سفر به دور آمریکا | قسمت 83 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

244 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3378 روز

    سلام

    چقدرررر زیبا بود؛ یعنی آن حسی که وقت آن همه درخت پیاده حرکت کنی و استشمام بوی درختان و هوایی که پر از اکسیژن است را تصور می کردم و خودم را آنجا حس می کردم و لذت می بردم ؛ چقدر عالی بود ؛ وای عاشق اون فضا بودم عاشق ان محیط بودم ؛ خدایا شکرت چقدر جهان زیباست و ما چقدر می توانیم بی نهایت از نعمتهای تو استفاده کنیم ؛ خدایا شکرت

    قبل از هر کاری بایدقدر داشته هایمان را بدانیم ، آفرین و احسنت به خانواده آقای عباس منش که قدر انجایی که هستند را میدانند. امید دارم که به زودی نصیب من هم بشود.

    چقدر این فایلهای سفرنامه عالی است یکی یکی اتفاقهای زیبا و انگار روی پله هایی هستید که تک به تک می روید بالا تا به اوج برسید ؛ توی هر فایلتون یک عالمه چیزهای خوب دستگیرم می شود حتی اگر صدا هم نداشته باشد کلی تصاویر بسیییییییییار زیبا دیده می شود همه جا آب و گیاه و رنگ سبز با آدمهایی که با خود در صلح هستند.

    در این سفرنامه چقدر قوی تر شده اید و چقدر به تجربیات شما اضافه شده است ؛ خدا می داند ؛ یکسره فایل شش جهان بینی را گوش می دهم و همه جا هم صحبت از آن میشود ، حتما یک نکته ای که برایم مهم است را باید بشنوم که نشنیده ام.

    خوشحالی و لذت بردن شما از این همه اتفاقات برایم لذت بخش است ؛ داشتن افکار مثبت و شادی روحی و خوشحالی شما مرا هم بسیار خوشحال می کند .

    تصور می کردم که در ان مکان هستم اصلا درآن مکان میشه فکر منفی و بد داشت ، میشه لذت نبرد؛ میشه خودم را رها نکنم در این طبیعت دل انگیز، این مناظر چقدر روی من اثر خوب دارد و همچنین برای شما که از نزدیک آن را حس می کنید ؛ احساس خیلی خوب از این فایل داشتم .

    بسیار متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مریم قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2659 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به همه دوستانم و استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته نازنین

    این میزان از علاقه شما به ثبت لحظات زیبای این فایل در شرایطی که روی اسب قرار دارید و همراهی استاد برای کمک به تصویر کشیدن آن برای افرادی که از دیدن این مناظر مثل شما لذت خواهد برد ،قابل قدردانی و نشاندهنده شوق شما به انجام این کار است.

    این میزان از علاقه با باورهای مناسب هر دوی شما توسط جهان هستی به بهترین شکل ممکن طراحی شده تا جلوی دیده گان ما قرار بگیره و پاسخ دیگه ای به درخواست ما برای دیدن زیبایی های بیشتر این جهان و تجربه کردن اون باشه..

    آخه چه کسی میتونه انقدر عالی برنامه ریزی کنه تا همه چیز به عالی ترین شکل ممکن خودش رو در قالب تجربه در زندگی ما جاری کنه؟

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر روز زیبایی های بیشتر رو جلوی دیدگان من و هر کسی که خواهان آگاهانه دیدن این زیبایی هاست رو به هر طریقی و از ساده ترین راه ها میسر میکنه.

    هزاران شکر برای لطف بی نهایت این خالق جهان هستی

    من آرزویی دارم ، اون هم بدست آوردن مهارت اسب سواری هست، که اصلا داشتم فراموشش می کردم و با دیدن این فایل زیبا خودم رو روی اسب تجسم میکردم که با شما همراه بودم

    جاهایی هم بویی به مشامم میرسید از طبیعتی که در اون قرار داشتیم که این تجربه رو در زمان بچگی توی روستایی که مادربزرگم اونجا دنیا اومده بود داشتم و دقیقا مشابه همون به مشامم رسید… دقیقا با همون درختان بلند که معروف به درختان تبریزی بودند و بوی رودخانه های که در اون بین جاری بودند و طبیعت کم نظیرش.

    راستش وقتی سن آدم کمتره خوشبختی رو تنها حال خوب همون لحظه میبینه و همیشه امیدوار به دیدن زیبایی های بیشتر هست و با بزرگتر شدن خودم این حس از من سالها دور شده بود و الان بیشتر از یک سال هست که برای من یادآوری شده که زندگی رسیدن به مقصد خاصی نیست، زندگی مثل جریان همون رودخانه زیباست به همراه همون سنگها که آب با عبور کردن از اونها مسیرش رو ادامه میده

    صدای اون آب حس فوق العاده ای به لحظاتم داد که زنده بودن و جریان داشتن رو بهم یادآوری کرد…این درس زیبایی از دیدن اون رودخونست که نباید متوقف شده ، نباید جنگید و با سنگ ها مبارزه کرد و تقلا کرد ، بلکه تنها باید عبور کرد و رفت ، تا به اقیانوس پیوست… فقط باید یادمون باشه که با رسیدن به اقیانوس هم توقفی در کار نیست … پیوستن به اقیانوس روح من(ظرف من) رو بزرگتر میکنه برای ستایش بیشتر خالق این زیبایی ها

