های شاد و متنوع رنگارنگ .از هر قوم و ملیتی در کنار هم با صلح و صفا از طبیعت لذت میبرن و زندگی میکنن .
سلام بر مریم جان عزیز دلم مریم جان با این ها کلا دلمو بردی امریکا دلمو بردی به زیبا ها از وقتی به فایلهای 12 قدم و این سفر نامه هدایت شدم فقط زیبای هدایت می شوم تا بحال چندتا سفرهای زیبا رفتم درحالیکه برنامه نداشتم یهویی پیش اومده اما کلی لذت و شادی داشتم به بهترین رستورانها به غذاها بهتر به مغازه های شیک تر هدایت شدم خدارو بی نهایت سپاسگزارم منو با شما اشنا کرد در مورد پسرم کلا رهاش کرده م الان واقعا لذت مبره هم پسرم هم خودم هم هم همسرم مزه زندگی رو برام چشوندی هر جا میرم مثل طبیعت امریکا هس دقیقا حس مس میکنم امریکا هستم همانطور بچه ها اینجا باخودشون در صلح هستند پسر منم الان با خودش هست بازی میکنه میرقصه منم رها شدم با این اهنگهای بی نظیرتون وقتی گوش میکنم مثل اینکه این اهنگ برای من ساخته شده با خود و خدایم میخونم عشق بازی میکنم زبانم قاصرهست نمیدانم چی بنویسم چی بگم فقط میگم خدایا هزاران هزاران برابر شکر اگر تمام درختان قلم بشن نمی توانند نعمتهای خداوند رو بنویسند دوستتون دارم
امروز داشتم کتاب مقدس رو میخوندم به این داستان برخوردم که چقدر جالب باور فراوانی رو توضیح میده.
در انجیل متی باب 25 داستانی هست با عنوان مَثَل سه غلام که مسیح برای آموزش مردم و آگاهی آنها نقل کرده است و چه ساده و آشکار باور فراوانی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند:
پادشاهی آسمان مانند مردی است که میخواست سفر کند. پس غلامان خود را خوانده، تمام ثروتش را به آنان سپرد و به هر یک به نسبت تواناییاش چیزی داد به یکی پنج هزار سکّهٔ طلا، به دیگری دو هزار سکّهٔ طلا، و به سومی هزار سکّهٔ طلا و پس از آن به سفر رفت.
مردی که پنج هزار سکّهٔ طلا داشت زود رفت و با آنها تجارت کرد و پنج هزار سکّهٔ طلا سود برد.
همچنین آن مردی که دو هزار سکّهٔ طلا داشت دو هزار سکّهٔ دیگر سود آورد.
امّا آن مردی که هزار سکّهٔ طلا به او داده شده بود رفت و زمین را کَند و پول ارباب خود را پنهان کرد.
بعد از مدّت زیادی ارباب برگشت و با آنها به تصفیه حساب پرداخت.
کسیکه پنج هزار سکّهٔ طلا به او داده شده بود آمد و پنج هزار سکّهای را هم که سود برده بود با خود آورد و گفت: ‘تو این پنج هزار سکّه را به من سپرده بودی، این پنج هزار سکّهٔ دیگر هم سود آن است.’
ارباب گفت: ‘آفرین، ای غلام خوب و امین، تو در امر کوچکی امانت و درستی خود را نشان دادی، من حالا کارهای بزرگ را به تو خواهم سپرد. بیا و در شادی ارباب خود شریک باش.’
آنگاه مردی که دو هزار سکّهٔ طلا داشت آمد و گفت: ‘تو دو هزار سکّهٔ به من سپردی، این دو هزار سکّهٔ دیگر هم سود آن است.’
ارباب گفت: ‘آفرین، ای غلام خوب و امین تو در کار کوچکی امانت و درستی خود را نشان دادی و حالا کارهای بزرگ را به تو خواهم سپرد. بیا و در شادی ارباب خود شریک باش.’
سپس مردی که هزار سکّه به او داده شده بود آمد و گفت: ‘ای ارباب، من میدانستم که تو مرد سختگیری هستی، از جاییکه نکاشتهای درو میکنی و از جاییکه نپاشیدهای جمع مینمایی، پس ترسیدم و رفتم سکّههای تو را در زمین پنهان کردم. بفرما، پول تو اینجاست.’
ارباب گفت: ‘ای غلام بدسرشت و تنبل، تو که میدانستی من از جاییکه نکاشتهام درو میکنم و از جاییکه نپاشیدهام جمع میکنم، پس به همین دلیل میباید پول مرا به صرّافان میدادی تا وقتی من از سفر بر میگردم آن را با سودش پس بگیرم. سکّهها را از او بگیرید و به آنکسی که ده هزار سکّه دارد بدهید، زیرا آنکس که دارد به او بیشتر داده خواهد شد تا به فراوانی داشته باشد و آنکس که ندارد، حتّی آنچه را هم که دارد از دست خواهد داد. این غلام بیفایده را به تاریکی بیندازید جاییکه گریه و دندان بر دندان ساییدن وجود دارد.’
سلام به مریم عززززیزم ?و استاد جاااانم و دوستان فوق العاده ام. این فایل خیلی پرانرژی بود اصلا هر جایی که بچه باشه پر انرژی و معرکه ست دیگه آدم همه چیزو یادش میره بس که این بچه ها شیرینن?نقاشی خدا چقدر زیبا بود اون درخت های سرسبز و زیبا و اون چمن های تازه ?. عجب جای با حالی بود اون همه دقت در ساختن اون وسایل آبی مثل ماهی ها، اون ظرف با مزه سبز رنگ که آب رو از بالا میریخت روی سر بچه ها، اون فواره های آب که اون نی نی با مزه پاشو میگذاشت روش? و… چقدر باعث شادمانی و حس خوب برای بچه ها و بزرگتر ها شده بود، عشق میکردم از آزادی بچه ها،از راحتی بزرگترها مثل اون آقا که اون قدر راحت و خوشکل توی اون تابش که نمیدونم اسمش چیه?، با اون لباس سبز رنگش راحت و آسوده لم داده بود، اون باباهای گنده ی بامزه که با نی نی های فسقلیش بازی میکرد اون بچه های شاد و شیطون که هر کدومشون یه دنیا زیبایی میشد ازشون دید از اون لباس های با مزه شون، موها و چهره های زیبا و شیرینشون، کارها و شیطنت ها و خنده هاشون… این خیلی مهمه که این قدر به فکر لذت بردن بچه ها و بزرگتر ها هستند و چقدر این بچه ها در بزرگسالی انسانهای شادی خواهند بود،اونجا یه مکان عمومی بود، به نظرم اومد که انسان های اونجا خیلی بیشتر از اینکه به فکر به دست آوردن پول باشند به فکر عشق دادن به مردم بودند، اون ها آزادانه از زندگی شون لذت میبرند و بچه هاشونو هم آزاد میگذاشتند، این طوری هم خودشون و هم بچه هاشون واقعا مزهی اون پارک رو حس میکردند و نگران ی معنا نداشت و این عالیه، سپاسگذارم مریم مهربانم?
ممنونم به خاطر دل مهربونت سپاسگذارم خداوندم هستم که واقعا دوستانی همچون الماس
همچون گوهر در روی مدارم ومسیرم قرار داده…که عاشق تک تکشان هستم…و چقد زیبا هدایتم میکنه خدا که بخونم کامنت هاتونو چقدر زیبا کمکم میکنه. این زیبایی توست عشق من سپاسگذارم عزیزم??
برایت بهترین هارو بی نهایت والاترین هارو میخوام از خداوند یکتایم
خدادند ره گشای مسیرت باشه به سمت خواسته ها و بهترین ها?????
