سفر به دور آمریکا | قسمت 88

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار یوسف عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

یه فایل خیلی خیلی زیبا که واسه من کلی نکته داره.

اول اینکه استاد عزیزم داره نتیجه ی اون همه کنترل ذهن و ارسال فرکانس های عالی ب جهان رو میگیره و همواره در حال شادی و تفریحه، مورد بعدی اینه ک وقتی جت اسکی یه مورد کوچیک داره بدون ناراحتی و … استاد دنبال درست کردنشه و اصلا ذهنشو درگیرش نکرده و به راحتی مسئله حل میشه و این تعبیر مسئله به جای مشکل واقعا عالیه(چون مسئله رو ذهن میپذیره ک حل کنه ولی مشکل انگار یه چیز سخت ب نظر میرسه).

بعد نکات زیبای فایل هست که همون اولش با اون حلزون خوشگل شروع شدن و جاده ی واقعا زیبا و سرسبز و بارونی که حال آدمو جا میاره و اینکه خواستتون این بوده که هوا ابری و بارونی باشه که بیشتر لذت ببرید، من هم دو روز پیش خواستم تو تمرین ستاره قطبی این بود که به اینترنت دسترسی پیدا کنم، حالا یا نت کلا سراسری وصل بشه یا من هدایت بشم به یه راهی ک منجر بشه ب نت. روز اول ک خواسته رو گفتم و تجسم و … اتفاق خاصی نیفتاد ولی من داشتم به این فکر میکردم که ما خالقیم پس حتما من مشکلی دارم ک به اینجا ختم شده و میگفتم خب برادران عزیز نت رو قط کنن یعنی قدرت خدا بیشتر از اینا نیست!؟ پس حتما اگر من فرکانسام رو  بهتر کنم از هزار راه به نت میرسم.

دیروز عصر دوستم اومد مغازه و گفت فقط اومدم سلامی کنم و من گفتم گویا تو گفتی میتونم نت رو وصل کنم. ناگفته نماند قبلش من میگفتم اقا چ باید کرد قطعش کردن و کاری از ما بر نمیاد و دست جهان رو میبستم و اصلا از این دوستم خبری نمیشد. و بعد دوستم وی پی ان واسم درست کرد و همچی درست شد و خواسته من به وقوع پیوست و خدا رو شکر هم جلسه ۴ قدم سوم و هم سفرنامه رو دیدم.

قضیه بعدی رابطه استاد و خانم شایستس که واقعا عالیه و چقدر خوبید با هم و خیلی خیلی مچ شدید و اصلا انگار خداوند از قبل شما رو واسه هم ساخته، حرفاتون توجهتون ب قانون، همفاز بودنتون، با هم خوندن گشتن کار کردن و کلی چیز دیگه ک واقعا منو ب وجد میاره این همه هماهنگی و راحتی و ارامش یه الگوی واقعا عالیه که وقتی دو نفر همفرکانس باشن جهان ب بهترین شکل هدایتشون میکنه به هم و تا وقتی همفرکانسن در بهترین شکل کنار همن.

رسیدن ب ساحل و در کمال راحتی حل مسئله جت اسکی و زدن ب دل آب و کلی لذت بردن، و فیلمهایی زیبایی که خانم شایسته میگیره و اسکار بهترین فیلمبردار سال از نظر تماشاگران(اعضای سایت) تعلق میگیره به مریم شایسته.

و نکته ای که بارها گفتم اینه که هرجایی که واسه تفریح هست تو آمریکا مردمی اونجا جمع شدن و زن و بچه و پیر و جوون هستن و دارن لذت میبرن و میخندن و میرقصن و همه واسه دوربین دست تکون میدن حتی اگر توپشون رو اب ببره یا در حال یه کار تعادلی باشن مثل پارو زدن رو اون تخته و…

نکته ی بعدی که نمیشه ازش گذشت فراوانیه که تو این فایل واقعا مشهوده، کلی جت اسکی و قایق و پل بزرگی که اون همه ماشین روشه و خود پل کلی پول و تکنولوژیه و گستردگی جهانه، که روی اب پلی به اون بزرگی ساختن و آب هایی که تمومی ندارن و همه جای آمریکا پوشیده آز آبه و اینقدر ادم واسه تفریح هست که اون آقا وسط آب بستنی میفروشه و واقعا زیبا بود این قسمت فایل و خرید بستنی با پول نقد از قایقی که بلندگو به سبک دوره گردا بسته وسط آب، این سکانس هم اسکار بهترین سکانس سال رو میگیره از نظر تماشاچی ها و کارشناسان حاضر در سایت.

آقایی که ماهی گرفته و این باز نشونی از نعمات بیکران خداوندن و تو دریا و خشکی و آسمان همواره نعمات سرازیرن و مسخر ما شدن. و عروس دریایی و اون ماهی های خوشگل و اینکه چقدر نعمات و زیبایی ها متنوع و فراوونن و باز هم اثباتیست بر آیه ۳۴ سوره ابراهیم اونجا که میگه:

و اگر بخواهید نعمات خدا را بشمارید، نتوانید(از بس که زیادن).

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 88
    237MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

271 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیده ملیکا مرتضوی» در این صفحه: 1
  1. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 759 روز

    به نام خدای قشنگم که هرچه دارم از اوست

    اخ جون

    یک قسمت فوق العاده ی دیگه…

    وای پدر فافا نمیدونی از همون اول فیلم چقدر تحسینتون کردم

    اول اومدین گفتین بچه ها ما به یه مسئله بر خوردیم که به امید خدا با این آچار همه کاره حل میشه …

    یه لحظه یه برق از سرم گذشت و بهم گفت ببین ملیکا …

    همه چیز همینه

    مسئله و حل مسئله

    و همه چیز و همه ی مسائل هم همینجوری حل میشه

    با امید به خدا و آچار همه کاره

    و آچاره همه کاره هم کنترول ذهنته …

    وای خداجونم

    دیدین چی شد ….

    باورم نمیشه …وای من اینا رو نمیگم که ….به خدا …اینارو خدا داره میگه …

    اصلا مو به تنم سیخ شد …

    .

    .

    .

    .

    وای چقدر قشنگ درباره ی تضاد ها صحبت میکنید …میدونید من اول با تضاد ها بد برخورد میکردم …

    تضاد هایی که توی زندگیم بود ..مثلا من دوست دارم استقلال مالی داشته باشم ولی هنوز به خانوادم وابستم و این برای من عذاب اور بود تا وقتی که این نوع نگاه و این نوع تفکر رو دیدم که نه! تضاد ها باعث پیشرفت و لذت بردن تو از زندگی میشن …

    وقتی دقت کردم دیدم من اتفاقا عاشق تضادم …

    از اون روزی که نون تازه و تنوری داغ رو با بستنی میخوردم یا اون روزی که توی وان حمام با اب گرم زیر اب سر بودم

    یا اون روزی که توی هوای سرد سرد زیر افتاب بودم و گرم و سرد …

    یا روزایی که در تاریکی با یک باریکه ی نور چراغ سایه بازی میکردم

    یا روزایی که دستم رو خیس میکردم و چک چک میریختم روی بخاری و از صداش لذت میبردم …

    یا روزی که چیپس رو با ماست قاطی میکردم

    یا روزی که روی پرتقال ترش، نمک میریختم

    خیلی خیلی از این مثال ها به یادم اومد …

    و به خودم گفتم ملیکا ببین تو اتفاقا بیشترین لذت هایی که میبری از تضاد ها بوده و هست …

    چرا ناراحتی وقتی یه چیزی رو نداری یا به یه تضاد برخوردی …

    این که خوبه که …

    تو اگه توی تاریکی نباشی نمیتونی باریکه ی نور رو ببینی و باهاش سایه بازی کنی …

    پس شاد باش و از زندگیت لذت ببر و این تضاد ها رو اهرمی کن تا خواسته هات رو پیدا کنی و بری دونبالشون و زندگی رو زندگی کنی …

    و من تمام این ها رو با این جمله به یاد اوردم که استاد گفت

    وای با جت اسکی بری توی دریای داغ و بارون چه حالی میده ….

    یک لحظه دیدم …من تضاد و لذتش رو دیدم …

    و واقعا همینه …

    ای جان دلم که اینقدر زیبا می خوانید …

    .

    .

    باران ببار …مرا به یاد خود بیار …

    ببر مرا از این دیار

    به دست یارم بسپار …

    ای جان دلم ….

    .

    .

    .

    وای خداجونم چقدر اینجا زیباست …

    چقدر زیبا مردم میان و از جای به این زیبایی لذت میبرند …

    واااای اون قایقه که دوتا سرسره مارپیچی کنارش داشت چقدر زیبا بود عالی بود …

    خیلی باحاله

    فکر کن یه پارک ابی کوچیک اوردی گذاشتی وسط طبیعت و داری ازش لذت میبری …

    نگاه کن خدایا چقدر قشنگ همه دارند لذت میبرند هرکسی به روش خودم …

    هرجوری که دوست داره …

    خدایاشکرت واقعا …

    نگاه کن چه باحال وقتی دوربین رو میبینند دست تکون میدن براش …وای چه قشنگ …

    حتی اون اقایی هم که داشت با تلفن حرف میزد هم وقتی متوجه شد بای بای میکرد …

    خدای من …

    وای راستی یه چیزی بگم

    من تا قبل از این و به خاطر باورای محدود کننده و چیزایی که بهم گفته شده بود هر موقع دوربین کس دیگری میومد قایم میشدم یا جلوی صورتم رو میگرفتم …

    حتی الانم بعضی اوقات ناخود اگاه اینکارو میکنم ..

    ولی راسش الان دیگه بیشتر اوقات حتی دو میگرم …لبخند میزنم …

    با اینکه صورتم جوش داره ولی اصلا دیگه خجالت نمیکشم …

    وای خدایاشکرت به خاطر این پیشرفتم …

    .

    .

    .

    بستنی …

    وای چه جالب ..

    چه ایده ی قشنگی …

    بستنی وسط اب …

    چقدر قشنگ و خلاقانه …

    عالی بود …

    تازه از این بلند گو شیپوری ها هم داره …

    عالی بود …

    وای نمیدونید اینقدر انرژیم رفت بالا که هر لحظه میگفتم ای کاش تموم نشه …

    واقعا خدایاشکرت …

    مرسی مرسی از این همه زیبایی .

    دوستتون دارم …

    فعلا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: