سفر به دور آمریکا | قسمت 87 - صفحه 9

250 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2238 روز

    زهرا اسماعیلی

    سلام استاد عزیزم و مریم جان عزیز..با دیدن این قسمت از سفرنامه خیلی از حرفای استاد برای من یاد اوری شد و تکامل رو خیلی زیبا و روشن تجربه کردم.این طبعیت زیبا که در طول ۲ یا ۳ سال این همه تغییر کرده بود و زیبا شده بود ..تعداد مرغا و جوجه ها که افزایش داشت و اینقدر خوش رنگ و زیبا بودن.. ب دنیا اومدن بزغاله ها که همون لحظه ی به دنیا اومدن بدون کمک کسی با قدرت خداوند روی پاهاشون ایستادن خیلی زیبا بود.شاید قبلا که این تصاویر رو جایی دیگه میدیم اینقدر متوجه بزرگی خداوند و زیبایی خلق شدن ی موجود نمیشدم ولی الان با درک کامل میفهمم که چقدر همه چیز عالی و بدون نقص انجام میشه.واینکه ما ادما تنها موجودی روی کره ی زمین هستیم که با فکرمون و کارهامون و سالم نگه داشتن طبیعت میتونیم جهان رو زیباتر کنیم.من با دیدن این تصاویر خیلی خوشحال شدم از اینکه چه چیزهایی در این جهان وجود داره که من تا حالا نتونسته بودم ببینم و خدارو شکر میکنم که در این مسیر قرار گرفتم و با شما وهمسفرانم زندگی میکنم.نکته های خیلی ریزی که شاید قبل از این سفر برای من عادی بود و ولی الان کوچکترین نکته توجه منو ب خودش جلب میکنه و زیبائیهای زیادی درش میبینم.استاد عزیزم ،مریم جان عزیزم،و مایک عزیز،براتون ارزوی سلامتی و خوشحالی در تمام زندگی دارم و دوست دارم که شما رو از نزدیک ببینم.عاشقتونم ..خدایا شکرت ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    وحیده بانو گفته:
    مدت عضویت: 2419 روز

    سلام استاد جان و دل و مریم جان دوست داشتنی

    چقدر این فایل حس خوبی داشت..چقدر این فایل حس خوبی داشت..

    همه زیبایی ها یکطرف شوخ طبعی استاد جان هم یکطرف..عجیب امروز دلم خواست در کنارتون بودم..

    دوست تون دارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2290 روز

    سلام خانم شایسته عزیزم

    اگه مایل بودید سنگ و صخره از طبیعت توی پرودایس بزارید، بزها میرن بالا ازش، بهشون خوش میگذره.???

    و یه سوال،اردک ها میرن توی آب شنا کنن، تمساحه نمیخورتشون؟???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مهدی زارع گفته:
    مدت عضویت: 3253 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    نکته ها و باورها و قوامینی که تو این فیلم دیدم

    ۱. ساختن باور

    و چقدر خوب باورهای عالی میسازین ( خیلی راحت و اسوده )

    که خانم شایسته عزیز میگه ببین این خانم با این سن و سال اومده و استاد میگه اینجا سن و سال مطرح نیست و باورشون میشه که هرچقدر سن بره بالاتر میشه لذت برد

    و الانِ استاد را که میبینم

    میگم ببین پسر ایشون که ۲۰ سال بزرگتر منه انگیزه بیشتر داره برای رسیدن به خواسته هاش

    داره خلبانی میره

    به چه موفقیت هایی رسیده

    و چه کار بزرگی میخواد انجام بده در اینده

    یک حسی بهم میگه استاد روز به روز داره جهان را جای بهتری قرار میده ( به قول استیو جابز دنیا رو متحول میکنه )

    ۲.قانون تکامل

    چقدر تکامل در این فایل دیده میشه

    مثلا این به به ای ها کوچولو کوچولو دیدم که میخواستن برن بالاهِ سنگه !!! که اصلا هم بلند نبود سنگه ارتفاعش به ۱۰۰ سانتی متر هم نمیرسه

    و هرچقدر تلاش میکردن نمیشد و نمیرفتن و بعد یک به به های که یکم بزرگتر بود راحتر تونست اون موقع قانون تکامل اومد تو ذهنم و خدا گفت ببین اگر تکاملتو طی نکنی خیلی سخته که به او بالاها برسی به قدم های بعدی برسی تکاملت را طی کن با عشق و لذت بخش ترین و بدون هیچ سختی و رنج و تلاش سنگین به موفقیت میرسی و اصلا فکر میکنی که طبیعی بوده این موفقیت ها

    این گوسفند ها کم کم که بزرگ شدن و راحت رفتن بالا و اصلا یک چیزی طبیعیه براشون و سختی نمیکشن

    رنج نمیکشن براشون یک چیزِ عادیه

    و واقعا هم همینه از ابراهیم که اسوه جهانه که از خورشید و ماه شروع کرد به پرستیدن بعد شد یکتا پرستی که در اسوه جهانه

    از جف بیزوس

    از مارک زاکر برگ

    از بیل گیتس

    از عشق جان ، عباسمنش

    از خانم شایسته عزیز

    و هزاران ادم های دیگه

    و این تخم مرغ ها که اول تخم مرغ و بعد چند ماه تبدیل میشن به جوجه و کم کم بزرگ میشن

    یادمه وقتی ۱۵ سالم بود و به طور خیلی خیلی اتفاقی

    و معجزه بار ، فایل های استاد عباسمنش عزیز وقتی تازه شروع کرده بودن و کلاس های ۲۱ روزه (اگه اشتباه نکنم) برگزار کرده بود

    به دستم رسید و الان که به این فایل ها گوش میکنم

    به خود میگم : ببین پسر چه اگاهی هایی

    من اون موقع خیلی گوش میکردم ولی وقتی اومدم تو دوره دوازده قدم و اگاهی هایی بدست اوردم و خودمو بیشتر شناختم

    اینا را وقتی گوش میدم

    میگم بابا اینا که جدیده حتی جمله هاش

    و میبینم که این تکامل چجوری پیش میره

    و یکسری اگاهی که تو اون گفته شده بود الان با این تکامل باید بشنوم

    و حتی فایل های دانلود و حتی محصولات هربار گوش میدم میگم اینو واقعا گفته بود اینو شنیده بودم ؟؟؟؟

    حتی کامنت ها

    یادمه استاد تو اون دوره تعریف میکرد که با دوسش تو بندر عباس که بودن

    اون شخص به عنوان یک تایپیست وارد یک شرکت شده بود و فکر کنم منشی بود و بعد چند ماه یک کاره اون شرکت شدن دقیقا یادم نیست ( معاون یا… ) و بعد گفت که ما وقتی پیش هم بودیم هی تجسم میکردیم که فلان کشور را میریم و وقتی من اومدم تهران

    اون شخص زنگم زد که ، من ، برای یک سری کارها اومدم این کشور

    و الان اونجا هستمو و استاد عباسمنش گفتن واقعا و خیلی خوشحال شدن

    و میبینم که استاد چجوری پیشرفت کردن و خانم شایسته عزیز که به عنوان تایپیست رفته بود

    و الان این شخص کجا است از کجا شروع کردن

    چه دوره تکاملی رفتن ؟؟؟

    و تکامل دیگه ای که دیدم این بود که وقتی خانم شایسته عزیز به مرغ ها کدو دادن و مرغ ها که داشتن میخوردن خانم شایسته گفتن که این تماشا ترین صحنه زندگیمه و یاد اون روزی افتادم که رفته بودن ابشار نیاگارا که اشک شوق تو چشمانشو جمع شده بود از این زیبایی ها و گفتن جایی بهتر از اینجا تجربه نکردن

    و بعد رفتن تو اون غاره و بعد همینجور و الان اومدن پارادایس که این زیبایی ها را ببینه

    و تکامل دیگه که دیدم مایک عزیز دوست داشتنی و چقدر دوسش دارم

    که کوچولو بود و صدای دلنشینی داشت

    و الان بزرگ شده

    چه موفقیت هایی بدست اورده تو ارتباط تو تحصیل یا پیدا کردن علاقش یا…

    و چقدر خوب و بهتر قانون را درک کرده که همیشه در حالِ شادیه و به قول خانم شایسته چیز هایی که ادم ها را ناراحت میکنه مایک اصلا ناراحت نمیشه و اگرهم بشه سریع از قانون استفاده میکنه

    و تکامل دیگه ای که دیدم

    قدرت انرژی بخش بودن و زیبایی بیشتر این فایل بود

    هروز فایل های زیبا تری تدوین میشد

    و این خیلی بهم احساس خوب و انرژی داد

    واقعا سپاسگذارم خانم شایسته عزیز

    خیلی خوبین شما ????

    ۳. رسیدن به خواسته ( رها بودن )

    و یک چیز جالبی که فهمیدم اون تجسم و اون کاری که خانم شایسته عزیز دو سال پیش میکردن

    موقعی که حرف از این سفر به دور امریکا نبود اوشون تو اون زمان که داشتن فیلم میگرفتن

    داشتن صحبت میکردن با ما خیالی که دوسال بعد ما اومدیم

    اگه توجه کرده باشین میگه ببین بچه ها

    اینا مرغ ها اینجا میخوابن اونا اونجا میخوابن و داشتن برای ما فیلم میگرفتن

    و چقدر خوب جذبش کردن

    چقدر خوب به حقیقت تبدیل شد

    ۴.باور فراوانی

    ادم وقتی این همه مرغ و خروس و اردک گوسفند و بز میبینه

    میگه چقدر میتونه فراوانی باشه خصوصا مرغ و خروس ها که میبینه

    اینهمه تخم میزارن و ازن تخم ها تولید مثل میکنن

    واوووو

    ۵.ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    واقعا ادم میفهمه وقتی که ثروتمند بشی

    رابطتت با خدا صمیمی تر میشه و باهاش بهتر و با کیفیت بیشتر عشق بازی میکنی مثل بزی که در اغوش گرفتن

    از بز عشق میگیره

    از این همه مرغ و خروس و اردک

    از برانی

    از به به ای ها

    از پارادایس ۶۰ هکتاری

    از همسر بینظیر

    از پسر دوست داشتنی

    از سایت از کامنت ها و…..

    و واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    و داریم با چشم زندگی استاد عزیزم را میبینیم

    ۶.عبادت

    و چه عبادت زیبایی است که این سفر لذت بخش بری با این احساس شادی و استفاده کردن از این همه زیبایی هایی که خدا برای ما خلق کرده و سپاسگذاری از اون ها

    سفر به این دنیا چیزی جز لذت بردن و ارامش نیست

    که با این لذت بردن و ارامش به گسترش جهان کمک کنی

    ۷.عشق جان

    اینقدر شخصیت استاد را دوست دارم که حد و حساب نداره

    حس شوخ طبیعیش : که وقتی میبینمش میخوام‌ سرمو از گوشیم بکنم تو و ببوسمش و بغلش کنم

    و خواستمه که یک روزی تو امریکا ببینمش اگر تا اون موقع یه جایی بهتر از انجا پیدا نکنه و نرفتن به جای بهتر ( کشور که فکر نکنم بهتر از امریکا باشه ؛ مثلا یک سیاره دیگه ای یا ….

    شاید خنده دار برسه ولی بعید نیست از باور های استاد و کانون توجشون که ۲۴ ساعت روی بهترین چیزهاست )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مرضیه قدیری گفته:
    مدت عضویت: 3108 روز

    خدایا چقدر زیبا و دلنشین ممنون از شما خانم شایسته عزیز و استاد قدرتمندم که اینقدر قشنگ در لحظه حال بودن رو به من یاد میدید و دیدن وتوجه به خواسته هام و رها بودن از همه اینها .

    خداجونم شکرت که چقدر قشنگ مسیرم رو برام میچینی وقتی که بهت ایمان وتوکل دارم و به سمت بهترین ها هدایتم میکنی .ممنونم که لحظه به لحظه حست میکنم و اینقدر هم به خودم واطرافیان عشق می ورزم و چقدر قشنگه . خدا جون حالا میفهمم چرا اینقدر به ما بندهات عشق و محبت داری چون لذتی بالاتر از این نیست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2369 روز

    به نام خدا سلام، سلامی چو بوی خوش آشنایی

    بعد از 13 روز قطع بودن اینترنت، و دوری از خانواده و دوستان عزیزم در سایت عباسمنش، امروز با یه شادی و شوق خاص، مثل کسی که بعد از مدتها داره میره دیدن خانوادش، وارد سایت شدم و این فایل رو دانلود کردم و دیدم خدایا، چقدر اتفاقای جالب ، چه چیزهای ناب و قشنگی توی این فایل آورده شده. خدایا بازم شکرت بابت وصل شدن مجدد اینترنت و بازگشت دوباره ما به مسیر صحیح زندگیمون..البته هر اتفاقی یه خوبی ها و درس ها توی دلش نهفته هست مثلا به خود من صبر کردن و انتظار همراه با تمرکز بر داشته ها رو داد. اگه قبلا بود مدام غر میزدم که چرا نت قطعه؟؟ همه کارام عقب مونده وووو . البته یکی دو بار هم غر زدم ولی خیلی گذارا و سرانجام این دوره هم تمام شد.

    زیبایی های پارادایس که تمام نشدنی هست و چقدر خداوند نعمت و لطفش رو در حق استاد عزیز و خانوادش تمام کرده که این بهشت رو مسخر اونا کرده… علاوه بر طبیعت ناب، بعبعی یای ناز و شیطون، استاد شما تمساح هم دارید؟؟؟؟ بابا ایولا ، کلا یه باغ وحش خونگی راه انداختید و همه مدل حیوون چه زیبا، آرام و راحت در کنار هم زندگی می کنن، ایولا ، آفرین.

    مریم جون عزیزم، پلی بک شما به چند سال پیش و آشنا کردن ما با مرغ و خروساتون عالی بود، آفرین. هنر شما تمام نشدنیه همینه که استاد عاشقانه دوستتون داره، ما هم خیلی دوستتون داریم ممنون بابت همه این زیباییها..

    من تکامل و طی شدن چرخه اون رو توی این فایل بطور کامل دیدم و اون صبر و تحمل و کارهایی که شما انجام میدادید تا این چرخه و روند تکاملی به بهترین شکلش پیش بره… از تخم، جوجه ، تولدشون، غذا دادن ، رشد رشد رشد تا بالغ شدن و تخم گذاشتن و خورده شدن… همه چیز عالی بود و در بهترین و عالیترین شکلش پیش رفت. چقدر جالبه که توی پارادایس، اسب و مرغ و گوسفند، همه و همه با هم در کنار هم غذا میخورن، بازی میکنن و لذت میبرن، این یه تابلوی ناب از زندگی، طبیعت و آفریده خدا هست که صرفا برای رفاه و لذت ما بوجود اومده و چقدر خوبه که ما قدرش رو بدونیم و از لحظه لحظش لذت ببریم، زندگی کنیم و خداوند رو بابت همه نعمتاش شکر کنیم…

    ممنونم هزاران بار از شما که هستید، شب، روز، توی خوشی ها، توی سختی ها، توی سرما توی گرما و خلاصه همیشه دست گرمتون رو دراز کردید تا ما رو با خودتون به انتهای خوبیها، لذت ها و خوشیها ببرید. ممنونم از استادم، مریم خانم گل و مایک شیرین و مهربون.. روزو روزگارتون شاد، در پناه خدا..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    Reyhane AR گفته:
    مدت عضویت: 3719 روز

    به نام خدای تمام زیباییها

    سلام به همی عزیزانم .

    خداااااااای من دیدن این قسمت سفرنامه منو خیلی به هیجان آورد .

    من زمانی که مجرد بودم وقتی میرفتیم ده پدرم خیلی ذوق زده میشدم .حیوونات خونگی رو که میدیدم مثل مرغ و گاو گوسفند

    میرفتم جلو نوازششون میکردم .ذوق زده میشدم .دنبال مرغ و خروسا میکردم که بگیرمشون .گاهی وقتا شیر هم میدوشیدم ولی از بز و گوسفندا .از گاوها میترسیدم .فقط از دور تماشاشون میکردم .?

    چند روز ی که تو ده بودیم خیلی خوشحال بودم همش تو باغ و کوه و دشت با بچه ها میگشتیم و کنار رودخونه میرفتیم .کلی شادی و خوشحالی میکردیم .زمانی که میخواستیم برگردیم غصه عالم به دلم مینشست که بازم شهر و دود و دم و مدرسه و خونه موندن .

    اونجا احساس رهایی و آزادی داشتم .حال دلم عالی بود .به قول مادرم که میگفت اونقدر بچه ها اینجا بیخیال و شادن اشتهاشونم زیاد شده .دقیقا آب زیر پوستمون میرفت .

    علاقه من به طبیعت و حیوونات باعث شد که جهان منو هدایت کنه به سمتی که با پسری ازدواج کنم که پدرش کلی ملک و املاک و باغ و باغچه و حیوونات خونگی داشت .اوایل وقتی میرفتیم خونه ی پدر شوهرم خیلی ذوق زده میشدم از دیدن این همه زیباییها و قدرت خدا .صبح ها میرفتم تخم مرغ تازه میاوردم و میپختیم .شیر تازه ,ماست ,پنیر ,کره و خلاصه همه چیز طبیعی و ارگانیک .خیلی لذت بخش بود .رفته رفته خانواده همسرم از زحمت زیاد این حیوونا به پدر شوهرم شکایت میکردند .اونقدر از اون شرایطشون غر زدن تا جهان همهی اون حیوونات رو ازشون گرفت .یعنی پدرشوهرم همه حیوونات رو فروخت و دیگه صبح هاخبری از صدای بز و گوسفند و مرغ و خروس ها نبود .

    رفته رفته منم کمتر میرفتم .چرا که فضای خونه پدرشوهرم تو باغ مثل خونه ی تو شهر شده بود و دیگه لذت قبل رو نداشت .

    حالا بعد از سالها خداوند دوباره منو هدایت کرد به مسیر عباسمنش تا دوباره شاهد تماشای زیباییهای طبیعت و حیوونات خونگی بشم .خدااااااااایا صدهزار مرتبه شکرت .

    تو قسمتهای زیادی از فایل های استاد دیده بودم که ایشون تو پرادایس حیوونات اهلی داره و من کلی ذوق میکردم و میگفتم احسنت با این همه ثروت چقدر عالی داره از فراوودهای دست خودش استفاده میکنه .چقدر عالی تو این زمین شصت هکتاری داره گوسفند و مرغ و خروس نگهداری میکنه .خدای من این انسان فوقالادس .

    رفته رفته به این نتیجه رسیدم که زیباترین و لذت بخش ترین زندگی همین زندگیه .که هم تو طبیعت باشی و هم با حیوونات خونگی سر و کار داشته باشه .این لحظات بوی زنده بودن میده ,بوی آرامش و حس آزادی میده .

    مریم جان نمیدونم شنیدی یا نه که قدیما میگفتن .مردم روستا عمر بیشتر میکنند .چرا که اکثر تو دل طبیعتن ,و آب و هوای سالم دارن ,خوراکشون سالم و طبیعیه ,بیخیال ترن .چشم و هم چشمی زیاد ندارن .

    من که قبول داشتم .چون به چشم خودم میدیدم .

    و الان هم که زندگی شما و استادجان رو میبینم یقینم صد برابر شده .

    انسان از خاک بوجود اومده و با بوی خاک و طبیعت حالش خوب میشه .

    این قسمت فوق الاده بود مریم جان .دستمریزاد قشنگ مهربون .

    میخوام از زیبایی های این قسمت بگم که روحم رو به پرواز درآورده .آرزو میکنم که روزی بیاد که منم دوباره تو شرایطی قرار بگیرم که این حیوونات رو از نزدیک ببینم و باهاشون زندگی کنم و طبیعت خدا رو در همه جا بگردم و لذت ببرم .

    غذا خوردن ببی ها رو ببین خدای من .

    برانی هم با چه آرامش و وقاری کنار ببی ها میچرخه و غذا میخوره .

    اون ببیه که زانو زده غذا میخوره رو ببین .عزیزم .خیلی خوبه خداجون .

    خدای من غذا خوردن ماهی ها چقدر تماشایی .دلم میخواد ساعتها وایسم و تماشا کنم .چقدر وروجک و تیز هستن .

    علی گیتور هم سر و کلش پیدا شد .چه جذبه ای داره .خدا کنه ماهی ها قایم بشن که خوراک این قول دریاچه نشن .

    به به صبحانه آمادس .نیمرویی که مریم بپزه خوردن داره .با اون ویوی زیبای دریاچه و طبیعت بکر خوردن صبحونه چه لذت بخشه .خدایا صدهزارمرتبه شکرت .

    مریم جان عاشقتم با این آهنگهای شادت .دمت گرم عزیز دل .

    بریم به دو سه سال پیش پرادایس .

    خدای من جوجه ها سر از تخم در آوردن .قدرت خدا چقدر دیدنیه .الله اکبر .بی نظیره .

    جوجه ها یه ماهه شدن .چقدر نازن .چقدر زیادن .یاد صحبت استاد افتادم که میگفتن مریم جان این مرغا رو کتشون رو در میاورد مینداخت تو قابلمه ??

    آره خب زیادن دیگه باید بخوریشون دیگه .باریک الله به این دختر شجاع و همه چی بلد .

    خدای من اردک مادر رو ببین که داره با بچه هش رژه میره .خیلی خوبه .تو این بهشت همه جور پرنده و چرنده هست .اللهی شکر .

    بزغاله تازه به دنیا اومده که تلاش میکنه از سینه ی مادرش شیر بخوره منو یاد قانون تکامل میندازه که الان به زور رو پاش میایسته ولی چند ماه بعد خودش یه بز زیبا و قوی میشه .

    خداااای من این سه تا مرغ خوشگل با این هندونه چیکار کردند .چقدر تمیز خوردن .

    حالا رفتن سراغ کدو و حمله گاز انبری .چه غوغایی به پا کردن .

    خیلی قشنگ و دیدنیه .خدای من خلقتت چقدر دیدنیه .

    در آخرم که یه گروه زیبای مرغ و خروسا که پر از زیبایی و رنگهای متنوع و دیدنی .

    من که از دیدن این قسمت خیلی لذت بردم و کلی درس گرفتم .ممنونم مریم جان که منو به گذشته قشنگم و خاطرات شیرینم بردی .الان دیگه درک میکنم که چرا جهان و خداوند دوباره منو هدایت کرد به دیدن زندگی استاد و عزیز دلشون .

    روح من همیشه به دنبال این زیباییهاست و ایمان دارم که روزی تو پرادایس .این بهست زیبای خداوند جمع میشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مادلین گفته:
    مدت عضویت: 2857 روز

    با سلام خدمت استاد جان و خانم شایسته عزیز من وقتی این فایل رو دیدم باور کنید تا وقتی تموم شه احساس کردم زمان وایستاده و جلو نمیره،خدای من اینهمه زیبایی اینهمه سر سبزه که از توش میشه صدتا رنگ سبز با طیفهای مختلف در آورد و انعکاسشون توی آب وایییی انعکاس،عاشق انعکاسشم خدای من واقعا این صحنه ها واقعین؟یعنی ذهنم دچار اشتباه میشه در تشخیص این زیبایی بخصوص وقتی اون صحنه مه آلود سحر با صدای زنگوله بع بعیتون ممزوج میشه وایییی بخدا روحم پر کشید اومد اونجا،دوست داشتم یکی یکی چیکاتونو بغل کنم ،برا بچه هاش مردم،خدای من مریم عزیزم این فایل اندازه کل زندگیم پیام داشت چقد قشنگ تکامل رو نشون دادی وبا اون صدای قشنگ توضیح دادی،جالبه احساس میکنم شما و استاد جونی قسمتی از وجود من هستید برام آشنایید جذابید قابل تحسینید احساس میکنم فامیل نزدیکمید،و چقد زیبا همزیستی و در صلح بود این مخلوقات زیبا رو تو خان پر نعمت و فراوانی خدا نشون دادید و چقد شاد بودن اصلا غصه هیچ چی نداشتن ،توی حال زندگی میکردن به نظر این زبون بسته ها بیشتر از ما به رحمان و رحیمیت خدا اعتقاد دارن خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    فرشته hp گفته:
    مدت عضویت: 2496 روز

    سلام استاد عزیرم مریم جون بچه ها

    چقدر این قسمت سفرنامه چسبید به من خدایا شکرت چقدر لذت بردم ….چند روزیه فهمیدم حیونا انرزی مثبت دارن و به خدا وصلن و دیدم که چقدر حالمن خوب میشه بهشون توجه میکنیم و من عاشق این همزمانی هم که این فایل رو دیدم و تایید شد واقعا گزینه خوبی برای کنترل ذهن و خداروشکر یه پسر سه ساله شیرین دارم که اونم عشق. به خدا وصل و لذت میبرم از داشتن و بودن باهاش و کنترل ذهن برام راحت تر میشه وقتی میبینمش و باهاش بازی میکنم خدایا شکرت بابت زندگی عالی دوستان خوب سایت کامنتاتون رو میخونم و لذت میبرم سلامتی که احساس میکنم کاری که دارم پولی که در میارم…..در جهانم همه چیز نیکوست بهشت همین جاست وقتی حالت خوبه وقتی کنترل کانون توجه میکنی وقتی کنترل ذهن میکنی…..

    چقدر این خواسته در وجودم شعله ور تر میشه با دیدن این ببعی ها و مرغ و خروسا …منم دوس دارم تجربه کنم مزرعه داری و پرورش حیوانات رو و میدونم که میرسم بهش و تجربه میکنم و درونم رو گسترش میدم ……فقط باید پذیرش کنم این جریان سعادت رو……..

    بیام از نتایجم بگم

    حالم عالیه…..توی مسیرم اهسته اما پیوسته میرم…..لذت میبرم از فکر کردن به قانون عمل کردن به قانون……………………..رابطه عالی با همسرم دارم با پسرم دارم ….دوستان خوبی مثل شما رو دارم با تمام جود بهتون عشق میورزم و تحسین میکنم شما رو …..جالبه وقتی به قانون عمل میکنی توجه میکنی به نکته مثبت ادم ها و در موارد ناخواسته چیزی که تو نمیخوای فکری میکنی که به احساس بهتر برسی غر نمیزنی نمینالی و….از ادما ناراحت نمیشی در یک کلام حالت خوب…..با تکرار این روند داری کنترل ذهن میکنی داری باور میسازی داری جریان سعادت رو پذیرش میکنی چون همه چیز خوبه هیچ کس بد نیست همه از خداییم…..ان وقت که قدرت کلامت نفوذ پذیر میشه اون وقت که روی خب ادما رو میبینی اون وقت که جهان کرنش میکنه برات و همه چیز اون جوری میشه که میخوای به همین راحتی بدون کار فیزیکی خاصی ……و من دارم میبینم روز به روز زندگیم ارامشم بهتر و بهتر میشه……………………

    چقدر حالت خوب و سلامتی وقتی فرکانست مثبت

    از وقتی روی باورای ثروتم دارم کار میکنم طبق فایلای رایگان سایت البته بگم من کتابم میخونم……بهتر وارد ضمیر ناخداگاه من میشه……ذهنت باز میشه ایده ها میاد و تو. هدایت میشی به مسیرهای بهتر و بهتر و باید یه تکاملی رو طی کنی……….

    خدایا شکرت بابت این جهان نیکو و پایدار بابت این جریان فور و نعمت بابت این همه تنوع و تضاد و من میتونم خلق کنم هر انچه بخوام و لذت ببرم و شاد باشم ………………………………

    موفق باشین دوستان عزیزم خانواده خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نگین نگین گفته:
      مدت عضویت: 2160 روز

      سلام به همه

      واای خدایا شکرت، ابن نشونه بود برام، باز تو ذهنم به تضاد رسیدم، سردرگم بودم، و سایت این صفحه رو بهم نشون داد، دقیییقا جوابم رو گرفتم و آروم شدم.

      من تو شهرستان زندگی میکنم و از وقتی دانشجوی شهرای بزرگ شدم مدام تکرار میکردم که نمیخوام تو شهر خودم زندگی کنم، اما با یه نفر که همدیگرو دوست داریم ازدواج کردم و تو همون شهر زندگی میکنم، ولی تا مدتها تو ذهنم خونه ی دلخواهم تو یه شهر بزرگ بود ( جاییکه دانشجو بودم) اما الان از زندکی تو شهر خودم خیلی لذت میبرم و حس میکنم همه چیز دارم، گاهی دوست دارم رویای قبلمو داشته باشم از طرفی دلم نمیاد حتی بهش فکر کنم چون میگم اگه من برم مامان بابام تنها میشن اینجا، و این فایل بهم یاد داد وابسته نباشم و از زیبایی های اطرافم لذت ببرم، خدایا شکرت شکر. من اینجا از زندگیم لذت میبرم تا به موقع جهان هدایتم کنه به جای بهتر، شایدم اینجا بیشتر پیشرفت کرد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: