سفر به دور آمریکا | قسمت 95

به نام خالق زیبایی ها

سلام و درود فراوان به مهربانان عزیز استاد جان و مریم جان جانان

جالبه عزیزان که الان چند وقته که وقتی این فایل رو دانلود می کنم قبل از اینکه play کنم آهنگ ابتدای فیلم تو گوشمه و ذهنم زودتر از تماشای فیلم آهنگ رو شروع به نواختن می کنه ???

من در ابتدای فایل سفرنامه باز هم زیبایی های طبیعت این جهان، با اون ابرهای برجسته تو آسمان را دیدم و شوق و ذوق و سپاسگزاری در درونم شعله ور شد تا مثل همیشه جمله ی خداروشکر را تکرار کنم و از دیدن موهبتهای الهی بیشتر لذت ببرم.??????

خدایا ازت سپاسگزارم که به من میگی تا من بنویسم و این آگاهی های درونم را تقسیم کنم.??????

اونجا ، همون جایی که استاد و مریم جان قدم زده بودید چقدر شبیه نمک آبرود خودمون بود .??

اون جنگل و تپه ی وسیع سرسبز اطراف واقعا یه چیز مثل اینجا خود شمال بود.???

ماشین هایی که پارک بودند دقیقا شبیه محوطه ی داخل نمک آبرود بود که ماشینها رو اونجا پارک می کنند.???

دیدن ماشینهای با مدل بالا و نمود فراوانی و ثروت را می بینم و بیشتر باور فراوانی در من تقویت می شود.??

ماجرای هدایتتون به مراسم سالانه رقص سرخپوست ها و هدایت به این مکان زیبا ، همه و همه ی این جریان هدایت را که از طرف خدای درونتان دریافت می کنید و گوش به فرمانش هستید ، رو ما باید سرلوحه ی زندگی مون قرار بدهیم.

به اینکه دستان خداوند را باز میگذارید و هیچ گونه مقاومتی ندارید.

این مسیری که شما در آن گام نهادید و دارید به ما یاد میدید که ما هم نه فقط توجه و تمرکز به دنیای اطرافمون داشته باشیم، بلکه همین توجه و تقویت کردن به نیروی خوب دیدن و خوب شنیدن ، باعث میشه که شخصیتمون تغییر کنه.

شما هدایت می شوید به سمت زیبایی های بیشتر و بیشتر و دارید با پا گذاشتن تو مراسم رقص سرخپوست ها روحتان را گسترده تر و وسیع تر می کنید و چیزهای جدیدتری یاد می گیرید.

خودتان آگاهانه سعی می کنید که به دانش و آگاهی تان افزوده شود.

همین طور اینگونه مقاومت نداشتن و ماندن در این محیط خودش یک هنر و کنترل ذهن می خواهد و خدا می داند که این تفکر چقدر در آینده بهتون کمک می کنه تا هم خودتان در محیط های وسیع تر و زیباتر قرار بگیرید و هم ما شاگردانتان را با ذهنیتی فراتر از آنچه که الان فکر می کنیم تربیت و آماده کنید.

من واقعا خیلی خوشحالم که از اول سفرنامه با عشق تمام فایلهاتون رو ذخیره کردم و همراه با بچه هام دیدم.

چون از همون ابتدای این سریال آنقدر ذوق و شوق داشتم و دارم و هر دفعه با دیدن قسمتهای مختلف سفرنامه توجهم به نکات مثبت زندگی ام بیشتر و بیشتر شده.

خدایا شکرت برای دیدن تمام قسمتهای سفر به دور امریکا که انقلابی را در درون من و دوستانم ایجاد کرد تا فقط خوبیها و زیبایی های درون و بیرونم را ببینم.

داستان هدایت شما که توسط دستان خدا شکل گرفت هم جای تحسین و شکرگزاری داره و این نشان دهنده ی فرکانسهای قوی شماست و این برای ما درس مهمیه، که هر انسانی رو که در مسیر زندگی ما قرار می گیرد نشان دهنده ی فرکانسهایی هست که خودمان به جهان هستی ارسال می کنیم.

به اینکه حتی غذای رستورانی رو که تو اون محل بوده رو امتحان کنید و لذت ببرید و باز هم از خدایتون تشکر کنید و هم از دوستان عزیزتون که دستی از دستان خداوند بودند تا شما به این مکان هدایت بشید و از غذاهای اونجا لذت ببرید.

وقتی داشتید با ماشینتون به سمت رستوران می رفتید ، جاده باز هم جاده ی شمال رو تو ذهنم تداعی کرد.?????

چه رستوران شیکی هم بود و همه جاش از چوب بود یاد کلبه ی چوبیتون تو پارادایس افتادم.?

چقدر جالب که نوشته های مثبت رو روی دیوار و حتی تو دستشویی تو اون بشقابها گذاشته بودند.??

در مورد لحظات زیبایی که تو رستوران تجربه کرده بودند نوشتند و چه ایده ی جالبی بود که با دیگران هم این لذت بردنشون رو به اشتراک گذاشتند .??

Laugh when you can. apologize when you should , and let go of what you can’t change. kiss slowly, forgive quickly , play hard, take chances, give everything , and have no regrets. life is too short to be anything but !happy

بعدش که برگشتید به محل مراسم و مریم جان اولش که گفتید هر کسی با خودش صندلی یا زیرانداز آورده بود و اینجوری تو اون محیط باز جایگاه تماشاگرا خیلی راحت و ساده شکل می گیره ، یاد تعزیه اینجا افتادم که به این شکل دقیقا هر کسی با خودش یه زیر انداز یا صندلی تاشو میاره و جاش مشخصه.(به راحتی)??

و اما رقصشون هم منو یاد کارتونهای دوران بچگیم انداخت و برام جالب و دیدنی بود.

چقدر همه چیز رنگارنگ بود مخصوصا که تو اون فضای طبیعی سبز برگزار شده بود.?

همیشه هم از بچگی با شنیدن کلمه ی سرخپوستها یاد پرهای بلند روی سرشان و آتشی که دورش حلقه میزندند و می رقصیدند ،می افتادم. ???

به نمایشگاه و بازار صنایع دستیشون که رفتید و کارهای دستشون مثل ایرانیها بود و قبل اینکه استاد بگه اینا رو تو دهات و منطقه ی ما می سازند ، منم همینو تو دلم گفته بودم و خیلی هم دیدم و اینجور کارها رو دوست دارم چون خودمم دستبند* می سازم و هم به فروش می رسانم و هم استفاده می کنم.??

قاقی که خمش کرده بودند و روش نقاشی کشیدند هم خیلی برام جالب بود.??

خیلی هم عالی که تو همچین محیطی هم شادی و لذت باشه و هم کسب درآمد و تولید ثروت* .?????

استاد دستنبد هم مبارکتون باشه و چقدر هم رنگارنگ بود و به دستتون هم میومد.???

واقعا بی نهایت و صمیمانه ازتون سپاسگزارم و کلا خیلی لذت بردم مثل تمام قسمتهای این سفرنامه ، این قسمت هم برام لذت بخش و جالب بود.???

دستان مهربان خدا دوستتون دارم با عشق .??

سلام عزیز دل خدا طیبه ی خوش قلبم ?

عشق جان جانان چقدر من این تحسین کردنت رو دوست دارم ??

عاشق اون خدای درونتم که اینطور عشقش رو از طریق تو به من جاری می کنه.???

عاشق اون قلب مهربونتم که اینقدر عشقه عشق??

خدایا شکرت برای طیبه ی مهربونم که هر دفعه با کامنتهاش منو سورپرایز می کنه???

غرق در نور الهی و در آغوش پرمهر خداوند به هر آنچه که آرزومندی هر چه زودتر بهش برسی ??????

عاشقتم من

سلام وسپاس فراوان به الهام جان جانان عزیز??

خدایا سپاسگزارم ازت بابت لطف و مهربانی ات سپاسگزارم بابت محبتت الهام جان???

عزیزم کامنتهای تو هم حس و حال عالی رو به من میده و خوشحالم که این آگاهی ها رو با ما تقسیم می کنی???

خدا رو بی نهایت شکر برای این سایت معنوی و امکان اشتراک گذاشتن این آگاهی ها??????

خدا رو بابت استاد عباسمنش و مریم عزیز و تمام شاگردانش هزاران هزار بار شکر ??????

الهام زیبا ، عزیز دل خدا در خدای ثروتمند، برکت و شادی و سلامتی و انرژی روز افزون را برایت آرزومندم?????