سفر به دور آمریکا | قسمت 79

به نام خدای بی انتها🙏🙏🙏🙏🙏

سلام به شما سه عزیزی که دیدنتون و شنیدن صداتون عشق رو بهمون تزریق میکنه.

عشق به حرکت، عشق به ایمان، عشق به خدا، عشق به هر لحظه ی زندگی و از همه مهمتر عشق به خدایی که جهانش را بر اساس نظم و قانون آفریده و هیچ جا بی قانونی بر قرار نیست.

خدایی که قسم به خودش که زیباست و زیبایهاش بی انتها و الحق که لایق پرستیدن است.

میپرستم این خدا را همونی که میدونم انسان نیست و احساسات و عواطف انسانی ندارد، همان خدایی که می‌دانم مهربان است و بخشنده است و هیچ اتفاقی رو اتفاقی به وجود نمیاره، همان خدایی که ایمان دارم در کنارم و در هر لحظه با من همراه است.

دیروز با همسفری داشتم صحبت می‌کردم که بهم گفت میدونی هر چقدر بالاتر بریم(منظورش طبقات بالاتر ساختمانی و مکانی بود) آنوقت است که به خدا نزدیک تر میشویم 😔😔😔و من فقط آهی کشیدم که این خانوم جای مادرم هست و باورش این است که خدا در آسمانها و به دور از زمین است 🥺🥺🥺به او نگاهی کردم و گفتم مگر خدا در قرآن ذکر نکرده است که من از رگ گردن به شما نزدیک تر هستم و این به غیر این است که یعنی خدا در هر لحظه و هر کجا با من و کنار من و ما است 😔چطور می‌توانیم به دنبال او در آسمانهایش بگردیم😓😓😓و آنجا بود که خدا رو شکر کردم برای این آگاهی برای این هدایت برای شناختی که سعادت را به من داد و حال من خدا را در همین جا و در کنار خودم حس میکنم و این حس بسیار شیرین است.

و اما این قسمت از سفر به دور امریکا قلبم را چنان فشرد و اشکانم را چنان سرازیر کرد که تا آخر سریال فقط زجه میزدم و میگریستم برای خدایی که تا این حد بزرگ و وسیع و بی انتها است.

خدایی که غیر قابل پیش بینی است و نعمتهایش غیر قابل وصف است 🥺🥺🥺

چقدر عاشق این آیه هستم، چقدر عاشق این سخن خداوند هستم که اگر درختان کل جهان قلم و دریاها و اقیانوس های کل جهان مرکب شوند قادر به شمارش نعمتهای من نیستید و این قسمت از سفر به طرز عجیبی این سخن را تصدیق می‌کرد و مهر خداوند را بر آن میزد.

شما قدم بر می‌داشتیم و من اشک می‌ریختم شما لذت میبردید و من از این همه عظمت که نمی‌بینیم و ازش رد میشیم می گریستم.

خدا میدونه که زیر اقیانوس ها چه خبره!؟!

خدا میدونه که زیر زمین چه خبره جاهایی که هرگز کشف نشدن!؟!

خدا میدونه که در جهانی که او آفریده چه می‌گذرد؟!

و حال ما به راحتی و با خودخواهی این جهان را می آزاریم و زیبایی هایش را از بین می‌بریم.

من با شما میچرخیدم توی این غار زیبا و فریاد میزدم که، خدایا من را ببخش برای دیر شناختنت که اگر زودتر به دنبالت می‌گشتم و زودتر از باورهای پوسیده و کهنه ی اطرافیان و گذشتگانم بیرون می آمدم حتمن زودتر به تو می‌رسیدم.

و خدایا من رو ببخش که گاهی از روی ناآگاهی هایم تو را نادیده گرفتم و نداهایت را نشنیدم و به تو شرک ورزیدم و کفر گفتم…. 😓☹️🥺

عزیزای من از خدا براتون نور الهی میطلبم که چراغ راه مسیرهای روشنتون باشه که امروز خدا را و قدرتش را با زبان تصاویر به ما نشان دادین و میتونم بگم که قلبم لرزید از این همه عظمتش 🙏

عاشقانه دوستتون دارم و آگاهانه خدایم را میپرستم و ستایشش میکنم برای حضورش در زندگیم و برای این همراهی با شما ازش بی نهایت ممنونم.

در پناه خداوند زندگیتون سبز باشد.

به امید دیدار به زودی

❤️💞❤️💞❤️💞❤️💞