https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/11/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس‌منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس‌منش2019-11-07 06:23:212024-10-12 10:12:41سفر به دور آمریکا | قسمت 85
252نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ممنون مریم جان که بخاطر ما باز رفتید پارک حیات وحش و واقعا اینجا انقدر خوبه که یکبار رفتن کمه هم ادم لذت میبره هم شکر گزار تر میشه از خلقت انقدر زیبا و متنوع موجودات
زرافه ای که قدی بلند و رنگها و نقشهای زیبا در کنار اون خوکچه تفاوت زمین تا اسمون بود باز در گوشی هم نمیشه بزرگیشون را حس کرد
اون گاو میش ها که انقدر اینجا احساس امنیت میکنن که خیلی راحت میان و غذا میگیرن
تا به اینجای سفر رو به لطف خداوند و محبتهای شما خوبان با شما همراه بودیم.
هر روز ظهر هنگام نهار با همسرم به این سفرنامه تصویری شگفت انگیز با شما همراه میشویم و از دیدن و شنیدن این زیباییها کیف میکنیم و بهره ها میبریم.
در این قسمت به قدری به ذوق اومدم که این حیوانات نازنین شگفت انگیز منو ترغیب کردن تا براتون بنویسم و مجددا از حضور صمیمی و مهربان شما خوبان قدردانی کنم، بویژه سرکار خانم شایسته عزیز و گرامی که با چنان عشقی این سفرنامه تصویری رو برامون تهیه میکنند که ستودنیه و فقط میشه گفت سپاسگزارم و دست مهر ایزد
بهترینها رو برای شما خانواده عزیز و دوست داشتنی و تمام دوستان عزیزم در این خانواده بزرگ از خداوند، یگانه مبدا و منشا زیباییها، فراوانیها و گشایندگیها خواهانم، آمین
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این قسمت زیبا تحسین میکنم این همه زیبایی رو خدایاشکرت چقد زیباست این سرسبزی و این جاده صاف خدایاشکرت تحسین میکنم این کشور زیبا و این رابطه رویایی تون رو که انقد با هم هماهنگ هستین خدایاشکرت چقد زیباست این حیوان ها چقد عالی بود چقد حس خوبی داره غذا دادن چقد خوبه بغل کردن این حیوان ها تحسین میکنم شجاعتتون رو چقد با حال بودن چه زبونی داشت بوفالو خدایاشکرت چقد فضای زیبایی بود چقد این ایمان داشت به نفع ما میشه چقد حس و حال خوبی داشت کلی خندیدیم با خنده شما خدایاشکرت تحسین میکنم این آزادی مالی زمانی و مکانی شما رو که همیشه در حال لذت بردن هستین خدایاشکرت واقعا سپاسگزارم از شما عزیزا در پناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید دوستتون دارم
نشانه امروزم سپاسگزار خداوندم که هدایت شدم به این فایل ارزشمند
سلام استاد عزیزم سلام مریم جانم
سلام به همگی مهربانان
وای خدای من هزاران بار شکرت به خاطر این همه عظمت وزیبایی ونعمتها وتنوع
تحسین میکنم نظم ومدیریت ورشد وپیشرفت مردم این کشور اینقدر حساب شده همچین شرایط فوق العاده ای رو دراختیار مردم گذاشتن تا ازنزدیک با زندگی حیوانات وشناخت حیوانات آشنا بشن واین لذت وشادی رو از نزدیک تجربه کن
استاد عزیزم چقدر درکنار لذت وذوق شما ومریم جان ومایک،لذت بردم وتحسین کردم شمارو استاد شما بی نظیرین
درسی که از این فایل گرفتم وباید با تک تک سلولهام درک کنم وبهش عمل کنم
وجمله ی طلایی که استاد از شما شنیدم (هرکسی که ایمان فعال داشته باشدجواب میگیرد)
ایمانی که عمل بیاوردجواب میگیرد
دقیقا استاد که باید در عمل ایمانمان رو نشون بدیم واز خود خداوندم میخام هدایتم کنه تا در این دنیا سربلند باشم واز فرصتی که در دست دارم به بهترین شکل ممکن استفاده کنم ودر راه توحید قدم بردارم.
من دیروز مادرم رو بردم بیمارستان برای یک جراحی سخت توی یک شهر دیگه وقتی رسیدم اونجا متوجه شدم بخاطر زمان طولانی رفت و آمد به بیمارستان در یک سال اخیر چقدر دلم نمیخواد دیگه اونجا باشم و روحم زخمی بود
برای همین مادرم رو به پدر سپردم و بیمارستان رو به مقصد جایی که برام جذاب بود به همراه دو نفر از افرادی که دوست داشتم ترک کردم و رفتم و تا جایی که تونستم لذت بردم و تا آخر شب توی خونه مهمونی با کسایی که راحت بودم گرفتم و حال خودم رو خوب کردم عصر ساعت 6 حس کردم باید حرفی رو که قبلا شنیدم و عملی کنم و قرآن رو به کمک دیگران دور کنم در حدود 5 ساعت قرآن دور شد
و من خوابیدم دیشب میدونستم باید برم بیمارستان و با مادرم خداحافطی کنم برای عمل برن، توی ذهنم این بود که خواهرم هم با من میاد و صبح زود بیدارش کردم و اونجا متوجه شدم که اون قصد اومدن نداشته با این حال همون لحظه بهش گفتم من انتطار ندارم بیای اما دیگه کار از کار گذشته بود و اون بیدار و عصبانی شده بود و همراه من اومد و سریع به خونه برگشتیم اما اون همچنان کلی عصبانی بود و حتی آرزوی مرگ من رو کرد…
من ناراحت شدم اما فقط بهش گفتم من قصد آزار رسوندن به تو رو نداشتم و هیچی دیگه نگفتم تا اوضاع بدتر نشه و لباس پوشیدم و اومدم پارک نزدیک خونه بین درختها نشستم و جریان جوب زیبایی که از بینشون در حال عبور هست رو نگاه میکنم و هدایت کنم رو زدم و به این فایل رسیدم و جمله ایمانی که عمل می آورد نمیدونم توی کدوم قسمت باید عمل کنم و ایمانم رو حفظ کنم اما احساس میکنم باید حالم رو خوب نگه دارم و نزارم اگر چیزی در ذهن اون هست باعث بشه من حس بدی به خودم پیدا کنم من در اون لحظه میخواستم از مادرم خداحافظی کنم و اصلا نمیدونستم چرا در فکرم این بود که خواهرم هم همراهم قراره بیاد و واقعا قصد آسیب بهش رو نداشتم اما چرا این برخورد رو داره متوجه نمیشم، اون عالیه خیلی خوب از آدم حمایت میکنه و میدونه کی چه کاری انجام بده اما چه چیزی در من باعث شده این رفتار رو نسبت بهم داشته باشه؟
مگه آدم ها در تمام لحظات عمرشون در هر لحظه فارغ از اینکه در چه شرایطی هستن بهترین تصمیم رو میگیرن که از من همچین انتظاری هست؟
دوستانی که دوره عشق و مودت رو خریداری کردن ممنون میشم من رو راهنمایی کنن
ستایش مخصوص خداست. چه خلق کردی خدای قشنگم. این حیوانات حیرت انگیز با نقش و نگار های فوق العاده. چشم های زیبای آهو، پوست راه راهِ گور خر، پوست خاص زرافه ، شاخ زیبای گوزن، پیچ و تاب زیبای شاخ بز، چشمهای براقش، همه و همه نقاشی خداوند است.
چقدر فریاد ها و خنده های استاد جالب و شادی آورند، وقتی شترمرغ انگشتشون رو گاز گرفتن یا وقتی بوفالو سرشو انداخته بود داخل ماشین و زبون درازشو درآورده بود. این صحنه ها واقعا جالب بود.
استاد فقط میتونم بگم درصلح بودن. درصلح بودن. درصلح بودن..
همین و همینننننن..!
تمامِ این فایل فقط یه چیزی رو با شیپور توی گوشم فریاد میزد: درصلح بودن با خودت و جهان اطرافت!
استاد یعنی دست مریزاد بهتون
داشتم فکر میکردم اگر من برم همچین پارکی، آیا اصلا پنجره‌ی ماشینم رو باز میزارم؟
یا اینقد اه‌اه و پیف‌پیف میکنم ک همه چیو زهرمار خودم کنم؟
اینک اینقدر راحت ب حیوونا دست میزدید، بدون اینک فکر کنید کثیفن یا میکروبی دارن یا هرچی… واقعاااااا برای من قابل تحسینه!
من خودم ب حیوونا دست میزنمو خیلی حساسیت ندارم روی این موضوع، اما تا موقعی ک دستامو نشورم، همش یه حس بدی دارم ک ب کسی یا چیزی دست نزنم که یه موقع کثیف نشن.. ولی آخه چ کثیفی ای؟ این حیوونای خوشگل و ناز کجاشو نجسته؟ چرا نباید نوازششون کرد و خودم رو از لذت نوازششون محروم کنم؟
استاد چقد اونجایی ک ب شترمرغه غذا میداد، هیجانش برای من زیاد بود.
با اینک انگشتتون درد گرفت وقتی نوک زد، اما بازم با عشق دوسه‌بار دیگ با دستتون بهش غذا دادید و خیلی با خنده و حال خوب از اون قضیه، گذشتید.
داشتم میگفتم اگ من بودم چیکار میکردم ؟
من اگ یه چیزی اینطوری خیلی برام درد داشته باشه، کلا کنترلمو از میدمو عصبانیتم فوران میکنه و دیگ واویلا. ممکن بود اصن حتی اون شترمرغه رو بزنم یا بهشون چیزی پرتاب کنم.
استاد چقدرررر شما با خودتون درصلحید آخه. شما الگوی منید. بهترین الگویی ک افتخار میکنم بهش!
چقدر راه دارم ک روی خودم کار کنم.
حتی منی ک پشتِ گوشی هستمو دارم اینارو میبینم، حسِ وحشتم نسبت ب اون بوفالو و زبونِ بزرگش و یا همین شترمرغِ عزیز، غیرقابل انکاره
اما اما اما
واقعاااااا برام جالب بود ک همچین جایی هست ک اینطور حیوون‌ها، آزاد باشن درونش.
یه پارک یا جنگل بزرگ ک میتونن علاوه بر اینک ازادانه، کنار هم زندگی میکنن، در ملاء عام هم واقع بشن ..
و از یه چیزی ک مطمئنم اینه ک مردم اون منطقه، ب اون تکامل و درک رسیدن ک حواسشون باشه این حیوونای قشنگ رو اذیت نکنن و مراقبشون باشن.
خدایا بارها شکرت. بارها و بارها شکرت برای وجود چنین جنگلی..
شکرت برای تکامل و شعور مردم..
شکرت برای در صلح بودنِ استاد و مایک و مریم جون با خودشون ک ب بهتریییین نحو ممکن، لذت بردن از همچین چیزِ شاید یکم ترسناکی رو نشون دادن.
الله اکبر از شاخِ اون گوزنا..
بخدا ک من اون مدل شاخ‌های پیچکی رو فقط توی این انیمیشن ها دیده بودم ک کالسکه‌ی بابانوئل رو توی اسمون، حمل میکردن.
چقدرررر خوشگل بود شاخ هاشون.
چقد ظریییففف
الله اکبرررر الله اکبررر
خدایا بارها شکرت. ممنونتم از این قشنگی..
عاخیییی اون حیوونی ک کنار زرافه‌ی چشم خوشگلمون، اندازه‌ی مورچه دیده بود چقدر کیووووت بووودددد. اصن قلبم اکلیلی شد یهو از دیدنش، اینقد ک کوچولو و کیوت بود.
عاقا با دیدن این فایل خیلییییی خیلییی بیشتر دلم خاست روی آرامش و صلح درونیم کار کنم..
واقعااااا از ته قلبم میخام ب این حد از آرامش و صلح برسم..
ممنون مریم جان که بخاطر ما باز رفتید پارک حیات وحش و واقعا اینجا انقدر خوبه که یکبار رفتن کمه هم ادم لذت میبره هم شکر گزار تر میشه از خلقت انقدر زیبا و متنوع موجودات
زرافه ای که قدی بلند و رنگها و نقشهای زیبا در کنار اون خوکچه تفاوت زمین تا اسمون بود باز در گوشی هم نمیشه بزرگیشون را حس کرد
اون گاو میش ها که انقدر اینجا احساس امنیت میکنن که خیلی راحت میان و غذا میگیرن
و اهو و گوزن های زیبا با شاخ های بلندشون
واقعا زیبا و جالب بود کل این قسمت
کلی انرژی مثبت گرفتم
درودها و نور خدمت شما عزیزان مهربان
تا به اینجای سفر رو به لطف خداوند و محبتهای شما خوبان با شما همراه بودیم.
هر روز ظهر هنگام نهار با همسرم به این سفرنامه تصویری شگفت انگیز با شما همراه میشویم و از دیدن و شنیدن این زیباییها کیف میکنیم و بهره ها میبریم.
در این قسمت به قدری به ذوق اومدم که این حیوانات نازنین شگفت انگیز منو ترغیب کردن تا براتون بنویسم و مجددا از حضور صمیمی و مهربان شما خوبان قدردانی کنم، بویژه سرکار خانم شایسته عزیز و گرامی که با چنان عشقی این سفرنامه تصویری رو برامون تهیه میکنند که ستودنیه و فقط میشه گفت سپاسگزارم و دست مهر ایزد
بهترینها رو برای شما خانواده عزیز و دوست داشتنی و تمام دوستان عزیزم در این خانواده بزرگ از خداوند، یگانه مبدا و منشا زیباییها، فراوانیها و گشایندگیها خواهانم، آمین
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این قسمت زیبا تحسین میکنم این همه زیبایی رو خدایاشکرت چقد زیباست این سرسبزی و این جاده صاف خدایاشکرت تحسین میکنم این کشور زیبا و این رابطه رویایی تون رو که انقد با هم هماهنگ هستین خدایاشکرت چقد زیباست این حیوان ها چقد عالی بود چقد حس خوبی داره غذا دادن چقد خوبه بغل کردن این حیوان ها تحسین میکنم شجاعتتون رو چقد با حال بودن چه زبونی داشت بوفالو خدایاشکرت چقد فضای زیبایی بود چقد این ایمان داشت به نفع ما میشه چقد حس و حال خوبی داشت کلی خندیدیم با خنده شما خدایاشکرت تحسین میکنم این آزادی مالی زمانی و مکانی شما رو که همیشه در حال لذت بردن هستین خدایاشکرت واقعا سپاسگزارم از شما عزیزا در پناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید دوستتون دارم
سلام به همه دوستان عزیزم
واقعا چقدر عالی بود این فایل اولش با اون منطقه سرسبز و عالی شروع شد و یک جاده فوق العاده و بعدم این پارک حیوانات که حرف نداشت
چقدر این حیوانات خوشگل بودن من هرموقع میبینمشون یاد قدرت بی کران خداوند می‌افتم و چقدر عالی بودن
خدایا سپاسگزارم که منو هدایت کردی به سمت این فایل فوق العاده و دیدن زیبایی هات
به نام خداوندم
نشانه امروزم سپاسگزار خداوندم که هدایت شدم به این فایل ارزشمند
سلام استاد عزیزم سلام مریم جانم
سلام به همگی مهربانان
وای خدای من هزاران بار شکرت به خاطر این همه عظمت وزیبایی ونعمتها وتنوع
تحسین میکنم نظم ومدیریت ورشد وپیشرفت مردم این کشور اینقدر حساب شده همچین شرایط فوق العاده ای رو دراختیار مردم گذاشتن تا ازنزدیک با زندگی حیوانات وشناخت حیوانات آشنا بشن واین لذت وشادی رو از نزدیک تجربه کن
استاد عزیزم چقدر درکنار لذت وذوق شما ومریم جان ومایک،لذت بردم وتحسین کردم شمارو استاد شما بی نظیرین
درسی که از این فایل گرفتم وباید با تک تک سلولهام درک کنم وبهش عمل کنم
وجمله ی طلایی که استاد از شما شنیدم (هرکسی که ایمان فعال داشته باشدجواب میگیرد)
ایمانی که عمل بیاوردجواب میگیرد
دقیقا استاد که باید در عمل ایمانمان رو نشون بدیم واز خود خداوندم میخام هدایتم کنه تا در این دنیا سربلند باشم واز فرصتی که در دست دارم به بهترین شکل ممکن استفاده کنم ودر راه توحید قدم بردارم.
انشاالله هرکجا هستین درکنارهم شادوسالم وسعادتمند باشید.
خداروشکر که هدایت شدیم تا ببینیم این صحنه هارو ما بچه های سایت هم!
اسم این قسمت برای من قسمت شادی و عشقه!
خداروشکر که تونستم این قسمت رو دوباره ببینم و کلی بخندم لذت ببرم زیبایی ببینم عشق کنم سپاسگزاری کنم و قانون هم دوباره برام گفته بشه!
استاد اونجا که اول فایل دیدم به اون حالت دارید به گورخرا غذا میدید در حالی که از ذوق فریاد میزنید دقیقا دیدن اون صحنه برام مثل مراقبه بود
چقدر اون احساس خوب و خالص بود
چقدر این قسمت پراز شادی بود
استاد و مریم جانم تحسینتون میکنم که به ترستون غلبه کردین و دیدین نه تنها ترسناک نیست بلکه باحاله با شجاعت بیشتر دوباره میخواستین بهش غذا بدین
اتفاقا منم یک بار با به خروس این کارو کردم عمدا،
تا ترسی نداشته باشم نسبت به این موضوع
هرکدوم از این حیوونا انقدر زیبا و خاص بودن و انقدر فضا مثبت و شاد بود که بارها تو فایل من اونجا قدم زدم و باهاشون بازی کردم.
استاد شما خیلی باحالـی کلی خندیدم باحرفاتون ریکشناتون و همینطور خنده های باحال مایکی
واقعا خداروشکر که این درخواست رو داشتید و رها کردین تا به راحتی به سمتش هدایت بشین و این فیلمای زیبا از زیبایی های فراوان جهان رو بهمون نشون بدین
و بازهم میگم مریم جان انتخاب آهنگتون واقعا بینظیره.
بی نهایت سپاسگزارم که از این زیبایی ها برامون فیلم گرفتید.
سلام به همه
این فایل جزو فایل های هدایت کن امروز من بود
من دیروز مادرم رو بردم بیمارستان برای یک جراحی سخت توی یک شهر دیگه وقتی رسیدم اونجا متوجه شدم بخاطر زمان طولانی رفت و آمد به بیمارستان در یک سال اخیر چقدر دلم نمیخواد دیگه اونجا باشم و روحم زخمی بود
برای همین مادرم رو به پدر سپردم و بیمارستان رو به مقصد جایی که برام جذاب بود به همراه دو نفر از افرادی که دوست داشتم ترک کردم و رفتم و تا جایی که تونستم لذت بردم و تا آخر شب توی خونه مهمونی با کسایی که راحت بودم گرفتم و حال خودم رو خوب کردم عصر ساعت 6 حس کردم باید حرفی رو که قبلا شنیدم و عملی کنم و قرآن رو به کمک دیگران دور کنم در حدود 5 ساعت قرآن دور شد
و من خوابیدم دیشب میدونستم باید برم بیمارستان و با مادرم خداحافطی کنم برای عمل برن، توی ذهنم این بود که خواهرم هم با من میاد و صبح زود بیدارش کردم و اونجا متوجه شدم که اون قصد اومدن نداشته با این حال همون لحظه بهش گفتم من انتطار ندارم بیای اما دیگه کار از کار گذشته بود و اون بیدار و عصبانی شده بود و همراه من اومد و سریع به خونه برگشتیم اما اون همچنان کلی عصبانی بود و حتی آرزوی مرگ من رو کرد…
من ناراحت شدم اما فقط بهش گفتم من قصد آزار رسوندن به تو رو نداشتم و هیچی دیگه نگفتم تا اوضاع بدتر نشه و لباس پوشیدم و اومدم پارک نزدیک خونه بین درختها نشستم و جریان جوب زیبایی که از بینشون در حال عبور هست رو نگاه میکنم و هدایت کنم رو زدم و به این فایل رسیدم و جمله ایمانی که عمل می آورد نمیدونم توی کدوم قسمت باید عمل کنم و ایمانم رو حفظ کنم اما احساس میکنم باید حالم رو خوب نگه دارم و نزارم اگر چیزی در ذهن اون هست باعث بشه من حس بدی به خودم پیدا کنم من در اون لحظه میخواستم از مادرم خداحافظی کنم و اصلا نمیدونستم چرا در فکرم این بود که خواهرم هم همراهم قراره بیاد و واقعا قصد آسیب بهش رو نداشتم اما چرا این برخورد رو داره متوجه نمیشم، اون عالیه خیلی خوب از آدم حمایت میکنه و میدونه کی چه کاری انجام بده اما چه چیزی در من باعث شده این رفتار رو نسبت بهم داشته باشه؟
مگه آدم ها در تمام لحظات عمرشون در هر لحظه فارغ از اینکه در چه شرایطی هستن بهترین تصمیم رو میگیرن که از من همچین انتظاری هست؟
دوستانی که دوره عشق و مودت رو خریداری کردن ممنون میشم من رو راهنمایی کنن
سلام قشنگا سلام موجودات دوست داشتنی
سلام امریکا
سلام wild Animal safari
سلام دوستان هم فرکانسی
سلام استاد جذاب
سلام مریم دوست داشتنی
سلام مایک عزیز
خدای من چقدر جالب چقدر زیبا و دوست داشتنی
بودن این حیوانات
خدارو هزاران مرتبه شکر برای این پارک و فضایی که ایجاد شده برای اینکه عموم مردم بتونن این زیبایی و حیوانات رو ببین و ساعتها در کنار طبیعت دلچسب
و رویایی این پارک لذت ببرند.
نکته مهم و اساسی که من از این قسمت یاد گرفتم
در آرامش بودن ، لذت بردن در زمان حال بودن
با خود در صلح بودن هست.
قربون اون خنده های قشنگتون بشم دوستای جذاب و عالی من
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
سلام به هم فرکانسی های عزیزم
سریال زیبایی ها ادامه داره
ستایش مخصوص خداست. چه خلق کردی خدای قشنگم. این حیوانات حیرت انگیز با نقش و نگار های فوق العاده. چشم های زیبای آهو، پوست راه راهِ گور خر، پوست خاص زرافه ، شاخ زیبای گوزن، پیچ و تاب زیبای شاخ بز، چشمهای براقش، همه و همه نقاشی خداوند است.
جاده ی زیبای خداوند، درخشش آفتاب ، درختان سرسبز ، آسمان آبی، دشت سرسبز ، هوای فوق‌العاده ، چقدر چشم نوازن.
خدایا شکرت به خاطر این همه فراوانی.
چقدر فریاد ها و خنده های استاد جالب و شادی آورند، وقتی شترمرغ انگشتشون رو گاز گرفتن یا وقتی بوفالو سرشو انداخته بود داخل ماشین و زبون درازشو درآورده بود. این صحنه ها واقعا جالب بود.
شادی از این قسمت می‌باره.
استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
سپاس بابت این تصاویر فوق العاده
شاد و سلامت باشید در پناه خداوند بلندمرتبه
استاد فقط میتونم بگم درصلح بودن. درصلح بودن. درصلح بودن..
همین و همینننننن..!
تمامِ این فایل فقط یه چیزی رو با شیپور توی گوشم فریاد میزد: درصلح بودن با خودت و جهان اطرافت!
استاد یعنی دست مریزاد بهتون
داشتم فکر میکردم اگر من برم همچین پارکی، آیا اصلا پنجره‌ی ماشینم رو باز میزارم؟
یا اینقد اه‌اه و پیف‌پیف میکنم ک همه چیو زهرمار خودم کنم؟
اینک اینقدر راحت ب حیوونا دست میزدید، بدون اینک فکر کنید کثیفن یا میکروبی دارن یا هرچی… واقعاااااا برای من قابل تحسینه!
من خودم ب حیوونا دست میزنمو خیلی حساسیت ندارم روی این موضوع، اما تا موقعی ک دستامو نشورم، همش یه حس بدی دارم ک ب کسی یا چیزی دست نزنم که یه موقع کثیف نشن.. ولی آخه چ کثیفی ای؟ این حیوونای خوشگل و ناز کجاشو نجسته؟ چرا نباید نوازششون کرد و خودم رو از لذت نوازششون محروم کنم؟
استاد چقد اونجایی ک ب شترمرغه غذا میداد، هیجانش برای من زیاد بود.
با اینک انگشتتون درد گرفت وقتی نوک زد، اما بازم با عشق دوسه‌بار دیگ با دستتون بهش غذا دادید و خیلی با خنده و حال خوب از اون قضیه، گذشتید.
داشتم میگفتم اگ من بودم چیکار میکردم ؟
من اگ یه چیزی اینطوری خیلی برام درد داشته باشه، کلا کنترلمو از میدمو عصبانیتم فوران میکنه و دیگ واویلا. ممکن بود اصن حتی اون شترمرغه رو بزنم یا بهشون چیزی پرتاب کنم.
استاد چقدرررر شما با خودتون درصلحید آخه. شما الگوی منید. بهترین الگویی ک افتخار میکنم بهش!
چقدر راه دارم ک روی خودم کار کنم.
حتی منی ک پشتِ گوشی هستمو دارم اینارو میبینم، حسِ وحشتم نسبت ب اون بوفالو و زبونِ بزرگش و یا همین شترمرغِ عزیز، غیرقابل انکاره
اما اما اما
واقعاااااا برام جالب بود ک همچین جایی هست ک اینطور حیوون‌ها، آزاد باشن درونش.
یه پارک یا جنگل بزرگ ک میتونن علاوه بر اینک ازادانه، کنار هم زندگی میکنن، در ملاء عام هم واقع بشن ..
و از یه چیزی ک مطمئنم اینه ک مردم اون منطقه، ب اون تکامل و درک رسیدن ک حواسشون باشه این حیوونای قشنگ رو اذیت نکنن و مراقبشون باشن.
خدایا بارها شکرت. بارها و بارها شکرت برای وجود چنین جنگلی..
شکرت برای تکامل و شعور مردم..
شکرت برای در صلح بودنِ استاد و مایک و مریم جون با خودشون ک ب بهتریییین نحو ممکن، لذت بردن از همچین چیزِ شاید یکم ترسناکی رو نشون دادن.
الله اکبر از شاخِ اون گوزنا..
بخدا ک من اون مدل شاخ‌های پیچکی رو فقط توی این انیمیشن ها دیده بودم ک کالسکه‌ی بابانوئل رو توی اسمون، حمل میکردن.
چقدرررر خوشگل بود شاخ هاشون.
چقد ظریییففف
الله اکبرررر الله اکبررر
خدایا بارها شکرت. ممنونتم از این قشنگی..
عاخیییی اون حیوونی ک کنار زرافه‌ی چشم خوشگلمون، اندازه‌ی مورچه دیده بود چقدر کیووووت بووودددد. اصن قلبم اکلیلی شد یهو از دیدنش، اینقد ک کوچولو و کیوت بود.
عاقا با دیدن این فایل خیلییییی خیلییی بیشتر دلم خاست روی آرامش و صلح درونیم کار کنم..
واقعااااا از ته قلبم میخام ب این حد از آرامش و صلح برسم..
خدایا مثل همیشه پناهم باش
استاد در پناه لبخند خدای نازم باشید..*