سفر به دور آمریکا | قسمت 79

سلام وسپاس برای خداوندی که شمادوتارو افرید الان که این فایلو دیدم ساعت هفت صبحه وواقعأ کلی انرژی گرفتم نمیدونم ا زکجای حسو حالم بگم همون لحظه ایی که شایسته جون گفتن میخوام صدها متر زیر زمین بریم اصلا تحمل نداشتم لحظه شماری میکردم تا هرچه زودتر زیباییهای خداوند رو ببینم لحظه شماری میکردم واسه دیدن قدرتاش بخدا همون لحظه ای که وارد شدیدو از دل طبیعت بز وارد یه طبیعت سنگی وقهوه ایی شدید باخودم گفتم خدایا این همون حرفیه که بایدپا تو دل ترسا گذاشت چون من خودم به شخصه ازین جور جاها ترس داشتم تصورش رو میکرد اگر تنهایی وارد چنین جایی بشیو با خالق این عظمت رازو نیاز کنی چه حالی میده ،با نگاه این تصاویر به یاد ایه ایی افتادم که خدا به فرشته هاش گفت من از سجده ی شما بر ادم چیزی میدانم که شما نمیداند با خودم گفتم اره خدا جونم تنها کسی که میتونسته از زیباییهای تو از قدرتای تو از خلقتای تو رونمایی کنه شاید فقط انسان بوده ،نورپردازیهایی زیر زمین امکاناتی که ساخته ی دست انسان بود ،ورفتن این دواستاد عزیز به اینجا همه همه به ما هم در دوردستای دنیا اینهمه بزرگی تو رو رساند خدایا شکرت شکرت شکرت ،بازم با خودم گفتم خدایا شکرت که شایسته ی عزیز تصمیم به فیلم گرفتن ونشون دادنش به ما شد وگرنه استاد که این تصاویر رو شاید در حد چند تا عکس به ما نشون میداد واییییی خدایم شکرت شکرت شکرت که نگاه این فایل خیلی برای من تأثیر گذار بود خیلی حتی لحظه خروج اون احساسی که تغییر در چشمان از اون محیط به طبیعت رخ داد رو درک کردم باتموم وجودم واقعأ من از خلقت خدایم بی اختیار ازاول فایل تا پایانش اشکم دراومد خدایا زبان از تشکرت قاصره خدایا هزاران هزار بار سپاس که این دواستاد رو افرید ی تا ما هم همراهشون دورامریکا رو بگردیم و تجربه کسب کنیم ممنونم ممونم