سلام واااای خدای من چقدر انرژی مثبت اینجا موج میزنه مطمئنا اینبار برم سفر کودک درونم رو حسابی بیدار میکنم. نه اصلا چرا وقتی برم سفر از همین امروز و همین الان شروع میکنم هر چند که خداروشکر همه بهم میگن تو کودک درونت زنده هست ولی با این فایل عالی فهمیدم که میتونم بچه تر هم بشم من باید تو چمنها غلت بخورم و باید بی دغدغه خیس شدن برم از آب بازی لذت ببرم حتما حتما…ممنون از این فایل عالی???
سلام و عرض ادب خدمت خانواده بسیار محترم و صمیمی و عالی
از استاد عباس منش و گل پسرشون و بانوی بزرگوار و بی نظیر مریم شایسته بی نهایت سپاسگذارم که ما را در سفر به دور امریکا و زیبا ییها و خوشی ها و زندگی خصوص خودشان شریک کردند و به کنجکاوی من نسبت به فضای این کشور کاملاپاسخ داده شد و احساس خوب و البته اطلاعات زیادی کسب کردم
به نام خدای مهربون
سلام به همه ی عزیزای دلم
جذابیت این فایل و نشاطی که از فایل گرفتم یک ور و مشارکت زیبای دوستان و لایک های فراوون امروز هم یه نشاطه دیگه ای بهم داد.
ممنون دوستان خوبم و خانم شایسته عزیز
سلام خانواده ی عزیزم .چقدر دیدن بازی بچه ها لذت بخشه و حال ادمو خوب میکنه ..وسایل بازی متنوع و تمیز و جالب .رنگ های شاد و متنوع رنگارنگ .از هر قوم و ملیتی در کنار هم با صلح و صفا از طبیعت لذت میبرن و زندگی میکنن .
سلام و درود
خداقوت
واقعا کیف کردم و لذت بردم
بابت تمام فایلها هم ازتون کمال تشکر رو دارم و هرروز نگاه میکنم و منتظر سوپرایز جدیدتونم.
دوستتون دارم خانواده دوست داشتنی من
سلام بر مریم جان عزیز دلم مریم جان با این ها کلا دلمو بردی امریکا دلمو بردی به زیبا ها از وقتی به فایلهای 12 قدم و این سفر نامه هدایت شدم فقط زیبای هدایت می شوم تا بحال چندتا سفرهای زیبا رفتم درحالیکه برنامه نداشتم یهویی پیش اومده اما کلی لذت و شادی داشتم به بهترین رستورانها به غذاها بهتر به مغازه های شیک تر هدایت شدم خدارو بی نهایت سپاسگزارم منو با شما اشنا کرد در مورد پسرم کلا رهاش کرده م الان واقعا لذت مبره هم پسرم هم خودم هم هم همسرم مزه زندگی رو برام چشوندی هر جا میرم مثل طبیعت امریکا هس دقیقا حس مس میکنم امریکا هستم همانطور بچه ها اینجا باخودشون در صلح هستند پسر منم الان با خودش هست بازی میکنه میرقصه منم رها شدم با این اهنگهای بی نظیرتون وقتی گوش میکنم مثل اینکه این اهنگ برای من ساخته شده با خود و خدایم میخونم عشق بازی میکنم زبانم قاصرهست نمیدانم چی بنویسم چی بگم فقط میگم خدایا هزاران هزاران برابر شکر اگر تمام درختان قلم بشن نمی توانند نعمتهای خداوند رو بنویسند دوستتون دارم
درود بر همه دوستانم در این خانواده صمیمی.
امروز داشتم کتاب مقدس رو میخوندم به این داستان برخوردم که چقدر جالب باور فراوانی رو توضیح میده.
در انجیل متی باب 25 داستانی هست با عنوان مَثَل سه غلام که مسیح برای آموزش مردم و آگاهی آنها نقل کرده است و چه ساده و آشکار باور فراوانی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند:
پادشاهی آسمان مانند مردی است که میخواست سفر کند. پس غلامان خود را خوانده، تمام ثروتش را به آنان سپرد و به هر یک به نسبت تواناییاش چیزی داد به یکی پنج هزار سکّهٔ طلا، به دیگری دو هزار سکّهٔ طلا، و به سومی هزار سکّهٔ طلا و پس از آن به سفر رفت.
مردی که پنج هزار سکّهٔ طلا داشت زود رفت و با آنها تجارت کرد و پنج هزار سکّهٔ طلا سود برد.
همچنین آن مردی که دو هزار سکّهٔ طلا داشت دو هزار سکّهٔ دیگر سود آورد.
امّا آن مردی که هزار سکّهٔ طلا به او داده شده بود رفت و زمین را کَند و پول ارباب خود را پنهان کرد.
بعد از مدّت زیادی ارباب برگشت و با آنها به تصفیه حساب پرداخت.
کسیکه پنج هزار سکّهٔ طلا به او داده شده بود آمد و پنج هزار سکّهای را هم که سود برده بود با خود آورد و گفت: ‘تو این پنج هزار سکّه را به من سپرده بودی، این پنج هزار سکّهٔ دیگر هم سود آن است.’
ارباب گفت: ‘آفرین، ای غلام خوب و امین، تو در امر کوچکی امانت و درستی خود را نشان دادی، من حالا کارهای بزرگ را به تو خواهم سپرد. بیا و در شادی ارباب خود شریک باش.’
آنگاه مردی که دو هزار سکّهٔ طلا داشت آمد و گفت: ‘تو دو هزار سکّهٔ به من سپردی، این دو هزار سکّهٔ دیگر هم سود آن است.’
ارباب گفت: ‘آفرین، ای غلام خوب و امین تو در کار کوچکی امانت و درستی خود را نشان دادی و حالا کارهای بزرگ را به تو خواهم سپرد. بیا و در شادی ارباب خود شریک باش.’
سپس مردی که هزار سکّه به او داده شده بود آمد و گفت: ‘ای ارباب، من میدانستم که تو مرد سختگیری هستی، از جاییکه نکاشتهای درو میکنی و از جاییکه نپاشیدهای جمع مینمایی، پس ترسیدم و رفتم سکّههای تو را در زمین پنهان کردم. بفرما، پول تو اینجاست.’
ارباب گفت: ‘ای غلام بدسرشت و تنبل، تو که میدانستی من از جاییکه نکاشتهام درو میکنم و از جاییکه نپاشیدهام جمع میکنم، پس به همین دلیل میباید پول مرا به صرّافان میدادی تا وقتی من از سفر بر میگردم آن را با سودش پس بگیرم. سکّهها را از او بگیرید و به آنکسی که ده هزار سکّه دارد بدهید، زیرا آنکس که دارد به او بیشتر داده خواهد شد تا به فراوانی داشته باشد و آنکس که ندارد، حتّی آنچه را هم که دارد از دست خواهد داد. این غلام بیفایده را به تاریکی بیندازید جاییکه گریه و دندان بر دندان ساییدن وجود دارد.’
سلام به مریم عززززیزم ?و استاد جاااانم و دوستان فوق العاده ام. این فایل خیلی پرانرژی بود اصلا هر جایی که بچه باشه پر انرژی و معرکه ست دیگه آدم همه چیزو یادش میره بس که این بچه ها شیرینن?نقاشی خدا چقدر زیبا بود اون درخت های سرسبز و زیبا و اون چمن های تازه ?. عجب جای با حالی بود اون همه دقت در ساختن اون وسایل آبی مثل ماهی ها، اون ظرف با مزه سبز رنگ که آب رو از بالا میریخت روی سر بچه ها، اون فواره های آب که اون نی نی با مزه پاشو میگذاشت روش? و… چقدر باعث شادمانی و حس خوب برای بچه ها و بزرگتر ها شده بود، عشق میکردم از آزادی بچه ها،از راحتی بزرگترها مثل اون آقا که اون قدر راحت و خوشکل توی اون تابش که نمیدونم اسمش چیه?، با اون لباس سبز رنگش راحت و آسوده لم داده بود، اون باباهای گنده ی بامزه که با نی نی های فسقلیش بازی میکرد اون بچه های شاد و شیطون که هر کدومشون یه دنیا زیبایی میشد ازشون دید از اون لباس های با مزه شون، موها و چهره های زیبا و شیرینشون، کارها و شیطنت ها و خنده هاشون… این خیلی مهمه که این قدر به فکر لذت بردن بچه ها و بزرگتر ها هستند و چقدر این بچه ها در بزرگسالی انسانهای شادی خواهند بود،اونجا یه مکان عمومی بود، به نظرم اومد که انسان های اونجا خیلی بیشتر از اینکه به فکر به دست آوردن پول باشند به فکر عشق دادن به مردم بودند، اون ها آزادانه از زندگی شون لذت میبرند و بچه هاشونو هم آزاد میگذاشتند، این طوری هم خودشون و هم بچه هاشون واقعا مزهی اون پارک رو حس میکردند و نگران ی معنا نداشت و این عالیه، سپاسگذارم مریم مهربانم?
سلام به روی ماهت عزیزدلم
هزاران عشق نثارت طیبه ب مهربونم
چقدر زیبا نوشتی عشق جان
ممنونم به خاطر دل مهربونت سپاسگذارم خداوندم هستم که واقعا دوستانی همچون الماس
همچون گوهر در روی مدارم ومسیرم قرار داده…که عاشق تک تکشان هستم…و چقد زیبا هدایتم میکنه خدا که بخونم کامنت هاتونو چقدر زیبا کمکم میکنه. این زیبایی توست عشق من سپاسگذارم عزیزم??
برایت بهترین هارو بی نهایت والاترین هارو میخوام از خداوند یکتایم
خدادند ره گشای مسیرت باشه به سمت خواسته ها و بهترین ها?????
سلام واااای خدای من چقدر انرژی مثبت اینجا موج میزنه مطمئنا اینبار برم سفر کودک درونم رو حسابی بیدار میکنم. نه اصلا چرا وقتی برم سفر از همین امروز و همین الان شروع میکنم هر چند که خداروشکر همه بهم میگن تو کودک درونت زنده هست ولی با این فایل عالی فهمیدم که میتونم بچه تر هم بشم من باید تو چمنها غلت بخورم و باید بی دغدغه خیس شدن برم از آب بازی لذت ببرم حتما حتما…ممنون از این فایل عالی???
سلام استاد
فقط یه کلمه که خیلی سپاس گذارم
سلام سلام
به بهترین هدایت شوندگان
خداااااای من خدااااای من چه حس خوبی من عاشق اب بازی و تفریحم شاد شاد شاااااد
چه جای بی نظیری چه جای فوق الهاده ای
چقد اون دختر کوچلو که پاشو میزاره روخروجی اب و جلو آبو میگیره شیطونه و من عاشق بچه های شیطون
گل پسر منم فک میکنه این جاها دم در خونه هست تا میشینیم به دیدن سفرنامه مامان بریم اینجا و بلند میشه که بریم
و چه هوورایی میکشیم وقتی اون ظرف بزرگ آب میریزه رو سر اون بچه ها انگار میریزه رو سر من و گل پسر
همه شاد شاد همه پر انرژی و من با تمام وجود این حسشون رو درک میکنم و با جووون و دل جذب میکنم
آهنگ ها فوق العاده بودن مریم جان
حتی آهنگ ها هم ی طور متفاوتی به دل میشنه
خدایا شکرت
ارزومیکنم
لبخند مهمون همیشگی لبای نازتون باشه.
عاشقتونم
سلام و عرض ادب خدمت خانواده بسیار محترم و صمیمی و عالی
از استاد عباس منش و گل پسرشون و بانوی بزرگوار و بی نظیر مریم شایسته بی نهایت سپاسگذارم که ما را در سفر به دور امریکا و زیبا ییها و خوشی ها و زندگی خصوص خودشان شریک کردند و به کنجکاوی من نسبت به فضای این کشور کاملاپاسخ داده شد و احساس خوب و البته اطلاعات زیادی کسب کردم
یک دنیا سپاس بابت همه الطاف شما لطف شما مستدام