سفر به دور آمریکا | قسمت 89 - صفحه 4

به نام خدای مهربون

سلام بچه های عزیز

الان اصلا قصدم این نبود که بیام این کامنت رو براتون بذارم اما واقعا واقعا هدایت شدم و الان دلم میخواد فقط این کار رو بکنم و فقط میخوام این پیام رو اینجا بذارم و این پیام رو نه فقط به شما عزیزانم دلم بلکه به تمام مردم تاریخ بشریت برسونم و این رو به خودم واجب میدونم که این کار رو انجام بدم…

استاد عزیزم و همکلاسی عزیزم، روی اول صحبتم با شماست…

خدای مهربونم با دوره ی روانشناسی ثروت 3 وارد زندگیم شده و مدیر برنامه و برنامه ریز و مدیر اجرایی تمام جنبه های زندگی من شده و هدایت و تربیت و تعلیم من رو شخصا و به طور مستقیم و بدون هیچگونه واسطه ای بر عهده گرفته و داره هدایتم میکنه، در واقع شما تو دوره ی روانشناسی ثروت 3 به اون کسی که تو فضاش باشه میگید که آقا شما هم بیا سر این کلاس بشین استادش عالیه و حرف نداره و… . استاد عزیزم من هم اومدم سر کلاسی که شما هستید توش کلاس تخصصی خدای مهربون. استاد الان جلسه ی 6 هستم و نمیتونم بگم چقدر تغییر کردم و خدا در هر لحظه و در هر ثانیه داره هدایتم میکنه و تربیتم میکنه و داره تعلیمم میده بصورت مستقیم حتی شبها هم که میخوام بخوابم بهم میگه که از کدوم طرف بخوابم تا راحت تر بخوابم مثلا من به سمت راست خوابیدم بعد میگه به سمت چپ بخواب بعد که میخوابم چند دقیقه بعد میگه به راست بخواب و این کار رو میکنم و بعد خوابم میبره و چه خواب نازی رو تجربه میکنم، استاد این یکیشه فقط، تمام زندگیم شده کشف و شهود در مورد قانون ،و خدا با اتفاقات و شهودهای حاصل از اون اتفاقات روزم داره قانون و نتیجه ی فرکانسهام رو داره بهم میگه و توی ثروت 3 که الان بیس زندگیم شده هر هفته تمام اتفاقات زندگیم بدون استثناء مطابق با اون جلسه ی همون هفته یا هفته ی بعدش هست و به محض اینکه وارد جلسه ی بعدی میشم تمام اتفاقات از بیس جدید میشوند و تغییر میکنند و نمیدونم چی باید بگم واقعاً اینقدر حرف داره میاد توی ذهنمن از اتفاقاتم که نمیودنم باید کدومش رو بگم. الان توی زندگیم کسی به اسم استاد عباس منش خیلی خیلی کم رنگ شده و حتی توی جلسات هفته های ثروت 3 خدای مهربونم هست که بطور مستقیم باهام حرف میزنه و وسط فایل میگه نگه دارو و بعدش نگه میدارم و بعد یه الهام میاد که برو فلان کار رو بکن و بعد انجام میدم و میام میشینم پای ادامه ی حرف و شاید خیلی از بچه ها باورشون نشه اما وقتی فایل رو پلی میکنم دقیقا حرفی که استاد داره میزنه دقیقا مربوط به همون الهام بوده حالا یا جواب سوالی بوده که توی اون الهام برام بوجود اومده یا توضیح بهتر و باز کردن بهتر اون اتفاقاتی بوده بخاطر عملی کردن اون الهام بوجود اومده دقیقا خود خود خود خدای مهربونم داره هدایتم میکنه. الان هشت هفته گذشته از جلسه ی اول اما انگار چندین و چند سال گذشته و خدا هر لحظه با شدت و حدت هرچه تمامتر فقط داره هدایتم میکنه و هر لحظه سرعت هم داره بیشتر میشه و آرامش من هم داره بیشتر تمیشه و الان بعد از سه سال بیکاری سر کار رفتم و یه کار عالی که برای الان من خیلی خوبه با توجه به فضای فرکانسم و مدارم و خیلی خیلی راضی هستم و الان جلسه ی ششم هستم و الان خدای مهربون بهم گفته که الان رابطت رو برو بساز و اون فرد رویاهات رو برو بساز .با کار کردن روی باور فراوانی این الهامی بود که بهم شد و وقتی شروع کردم به تمرکز کردن روی موضوع روابط چنان آرامشی تو وجودم اومده که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست.. چون مشکل من هم مثل شما روابط هست و الان خیلی دوست دارم که یک رابطه ی عاشقانه رو تجربه کنم اما چون باور کمبود به شدت تو وجودم کم بود میخواستم اول برم دنبال پول چون فکر میکردم که پول کمه و یه وقت تموم میشه و میگفتم که نه اول باید باورام رو درست کنم تا بعدش برم سرکار همینطوری که پول نمیاد و همینطوری سه سال گذشت اما الان رفتم سر کار و با خیال راحت دارم روی روابطم کار میکنم و خیلی راضی هستم و کاره هم بخاطر کار کردن روی باور فراوانی بود و در مورد ویژگی های ظاهری و باطنی دختر مورد علاقم 78 صفحه ی A5 نوشتم و همه چیز رو نوشتم با وضوح کامل.

مهم ترین و بهترین اهرم رنج و لذتی که خدا توی وجودم کاشته این هست که یا فراوانی رو تجربه میکنی و هر لحظه روی فراوانی کار میکنی یا خدا حافظ! فقر و سختی وبدبختی نداریم، خداحافظیه راه دومت و الان هر لحظه و هر ثانیه ،دارم کار میکنم دارم راه میرم دارم جلسه ی 9 و 10 آفرینش رو میبینم زیر دوشم میخوام برم خرید و…دارم روی فراوانی کار میکنم و همش میگم ببین ثروت ها بی نهایته و نعمت ها بی نهایته عشق محبت سلامتی آرامش بی نهایته و خدای مهربون کارش اینه که هر لحظه باشدت و هدت هر چه تمامتر فقط داره ثروت ها و نعمت هاش رو بیشتر و بیشتر و بهتر و با کیفیت تر و زیبا تر و جدید تر میکنه با اینکه همین الانش بی نهایت هست و همین الان بی نهایت بیشتر از نیاز تمام تاریخ تمدن بشریت از اول تا آخر همه چیز هست اما خدای مهربون باز داره بیشتر و بیشتر میکنه بصورت نامحدود و به مدت نامحدود و این باور مثل تپش قلبمه و مثل نفس کشیدنمه و اگه چند ساعت کار نکنم دوباره اون اهرمه شروع میکنه به فشار آوردن و قلبم درد میگیره و تپش قلب میگیرم و تنگی نفس میگیرم و دوباره با تمام تمرکز شروع میکنم به کار کردن.

الان با تمام وجودم این رو لمس کردم و به شهودش رسیدم که باور فراوانی تنها باور قدرتمند کننده در هر موضوع و جنبه ای هست و ریشه ی تمام باورهای قدرتمند کننده هست و توی هر موضوعی که احساس بدی دارید فقط کافیه که تو اون موضوع باور فراوانی اش رو بسازید توی پول، پول بی نهایته، تو روابط ، عشق و محبت و دخترهای فوق رویایی بینهایت هستند، تو سلامتی ، سلامتی بینهایته و… چون احساس بد یعنی کمبود و احساس خوب یعنی فراوانی و بی نهایت بودن نعمت ها و ثروت ها و الان به لطف خدای مهربون دارم این فراوانی رو توی تمام جنبه هام کار میکنم و این باوری نیست که ساخته بشه بلکه باید تا آخر عمر فقط تکرار بشه و بهتر و بهتر بشه چون باور کمبود تنها سلاح ذهن هست و از اونجا که تا آخر عمر این ذهن با ما هست پس تا آخر عمر باید با عشق روی این باور کار کرد و بعد همه چیز خودش خود بخود درست میشه.

یکی از اون شهود هایی که توی هفته ی 5 ثروت 3 که مربوط به باور فراوانی بود رو میخوام برای شما بگم و ارتباط بین احساس لیاقت و احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس و عزت نفس مخصوصا خود خواه بودن و رابطه اش با باور فراوانی رو براتون باز کنم که استاد توی ج8 عزت نفس خیلی عالی با مثال رستوران سلف سرویس توضیح دادند و من قشنگ توی موقعیتش قرار گرفتم و خدای مهربون رابطه ی بین زندگی افراد فامیلمون و نحوه ی استفاده ی اونها از سلف رستوران رو خیلی عالی بهم نشون داد انگار که داشتم خواب میدیدم و خدا قشنگ داشت باهام حرف میزد و انگار که زندگی افراد در قالب این رستوران توی خواب داشت بهم گفته میشد، اون افرادی که توی زندگیشون منتظر بودند که دیگران براشون کاری بکنند قشنگ نشسته بودند پشت صندلی و منتظر بودند تا دیگران براشون از سلفی که دو ثانیه راه بیشتر نبود براشون غذا بیارند ، افرادی که با اینکه نعمت دارند اما باز چشم به نعمت های دیگران دوخته بودند و از نعمت های دیگران میخواستند استفاده کنند، غذاهای خودشون رو خورده بودند و با اینکه سلف پشت سرشون بود اما از ظرف دیگران غذا بر میداشتند، افرادی که همیشه کم نعمت بدست میارند، خیلی کم غذا بر میداشتند به هوای اینکه نمونه اصراف بشه با اینکه بی نهایت غذا بود و یه مهمونی مجلل بود. مادرهایی که از خودشون میزدند برای بچه هاشون و برای خودشون غذا کم بر میداشتند و میگفتند که غذای بچه میمونه غذای اون رو میخورم که نمونه با اینکه بی نهایت غذا و دسر و سالاد روی میزها بود و به محض اینکه یه ذره از هر کدومش کم میشد دوباره پر میکردند اون افراد خدمتکار اونجا.

این افراد خانواده ی من بودند اما اون خانواده ی میزبان که همگی افراد ثروتمند و متشخص بودند خودشون اومدند برای خودشون نه حتی برای بچه هاشون، فقط برای خودشون هر چی میخواستند برداشتند وحتی بچه ها هم خودشون اومدند برای خودشون غذا برداشتند و سر میز سلف شلوغ شلوغ شد و موقع ما سر میز سلف من بودم و چند تا از فامیل هامون و بقیه نشسته بودند و نمیدونم چرا نشسته بودند با اینکه کلی غذا هست و من نفر اول بودم که بلند شدم و قشنگ رفتم کلی برای خودم برداشتم و به هیچ کس هم اجازه ندادم که از غذای من برداره گفتم اینا مال خودمه اگه میخواید برید برای خودتون بردارید و خب اونها هم ناراحت شدند با اینکه یکی از اون افراد پدرم بود گفتم بابا این مال منه اگه میخوای برو خودت از سر میز بردار( چون بی نهایت غذا هست اینا مال منه)ناخود آگاه اینکار رو کردما!!، اما برای اون افراد ثروتمند تا نوبت اونها شد به هوای احترام چون ما میهمانشون بودیم،همه با هم بلند شدند و اومدند سر میز سلف و شلوغ شلوغ شد میز سلف. قشنگ یخ کرده بودم و تمام موهای بدنم سیخ شده بود و اصلا تو حال خودم نبودم اما به روی خودم نیاوردم، قشنگ انگار که خدا پرده ها رو زده بود کنار و قشنگ داشتم زندگی افراد رو میدیدم که اونها بخاطر یکسری توهم هایی که فقط توی ذهنشون هست از جاشون بلند نمیشدند با اینکه بی نهایت غذا تو عالم بیرون هست.

این فقط یکی از اون چیزهایی بود که گفتم که خود خود خود خدا داره هدایتم میکنه و انقدر زیاده که حد نداره و خیلی بهتر از گفتن آگاهی بصورت تئوری و توی خونه هست. قشنگ توی دل کار و داستان بصورت شهودی قانون و آگاهی رو میبینی و حس میکنی که خب این هم تکامل میخواسته و خدای مهربون قشنگ روش خودش رو داره و روشش قشنگ متناسب با خود شخصه و من الان خیلی راحتم خیلی دوستش دارم خیلی شیرینی خاصی داره شیرینی ای که میخوام تا آخر عمرم باهام باشه مثل خوردن حلیم میمونه مثل خوردن راحت الحلقوم میمونه خیلی دوستش دارم و باهاش راحتم و از تو پرم میکنه.

یه موضوعی رو توی ویژگی های دختر مورد علاقم میخواستم و نمیدونستم که باید چی بنویسم، میخواستم که اون هم این افکار رو داشته باشه و یک فرد توحیدی باشه که هم مسیر باشیم و همفکری کنیم و چیزی که به ذهنم میرسید این بود که بنویس که اون هم یک عباس منشیه اما من به هیچ عنوان و تحت هیچ دلیلی خوشم نمیاد از این اسم بازیها که اسم یک فرد یا یک گروه بیاد روم من میخوام باز باشم آزاد باشم تا به الان حتی یک لحظه هم به فکرم خطور نکرده که من یک عباس منشی هستم من خودم رو دوست استاد عباس منش میدونم خلاصه با کراهت نوشتم اما الان قشنگ به وضوحش رسیدم که چی میخوام چون تا به الان به لطف خدای مهربونم، بهش ایمان دارم و شناختمش و اون خدای حقیقی رو توی قلبم احساسش می کنم و بهش و این مسیرش اعتماد دارم و ایشالا از این به بعد هم خودش کمکم کنه تا ادامه بدم و تو همین مسیر باشم و مهم ترین ویژگی اون دختر مورد علاقم اینه که مثل خود من شاگرد تخصصی خدای مهربون باشه و خود خود خود خدای مهربون شخصا و به طور مستقیم هدایت و تربیت و تعلیمش رو به دست گرفته باشه و مدیر برنامه و مدیر اجرایی و برنامه ریز تمام جنبه های زندگیش باشه و این رو بی نهایت دوست دارم و خیلی حالم باهاش خوبه و اگه این یدونه باشه همه چیز حله و همه چیز درسته.

استاد خیلی تغییر کردم و توی همین 8 هفته بارها شخصیتم دچار دگردیسی های بزرگی شده و خدای مهربون چندین و چند اهرم رنج و لذت بسیار بسیار قدرتمند کننده توی ذهنم بوجود آورده و کاشته که انصافا خیلی هم محکم هستند و تمام تمرکزم رفته روی آیندم و اصلا وقتی میخوام از گذشتم حرف بزنم حالت تهوع بهم دست میده و انگار این 8 هفته یه سد بی نهایت عظیم و بزرگه بین قبل ثروت 3 و بعدش

اون اهرم هایی که خدا تو وجودم کاشته اینهاست که الان عملم شدند،

یا به ثروت بی نهایت میرسی یا به عشق بی نهایت و دختر رویاهات میرسی یا توی این دنیا عالی زندگی میکنی و دیوانه وار شادی میکنی در هر لحظت یا فقط به اهداف ذوق آور و هیجان آور فکر میکنی و در مسیر اونها حرکت میکنی یا پول میسازی یا ساختار های ذهنت رو میشکونی یا ساختار شکنی میکنی توی حوزه های مختلف زندگیت یا کار مورد علاقت رو انجام میدی یا هرچی من بهت گفتم رو گوش میکنی و سریع به الهاماتت عمل میکنی،و مهم ترینش که همه ی اینها رو شامل میشه، یا هر لحظه روی باور فراوانی تو تمام جنبه ها کار میکنی، یا خداحافظ و بد خداحافظی ای هم هست، راه دومی نداری، راه دومت خداحافظیه.

در واقع من الان برای زنده موندن دارم این کارها رو انجام میدم چون مرگ قشنگ بیخ گوشمه. اینها همش بخاطر تضادهایی بود که بر سر باور کمبود برخورد کردم و نمیخواستم خودم رو تغییر بدم.

الان قشنگ تا آخر عمرم میدونم توی چه مسیری میخوام حرکت بکنم و به چه هدفهای دیوانه کننده و سرسام آوری از لحاظ لذت و شور و شوق برسم و الان دارم آرامش و طعم واقعی زندگی رو می چشم که چقدر زندگی قشنگه چقدر زیباست و چقدر میتونه بی نهایت قشنگ تر بشه نامحدود نامحدود…

روی صحبتم با شما بچه های عزیز هست…

دوره ی ثروت 3 واقعا یک دوره ی بینهایت خاصی هست بی نهایت خاص هست. خدا قشنگ به تمام اون وعده هایی که از طریق استاد بهم داده بود که از طریق این دوره به هر آنچه که از زندگی این دنیا میخواهی، میرسی و الان قشنگ می فهمم که توی مسیرش هستم و الان هم که الهامم این هست که برو رابطه ات رو بساز و تو همین دو سه روزه چقدر نشونه دیدم و چقدر رفتار خانوادم بامن عالی تر شده ،عالی بود ،عالی تر شده

از اون دختری که دوستش داشتم کامل دل کندم و خدا کمکم کردچون خیلی واسم سخت بود، دوتا اتفاق افتاد و دوتا چیز دیدم که قشنگ دل کندم و به خدا گفتم که دستت درد نکنه که کمکم کردی همین دیروز اینطوری شد. منی که سه سال بیکار بودم فقط طی دوهفته خدا روم کار کرد و اون کله شقیم محو شد و الان قشنگ مثل آدم دارم میرم سرکار و چقدر معنوی هست سرکار اون به نام خدایی که اول صبح و اول کارت میگی چه رقت قلب عجیبی تو دل آدم ایجاد میکنه خدایا شکرت.خیلی شیرینه من که قشنگ با عشق میگم به نام خدای مهربون و حالم واقعا تغییر میکنه.

نگران هیچی نباشید فقط وارد این مسیر بشید خیلی زیباست اولاش یخورده سخته که اون هم بخاطر کله شقی ها و مقاومت های خودمونه وگرنه بقیه اش همش راحت الحلقومه همه چیز قشنگ واست خود بخود جور میشه و خیــــــــلی آرومی خیلی حالت خوبه. استاد اون حرفی که شما آخر ج 2 زدید که در کمال آسایش و آرامش دارم به همه ی خواسته هام میرسم و هر روز داره یبشتر میشه و میخوام شما هم این رو تجربه کنید من الان به لطف خدای مهربون توی اون مسیر هستم و خیلی آرومم و همه چیز داره خودش آرام آرام جور میشه(الان این خیلی این جلمه ی آرام آرام و خود بخود جور شدن رو دوست دارم، قبلا اینطوری نبود میخواستم که همه چیز تند تند جور بشه) الان یه کار دیگه هم داره برام جور میشه که خود اون طرف به دوست خواهرم گفته که به داداش دوستت بگو که بیا ببین از این کار خوشت میاد یا نه اگه خوشت اومد وایسا و کارش هم توی خونست و پای اینترنته . کار داره دنبالم میاد و پول داره دنبالم میاد آرامش داره دنبالم میاد و من هم سرکارم هستم و دارم روی فراوانی کار میکنم و به لطف خدای مهربون تا ابد کار خواهم کرد چون خیلی شیرینه خیلی آرامش بخشه مایه ی آرامش و لذت روح و روان و دنیا و آخرتمه.

من نمیدونم باید از چه کلمه ای استفاده کنم تا این دوره رو توصیف کنم فقط میتونم بگم که ارزان ترین و پر برکت ترین محصولی که توی این عالم میتونسته بوجود بیاد از ازل تا ابد دوره ی روانشناسی ثروت 3 استاد عبامنش هست که قرآن ناطق هست با تک تک سلول هام دارم این رو میگم خدا شاهده.. بخدا زندگی خیلی قشنگه اگه تا ابد خدا بهم بگه که میخوام برت گردونم به دنیا و دوباره زندگی کنی کدوم مسیر رو انتخاب میکنی میگم همین مسیری که تا الان اومدم رو میخوام با تمام اون گذشته ها که الان هیچی یادم نیست، هفته ی پیشم یادم نیست چه برسه به گذشته ها، شخصیتم و رفتارم هر هفته داره آپدیت میشه.

من صفحه ثروت3 از سایت رو توی بوک مارک جستجو گرم اینطور نامگذاری کردم؛

دوره ی صراط مستقیم( کسب و کار فوق العاده).

چون مسیر صراط مستقیم مسیر حل کردن مسائل و شکستن ساختار های ذهنی و ساختن پولها و نعمت ها و برکت هاست که استاد توی ج اول این رو کامل باز میکنند. در واقع من کسی به نام استاد عباس منش رو فقط تا همون ج اول دیدم توی ثروت 3 و از ج دوم به بعد دیگه فقط خداوند بود که داشت حرف میزد.

من به لطف خدای مهربون هیچگونه تعصبی ندارم روی استاد و تا بحال خودم رو یک عباس منشی ندونستم این حرفهایی که میزنم حرفهاییه که از توی استخونام میاد بیرون و از قلبم میاد بیرون.

استاد عزیزم خدای مهربونم کمکم کنه و هدایتم کنه تا من هم مثل ایلان ماسک چنان ساختارهایی رو بشکانم توی ذهنم و جهان که بشم یک نمونه ی الگوی عالی برای دورهای ثروت(کسب و کار) بعدی شما تا خدا من رو به عنوان یک الگوی موفق از طریق شمابه اون افراد آماده ی دریافت معرفی کنه، واقعاً چه سعادتی از این بالاتر که خود خدا تور رو به عنوان یک الگوی تائید شده از طریق یکی از بهترین شاگردهاش به بقیه معرفی کنه.

چه سعادتی بالاتر از این هست… خدای مهربون کمکم کنه ایشالا تا بشود من که خیلی میخوامش و دوستش دارم که بشم نمونه عینی ثروت3 که تمام جنبه هاش تغییر کرده و دچار دگردیسی شده و بگم که این دوره حقیقت محضه.

من با افتخار میگم که فضل خدای مهربون شامل حالم شده ، نه بخاطر لیاقتم بلکه بخاطر فضل بی نهایت و کرّار خدای مهربونم، که من شاگرد خصوصی مکتب تنها فرمانروا و مالک و قدرت مطلق و مهربون جهان ها و آسمانها و زمین هستم و می بالم به خودم بخاطر چنین فضلی که من رو در بر گرفته که بی نهایته و هر لحظه داره بیشتر و بیشتر و عمیق تر و پایدارتر میشه به صورت نامحدود و به مدت نامحدود.

استاد عزیزم آبجی مریم عزیزم برادرها و خواهرهای عزیزم واقعا دوستتون دارم و همتون رو به اون خدای مهربون که تنها فرمانروا و مالک و قدرت مطلق و مهربون جهان هاست میسپرم و از اون براتون فراوانی نامحدود ثروتها و نعمتهایش در تمامی جنبهای زندگیتون رو در دو دنیا میخوام.

عاشقتونم.