دیدگاه زیبا و تأثیرگذار عاطفه عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
در مورد شمردن نعمت هایی که مسخّرمون شده، باید بگم توی یکی از فایل های مرا به سمت نشانه ام هدایت کن که اخیراً گوش کردم، فرمودین حتی در بدترین شرایط ببینین چه چیزهایی دارین که نبودشون اوضاع رو بدتر از این میکرد؟!
همین طرز فکر باعث توجه به نکات مثبت و زیبایی های زندگیم میشه. همین باعث سپاسگزاریم از خدای مهربونم میشه. همین باعث اعراض از ناخواسته هام میشه. خدای من شکرت که دارم الگوها رو یاد میگیرم.
نور قرمزی که به صخره ها داده بودند ته دلمو خالی میکرد، شوری در دلم انداخت و بعدش احساس غرور کردم و شاکرتر شدم از اینکه خدا انگشت گذاشت روی من تا در کنار بندگان خاص و هدایت شده اش هدایت بشم و تغییر کنم.
خدای من چه کردی با من که هر روز تشنه تر و هر روز نزدیک تر به خودت دارم میشم. هرلحظه فکر و ذکرم اینه که مراقب ورودی های ذهنم باشم و در حد خودم در درونم جهادی راه انداختم.
یک هفته مرخصی گرفتم تا بمونم توی خونه و تمرکز کنم توی فایل های سایت. سایت عباس منش دات کام شده خونه ی امن من. فقط اینجاست که احساس آرامش عجیبی میکنم.
نه توی مهمونی ها و همنشینی ها. بعد ۶ ماه تونستم قدم دوم از دوره 12 قدم رو بخرم. و مطمئنم ۳ قدم دیگه رو در چند روز آینده میخرم. اصلن دلم نمیاد سریع از آموزش های جلسات این دوره بگذرم و به جلسه بعدی برم. میگم نکنه نکاتی رو جا انداخته باشم و سرسری رد شده باشم. یه جورایی وسواس شدم و تشنه آگاهی های 12 قدم.
استاد جان، دلم میخواد صمیمی تر بهتون بگم: ای شکارچی زیبایی ها و نکات مثبت و ناب ترین ها. چه تصاویر زیبایی رو شکار کردین و توی دوربینتون ثبت کردین.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 79153MB10 دقیقه
باسلام به شماا ستاد خوبم و شما خانم شایسته عزیزم
با نام خدای خوبم شروع می کنم خدایی که بهم عزت داد شرف داد انگیزه داد و دوستای خوبی چون شما ممنونم از شما استاد بینظیر ممنونم یه جورایی رانده شده بودم از خودم و اینجا باز به خودم رسیدم با دیدن هر کدوم از فایلای شما اشک ریختم به خدا ذوق کردم و شکر کردم پرودگارم رو هدایتم کرد به این مکان بینظیر خدایا شکرت این شعر سعدی برام تداعی شد
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن در زبان آفرین
خداوند بخشندهٔ دستگیر
کریم خطا بخش پوزش پذیر
عزیزی که هر کز درش سر بتافت
به هر در که شد هیچ عزت نیافت
ولیکن خداوند بالا و پست
به عصیان در رزق بر کس نبست
دو کونش یکی قطره از بحر علم
گنه بیند و پرده پوشد به حلم
ادیم زمین، سفرهٔ عام اوست
بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست
ممنونم از این همه تشویق شما که منو کشوند تا اینجا و همراه شما اونقدر چیز یاد گرفتم اونقدر خودمو پیدا کردم که یه روزایی می گم تو کجا بودی تا حالا ؟!
امروزم دوربین شما ما رو آورد به این مکان زیبا به قلب زمین کی فکر میکرد یه جاهایی توی اعماق زمین یه همچین چیزایی وجود داشته باشه وزندگی به این قشنگی جریان داشته باشه
اون پله ها ما رو به راحتی هدایت کردن که بریم ببینیم یه روزی یه سری انسان چقدر سخت می تونستن وارد این حفره اعجاب انگیز بشن و امروز من و شما به این راحتی خدایا شکرت از این همه امکانات و توجه توی اون عضو سنگی سخت چه موزه ای پرپا شده بود هیچ کدوم اون سنگها شکل هم نبودن قندیلهای برای خودشون ساخته بودن و از سقف غار آویزونشون کرده بودن که چشم هر بینده ای رو می برد به اعماق خود هستی چه زیبا و قشنگ عظمت پرودگارمو بهم نشون دادن اون از دروازه سنگی زیبا و بی نظیر که استاد توی لایو Moab Utah نشونمون دادید و اینم از این غاز زیبا که بگم یه موزه زیر زمینی اشتباه نکردم چقدر قشنگ اینجا زندگی جریان داشت و چکه چکه کردن آب روی سنگها یه موسیقی بینظیر یه سنفونی ناب از طبیعت چه کس غیر اون خالق بی همتا قادر به خلق یه هچین مکان اعجاب انگیزیه ؟ به این فکر کردم اولین انسانی که اینجا روکشف کرده و دیده برای اولین بار چقدر ذوق کرده خیلی برام جالبه اینجا پناهگاه موجودات زیادی حتما بوده و هست حتما الان .
و شاید در سالهای خیلی دور حتی انسان اینجا خونش بوده و این غار زیبا همچنان محکم استوار سرجای خودش پا برجا مونده خدایا شکرت خدایا هزران بار شکرت زمانیکه شروع میکنم به نوشتن نمی دونم انگشتام خودشون روی صفحه کیلد کیبورد می لغزن بدون هیچ اراده ای انگار خود کلمات می دونن حالا نونبت کدوم کلمه ست و حالا چی باید نوشت ممنونم از این همه مهربونی
چه آدمایی مهربونی وقتی توی در ورودی اون غاز با یه انسان شاد روبرو می شی یه اطمینان قشنگ و نرم سراسر وجودت رو می گیره و مطمئن می شی جای بدی نمی ری توی همه سفرنامه ما تا به اینجا تا هفتاد و نهمین قسمت بیشتر درسای که شما بهم دادید یادآوری شد برام دوباره و دوباره
شما استاد و خانم شایسته عزیزم وقتی با دقت فیلماتون رونگاه می کنم توی هر کدومشون درسای قبلی هم تکرار شده و تکرار شد و داره همش یادآوری می کنه به من و همین اطمینان من انسان رو به هدایت بی چون چرا پرودگارم رو صد برابر می کنه وقتی باد توی موهای اون دختر کوچلو به رقص اومده بود یاد صحبتای شما خانم شایسته توی قدم سوم افتادم که شما یه روزی متوجه شدید چقدر لذت خوردن قطرات بارون روی پوستتون و نوازش باد روی صورتتون لابه لای موهاتون رو از دست داده بودید و عزت نفس رو برام یادآوری کرد و دلم خواست اون لحظه بجای اون دختر کوچلو بودم
ممنونم از شما خانواده شاد از خدای خوبم برای تک دوستام توی این سایت آرزوی سلامتی و عزت رو دارم شکرت خدای بزرگم