سفر به دور آمریکا | قسمت 80 - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)

329 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هومن فرمانبرداری گفته:
    مدت عضویت: 2353 روز

    سلام به همه عزیزان و البته استاد و مریم خانم عزیز

    مثل همیشه نظرات خیلی جالبه

    فقط یه نکته ریز به نظرم علاوه بر موارد گفته شده خیلی برام جالب بود و اون اینکه با اینکه مسیر حرکت برای افراد (و نه فقط افراد بومی و محلی حتی برای یک توریست خارجی) تو غار با اینکه به گفته مریم خانم به جایی میرسید که شخص مجبور به 4 دسته پا ره رفتن بشه و حتی در ورودی اجازه ورد به بچه های نوزاد رو هم میدن اما به هیچ عنوان اکو سیستم غار رو برای به اصطلاح رفاه بیشتر بازدید کننده ها ولو یک توریستی که پول خرج میکنه و منافع مادی داره بهم نمیزنن و در واقع این خود شخص هست که باید خودشو سازگار کنه.شاید اگه مثلا کشور ما بود الان تو غار آسانسور بود یا مسیری رو با کندن برای راحتی بیشتر ایجاد میکردن و واقعا فکر کنم جای قدر دانی داره از کسانی که در حفظ نعمتهای به این زیبایی خداوند نهایت تلاششونو انجام میدن و فکر کنم این خودش یکی از بهترین نوع سپاسگذاری در درگاه خداونده.

    ممنون و سپاسگذار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 3567 روز

    سلام به خانم شایسته عزیز

    چقدر دلم برات تنگ شده بود. چندوقت بود سفرنامه ندیده بودم و به شدت برای حضورت و انرژیت دلتنگ شده بودم.

    چقدر حال و هوای سایت با حضورت و فایل های سفرنامه زیباتر و پویاتر شده.

    خداروشکر که هستی?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3498 روز

    عاشق آن نیست که هر دم طلب یار کند

    عاشق آن است که دل را ، حرم یار کند

    هرکه شد محرم دل ، در حرم دل بماند

    وان که این کار ندانست ، در انکار بماند

    از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

    یادرگاری که در این گنبد دوار بماند

    سلام بر عاشقان دانایی ونیکویی ومخصوصا زیبایی

    من توی این فیلم اون دختر کوچلو را دیدم که با تمام وجودش داشت از مسیر لذت میبرد واون باد که به صورتش میخورد مثل مشکلات زندگی بودند که از وزیدنش هیچ هراسی به دل راه نمیداد ودر مسیر بود ولذت میبرد

    وقتی باد به صورتش میخورد احساس میکردم در دلش میگفت من باید از مشکلاتم بزرگتر باشم من توانایی غلبه برهر مشکلی را دارم

    مهم نیست مشکلات من چقدر بزرگ هستند من از این روبرو شدن با این باد نمیترسم چون یک یاری ویک شفیق مهربانی همراه من است که بینهایت بزرگ است رحمتش بینهایت بزرگ است قدرتش بینهایت بزرگ است

    اون یار نزدیک من ، همه ی راه حلها را میداند فقط من باید ادامه بدهم من باید ادامه بدهم واز وزیدن مشکلات اصلا نمیترسم باید پیوسته در مسیر وفرکانس اون یار شیرین باشم

    در دلم ودر قلبم ودر باورهایم به هیچ کس قدرت ندهم جز او

    واگر این غار را برعکس کنم میبینم که تمام جهان ذکر او میگوید

    آری اگر این غار را برعکس کنم میبینم که انتهای همه ی سنگها به یک نیرو اشاره دارد آری آخر این سنگهای رسوبی یک چیز را نشانه دارد میرود وآن ” احد ” است

    اگر این سنگهای رسوبی واین غار را در قلب ودیده ی خودم وسقف این غار را بر عکس کن میبینم که همه ی این رسوبات خلق شده دارند فریاد برمی آورند که :

    اوست فرمانروای کل هستی وچقدر زیباست این فرمانروا که خودش را فقط خیر وخوشی معرفی میکند واین است که به من تلنگر میزند که ای رحیم رحیم خوش باش خوش باش بگو بخند

    این فرمانروا عاشق توست هر لحظه هوای ترا دارد

    آری یادم است که چگونه وقتی همه ی درها بسته شدند این نور درهای بسته را به رویم باز کرد

    ومن تک تنها در این مسیر میگویم سپاسگزارم سپاسگزارم معبود من

    سپاسگزارم که به من یاد دادی : جاده ی موفقیت وجاده ی تغییر ، تک نفره است وولی ای داری که یاریگر توست

    سپاس خدا جونم

    مریم خواهر خوبم ؛ اگر برایت امکان دارد این همه زحمت میکشی واز جاهای دیدنی آن قاره برای ما زیبایی میفرستی محبت کن نام منطقه وشهرش را هم بگویید

    مثلا بفرمایید الان میریم دیدن غار “قوری قمری ” در شهر زیبای پاوه اورامانات …….

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: