سفر به دور آمریکا | قسمت 93

سلام خدمت دوستان عزیر”

از اون فایلاس که وادارت میکنه در موردش بنویسی، فایل اینطور شروع میشه ک خانم شایسته خبر از مهمونی میده و نکته عالی اینه ک هدف دورهم بودنه و نیاز به پخت چند نوع غذا نیست(ترمز اکثر خانواده های ایرانی و واسه همین رفت و آمدا دارن کمتر میشن چون باید چندین نوع غذا پخت و سالاد و میوه و… و انگار مسابقس و رفت و برگشته و بازی برگشت باید میهمان پذیرایی بیشتر کنه) خونه استاد و موتور سنگین و انتخاب یکی از خودروها و امکانات عالیش مثل برداشته شدن سقف خودرو واسه من خبر از اینه که وقتی ذهنتو کنترل کنی و همواره سعی کنی حست خوب باشه نتیجش میشه زندگی استاد که نمادی از فراوانیه و نوش جونش چون لایقشه و جهان طبق فرکانسامون با ما برخورد میکنه( ناگفته نماند دارم کم کم به این درک میرسم که همه چیز سر جای واقعی خودشه) اهنگی خیلی زیبا و پر نکته، خیابون هایی شیک و کلی ساختمون تجاری و مسکونی فوق العاده شیک و سر به فلک کشیده که دارن داد میزن جهان ثروتمنده و ادمهایی هستن که اینطور ثروت میسازن و تعدادشون هم کم نیست. رسیدن به فروشگاهی بسیار زیبا و تمیز و مدرن که نشون از گسترش لحظه به لحظه جهانه و کلی مواد غذایی فراوان و متنوع و مشتری و کارکنایی که با عشق کارشون رو انجام میدن. کلی خرید خوشمزه و گلدونی که دو نوع گل توش کاشته شده و واسه من خیلی جالبه، مهمونایی باحال و گرم و کلی خنده و شادی و حال خوب و از همون اول کار استاد شروع میکنه به تعریف از اندام آقای الکس که همین یکی از بهترین نکات استاده و اینطور باعث میشه اینقدر روابطش با همه خوب باشه(توجه بر نکات مثبت آدما) اومدن مایک و کلی استقبال از طرف استاد و شوخی ها و شکستن قولنج و اون صدا?. نکته جااب واقعا اعتماد به نفس مایکه که در حضور افراد بزرگتر و خانم معلم سابقش اینقدر راحته و میگه میخنده بدون هیچ استرسی(ما قبلا تو کوچه که بازی میکردیم یکی از تهدیدا این بود که باشه فردا به معلمت میگم) . خانم شران که اومد جمع کامل شد و شد کلی کشور متنوع و رنگ پوست های متفاوت ولی راحت بودن و شادی و سادگی و بحث بسیار آموزنده و ترمز مشترک بعضی مردم‌جهان در مورد چشم زخم و اینکه شادی زیاد دردسر درست میکنه و بعد شادی غم میاد (و در مورد چشم زخم من هنوز مادرمو میبینم ک کلی نگرانه از چشم مردم و مرتب اسپند و دعا درست کردن و … وه من هر بار این چیزا رو میبینم میگم خدایا همچی رو به تو سپردیم و اول و آخرش خودتی هرچند منم هنوز کار دارم ولی واقعا نگران چشم مردم نیستم و تو این مورد خوبم) وه یکی از درخواست هام از جهان(خداوند) این بود که وقتی به زبون های دیگه تو فایل حرف زده میشه توسط استاد یا خانم شایسته اون حرفا ترجمه بشه که تو این فایل زیرنویس بود و واقعا ممنونم بابت این‌ حرکت زیبا. نکات بسیار زیبای خانم شایسته و استفاده از ظروف یکبار مصرف واسه راحتی و سادگی و آسون انجام گرفتن کارها و اینکه هرچقدر بیشتر به قانون عمل کنیم چرخ زندگی روون تر میشه و بارکلا به خانم شایسته که واقعا در عمل داره ب بهترین شکل از قانون استفاده میکنه(باز هم موردی که واقعا مشکل درست کرده واسه خانمای و خانواده های ایرانی حداقل بگم اطرافیان خودم که تو مهمونی اینقدر در حال تدارک غذا و بهترین نوع ظرف و دسر و سالاد و … هستن که در عمل اصلا وقت نمیکنن لذت ببرن از مهمونی و این جمله تکراری که بارها شنیدیم از زبون مهمون که ما اومدیم خودتون رو ببینیم و اینطور خود مهمون هم معذبه و بعد از رفتنشون کلی ظرف و ظروف نشسته مونده یا حین اون‌ دورهمی خود مهمون از خجالت میاد کمک میکنه واسه شستن اونهمه ظرف و…). ادامه دورهمی با ورزش و استاد که ماشالا شکمو اب کرده و رو فرمه و بعدش هم خاطره جالب آقای چاره جو و تضادی که بهش برخورده و باعث پیشرفتش شده و این خودش یه درسه واسه ما که هنوز اول راهیم. خاطره خانم چاره جو و اینکه استا مرتب مریم خانم رو با کلمه عزیزم‌ صدا میکرده و اینا واسه من درسن و راه و روش و کلی خندیدم به شوخی استاد با آقای چاره جو موقع حرف های خانم شایسته اونجا که استاد میگه این مثل باباشه، پدر خویش باش اگر مردی??. خدا رو شکر بابت این فایل زیبا ک کلی لذت بردم و سپاسگزار خانم شایسته عزیز هستم که با تمام وجود داره زندگی استاد رو به ما نشون میده و شده دستی از دستان خداوند واسه باورپذیری بیشتر ما. سپاسگزارم???