    من شکرگزار تر میشم و بیشتر میفهمم که خانم ، اول و آخری در کار نیست ، همه چیز در زمان حاله و هرگز انتهایی نمیشه متصور شد…

    چقدر اسب نجیبه ، چه خالقی داریم ما که این موجود رو هم به تسخیر ما در آورده تا از وجود اون و سواری با اون هم ایجاد لذت کنیم…. سپاس از خالق این موجود

    من همیشه ترس سوار شدن روی اسب رو دارم و دقیقا خواسته ای هست اما مانع ذهنی من و ترسم من رو از این لذت محروم کرده ، که از خداوند میخوام هدایتم کنه برای غلبه بر این ترس که ریشه اون رو هم میدونم از کجاست و به امید تجربه لذت بخش از اون.

    چقدر راهنمایی که دستی برای هدایت شما تو اون مسیر زیبا بود رو دوست داشتم و در حال تحسینش بودم که به سادگی در حال لذت بردن و خلق ثروت از یک کار ساده هست … لذت از کارش باعث خوش رویی و لذت بردن بیشتر خودش شده بود..

    و یه نکته دیگه اینکه اعتماد افراد به اون راهنما باعث میشد که پشت ایشون اون مسیر رو طی کنند ، این نشون دهنده این هست که انسان نیاز به راهنما برای عبور از هر مسیری رو در زندگیش داره و خدا رو هزاران بار شاکرم که هدایت ما رو بر خودش واجب کرده و همیشه با راهنمای درونمون و قلبمون تمام لحظات در حال راهنمایی ما هست ، امیدوارم که هر لحظه یقینم به هدایت الله برای طی کردن بهتر و پر لذت تر مسیر زندگیم بیشتر و بیشتر از قبل بشه…

    یه نکته ای هم که برام جالب بود چیزی بود که خانم شایسته گل بهش اشاره کردند.. که اسب استاد سریعترین اسب اونجا بوده و جالبه که انسان این موجود رو هم با تربیت صحیح توسط افراد درست به خدمت خودش در آورده..

    نگاه کردن به این جهان از نگاه توحید ، یقین و ایمان خیلی زیباست و لاجرم نتیجه اش دیدن زیبایی های بیشتر

    قدردانتون هستم عزیزانم بابت ثبت این لحظات زیبا.

    در پناه الله مقتدر باشید ان شاء الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الهه رشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2246 روز

      سلام مریم عزیزم

      کامنتتون زیبا بود و چه زیبا کلمات و حس زیباتون رو به رشته ی تحریر دراوردین .تحسین میکنم نوشته ی زیباتون رو لذت بردم.

      انشالله هر جا که هستین شاد باشی و سلامت در پناه الله یکتا دوست نازنینم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        مریم قربانی گفته:
        مدت عضویت: 2659 روز

        سلام الهه جان

        ممنونم دوست زیبا اندیش خودم

        فکر میکنم فطرت همه ما انسان ها طوریست که توحید بزرگترین خواسته مون هست، گاهی فراموش میکنیم و گاهی در مسیر قرار میگیریم

        خواسته بزرگ من هم همین هست که به قول قرآن «همواره» در مسیر لذتبخش توحید قرار داشته باشم.

        از توجهتون به این حس و حالم میفهمم که قطعا شما هم تلاشتون تجربه همین حس در لحظاتتون هست.

        براتون از خدای بی نهایت رزاقم تقاضای رزقی به نام «آرامش قلبی همیشگی» رو میکنم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 950 روز

    بنام خداوند هدایت گرم به سمت زیبایی ها و قشنگی ها

    چقدر تجربه زیبایی

    میان این همه زیبایی و لذت بردن از این طبیعتی زیبا و دوست داشتنی

    و اینکه وقتی این اسپ ها را دیدید و مصمم شدید که روزی این تجربه را هم داشته باشیم

    قابل تحسین است این آزادی مالی ابن آزادی زمانی و این آزادی مکانی که شما دارید

    و این آزادی عمل شما واقعا دوست داشتنی است

    چقدر اسپ های خوشکل و دوست داشتنی

    چقدر این تجربیات امروز سنا زیبا و دوست داشتنی بود

    و این فضایی رویایی در دل جنگل و ابن طبیعت باحال و این همه رود خونه قشنگ با آب های خنک و شفاف و لذت بخش

    این صدا های جیر جرک و ابن صدای پرنده‌ها و این صدای یک اسپ ها چقدر باحال است

    حتی صدای ماشین را وقتی می شنوی زیبا و جالب به گوش می رسد

    چون از جاده و خیابان دوری و حالا صدایش قشنگ تر و جذاب تر است

    و این آموزش که در مورد اسپ سواری گرفتین جذاب بود

    آموختیم که چگونه اسپ را به سمت راست هدایت کنیم

    چگونه اسپ را به سمت چپ هدایت کنیم

    چگونه اسپ را متوقف کنیم

    چگونه اسپ را به مسیر مستقیم هدایت کنیم

    و اینکه چگونه سرعت اسپ را بیشتر کنیم

    و چقدر باحال بود

    این صحبت ها و مثال های خانم شایسته از آموزش های استاد توی دوره های متعدد

    مهار کردن اسپ هم مانند مهار کردن و در کنترل داشتن ذهن است

    وقتی می آموزی که چگونه بی توانی افکارت را کنترل کنی

    و تمرکز داشته باشی بر روی زیبایی ها جهان هم تو را به سمت زیبایی های بیشتر و قشنگ تر هدایت می کند

    استاد چقدر خوشحال و شادمان بود

    چقدر از این تجربه فوق‌العاده زیبا خوشحال بود

    و چقدر خوب شاکر و سپاسگذار خداوند و این همه زیبایی و این فرصت خوب بود

    و من تحسین کردم که استاد اینقدر خوب همیشه سپایگذار است و از این چنین فضاهایی قشنگ لذت می برد

    و اینکه خانم شایسته بر ترس هایش غلبه کرد

    در اول حتی محتاط بود و حتی بی خیال فیلم گرفتن شده بود .

    بعد از کمی طی کردن مسیر و غلبه بر ترس هایش باعث شد که

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    محمدامین سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 2729 روز

    سلاااااااااااام

    خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی و این بنده های زیبا و دوست داشتنی

    خدایا شکرت به خاطر خودم و استادم و خانم شایسته جونم و مایکی عزیزم و تماااااااااام اعضای خانواده م

    دارم ذوق میکنم این فایل جون میده برا تجسم. من عاشقتم استاد . سرگیجه گرفتم انگار خودم روی اسب بودم لب پنجره نشستم نسیم خنک داره میخوره به صورت و تنم وقتی داشتی از تو رودخونه رد می شدی حس کردم تمام اون بوی مطبوع رو. وای زمانی که از زیر پل رد شدید که دیگه نگو.

    انقدر من این سفرنامه رو دنبال کردم خودم هم بلاخره تو تابستون رفتم سفر شمال و این همه سرسبزی و هوای عالی.

    بچه ها من اول هاش که سفرنامه شروع شده بود نمیتونستم به خوبی بچه هایی که کامنت میذارن این زیبایی ها رو درک کنم و تحسین کنم هرچی زور میزدم میگفتم آخه من از اینا لذت نمیبرم ولی ادامه دادم ادامه دادم الان خود بخود زوق میکنم لذت میبرم عشق میکنم از این همه زیبایی. یادم به زمان بچه گی م افتاد وقتی سوار خر میشدم آخ که چه کیفی می داد. استاد من عاشقتم آخه نمیدونی که من چقدررررر دوستون دارم. آره مریم خانم آلان هم ذهن من داره سعی میکنه ابصارش رها کنه و خودش تاخت و تاز کنه محکم گرفتمش و بهش میگم من از عهده ی این کاری که بهم سپردن برمیام و مطمئنم که میتونم با کمک خدای خودم از عهده ش بربیام دارم زمانی رو بهش یادآوری میکنم که کارم به نحو احسنت انجام دادم و اعتماد بنفسم چسبیده به سقف. دارم حالی ش میکنم که ارباب منم هرچی من گفتم باید گوش کنی نه اینکه هرچی تو بگی.

    اسب شما هم از این همه تعریف و تمجید درامان نموند و چقدر شما خوبی که حتی به نکات مثبت یه اسب هم خیلی به خوبی دارید توجه می کنید و اون هم پاسخ داد به این ابراز محبت شما وقتی سرش رو به پاهاتون نزدیک کرد و داشت با زبون بی زبونی می گفت منم دوست دارم مریم خانم.

    در پناه الله بی همتا شاد باشید ثروتمند باشید و سعادتمند در دنیا و آخرت

    آرزو میکنم مثل خودم همیشه بخندید.

    خدایا من عاشقتم خدایا شکررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مجید احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2293 روز

    سلام خدمت استاد عزیز ، و خانم شایسته گرامی مایک دوست داشتنی و خانواده صمیمیم و بینظیر عباسمنشیم ?????

    خداجونم چقدر خوشگلن اسبها چه رنگهای زیبایی دارن جالب اینجاست هدایتشون رو به ما سپردی یکم اگه یاد بگیری راحت میتونی سوارشون بشی و بزنی تو دل طبیعت داشتم فکر میکردم خدا جون وسیله نقلیه هوشمندی برای ما خلق کردی که هم قدرتمنده هم توانایی حمل آدم رو داره هم رام و آروم شدنیش کردی در مقابل انسان تا بنده هات برن کلی مسافت رو باهاشون بگردن یا حتی سفر کنن چه رنگهای متنوع و زیبایی دارن برابر با هر سلیقه ای چقدر هم مهربونن و به انسان علاقه نشون میدن در ضمن صبور هستن و الکی نمیترسن اینقدر آروم و فرمان پذیر خدا اینها رو آفریده که خانم شایسته عزیز حتی با اون همه که ترسیده بود ترسش رو از یاد برد خدا جونم ممنون بابت این همه لطفی که به ما بندهات داری وقتی استاد رو سوار بر اسب تو دل طبیعت زیباو شگفت انگیز نگاه میکردم سوار بر روی اون اسب از اون رودخونه رد میشد میگفتم خدا جون چقدر خوبه که اسبها بلند قد آفریده شدن و بزرگ یه حس اطمینان به آدم دست میداد وقتی سوار اسب بودن رو آدم حس میکرد اگه خودمون بخایم از اون همه سنگ کف رودخونه با پای پیاده رد بشیم حتما اذیت میشدیم خدا جونم شکرت، واقعابا اسب رد شدن ازدل طبیعت ،چند برابر کرده بود زیبایی اون درختهای آسمونی رو پروانه ها رویایی کرده بودن طبیعت رو یه بهشت بینظیر رودخونه با اون مسیری که از دل اون طبیعت ساخته بود انگار داشت میگفت منم راه خودم و وظیفه خودم رو تو این طبیعت زیبا دارم بیاد از من گذر کنید به راحتی که خوش اومدید به این بهشت زیبا جاده چقدر زیبا. هدایت میکرد برای ادامه حرکت چقدر آرامش حکم فرما بود ،اگه بخوایم از چشم نوازیهای این سفرنامه هر چقدر بگیم تموم نمیشه فقط باید چند بارنگاه کنیم و لذت ببریم و شکرگذار خالقی باشیم که اینهمه زیبایی رو فقط با عشق آفریده و در اختیار ما قرار داده خداوند بخشنده و مهربونم هزاران بار سپاس و شکر

    با تشکر از استادعزیزو خانم شایسته گرامی برای خلق این تصاویر زیبا و با تشکر از دوستان عزیز که کامنتهای زیبا میزارن و کار ما رو خیلی راحتر کردن برای توجه به زیبایها برای ساختن باورهایی محکم و لازم برای زندگیمون ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    Princess Ela گفته:
    مدت عضویت: 2440 روز

    به نام خالق تمام زیبایی ها

    به نام هدایتگر مطلق

    سلام.به روی ماه استاد نازنینم و هزاران سلام به مهربونی و عشق و شور بانوی زیبایی ها مریم جان عزیزم و سلام به پاک و معصومیت مایک دوست داشتنی ام

    چقدررررررر محشر بود این قسمت سفرمون مریم نازنینم

    واییییییی که صدایت چه ارامشی داد به وجودم

    قربون اون صدای پر نشاطت و پراز انرژی برم من

    معلومه که یادمونه..هر لحظه زیبایی هاو فراوانی ها و هر لحظه ی این سفر شگفت انگیزمون یادمونه که چطور هر روز مدارمون بالاتر میره و هر روز به زیبایی های لیشتری هدایت میشیم و این جریان هدایت هم.چنان ادامه داره و خواهد داشت…چقدر اون جاده زیبا و پراز عشق بود چقدر اون طبیعت اون درختان اون نور..وایییییی نورخورشید دیوانه ام کرد..عاشق نور خورشیدم از لابه لای درختان که دیده میشد من پرواز میکردم…چقدر پراز الله بود این جاده ی زیبایی که طی کردین مسیرشو????

    مریم نازنینم چقدر فرشته ای…وایییییییی چقدر پر از شور و شوقی که حتی در این لحظه ای که شاید برای کسی که اولین بارشه که اسب سوار میشه فیلم گرفتن سخت باشه ولی با تمام عشقت

    با تمام شور و شوقت با تمام ذوقت با تمام جسارت و شجاعتت به بهترین شکل از اون زیبایی ها از اون همه طبیعت بکر الله ام

    از اون همه فراوانی ها

    از اون درختانی که وایییی سرسبزیشان, نوری که از لابه لای شاخه و برگ ها تشعشعاتش نمایان بود چه صحنه ی فوق العاده ای خلق کرده بود..فیلم میگرفتی…سپاسگذارم مریم عزیزم

    سپاسگذارم دل مهربانت و خدای زیبای درونت هستم و عاشقتونم…

    من عاشق اینم که یه چیزی رو بلد نباشی و بخوای تجربه کنی…عاشق تجربه کردنم…وچقدر حظ کردم از این جسارت و شجاعتت عشق جان من…

    اری..کاملا اونجوریه مریم جانم….مثالی که استاد نازنینم در مورد کنترل ذهن میزنن هربار…خیلی درک این کنترل ذهنو برام ملموس تر کرده…درکمو بیشتر کرده..که عین این اسب هاست…و ذهن میتونه مثل اون اسبی باشه که سرش پایین بود و فقط اون جایی میرفت که من میگم و کاری میکرد که من بهش میگفتم…و حتی اگه ذره ای شل نگهش دارم و ولش کنم خدا پیدونه به کجاها میره و منو کجاها میبره…عین ذهن…

    شاید اولش سخت باشه مثل مریم نازنینم که شاید فسارو نگه داشتن سخت بوده باشه براشون شاید اولش اسبه وایمیستاده که یه چیزی بخوره…و از مسیر خارج میشده ولی مریم جونم چون یاد گرفته بود که چطور از افسار استفاده کنه

    هر لحظه بهتر و بهتر و با جسارت بیشتر. نترستر ادامه میاد و دیگه راه بلد مسیر شده بود

    بازم عین ذهن…افسارشو ول کنی و رو خودت کار نکنی…شاید ذهنم از مسیرخارج بشه..ولی وقتی افسار همیشه دستت باشه و بلد باشی چطور باهاش کار کنی میتونی راه بلد مسیر بشی

    میتونیم راه بلد مسیر بشیم

    من واقعا نمیدونپ چی بگم از این همه معجزاتو و زیبایی و فراوانی و هدایت.وهدایت و بازم هدایت

    چقدررررر همه چیز زیباست

    چقدر هر لحظه خداوندم هدایت میکنه

    واییییی خدایا هزاران بار شکرت

    نمیدونم چطور احساسمو به زبان بیارم واقعا سخته بعضی وقتا

    ازش هدایت میخوام و هر لحظه هدایتم میکنه

    بهم یاد میده چطور ذهنمو کنترل کنمِ

    چدن این شاه کلید این مسیرمون

    شاه کلید درست کردن باورهای قدرتمند

    و همه چیز قانون همین باوره…همین احساس خوبه…همین تمرکز روی نکات مثبته…خدایاشکرت که هدایتم کردی

    که بازم این زیبایی هاتو ببینم و درس بگیرم و درس بگیرم

    شاید جسما پیش بچه های دوره ها و بچه های ۱۲ قدم نباشیم

    ولی روح و قلبم با تمام وجود انجاست

    در سفرمونه و هر لحظه با شما همسفر استادنازنینم…چرا که خود این سفرمون جدا از ۱۲ قدم.نیست…جدا از هدایت نیس که خود خود خود جریان هدایته

    ممنونم استادعزیزم

    سپاسگذارم که اینقدر جانانه زحمت میکشین و برامون فایلارو به اشتراک میذارین

    چقدر فرکانس مریم.نازنینم عین شما بود که مریم جانمم تونست مثل شما که موتورسواریتون فوق العاده بود و فوق العاده تر شده

    اسب سواری کنن و بهترین بهترین بشن در اسب سواری…عاشقتونمممممم

    مریم جان من

    عشق جان بی نهایت سپاسگذارم روی ماهتو میبوسمت عزیزدلم برای این همه زحمتی که میکشی??????

    مابی نهایت منتظر ادامه ی این زیبایی ها ادامه ی این همه فراوانی ها و درس ها و یادگیری ها هستیم…عاشقتونم…بچه ها عاشق تک تک کامنت های فوق العادتونم که تک تک جوابامو از جانب الله از طرف شما میگیرم…بازم بنویسین دوستان محشرم

    عاشقتونم

    خداوند ره گشای مسیرمون باشه به سمت زیبایی های بی نهایت بیشتر و اگاهی های بی نهایت بالاتر?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Z گفته:
      مدت عضویت: 2703 روز

      سلام الهام جانم سلام به روی ماهت

      میدونی همونجا که خوندن نوشته الهام عزیز از جنس نوشته هات فهمیدم شما هستی.

      انقدر که کلماتت بوی عشق بوی خدا میده

      شور و حرارت

      سراسررر انرژی

      شوق و ذوق

      خیلی دوست داشتنی مینویسی.

      سپاسگزار خداوندم که دوستی مثل الهام عزیزم دارم که انقدرررر پرانرژی، متصل به خدای درونش و کلی زیبایی و حس خوبه که من میتونم کاملا درکش کنم.

      هرروز زیبایی ها احاطه ات کنن

      دوستت دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        Princess Ela گفته:
        مدت عضویت: 2440 روز

        سلام عزیزدل من

        سلام به روی ماهت و دل مهربون و خدایی ات….

        چقدر فرشته ای زهرای نازنینم

        عاشقتم اینقدر که زیبامینویسی

        همه ی اعتبارش از خداست…

        همان خدای یکتایی که دوستان فرشته ای همچون شما در مسیر قرار داده گه چقدر میتونم ازشون درس بگیرم و چقدر میتونم جواب هامو از زبان شما عشق هایم از جانب الله بشنوم

        عاشقتم زهرای من

        عاشق نوشته های پراز الله ات هستم که دانه دانه درونش الله موج میزنه

        باز هم بنویس

        که این تکرار و تمرین است که باورهایمان را محکمتر میکنه زیبای من

        عاشقتم و از خداوند میخواهم ره گشای مسیرت باشه به سمت بهترین ها?????

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    بهاران نظری گفته:
    مدت عضویت: 2490 روز

    سلام

    از وقتی استاد و مریم جان و مایک وارد سفر شدند

    من بعد دیدن چند فایل از سفرنامه وارد سفری هیجان انگیز شدم به دل طبیعت رفتم

    نبود انتن باعث میشد من به کوه نوردی اجباری هدایت بشم تا به نک قله برسم

    جایزه ی من دانلود فایل سفر نامه بود

    نمیدونم چرا وقتی کامنت ها را میخوانم به قدری همه ی همسفرانم زیبا مینویسند که به خودم اجازه ی نگارش انچه در ذهنم هست را نمیدم

    اما به خودم قل دادم بنویسم

    زیبایی هایی از پنجره ی چشم من

    من بیشترین مدت سفر در این چند ماه را داشتم

    احساس میکنم نشانه هست وقتی هم فرکانس با استادمیشوی قطعا باید سفر کنی

    سفر ها خودشان من را دعوت میکردند من فقط میخواستم .

    یک بار15 روز بار دوم 17 روز وبار سوم 22 روز در سفر بودم

    خیلی اتفاق های خوبی برام افتاد

    امروز که دیدم مریم جان به ترسش غلبه کرد سوار اسب زیبایی شد یاد خودم افتادم که در سفر گربه ای را بغل کردم

    جرات دست زدن

    جرات نوازش

    و جرات سپردن خودم به جریان زندگی را پیدا کردم

    وقتی اسب ها اینقدر راحت به مسیرشان ادامه میدادند .سر کار بودن .جریان زندگی انها را به سمت گیاهان خوشمزه هدایت میکرد

    هوای عالی

    صد رنگ سبز در مسیر توجه من را به خودش جلب کرد وقتی اسب استاد خواست گیاهی را بخورد گیاهان کناری شبیه به یک پرنده اروم نشسته بود

    تمام مسئولین کمپ اسب سواری خوش اخلاق و مهربان بودند .شغلشان را دوست داشتند

    اسب ها را دوست داشتند

    و عشق دیدم

    خدایا شکرت برای چشمانی که میبینند و برای جریان زندگی که فرکانس دارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1944 روز

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان و پسر دلبندتان

    خدا رو هزار هزار مرتبه شکر که این روزها هدایت میشم به سمت تماشای زیبایی های جهان ،،،خدا رو شکر که چشمانم غرق زیبایی یکتا خالق متعال شده ،،،این روزها زبانم از وصف زیبایی های طبیعت قاصر شده ،چشمانم اشک شوق می ریزد و زبانم ذکر حق می گوید ،،راه می روم و نماز عشق می خوانم ،،،دلم می خواهد این شادی و ارامش درونم را فریاد بزنم فریاد ،،،،خدا رو شکر که اینجا هست تا برای شما بنویسم ،،،نتایج هدایت به این مسیر زیبا و اشنایی با استاد و عمل کردن به تمرینات دوره عزت نفس در زندگی من کولاک کرده،،،هر جا می روم همه عاشقانه از من انرژی می گیرند ،،،من از خدا و درونم هدایت می گیرم و از طبیعت که هر روز یه جور زیبایی نشانک می دهد انرژی می گیرم ،،این روزها ذکر فتبارک الله احسن الخالقین و سبحان الله ورد زبانم است ،مریم جان دوربینم دستمه و فقط از زیبایی ها عکس می گیرم ،،از کودکی کارم این بوده ،،از دوربین های جعبه ای پدرم گرفته تا الان که با گوشیم عکس می گیرم به جرات می تونم بگم جایی نبوده توی ایران یا خارج از کشور برم از زیبایی ها و نظم اون عکس نگرفته باشم ،،عکس می گیرم و به وجد میام الان در کنار عکس فیلم هم می گیرم عاشقانه زیبایی های طبیعت را به رخ چشمان مردم می کشم و هر روز عاشق تر از روز قبل خدا را می پرستم ،،،،الان با دیدن این فایل شاید بیشتر از شما خدا رو شکر کردم برای هدایتم به سمت این همه زیبایی ،،از زیبایی ادم های این فایل اون خانم مربی ،،تا زیبایی اسب ها ،،بوته ها و درختان قشنگی که اسب ازش می خورد ،،تا زلالی و صدای اب ،،سبزی مسیر و جاده باریک و رو خونه و دره و حتی صحبت کردن اون خاتمی که بلیط می فروخت ،،،من مهو زیبایی ام کاری به نوع موجودات ندارم همه و همه نشان از ذات خداوند متعال و زیبایی او دارند ،،،عشق استاد و مریم جون که یه عشق توحیدی که مدام به خدا و کاینات ابراز علاقه می کنند و اینقد حس خوب به جهان ارایه می دهند که همیجور هدایت میشند به جاهای زیباتر و اتفاقات خوبتر،،،مریم جون خوشحالم بر ترست غلبه کردی و چه زیبا تونستی ذهنت را کنترل کنی و به ندای قلبت گوش بدی ،،،خانواده ی عزیزم من به الله یکتا قسم معجزه بعد معجزه تو زندگیم اتفاق می افته اینقدر حالم خوبه و اینقدر اتفاقات عالی برام می افته که خدا میدونه دقیقا جهان داره به فرکانس های من پاسخ میده سعی می کنم به درسای استاد و قوانین حاکم بر جهان عمل کنم ،،ذهنم را کنترل کنم و خودم را هر روز بهتر از روز قبل بشناسم،،،

    اتفاق جالبی که چند روز پیش برام افتاد دقیقا مثل غلبه بر ترس مریم جون برای سوار شدن بر اسب بود ،،من همراه دخترم به جزیره کبش سفر کردیم دخترم اصرار کرد ما پاراسل سوار شیم و روی دریا حرکت کنیم حدود ۲۰۰متر روی سطح دریا با چتر حرکت می کردیم ،،اولش ترس داشتم ولی یاد درس استادم افتادم با توکل بخدا رفتم جلو ،،،وقتی دو نفر مون اماده پرواز بودیم مربی دوربین مخصوص فیلم برداری رو دستم داد و با دست دیگه طناب چتر را گرفتم و پرواز کردیم ،،،وای خدای من چقد زیبایی ،،چقد ارامش ،،اون بالا شروع کردم به سپاسگزاری و تسبیح خدا ،،،فریاد می زدم ،،،دخترم نگران فیلم بود که مامان زشته خودت را کنترل کن بعدا این فیلم را می بینند و میگن این خانم دیوانس،،،ولی فایده نداشت ،،،وقتی عظمت و قدرت پروردگار را می بینی دیوانگی معنا نداره ،،،کف دریا و سخره های مرجانی اشک چشمانم را جاری کرد فریاد می زدم سبحان الله ،،،خدا رو شکر هزار مرتبه شکر ،،،،خلاصه کلی حس خوب و عالی ،،،اصلا رو ابرا بودم ،،،یه کم سختم بود چون کسی حس و حالم را نمی فهمید اما دیگه یاد گرفتم که با خودم و خدای خودم نجوا کنم ،،،و شما دوستان هم فرکانسی ام هستید تا عاشقانه حسم را با شما به اشتراک بگذارم ،،،خدا رو هزار مرتبه شکر ،،،این روزا عاشقانه از تنها بودن با خودم لذت می برم،،،،بچه ها اتفاق بسیار جالب که برامون افتاد این بود که در پایان کار وقتی برای گرفتن عکس و فیلم پاراسل سواری به اتاق رفتیم مامور این کار عکس و فیلم ما چند گروه را بررسی کرد و همه ی عکس و فیلم اون چند گروه بود ولی عکس و فیلمی از ما وجود نداشت و خودش کاملا در تعجب که این اولین بار این اتفاق افتاده و بی سابقه بوده ،،،من حسابی از اون اقا بابت فرود عالی و جمع کردن ماهرانه چتر فوق العاده تشکر و تحسین کردم و خداحافظی کردم و به دخترم گفتم اینم نشانه ای بود از طرف الله یکتا که بی پروا ذکر خدا را بگو و کاری به مردم نداشته باش برای خودت زندگی کن خدا خودش هوای تو رو حسابی داره،،،،،من بدون نگرانی و با خلوص ابراز علاقه به الله کردم و نتایج ان را دیدم ،،فیلمی نبود که حتی باعث خجالت تو شود ،،،اینها همه معجزه با خدا بودنه ،،،،،خدا رو هزاران هزار مرتبه شکر

    خودت باش و زندگی کن ،،،روستایی و شهری و هر نژاد و قبیله ای که هستی خود خودت باش

    با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش و هر چه خواهی کن

    بی اذن خدا برگی از درخت نمی افته

    بازم از اینکه تونستم حس نابم را با شما به اشتراک بذارم هزاران مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    به نام الله خالق زیبایی ها و زیبای مطلق

    درود بر استادعزیز و بانو

    من همین الان این قسمت سریال را دیدم و آنقدر هیجان زده شدم که گفتم حتما کامنت میذارم،من خودم عاشق اسب سواری هستم و واقعااااااااااااااااا میترسم و کاملا حس مریم بانو را درک میکنم . درود به ایمان قوی شما بانو که تونستید بر ترس تون غلبه کنید آفرین به شما ،و سپاس بی کران بر فرمانروای هستی از خلق این همههههههههههههههههههه زیبایی،از طبیعت بی نظیرش از رودخانه جذابش از پروانه های فوق العاده اش در این‌طبیعت که من را به یاد برنامه کودک ها میندازه از حیوان رامی چون اسب که به اذن خداوند این چنین مهربانانه مسخر انسان هست از انسانهای خوبی که بساط این تفریح را برای بقیه فراهم کرده اند ،خدای من چقدر زیبایی، در جهان داری خدااااااااااااااااااااااااااااا،

    این قسمت برنامه فوق العاده برام جذاب بود شاید چون یکی از آرزوهای خودم اسب سواری هست،و البته در چنین طبیعتی که دیگه هیچ

    آفرین به بنده مومن و معتقد خداوند استادعباس منش که اینگونه تونسته با ایمان و تقوا زندگی اش را خلق کنه درود بی کران خدا بر شما باد که این صحنه های زیبا را به ما نشان می‌دهید

    در پناه الله یکتا سالم باشید و سعادتمند در دنیا و آخرات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1807 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    درود بر استاد گرانقدرم و مریم جون و مایک دوست داشتنی

    و دوستان ارزشمندم در سفر به دور امریکا

    استاد عزیز: خدایا شکرت اومدیم توی این نشنال پارک زیبا، یه تور اسب سواری دارند ک فوق العاده س و خیلی خوش میگذره، اصلا بینظیره.

    اسبمم زیباست و زیاد بهمون خوش گذشته.

    مریم جون: یادتون میاد ما تو نشنال پارک اسموکی مات اینترنت نداشتیم و با دوچرخه میرفتیم ویزیتور سنتر تا فایلهای سفرنامه رو براتون آپلود کنیم، نظراتتون رو بخونیم.

    یادتون میاد موقع برگشت این اسبارو دیدیم که از زیر خیابون از توی رودخونه داشتن رد میشدن. حالا میخوام اینو بگم ک اگر فک کردید ما بدون شما رفتیم اسب سواری و بدون شما از اون مسیر زیبا لذت بردیم و برای شما فایل آماده نکردیم باید بگم ک سخت در اشتباهید.

    هزینه های گردش با 3 تا اسب رو پرداخت میکنن و اسبهاشونو براشون آماده میکنن و بهشون تحویل میدن با یک لیدر که جلوی اسب هاست.

    مریم جون گفت راستش من از اسب سواری میترسم ولی خب دیگه به ترسامون غلبه میکنیم و میریم. با یک راهبر راه رو شروع میکنن،

    صدای نعل پای اسب رو دوست داشتم.

    مریم جون: ماجراهایی ک تو این سفر دارم باهاشون مواجه میشم برای من نمود عینی تمام آگاهی های هس ک تو دوره های مختلف از استاد دارم یاد میگیرم و قانون رو درک میکنم.

    راستش اولش از سوار شدن روی اسبی ک مدام تکون میخورد و قرار بود توی یه جاده باریک شنی کوهستانی بره که دو طرفش دره بود و کف دره هم یه رودخونه با شدت جریان داشت ترسیده بودم، به اندازه ای ک اصلا بیخیال فیلم گرفتن شدم و موبایلمو گذاشتم توی کیفم.

    اما این اسب سواری و ترسی ک من از انجامش داشتم برای من فرصتی بود برای فک کردن به موضوع جلسه شش جهان بینی توحیدی و من دیدم مهار اون اسب رابطه ی عجیبی داشت با کنترل ذهن و با اون چیزیکه استاد در مورد ذهن توی جلسه 6 توضیح میداد.

    قبل از اسب سواری یکی از مسئولین اونجا بهمون نحوه کنترل اسب رو بوسیله افسار توضیح میداد، افسار شامل دو تا تسمه بود ک هر کدوم رو توی یه دستت میتونستی بگیری ، اگر شما تسمه ی سمت راست رو به سمت راست حائل میکردی اسب به سمت راست جاده حائل میشد ، اگر به سمت چپ حائل میکردی تسمه چپ رو به سمت چپ حائل میشد، اگه دو تا تسمه رو هم زمان جلو و بالا میکشیدی اسب وایمیستاد، اگر همزمان دو تا تسمه هارو به صورت شل تر توی دستت میگرفتی همینجوری به حرکت مستقیمش ادامه میداد، اگه با پاهات به پهلوی اسب میکوبیدی اون شروع میکرد به راه رفتن و به اندازه ای که این ضربه ها قویتر میشد ، سرعت اسب هم بیشتر میشد.

    توی این جریان من اینو فهمیدم که اگر من در زمان مناسب، حرکت مناسبی رو در مورد افسار اسب انجام بدم ، اون اسب کاملا تحت کنترل منه و توی مسیری حرکت میکنه و به سمتی متمایل میشه که من میخوام.

    یاد جلسه 6 جهان بینی توحیدی افتادم، که استاد میگه اگه بتونی ذهنت رو بشناسی و شیوه ی رفتار کردن با اونو یاد بگیری میتونی انرژی ذهنت رو به خدمت خودت در بیاری.

    با دیدن پروانه ها من دیوانه شدم:)

    خیلی این آهنگ منو وصل کرد به منبع – سپاسگزارم از حسن انتخابت مریم جون:)

    آمد بهار جان ها ، ای شاخه تر برقصا

    چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر برقصا

    ای شاه عشق پرور، مانند شیرِ مادر

    ای شیر جوش در رو، جان پدر برقصا

    آمد بهار جان ها، ای شاخه تر برقصا

    ای شاخه تر برقصا، جان پدر برقصا

    اسبمو سر بریدی، بی پا و سر برقصا

    ای خوش کمر برقصا

    از عشق تاجداران، در چرخ او چو باران

    آنجا قَبا چه باشد ای خوش کمر برقصا

    در دست جامه باده ، آمد با تن پیاده

    گر نیستی تو باده ، زان شاه تر برقصا

    در آخر با دوچرخه هاشون استاد و مریم جون و مایک برگشتن.

    خدایا شکرت به خاطر این اسب های زیبا و اشخاص عزیزی که سوار بر آنها بودن که از تفریحی که داشتن بسیار لذت بردم و همنشین حال خوب احساسشون بودم.

    خدایا شکرت به خاطر آرامش استاد روی اسب.

    خدایا شکرت که اینقدر لیدرها خوب تمام نکات اسب هارو به سوارکارها یاد میدن تا در مسیر دچار مشکل نشوند.

    خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت و زیبایی و ثروت و فراوانی.

    خدایا شکرت که این همه زیبایی رو به چشمانم هدیه کردی ، از تو به خاطرش بی نهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: