سفر به دور آمریکا | قسمت 93

اخه من عاشششششقتم

جییییگر

تو چقدر خواستنی ندید

خانم شایسته عربار که قسمت جدید و میزارید ،میگم خدایا من خوشبخترین رختر دنیا هستم ،که این فرشته این فیلم ها ر اینجوری میگیره، ودقیقا هر فیلم مصادف میشه یا با یوالی در ذهنم،یا درک باورهای بهترم از دوره ثروت1 و عزت نفس و عشق ومودتم و هدفگزاری

استاد داشتم دیروز با یکی از دوستام حرف میزدم ،میگفت نازی چقدر سرعتت تو پیشرفا زندگیت تو همه زمینه ها سریع داری میری جلو

دوستم میدونه روی خودم کار میکنم، ولی مستقیم نگفتم از دوره های شما ،تا خودش بپرسه

ولی بچه های اینجا درک میکنند،بچه ها من دونه هایی که 3 سال پیش کاشتم، تازه داره جوونه میزنه و از زیر خاک میزنن بیرون ،برای درک بهتر این مثال فصل 6 رویاها رو بخونید

استاد امروز به خودم گفتم ، نازی چرا اینقدر تو سمت کارهای خدا دخالت میکنی ، گفتم نازی کارهایی که میتونی انجام بدی و وظیفت انجام دادن برو انجام بده، بهت گفته سایت طراحی کن، خوب این یک عمل فیزیکی برد انجام بده، این کار سمت تو، اینکه چی میشه سمت اونه

اینکه میگه انگلیسی بخون سمت تو این کار باید انجام بشه ، حالا اینکه چطوری و کجا به دردت بخوره سمت اونه

گفت نازی ،عشق من ، من خدای تو هم، تو به من بگو چی میخواهی ، من هم بهت میگم چیکار کنی ، ولی فقط انجام بده،قدم به قدم

گفتم خدایا میخواهم سال دیگه خونه خودم باشم کنار کسی که همفرکانس با من، و خودم درامد از بیزینسم داشته باشم

گفتم خدایا میخواهم تو خونه تمپام باشم ،با استاد بریم و بیاییم

استاد سمینار تو کشورهای مختلف،نظرتون چیه

وای عاشق این اقایی شدم، که فارسی و چقدر زیبا و انکار لهجه لری داشتن صحبت میکردن

یاد بابام افتادم

بچه ها حواستون ، اصلا استاد و خانم شایسته در مورد قوانین و فلان و آقا بیایید اینجوری زندگی کنید ،صحبت نکردن، ولی تاخوداگاه صحبت های جمع به سمتی میرفت که قوانین و تو ذهن خانواده عباس منش (منظورم خودمون هم هستیم ) یاداوری میکرد از اون تعریف خاطره اقای مهربان،تا داستان چشم زخم اون خانم زیبا و دوست داشتنی

وااای چقدر معلم مایک گوگولی بود.

اخه من عاشششقتم خانم شایسته،وقتی رفتی از بیرون غذا خریدین، ذهنم گفت ،خسته نباشی،خوب غذا میپختی ، مثل فلانی تو مهمونی هاش که از بیرون غدا میگیره از بیرون غذا گرفت، خلاصه در عرض صدم ثانیه پروندت و بست ،عاشقتم

من هم بهش گفتم،خدایی یه ذره ساکت باش ببینیم چی میشه

بعد که توضیح دادین ، گفتم نازی خانم ،بفرما ،دیگه من و ذهنم یه لبخند زدیم به هم

بچه ها به نظر من حتی تو رابطه عاطفی وقتی کسی میاد که دقیقا مثل خودتون روی خودش از دوره ها استفاده میکنه،طبق تجربه،حتی به اون شخص هم نگید ،ببین بیا من این و دیدم این نتیجه رو گرفتم تو هم بیا ببین ،منظورم کسی که حتی خیلی با تو همفرکانس مخصوصا رابطه عاطفی که باشه،کلا رها برید،جلو ، نگران نباشید،خدا بارها تو قران میگه ،اقا ببخیال من هدایت میکنم، تو خودت و دریاب

خلاصه،من نازنین بهرامی خوشبخت ترین دختر دنیا هستم،خدایا من فقط تو رو میخواهم، کمکم کن بیشتر دستم تو دستت باشه ،میدونم تو دست من ومیگیری ، ولی من به موقع هایی ول میکنم؛ میدونم انسان هستم ، و اتفاق میفته، از تو میخواهم ، هدایتم، کنی، که بیشتر باهات باشم.من عاشقتم

بوس برای همهههه