دیدگاه زیبا و تأثیرگزار زهرا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
مریم جان شما چقدر خوب روایت میکنی، اگر مدت ها هم از داستان سفر بگی اصلا گوش هام خسته نمیشن که هیچ، گوش هام بیشتر مشتاق شنیدن میشن.
امروز این قسمت من رو به تامل وا داشت. بارها و بارها دیدن و تامل کردن توی جملات شما. بعد هدایت شدم به قسمت اول سریال که در 7تیر 98 روی سایت قرار گرفت.
مریم جان شما الان کنار همون نقشه ای هستی که روز اول سفر بهمون نشون دادی کجا هستیم و به ما گفتین:
“سفر آدمو میسازه؛ وقتی سفر میکنیم خیلی پخته تر میشیم، رها تر میشیم. شناخت جامع تری نسبت به جهان به دست میاریم. سفر رهابودن و نچسبیدن به یه چیزی رو بهمون یاد میده. سفر هرچیز اضافه ای که با خودت حمل میکنی رو از تو جدا میکنه. سبکت میکنه، آزادت میکنه، بهت میگه این جهان چقدر زیبایی داره و چقدر فضا داره و لازم نیست به هیچ لحظه ای حتی خیلی زیبا بچسبی، چون لحظه های خیلی زیبای بیشتری توی آینده، روز بعد قدم بعد منتظرته. پس نگران هیچ چیز نباش و فقط از اون لحظه لذت ببر و رها باش و گذر بکن.”
الان بازم برگشتیم به همون نقشه در همون اتاق و اون بالکن و این حرفای زیبا در طی سفر در عمل نمود پیدا کردند. الان میفهمم که چقدر رهاتر شدم، آزادتر و سبک تر. انگار اون کوله بار اضافی از من جدا شده و حتی در سفرهایی که رفتم بعدی از قبلی بهتر و بهتر شد چون من به هیچ لحظه ای نچسبیدم و رها شدم و فقط لذت بردم. واقعا عاشق این لحظه ای هستم که میتونم بگم تونستم به اون دانسته ها و آگاهی هایی که یاد گرفتم عمل کنم.
شما گفتین این منظره، رودخونه، ساختمونا، آدمایی که دارن میرن سرکار و دریا هیچ کدوم تغییر خاصی نکردن. اما ما در طی این سفر بارها و بارها از آدم روز اول سفر فاصله گرفتیم. این حرفای دلنشین شما منو به دفتر اهداف سال 98 هدایت کرد. الان 9 آذر 98 هست و 90درصد خواسته های من محقق شدن حتی فراتر از نوشته های من.
امروز حساب بانکیم رو دیدم و فهمیدم انقدری که الان داخلش پول هست تا حالا پول توی حسابم نبوده. الان خدا نه تنها خواسته هامو بهم داده بلکه در این مسیر چیزی جز لذت یادم نمیاد. مسیری که همش لذت و آرامش و شادی بود.
آره مریم جانم این سفر چقدر من رو آروم کرد، پامو از مسابقه دادن با بقیه عقب کشیدم. الان با آسودگی خاطر فقط به الهاماتی که خداوند به من میکنه انجام میدم. الان که عادت کردم به دنبال نکته مثبت بگردم اصن ناخواسته ها انقدر کم هستن و کم رنگ شدن که میتونم بگم نیستن. باورنکردنیه که حال خوب چقدر قدرتمنده یعنی اگه نیم ساعت حالمونو خوب نگه داریم نتایج عالی هستن.
مریم جانم اول سفر گفتی که سبک میشیم و الان هم با دور ریختن تمام باورهای غلط، سبک شدیم. واقعا نمیشه از تک تک تغییراتی که درون هرکدوممون به وجود اومده نوشت
چون هر قسمت از سفرنامه خودش حکم یک کتاب رو داره. کتابی که ارزش بارها و بارها خوندن داره. کتابی که هدایتگرمونه به سمت زیبایی ها. کتابی که راه راست، راه کسانی که به آن ها نعمت داده شده رو نشون میده.
.چقدر این اول صبح آروم زیبا دلچسب و قشنگ بود. اتاقتون چقدر سبکه، دقیقا مثل افکارتون هیچ چیز اضافی نیست. همه چیز سر جای خودشه و صداقت در کلامتون و رفتارتون موج میزنه.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 91272MB18 دقیقه
بنام خدای مهربان
سلام امیدوارم مثل من حال دلتون عالی باشه …
اول از اینجا شروع کنم استاد میگه که به نشونه ها دقت کن بهت گفته میشه که توی مسیر هستی یا نه ، نمیدونم چجوری بگم من همش در مورد خدا یه سری سوالها توی ذهنم بود و چند روزی خیلی درگیر این موضوع بودم درواقع بهش فکر میکردم ،و یک موضوع دیگه اینکه داشتم سناریو زندیگو میخوندم و بقیه شو مینوشتم توی لب تابم و بعدش گفتم برم یه فیلم خوب ببینم یک فیلم انتخاب کردم و پیشنهاد میکنم دوستان هم ببینن به اسم pk فیلم هندیه ، وبه قدر ی گریه ذوق کردم و در واقع یه جورایی جیغ کشیدم از ذوق وقتی داشتم میدیدم و جواب سوالهای من رو داد و پیش خودم بذار یه فیلم دیگه هم ببینم و شانسی یکی رو انتخاب کردم باورتون نمیشه داشتم فیلمو نگاه میکردم یهو وسطهای فیلم یکی بهم گفت آوا این کشور به نظرت آشنا نمی یاد ؟
، یهوو یادم افتاد که ااااااااا همین ۲ ساعت پیش داشتم سناریو زندگیمو میخوندم و دقیقا توی همین کشوری که داره فیلم توش بازی میکننو با جاهای دیدنیش نشونم میده ، شاید اگر امریکا بود میگفتم خب اکثر فیلمها توی امریکا میسازن و بازی میکنن دیگه چیز خاصی نیست اما این فیلم خارجی عااالی امریکایی نبود بلکه چیزی بود که من درخواستشو فرستادم کشور ایتالیا با زبان اصلی بود و متوجه شدم توی مسیر هستم و داد زدم وگفتم :
خدایا نمیدونم هر فرکانسی بوده و چیکار کردم که منو به تو وصل کرده و متوجه شدم هدایت شدم و چقدر حس عجیبیه که بدونی جزو هدایت شدگانی و خدا تورو سوگلی خودش کرده ، بخدا زبونم قاصره کاش با صدا میشد نظرمو میذاشتم تا از صدام متوجه بشین چقدر حس خوبی دارم .
وقتی این تصاویر رو میبینم احساس میکنم من خودم سالهاست که اونجا بودم انقدر برای من یه جورایی اشناست و انگار مال من ساخته شده تعجب میکنم ، استاد عزیزم و مریم جان همش دارم شبانه روز به این فکر میکنم که مریم عزیز چه فرکانسی فرستاده چقدر عالی رفته جلو که علاوه بر اینکه ادمی کنارش هست که که قانون رو از بر هست و اینکه استاد کنار مریم عزیز باعث میشه مریم جان بیشتر ترغیب و تشویق بشه برای عمل به این قانون ، پیش خودم فکر میکنم میگم منم باید یه همچین ادمی مثل استاد جذب کنم تا قانون رو از بر باشه تا بهم یادآوری بیشتری بشه و انجامش بدیم هردو پایه سفر باشیم و بزنیم به دل مسافرت دور دنیا و از زیباییها لذت ببریم، و رابطه ایی که خود استاد در قانون افرینش و روابط میگن رو خودشون دارن عملا انجام میدن و نحوه حرف زدن و نگاه و …… همش بوی رابطه ی بالغ بودن رو میده و من از خداوند ممنونم که با دیدن شما ۲تا دسته گل فهمیدم از رابطه ام با طرف مقابلم چی میخوام ، مریم جان ، فکر میکنم توی دستورالعمل ثروت بود که استاد میگن ۱۷۰ تا از خواسته هاتون رو الان بنویسید و چند نفری خوندن یکی از اونها فکر کنم شما بودی از روی صداتون متوجه شدم و جالب بود یکی از خواسته هاتون این بود که طرف مقابلتون قانون رو از بر باشه و به تک تکشون عمل کنه ، اوجا پیش خودم گفتم بببین ، ببین به خواسته اش رسید ،ببین هرچی که بخوایی و فقط از الله و نه هیچ کس دیگه ،وقتی که از هیچ کس توقع نداشته باشی به قول استاد تاکید میکنم هیچ کس و صبر داشته داشته باشی تا سیر تکاملی خودتو بگذرونی و بدونی هر چیزی که برای تو توی این راه پیش بیاد حتی به ظاهر بد به نفع تو خواهد بود ، نتیجه اش میشه این ، اینکه دقیقا همون چیزی که میخوایی ، بهت تبریک میگم مریم جان با این فرکانسهای زیبات در زمان و جا و کنار ادم مناسبش قرار گرفتی و هردوتون شدین برام یک الگو که منم میتونم .
چقذر با خیال راحت استاد خرید میکرد قشنگ میشد لذت رو از چشماش و صورتش دید چقدر کیف کردم که سوییچ رو برداشت و بهترین ماشین اون اطراف مال استاد بود خدایا شکرت ، مریم جان شک نکن منم به زودی میام پیشتون ، من عاشق امریکا هستم یک صدایی توی قلبم میگه میری فقط صبر کن ، منم ار این فرصت استفاده میکنم و با تجسم و نوشتن سناریو زندگیم و خوندنش بارها خرید کردم خونه خریدم و ….. تا وقتی اتقاق بیوفته جوری بیوفته که خودم خواستم و خلقش کردم به جای غصه خوردن و اینکه چرا من اونجا نیستم .
ممنون از سفر به دور امریکا ،ممنون از اینکه دوربین به دست هستی و حال دل مارو بهتر میکنی ، من با این تصاویری که میذاری زندگی ها میکنم و از صمیم قلبم ممنونم و خدارو شکر میکنم ار اینکه هستید.
در پناه الله یکتا
شاد ، ثروتمند و سلامت باشید
عاشقتوووونم