سفر به دور آمریکا | قسمت 80 - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

329 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرشاد کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 1738 روز

    بسم الله

    سلام

    اول صبه

    هوا فوق العادس

    همه چی خوبه

    روزمو با دیدن این قسمت شرو کردم

    پر از حس عاااااالی شدم

    خدایاشکرررررررت بخاطر اینهمه زیبایی

    استاد سلام خانم شایسته سلام بچها سلام این قسمت فوق العاده بود خانم شایسته عزیز یه صحبتی کردن گفتن ک اون مسیری رو ک داریم میریم مسیر مورد علاقه منه یا مسیر مورد تایید دیگران

    عمیقن بردم تو فکر عمیقن بردم به چن سال پیش اون موقه شاگرد بودم تو یه مغازه داشتم یکی از فایلای میکسه استادو گوش میدادم انداخته بودم رو فلش و با دستگاه پخش کننده ایی ک تو مغازه بود داشتم گوش میکردم قبلش شنیده بودم که هرکسی باید تو فرکانس گوش کردن یا دیدن چیزی باشه ک اون چیزو قبول کنه خلاصه ما اومدیم صدا کردیم صاب کارمونو گفتم بهش بدو بیا ببین استاد عباسمنش چی میگه خداااااای من واسش صدارو زیاد کردم گفت ول کن اینارو اینا به نونو آب نمیشه برات همونجا دینگم خورد ک دیگ کار به هیچکس نداشته باشم جز خودم همونجا فهمیدم به من ربطی نداره بقیه چی فک میکنن بقیه چی میگن بذار هرررررچی میگن بگن من مسیری که مورد تایید حسم درونم خدای خودم هست رو میرم خدایا شکرت برای این حس خوب خدایاشکرت برای این حال عالی خدایا شکرت برای وسیله هات که باعث میشن روز به روز جریانتو تو زندگیم بیشتر حس کنم خدا جونم دوست دارم خدایاشکرت شکر شکر شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    ساره خالقی گفته:
    مدت عضویت: 2173 روز

    خدایا شکرت بابت اینهمه زیبایی.

    این قسمت برام خیلی جالب بود، من هر شب چند قسمت از این سفرنامه رو میبینم، امشب رفتم فایل 81،داشتم به صحبت های استاد گوش میکردم ک دیدم عه من قسمت قبلی رو ندیدم که،گفتم بیخیال ، ولی بازم دلم نیومد دوباره برگشتم به قسمت 80، اینک اول ویدیو اون خانوم رو ک انقدر هیجان زده است ببینم، منو خوشحال کرد.

    خدای من چقدر خوشحال بود بابت انگشتری ک برای ازدواج دستش بود، و ازش خواستگاری شده بود.

    من اینو یه نشونه برای خودم درنظر گرفتم خخخ گفتم

    اگ قرار نبود ببینم پس چرا حسم گفت برو فایل قبلی رو ببین خخخ من همیشه عشق و دوست داشتن ادم هارو تحسین میکنم.

    مورد بعدی عکس های قشنگی بود ک استاد میگرفت و دوربین شما، تو اون تاریکی فوق العاده بودـ

    اینم یه نشونه، چون منم میخوام یه گوشی بخرم و همش تاکیدم رو این هست ک دوربین خوبی داشته باشه تا بتونم تولید محتوا کنم برای پیج کاریم و عکس ها و فیلم های با کیفیت بگیرم.

    اونجایی ک گفتید چقدر پدر مادرها اینجا راحت میگیرن و بچه ها هم اروم اند، واقعا تحسین کردم، قبلش با خودم فکر میکردم چقدر بچه ها تو غار گریه کنند و والدین شونو اذیت کنند. داشتم حتی با خودم میگفتم چه کاریه بچه هارو با خودت ببری، بعد گفتم خب اونجوری اون مادر نمیتونست این تجربه قشنگ و داشته باشه و از خودگذشتگی کنه بخاطر بچه.

    اگ ایران بود به احتمال خیلی زیاد مادرها نمیرفتن، یجای پارک می نشستن، بچه شونو میگرفتن به همسرشون میگفتن تو برو ما همینجا میمونیم.

    اینجا مادرها خیلی راحت خودشونو از لذتها محروم میکنن، از مسافرت، جاهای دیدنی و…

    اخرهم یاد یه خاطره ای از خودم افتادم ک چند سال پیش با دانشگاه رفتیم غار دربند سمنان، خیلی خوش گذشت روز عالی ای بود با این این قسمت خاطره خوب منم تداعی شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زینب کریمی گفته:
    مدت عضویت: 588 روز

    سلااااام به اساتید عزیزم و همه دوستان.

    چقددددددر این فایل درس داشت

    درکنار اینهمه زیبایی اولین چیزی که توجه منو به خودش جلب کرد پدر و مادرایی بودن که با وجود بچه کوچیک اومده بودن داخل غار

    خداااای من یعنی چقدر اعتماد داشتن؟؟

    چقدر شجاعت؟؟؟

    اگه من بودم بچه کوچیک با خودم میاوردم، ؟؟قطعا میگفتم اگه گریه کنه چی؟اگه بیقراری کنه چی؟

    اگه از تاریکی بترسه چی؟

    و همین باور محدودکننده نمیزاشت من اززیبایی لذت ببرم

    پس این نشون میده با ایمان به خدا همه چی ممکنه

    .

    چقدر اون دختر بچه با موهای طلایی زیبا بود خدای من

    اون اب هایی که از ورودی غار بسمت پایین سرازیر میشد چقدر زیبا بود

    چققققققققققدر زیبایی خدای من

    اون خانومی که هیجان زده بود !خدای من چقدر قشنگ

    پس منم باید قدررابطمو بیشتر بدونم‌ نه؟!

    عزیزم از شدت هیجان دستش میلرزید

    خدایاشکرت بخاطر داشتن این گوشی و نت که دارم و میتونم باهاش زیبایی هارو ببینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 657 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همه دوستان

    بازم به قسمت دیگه و دیدن الگوهایی که برنامه ریزی و ترمز های ذهنیم رو کمرنگ میکنه

    یکی از بزرکترین دغدغه ها و ترمز های ذهنی من واسه ازدواج و کار این بود که دوست نداشتم به خاطر کار از بچه ها همسرم بزنم و دوست هم نداشتم به خاطر بچه و خانواده از کار و خودم و تفریحاتم بزنم و همش فکر می کردم اینا با هم منافات دارن

    ولی اون خانم خیلی راحت با همکاری همسرش بچه کوچیکشو تو بغلش گذاشت و اون همه مسیر غار رو رفت و از لذتش به خاطر فرزند کوچیکش نزد

    یا یکی دیگه از الگوهایی که چند روز پیش تو پینترست دیده بودم خانم بارداری بود که 9 ماه باردار بود و داشت ورزش می کرد اونم ورزش با وزنه و سنگین ……. و بدنم رو فرم کامل بود و غقط شکمش بزرگ بود

    با اینکه تو همین فایل مادرهایی با چند تا فرزند بودن

    من یادمه وقتی اطرافیانم میگفتم ما بچه کوچیک داریم فلان جا فلان کار نمیشه ….. همش حرصم میگرفت ناخودآگاه تو دلم میگفتم تو نمی خوای مگه میشه چیزی نشه … یا یه بار تو همین قسمت ها دیده بودم خانمی که دوچرخه سواری می کرد و‌بچه اش رو پشتش بسته بود

    جالبه امروز یک همزمانی اتفاق افتاد

    دختر همسایمون که 7 سالشه اومد پیشم ‌‌من بهش گفتم الان تایم ورزشم هست گفت باشه من اینجا می مونم خودم بازی میکنم تو‌ ورزشتو بکن ، اونم موند کنارم دو متر اون ور تر و من 40 دقیقه ورزشمو کردم

    می دونم اینا همه کار خدا بود

    خدا می دونه ترمز های ما چیه

    خدا می دونه بهترین رفع ترمز چیه

    هر چقد من می‌خواستم‌ زور بزنم واسه ذهنم منطقی کنم که اره بچه داشتن باعث‌نمیشه از کار و زندگیم بیوفتم نمیشد به اندازه این تجربه امروزم ثابت بشه بهم و‌پذیرفته بشه از نظر ذهنم

    یا اینکه امروز ناخودآگاه تو شبکه اجتماعی خوندم مادر های سن بالا حوصله ندارن رو بچه زیاد وقت بزارن و باهاش همراه باشن

    و جالب اینکه امروز یه خانم دیگه اومد پیشم که دختر دوساله داشت ‌و از من کوچکتر هم بود و متوجه شدم بچه اش تو‌ خونه حوصله اش سر میره و وقتی پیش من بود کامل انرژیش با بازی های من گرفته شد ‌‌سرحال شد

    بازم این گفته که سن بالا حوصله نداری سن پایین داری شکسته شد

    ربطی به سن نداره به اون ادم‌داره

    چون‌من سنم پایین تر بود خیلی گرفته تر بی انرژی تر و بی حوصله تر بودم …. و آدم تا آدم متفاوته

    یکی دیر بچه دار میشه

    یکی زود …..

    و نباید سن رو خیلی ربط داد به یه چیزهایی که واقعا میشه تو هر سنی ایجادش کرد

    و نکات زیبای این فایل

    اخ چقد ازین جاده های جنگلی دوست دارم که درخت هاش سر به فلک کشیده شدن

    اون غاری که از بالای ورودیش قطرات آب جاری بود

    یا اینکه اون فضای سبز اطراف

    اها اون خانم اول فایل ….. واقعا تو هر سنی با هر شرایط ظاهری میشه ازدواج کرد

    این خانم‌نه لباس آنچنانی و نه ظاهر انچنانی ‌‌حتی تا حدودی انگار به خودش نرسیده بود ولی چون همه چیز فرکانسه با همین شرایط داشت ازدواج می‌کرد

    اونوقت مثلا خود من یه عالمه چیز کنار هم قرار میدم که موقعیت ازدواج‌ تو شرایطم ممکنه سخت باشه یا نشه ‌و…….

    اون خانم خوشرو موفع دریافت بلیط واقعا خوشرو بودن یکی از صفات ممتاز آدم ها هست

    و‌ من فکر میکنم اونی که اینطوری نیست فکر میکنه اگه روی خوش داشته باشه صحیح نیست یعنی بازم از یک نوع تفکر میاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    نعمت اله صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2645 روز

    به نام خداوند مهربان سلام بر شما خانم شایسته عزیز میتونم احساس تان را در لحظه ورود به غار تصور کنم � سعی می کردین ایمان داشته باشید هم سعی می کردید ذهنتان را کنترل کنید و هم لحظه خروج تان از غار بسیار برایم لذتبخش بود چون خیلی زیبا میشه بعد از طی کردن این مسیر از یک فضای نورانی سرسبز سر در بیارین، طی کردن مسیر غار نمونه‌ای از زندگی ما در هر روز در حال طی کردن آن هستیم هر چیزی زیبایی‌های خاص خودش را دارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    حمیدرضا گفته:
    مدت عضویت: 679 روز

    درود وادب به پیامبر زمانم،مهربانو مریم عزیز، دوستان هم فرکانس، چقدر عالی نوع نگاه، نوع نگرش، نوع همذات پنداری وفید بک دادن به احساس پاک، احساس پاک اون دوست ومهربانوی عزیزو میگم که دوست پسرش ازش خواستگاری کرد. شاید در نگاه اول واگر ی انسان معمولی بود زود قضاوتش این بود: چه مسخره! آخه دستشویی هم جای ابراز علاقه‌و خواستگاریه؟!! یا از اونور نیگاش کنیم: آخه ابنم دیگه فیلم برداری داره؟!

    اما اولا تحسین میکنم حرکت،نوع نگرش وتصمیم ودیدن وفیدبک به احساس اون دوست مهربانو رو توسط مهربانو مریم عزیز رو. خیلیم عالی چقدر پاک چقدر خالص، چقدر معصومانه .چراکه عشق وابراز احساس پاک دیگه فیزیکو، جایو،مکانو،…. نمیشناسه

    تحسین میکنم نگرش مهربانو مریمو که بعضی وقتا بایس دوییدو همپای آدمایی که بهشون اعتماد داری دویید. یجاهایی هم بعد وایساد ببینیم داریم کجا شتابان میدوییم وبه نطر میاد که همراه استاد بایس همپا باشیم چرا که مسیر واحساس و اهداف ایشون ،همفرکانس خداییه پس بایس همراهشون دویید

    از شیرین کاری وکودک درون استاد هم هرچی ببینیمو بگیم کمه ( من خودمم همینطورم به من میگن بمب انرژی .خدارو واقعا سپاسگزارم) واقعا که جای جای این کره زمین همش زیبایی هستش( هرچند که واسه انسانهای با نگرش خدایی وتغییر زاویه دید به قول قران” برای اهل اندیشمندان،اهل خردمندان” اینطور میتونه باشه.مثل همون ابراز احساسات پاک ودوست داشتنی واشک دراوردنی اون مهربانوی عزیز ومهربانوی مریم عزیز) با اینکه غار علیصدر همدانو تجربه کردمو وخیلی ودائم به عظمت خداوندی ،زیبایی هاش تحسین وسپاسگزاری میکردم ودائم تحت تاثیر این عظمت،مهربانی، محبت،ضعیف بودن انسان مغرور در برابر این عظمت وبزرگ خداوند یگانه واز طرف دیگه بزرگی انسان، اون انسان وبزرگی که حضرت مولانا در مثنوی معنوی وصفش میکنه ،که میتونه بعد خداوند قدرتو در دست داشته باشه اشک انسانو در میاره که از خود بیخود میکنه وفقط دوست داره واسه خداوند یگانه حال کنه وستایشش کنه وکرنش کنه اصلا از اوج بودن وسبکی وخالصی رو زمین نباشه ووصل بشه به خالقش،به صاحبش به حضرت دوست…. بله مهربانو مریم درست میگین امان از باورهای پدرو مادرا و اجدادمون وهنوز هم با توجه به پیشرفت ذهن بشری وآگاهی ها، اطرافمون می‌بینیم کودکان وبچه ها به خاطر روح پاکشون ووصل شدن وهم فرکانس بودن به خداوند یگانه آرومتر وبا احساس پاکن .

    زیبایی های خداوند برای انسانهای درمسیر بودن وهم فرکانس خداوند زیبا ،راحت واسونه، سختی نداره لذت داره حال میخواد با پرواز باشه، دویدن باشه، آهسته باشه، نشسته باشه یا سیته خیزی باشه

    الهی هزاران بار خداوندرو سپاسگزاریم برای خلق کردن اینهمه نعمت، زیبایی، نعمتها، سپاسگزاریم از استاد، از شما مهربانوی مریم مهربون وعزیز که با عشق این زیبایی هارو به تصویر میکشین واسه ما واقعا سپاسگزاریم. صحبت، وصف، نوع نگاه، وتمثیلو تفسیر زیاد میشه کرد نمیخوام دوستان دیگه رو خسته کنم همیشه سلامت،شاد، موفق، پر احساس،ثروتمند وسعادتمند در درجهان باشید بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    راحله مظفری گفته:
    مدت عضویت: 2849 روز

    سلام استادمهربونم .سلام مریمه عزیزم .سلام بچه ها??????

    استادمن صبحی داشتم خوابتون میدیدم .کلی باهم حرف زدیم راجبه قانون .توخوابم شما قسمت ۸۱سفرنامه روگذاشتین .من هیچوقت توجه نمیکنم که قسمت چنده سفرنامست فقط نگاه میکنم .توخواب گفتم عباسمنش کوقسمت ۸۰ ام .یادت رفته بزاری .گفتی راحله چقدرتوعجولی .دیگه ازخواب بیدارشدم .اومدم تلگرام دیدم قسمت ۸۰ ام سفرنامه روگذاشتین .کلی ذوق کردم????گفتم یعنی معنیه این خوابم چیه .من که اصلانمیدونستم استادتاقسمت ۷۹ام روگذاشته بودن .خیلی حس وحالم خوبه .دیروزقسمت سوم قدم ۷روکه گذاشتین .ازدیروزتاحالاحال دلم یه جوردیگست .امروزم که این فایل رودیدم گفتم خدایا چقدراین آدمای داخل غارباخودشون درصلحن چقدرآرومن .چقدرهمه چیزآرامش بخشه اونجا .روزبروزبزرگی وعظمت خداروبیشتردرک میکنم .خدایاشکرت .ممنون عباسمنشه عزیزم مریم جانم که انقدرهرروز روح ماروپاک تر وزلال تر وبه خدانزدیکترمیکنین .خیلی دوستتون دارم عزیزای دلم .????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فرزاد خیرجو گفته:
    مدت عضویت: 2246 روز

    به نام خدا

    سلام به همه دوستان عزیز و استاد عباس منش و خانم شایسته

    از قشنگیا و زیبایی هرچی بگیم کم گفتیم

    ولی چیزی که نظر منو بیشتر از هر چیز جلب کرد ذوق و لبخند خانمی ک بلیط ها را گرفت ک چقدر با عشق و از سر ذوق اونجا بود من برگشتم و دوباره این لبخند رو دیدم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حدیثه گفته:
    مدت عضویت: 2289 روز

    مریم جون مثل همیشه عالی بود من مثل بقیه بچهها هنوز یاد ندارم کامنتای خیلی خوشگل بذارم ولی وظیفه خودم میدونم بیام تشکر کنم واقعا دستتون درد نکنه ممنون از این عشقی که تو فایلاته عشق به خدا زیباییا کارت و ما بچههای سفرنامه به آدمای اطرافت به محیطت

    یه باره دیگه ثابت شد که جهان فرکانسیه و ما هم فرکانسی هستیم از این فاصله عشقتو دریافت میکنیم با تمام وجود و با تمام وجود سپاسگزاریم

    انشالا خدا اطرافتو با عشقهای بیشتری پر کنه زندگیتون سراسر عشق و شادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سید محمد سید صدر گفته:
    مدت عضویت: 4028 روز

    سلام به همگی. دیدن بخش های مختلف سفرنامه باعث شد من به باورهای خودم در مورد راحتی سفر بازنگری کنم. مهم ترین اونها امکان سفر با فرزند کوچک بود که در این قسمت به حد اعلا رسید و دیدم که می شه با یک بچه ی کوچیک به قلب یک غار بری تا جایی که در بعضی قسمت ها مجبور بشی 4 دست و پار حرکت کنی. از استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته به خاطر این به اشتراک گذاری تجربیات سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: