سفر به دور آمریکا | قسمت 93

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار سید محمد امین عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خانم شایسته عزیز، این حد از راحتی. این حد از با خود در صلح بودن. این حد از رهایی و عزت نفس فوق العاده بود. از ابتدایی که فرمودید میخواین برین و مقدمات مهمونی رو فراهم کنید، وحشتناک مشتاق شدم که ببینم یعنی چجوریه؟!

وقتی مقدمات مهمونی رو نشون دادید یاد خودمون افتادم که وقتی قرار میشد یه مهمونی داشته باشیم، از ۲ ۳ روز قبل باید همه جا رو برق مینداختیم، حسابی جارو میکردیم، ده بار جای وسایلو با هم عوض میکردیمو  آخرشم همون چیدمان اول بهتر از همه بود و کلی برای پخت و پز وقت بزاریم. موقع صرف غذا، معمولا اگه تایم غذا خوردن کلا ۱ ساعت طول بکشه، ۴۵ دقیقه به این میگذره که غذاها رو بچینن توی بشقاب و دیس و هر چی ظرف سوپرلاکچریه موقع مهمونی رو میکنن. اصلا مهمونی شده یه میدون مناسب برای اینکه چشم همه رو در بیاری. کلاس بذاری تو بهترین ظرف ها غذا بکشی یه جوری که همه فقط بشینن ظرف ها رو نگاه کنن کسی هم دلش نیاد غذا بکشه.

اما شما چقدر مهمونی رو راحت گرفتید. اون سکانسی که از روی غذا ها و دسر ها توی ظرف های یک بار مصرف گذشت من اصلا از خوشحالی ترکیدم منتها دیدم بقیه خوابن بیدار میشن به یه ذوق مرگ خفیف بسنده کردم.

سکانس استقبال شما از مهمونا چقدر صمیمی بود. چقدر زیبا همه همدیگه رو در آغوش میگیرن و محبتشون رو به هم دیگه ابراز میکنن. درسته که حالا حالا ها کار داریم تا بتونم این ترمز رو از تو رفتارمون ببریم بیرون و به روش استاد جون عمل کنیم ولی خداروشکر همین که میفهمیم پاشنه های آشیلمون چی هستن خودش خیلی مهمه.

لباس در میهمانی:

استاد عزیزم واقعا شما دریچه تازه ای از نوع ارتباط رو امروز به روی من گشودید. ما همیشه توی لباس پوشیدن درگیریم. وای چی بپوشیم. الان اینو بپوشم نگن چقدر بی ادبه. اینو بپوشم نگن چقدر بی کلاسه و هزار تا حرف دیگه که ناشی از کمبود عزت نفسه. ولی خب باز هم میگم خدارو صد هزار مرتبه شکر. مگه میشه کسی با شما باشه و باورتون بکنه و از شما الگو نگیره؟ مگه میشه عضوی از این خانواده باشی و سعی نکنی مثل استاد راحت باشی و خودت باشی.

موقع غذا من واقعا لذت بردم. اصلا کیف کردم چقدر همه چی آرام بود همه در صلح. هر کس هر چی میخواست بر میداشت. کسی کاری نداشت به غذای دیگری. همه خودشون بودن. همه چی خوب بود.

چقدر زیباست که در میهمانی به جای اینکه خودمون رو درگیر مسائل حاشیه ای بکنیم و خودمون رو اذیت بکنیم، از با هم بودن لذت ببریم. به جای اینکه یه نفر از اول تا آخر مثل لودر کار کنه و بقیه هم هی بخوان کمک کنن تا کارا زود تر تموم شه، از همون اول همه چی رو ساده بگیریم تا آسان بشیم برای آسانی ها. زیبا شیم برای زیبایی ها.

چقدر این جمع با کیفیته. چقدر خوبه. چقدر فرکانس ها با هم جوره. چقدر همه خودشونن. چه حرف های قشنگی زده میشه. همشون متفقا میگم چشم زخم یک دروغ بزرگه، هر خنده و شادی خنده و شادی بزرگ تری رو بعد خودش داره. انسان مسئول صد در صد زندگیشه. توحید همه چیزه. فقط باید به زیبایی ها توجه کرد ولذت برد با توکل به الله. خودتو بسپاری به جریان هدایت دقیقش و پاروها رو کنار بگذاری.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 93
    284MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

322 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ندا» در این صفحه: 1
  1. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 2872 روز

    سلام، سلام، سلام

    امروز صبح که بیدارشدم وخبراین قسمت سفرنامه رو خوندم روی کانال، انگار یجورایی میدونستم قراره یه چیز جدید رخ بده و نکته خیلی مهمی رو ازاین فایل بشنوم، پس قبل از دانلودش، برای آپلود این فایل روی سایت ازخدا سپاسگزاری کردم، وبعد دانلودش کردم.

    استاد شایسته عزیزم ازتو ممنونم، ممنونم که بابه اشتراک گذاشتن تجربیاتت درانجام تمرینات دوره ها، گاهی چراغی درذهنم روشن میکنی که فقط دوس دارم فریاد بزنم

    خدایااا شکرتتتتتت

    وقتی شما صحبت ازآشپزی برای گرفتن تایید ازدیگران گفتین، وقتی ازسادگی پذیرایی گفتین وهدفه مهمونی دادن، که لذت بردنه،

    بخودم گفتم :

    ای وایییییییییی من

    من یکی ازرنجهای زندگیم دعوته مهمونه،بااینکه آشپزیم خوبه، اما اصلا لذتی برام نداره این کار. وواقعا ازانجامش رنج میکشم. وبعد چون برام مهم بود که چندمدل غذا جلوی مهمون بذارم، واین ترمز روهم داشتم، زندگی برام تبدیل به یک رنج شده بود.

    گرفتن تایید ازیک عده، که باباااا ببینید منم بلدم چندمدل غذا بپزم.!!!!!

    خدا امروز انگار میخواست اززبون شما بمن بگه که رفیق، چه اهمیتی داره دوست و آشنا تورو تایید کنن یانه، مهم خودتی، خودت

    چه کسی دراین جهان مهمتر ازتواااااا؟

    هییییییچکس

    پس هرطور خودت راحتی ولذت میبری زندگی کن و ازمهمونت پذیرایی کن.هرطور دوست داری از مهمونیت لذت ببر، چکارداری کی چی میگه.

    واین آگاهیها وقتی برای بار چندم درحال دوره، دوره عزت نفس هستم وبه جلسه هفتم رسیدم، انقدر درزمان مناسب رخ داد که، دارم بال درمیارمممم.

    چون بتازگی متوجه این پاشنه آشیلم شدم..

    _گرفتن تایید ازدیگران وقضاوت نشدن

    که اون ته مهای ذهنم پیداش کردم. ?

    نکته جالب بعدی دراین فایل استفاده ازظروف یکبارمصرف بود، که درفرهنگ ما، درمهمونیهای خودمونی زشت میدونن، واین ترمز که بازریشه درقضاوت دیگران داره، باعث شده، زنهای خونه نه تنها ازمهمونی لذت نمیبرن بلکه ازصرف زمان زیاد درآشپزخونه بعدمهمونی از پامیفتن.

    مرسی ازیادآوری این مورد که برای من

    خیلی درس داشت.

    مورد بعدی آقای مهمونتون بودن که وقتی دیدمشون کاملا شناختم وحتی داستان آشناییشون باشمارو هم بااستناد به دوره جهان بینی کاملا میدونستم.

    نکتش این بودکه مابچه های دوره ها، وقتی همراه سایت هستیم وباشما پیش میریم انگار یجورایی داریم باشما زندگی میکنیم، بالذتهاتون لذت میبریم، همراه شما غذامیخوریم، خریدمیکنیم، میخوابیم وبیدارمیشیم. واینجا حرفهای دلمون رومیگیم و حرف دل میشنویم. حرفها وتجربیاتی که درهیچ کتابی پیدانمیشه.

    ودریک کلام دراین سایت هرکی جزوی ازخانواده عباسمنش میشه، به معنای واقعی

    “خودشه”

    عاشقتونم استاد عباس منش واستاد شایسته مهربانم

    الله نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: