https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/12/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-12-02 10:44:502024-10-16 18:42:54سفر به دور آمریکا | قسمت 92
215نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام سلام به استاد خوبم و خانم شایسته عزیزام و دوستان فوق العاده ام
امروز خیلی حس خوب دارم و خیلی حس قدرت میکنم چون که امروز چندین مسله رو حل کردام و اصلا به مسله های که توی زنده گی ام رخ میدهد نگاه ام عوض شده وقتی که توی فایل ها میبینم که چطور استاد و خانم شایسه عزیزام به مسایل که در زنده گی شان رخ میدهد چطور رفتار میکند در همه مسله های که در توی زنده گی شون رخ میده از مرتب کردن خانه درست کردن ابشار جسکی و………. و منم کلی لذت میبرام و اعلان من به هر مسله که در زنده گی من رخ میدهد به شکلی نگاه میکنم که کلی به من احساس خوب و هیجان حل ان مسایل در درون ایجاد میشه و وقتی که با عشق اون مسله ها رو حل میکنم کلی حس ام خوب میشه و کلی احساس لیاقت و قدرت میکنم
امروز هم چندین تا مسله را حل کردام
1)دو سه روز بود که هی میخواستم عکس پروفایلم رو تغییر بدهم دقیقا 90 نمشد اقا به خودام قول دادام که هر طوری که شد این کار رو انجام میدهم و وقتی که امروز انجام دادام دیدام که اشکال اپلود نشدن عکس ام یه اشکال خیلی کوچولو بوده و این اشکال رو بر طرف کردام و موضوع حل شد . و چقدر خوش حالم از این ایمان ام که در دل ناشناخته ها رفتم و چقدر هم انجام کار های جدید راحته . خدایا شکرت
2)یه کاری رو مدت ها میخواستم انجام اش بدام اما تنبلی میکردام و انجام اش نمیدادام اما اعلان اون کار دارم انجام میدام
3) یه چیزی رو مدت ها میخواستم از کسی بپرسم که میتونست کارام رو خیلی راحت بکنه امروز رفتم اون موضوع را پرسیدام و اعلان کارام حل شد وای که چه قدر کارام راحت شده
3)یه کار دیگری هم مدت ها بود انجام نمیدادام و هی پوشت گوش مینداختم اقا امروز رفتم توی کار حل اش و این کار هم داره انشاالله داره حل میشه
خدایا شکرت برای این حس خوب برای خدای جون ام که همیشه در کنار ام هست و برای خودام و برای استاد دان خیلی خوبم که دستی از خداوند هستیدو سپاسگذارم برای شما دوستان خوبم
خدایا شکرت
در پناه خداوند وهاب شاد پیروز ثروتمند و سعادت مند باشیم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز دل و مایکی خوش قلب و دوستان گلم
من دیروز یک تجربه فوق العاده عالی داشتم و از خدا خواستم که روی نشونه امروز من کلیک میکنم و خودت یک فایلی بیار که این تجربه و آگاهی رو اونجا بنویسم.
این فایل دیشب اومد و دیدم و کامنت های برگزیده رو خوندم گفتم این قسمت دیدن داره و دیدم و کلی لذت بردم و کلی از آگاهی که بچه ها از این فایل در آورده بودن بیشتر لذت بردم.
بعد گفتم ننویسم شاید ربط نداشته باشه به این قسمت ولی امروز خدا گفت مگه از من نشونه نخواستی بهت نشون دادم حالا تویی که باید انجام بدی.
من یک نرم افزاری رو پیدا کردم که تریل های هر شهر و نقطه و مکانی که توسط افراد ثبت شده رو نشون میده
یک تریل بود که خب از تو جنگل کاملا دست نخورده و وحشی بدون حیوون بود
خب یک قابلیتی داره که میتونی بگی این تریل رو به gps یا گوگل مپ گوشیم بفرست و راهنماییم کن کجا برم که قابلیتش قفل بود یعنی باید بهاشو پرداخت میشد.
خلاصه رفتم با هر نوع نجوایی که از طرف شیطان میومد که بابا میوفتی میمیری خفتت میکنن و …. رفتم
تازه اینو بگم که من محصول 12 قدم رو نخریدم ولی اینقدر تعریفشو شندیم از بچه ها و استاد و تمرین ستاره قطبی و اینقدر برام جذاب شده بود که خدایا این ستاره قطبی چیه میخوام منم بدونم و انجام بدم که توی یک فایل ( گفت و گو استاد با دوستان 24 ) و کلی نشونه های قبلش فهمیدم قسمتیشو که چیه این ستاره قطبی و همین رفتن تریل هم با استفاده همین ستاره قطبی شد
شب قبلش و همون صبحش نوشتم که آقا میخوام این تریل رو برم که 12 کیلومتر بود سربالایی عجیب و سرازیری .
خلاصه رفتم و به جایی رسیدم که این تریل میره تو جنگل و جاده مشخص نداره و نمیتونم مسیری که اون شخص قبلا این تریل رو رفته رو پیدا کنم و همونجا گفته شد بهم که خب خودت مسیر جدید برو برگشتم عقب و جاده اصلی رو رفتم و به دوراهی رسیدم و از اونجا شروع شد گفتم خدایا خودت بهم بگو کدوم وری برم و جی پی اس گوشیم بود رفتم تو جنگل و خیلی جالب بود نجواهای شیطان اصلا لال شده بود یعنی اینقدر من تو ذهنم میگفتم خب خدا الان از کجا برم و دنبال نشونه بودم که اصلا جایی برای نجوا نمونده بود و نشونه ها به شکل تار عنکبوت با عنکبوت هیولا یه جا برام بولد میشد یا صدای پرنده یا یه جا پای چپ یا راستم خالی میکرد یهو میگفتم اها از این ور برم چشم شاید این نشونه ها همش بودا ولی یک جاهای خاصی برام بولد میشد که اها این منظورش اینه
ایمان کامل نداشتم ولی خودم تعجب کرده بودم که این مسیر رو دارم میرم و یک جاهایی بود که جی پی اس میگفت مستقیم بری به یک مسیر میرسی و هموار تره و تقریبا مثل جاده عه
میرفتم اون سمتی یهو یک پرنده از یک سمتی میخوند یا یک عنکبوت با تارش میدیدم و میفهمیدم اون وری نباید برم و با خودم میگفتم جی پی اس اینو میگه بعد باز میگفتم به خدا ایمان داری یا جی پی اس بعد از اون مسیری میرفتم که نشونه ها میگفت و فقط یک بار از این مسیر ها رو برگشتم پشتمو نگاه کردم دیدم پسر اگه از اون یکی مسیر میرفتم بیچاره میشدما کلی از این علف های تیغ دار و شیب تند و… بود که اگه میرفتم قشنگ عذاب میکشیدم.
خداروشکر میکنم که این تکامل ام رو طی کردم و یکی از بزرگترین اتفاق زندگی ام رو رغم زدم خب من ساعت 4 رفتم و رفته رفته داشت غروب میشد ولی نمیدونم چرا برا خودم جالب بود که اصلا نگران نبودم اصلا این فکر نیومد ( یک یا دو بار اونم برای 30 ثانیه) که گم بشی یا شب بشه ،جنگل توهماش حرف دیگران و… فقط میرفتم و با خدام بودم
اتفاقا به تاریکی هم خوردم ولی خب رسیده بودم به زمین های کشاورزی و جاده خاکی و جلوم یک سگ گله بود که خیلی سر و صدا میکرد و خب من دور بودم و تو مسیرم بود و گفتم کار نداره با من میرم رد میشم ازش ولی از دور این حرف قشنگ بود ولی هرچی نزدیک تر میشدم حس ترس داشت میومد که بابا سگه گله تیکه پاره میکنه منو و میدونستم باید ایمانمو نشون بدم و برم جلو و نترسم و داشتم میرفتم و خب ترسه هم داشت میومد و یهو حس میکنم خدا بود نمیدونم که گفت برو جلو نترس ایمانتو نشون بده و رفتم صدای غرر غرر کردن سگه رو میشنیدم و یهو این ایده به ذهنم اومد که با دهنم صدا در بیارم و یه کاری کنم برم و گفتم هیشت هیشت چنین صدا و سگه اصلا ساکت شد از جاده رفت کنار اصلا یک حس خفنی بهم دست داد که خدایا چقدر تو درست میگی چقدر دل هارو نرم میکنی چقدر تو جهان رو مسخر ما میکنی ، و برام این خیلی جالب شده بود که تو روز نمیترسیدم اصلا ولی شب بود با اینکه مسیر جنگل نداشت و زمین کشاورزی بود ترس داشت و مطمئن شدم که ترس همش توهمه از ناشناخته ها ، ندیده ها ، تجربه نشده ها.
رسیدم به شهر ، تاحالا فکر کنم اینقدر از دیدن شهر خوشحال نشده بودم ولی یک اتفاقی درونم افتاده بود،من قبل رفتن به این تریل میگفتم نکنه خفت بشم یا حیوونی چیزی حمله کنه گم بشم ، وقتی رسیدم به شهر اصلا دیگه نگران این نبودم که الان بقیه لباس خاکی منو ببینم چی میگن اصلا نگران این نبودم بقیه در مورد من چی فکر میکنن ، محکم راه میرفتم ، اعتماد به نفسم عجیب بالا رفته بود ، انگار یک دوره فشرده عزت نفس بود برام ، بعد تو کوچه دیدم یک خانوم عزیز مهربون با ماشینش میره دم هر آشغالی برا گربه ها غذا میده و حالا کار نداشتم درسته یا غلط ولی کیف کردم گفتم دمش گرم اینو نمیگه چرا غذا بدم اخه کنار آشغالی مردم چی میگن، کاری که دوست داشت رو انجام داد و من واقعا لذت بردم گفتم دمش گردم.( بازم احساس خوب کار خودشو کرد همین الان اولین کامنت اومد روی پیج جدیدم که در مورد عکس از طبیعت هست، آدم از این همه درستی قانون معجزه حس خوب میخواد دیوانه بشه ) بعد این حس خوبی که خانومه صد در صد داشت موقع غذا دادن به گربه ها به کمکش اومد یعنی من دیگه دارم قانون رو نه تنها تو زندگی خودم بلکه تو زندگی بقیه هم میبینم.رفتم سوپر مارکت آب و بیسکوییت گرفتم و برگشتم برم خونه دقیقا خانومه جلو چشم من دنده عقب اومد و یک لاستیکش افتاد تو جوب و من اگه قبل این تریل رفتن این اتفاق جلوم رخ میداد میرفتم میگفتم به من چه ولی جوری این تریل رفتن و حساب کردن روی خدا ، منو تغییر داد ، عزت نفس ام رو بالا برد ، وایستادم گفت عه ندیدم جوب رو و من راحت گفتم اشکال نداره پیش میاد و دنبال دو سه نفر بودیم که ماشین رو بلند کنند و خدا رسوند سه نفر جوون رو که ازشون درخواست کردم که ماشین رو بلند کنند و گفتن این دومین ماشینه که بلند کردیم و کل روز من با خدا گذشت ، عجب روزی بود خداروشکر داره این چند روزی اینجور میشه که میگم امروز روز عالی یا بهترین روزم بود باز فرداش همینو میگم.
دوست دارم بگم که خودتونو تجربه کنید دوستان یک کاری که علاقه دارین یا اگه به طبیعت گردی علاقه دارین یک مسیر ساده رو برید تو جنگل و برگردید ، خیلی واضح متوجه ترس ها ، شرک ها ، نقاط ضعف و قوتتون میشید و من قشنگ میفهمیدم که عه من هنوز کار دارم ، یه جاهایی قشنگ شرک میورزیدم و میفهمیدم قشنگ میفهمیدم و سعی میکردم که ایمانمو نشون بدم.
به قول مریم جان دست به عمل بشید ، خیلی چیزا دستتون میاد ، تازه دارم خودمو و باور هامو میشناسم.
دوست دارم استاد برای این فایل ها و الگو ها ایجاد خواسته ها و این همه زیبایی که از فایل هاتون میباره
دوست دارم خانوم شایسته عزیز که به خاطر صدای دلنشینت و خنده هات و فیلم برداری عالیت و صد البته پیاز چالت
دوست دارم مایکی عزیز که واقعا قلب مهربونشو میشد تو این قسمت حس کرد که به اون زرافه بود فک کنم که گفت عاشقتم و کلی محبت میکرد بهش
دوستون دارم دوست های عباس منشی من که کامنت هاتون عشق ان.
خدایا شکرت که یک روز دیگه فرصت زیبای زندگی کردن بهم داده شده، خدایا شکرت که توی این اتاق فرصت زیبای دیدن این قسمت زیبا دیدن این همه تنوع و فراوانی و نعمت را ببینم و لذت ببرم و تحسین کنم خالق را خالقمون را خدایا شکرت. خدایا شکرت که دو چشم دارم و یک قلبی که وصل ذهنی که هماهنگه و این در صلح بودنِ مقدس و والا و بالا خدایا شکرت
خدایا شکرت میتونم این خانواده ی بینظیر را دوباره ببینم استاد عزیز را، مریم عزیز را، مایکی عزیز را و دسترسی داشته باشم به بی نهایت کامنت ارزشمند خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایا شکرت که میتونم با توجه به زیبایی ها یعنی توجه به خدا از هر جایی که هستم فقط حالم را بهتر و بهتر کنم و یا اگر بده خوب و بعد خوب ترش کنم.
خدایا شکرت که منو به این مسیر زیبا آوردی که مهم ترین دستاوردش اینه که تو را بیشتر از همیشه در درونم احساس میکنم و نه بیرون از خودم.
مهم ترین دستاوردش اینه که فهمیدم اگر حالم خوب باشه و بمونم توی حال خوب چه اتفاقات خوب و خوب تری را میتونم تجربه کنم
مهم ترین دستاوردش اینه که فهمیدم و به این نقطه رسیدم که فقط دو راه توی هر لحظه جلوی منه اینکه یا توجه میکنم به فقر و نداری و کمبود و اینجوری دهن خودم را سرویس میکنم .. خودم با دستای خودم با فرکانس خودم و میشم همون جمله ی مصداق کسانی که به خودشون دارن ضربه میزنن از روی ضعف از روی ناآگاهی از روی اراده ی ضعیف، نداشتن ایمان .. داشتن شک و تردید .. و یا اینکه بله در همین لحظه فراوانی را میبینم و تحسین میکنم و عمل میکنم.
اره یا احساس خوب که نشون از توجه بر فراوانی هست و یا مرگ ..
با دیدن چهارپایانِ امروز یاد این آیه افتادم که امروز خواندمش ..
خداست آنکه برای شما آدمیان چهارپایان را آفرید تا بر بعضی سوار شوید و از برخی تغذیه کنید، و نیز نفع بسیار دیگر از آناه ببرید و حوائج و اغذاضی که با آنها دارید انجام دهید و بر آنها در خاک و بر کشتی ها در آب سوار شوید و خدا آیات (نشانه ها) خود را به شما در جهان ارائه داد پس کدام یک از آیات الهی را انکار توانید کرد … 79-81 غافر
سوال خوب میکنم از خودم که چقدر میتونم خدا را ببینم بیرون از خودم(توی این همه آیات)؟ .. خب پاسخش به همون میزانی هست که درونِ خودم خداوند یکتایی که رب هم هست را میبینم .. من به خدا نزدیکم خدای من همیشه آماده است که به من ثروت و نعمت هایش را اعطا کنه اینو خیلی خوب درک کردم که برای جهان هستی فرقی نداره که چقدر درآمد بخوام .. چه عددی .. چقدر نعمت بخوام .. جهان بی نهایته خدای من بی نهایته رب بی نهایته فرصت ها هست موقعیت ها هست این حرفم واسش منطق دارم .. منطقمم اینه که جهانی که رب العالمین خلق کرده براساس رشد بنا شده همه چی قراره بهتر بشه همه چی قراره بیشتر بشه همه چی توی همه چیز .. یعنی چی، بیا برگردیم به اول این جهان، جهانی که از اول وقتی میبینمش وقتی تکاملش را نگاه میکنم از همون لحظه بیگ بنگ در حال رشد هست در حال تکامل هست، خلق ما انسان ها هم تکاملش را طی کرده خلق هر چیزی تکاملش را طی کرده، زمین قبلا اینجوری نبوده زمان دایناسورها اینجوری نبود و بعدها هم اینجوری نخواهد بود همه چیز داره تکاملش را طی میکنه .. پس این رشدِ این نشون میده که همه چیز داره رشد میکنه به قول خدای درون تحسین برانگیز استاد توی قدم اول، در طول سالیان سال مردم دارند با توجه به تضادهایی که براشون ایجاد میشه خواسته هاشون هم شکل میگیره و درخواست های بی پایان به جهان هستی ارسال میشه و خداوند هم سیستمی هست که در هر لحظه داره به فرکانس ما پاسخ همیشه الرحمن الرحیم میده یعنی مثبت (این نشون دهنده ی مهم بودن اینکه چقـــدر کانون توجه مهمــه ) حالا همین درخواست ها در طول سالیان سال و رشد دنیا رشد ثروتمندان رشد حتی ثروتِ فقیرها نسبت به قبل هم بیشتر شده، امارها داره نشون میده همین آماری که امروز نگاه کردم دیدم که مثلا ثروتِ ثروتمندترین فرد تاریخ بشر مثل جف بزوس عزیز امروز و حالا به +بیش از 205بیلیون دلار آمریکا رسیده فقط برای یک نفر … این نشون میده که چقدر داره شغل ها بیشتر میشه موقعیت ها واقعا واسه ثروتمند شدن بیشتر میشه این نشون میده که چقدر افراد دارند بهتر فکر میکنند چقدر افراد خداگونه تر دارند میشد چقدر خداوند داره در جهان هستی رشد میکنه چقدر افراد رهاتر شدند چقدر افراد به سبک توحیدی بیشتر نزدیک تر شدند چقدر ظرفشون بزرگتر شده که درخواست ها بیشتر شده و پاسخ ها هم بالطبع .. الحمد لله رب العالمین. امیدوارم که داستانِ تکامل را همیشه رعایت کنم ..
بارون رحمت الهی امروز بعد از مدت ها هم اینجا بارون بارید .. خوزستان .. خداروشکر میکنم اونم توی امروزی که روزِ تولدم هست 9 مهر مقدس .. و خیلی هم باحال بود که امروز صبح که آسمون را دیدم توی روز جدید هیچ ابری نبود ولی یادمه فقط همینو گفتم عَــــه پسر ابرهاا را ببین چقدر خوشگلن با اینکه هیچ ابری نبود ( خواسته ای که به صورت فیزیکی تا اون موقع هم نبود با بیانش و این درخواست رهاش کردم) .. چند ساعت بعد از اتاقم اومدم بیرون و یک ابر خیلی بزرگ و درشت را دیدم که جلوی نور آفتاب بود و اصلا هوا تغییر کرد و چند دقیقه بعدش .. صدایی را شنیدم که خیلی وقت بود نشنیده بودم اینجا و دلم براش حسابی تنگ شده بود .. آره چند قطره بارون بود حسش کردم دستمو دراز کردم و قطره ها را احساس کردم و لبخنـــدی زدم و این عاشقونه ی خدایم را اونم بعد از این همـــه مدت توی این روز، روز تولدم را تشکر کردم .. خدایا شکرت راستش بیشتر از همیشه درک کردم که وقتی حالم خوبه به خاطر خدای منه به خاطر اینه که به شکل های مختلف دارم به زیبایی توجه میکنم همون ریشه ی در صلاه بودن، یعنی در صلی بودن یعنی توجه کردن به خدایم ..
من میدونم که خدا همه چیزِ من میدونم که خدا همه جاست من میدونم که خدا جاریه همیشه من میدونم اما گاهی وقتا فراموش میکنم گاهی وقت ها و این فراموشی بیانگیزگی میاره این فراموشی فراموشی بیشتری را بیاره که خدا همینجاست توی همین جاده توی همین حیوانات توی همین سرسبزی ها توی همین درخت ها توی همین دریاچه توی همین موسیقی زیبا توی همین بزها و آهوها و شترمرغ و شتر و زرافه و طاووس و این همه چمن و این همه خوراکی و این عشق و خنده و شادی استاد و مایکی و مریم جان این مهربانی و عشقِ فراوان، و حتی توی این ماشین زیبای سفید سانتافه توی این لباس زیبا توی این صدای زیبایی که میشنوم ..
الهی که همیشه متصل باشم و متصل باشی … آخه وقتی متصلی تو هر چیزی را اون جوری که باید میبینی و درک میکنی و حس میکنی و لذت میبری، انگاری میدونی متصل بودن مثل یک نقاشی میمونه که با زیباترین و شادترین رنگ ها داری یک طبیعت را رنگ میکنی اما وقتی متصل نیستی فقط داری با سیاه و سفید رنگش میکنی .. در حالی که وقتی اون ابرها را با آبی لاجوری میبنی .. آفتاب را زرد میبینی .. دو پرنده ی عاشق را میبینی که دست تو دست هم زیر بارون توی جنگل در حال قدم زدن هستند و سپاس گزاری .. آره میشه اینا را رنگی دید وقتی متصلی ..
وقتی متصلی احساس خوشبختی میکنی
وقتی متصلی احساس زنده بودن میکنی
وقتی متصلی احساس میکنی که داری زندگی را زندگی میکنی مثلِ یک پادشاه
وقتی متصلی احساس میکنی، احساس خوب که چقدر زورش به احساس بد میتازه
وقتی متصلی لبخندت بدون دلیل زیباترین خنده ی دنیاست
وقتی متصلی حالت خوبه نه غمی داری و نه اندوهی و نه ترسی
وقتی متصلی دوست داری همه را، همه چیز را
وقتی متصلی دوست داری قدم بزنی حرکت کنی
وقتی متصلی دوست داری به حیوانات غذا بدی تا هم خودت لذت ببری و هم اونا
و فارغ و در تایید این همه اتصال، تو اصلا وقتی احساست خوبه یعنی در مسیر درست هستی چون خدا هم آسونه و آسونی را میخواد اینو خودش توی قران گفته که نیازی به زجر کشیدن من و شما نداره .. اون یک چیز میخواد ایمان .. ایمان .. ایمان .. باور باورش کنی .. باورش کنی که میتونه از خواسته ات برزگتر باشه … و وقتی که باورش میکنی همون جوری که میتونه تو را به خواسته ات برسونه اون و اعتماد میکنی بهش اون وقته که هدایت میشی به مسیری که به همون میزان که راحت میدونی میشه، به همون مسیر راحت که به خواسته ات برسی و تجربه اش کنی ..
اما چی میشه که اتصالت ضعیف بشه و یا از تنظیم بودن فرکانست بیوفتی ؟ یا نوسان داشته باشی توی احساست؟
*کانون توجه ای که از باورهای غالب تو در هر جنبه ای شکل میگیره … خب من میدونم از کجا چرا این حالم که گاهی وقتا اینجوری میشم آب میخوره، ابشخورش را میدونم .. به خاطر همینم که میدونم مسئله از اصلِ از ریشه است باید بیشتر روی خودم کار کنم باید بیشتر روی خودم کار کنم باید بیشتر روی فراوانی کار کنم روی احساس خود ارزشی و احساس لیاقتم کار کنم.
باید بیشتر روی باورهام کار کنم.*
الان ساعت 7:13 بعداز ظهرِ اتفاقی افتاد که دوست دارم بنویسمش بنویسمش که بگم چی شد .. چه اتفاقی افتاده ..
امروز که روز تولدم هست هم چنان، روزی که بارون بارید بعد از 6 ماه توی خوزستان در حالی که تا صبحش هیچ ابری نبود هیچییی نبود ولی اومد و اونم فقط یک ابر بزرگ بود که بالا سر من بود در حالی که میتونستی یک سمتش را ببینی که اون ورِ ابر هیچ ابری نبود و فقط آسمون آبی بود اما از همون یک تیکه ابر امروز که بالا سرم بود بارون بارید اونم امروز دقیقااا .. آیا این اتفاقی بود؟ من میگم هرگز هیچی اتفاقی نیست هیچی ..
چرا انقدر گاهی وقتا شک میکنم به خدا ؟
چرا انقدر تکامل را فراموش میکنم؟ … گاهی وقتا …
چرا توی آزمایش قرار میگیرم؟ … گاهی وقتا …
چرا همیشه یک دفعه همه چیز سخت میشه و انگاری قلبم میگیره انگاری عاجز بودنم را میبینم؟
اینا اتفــــاقی نیست بخدا .. بغض گلومو گرفته ..
امروز در حالی که تا چند ساعت پیش همین تا 5 حالم اوکی نبود اونی نبودم که میخواستم و اینو خیلی خوب میتونستم تشخیص بدم که نیستم همونی که میخوام .. و صدهزار مرتبه شکر برای تشخیص این حال ..
و توی همون حال به سجده رفتم و حال دلم از همون لحظه اول دگرگون شد و شروع کردم به دیدن این قسمت و نوشتن خیلی میتونم بگم که اول نوشته اصلا حالش را نداشتم ااماا داستان ادامه دادن .. آره ادامه دادن .. گفتم خدایا از من حرکت از تو برکت .. حول حالنا کن حالِ امروز من را ..
نوشتم و نوشتم و نوشتم و نوشتم
تا اینکه یک دقیقه مونده به ساعت 7، دستِ بینظیر خدا برای من پیام فرستاد و میدونید همون چیزهایی را گفت که میخواستم، که نیاز داشتم که منو پــُر میکرد از امید و انگیزه ی اادامه ی دوباره از ساده گرفتن های دوباره و دوباره ..
” نمی دونم بعد از اسمت چی بیارم انگار نــور شدی، تحسین برانگیز شگفت انگیز خان!، میخوام امروز دقیقا آیاتی که بهش نزدیکم و به چشمم انداخت رو بنویسم .. همونا که اولین بار برات خوندم و عکس فرستادم در اینستا!، حتما نشانه محکمی است که دیروز و امروز این صفحه میاد .. چقدر قشنگه. سوگند به ابتدای روز و سوگند به ابتدای شب، که به هیچ وجه پروردگارت تو را رها نکرده … و به زودی پروردگارت به تو پاداشی عطا میکند که راضب خواهی شد، درباره نعمت پروردگارت سخن بگو و ان را بازگو کن ..آیا قلبِ تو را پذیرا نکردیم؟ همراه سختی آسانی است، و به راستی با سختی آسانی ست، و تنها به پروردگارت امید داشته باش و با تضرع از او درخواست کن | سوره ضحی و انشراح ”
اتفاق باحال بعد از این پیام این بود که خداوند پدر و مادر و برادر و پسر خاله ام که رفته بودند خرید واسه خونه نزدیک به 2 میلیون تومان خرید کردند و همون لحظه رسیدند خونه! در واقع با کلــی نعمت .. که حالا من فرصت داشتم که یکی یکی به خاطرشون از خداوند سپاس گزاری کنم. that I did it.
یک چیزی الان به یادم اومد که دوست دارم اینم بنویسم … من ثروت را واسه چی میخوام منظورم پول را .. واسه لذت بیشتر دیگه ..
من خواسته ها را واسه چی میخوام .. واسه لذت بیشتر دیگه . واسه تجربه های بیشتر دیگه ..
اما خودِ اون خواسته وقتی دارم بهش فکر میکنم اون خونه اون ماشین اون فلان وسیله اون موفقیته اون منو ارضا نمیکنه منو پر نمیکنه اون فقط به نظرم وسیله ای هست برای اینکه با اون تجربه پرتر بشم و ظرفم را بزرگتر کنم و به خودم به ذهنم بگم که ببین الان دارم تجربه اش میکنم یک روزی میگفتی نمیشه ولی الان شده ببین پس حالا که این شده بزرگترش هم میشه .. در واقع این خواسته واسه این بوده که قدرت خلق کنندگیم را بیشتر و بیشترش کنم به باورهام عمق ببخشم.
در واقع با رسیدنم به خواسته احساسم بهتر نمیشه، بلکه با احساس بهترم من به خواسته های بیشتری میرسم .. ایناا خیلی با هم فرق دارند.
من حالا بیشتر از همیشه ثروت را منبع ثروت را درک کردم که درونِ منه .. راستش هیچی و هیچ کسی جز خدا منو آروم نمیکنه حتی حتی وقتی دارم تجسم میکنم که بهترین ماشینی که میخوام زیر پام باشه و یا پولدار بیلیون دالری باشم .. پول و ثروت بهم آرامش بیشتر میده، اعتماد به نفس و عزت نفسم را بیشتر میکنه اما میخوام بگم اون اون یا اینجور این این این چرا که نزدیکه این .. ولی اون کلمه ی اشاره به دوره .. ولی خدا نزدیک واقعا از رگ گردن بهم نزدیک تره .. همینجاست توی قلبِ من همینجاست .. فقط من باید بیشتر ببینمش .. فقط من باید نشانه هاش را ببینم و تایید کنم و سپاس گزار باشم ..
توکل بر خدا ..
خودم را میسپرم به خدا ..
من اینجام به خاطر خودش ..
تسلیم و مطیع امر خدایم هستم، امیدوارم که خداوند من را به راه راست به راه راستی که به ان ها نعمت روز افزون و مهم تررر ایمان روز افزون اعطا کرده هدایت کنه و نه مسیر گمراهان. آمین
دوستون دارم
مریم جان سپاس گزارم برای این قسمت تحسین برانگیز عاشقتمم خداروشکر میکنم به خاطر قلب مهربون و ذهنِ در صلحت و اراده ی قوی ات .. آفرین
و از خوندن کامنت هات و رابطه و اتصال فوق العادت با رب جهان حس آرامش وصف ناپذیری وجودم را فرامیگیردد
خدا رو شکر برای خوندن نوشتار زیبات خدا رو شکر برای بودنت و بودنم
خدا رو شکر
دقیقا امروز هم نم نمی دل انگیز و شادی آور بارون بارید ممنونم از خدا که هدایتم میکنه که با منه و یاریم میکنه و بهم یاد میده سپاسگزار تر بودنو از طریق دستاش
چقدر آگاهی داشت این دلنوشتت و این طبیعیه چون از خدا خط میگرفتی ن از ذهنت
چقدر از نوشتههات رو کپی کردم چون واقعا ناب و محشر بودن
واقعا نمیدونم چن بار اشک ریختم و گوشی رو گذاشتم کنار ولی…. چقدر خدا سریع پاسخ میده، چقدر کنارمه، چقدر منتظر نشسته فقط من بگم این جوابش چیه و اونو باید چکار کنم اونم تو کمتر از 5 دقه بگه بیا… تو فقط آرام باش و نگران نباش و همینطوری کنار خودم باش و لذت ببر من خودم برات اکی میکنم، خونه، ماشین، پول، سلامتی، رابطه، شادی، عشق و…. اینا معمولی ترین چیزهاییه ک من تو این مسیر بهت میدم فقط تو آرام باش و لذت ببر
محمد جان دوست دارم ک جلوی این آگاهی و جریان الهی رو نگرفتی و با جاری کردنش هم اتصال خودتو قوی کردی هم مارو ️
سلام محمد رضای عزیز .. منم چشمام بارونی شد عزیزم .. اروم تر از همیشه شدم .. منم درست عین خودت همین صبح داشتم کامنت های اخرین فایل روی سایت « تصمیم گیری احساساتی » را میخواندم و تو کامنت سعیده جان جانان، دو مورد برای ستاره قطبیم احساس کردم باید باشه،
1. چه باورهای قدرتمندی خدا جون تو که همه چیزو میدونی همهی مسائل و راه حلشون را بهم بگو چه باورهای قدرتمندی را باید بسازم توی حوزه کاریم که ببین بدووم با سرعت و قدرت و اراده بیایم محتواها را تولید کنیم کانال یوتیوب را به درامد زایی برسونیم .. بزنیم بترکونیم .. بشیم ماشین درست کردن تولید محتوای مفید فقط ؟
2. چی میشه چه باورهتیی باید داشته باشم که ذوق و شوق فراوانی برای پول خلق کردن برای درامد دلاری داشته باشم خدا جون
یکم این روزا دو هفته اخیر اون اولویتی که اولویت بود نبود!! و داشتم کش میدادم و پریروز به خودم اومدم و دیدم دارم نشتی میدم دارم خودمو دور میکنم از نعمتهای بیشتری مه کاملا لیاقتش را دارم ولی دارم جا میزنم جلو نمیرم یک پا رو گاز یک پا رو ترمز … خلاصه
همین امروز این دو مورد تو ستاره قطبیم نوشتم .. حالا دیروزم که اومدم توی سایت اون تیک ابی را دیدم ولی حسم نبود بخوانمش الان ..گفتم سر فرصت و مکان مناسب.
امروز دوباره بعد از کامنت سعیده جان چندتا کامنت عالی دیگه خواندم و بعدش گفتم بذار بریم پیام چی برام اومده ( اموجی ذوق و شوق، ممدرضا) و بعد اومدم دیدم یک گل آقایی یک عشقی خداااااا اومده برام صاف دوباره نوشته .. اههه خدای من اه خدای من …
و این چه هدایتگره محمدرضا
دیوانه اممم دیوانه امم پسررر
چی بگم .. خدای من
میدونی؟!
پاسخم توی خود کامنتم که روز تولدم بهم کفت و نوشتم، دیدم و خواندم ..
و میدونی به کجا رسیدم محمد رضا؟
.
.
.
بازم به خودش
انگیزه باید الهی باشه .. باید بدونی هر لحظه که تو اویی و او، تو …
باید بدونی که عاشقته و حواسش بهت هست دوست. داره تو منجر به رشد بیشتر جهان بشی که از رشد خودت شروع میشه چون تو داری تجربه میکنی و تویی که اومی و این بازی تو جانم ..
محمدرضا صمیمانه ازت تشکر میکنم نمیدونم دنبال چی بودی که به این قسمت هدایت شدی نمیدونم چطور نمیدونم چطور و چرا اومدی سکت کامنت من .. و نمیدونم چرا تا اخر خواندیش و نوشتی برام حس و حال دیوانه کننده اتو
امروز احساسم گفت که کامنتایی که توی دوره نوشتم رو اینجابازم بفرستم چون دوستای عزیزی که توی دوره قدم نیستن نمیتونن کامنتارو بخونن و بخاطر اینکه ایمان دوستای عزیزم قوی تر شه دوست داشتم این نتایجی که به لطف خدا داشتم اینجاهم به اشتراک بزارم??
سلام استاد جونم الهی که همیشه سلامت و پراز عشق خداباشین??
استادجونم از بعد از مهاجرتم خیلیی اتفاقات و نتایج عالی تو زندگیم داشتم شکرخدا…
استاد اسفند ماه که دوره ی ۱۲قدم رو شروع کردین خیلی دلم میخواست که تو این دوره باشم مخصوصا زمانی که تو فایل مقدمه گفتین این دوره واسه کسایی هست که میخوان بنز داشته باشن درخواستش رو دادم و میدونستم که خداوند هدایتم میکنه
استاد حقیقتا اون زمان مبلغی پول تو حساب داشتم ولی تو مدار نبودم و ظرف وجودم کوچیک بود و میترسیدم که کم بیارم و میگفتم حالا بعدا میخرم.
استاد جونم خدای رحمانم ظرف وجودم رو بزرگ کرد خیلی تو مدار ۱۲ قدم قرار گرفتم نشونه هاش میومد همش با بچه های قدم صحبت میکردم و دورهمی میرفتم ولی باز تو مدار دریافت نبودم..
به لطف خدا هفته ی گذشته یه سفر برام پیش اومد و باید میرفتم دادگاه برای پرونده ی مهریه و جهیزیه استاد این سفر منو بزرگ کرد وقتی رفتم از خدا هدایت خواستم رسیدم دادگاه نمی تونستم تو اون محیط باشم شروع کردم با خدا حرف زدن و نوشتن گفتم خدایا هدایتم کن،خدای هدایتگرم بهم گفت برو ببخش نجوا اومد که نکن ولی شکرخدا قدم برداشتم و رفتم تمام وسیله هام رو بخشیدم و گفتم گذشتم ازشون خدا بهترینش رو بهم میده مثل استاد عشق جانم که با یه ساک تازه با زن و دوتا بچه اومد تهران منم شاگرد همون استادم،خدا به استادم داد به منم میده وااای استاد چقدر سبک شدم وقتی بخشیدم پرونده هام رو شکرخدا مختومه کردم…همین که بخشیدم بوووم بووووم معجزه پشت هم اومد…
استاد یه مبلغ پول بعداز بخشش به لطف خدا به حسابم واریز شد پولی که ازش کامل گذشته بودم خودشون تماس گرفتن که شماره حساب بده واریز کنیم به حسابت??
موقع مهاجرت پدرم گفت تو دیگه دختر من نیستی و اسمت رو خط میزنم ولی استاد اون شب هدایت شدم به خونه ی بابام، بابام فهمید که اومدم شب از بیرون غذا آورد و کلی تنقلات برام خریده بود باهام روبوسی کرد اصلا هم چیزی ازم نپرسید من اون شب تو خونه ی بابام کنار داداشام فقط احساس خوب داشتم و وجه شاد و مثبت خانوادم رو دریافت کردم تازه بابام خودش منو اورد ترمینال و تو راهم بهم زنگ زد که رسیدی مراقب خودت باش??
استاد جونم من ۲ ماه پیش قدم اول رو تو قسمت سبدخرید پروفایلم سیو کردم و درخواستش رو دادم تو راه داشتم فکر میکردم که اون پول که به حسابم واریز شد برای خرید دوره هاس داشتم ازخدا میپرسیدم که خدایا هدایتم کن قدم اول رو بگیرم یا عزت نفس یهو دوست عزیزم بهم میام داد و اسکرین فرستاد که قدم اول روخریدم و از چکاپ فرکانسی گفت..
وااای استاد نمیدونین چه حالی شدم خدای رحمانم ظرف وجودم رو بزرگ کرد خودش پول دوره رو برام فرستاد و بهم گفت که حالا برو تو دوره الان وقتشه??
به لطف خدا منم به دوره و دریافت این اگاهی های ناب هدایت شدم استاد خیلییی برام شیرینه خیلیییی??
استاد دیشب که چکاپ فرکانسی رو انجام میدادم دیدم تغییرات داشتم تازه با فایل های رایگان…
استاد من درخواست کرده بودم که با لپ تاپم دوره ی قدم رو تو خونه ی خودم در حالی که داره بارون میاد و ویوی خونم روبه طبیعته گوش میدم دیشب دیدم خدای من همه ی اینارو خلق کردم خدای رحمانم همه رو بهم داده لپ تاپی که تجسم کرده بودم و درخواست داده بودم دوره قدم اول و تو خونه ی خودم و تنها….بارونم میومد ویوی اشپزخونم هم روبه کوه و طبیعته…
استاد ایمانم هرلحظه داره قوی تر و قوی تر میشه????
خدایا شکرت که هدایتم کردی و منم عضو این هدایت شدگان مسیر نور خدا و سرسبزی و زیبایی هستم…
استاد خیلیییی دوست دارم الهی همیشه سلامت باشی
سلام استاد عشق جانم،سلام دوستای همفرکانسی عزیزم?
استادجانم اخه با ما دارین چیکار میکنین بخدا داشتم دیوونه میشدم از این همه آگاهی چقدر خودمو اذیت میکردم من،،چه باورهایی داشتم من…خدایاشکرت که هدایتم کردی شکرت?
استاد جانم از معجزاتم میخوام بگم رد پای عشق میخوام بجا بزارم..
تو کامنت قبلیم نوشتم که رفتم و تمام وسایلام رو بخشیدم و پروندم رو مختومه کردم و ایمان به روزی رسان بودن خدای رحمانم داشتم و واقعا استاد احساسم خوب بود از داشتن همون فرش و وسیله هایی که داشتم لذت میبردم و در لحظه بودم همش میگفتم خداوند از راهی که فکرشم نمیکنم برام میرسونه…
و تو این تایم من یه ترمز داشتم مهمون میخواست بیاد خونم میگفتم وسیله بیاد بعد..
به لطف خدا یه دورهمی فراهم شد از بچه های قدم احساسم گفت بچه ها رو دعوت کن تمرین عزت نفس انجام بده…به لطف خدا باوجود نجواها ولی عمل کردم و بچه ها رو دعوت کردم شکرخدا بچه ها همه اومدن چقدر عالی بود استاد جانم جاتون سبز باشه?
خداوند بهم همون روز پاداش داد خدای رحمانم باوجود این بنده های برگزیدش برام تولد گرفت با دست بنده های مهربونش بهم یه سبدگل رز قشنگ هدیه داد چقدر زدیم و رقصیدیم..خدای روزی رسانم برای مهموناش یه سفره ی پربرکت پهن کرد و درکنار هم لذت بردیم
استاد جانم این مهمونی اعتمادبنفس و عزت نفس من رو بالاتر برد که بفهمم وجود مقدسم باارزشه نه وسایل خونم و برای بچه ها که هدایت شدن به خونم این بود که ببینن خدای رحمان وقتی بهش اعتماد کنی برات خونه وهمه چی فراهم میکنه و ایمانشون قوی تر شه…
ادامه ی ماجرای بخشش وسایل و آرامش من از اینکه همه چی در زمان مناسب میاد…استاد جانم چندروز بعداز مهمونی یه تضاد برام پیش اومد که در ظاهر ناخوشایند بود ولی من چون باوردارم که هراتفاقی برام بیافته به لطف خدای رحمان برام خیرورحمت و برکته همون هم شد…
از سرکار برگشته بودم و داشتم با مادرم صحبت میکردم دیدم سرم گیج میره و هی بیشتر شد و داشتم غش میکردم که فهمیدم دچارگازگرفتگی شدم و بخاطر گازتک شعله ی کوچیکی که داشتم بودو سریع پنجره هارو باز کردم و تونستم به صاحبخونه خبر بدم به لطف خدای رحمان سلامتیم حفظ شد و حالم بهترشد و این تضاد باعث شد که برای زنده بودن و سلامتیم بیشتر شکرگزار باشم..فرداش پسرصاحبخونه گفت که خانوم امیری اجاره ی این ماه رو نمیخواد الان پرداخت کنین و برین باهاش اجاق گاز بخرین…وای خدای رحمانم شکرت من چی میتونم بگم آخه بخاطر این همه وهاب بودنت??
استاد جانم حالا نجوا اومد که گاز یا یخچال کدومش یخچال واجب تره هاااا…ولی باز از خدا هدایت خواستم و رفتم تو دی جی کالا و دیوار قیمت گرفتن و انتخاب کردن و اصلا نمیدونستم که قراره چه معجزه ایی بشه?
همون روز که رفتم بازار قیمت بگیرم حالا فقط یک میلیون و۳۰۰ داشتم?
دوستم بهم پیام داد که سمیرا اجاق گاز خریدی گفتم نه هنوز گفتش که من میخوام برم شهرستان بخاطر بارداریم و تا سال دیگه نمیام تهران تمام وسایل برقیم رو به تو میدم??
استاد جانم نمیدونستم چیکار کنم بخندم یا گریه کنم فقط سجده ی رب عالمینم رو بجا آوردم و بعدش آهنگ گذاشتم وشروع به رقصیدن و گریه کردن کردم….
آخه خدایا تو چقدر بزرگی…تو فقط برای من کافی هستی..تو برای من همه کار میکنی…?
استادجانم فایل ملاصدرا رو چندین بار گوش داده بودم ولی تازه میفهمم چی میگه…خدا به شکل نیاز تو فرود میاد…خدا به شکل نیاز تو شکل میگیره الان میفهمم یعنی چی!!
دیشب که وسایل به لطف خدا اومدن من فقط شکرمیکردم ومیگفتم خدای رحمانم خوش اومدی…به شکل یخچال،گاز،لباسشویی،جاروبرقی،تستر و آیینه اومد تو خونه ای که اونم خودشه…خدایاشکرت????
دقیقا ۲۸ روز از بخشیدن وسیله ها گذشت و خدای اجابتگرم بهم روزی و پاداش داد از راهی که فکرشم نمیکردم…
استاد جانم حتی واسه آوردن وسیله هاهم من هیچ کاری نکردم خودش هدایت کرد و دست های مهربونش رو فرستاد که باعشق بهم کمک کنن و همه ی وسایل رو برام بیارن تو خونه..
خدایاشکرت که درقلبم هستی و همه چی برام فراهم میکنی..خدایاشکرت که تورو دارم…
خدایا من جزتو از کی بخوام همه چی تو هستی…الان میفهمم همه چیز میشود همه کس را یعنی چی!!
الان میفهمم پدر میشوی مادر میشوی برادر میشوی همسر و فرزند میشوی یعنی چه!
خدای رحمانم من فقط و فقط محتاج و نیازمند تو هستم و عاشق این محتاج بودنم به تو هستم…??
استاد ایمانم هی قوی تر و قوی تر میشه…اخه با وجود این رب این ارباب مهربون و رحمان به کی میتونم نیاز داشته باشم??
سمیرا عزیز کامنت دقیقاجواب چندتا سوال من بود امشب شب تولدم بود ازالله درخواست داشتم دوره عزت نفس برام بخره واسه کادو تولدم وبا همه وجودم ازت سپاسگزاری میکردم که یه حسی بهم میگفت 12قدم ولی کمی درونم مقاوت داشت تا اینکه امروز چندتا از صفحه هارو باز کردم وهدایتی به کامنت الهی شما رسیدم دیوانه ام کرد خداروصدهزارمرتبه شکر ?
چندین جواب هایی دیگه که واقعا فقط فقط میتونم سپاسگزاری کنم خدایاشکرت بهترین کادو عمرم بود این جوابها این هدایت ها واقعا خوشحالم و سپاسگزارم ??
چقدر احساس نابی دارم با جوابهایی الهی ام ??
درپناه الله یکتا موفق ثروتمند سالم شاد وپرازاگاهی های ناب الهی باشی سمیرا عزیزم منتطر موفقیت های روز افزون هستم دوست الهی ام ???
بسیار لذت بردم از کامنت قشنگت، جدای از اینکه چقدر برام آگاهی داشت مهمتر از اون روح منو تا حدی قلقلک داد ک گریم گرفت و بزرگی خداوند، عشق خداوند و کافی بودن خداوند برام کاملا ملموس شد
فقط میگم همیشه سالم و ثروتمند باشی در پناه خودش و بیشتر و بیشتر خبرهای خوب و کامنتای قشنگ ازت بشنویم و بخونیم ️
سمیرا جان چقدر خوشحال شدم از این اتفاقات خوبی که براتون بوجود اومده وقتی متن شما رو خوندم با این احساس زیبایی که داشتین گریه کردم امید وارم هر چه بیشتر ازاین اتفاقات براتون رخ بده و به همه خواسته هاتون برسید
سلام به دوست عزیزم واقعا عالی بود من اون حستونو خیلی خوب درک کردم با خوندنش اشک از چشمام تموم نمیشه این خدای من این خدای ما این رب ما اخه چقدر مهربون و بزرگه به راستی که فقط خدا برای ما کافیست و بس
سلام سمیرا خانم واقعا تبریک می گم بابت این ایمان فعالی که به دست آوردین و خیلی خیلی از مطالبی که بسیار شیرین بیان کردی هم لذت بردم و هم درس گرفتم که منم در زندگی خودم بکار ببرم خدایا شکرت که این نتایج خیلی عالی رو بدست آوردین
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد بزرگوارم عباس منش و خانم شایسته ی عزیز دل و دوستان مهربان و خدا دوستم
??????
چه زیباست آن قدر پر از خدا شوی که با او به هر جا دلت خواست پرواز کنی ، وقتی جلوه های خدا را میبینیم که اینچنین اسرار خدا را نشان می دهند چه صحنه ی زیبایست
اگر هزاران بار از شما خانم شایسته تشکر کنیم باز هم کم است
چه قدر شگفت انگیز ، همسفر شما شدن چه لذتی دارد ،
خداوند به همه ی ما ثروتی را عطا کند که از نزدیک این زیباییها را روئیت کنیم
خدایی که چه قدر زیباست ، دیده ی زیبابین شما اساتید عزیز باعث شده ، دلمان روشن تر شود به نور خدا
??????
خدا به من توفیق داد که جلسه ی اول ستاره ی قطبی را تهیه کنم ، چه قدر مثل سایر محصولات پر بار بود ،
????
وقتی استاد روی وزنه رفتند و گفتند تصمیم دارند که وزن خودشان را ایده آل کنند من که بر اثر قرص های شیمی درمانی وزنم به ۹۰ ( نود کیلو) رسیده بود ، با تکنیک استاد عباس منش که ستاره ی قطبی بود اراده ام به لطف خدا قوی شد ،
????
محصولی که قبلاً به نام وزن ایدهآل درست کرده بودم را مجدد گوش کردم ، صبح که از خواب بلند شدم احساس کردم اشتهای من به نحو شگفت انگیز ی کمتر شده ، اکنون که برای شما می نویسم دقیقا ، بیست کیلو گرم از وزنم کاهش یافته ، و هنوز نیاز دارم که هشت کیلو گرم کم کنم ، تمام تکنیک های فایل های وزن ایدهآل ذهنی بود و من که از استاد عباس منش یاد گرفته بودم که بنویس تا اجابت شود ، هر روز می نوشتم و تجسم می کردم در عین سلامتی و تندرستی کامل به وزن ایدهآلم رسیده ام ،
خلاصه ستاره قطبی بدرخشید و ماه مجلس شد ،
تمام دوستانی که این محصول را از من خریدند ظرف مدت سه ماه بین سه تا پنج کیلو گرم وزنشان کم شده بود ،
????
حالا ببینید ستاره قطبی چگونه درخشید
خدا می داند که هیچ گونه رژیم غذایی و هیچ دارویی و هیچ ورزشی در این مدت انجام ندادم فقط با قدرت ذهن بیست کیلو گرم با تمرینات ذهنی کم کردم
?واقعا ریشه ی چاقی در پرخوری کردن نیست بلکه در باورهای ماست ?
من از قوانینی که استاد عباس منش به من آموختند یاد گرفتم در تمام ابعاد زندگی ام استفاده کنم
خلاصه هم ایمانم به خداوند زیاد شد و هم وزن من ایده آل شد
قوانین ثابت الهی هم مرا شفا داد ، هم وزنم را متناسب کرد و هم ایمانم را به خدا افزایش داد
?????
استاد عزیزم شما باعث شدید استعداد من به یاری خدای درونم شکوفا شود و محصولاتی را برای رضای خدا درست کنم که بوی خدا می دهد ، این عطر خدا ، مرا مدهوش کرده ، میان لیلایی که تازه وارد سایت شما شده بود و لیلای امروز تفاوت های زیادی از زمین تا آسمان است
??????
دوستان خوبم مداومت کنید فایل ها را با دقت گوش کنید ، رایگان یا محصولات فرقی نمی کند ، خوب گوش کنید و بهتر عمل کنید ،
استعداد هایتان شکوفا می شود ، به خدا نزدیک می شوید ، آسمان و زمین و هر چه در بین آن هاست مسخر شما می گردد به این خدا ایمان بیاورید
ذهن و روحتان را به هم نزدیک کنید ، قوانین خدا برای همه ثابت است ، ای کسانیکه که ایمان آورده اید ، ایمان بیاورید
من هم مثل شما دارم جهادی ابر می کنم برای کم کردن وزن
دو دوره با ورزش و دمنوش ۱۴ کیلو کم کردم ولی چون ریشه ی باورهام خراب بود دوباره برگشت
باور به اینکه خوردن مساوی با چاقی
الان دارم روی باورهام کار می کنم که مثل دوست استر جری هیکس با خوردن دوست باشم و از خوردن لذت ببرم و سلول های فراهوشمندی دارم که ابزار من در فتح این خاکریز هست که به عنوان مولد هستن و هر چی می خورم و می نوشم رو تبدیل می کنن به سلامتی، تناسب اندام و حس ارزشمندی.
تازه چند روز هست این جهادم رو شروع کردم و مطمئن هستم حاصل فرکانس هام و تلاش سلول های ابر قدرتم تا یکماه آینده خودشو نشون میده.
دوست عزیزم تو این زمینه اگر اطلاعاتی دارید که می تونه بهم کمک کنه خوشحال میشم در اختیارم بگذارید.در پناه الله یکتا
خانم شب خیز عزیز، خدا رو شاکر به خاطر وجود شاگردانی قوی به مانند شما که انگیزه ای می شوید برایمان، که ایمان انسان ب واسطه دیدن نمونه های موفق بیشتر بیشتر و بیشتر می شود.
خانوم شب خیز عزیز از این که در اینجا هستین و این انرژی و این ایمانتان را به زیبایی به تصو یر میکشین واقعا سپااااااااااسگذارم
دورهای بود که من با کامنت های شما شب و روزم را به زیبایی میگذراندم و چه قدر زیبا و عالی بودحالا که بعد از مدتها باز بر خوردم به کامنت شما خواستم از حضورتان در این بهشت زمینی تشکر کنم و براتون بهترین ها رو آرزو دارم
خواهر بزرگوارم جای خالی شما واقعاً تو این مدتی که نبودید در جای جای سایت و در تمام صفحاتش احساس میشد چون واقعا ما اعضای سایت به نظرات زیبای شما عادت کرده بودیم ولی بخاطر مشکلاتی که براتون ایجاد شد و مدتی حضور نداشتید مدتی این توفیق رو نداشتیم که از مطالبتون و نظرات ارزشمندتون بهره مند بشید . خیلی خوشحالم و خدا رو شاکرم که با ایمان قوی و اراده استوارتان و الطاف پروردگار و همچنین حضور همسری همراه و هم دل بیماری تون بهبود یافت و دوباره شاهد حضور شما در اینجا و همچنین سایت خودتان هستیم . امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشید چون زمین به بندگان با ایمانی چون شما نیاز دارد .
احسنت به هر ۳ شما که از حیوونا نمیترسین و با دست به همشون غذا دادین حتی به اون شترمرغ بامزه خبیس و اون شتر هیولای ماداگاسکار
خیلی دوس دارم حس قلقلک رو هنگام غذا خوردن حیوونا از کف دستم حس کنم ?
مخصوصا احسنت ویژه به مایکی شجاع و دلیر که انقدر با حیوونا راحته
احسنت به استاد که اون بوفالوعه رو خوب مدیریت کرد رسما نزدیک بود بیاد تو ماشین منهدم کنه همه چیو ??
احسنت به حیونایی که ایمان فعال داشتن و برای رسیدن به خواسته شون رو ترسشون پا گذاشتن
احسنت به شما که غذای مخصوص حیوانات رو تهیه کردین چه حالی دادین به بروبچز ??
احسنت به کسانی که همچین انیمال سافاری جذاب و خلاقانه رو راه انداختن هم با این کار به مردم خدمت کردن و هم به این مخلوقات زیبای خداوند و هم اینکه برای خودشون ثروت ساختن هم به خیلی ها نون رسوندن و هم باعث شادی روح و روان ما مسافرای مجازی شدن و هزاران فایده دیگه …
خدایا شکرت بخاطر قانون فرکانس. از بس اون آهوها و حیوونایی رو که قبلا دیدیم تحسین کردیم که به این انیمال سافاری هدایت شدیم و کلی حیوون زیبا دیدیم و این مسیر ادامه دارد به سمت زیبایی های بیشتر ?
خدایا شکرت چقدر تنوع و فراوانی حیوونا اینجا زیاده
شاخ مخملی ها چقدر جالب انگیزناک بودن ?
خدایا شکرت لب و لوچه اون شتره خیلی با مزه بود?
خدایا شکرت اون بچه آهو چقد ناز و ملوس بود
اون طاووس که واقعا جلوه ای از جمال خداونده مخصوص دوربین خانم شایسته زیبابین فشن شو برپا کرد ?
خدایا شکرت تعداد طاووس ها و آهوها چقدر فراوان بوووووود?
????????????????
یعنی حیوونایی که ما با باورای محدودمون تصور میکردیم کمیابن اینجا چقدر فراوان بودن ?
خدایا شکرت اون میمونه خودش خیلی خنده دار بود استاد با چه لهجه خفنی باهاش حرف زدین پوکیدم از خنده ?????مسواک برقی رو خوب اومدین میمونه فهمید انگار گفت نهههههه ? زبون مایکی رو هم فهمید! چند زبانه اس?
خدایا شکرت بخاطر خلق میمونا که انقد فانن?
خوکای کوچولو وسط دست و پا واسه خودشون میچریدن هم خیلی بامزه بودن ?
خدایا شکرت چقدر انیمال سافاری خلوت بود راحت تر فیلم گرفتین همه حیوونا مال ما بودن
خدایا شکرت اون دریاچه چقدر زیبا بود یه پرنده هم تنهایی واسه خوش شنا میکرد و لذت میبرد بدون نیاز به دیگران?
چقدر بع بع بزا خنده دار بود انگار خروسک گرفته بودن ??
آفرین که به هشدار روی قفس دقت کردین و به قوانین احترام گذاشتین
مایکی جون آفرین خیلی بامزه گفتی میمونه زنش میگه: من دیگه نمیخوام ببینمت شوهره میگه: کجا میخوای برم توی قفسم؟ یعنی مجبوریم همو تحمل کنیم ??
احسنت خانم شایسته چقدر تعبیر شما از حالت میمونایی که تو لاک خودشون فرو رفته بودن جالب بود که گفتین داره با بازی کردن احساسشو خوب میکنه ایول یاد بگیریم از میمونا ?
خداروشکر ما آدما آزاد و مختار هستیم چه نعمت بزرگیه اختیار که فقط انسان ازش بهره مند هست. ما انسانها نیاز نیس هیچ چیزو تحمل کنیم بلکه میتونیم احساسمونو خوب نگه داریم تا به سمت مسئله حل مسائلمون هدایت شیم?
احسنت به خانم شایسته عزیزم و مایکی جون که انقدر رابطه صمیمانه ای باهم دارین و از در کنار باهم بودن لذت میبرین
احسنت به شما سه نفر که هر کدومتون به تنهایی با خودتون در صلح هستین و چه خونواده صمیمی و رویایی رو تشکیل دادین.
آفرین به مایکی که برخلاف چند نفری که از زرافه رعنا میترسیدن و جیغ میزدن چقدر ریلکس بهش با عشق برگ داد خورد! گل برای گل ?? ??
احسنت به استاد عاشقتم با این سبک راحت لباس پوشیدنتون و زیرپوش و تیشرت چریکی تون خیلی قشنگه ?
احسنت به شما که با دیدن این حیوونای قشنگ اینهمه ذوق میکنین با ذوقین، باحالین، شادین و سپاسگزارین، ثروتمندین و مهربونین…?
الان که فک میکنم میبینم منم کم کم دارم شبیه شما میشم یعنی تو مسیرش هستم خدایا صد هزار مرتبه شکرت ??
خدایا شکرت بخاطر این سفر بینظیر و رویایی بازم ما رو به سمت زیبایی های بیشتر هدایت کن ? حس میکنم قراره برم باغ وحش
استاد سپاسگزارم بخاطر همخوانی با آهنگ شاد و مفرح اندی
احسنت به این دس فرمون راننده به شما میگن کاملا ریلکس کنسرت برپا میکنین پشت فرمون?
احسنت به مریم شایسته زیبا پسند با این انتخاب موزیکهای زیبا
احسنت به خواننده محبوب ما اندی که اکثر موزیکاش شاد و مفرح و مثبته ?
خدارو شکر بخاطر این جاده بارون خورده و باطراوت بهشتی
احسنت به مردم آمریکا که انقدر کشورشون تمیز و آباده ???
استاد جونم تو این همه غریبه تنها صدا تو بودی صدای تو صدای حقیقت بود. هم خودت خوب زندگی میکنی هم به ما یاد میدی تا خوب زندگی کنیم عاشقتم سپاسگزارتم
سلام به بزرگواران استاد عزیزم و مریم جان مهربانم و مایک دوست داشتنی ام
خدایاشکرت برای دیدن زیبایی های بی انتهای این دنیا.
قسمت اول Animalsafari رو به اتفاق بچه هام تو ماشین و در سفر بودم که دیدیم.
امروز هم این قسمت رو که داشتیم می دیدیم اصلا نمی ذاشتند ببینم و بهنیا سرش رو میاورد جلو و بعد ثنا می گفت برو کنار می خوام ببینم و بعد اون سرش و میاورد جلوی گوشی و این تضادی برام بود که سریع برم بذارم تو فلش و از تو تلویزیون و راحت همه بتونیم بدون دردسر ببینیم.???
و در همون حال و هوای خنده با دیدن این تصاویر خنده هام بیشتر شد.?
خدااای من اون ماشینه رو به شکل گورخر رنگ کرده بودند. چه زیباااا بود.???
گوزن هایی که اومده بودند و غذا می خوردند چقدر تمیز بودند.???
عزیزم مایک وقتی به گوزنه غذا داده بود دلش طاقت نگرفت و نوازشش کرد بس که اینا cute بودند.
شتر مرغه چقدر سریع غذا رو از دستتون بر می داشت.?
اونقدری سریع که من احساس می کردم از تو تلویزیون سرش رو آورده بود بیرون.خیلی محکم و قوی عمل می کرد. واقعا ایمانفعال رو استاد خوب اومدی .???
گوزن های شاخ مخملی چه زیبا بودند.
واقعا اون حیوونه که پایین پاهاش خطی روی پوستش کشیده بود و بزها با اون شاخ پیچشون اومده بودند جلو اصلا آدم تو اون لحظه نمی دونه از کدومشون فیلم بگیره.?
به چشمهاش که دقت کردم مثل رنگ سنگ چشم ببری بود و چقدر زیبا بود. ?
اینقدر که زیبایی و عظمت خداوند در کل موجودات هستی به صورت کاملا واضح مشخص هست، و این ما رو باید به درک عمیقی از بزرگی و قدرت خداوند ببره.??????
بچه گوزنه خیلی زیبا بود و اون خوک که دورش راه میرفت و یهوییبچه گوزنه کنار میرفت.?
چه جاده ی زیبایی و چه طبیعت زیبایی رو هم برای حیوانات و هم برای انسانها درست شده بود تا همه لذت ببرند.?
خدایا برای دیدن این طبیعت فوق العاده زیبا و بی نظیر و برای دیدن این حیوانات پاک و زیبا شکرت.
و رسیدید به اون شتره وقتی استاد گفتید یه بیا از پایین بگیرش و گفته بودید هیولای ماداگاسکار ، من کلی خندیدم.?
خداای من غذا از دستتون افتاد وگفتید oh sorry ???
خداای من برای خنده هام شکر.???
ای جااانم تا لحظاتی نگاهتون می کرد وقتی که دیگه از پیشش رفتید.?
باز هم دریاچه و درختان دورش که زیبایی این محیط رو صدچندان کرده بود.
طاووس زیبا عروس پرنده ها چقدر من دوسش دارم و پرهای رنگارنگی که از هر طرفش رنگ خاصی رو نشون میده و وقتی نور بهش برخورد می کنه از یک طرف بنفش و از طرف دیگه سبزآبی و از طرف دیگه آبی لاجوردی .?
باورتون میشه من قبل اینکه این فایل و ببینم داشتم به پرهای طاووس تو گذان خونه مون نگاهی مینداختم و گفتم خدایا شکرت چقدر دیدن این پرها حس خوبی بهم میده.?
و امروز هم خود طاووس رو دیدم که مثل بادبزن پرهاشو باز کرده بود و رنگ این پرها آرامش میده چون هر روز من این پرها رو تو گلدان خونه مون جابجا می کنم و از این کار لذت میبرم.?
مریم جان خودتون که از نزدیک دیدید که این پرها چقدر زیباست حتی وقتی که به باغ وحش رفتم هم از دیدنش سیر نمی شدم.??
خدایا تو چه نقاش ماهری هستی که به این زیبایی این پرنده ها رو نقاشی می کنی!!!!???
استاد طبق معمول شوخ طبعی تون با اون میمون خیلی با حال بود و کلی دوباره خندیدم.?
نوشته ی اون تابلو هم جالب بود:
Quite please do not tease the baboons
بچه زرافه ?چقدر زیبا بود اون خانمه با اینکه انگار می ترسید اما باز هم دست از نوازش کردن بر نمی داشت. چه جسارتی آفرین به این ایمانش .
و رسیدیم به بخش شیرین فایل با آهنگ اندی جان و هم خوانی استادجان و جاده های باران زده و طبیعت دل انگیز اطرافش که زیبایی این فایل رو بیشتر کرده.??
استاد عاشق اون خواندنتونم و راحت و با آرامش پشت فرمان RV می خونید و حس و حال عالی رو برای خودتان و مریم جان و مایک عزیز ایجاد می کنید.?
زنده باد به همتون که باعث شادی هزاران انسان هستید.??????
سلام سلام، هزارتا سلام به مریم جانم استاد خوبم مایک دوست داشتنی و تک تک مسافران این سفر به سوی آگاهی.
خدایا میخوام اول از تو سپاس بگم که منو باز هدایتم کردی به آگاهی های ناب و شیرین
به مسیر درست
به راهی که به سوی خودِ خودته.
مریم عزیزم عکس زرافه ناز و خوشگل رو در قسمت 7 سفرنامه گذاشتی
در قسمت 55 که مروری بر قسمت های بعدی بود، از غذا دادن به زرافه و شترمرغ و … بود برامون فیلم گرفته بودی و مخصوصاااا اون طاووس خوشگل که پرهاشو گشوده بود.
در قسمت 85 از ورودتون به animal safari یه قسمت جذاب و رویایی آماده کردی، و نوشته بودی ادامه دارد و من ایمان داشتم که قطعا قسمت بعدی هم قرار میگیره.
آخ جوووونم بازم یه قسمت جذاب و دوست داشتنی این بار در قسمت 92.
خدایا شکرت خدایا شکرت.من با دیدن همین حیوانات دوست داشتنی، از اینکه شماها چقدر اینارو دوست دارین
چقدر با آرامش بهشون غذا میدید
چقدر احساااااااس عالی دارید وقتی درکنارشون هستید
وقتی کنارشون بودین به فکر کثیف شدن و خراب شدن ماشین نبودید.
من این آگاهی هارو یاد گرفتم.
و الااااااااان میبینم که وقتی من تغییر کردم، وقتی من نگاهمو به حیوونا عوض کردم، و تونستم خیلی بیشتر از قبل به ترسی که از حیوانات داشتم غلبه کنم
میبینم حیوونا منو بیشتر دوست دارن
حتی وقتی کنارشون هستم اونا خیلی آروم و مهربوونن
اصلا بهم ابراز عشق و محبت میکنن.
یه گربه پشمالو و نارنجی دقیقااااا شبیه گارفیلد توی پارک محلمون هست که همیشه خابالو هست، دقیقا جمعه که من پیاده روی میکردم و کلی احساس عالی داشتم این گربه ناز و خوشگل وقتی منو دید کلی میو میو میکرد، بعد گفتمممم ععععع ااین همیشه خواب بوداااا، حتی چشماشم همیشه نیمه باز بود.
گفتم بلههه قانون داره جواب میده.
یا یه مورد دیگه ما به جایی هدایت شده بودیم که کلی قوچ و بز داشت، اصلا من نمیدونستم اونا اونجا هستن بعد دیدم خودشون به سمتم میان و بهم میگن بیا مارو ببین.
و حتی پرنده هایی که اسمشم نمیدونم فقط میدونم که باهام حرف میزدن و خیلییییی زیبا بودن خیلیییی.
و….
واقعا همینجاست که میگم هر قسمت این سفرنامه یه کتابه.
کلی درس با مثال های واقعی و عینی.
خداجونم شکرت.
که با دیدن این قسمت روند تکاملیم رو بهم یادآوری کردی
که بهم بگی این اتفاقات و تجربه هایی که داشتی حاصل باورهای خودت، تمرکزت بر زیبایی ها، و تغییر زاویه دیدت به جهان اطرافت بوده.
که اینا یه شبه به وجود نیومده
آروم آروم و قدم به قدم به وجود اومده.
دقیقا به شیوه 12 قدم.
چقدر این animal safari برای من جذابه، پر از رنگه، پراز قشنگی.
شاخ مخملییییی؛ وای خدای من گوزنی رو ندیده بودم که شاخاش مخملی باشه.
آخ آخ اون دو ردیف خال های سفید اون آهو با چه دقت و نظمی کنار همن.
واااای خدایا خلقت بینظیرت رو شکر.
پیش خودم گفتم خدایی که مخمل های به این قشنگی برای شاخ گوزن، این خال هااااای رویاایی سفید برای این آهو گذاشته پس قطعا میتونه زندگی من رو هدایت کنه به سمت خواسته هام.
اون طاووس ها چه زیبایی خیره کننده ای داشتن، یکیشون چههههه سفیددددد بود.
در قسمت 55 وقتی به طاووس رسیدین این آهنگ “ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی” خونده شد و چه هماهنگی داشت با گشودن پر طاووس.
دقیقا این طاووس با گشودن پرهاش و نشون دادن زیباییش و نوازش چشمای ما داره ذکر خداوند رو میگه.
سلام به استاد عزیز و گرانقدرمون، مریم شایسته عزیز و مایک دوستداشتنی.
امشب یه خبر خوش آوردم و میخوام این نتیجه رو با شما هم به اشتراک بذارم.
بعد از هدفی که برای خودم تعیین کرده بودم که همون کاخ ویلایی بود که قبلا توی پروفایلم بود، به مدارهای بالاتر رسیدم، ولی انگار یه دفعه همه چی قفل شده بود… یه ندایی از درون به من میگفت که تو عزت نفس پایینی داری، تو اول عزت نفستو درست کن بعد برو سراغ اهدافت…
بعد از دو روز فکر کردن به این نتیجه رسیدم که هرجا که پا میذارم، رد پای خود کم بینی، بی لیاقتی و بی ارزشی از خودم به جا میذارم و در عین حال توقع دارم که بقیه عاشقم باشن و باهام به خوبی رفتار کنن.
شروع کردم تو این چند هفته به کار کردن روی خودم و طبق الهامات درونیم، نشستم و توی دفترچه یادداشتم دو تا ستون درست کردم، تو یکیش ۱۰ تا ویژگی مثبت ظاهری، و تو اون یکی، ۱۰ تا ویژگی مثبت باطنی برای خودم نوشتم. و هر روز اونها رو میخوندم و تو دفتر سپاسگزاریم بابت داشتنشون از خداوند متعال سپاسگزاری میکردم.
تا اینکه چند روز پیش یه ایده به ذهنم رسید که این ویژگیها رو توی یه ورق کِلاسور، مرتب و خوانا بنویسم، انگاری که یه مطلب مهمی رو توش نوشته باشم؛ (یعنی من اینقدر با ارزش و مهم هستم که حتی خصوصیاتم هم باید توی یه ورق شیک و پیک باشه) و اون رو جلوی خانواده همسرم با صدای بلند بخونم، اون هم در شرایطی که اونها اصلا به هیچ وجه از این کارا و کلا مثبت نگری و این حرفا بشدت مخالفن و نه تنها مسخره میکنن بلکه شاید عصبانی هم بشن…
و خلاصه تو این دو سه روز خیلی با خودم کلنجار رفتم که این کارو انجام بدم. البته نجواهای ذهنی به سراغم میومد و میگفت:
?این کارای مسخره چیه و اونها بلاخره دعوات میکنن?
(این رو هم بگم که قبل از شروع کار کردنم روی خودم برای افزایش اعتماد بنفسم، ماه پیش عکسهای کاخ ویلای ۸ میلیاردی رو به همشون نشون داده بودم و همشون بهم میگفتن تو داری تخیلی فکر میکنی، تو رویایی هستی و از این حرفای پوچ…)
ولی بالاخره دیشب انجامش دادم. دیشب ورق کلاسور رو برداشتم و رفتم تو دل ترسهام و به ذهن شیطانیم گوشزد کردم که:
?هر چی که تو میگی، باید بر عکسشو انجام بدم، اگه تو میگی مسخرهات میکنن، پس حتما استقبال میکنن، بعدشم نهایتش اینه که بعد از خوندنش، فکر میکنن من یه آدمی هستم که تو رویا و توهم زندگی میکنه ، و نمیخوان که بُکُشن منو… تازه با این کار اعتماد بنفسم میره بالا که تو جمع اظهار نظر کنم بدون ترس از تأیید نشدن و …. ?
و بالأخره شروع کردم به خوندنش… خدای من ما چقققققدر در طول زندگیمون گول نجواهای مأیوس کننده ذهنی رو خوردیم بیخود و بی جهت؟؟؟
باورتون میشه؟؟؟ من که هنوز باورم نمیشه… نه تنها استقبال کردن…. بلکه شروع کردن به گفتن صفات خوب همدیگه… خدااای من … من تونستم…. بالاخره اون غول بی شاخ و دُم رو شکست دادم و الان خیلی اعتماد بنفسم بالاتر رفته… از کارم نه تنها بدشون نیومد تازه استقبال هم کردن…???????????
یه خبر دیگه: یکی از ویژگیهای من اینه که تو زمینه گوشی و نرم افزاری نسبت به خیلیای دیگه استعداد بیشتری دارم البته حرفه ای نیستم ولی به نسبت اینکه آموزشی ندیدم، خیلی کارا بلدم و این هم توی همون لیست بود که خونده بودم و… و… و… امروز صبح همسرم اومد و گفت در شُرُف یه شغل دیگه هم هست که داره پولش جور میشه و در حال راه اندازیشه…از من خواست که در این مورد براش کانال بزنم و تبلیغ مجازی کنم براش و براش کار کنم و درصدی بهم مزد بده….
پسسسسسسسسسسسسر مخم سوت کشید……….. فقط از عزت و جلال خدا دهنم وااااا موند…… همون خصوصیتی که خودم تو لیست خونده بودم ، به من پیشنهاد شد. منی که ۴ ساله خونه دارم و کوچکترین پیشه ای نداشتم، الان بهم پیشنهاد کار شده
ببییییییییین با پا، با کله میرم تو دلش…
با تک تکتونم، با تک تک ذهنهای نجواگرتونم، میشه… هر چیزی شدنیه…دیدی شد… ????????????????????????
به خودم قول دادم که هر وقت نتیجه گرفتم بیام تو سایت و کامنت بذارم
دمت گررررررررررررررررم چه دلو جراتی داری مهتاب خانم
من این تمرینو تو پارک برای خانواده هایی که اومده بودن تفریح انجام دادم علاوه بر اینکه همشون استقبال کردن بعضیهاشون کفو سوت میکشیدن برام یادمه اولین بار که میخاستم این تمرینو انجام بدم از شدت ترس پاهام میلرزید ولی انجامش دادم میدونم چقدر اولش سخته و نجوا قویه اما بعدش فوق العده احساس شور شوق میکنی
افرین به شما که با ترس هات روبه رو شدی و تبریک میگم که نتیجه گرفتی امیدوارم هر چه زودتر به نتیجه های بزرگتر وبهتر برسی وبا ما به اشتراک بگذاری تا باور های ما قویتر بشه
واقعااا تحسین برانگیز و ستودنیه کسی که می ایسته روبه روی نجواهاش و برخلافش حرکت میکنه … ایمان میخواد .. جسارت میخواد … اراده میخواد … متفاوت فکر کردن میخواد و از همه مهم ترررر عزت نفس میخواد
عزت نفس یعنی که میدونی توووو چقدر والا و بالا و مهم ترینی ارزشمندترینی
میدونی باور داری که مهمی که اینجوری رفتار میکنی .. واسه هدفت واسه ارزش هات واسه استانداردهات
خوشحالم و خدارواز صمیم قلبم سپاس گزاری میکنم برای وجود ارزشمند خودم … خودم را با تمام تصمیم هایی که گرفتم انتخاب هایی که داشتم نتایجی بزرگ و چه کوچک گرفتم تحسین میکنم دوست دارم
وااااای عالی بود این حرکتتون، خیلی لذت بردم، خداییش کیف کردم. آفرین به شما
منم ازتون ایده گرفتم، منم میخوام این کارو انجام بدم و خصوصیات مثبت ظاهری و باطنیم رو بنویسم
خیلی قشنگ به شیطان ذهنتون گوشزد کردید که: که هرچی اون میگه باید برعکسش عمل کرد.
وافعا این نجواهای ذهن که فقط آدمو مایوس و ناامید میکنه و منم تابحال زیاد گولش رو خوردم و به شدت نیاز دارم که خیلی رو خودم کار کنم و با همین ایده ی شما شروع می کنم
لطفا و حتما نتایجتون رو به اشتراک بزارید که خیلی قشنگ می نویسید، منم میخوام وقتی نتیجه گرفتم بیام و بنویسم.
سلام دوست عزیز. بله. خیلی تأثیرگذاره. بعد توی جمع خانواده، یا بنظر شخصِ خودِ من، توی جمعی که بیشترین ترس رو دارین که مسخرهات کنن، بخونینش.
ویژگیهاتون رو حالا هر چند درصد که دارا هستید، بنویسید با یه خودکار خوشنویس، توی یه ورق شیک و پیک، بنویس، با اینکارت به کائنات اعلام میکنی که شما فوقالعاده با ارزش و مهم و با لیاقت هستی و بعد با صدای بلند بخونیدش. اینهم برای ریختن ترسها و بستنِ دهانِ زمزمهگر ذهن هست که اتفاقا دیگران هم لذت میبرند از این بایانات شما…
این اقدامات البته الهامات شخصی خودم بوده و بهش عمل کردم و نتیجه گرفتم.
دوست عزیز امروز صبح از خدا یه درخواستی داشتم و گفتم خدا جون یه راهی بزار جلوم با زبون خودم بگو من چیکار کنم تا به اون هدفم برسم.
وای خدایا سپاسگزارم ازت
اول فایل سفرنامه رو دیدم البته با کلی سپاسگزاری فکر کردم فقط باید به نکات مثبت بیشتر توجه کنم.
اما وقتی اومدم روی کامنتا زدم به ترتیب امتیاز..
کامنت مهتاب خانم اومد و شروع کردم به خوندن که وقتی صحبت از عزت نفس شد اون موقع فهمیدم که آره باید من اول روی عزت نفسم کار کنم باید احساس لیاقتمو ببرم بالا.
خدایا شکرت
الله اکبر خدا جونم من که تازه دوره عزت نفس خریدم و دارم روی خودم کار میکنم اما منتظر تیجه هستم ولی امروز فهمیدم که اوله اول باید باید باید خودم به عزت نفس بالا برسم اوضاع و اهداف خودش میاد سراغم نه اینکه من دنبالش بدوم.
خدایا سپاسگزارم
مهتاب خانم دوست عزیز منتظر کامنتتون هستم که به امید خدا اون کاخ زیبایی که پسندیدین. توی دفتر اهدافتون تیک خورده باشه و به ترتیب اهداف بعدی و بعدی.
خدایا سپاسگزارم
خدایا چقدر این سایت خدایی هست همه ذوق و شوق پیشرفت یکدیگررو داریم.
دلم نمیاد از این خونه بیام بیرون خیلی زیباست خیلی آرامش بخشه خیلی بهتر خدارو حس میکنم.
بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت عزیزانم
چقدرمن عاشق این قسمتم خیلی حیوونارودوس دارم امشب شوهرمم دید چقدلذت برد چقدرازقشنگی زیبایی حیوونا گفتیم تحسین کردیم چقدرباشماخندیدیم چقدرخاطرات قشنگمون رومرورکردیم این قسمت یه انرژی خاصی داره ک هربارمیبینم حالم خیلی خوب میشه چقدرجاده زیباست افتر رین همه چیز پاک والهی وزیباتره واستادم مثه همیشه درحال رانندگی وخوانندی وچقدرمن عاشق شماسه نفرم واگر بازم بخوام متولدشم ازاول بازم همین مسیرومیخوام همین مسیری ک باعث شدباشماآشناشم وبودن درکنارتون بهترین اتفاق زندگیم بوده وهست عاشقتووونم
چقدراین روزا باوجود کلی تضادحالم خوبه چقدر عاشق این تضاداشدم وبابتشون شکرگزاری میکنم چقدر من تغییرکردم چقدرزیبابین شدم یه مریم جدیدمتولدشه ودیگ ن تنها ازمشکلاتش ناراحتوعصبی نمیشه ک بابتشون سپاسگزاری میکنه وخوشحاله چرا چون میدونم ک اومدن منورشدبدن برای خواسته هام ب وضوح برسم وابنک حتماکلی توانایی داشتم ک اینهمه مشکلوقبول کردم اصن نمیدونم چجوربگم ولی میدونم ک میدونین چی میگم وحسم چیه؟😘
ب پایان آمداین دفترحکایت همچنان باقیست….
اهدناصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم…
ربناآتنافی الدنیا حسنه وفی الآخرت حسنه وقناعذاب النار…
درپناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید😍😘🥰
سلام سلام به استاد خوبم و خانم شایسته عزیزام و دوستان فوق العاده ام
امروز خیلی حس خوب دارم و خیلی حس قدرت میکنم چون که امروز چندین مسله رو حل کردام و اصلا به مسله های که توی زنده گی ام رخ میدهد نگاه ام عوض شده وقتی که توی فایل ها میبینم که چطور استاد و خانم شایسه عزیزام به مسایل که در زنده گی شان رخ میدهد چطور رفتار میکند در همه مسله های که در توی زنده گی شون رخ میده از مرتب کردن خانه درست کردن ابشار جسکی و………. و منم کلی لذت میبرام و اعلان من به هر مسله که در زنده گی من رخ میدهد به شکلی نگاه میکنم که کلی به من احساس خوب و هیجان حل ان مسایل در درون ایجاد میشه و وقتی که با عشق اون مسله ها رو حل میکنم کلی حس ام خوب میشه و کلی احساس لیاقت و قدرت میکنم
امروز هم چندین تا مسله را حل کردام
1)دو سه روز بود که هی میخواستم عکس پروفایلم رو تغییر بدهم دقیقا 90 نمشد اقا به خودام قول دادام که هر طوری که شد این کار رو انجام میدهم و وقتی که امروز انجام دادام دیدام که اشکال اپلود نشدن عکس ام یه اشکال خیلی کوچولو بوده و این اشکال رو بر طرف کردام و موضوع حل شد . و چقدر خوش حالم از این ایمان ام که در دل ناشناخته ها رفتم و چقدر هم انجام کار های جدید راحته . خدایا شکرت
2)یه کاری رو مدت ها میخواستم انجام اش بدام اما تنبلی میکردام و انجام اش نمیدادام اما اعلان اون کار دارم انجام میدام
3) یه چیزی رو مدت ها میخواستم از کسی بپرسم که میتونست کارام رو خیلی راحت بکنه امروز رفتم اون موضوع را پرسیدام و اعلان کارام حل شد وای که چه قدر کارام راحت شده
3)یه کار دیگری هم مدت ها بود انجام نمیدادام و هی پوشت گوش مینداختم اقا امروز رفتم توی کار حل اش و این کار هم داره انشاالله داره حل میشه
خدایا شکرت برای این حس خوب برای خدای جون ام که همیشه در کنار ام هست و برای خودام و برای استاد دان خیلی خوبم که دستی از خداوند هستیدو سپاسگذارم برای شما دوستان خوبم
خدایا شکرت
در پناه خداوند وهاب شاد پیروز ثروتمند و سعادت مند باشیم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز دل و مایکی خوش قلب و دوستان گلم
من دیروز یک تجربه فوق العاده عالی داشتم و از خدا خواستم که روی نشونه امروز من کلیک میکنم و خودت یک فایلی بیار که این تجربه و آگاهی رو اونجا بنویسم.
این فایل دیشب اومد و دیدم و کامنت های برگزیده رو خوندم گفتم این قسمت دیدن داره و دیدم و کلی لذت بردم و کلی از آگاهی که بچه ها از این فایل در آورده بودن بیشتر لذت بردم.
بعد گفتم ننویسم شاید ربط نداشته باشه به این قسمت ولی امروز خدا گفت مگه از من نشونه نخواستی بهت نشون دادم حالا تویی که باید انجام بدی.
من یک نرم افزاری رو پیدا کردم که تریل های هر شهر و نقطه و مکانی که توسط افراد ثبت شده رو نشون میده
یک تریل بود که خب از تو جنگل کاملا دست نخورده و وحشی بدون حیوون بود
خب یک قابلیتی داره که میتونی بگی این تریل رو به gps یا گوگل مپ گوشیم بفرست و راهنماییم کن کجا برم که قابلیتش قفل بود یعنی باید بهاشو پرداخت میشد.
خلاصه رفتم با هر نوع نجوایی که از طرف شیطان میومد که بابا میوفتی میمیری خفتت میکنن و …. رفتم
تازه اینو بگم که من محصول 12 قدم رو نخریدم ولی اینقدر تعریفشو شندیم از بچه ها و استاد و تمرین ستاره قطبی و اینقدر برام جذاب شده بود که خدایا این ستاره قطبی چیه میخوام منم بدونم و انجام بدم که توی یک فایل ( گفت و گو استاد با دوستان 24 ) و کلی نشونه های قبلش فهمیدم قسمتیشو که چیه این ستاره قطبی و همین رفتن تریل هم با استفاده همین ستاره قطبی شد
شب قبلش و همون صبحش نوشتم که آقا میخوام این تریل رو برم که 12 کیلومتر بود سربالایی عجیب و سرازیری .
خلاصه رفتم و به جایی رسیدم که این تریل میره تو جنگل و جاده مشخص نداره و نمیتونم مسیری که اون شخص قبلا این تریل رو رفته رو پیدا کنم و همونجا گفته شد بهم که خب خودت مسیر جدید برو برگشتم عقب و جاده اصلی رو رفتم و به دوراهی رسیدم و از اونجا شروع شد گفتم خدایا خودت بهم بگو کدوم وری برم و جی پی اس گوشیم بود رفتم تو جنگل و خیلی جالب بود نجواهای شیطان اصلا لال شده بود یعنی اینقدر من تو ذهنم میگفتم خب خدا الان از کجا برم و دنبال نشونه بودم که اصلا جایی برای نجوا نمونده بود و نشونه ها به شکل تار عنکبوت با عنکبوت هیولا یه جا برام بولد میشد یا صدای پرنده یا یه جا پای چپ یا راستم خالی میکرد یهو میگفتم اها از این ور برم چشم شاید این نشونه ها همش بودا ولی یک جاهای خاصی برام بولد میشد که اها این منظورش اینه
ایمان کامل نداشتم ولی خودم تعجب کرده بودم که این مسیر رو دارم میرم و یک جاهایی بود که جی پی اس میگفت مستقیم بری به یک مسیر میرسی و هموار تره و تقریبا مثل جاده عه
میرفتم اون سمتی یهو یک پرنده از یک سمتی میخوند یا یک عنکبوت با تارش میدیدم و میفهمیدم اون وری نباید برم و با خودم میگفتم جی پی اس اینو میگه بعد باز میگفتم به خدا ایمان داری یا جی پی اس بعد از اون مسیری میرفتم که نشونه ها میگفت و فقط یک بار از این مسیر ها رو برگشتم پشتمو نگاه کردم دیدم پسر اگه از اون یکی مسیر میرفتم بیچاره میشدما کلی از این علف های تیغ دار و شیب تند و… بود که اگه میرفتم قشنگ عذاب میکشیدم.
خداروشکر میکنم که این تکامل ام رو طی کردم و یکی از بزرگترین اتفاق زندگی ام رو رغم زدم خب من ساعت 4 رفتم و رفته رفته داشت غروب میشد ولی نمیدونم چرا برا خودم جالب بود که اصلا نگران نبودم اصلا این فکر نیومد ( یک یا دو بار اونم برای 30 ثانیه) که گم بشی یا شب بشه ،جنگل توهماش حرف دیگران و… فقط میرفتم و با خدام بودم
اتفاقا به تاریکی هم خوردم ولی خب رسیده بودم به زمین های کشاورزی و جاده خاکی و جلوم یک سگ گله بود که خیلی سر و صدا میکرد و خب من دور بودم و تو مسیرم بود و گفتم کار نداره با من میرم رد میشم ازش ولی از دور این حرف قشنگ بود ولی هرچی نزدیک تر میشدم حس ترس داشت میومد که بابا سگه گله تیکه پاره میکنه منو و میدونستم باید ایمانمو نشون بدم و برم جلو و نترسم و داشتم میرفتم و خب ترسه هم داشت میومد و یهو حس میکنم خدا بود نمیدونم که گفت برو جلو نترس ایمانتو نشون بده و رفتم صدای غرر غرر کردن سگه رو میشنیدم و یهو این ایده به ذهنم اومد که با دهنم صدا در بیارم و یه کاری کنم برم و گفتم هیشت هیشت چنین صدا و سگه اصلا ساکت شد از جاده رفت کنار اصلا یک حس خفنی بهم دست داد که خدایا چقدر تو درست میگی چقدر دل هارو نرم میکنی چقدر تو جهان رو مسخر ما میکنی ، و برام این خیلی جالب شده بود که تو روز نمیترسیدم اصلا ولی شب بود با اینکه مسیر جنگل نداشت و زمین کشاورزی بود ترس داشت و مطمئن شدم که ترس همش توهمه از ناشناخته ها ، ندیده ها ، تجربه نشده ها.
رسیدم به شهر ، تاحالا فکر کنم اینقدر از دیدن شهر خوشحال نشده بودم ولی یک اتفاقی درونم افتاده بود،من قبل رفتن به این تریل میگفتم نکنه خفت بشم یا حیوونی چیزی حمله کنه گم بشم ، وقتی رسیدم به شهر اصلا دیگه نگران این نبودم که الان بقیه لباس خاکی منو ببینم چی میگن اصلا نگران این نبودم بقیه در مورد من چی فکر میکنن ، محکم راه میرفتم ، اعتماد به نفسم عجیب بالا رفته بود ، انگار یک دوره فشرده عزت نفس بود برام ، بعد تو کوچه دیدم یک خانوم عزیز مهربون با ماشینش میره دم هر آشغالی برا گربه ها غذا میده و حالا کار نداشتم درسته یا غلط ولی کیف کردم گفتم دمش گرم اینو نمیگه چرا غذا بدم اخه کنار آشغالی مردم چی میگن، کاری که دوست داشت رو انجام داد و من واقعا لذت بردم گفتم دمش گردم.( بازم احساس خوب کار خودشو کرد همین الان اولین کامنت اومد روی پیج جدیدم که در مورد عکس از طبیعت هست، آدم از این همه درستی قانون معجزه حس خوب میخواد دیوانه بشه ) بعد این حس خوبی که خانومه صد در صد داشت موقع غذا دادن به گربه ها به کمکش اومد یعنی من دیگه دارم قانون رو نه تنها تو زندگی خودم بلکه تو زندگی بقیه هم میبینم.رفتم سوپر مارکت آب و بیسکوییت گرفتم و برگشتم برم خونه دقیقا خانومه جلو چشم من دنده عقب اومد و یک لاستیکش افتاد تو جوب و من اگه قبل این تریل رفتن این اتفاق جلوم رخ میداد میرفتم میگفتم به من چه ولی جوری این تریل رفتن و حساب کردن روی خدا ، منو تغییر داد ، عزت نفس ام رو بالا برد ، وایستادم گفت عه ندیدم جوب رو و من راحت گفتم اشکال نداره پیش میاد و دنبال دو سه نفر بودیم که ماشین رو بلند کنند و خدا رسوند سه نفر جوون رو که ازشون درخواست کردم که ماشین رو بلند کنند و گفتن این دومین ماشینه که بلند کردیم و کل روز من با خدا گذشت ، عجب روزی بود خداروشکر داره این چند روزی اینجور میشه که میگم امروز روز عالی یا بهترین روزم بود باز فرداش همینو میگم.
دوست دارم بگم که خودتونو تجربه کنید دوستان یک کاری که علاقه دارین یا اگه به طبیعت گردی علاقه دارین یک مسیر ساده رو برید تو جنگل و برگردید ، خیلی واضح متوجه ترس ها ، شرک ها ، نقاط ضعف و قوتتون میشید و من قشنگ میفهمیدم که عه من هنوز کار دارم ، یه جاهایی قشنگ شرک میورزیدم و میفهمیدم قشنگ میفهمیدم و سعی میکردم که ایمانمو نشون بدم.
به قول مریم جان دست به عمل بشید ، خیلی چیزا دستتون میاد ، تازه دارم خودمو و باور هامو میشناسم.
دوست دارم استاد برای این فایل ها و الگو ها ایجاد خواسته ها و این همه زیبایی که از فایل هاتون میباره
دوست دارم خانوم شایسته عزیز که به خاطر صدای دلنشینت و خنده هات و فیلم برداری عالیت و صد البته پیاز چالت
دوست دارم مایکی عزیز که واقعا قلب مهربونشو میشد تو این قسمت حس کرد که به اون زرافه بود فک کنم که گفت عاشقتم و کلی محبت میکرد بهش
دوستون دارم دوست های عباس منشی من که کامنت هاتون عشق ان.
همیشه شاد باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام سلام سلام
خدایا شکرت که یک روز دیگه فرصت زیبای زندگی کردن بهم داده شده، خدایا شکرت که توی این اتاق فرصت زیبای دیدن این قسمت زیبا دیدن این همه تنوع و فراوانی و نعمت را ببینم و لذت ببرم و تحسین کنم خالق را خالقمون را خدایا شکرت. خدایا شکرت که دو چشم دارم و یک قلبی که وصل ذهنی که هماهنگه و این در صلح بودنِ مقدس و والا و بالا خدایا شکرت
خدایا شکرت میتونم این خانواده ی بینظیر را دوباره ببینم استاد عزیز را، مریم عزیز را، مایکی عزیز را و دسترسی داشته باشم به بی نهایت کامنت ارزشمند خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایا شکرت که میتونم با توجه به زیبایی ها یعنی توجه به خدا از هر جایی که هستم فقط حالم را بهتر و بهتر کنم و یا اگر بده خوب و بعد خوب ترش کنم.
خدایا شکرت که منو به این مسیر زیبا آوردی که مهم ترین دستاوردش اینه که تو را بیشتر از همیشه در درونم احساس میکنم و نه بیرون از خودم.
مهم ترین دستاوردش اینه که فهمیدم اگر حالم خوب باشه و بمونم توی حال خوب چه اتفاقات خوب و خوب تری را میتونم تجربه کنم
مهم ترین دستاوردش اینه که فهمیدم و به این نقطه رسیدم که فقط دو راه توی هر لحظه جلوی منه اینکه یا توجه میکنم به فقر و نداری و کمبود و اینجوری دهن خودم را سرویس میکنم .. خودم با دستای خودم با فرکانس خودم و میشم همون جمله ی مصداق کسانی که به خودشون دارن ضربه میزنن از روی ضعف از روی ناآگاهی از روی اراده ی ضعیف، نداشتن ایمان .. داشتن شک و تردید .. و یا اینکه بله در همین لحظه فراوانی را میبینم و تحسین میکنم و عمل میکنم.
اره یا احساس خوب که نشون از توجه بر فراوانی هست و یا مرگ ..
با دیدن چهارپایانِ امروز یاد این آیه افتادم که امروز خواندمش ..
خداست آنکه برای شما آدمیان چهارپایان را آفرید تا بر بعضی سوار شوید و از برخی تغذیه کنید، و نیز نفع بسیار دیگر از آناه ببرید و حوائج و اغذاضی که با آنها دارید انجام دهید و بر آنها در خاک و بر کشتی ها در آب سوار شوید و خدا آیات (نشانه ها) خود را به شما در جهان ارائه داد پس کدام یک از آیات الهی را انکار توانید کرد … 79-81 غافر
سوال خوب میکنم از خودم که چقدر میتونم خدا را ببینم بیرون از خودم(توی این همه آیات)؟ .. خب پاسخش به همون میزانی هست که درونِ خودم خداوند یکتایی که رب هم هست را میبینم .. من به خدا نزدیکم خدای من همیشه آماده است که به من ثروت و نعمت هایش را اعطا کنه اینو خیلی خوب درک کردم که برای جهان هستی فرقی نداره که چقدر درآمد بخوام .. چه عددی .. چقدر نعمت بخوام .. جهان بی نهایته خدای من بی نهایته رب بی نهایته فرصت ها هست موقعیت ها هست این حرفم واسش منطق دارم .. منطقمم اینه که جهانی که رب العالمین خلق کرده براساس رشد بنا شده همه چی قراره بهتر بشه همه چی قراره بیشتر بشه همه چی توی همه چیز .. یعنی چی، بیا برگردیم به اول این جهان، جهانی که از اول وقتی میبینمش وقتی تکاملش را نگاه میکنم از همون لحظه بیگ بنگ در حال رشد هست در حال تکامل هست، خلق ما انسان ها هم تکاملش را طی کرده خلق هر چیزی تکاملش را طی کرده، زمین قبلا اینجوری نبوده زمان دایناسورها اینجوری نبود و بعدها هم اینجوری نخواهد بود همه چیز داره تکاملش را طی میکنه .. پس این رشدِ این نشون میده که همه چیز داره رشد میکنه به قول خدای درون تحسین برانگیز استاد توی قدم اول، در طول سالیان سال مردم دارند با توجه به تضادهایی که براشون ایجاد میشه خواسته هاشون هم شکل میگیره و درخواست های بی پایان به جهان هستی ارسال میشه و خداوند هم سیستمی هست که در هر لحظه داره به فرکانس ما پاسخ همیشه الرحمن الرحیم میده یعنی مثبت (این نشون دهنده ی مهم بودن اینکه چقـــدر کانون توجه مهمــه ) حالا همین درخواست ها در طول سالیان سال و رشد دنیا رشد ثروتمندان رشد حتی ثروتِ فقیرها نسبت به قبل هم بیشتر شده، امارها داره نشون میده همین آماری که امروز نگاه کردم دیدم که مثلا ثروتِ ثروتمندترین فرد تاریخ بشر مثل جف بزوس عزیز امروز و حالا به +بیش از 205بیلیون دلار آمریکا رسیده فقط برای یک نفر … این نشون میده که چقدر داره شغل ها بیشتر میشه موقعیت ها واقعا واسه ثروتمند شدن بیشتر میشه این نشون میده که چقدر افراد دارند بهتر فکر میکنند چقدر افراد خداگونه تر دارند میشد چقدر خداوند داره در جهان هستی رشد میکنه چقدر افراد رهاتر شدند چقدر افراد به سبک توحیدی بیشتر نزدیک تر شدند چقدر ظرفشون بزرگتر شده که درخواست ها بیشتر شده و پاسخ ها هم بالطبع .. الحمد لله رب العالمین. امیدوارم که داستانِ تکامل را همیشه رعایت کنم ..
بارون رحمت الهی امروز بعد از مدت ها هم اینجا بارون بارید .. خوزستان .. خداروشکر میکنم اونم توی امروزی که روزِ تولدم هست 9 مهر مقدس .. و خیلی هم باحال بود که امروز صبح که آسمون را دیدم توی روز جدید هیچ ابری نبود ولی یادمه فقط همینو گفتم عَــــه پسر ابرهاا را ببین چقدر خوشگلن با اینکه هیچ ابری نبود ( خواسته ای که به صورت فیزیکی تا اون موقع هم نبود با بیانش و این درخواست رهاش کردم) .. چند ساعت بعد از اتاقم اومدم بیرون و یک ابر خیلی بزرگ و درشت را دیدم که جلوی نور آفتاب بود و اصلا هوا تغییر کرد و چند دقیقه بعدش .. صدایی را شنیدم که خیلی وقت بود نشنیده بودم اینجا و دلم براش حسابی تنگ شده بود .. آره چند قطره بارون بود حسش کردم دستمو دراز کردم و قطره ها را احساس کردم و لبخنـــدی زدم و این عاشقونه ی خدایم را اونم بعد از این همـــه مدت توی این روز، روز تولدم را تشکر کردم .. خدایا شکرت راستش بیشتر از همیشه درک کردم که وقتی حالم خوبه به خاطر خدای منه به خاطر اینه که به شکل های مختلف دارم به زیبایی توجه میکنم همون ریشه ی در صلاه بودن، یعنی در صلی بودن یعنی توجه کردن به خدایم ..
من میدونم که خدا همه چیزِ من میدونم که خدا همه جاست من میدونم که خدا جاریه همیشه من میدونم اما گاهی وقتا فراموش میکنم گاهی وقت ها و این فراموشی بیانگیزگی میاره این فراموشی فراموشی بیشتری را بیاره که خدا همینجاست توی همین جاده توی همین حیوانات توی همین سرسبزی ها توی همین درخت ها توی همین دریاچه توی همین موسیقی زیبا توی همین بزها و آهوها و شترمرغ و شتر و زرافه و طاووس و این همه چمن و این همه خوراکی و این عشق و خنده و شادی استاد و مایکی و مریم جان این مهربانی و عشقِ فراوان، و حتی توی این ماشین زیبای سفید سانتافه توی این لباس زیبا توی این صدای زیبایی که میشنوم ..
الهی که همیشه متصل باشم و متصل باشی … آخه وقتی متصلی تو هر چیزی را اون جوری که باید میبینی و درک میکنی و حس میکنی و لذت میبری، انگاری میدونی متصل بودن مثل یک نقاشی میمونه که با زیباترین و شادترین رنگ ها داری یک طبیعت را رنگ میکنی اما وقتی متصل نیستی فقط داری با سیاه و سفید رنگش میکنی .. در حالی که وقتی اون ابرها را با آبی لاجوری میبنی .. آفتاب را زرد میبینی .. دو پرنده ی عاشق را میبینی که دست تو دست هم زیر بارون توی جنگل در حال قدم زدن هستند و سپاس گزاری .. آره میشه اینا را رنگی دید وقتی متصلی ..
وقتی متصلی احساس خوشبختی میکنی
وقتی متصلی احساس زنده بودن میکنی
وقتی متصلی احساس میکنی که داری زندگی را زندگی میکنی مثلِ یک پادشاه
وقتی متصلی احساس میکنی، احساس خوب که چقدر زورش به احساس بد میتازه
وقتی متصلی لبخندت بدون دلیل زیباترین خنده ی دنیاست
وقتی متصلی حالت خوبه نه غمی داری و نه اندوهی و نه ترسی
وقتی متصلی دوست داری همه را، همه چیز را
وقتی متصلی دوست داری قدم بزنی حرکت کنی
وقتی متصلی دوست داری به حیوانات غذا بدی تا هم خودت لذت ببری و هم اونا
وقتی متصلی دوست داری انفاق کنی چرا که بهت احساس خوب میده
وقتی متصلی دوست داری بنویسی، بخوانی، بنوازی، آشپزی کنی، بپزی، نوازندگی کنی، فکر کنی ..
وقتی متصلی اون تصویر بزرگه|Big Picture انگار جوون داره نیرو داره
وقتی متصلی هوشیاری اگاهی
و فارغ و در تایید این همه اتصال، تو اصلا وقتی احساست خوبه یعنی در مسیر درست هستی چون خدا هم آسونه و آسونی را میخواد اینو خودش توی قران گفته که نیازی به زجر کشیدن من و شما نداره .. اون یک چیز میخواد ایمان .. ایمان .. ایمان .. باور باورش کنی .. باورش کنی که میتونه از خواسته ات برزگتر باشه … و وقتی که باورش میکنی همون جوری که میتونه تو را به خواسته ات برسونه اون و اعتماد میکنی بهش اون وقته که هدایت میشی به مسیری که به همون میزان که راحت میدونی میشه، به همون مسیر راحت که به خواسته ات برسی و تجربه اش کنی ..
اما چی میشه که اتصالت ضعیف بشه و یا از تنظیم بودن فرکانست بیوفتی ؟ یا نوسان داشته باشی توی احساست؟
*کانون توجه ای که از باورهای غالب تو در هر جنبه ای شکل میگیره … خب من میدونم از کجا چرا این حالم که گاهی وقتا اینجوری میشم آب میخوره، ابشخورش را میدونم .. به خاطر همینم که میدونم مسئله از اصلِ از ریشه است باید بیشتر روی خودم کار کنم باید بیشتر روی خودم کار کنم باید بیشتر روی فراوانی کار کنم روی احساس خود ارزشی و احساس لیاقتم کار کنم.
باید بیشتر روی باورهام کار کنم.*
الان ساعت 7:13 بعداز ظهرِ اتفاقی افتاد که دوست دارم بنویسمش بنویسمش که بگم چی شد .. چه اتفاقی افتاده ..
امروز که روز تولدم هست هم چنان، روزی که بارون بارید بعد از 6 ماه توی خوزستان در حالی که تا صبحش هیچ ابری نبود هیچییی نبود ولی اومد و اونم فقط یک ابر بزرگ بود که بالا سر من بود در حالی که میتونستی یک سمتش را ببینی که اون ورِ ابر هیچ ابری نبود و فقط آسمون آبی بود اما از همون یک تیکه ابر امروز که بالا سرم بود بارون بارید اونم امروز دقیقااا .. آیا این اتفاقی بود؟ من میگم هرگز هیچی اتفاقی نیست هیچی ..
چرا انقدر گاهی وقتا شک میکنم به خدا ؟
چرا انقدر تکامل را فراموش میکنم؟ … گاهی وقتا …
چرا توی آزمایش قرار میگیرم؟ … گاهی وقتا …
چرا همیشه یک دفعه همه چیز سخت میشه و انگاری قلبم میگیره انگاری عاجز بودنم را میبینم؟
اینا اتفــــاقی نیست بخدا .. بغض گلومو گرفته ..
امروز در حالی که تا چند ساعت پیش همین تا 5 حالم اوکی نبود اونی نبودم که میخواستم و اینو خیلی خوب میتونستم تشخیص بدم که نیستم همونی که میخوام .. و صدهزار مرتبه شکر برای تشخیص این حال ..
و توی همون حال به سجده رفتم و حال دلم از همون لحظه اول دگرگون شد و شروع کردم به دیدن این قسمت و نوشتن خیلی میتونم بگم که اول نوشته اصلا حالش را نداشتم ااماا داستان ادامه دادن .. آره ادامه دادن .. گفتم خدایا از من حرکت از تو برکت .. حول حالنا کن حالِ امروز من را ..
نوشتم و نوشتم و نوشتم و نوشتم
تا اینکه یک دقیقه مونده به ساعت 7، دستِ بینظیر خدا برای من پیام فرستاد و میدونید همون چیزهایی را گفت که میخواستم، که نیاز داشتم که منو پــُر میکرد از امید و انگیزه ی اادامه ی دوباره از ساده گرفتن های دوباره و دوباره ..
” نمی دونم بعد از اسمت چی بیارم انگار نــور شدی، تحسین برانگیز شگفت انگیز خان!، میخوام امروز دقیقا آیاتی که بهش نزدیکم و به چشمم انداخت رو بنویسم .. همونا که اولین بار برات خوندم و عکس فرستادم در اینستا!، حتما نشانه محکمی است که دیروز و امروز این صفحه میاد .. چقدر قشنگه. سوگند به ابتدای روز و سوگند به ابتدای شب، که به هیچ وجه پروردگارت تو را رها نکرده … و به زودی پروردگارت به تو پاداشی عطا میکند که راضب خواهی شد، درباره نعمت پروردگارت سخن بگو و ان را بازگو کن ..آیا قلبِ تو را پذیرا نکردیم؟ همراه سختی آسانی است، و به راستی با سختی آسانی ست، و تنها به پروردگارت امید داشته باش و با تضرع از او درخواست کن | سوره ضحی و انشراح ”
اتفاق باحال بعد از این پیام این بود که خداوند پدر و مادر و برادر و پسر خاله ام که رفته بودند خرید واسه خونه نزدیک به 2 میلیون تومان خرید کردند و همون لحظه رسیدند خونه! در واقع با کلــی نعمت .. که حالا من فرصت داشتم که یکی یکی به خاطرشون از خداوند سپاس گزاری کنم. that I did it.
یک چیزی الان به یادم اومد که دوست دارم اینم بنویسم … من ثروت را واسه چی میخوام منظورم پول را .. واسه لذت بیشتر دیگه ..
من خواسته ها را واسه چی میخوام .. واسه لذت بیشتر دیگه . واسه تجربه های بیشتر دیگه ..
اما خودِ اون خواسته وقتی دارم بهش فکر میکنم اون خونه اون ماشین اون فلان وسیله اون موفقیته اون منو ارضا نمیکنه منو پر نمیکنه اون فقط به نظرم وسیله ای هست برای اینکه با اون تجربه پرتر بشم و ظرفم را بزرگتر کنم و به خودم به ذهنم بگم که ببین الان دارم تجربه اش میکنم یک روزی میگفتی نمیشه ولی الان شده ببین پس حالا که این شده بزرگترش هم میشه .. در واقع این خواسته واسه این بوده که قدرت خلق کنندگیم را بیشتر و بیشترش کنم به باورهام عمق ببخشم.
در واقع با رسیدنم به خواسته احساسم بهتر نمیشه، بلکه با احساس بهترم من به خواسته های بیشتری میرسم .. ایناا خیلی با هم فرق دارند.
من حالا بیشتر از همیشه ثروت را منبع ثروت را درک کردم که درونِ منه .. راستش هیچی و هیچ کسی جز خدا منو آروم نمیکنه حتی حتی وقتی دارم تجسم میکنم که بهترین ماشینی که میخوام زیر پام باشه و یا پولدار بیلیون دالری باشم .. پول و ثروت بهم آرامش بیشتر میده، اعتماد به نفس و عزت نفسم را بیشتر میکنه اما میخوام بگم اون اون یا اینجور این این این چرا که نزدیکه این .. ولی اون کلمه ی اشاره به دوره .. ولی خدا نزدیک واقعا از رگ گردن بهم نزدیک تره .. همینجاست توی قلبِ من همینجاست .. فقط من باید بیشتر ببینمش .. فقط من باید نشانه هاش را ببینم و تایید کنم و سپاس گزار باشم ..
توکل بر خدا ..
خودم را میسپرم به خدا ..
من اینجام به خاطر خودش ..
تسلیم و مطیع امر خدایم هستم، امیدوارم که خداوند من را به راه راست به راه راستی که به ان ها نعمت روز افزون و مهم تررر ایمان روز افزون اعطا کرده هدایت کنه و نه مسیر گمراهان. آمین
دوستون دارم
مریم جان سپاس گزارم برای این قسمت تحسین برانگیز عاشقتمم خداروشکر میکنم به خاطر قلب مهربون و ذهنِ در صلحت و اراده ی قوی ات .. آفرین
سلام محمد عزیزم
دیوانه وار دوستت دارم
و از خوندن کامنت هات و رابطه و اتصال فوق العادت با رب جهان حس آرامش وصف ناپذیری وجودم را فرامیگیردد
خدا رو شکر برای خوندن نوشتار زیبات خدا رو شکر برای بودنت و بودنم
خدا رو شکر
دقیقا امروز هم نم نمی دل انگیز و شادی آور بارون بارید ممنونم از خدا که هدایتم میکنه که با منه و یاریم میکنه و بهم یاد میده سپاسگزار تر بودنو از طریق دستاش
دوستدار ستایش ۱۳ساله با عشق
سلام محمد عزیزم
عاشقتم ک با این کامنت زیبات دل مارو بردی
چقدر آگاهی داشت این دلنوشتت و این طبیعیه چون از خدا خط میگرفتی ن از ذهنت
چقدر از نوشتههات رو کپی کردم چون واقعا ناب و محشر بودن
واقعا نمیدونم چن بار اشک ریختم و گوشی رو گذاشتم کنار ولی…. چقدر خدا سریع پاسخ میده، چقدر کنارمه، چقدر منتظر نشسته فقط من بگم این جوابش چیه و اونو باید چکار کنم اونم تو کمتر از 5 دقه بگه بیا… تو فقط آرام باش و نگران نباش و همینطوری کنار خودم باش و لذت ببر من خودم برات اکی میکنم، خونه، ماشین، پول، سلامتی، رابطه، شادی، عشق و…. اینا معمولی ترین چیزهاییه ک من تو این مسیر بهت میدم فقط تو آرام باش و لذت ببر
محمد جان دوست دارم ک جلوی این آگاهی و جریان الهی رو نگرفتی و با جاری کردنش هم اتصال خودتو قوی کردی هم مارو ️
امیدوارم همیشه سالم و ثروتمند باشی در پناه خودش ️
سلام محمد رضای عزیز .. منم چشمام بارونی شد عزیزم .. اروم تر از همیشه شدم .. منم درست عین خودت همین صبح داشتم کامنت های اخرین فایل روی سایت « تصمیم گیری احساساتی » را میخواندم و تو کامنت سعیده جان جانان، دو مورد برای ستاره قطبیم احساس کردم باید باشه،
1. چه باورهای قدرتمندی خدا جون تو که همه چیزو میدونی همهی مسائل و راه حلشون را بهم بگو چه باورهای قدرتمندی را باید بسازم توی حوزه کاریم که ببین بدووم با سرعت و قدرت و اراده بیایم محتواها را تولید کنیم کانال یوتیوب را به درامد زایی برسونیم .. بزنیم بترکونیم .. بشیم ماشین درست کردن تولید محتوای مفید فقط ؟
2. چی میشه چه باورهتیی باید داشته باشم که ذوق و شوق فراوانی برای پول خلق کردن برای درامد دلاری داشته باشم خدا جون
یکم این روزا دو هفته اخیر اون اولویتی که اولویت بود نبود!! و داشتم کش میدادم و پریروز به خودم اومدم و دیدم دارم نشتی میدم دارم خودمو دور میکنم از نعمتهای بیشتری مه کاملا لیاقتش را دارم ولی دارم جا میزنم جلو نمیرم یک پا رو گاز یک پا رو ترمز … خلاصه
همین امروز این دو مورد تو ستاره قطبیم نوشتم .. حالا دیروزم که اومدم توی سایت اون تیک ابی را دیدم ولی حسم نبود بخوانمش الان ..گفتم سر فرصت و مکان مناسب.
امروز دوباره بعد از کامنت سعیده جان چندتا کامنت عالی دیگه خواندم و بعدش گفتم بذار بریم پیام چی برام اومده ( اموجی ذوق و شوق، ممدرضا) و بعد اومدم دیدم یک گل آقایی یک عشقی خداااااا اومده برام صاف دوباره نوشته .. اههه خدای من اه خدای من …
و این چه هدایتگره محمدرضا
دیوانه اممم دیوانه امم پسررر
چی بگم .. خدای من
میدونی؟!
پاسخم توی خود کامنتم که روز تولدم بهم کفت و نوشتم، دیدم و خواندم ..
و میدونی به کجا رسیدم محمد رضا؟
.
.
.
بازم به خودش
انگیزه باید الهی باشه .. باید بدونی هر لحظه که تو اویی و او، تو …
باید بدونی که عاشقته و حواسش بهت هست دوست. داره تو منجر به رشد بیشتر جهان بشی که از رشد خودت شروع میشه چون تو داری تجربه میکنی و تویی که اومی و این بازی تو جانم ..
محمدرضا صمیمانه ازت تشکر میکنم نمیدونم دنبال چی بودی که به این قسمت هدایت شدی نمیدونم چطور نمیدونم چطور و چرا اومدی سکت کامنت من .. و نمیدونم چرا تا اخر خواندیش و نوشتی برام حس و حال دیوانه کننده اتو
و همشو میدونم چرا …
عاشقتمم لحظه افزون )) شاه پسر
سلام و سپاس ب دوست خوب وقتی کامنتت و خوندم سرشار از انرژی شدم خدایا شکرت بخاطر وجود دست های نویسنده زیبای این کامنت سپاسگزارم مهربون دوست داشتنی 🌹🌹🍁🍁
بنام یگانه معبود هدایتگرم
امروز احساسم گفت که کامنتایی که توی دوره نوشتم رو اینجابازم بفرستم چون دوستای عزیزی که توی دوره قدم نیستن نمیتونن کامنتارو بخونن و بخاطر اینکه ایمان دوستای عزیزم قوی تر شه دوست داشتم این نتایجی که به لطف خدا داشتم اینجاهم به اشتراک بزارم??
سلام استاد جونم الهی که همیشه سلامت و پراز عشق خداباشین??
استادجونم از بعد از مهاجرتم خیلیی اتفاقات و نتایج عالی تو زندگیم داشتم شکرخدا…
استاد اسفند ماه که دوره ی ۱۲قدم رو شروع کردین خیلی دلم میخواست که تو این دوره باشم مخصوصا زمانی که تو فایل مقدمه گفتین این دوره واسه کسایی هست که میخوان بنز داشته باشن درخواستش رو دادم و میدونستم که خداوند هدایتم میکنه
استاد حقیقتا اون زمان مبلغی پول تو حساب داشتم ولی تو مدار نبودم و ظرف وجودم کوچیک بود و میترسیدم که کم بیارم و میگفتم حالا بعدا میخرم.
استاد جونم خدای رحمانم ظرف وجودم رو بزرگ کرد خیلی تو مدار ۱۲ قدم قرار گرفتم نشونه هاش میومد همش با بچه های قدم صحبت میکردم و دورهمی میرفتم ولی باز تو مدار دریافت نبودم..
به لطف خدا هفته ی گذشته یه سفر برام پیش اومد و باید میرفتم دادگاه برای پرونده ی مهریه و جهیزیه استاد این سفر منو بزرگ کرد وقتی رفتم از خدا هدایت خواستم رسیدم دادگاه نمی تونستم تو اون محیط باشم شروع کردم با خدا حرف زدن و نوشتن گفتم خدایا هدایتم کن،خدای هدایتگرم بهم گفت برو ببخش نجوا اومد که نکن ولی شکرخدا قدم برداشتم و رفتم تمام وسیله هام رو بخشیدم و گفتم گذشتم ازشون خدا بهترینش رو بهم میده مثل استاد عشق جانم که با یه ساک تازه با زن و دوتا بچه اومد تهران منم شاگرد همون استادم،خدا به استادم داد به منم میده وااای استاد چقدر سبک شدم وقتی بخشیدم پرونده هام رو شکرخدا مختومه کردم…همین که بخشیدم بوووم بووووم معجزه پشت هم اومد…
استاد یه مبلغ پول بعداز بخشش به لطف خدا به حسابم واریز شد پولی که ازش کامل گذشته بودم خودشون تماس گرفتن که شماره حساب بده واریز کنیم به حسابت??
موقع مهاجرت پدرم گفت تو دیگه دختر من نیستی و اسمت رو خط میزنم ولی استاد اون شب هدایت شدم به خونه ی بابام، بابام فهمید که اومدم شب از بیرون غذا آورد و کلی تنقلات برام خریده بود باهام روبوسی کرد اصلا هم چیزی ازم نپرسید من اون شب تو خونه ی بابام کنار داداشام فقط احساس خوب داشتم و وجه شاد و مثبت خانوادم رو دریافت کردم تازه بابام خودش منو اورد ترمینال و تو راهم بهم زنگ زد که رسیدی مراقب خودت باش??
استاد جونم من ۲ ماه پیش قدم اول رو تو قسمت سبدخرید پروفایلم سیو کردم و درخواستش رو دادم تو راه داشتم فکر میکردم که اون پول که به حسابم واریز شد برای خرید دوره هاس داشتم ازخدا میپرسیدم که خدایا هدایتم کن قدم اول رو بگیرم یا عزت نفس یهو دوست عزیزم بهم میام داد و اسکرین فرستاد که قدم اول روخریدم و از چکاپ فرکانسی گفت..
وااای استاد نمیدونین چه حالی شدم خدای رحمانم ظرف وجودم رو بزرگ کرد خودش پول دوره رو برام فرستاد و بهم گفت که حالا برو تو دوره الان وقتشه??
به لطف خدا منم به دوره و دریافت این اگاهی های ناب هدایت شدم استاد خیلییی برام شیرینه خیلیییی??
استاد دیشب که چکاپ فرکانسی رو انجام میدادم دیدم تغییرات داشتم تازه با فایل های رایگان…
استاد من درخواست کرده بودم که با لپ تاپم دوره ی قدم رو تو خونه ی خودم در حالی که داره بارون میاد و ویوی خونم روبه طبیعته گوش میدم دیشب دیدم خدای من همه ی اینارو خلق کردم خدای رحمانم همه رو بهم داده لپ تاپی که تجسم کرده بودم و درخواست داده بودم دوره قدم اول و تو خونه ی خودم و تنها….بارونم میومد ویوی اشپزخونم هم روبه کوه و طبیعته…
استاد ایمانم هرلحظه داره قوی تر و قوی تر میشه????
خدایا شکرت که هدایتم کردی و منم عضو این هدایت شدگان مسیر نور خدا و سرسبزی و زیبایی هستم…
استاد خیلیییی دوست دارم الهی همیشه سلامت باشی
سلام استاد عشق جانم،سلام دوستای همفرکانسی عزیزم?
استادجانم اخه با ما دارین چیکار میکنین بخدا داشتم دیوونه میشدم از این همه آگاهی چقدر خودمو اذیت میکردم من،،چه باورهایی داشتم من…خدایاشکرت که هدایتم کردی شکرت?
استاد جانم از معجزاتم میخوام بگم رد پای عشق میخوام بجا بزارم..
تو کامنت قبلیم نوشتم که رفتم و تمام وسایلام رو بخشیدم و پروندم رو مختومه کردم و ایمان به روزی رسان بودن خدای رحمانم داشتم و واقعا استاد احساسم خوب بود از داشتن همون فرش و وسیله هایی که داشتم لذت میبردم و در لحظه بودم همش میگفتم خداوند از راهی که فکرشم نمیکنم برام میرسونه…
و تو این تایم من یه ترمز داشتم مهمون میخواست بیاد خونم میگفتم وسیله بیاد بعد..
به لطف خدا یه دورهمی فراهم شد از بچه های قدم احساسم گفت بچه ها رو دعوت کن تمرین عزت نفس انجام بده…به لطف خدا باوجود نجواها ولی عمل کردم و بچه ها رو دعوت کردم شکرخدا بچه ها همه اومدن چقدر عالی بود استاد جانم جاتون سبز باشه?
خداوند بهم همون روز پاداش داد خدای رحمانم باوجود این بنده های برگزیدش برام تولد گرفت با دست بنده های مهربونش بهم یه سبدگل رز قشنگ هدیه داد چقدر زدیم و رقصیدیم..خدای روزی رسانم برای مهموناش یه سفره ی پربرکت پهن کرد و درکنار هم لذت بردیم
استاد جانم این مهمونی اعتمادبنفس و عزت نفس من رو بالاتر برد که بفهمم وجود مقدسم باارزشه نه وسایل خونم و برای بچه ها که هدایت شدن به خونم این بود که ببینن خدای رحمان وقتی بهش اعتماد کنی برات خونه وهمه چی فراهم میکنه و ایمانشون قوی تر شه…
ادامه ی ماجرای بخشش وسایل و آرامش من از اینکه همه چی در زمان مناسب میاد…استاد جانم چندروز بعداز مهمونی یه تضاد برام پیش اومد که در ظاهر ناخوشایند بود ولی من چون باوردارم که هراتفاقی برام بیافته به لطف خدای رحمان برام خیرورحمت و برکته همون هم شد…
از سرکار برگشته بودم و داشتم با مادرم صحبت میکردم دیدم سرم گیج میره و هی بیشتر شد و داشتم غش میکردم که فهمیدم دچارگازگرفتگی شدم و بخاطر گازتک شعله ی کوچیکی که داشتم بودو سریع پنجره هارو باز کردم و تونستم به صاحبخونه خبر بدم به لطف خدای رحمان سلامتیم حفظ شد و حالم بهترشد و این تضاد باعث شد که برای زنده بودن و سلامتیم بیشتر شکرگزار باشم..فرداش پسرصاحبخونه گفت که خانوم امیری اجاره ی این ماه رو نمیخواد الان پرداخت کنین و برین باهاش اجاق گاز بخرین…وای خدای رحمانم شکرت من چی میتونم بگم آخه بخاطر این همه وهاب بودنت??
استاد جانم حالا نجوا اومد که گاز یا یخچال کدومش یخچال واجب تره هاااا…ولی باز از خدا هدایت خواستم و رفتم تو دی جی کالا و دیوار قیمت گرفتن و انتخاب کردن و اصلا نمیدونستم که قراره چه معجزه ایی بشه?
همون روز که رفتم بازار قیمت بگیرم حالا فقط یک میلیون و۳۰۰ داشتم?
دوستم بهم پیام داد که سمیرا اجاق گاز خریدی گفتم نه هنوز گفتش که من میخوام برم شهرستان بخاطر بارداریم و تا سال دیگه نمیام تهران تمام وسایل برقیم رو به تو میدم??
استاد جانم نمیدونستم چیکار کنم بخندم یا گریه کنم فقط سجده ی رب عالمینم رو بجا آوردم و بعدش آهنگ گذاشتم وشروع به رقصیدن و گریه کردن کردم….
آخه خدایا تو چقدر بزرگی…تو فقط برای من کافی هستی..تو برای من همه کار میکنی…?
استادجانم فایل ملاصدرا رو چندین بار گوش داده بودم ولی تازه میفهمم چی میگه…خدا به شکل نیاز تو فرود میاد…خدا به شکل نیاز تو شکل میگیره الان میفهمم یعنی چی!!
دیشب که وسایل به لطف خدا اومدن من فقط شکرمیکردم ومیگفتم خدای رحمانم خوش اومدی…به شکل یخچال،گاز،لباسشویی،جاروبرقی،تستر و آیینه اومد تو خونه ای که اونم خودشه…خدایاشکرت????
دقیقا ۲۸ روز از بخشیدن وسیله ها گذشت و خدای اجابتگرم بهم روزی و پاداش داد از راهی که فکرشم نمیکردم…
استاد جانم حتی واسه آوردن وسیله هاهم من هیچ کاری نکردم خودش هدایت کرد و دست های مهربونش رو فرستاد که باعشق بهم کمک کنن و همه ی وسایل رو برام بیارن تو خونه..
خدایاشکرت که درقلبم هستی و همه چی برام فراهم میکنی..خدایاشکرت که تورو دارم…
خدایا من جزتو از کی بخوام همه چی تو هستی…الان میفهمم همه چیز میشود همه کس را یعنی چی!!
الان میفهمم پدر میشوی مادر میشوی برادر میشوی همسر و فرزند میشوی یعنی چه!
خدای رحمانم من فقط و فقط محتاج و نیازمند تو هستم و عاشق این محتاج بودنم به تو هستم…??
استاد ایمانم هی قوی تر و قوی تر میشه…اخه با وجود این رب این ارباب مهربون و رحمان به کی میتونم نیاز داشته باشم??
دوستون دارم??
خدای هدایتگرم خدای اجابتگرم شکر به درگاهت ???
سلام به خانواده عزیزم باهمه وجودم عاشق تونم???
سمیرا عزیز کامنت دقیقاجواب چندتا سوال من بود امشب شب تولدم بود ازالله درخواست داشتم دوره عزت نفس برام بخره واسه کادو تولدم وبا همه وجودم ازت سپاسگزاری میکردم که یه حسی بهم میگفت 12قدم ولی کمی درونم مقاوت داشت تا اینکه امروز چندتا از صفحه هارو باز کردم وهدایتی به کامنت الهی شما رسیدم دیوانه ام کرد خداروصدهزارمرتبه شکر ?
چندین جواب هایی دیگه که واقعا فقط فقط میتونم سپاسگزاری کنم خدایاشکرت بهترین کادو عمرم بود این جوابها این هدایت ها واقعا خوشحالم و سپاسگزارم ??
چقدر احساس نابی دارم با جوابهایی الهی ام ??
درپناه الله یکتا موفق ثروتمند سالم شاد وپرازاگاهی های ناب الهی باشی سمیرا عزیزم منتطر موفقیت های روز افزون هستم دوست الهی ام ???
سلام دوست عزیزم
بسیار لذت بردم از کامنت قشنگت، جدای از اینکه چقدر برام آگاهی داشت مهمتر از اون روح منو تا حدی قلقلک داد ک گریم گرفت و بزرگی خداوند، عشق خداوند و کافی بودن خداوند برام کاملا ملموس شد
فقط میگم همیشه سالم و ثروتمند باشی در پناه خودش و بیشتر و بیشتر خبرهای خوب و کامنتای قشنگ ازت بشنویم و بخونیم ️
سمیرا جان چقدر خوشحال شدم از این اتفاقات خوبی که براتون بوجود اومده وقتی متن شما رو خوندم با این احساس زیبایی که داشتین گریه کردم امید وارم هر چه بیشتر ازاین اتفاقات براتون رخ بده و به همه خواسته هاتون برسید
سلام ساقی مهربونم
سپاسگزارم بابت دعای زیبات
الهی که غرق محبت خدا باشی.
پروفایلتون رو خوندم و خیلییی خوشحال که به لطف خدای رحمان به این مسیر هدایت شدی
در پناه الله یکتا باشید??
سلام به دوست عزیزم واقعا عالی بود من اون حستونو خیلی خوب درک کردم با خوندنش اشک از چشمام تموم نمیشه این خدای من این خدای ما این رب ما اخه چقدر مهربون و بزرگه به راستی که فقط خدا برای ما کافیست و بس
ممنون از متن زیباتون
سلام سمیرا خانم واقعا تبریک می گم بابت این ایمان فعالی که به دست آوردین و خیلی خیلی از مطالبی که بسیار شیرین بیان کردی هم لذت بردم و هم درس گرفتم که منم در زندگی خودم بکار ببرم خدایا شکرت که این نتایج خیلی عالی رو بدست آوردین
خدایا شکرت
سلام خان امیری
ممنونمم از شما که نتایجتان برای ما گفتیی
فقط درود بر ایمان شما که توانسی این گونه خودت را به خدا ثابت کنی که همه چیز می شود برای ما
فقط می توانم از خدا سپاس گذار باشم که این قدرت را در اختیار ما داد است.
سلام خانم امیری
خیلی قشنگ بود نوشته های شما خیلی احساس خوب در من بوجود آورد
یاد کمک هایی که خداوند به من کرد افتادم
همین تابستان سی چهار میلیون چک داشتم هیچ پولی هم نداشتم .
بدونه اینکه کاری داشته باشم خداوند درستش کرد خواهرم گفت من وام میگیرم و خودم هم هر ماه قسطش رو میدم هر وقت داشتی بده داداش اصلا نگران نباش
بعد این وامه جوری درست شد که باور خودم هم نمی شد ضامن هم دوستش شد و سریع یک ماه مونده به اولین چک پول ها تو حساب بودن .
این خاطره ایی که میگم این یکیش بود بقیه کمک هایی که خدا کرد بماند .
خلاصه خواستم خیلی تشکر کنم بابت این پیامکش زیبایی که گذاشتین
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد بزرگوارم عباس منش و خانم شایسته ی عزیز دل و دوستان مهربان و خدا دوستم
??????
چه زیباست آن قدر پر از خدا شوی که با او به هر جا دلت خواست پرواز کنی ، وقتی جلوه های خدا را میبینیم که اینچنین اسرار خدا را نشان می دهند چه صحنه ی زیبایست
اگر هزاران بار از شما خانم شایسته تشکر کنیم باز هم کم است
چه قدر شگفت انگیز ، همسفر شما شدن چه لذتی دارد ،
خداوند به همه ی ما ثروتی را عطا کند که از نزدیک این زیباییها را روئیت کنیم
خدایی که چه قدر زیباست ، دیده ی زیبابین شما اساتید عزیز باعث شده ، دلمان روشن تر شود به نور خدا
??????
خدا به من توفیق داد که جلسه ی اول ستاره ی قطبی را تهیه کنم ، چه قدر مثل سایر محصولات پر بار بود ،
????
وقتی استاد روی وزنه رفتند و گفتند تصمیم دارند که وزن خودشان را ایده آل کنند من که بر اثر قرص های شیمی درمانی وزنم به ۹۰ ( نود کیلو) رسیده بود ، با تکنیک استاد عباس منش که ستاره ی قطبی بود اراده ام به لطف خدا قوی شد ،
????
محصولی که قبلاً به نام وزن ایدهآل درست کرده بودم را مجدد گوش کردم ، صبح که از خواب بلند شدم احساس کردم اشتهای من به نحو شگفت انگیز ی کمتر شده ، اکنون که برای شما می نویسم دقیقا ، بیست کیلو گرم از وزنم کاهش یافته ، و هنوز نیاز دارم که هشت کیلو گرم کم کنم ، تمام تکنیک های فایل های وزن ایدهآل ذهنی بود و من که از استاد عباس منش یاد گرفته بودم که بنویس تا اجابت شود ، هر روز می نوشتم و تجسم می کردم در عین سلامتی و تندرستی کامل به وزن ایدهآلم رسیده ام ،
خلاصه ستاره قطبی بدرخشید و ماه مجلس شد ،
تمام دوستانی که این محصول را از من خریدند ظرف مدت سه ماه بین سه تا پنج کیلو گرم وزنشان کم شده بود ،
????
حالا ببینید ستاره قطبی چگونه درخشید
خدا می داند که هیچ گونه رژیم غذایی و هیچ دارویی و هیچ ورزشی در این مدت انجام ندادم فقط با قدرت ذهن بیست کیلو گرم با تمرینات ذهنی کم کردم
?واقعا ریشه ی چاقی در پرخوری کردن نیست بلکه در باورهای ماست ?
من از قوانینی که استاد عباس منش به من آموختند یاد گرفتم در تمام ابعاد زندگی ام استفاده کنم
خلاصه هم ایمانم به خداوند زیاد شد و هم وزن من ایده آل شد
قوانین ثابت الهی هم مرا شفا داد ، هم وزنم را متناسب کرد و هم ایمانم را به خدا افزایش داد
?????
استاد عزیزم شما باعث شدید استعداد من به یاری خدای درونم شکوفا شود و محصولاتی را برای رضای خدا درست کنم که بوی خدا می دهد ، این عطر خدا ، مرا مدهوش کرده ، میان لیلایی که تازه وارد سایت شما شده بود و لیلای امروز تفاوت های زیادی از زمین تا آسمان است
??????
دوستان خوبم مداومت کنید فایل ها را با دقت گوش کنید ، رایگان یا محصولات فرقی نمی کند ، خوب گوش کنید و بهتر عمل کنید ،
استعداد هایتان شکوفا می شود ، به خدا نزدیک می شوید ، آسمان و زمین و هر چه در بین آن هاست مسخر شما می گردد به این خدا ایمان بیاورید
ذهن و روحتان را به هم نزدیک کنید ، قوانین خدا برای همه ثابت است ، ای کسانیکه که ایمان آورده اید ، ایمان بیاورید
در خدا شاد و پیروز باشید
به نام خداوند هدایتگرم
سلام خانم شب خیز عزیز
من هم مثل شما دارم جهادی ابر می کنم برای کم کردن وزن
دو دوره با ورزش و دمنوش ۱۴ کیلو کم کردم ولی چون ریشه ی باورهام خراب بود دوباره برگشت
باور به اینکه خوردن مساوی با چاقی
الان دارم روی باورهام کار می کنم که مثل دوست استر جری هیکس با خوردن دوست باشم و از خوردن لذت ببرم و سلول های فراهوشمندی دارم که ابزار من در فتح این خاکریز هست که به عنوان مولد هستن و هر چی می خورم و می نوشم رو تبدیل می کنن به سلامتی، تناسب اندام و حس ارزشمندی.
تازه چند روز هست این جهادم رو شروع کردم و مطمئن هستم حاصل فرکانس هام و تلاش سلول های ابر قدرتم تا یکماه آینده خودشو نشون میده.
دوست عزیزم تو این زمینه اگر اطلاعاتی دارید که می تونه بهم کمک کنه خوشحال میشم در اختیارم بگذارید.در پناه الله یکتا
خانم شب خیز عزیز، خدا رو شاکر به خاطر وجود شاگردانی قوی به مانند شما که انگیزه ای می شوید برایمان، که ایمان انسان ب واسطه دیدن نمونه های موفق بیشتر بیشتر و بیشتر می شود.
شکررررررررر معبود یگانه من…..
سلام خانم شبخیز
این خیلی عالیه بیست کیلو از وزنتون کم کردین جای تبریک و تحسین داره
اما
از یه طرف میگید چاقی ب غذا و عوامل بیرونی نیس. ازونور میگید بخاطر داروهاتون چاق شده بودین!
تناقض عجیبیه.
ایشالا که خدا هممونو به راه راست هدایت کنه و حقایق رو برما آشکار کنه تا ازینهمه کج فهمی بدور باشیم.
تو کل این سایت فقط یه نفر هست که این چیزارو دقیق میدونه…
سلام به خانوم شب خیز عزیز
خانوم شب خیز عزیز از این که در اینجا هستین و این انرژی و این ایمانتان را به زیبایی به تصو یر میکشین واقعا سپااااااااااسگذارم
دورهای بود که من با کامنت های شما شب و روزم را به زیبایی میگذراندم و چه قدر زیبا و عالی بودحالا که بعد از مدتها باز بر خوردم به کامنت شما خواستم از حضورتان در این بهشت زمینی تشکر کنم و براتون بهترین ها رو آرزو دارم
در پناه حق
سلام خدمت خواهر بزرگوار خودم خانم شب خیز
خواهر بزرگوارم جای خالی شما واقعاً تو این مدتی که نبودید در جای جای سایت و در تمام صفحاتش احساس میشد چون واقعا ما اعضای سایت به نظرات زیبای شما عادت کرده بودیم ولی بخاطر مشکلاتی که براتون ایجاد شد و مدتی حضور نداشتید مدتی این توفیق رو نداشتیم که از مطالبتون و نظرات ارزشمندتون بهره مند بشید . خیلی خوشحالم و خدا رو شاکرم که با ایمان قوی و اراده استوارتان و الطاف پروردگار و همچنین حضور همسری همراه و هم دل بیماری تون بهبود یافت و دوباره شاهد حضور شما در اینجا و همچنین سایت خودتان هستیم . امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشید چون زمین به بندگان با ایمانی چون شما نیاز دارد .
خدایا صد هزار مرتبه شکرت یه سوپرایز دیگه ? بخش دوم Animal Safari ?
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که سریع دانلود شد
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر این دستای مهربونت که این زیبایی های تو رو به اشتراک میذارن?
خدایا شکرت بخاطر فراوانی فایلهای سفر به دور آمریکا ?
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر این لبخند بزرگی که روی لبهام نشست ?
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر این مخلوقات قشنگت که هر کدومشون جلوه ای از جمال و شکوه تو هستند و از دیدنشون اینهمه لذت میبریم و شاد میشیم
مریم عزیزم احسنت به شما مستند ساز عاشقعاشق صدای نازتونم ?
احسنت به هر ۳ شما که از حیوونا نمیترسین و با دست به همشون غذا دادین حتی به اون شترمرغ بامزه خبیس و اون شتر هیولای ماداگاسکار
خیلی دوس دارم حس قلقلک رو هنگام غذا خوردن حیوونا از کف دستم حس کنم ?
مخصوصا احسنت ویژه به مایکی شجاع و دلیر که انقدر با حیوونا راحته
احسنت به استاد که اون بوفالوعه رو خوب مدیریت کرد رسما نزدیک بود بیاد تو ماشین منهدم کنه همه چیو ??
احسنت به حیونایی که ایمان فعال داشتن و برای رسیدن به خواسته شون رو ترسشون پا گذاشتن
احسنت به شما که غذای مخصوص حیوانات رو تهیه کردین چه حالی دادین به بروبچز ??
احسنت به کسانی که همچین انیمال سافاری جذاب و خلاقانه رو راه انداختن هم با این کار به مردم خدمت کردن و هم به این مخلوقات زیبای خداوند و هم اینکه برای خودشون ثروت ساختن هم به خیلی ها نون رسوندن و هم باعث شادی روح و روان ما مسافرای مجازی شدن و هزاران فایده دیگه …
خدایا شکرت بخاطر قانون فرکانس. از بس اون آهوها و حیوونایی رو که قبلا دیدیم تحسین کردیم که به این انیمال سافاری هدایت شدیم و کلی حیوون زیبا دیدیم و این مسیر ادامه دارد به سمت زیبایی های بیشتر ?
خدایا شکرت چقدر تنوع و فراوانی حیوونا اینجا زیاده
شاخ مخملی ها چقدر جالب انگیزناک بودن ?
خدایا شکرت لب و لوچه اون شتره خیلی با مزه بود?
خدایا شکرت اون بچه آهو چقد ناز و ملوس بود
اون طاووس که واقعا جلوه ای از جمال خداونده مخصوص دوربین خانم شایسته زیبابین فشن شو برپا کرد ?
خدایا شکرت تعداد طاووس ها و آهوها چقدر فراوان بوووووود?
????????????????
یعنی حیوونایی که ما با باورای محدودمون تصور میکردیم کمیابن اینجا چقدر فراوان بودن ?
خدایا شکرت اون میمونه خودش خیلی خنده دار بود استاد با چه لهجه خفنی باهاش حرف زدین پوکیدم از خنده ?????مسواک برقی رو خوب اومدین میمونه فهمید انگار گفت نهههههه ? زبون مایکی رو هم فهمید! چند زبانه اس?
خدایا شکرت بخاطر خلق میمونا که انقد فانن?
خوکای کوچولو وسط دست و پا واسه خودشون میچریدن هم خیلی بامزه بودن ?
خدایا شکرت چقدر انیمال سافاری خلوت بود راحت تر فیلم گرفتین همه حیوونا مال ما بودن
خدایا شکرت اون دریاچه چقدر زیبا بود یه پرنده هم تنهایی واسه خوش شنا میکرد و لذت میبرد بدون نیاز به دیگران?
چقدر بع بع بزا خنده دار بود انگار خروسک گرفته بودن ??
اون بابون باسن قرمزو بگو برخلاف قیافه بامزه اش اعصاب مصاب نداشت ?
آفرین که به هشدار روی قفس دقت کردین و به قوانین احترام گذاشتین
مایکی جون آفرین خیلی بامزه گفتی میمونه زنش میگه: من دیگه نمیخوام ببینمت شوهره میگه: کجا میخوای برم توی قفسم؟ یعنی مجبوریم همو تحمل کنیم ??
احسنت خانم شایسته چقدر تعبیر شما از حالت میمونایی که تو لاک خودشون فرو رفته بودن جالب بود که گفتین داره با بازی کردن احساسشو خوب میکنه ایول یاد بگیریم از میمونا ?
خداروشکر ما آدما آزاد و مختار هستیم چه نعمت بزرگیه اختیار که فقط انسان ازش بهره مند هست. ما انسانها نیاز نیس هیچ چیزو تحمل کنیم بلکه میتونیم احساسمونو خوب نگه داریم تا به سمت مسئله حل مسائلمون هدایت شیم?
احسنت به خانم شایسته عزیزم و مایکی جون که انقدر رابطه صمیمانه ای باهم دارین و از در کنار باهم بودن لذت میبرین
احسنت به شما سه نفر که هر کدومتون به تنهایی با خودتون در صلح هستین و چه خونواده صمیمی و رویایی رو تشکیل دادین.
آفرین به مایکی که برخلاف چند نفری که از زرافه رعنا میترسیدن و جیغ میزدن چقدر ریلکس بهش با عشق برگ داد خورد! گل برای گل ?? ??
احسنت به استاد عاشقتم با این سبک راحت لباس پوشیدنتون و زیرپوش و تیشرت چریکی تون خیلی قشنگه ?
احسنت به شما که با دیدن این حیوونای قشنگ اینهمه ذوق میکنین با ذوقین، باحالین، شادین و سپاسگزارین، ثروتمندین و مهربونین…?
الان که فک میکنم میبینم منم کم کم دارم شبیه شما میشم یعنی تو مسیرش هستم خدایا صد هزار مرتبه شکرت ??
خدایا شکرت بخاطر این سفر بینظیر و رویایی بازم ما رو به سمت زیبایی های بیشتر هدایت کن ? حس میکنم قراره برم باغ وحش
استاد سپاسگزارم بخاطر همخوانی با آهنگ شاد و مفرح اندی
احسنت به این دس فرمون راننده به شما میگن کاملا ریلکس کنسرت برپا میکنین پشت فرمون?
احسنت به مریم شایسته زیبا پسند با این انتخاب موزیکهای زیبا
احسنت به خواننده محبوب ما اندی که اکثر موزیکاش شاد و مفرح و مثبته ?
خدارو شکر بخاطر این جاده بارون خورده و باطراوت بهشتی
احسنت به مردم آمریکا که انقدر کشورشون تمیز و آباده ???
استاد جونم تو این همه غریبه تنها صدا تو بودی صدای تو صدای حقیقت بود. هم خودت خوب زندگی میکنی هم به ما یاد میدی تا خوب زندگی کنیم عاشقتم سپاسگزارتم
سلام سلما جان
چه قدر زیبا و ساده سپاسگزاری رو به جا آوردید و چه قدر قلبی بود این عبادت ممنون که این احساس رو با ما به اشتراک گذاشتین
به نام خدای عشق و زیباییها
سلام به بزرگواران استاد عزیزم و مریم جان مهربانم و مایک دوست داشتنی ام
خدایا شکرت برای دیدن زیبایی های بی انتهای این دنیا.
قسمت اول Animal safari رو به اتفاق بچه هام تو ماشین و در سفر بودم که دیدیم.
امروز هم این قسمت رو که داشتیم می دیدیم اصلا نمی ذاشتند ببینم و بهنیا سرش رو میاورد جلو و بعد ثنا می گفت برو کنار می خوام ببینم و بعد اون سرش و میاورد جلوی گوشی و این تضادی برام بود که سریع برم بذارم تو فلش و از تو تلویزیون و راحت همه بتونیم بدون دردسر ببینیم.???
و در همون حال و هوای خنده با دیدن این تصاویر خنده هام بیشتر شد.?
خدااای من اون ماشینه رو به شکل گورخر رنگ کرده بودند. چه زیباااا بود.???
گوزن هایی که اومده بودند و غذا می خوردند چقدر تمیز بودند.???
عزیزم مایک وقتی به گوزنه غذا داده بود دلش طاقت نگرفت و نوازشش کرد بس که اینا cute بودند.
شتر مرغه چقدر سریع غذا رو از دستتون بر می داشت.?
اونقدری سریع که من احساس می کردم از تو تلویزیون سرش رو آورده بود بیرون.خیلی محکم و قوی عمل می کرد. واقعا ایمان فعال رو استاد خوب اومدی .???
گوزن های شاخ مخملی چه زیبا بودند.
واقعا اون حیوونه که پایین پاهاش خطی روی پوستش کشیده بود و بزها با اون شاخ پیچشون اومده بودند جلو اصلا آدم تو اون لحظه نمی دونه از کدومشون فیلم بگیره.?
به چشمهاش که دقت کردم مثل رنگ سنگ چشم ببری بود و چقدر زیبا بود. ?
اینقدر که زیبایی و عظمت خداوند در کل موجودات هستی به صورت کاملا واضح مشخص هست، و این ما رو باید به درک عمیقی از بزرگی و قدرت خداوند ببره.??????
بچه گوزنه خیلی زیبا بود و اون خوک که دورش راه میرفت و یهوییبچه گوزنه کنار میرفت.?
چه جاده ی زیبایی و چه طبیعت زیبایی رو هم برای حیوانات و هم برای انسانها درست شده بود تا همه لذت ببرند.?
خدایا برای دیدن این طبیعت فوق العاده زیبا و بی نظیر و برای دیدن این حیوانات پاک و زیبا شکرت.
و رسیدید به اون شتره وقتی استاد گفتید یه بیا از پایین بگیرش و گفته بودید هیولای ماداگاسکار ، من کلی خندیدم.?
خداای من غذا از دستتون افتاد وگفتید oh sorry ???
خداای من برای خنده هام شکر.???
ای جااانم تا لحظاتی نگاهتون می کرد وقتی که دیگه از پیشش رفتید.?
باز هم دریاچه و درختان دورش که زیبایی این محیط رو صدچندان کرده بود.
طاووس زیبا عروس پرنده ها چقدر من دوسش دارم و پرهای رنگارنگی که از هر طرفش رنگ خاصی رو نشون میده و وقتی نور بهش برخورد می کنه از یک طرف بنفش و از طرف دیگه سبزآبی و از طرف دیگه آبی لاجوردی .?
باورتون میشه من قبل اینکه این فایل و ببینم داشتم به پرهای طاووس تو گذان خونه مون نگاهی مینداختم و گفتم خدایا شکرت چقدر دیدن این پرها حس خوبی بهم میده.?
و امروز هم خود طاووس رو دیدم که مثل بادبزن پرهاشو باز کرده بود و رنگ این پرها آرامش میده چون هر روز من این پرها رو تو گلدان خونه مون جابجا می کنم و از این کار لذت میبرم.?
مریم جان خودتون که از نزدیک دیدید که این پرها چقدر زیباست حتی وقتی که به باغ وحش رفتم هم از دیدنش سیر نمی شدم.??
خدایا تو چه نقاش ماهری هستی که به این زیبایی این پرنده ها رو نقاشی می کنی!!!!???
استاد طبق معمول شوخ طبعی تون با اون میمون خیلی با حال بود و کلی دوباره خندیدم.?
نوشته ی اون تابلو هم جالب بود:
Quite please do not tease the baboons
بچه زرافه ?چقدر زیبا بود اون خانمه با اینکه انگار می ترسید اما باز هم دست از نوازش کردن بر نمی داشت. چه جسارتی آفرین به این ایمانش .
و رسیدیم به بخش شیرین فایل با آهنگ اندی جان و هم خوانی استادجان و جاده های باران زده و طبیعت دل انگیز اطرافش که زیبایی این فایل رو بیشتر کرده.??
استاد عاشق اون خواندنتونم و راحت و با آرامش پشت فرمان RV می خونید و حس و حال عالی رو برای خودتان و مریم جان و مایک عزیز ایجاد می کنید.?
زنده باد به همتون که باعث شادی هزاران انسان هستید.??????
زنده باد به خانواده ی صمیمی عباسمنش.
عاشقتونممم.
به نام یکتا کیمیاگر هستی
سلام سلام، هزارتا سلام به مریم جانم استاد خوبم مایک دوست داشتنی و تک تک مسافران این سفر به سوی آگاهی.
خدایا میخوام اول از تو سپاس بگم که منو باز هدایتم کردی به آگاهی های ناب و شیرین
به مسیر درست
به راهی که به سوی خودِ خودته.
مریم عزیزم عکس زرافه ناز و خوشگل رو در قسمت 7 سفرنامه گذاشتی
در قسمت 55 که مروری بر قسمت های بعدی بود، از غذا دادن به زرافه و شترمرغ و … بود برامون فیلم گرفته بودی و مخصوصاااا اون طاووس خوشگل که پرهاشو گشوده بود.
در قسمت 85 از ورودتون به animal safari یه قسمت جذاب و رویایی آماده کردی، و نوشته بودی ادامه دارد و من ایمان داشتم که قطعا قسمت بعدی هم قرار میگیره.
آخ جوووونم بازم یه قسمت جذاب و دوست داشتنی این بار در قسمت 92.
خدایا شکرت خدایا شکرت.من با دیدن همین حیوانات دوست داشتنی، از اینکه شماها چقدر اینارو دوست دارین
چقدر با آرامش بهشون غذا میدید
چقدر احساااااااس عالی دارید وقتی درکنارشون هستید
وقتی کنارشون بودین به فکر کثیف شدن و خراب شدن ماشین نبودید.
من این آگاهی هارو یاد گرفتم.
و الااااااااان میبینم که وقتی من تغییر کردم، وقتی من نگاهمو به حیوونا عوض کردم، و تونستم خیلی بیشتر از قبل به ترسی که از حیوانات داشتم غلبه کنم
میبینم حیوونا منو بیشتر دوست دارن
حتی وقتی کنارشون هستم اونا خیلی آروم و مهربوونن
اصلا بهم ابراز عشق و محبت میکنن.
یه گربه پشمالو و نارنجی دقیقااااا شبیه گارفیلد توی پارک محلمون هست که همیشه خابالو هست، دقیقا جمعه که من پیاده روی میکردم و کلی احساس عالی داشتم این گربه ناز و خوشگل وقتی منو دید کلی میو میو میکرد، بعد گفتمممم ععععع ااین همیشه خواب بوداااا، حتی چشماشم همیشه نیمه باز بود.
گفتم بلههه قانون داره جواب میده.
یا یه مورد دیگه ما به جایی هدایت شده بودیم که کلی قوچ و بز داشت، اصلا من نمیدونستم اونا اونجا هستن بعد دیدم خودشون به سمتم میان و بهم میگن بیا مارو ببین.
و حتی پرنده هایی که اسمشم نمیدونم فقط میدونم که باهام حرف میزدن و خیلییییی زیبا بودن خیلیییی.
و….
واقعا همینجاست که میگم هر قسمت این سفرنامه یه کتابه.
کلی درس با مثال های واقعی و عینی.
خداجونم شکرت.
که با دیدن این قسمت روند تکاملیم رو بهم یادآوری کردی
که بهم بگی این اتفاقات و تجربه هایی که داشتی حاصل باورهای خودت، تمرکزت بر زیبایی ها، و تغییر زاویه دیدت به جهان اطرافت بوده.
که اینا یه شبه به وجود نیومده
آروم آروم و قدم به قدم به وجود اومده.
دقیقا به شیوه 12 قدم.
چقدر این animal safari برای من جذابه، پر از رنگه، پراز قشنگی.
شاخ مخملییییی؛ وای خدای من گوزنی رو ندیده بودم که شاخاش مخملی باشه.
آخ آخ اون دو ردیف خال های سفید اون آهو با چه دقت و نظمی کنار همن.
واااای خدایا خلقت بینظیرت رو شکر.
پیش خودم گفتم خدایی که مخمل های به این قشنگی برای شاخ گوزن، این خال هااااای رویاایی سفید برای این آهو گذاشته پس قطعا میتونه زندگی من رو هدایت کنه به سمت خواسته هام.
اون طاووس ها چه زیبایی خیره کننده ای داشتن، یکیشون چههههه سفیددددد بود.
در قسمت 55 وقتی به طاووس رسیدین این آهنگ “ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی” خونده شد و چه هماهنگی داشت با گشودن پر طاووس.
دقیقا این طاووس با گشودن پرهاش و نشون دادن زیباییش و نوازش چشمای ما داره ذکر خداوند رو میگه.
منکه عاشق اون شتر شدم، آخه چقدر خوشمزه غذا میخورد، خیلی بامزه بود.
اون baboonها چه با حال راه میرفتن خیلی بامزه و خنده دار بود.
مریم جانم چه هنر خوبی دارین از روایت کردن و داستان ساختن و همینطور همه چیز رو به شکلی برداشت میکنین که خیلی جذاب و بامزست.
مثلا درمورد اون baboon(نوعی میمون) که داشت بازی میکرد و ذهنشو کنترل میکرد و تمرکزشو از نکات منفی برمیداشت و احساسشو خوب میکرد.
خیلییییییی عالی بود،
چه خوبه ما هم بیشتر وبیشتر تمرین کنیم موضاعات زندگی رو برای خودمون جذاب کنیم.
ارتباط شما با حیوانات و این آرامشتون.
اون خانومه با اینکه میترسید ولی خوشم اومد که قدم برداشت و به زرافه نزدیک شد.
اون خانومی که خودش میترسید فرزندش هم میترسید.
ولی مایک ببینید وقتی پدری داره شجاع، وقتی مریم جان مهربان رو درکنارش داره، چقدر نترسه.
مایک دوست داشتنی هم همه چی رو جذاب میکنه.
با حرف های مایک هم خندیدم عشق کردم؛
گل برای گل. ای جانممم.
من آلاچیق اونجا رو هم خیلی دوست داشتم.
خدایا شکرت که چشمانم به دیدن این زیبایی ها، و دستانم به نوشتن این زیبایی ها هدایت شد.
خدایا عاشقانه عاشقتم.
دوستای عزیزم براتون سبد سبد عشق سلامتی ثروت و آرامشی ناب از خداوندم خواستارم.
دوستتون دارم.
سلام به دل دریایی و پر از عشق زهرای زیبای خودم
عزیزدلم
چقدررررر درونت صلح است و شادی و عشق و خدا و خدا و خدا?
چقدررررر زیبا با خودت در صلحی عشق جان
چقدر زیبا ذوق و شوقت را بیان کردی که من این فرکانس عالی و پر از شادی و عشقت را با تمام وجودم دریافت کرذم و از این شور و ذوق و عشقت
ف
عشق کردم و عشق
عاشقتم دوست نازنینم که تکه ای از خداوندمی
عاشقتم عزیزدلم
و از خداوندم برایت بی نهایت شادی و سعادت و عشق و لذت بردن از هر لحظه و هدایت به سمت زیبایی های بیشتری رو خواستارم
خدایا هزاران بار شکرت برای این هنه هدای های زیبایت
هزاران بار شکرت برای این خانواده ی عظیم و عشق های من??
سلام به الهامِ همیشه مهربان
همیشه زیبا
همیشه دوست داشتنی
همیشه پر شور و شوق من
الان که دارم مینویسم صدای زیبای باران رو میشنوم
با تمام وجودم این بارون و این پاکیزگی رو دوست دارم
با تمام وجودم در تک تک قطره ها خدا رو حس میکنم.
خدایی که با بارونی زیبا لبخند شادی عشق برامون میاره
خداجونم سپاسگزارتم، خداجونم شکررت و عاشقاتم.
الهام جونم دوست خوب و بینظیرم دوستت دارم.
غرق در دریایی از خوشبختی سلامتی و ثروت باشی.
زهرای عزیزم سلام
بهتون تبریک میگم بخاطر ایمان تون
خیلی خوب نوشتین
از همون اول ک شروع به خوندن کردم دلم خاست تا به انتها بخونم و کلی لدت بردم
انگار یه تابلوی نقاشی زیبا رو توصیف کردین
و یه جوری که ادم دوست داره دوباره فیلم رو از اول ببینه
چقدر خوب زیبایی ها رو میبینین و درک میکنید
موفق باشید عزیزدل
سلام دوست عزیزم دوست خوش قلب و مهربانم
سپاسگزار خداوندی هستم که دوستی مهربان را با قلمی زیبا به قلب من میهمان کرده.
دوست الهی و زیبایم بسیااار خوشحالم که در قلبم تکه ای از خدا مهمان شده.
نام زیبایت را دوست دارم
هرچی آرزوی خوبه واسه تو
در پناه عشق بی پایان خداوند باشین
دوستون دارم
سلام به استاد عزیز و گرانقدرمون، مریم شایسته عزیز و مایک دوستداشتنی.
امشب یه خبر خوش آوردم و میخوام این نتیجه رو با شما هم به اشتراک بذارم.
بعد از هدفی که برای خودم تعیین کرده بودم که همون کاخ ویلایی بود که قبلا توی پروفایلم بود، به مدارهای بالاتر رسیدم، ولی انگار یه دفعه همه چی قفل شده بود… یه ندایی از درون به من میگفت که تو عزت نفس پایینی داری، تو اول عزت نفستو درست کن بعد برو سراغ اهدافت…
بعد از دو روز فکر کردن به این نتیجه رسیدم که هرجا که پا میذارم، رد پای خود کم بینی، بی لیاقتی و بی ارزشی از خودم به جا میذارم و در عین حال توقع دارم که بقیه عاشقم باشن و باهام به خوبی رفتار کنن.
شروع کردم تو این چند هفته به کار کردن روی خودم و طبق الهامات درونیم، نشستم و توی دفترچه یادداشتم دو تا ستون درست کردم، تو یکیش ۱۰ تا ویژگی مثبت ظاهری، و تو اون یکی، ۱۰ تا ویژگی مثبت باطنی برای خودم نوشتم. و هر روز اونها رو میخوندم و تو دفتر سپاسگزاریم بابت داشتنشون از خداوند متعال سپاسگزاری میکردم.
تا اینکه چند روز پیش یه ایده به ذهنم رسید که این ویژگیها رو توی یه ورق کِلاسور، مرتب و خوانا بنویسم، انگاری که یه مطلب مهمی رو توش نوشته باشم؛ (یعنی من اینقدر با ارزش و مهم هستم که حتی خصوصیاتم هم باید توی یه ورق شیک و پیک باشه) و اون رو جلوی خانواده همسرم با صدای بلند بخونم، اون هم در شرایطی که اونها اصلا به هیچ وجه از این کارا و کلا مثبت نگری و این حرفا بشدت مخالفن و نه تنها مسخره میکنن بلکه شاید عصبانی هم بشن…
و خلاصه تو این دو سه روز خیلی با خودم کلنجار رفتم که این کارو انجام بدم. البته نجواهای ذهنی به سراغم میومد و میگفت:
?این کارای مسخره چیه و اونها بلاخره دعوات میکنن?
(این رو هم بگم که قبل از شروع کار کردنم روی خودم برای افزایش اعتماد بنفسم، ماه پیش عکسهای کاخ ویلای ۸ میلیاردی رو به همشون نشون داده بودم و همشون بهم میگفتن تو داری تخیلی فکر میکنی، تو رویایی هستی و از این حرفای پوچ…)
ولی بالاخره دیشب انجامش دادم. دیشب ورق کلاسور رو برداشتم و رفتم تو دل ترسهام و به ذهن شیطانیم گوشزد کردم که:
?هر چی که تو میگی، باید بر عکسشو انجام بدم، اگه تو میگی مسخرهات میکنن، پس حتما استقبال میکنن، بعدشم نهایتش اینه که بعد از خوندنش، فکر میکنن من یه آدمی هستم که تو رویا و توهم زندگی میکنه ، و نمیخوان که بُکُشن منو… تازه با این کار اعتماد بنفسم میره بالا که تو جمع اظهار نظر کنم بدون ترس از تأیید نشدن و …. ?
و بالأخره شروع کردم به خوندنش… خدای من ما چقققققدر در طول زندگیمون گول نجواهای مأیوس کننده ذهنی رو خوردیم بیخود و بی جهت؟؟؟
باورتون میشه؟؟؟ من که هنوز باورم نمیشه… نه تنها استقبال کردن…. بلکه شروع کردن به گفتن صفات خوب همدیگه… خدااای من … من تونستم…. بالاخره اون غول بی شاخ و دُم رو شکست دادم و الان خیلی اعتماد بنفسم بالاتر رفته… از کارم نه تنها بدشون نیومد تازه استقبال هم کردن…???????????
یه خبر دیگه: یکی از ویژگیهای من اینه که تو زمینه گوشی و نرم افزاری نسبت به خیلیای دیگه استعداد بیشتری دارم البته حرفه ای نیستم ولی به نسبت اینکه آموزشی ندیدم، خیلی کارا بلدم و این هم توی همون لیست بود که خونده بودم و… و… و… امروز صبح همسرم اومد و گفت در شُرُف یه شغل دیگه هم هست که داره پولش جور میشه و در حال راه اندازیشه…از من خواست که در این مورد براش کانال بزنم و تبلیغ مجازی کنم براش و براش کار کنم و درصدی بهم مزد بده….
پسسسسسسسسسسسسر مخم سوت کشید……….. فقط از عزت و جلال خدا دهنم وااااا موند…… همون خصوصیتی که خودم تو لیست خونده بودم ، به من پیشنهاد شد. منی که ۴ ساله خونه دارم و کوچکترین پیشه ای نداشتم، الان بهم پیشنهاد کار شده
ببییییییییین با پا، با کله میرم تو دلش…
با تک تکتونم، با تک تک ذهنهای نجواگرتونم، میشه… هر چیزی شدنیه…دیدی شد… ????????????????????????
به خودم قول دادم که هر وقت نتیجه گرفتم بیام تو سایت و کامنت بذارم
عاشقتونم
فعلا بابااااااااای?
دمت گررررررررررررررررم چه دلو جراتی داری مهتاب خانم
من این تمرینو تو پارک برای خانواده هایی که اومده بودن تفریح انجام دادم علاوه بر اینکه همشون استقبال کردن بعضیهاشون کفو سوت میکشیدن برام یادمه اولین بار که میخاستم این تمرینو انجام بدم از شدت ترس پاهام میلرزید ولی انجامش دادم میدونم چقدر اولش سخته و نجوا قویه اما بعدش فوق العده احساس شور شوق میکنی
متشکرم محمد جان عزیز.
بله صد در صد.
خوشحال شدم از پاسخی که برام گذاشتید.
منتظر خبرهای دسته اولت هستم.
افرین به شما که با ترس هات روبه رو شدی و تبریک میگم که نتیجه گرفتی امیدوارم هر چه زودتر به نتیجه های بزرگتر وبهتر برسی وبا ما به اشتراک بگذاری تا باور های ما قویتر بشه
عاشقتم من مهتاب جان …
فوق العاده بود
و فوق العاده ای خودت
چه انرژی مثبتی را دریافت کردم
واقعااا تحسین برانگیز و ستودنیه کسی که می ایسته روبه روی نجواهاش و برخلافش حرکت میکنه … ایمان میخواد .. جسارت میخواد … اراده میخواد … متفاوت فکر کردن میخواد و از همه مهم ترررر عزت نفس میخواد
عزت نفس یعنی که میدونی توووو چقدر والا و بالا و مهم ترینی ارزشمندترینی
میدونی باور داری که مهمی که اینجوری رفتار میکنی .. واسه هدفت واسه ارزش هات واسه استانداردهات
خوشحالم و خدارواز صمیم قلبم سپاس گزاری میکنم برای وجود ارزشمند خودم … خودم را با تمام تصمیم هایی که گرفتم انتخاب هایی که داشتم نتایجی بزرگ و چه کوچک گرفتم تحسین میکنم دوست دارم
به خودم افتخار میکنم ..
واسه خودم دست میزنم ..
پا میکوبم ..
نفس ع م ی ق …
خدایاااا شکرتتتت
عاشقتم محمد
عاشقتم …
سلام خانم امیری قدرتمند عزیز
خیلی خیلی بهتون تبریک میگم این موفقیت بزرگتون رو……بزودی باید پول پارو کنی توی ویلای 8 میلیاردی.
یکی از تمرینات سخت عزت نفس رو با چه نتیجه عالی انجام دادی.
یادمه اولین بار این درخواست رو لیلا از من کرد که ببینم میتونم بعنوان یک سخنران ویژگیهای مثبتم رو بیان
کنم که من بدون لحظه ای درنگ اینکار رو کردم و چقدر حس خوبی بهم دست داد.
ولی تا حالا توی جمع اینکار رو نکردم و هنوز نمیتونم چون فکر میکنم بهم بخندن.
با این نوشته و ایده ات خیلی بهم انگیزه دادی اول بنویسم و توی یک فرصت مناسب اینکار رو کنم.
مراقب خودت و همسر و فرزند نازنینت باش
متشکرم فریدون عزیز.
اگر ذهنت تو رو مسخره کرد، پس بدون اون کاری که بهت الهام میشه که انجامش بدی، قطعا بزرگترین و ارزشمندترین نتیجه رو داره.
درواقع وظیفه ذهن، ایجاد مانع های پولادین در برابر دلهای ماست. واسه همین ۱۰۰ درصد باید برخلاف حرفهای ذهن، پیش بریم و عمل کنیم.
بهترینها و برترینها رو برای خودت و خانواده عزیزت خواستارم عزیزم.
سلام مهتاب جان
آفرین آفرین به تمرینی که انجام دادی و دست از رسیدن به اهدافت نمی کشی. خیلی لذت بردم. از اینکه نتیجشو با ما به اشتراک گذاشتی ممنونم.
امیدوارم هر کجا هستی بدرخشی مث الماس
سلام حامد عزیز. ممنونم از پاسختون. یعنی نجواهای ذهنی که ما رو میخواد از قدم برداشتن منصرف کنه، حرفای پوچ و بی اساسی بیش نیست.
به امید خبرهای خوش شما دوست عزیزم???
به نام رب تنها خالق و مالک و فرمانروای دنیا
سلام بر مهتاب عزیزممم
چقددر شما جسارتت داشتین عزیز دلمم
تحسینتون میکنم شما عزیز دلمم رو
باید یاد بگیرم که همه چیز امکان دارد
میشوووود هر آنچه بخوااایممم
راستش انگار خداااا دستموو گرفت و نشوند پای این دیدگاه
چون شدیدا با همچین تلنگری نیاز داشتممم
برم ویژگی های خوبم رو که نوشتم با صدای بلند تکرار کنم
عاقشتم عزیزمم
در پناه خدا هر روزت عالی تر وبهتر از دیروزت باشه
سلام و درود به مهتاب عزیز
وااااای عالی بود این حرکتتون، خیلی لذت بردم، خداییش کیف کردم. آفرین به شما
منم ازتون ایده گرفتم، منم میخوام این کارو انجام بدم و خصوصیات مثبت ظاهری و باطنیم رو بنویسم
خیلی قشنگ به شیطان ذهنتون گوشزد کردید که: که هرچی اون میگه باید برعکسش عمل کرد.
وافعا این نجواهای ذهن که فقط آدمو مایوس و ناامید میکنه و منم تابحال زیاد گولش رو خوردم و به شدت نیاز دارم که خیلی رو خودم کار کنم و با همین ایده ی شما شروع می کنم
لطفا و حتما نتایجتون رو به اشتراک بزارید که خیلی قشنگ می نویسید، منم میخوام وقتی نتیجه گرفتم بیام و بنویسم.
منتظر نتایج فوق العادتون هستیم همگی :)))
خیلی سپاسگزارم احسان عزیز.
متشکرم از کامنتتون.
خدارو بینهایت شکر میکنم که تونستم تأثیر گذار بوده باشم.
ایشالا به امید آوردن خبرهای خوب بعدیمون…
به امید اون روز که نزدیک هم هست….????
سلام بهتون تبریک میگم خانم امیری که پا گزاشتید روی ترستون ب الهامتون عمل کردید و فقط خدا میدونه چه اتفاقات خوبی واستون میفته
بهتون بابت ایمانی ک دارید تبریک میگم و واستون بهترین هارو دعا میکنم
متشکرم محمد عزیز.
من هم براتون عالیترینها رو از خدا میخوام.
منتظر خبرهای شگفتانگیزت هستم دوست من.
سلام خانوم امیری
وای خدا دیدگاهتون ترکوند از بس قشنگ و تاثیرگذار بود
خدا اعتماد به نفس و عزت نفستون رو هزار برابر کنه انشالله
???
چقدر خوب شد که توی این سایت کسی پیدا شد که توی این زمینه مثل من اینقدر موانع داره برای اعتماد به نفسش…
مثلا من دوست دارم با افرادی ارتباط برقرار کنم توی هرجمعی، میرتسم که یوقت بی محلم کنن
و کم بیارم
یا اینکه
میخوام سر کلاس درخواست کنم فلان موضوع رو برام توضیح بده،میترسم بقیه مسخرم کنن
یا اینکه
برای کارم زنگ بزنم و حضوری ارتباط برقرار کنم تا پروژه های بیشتری بگیرم میترسم یوقت بگن نننع
ای خدا
???
البته این ترس ها درونم تازه کم شده
برای اینکه ترس هامو از بین ببرم بخصوص مورد اولی ،همین تمرین شما که گفتین ویژگی های مثبت ظاهری و باطنی ام رو بنویسم تمرین تاثیرگذاریه؟
???????
خیلی موفق و ثروتمند باشید انشالله
من موفقیت هاتون رو دنبال میکنم?
سلام دوست عزیز. بله. خیلی تأثیرگذاره. بعد توی جمع خانواده، یا بنظر شخصِ خودِ من، توی جمعی که بیشترین ترس رو دارین که مسخرهات کنن، بخونینش.
ویژگیهاتون رو حالا هر چند درصد که دارا هستید، بنویسید با یه خودکار خوشنویس، توی یه ورق شیک و پیک، بنویس، با اینکارت به کائنات اعلام میکنی که شما فوقالعاده با ارزش و مهم و با لیاقت هستی و بعد با صدای بلند بخونیدش. اینهم برای ریختن ترسها و بستنِ دهانِ زمزمهگر ذهن هست که اتفاقا دیگران هم لذت میبرند از این بایانات شما…
این اقدامات البته الهامات شخصی خودم بوده و بهش عمل کردم و نتیجه گرفتم.
مطمئن باش نتیجه میگیری.
منتظر خبرهای خوبت هستم.
موفق تر از قبل باشی عزیزم.
سلام دوست خوبم وهم فرکانسی عزیز خانم امیری خیلی لذت بردم ازکامنت زیبا خیلی چیزهای درذهنم بیدار شد از شماسپاسگزارم درپناه رب
سلام آقا علی عزیز.
خدارو بینهایت سپاسگزارم که کامنتم تونسته براتون تأثیرگذار بوده باشه.
عالیترینها رو براتون از خدا میخوام.
ایول دمت گرم خدا با ماست موفق و سربلند باشید
سپاسگزارم آقا حسن عزیز.
قطعا خدا با همه ماست.
از خداوند براتون ثروت و سلامتی بینهایت آرزو دارم.
سلام خدا جونم
سلام به مهتاب خانم عزیز
خدایا سپاسگزارم 🙏
دوست عزیز امروز صبح از خدا یه درخواستی داشتم و گفتم خدا جون یه راهی بزار جلوم با زبون خودم بگو من چیکار کنم تا به اون هدفم برسم.
وای خدایا سپاسگزارم ازت
اول فایل سفرنامه رو دیدم البته با کلی سپاسگزاری فکر کردم فقط باید به نکات مثبت بیشتر توجه کنم.
اما وقتی اومدم روی کامنتا زدم به ترتیب امتیاز..
کامنت مهتاب خانم اومد و شروع کردم به خوندن که وقتی صحبت از عزت نفس شد اون موقع فهمیدم که آره باید من اول روی عزت نفسم کار کنم باید احساس لیاقتمو ببرم بالا.
خدایا شکرت
الله اکبر خدا جونم من که تازه دوره عزت نفس خریدم و دارم روی خودم کار میکنم اما منتظر تیجه هستم ولی امروز فهمیدم که اوله اول باید باید باید خودم به عزت نفس بالا برسم اوضاع و اهداف خودش میاد سراغم نه اینکه من دنبالش بدوم.
خدایا سپاسگزارم
مهتاب خانم دوست عزیز منتظر کامنتتون هستم که به امید خدا اون کاخ زیبایی که پسندیدین. توی دفتر اهدافتون تیک خورده باشه و به ترتیب اهداف بعدی و بعدی.
خدایا سپاسگزارم
خدایا چقدر این سایت خدایی هست همه ذوق و شوق پیشرفت یکدیگررو داریم.
دلم نمیاد از این خونه بیام بیرون خیلی زیباست خیلی آرامش بخشه خیلی بهتر خدارو حس میکنم.
خدایا سپاسگزارم.🙏🙏
عاشقتونم🌹🌹
درپناه حق ❤️❤️