سفر به دور آمریکا | قسمت 96

استاد عزیزممم سلااااااااااااام

اول از همه ایول به استایل مشکی و جذابتون

ست عینک و تیشرت تون عالی بود😎

چه جالب ک حتی برای یه قرار رسمی هم صندل پاتون بود 😂🙈( و این نشون میده چقدر به راحتی خودتون اهمیت میدید و عزت نفستون بالاست)

(البته یه نکته ظریف : هرچیزی ک بهتون حس خوبی میده بپوشید گاهی وقتا یه استایل کلاسیک شاید بظاهر بقیه خشک و رسمی به من حس بهتری بده احساس خوب خودمون اولویت مون باشه💪)

من عاشق ماشین های لوکسم

چقدر بنز خودتون خوش دست تره نسبت به کامارو دقیقا قبل اینکه بگید تو ذهنم اومد

استاد الان ۳ و نیم صبح هست و بعد تجربه یه فرکانس نامناسب تو محیط اطرافم ک من هم به نوعی درگیرش شدم از نظر احساسی (ک میدونم حاصل فرکانس های امروز خودم بوده و مسئولیتش و قانون ثابت خدا رو میپذیرم)

اومدم تو سایت و الان چقدر حالم عالیه

وقتی تو کامنت برگزیده دوستان عزیزم خوندم تمرین کیف پول و احترام به اشیا و داشته ها رو (از روی حرف و عمل شما😍)

تعلل نکردم و بلند شدم از روی تخت و سریع لب تاپم رو روشن کردم چون امروز باهاش بدرفتاری کرده بودم و یه کوچولو اونم سرعتش کند شده بود (البته من شاید عجول شده بودم)

خلاصه ک بااحترام بازش کردم چک کردم نرم افزاری باز نباشه و ویندوز و یه نگاهی کردم و خاموشش کردم(چون قبلش خودش آف شده بود)

شاید عجیب بنظر برسه ولی گل خوشگل و بینظیر روی میزم رو لمس کردم و ازش عذرخواهی کردم بابت اینکه امروز برای اولین بار اومده بود به اتاقم(اونم با فرکانس خودم) اما با ارتعاش نامناسبم بهش انرژی خوبی ندادم

حتی خودکار و میزم رو هم لمس کردم و یه کوچولو مرتب کردم و رفتم سراغ کمد لباسامو و کیفم رو برداشتم

تموم وسایل کیفم رو درآوردم ساعت ۳ شب و مرتب از اول داخل کیفم قرار دادمشون و کیف پولم رو هم همونطور ک شما گفتید پولها رو به ترتیب چیدم

(البته به دلیل باور نادرست مهمون سرزده عزیز پولا و وسایل کیفم رو اساسی اسپری ضدعفونی زدم و خلاصه خواستم به جهان این فرکانس و بدم ک چون برام این پولا عزیزن میخوام تمیز و سالم بمونن همونطور ک به وسایل باارزشم اسپری میزدم قبلا)

میدونم ک این باور هنوز جای کار داره استاد اما یه لول بهتر از باور قبل هست ک پولا رو رها کرده بودم و باورم الودگی شون بود

و این خودش باعث میشد فکر کنم پولام کثیفن و یجورایی ذهنم نقشه میکشید ک از شرشون راحت شم خرجای الکی میتراشید

ولی الان مراقب پولای مرتب و تمیز و خوشگلم هستم😊

دارم تکاملم رو طی میکنم این مهمه😊

این دیدگاه یه لوبالاتر از دیدگاه قبله☺

استاد من خیلی هدایتی اومدم سمت این قسمت از سفرنامه

و تک به تک کامنتای دوستان برای من اموزنده بود و شاید کمتر کسی باشه ک ۳ شب به اونچه بهش الهام میشه عمل کنه اما من به نیروی هدایت درونم ایمان دارم

راستی استاد یه هدایت دیگه هم امشب شدم ک دوست دارم اینجا یگم:

امروز از نظر جسمی بصورت طبیعی رو مود نبودم و بدنم نیاز به استراحت بیشتر و رسیدگی داشت بااینکه همیشه خیلی به سلامتیم اهمیت میدم امروز فشار کاری زیادی بخودم وارد کردم و فکر میکردم بااینکار رضایت مشتری هامو جلب میکنم

و چنددقیقه پیش هدایت شدم به یه کامنتی ک به عینیت میگم ۴_۵ ثانیه فقط خیره به صفحه گوشیم موندم

اخه مگه میشه مگه داریم هدایت این شکلی

من ک اصلا نیتی نکرده بودم یهو اشتباه بودنِ مسیر امروزم بهم الهام شد

و صدایی به من گفت

رفتار امروز تو ناشی از شرک بوده؛ ناشی از باور به کمبود ؛ناشی از ترس ازدست دادن مشتری (مگ این مشتری رو کی واسه ی تو فرستاده؟ مگر نه اینکه اگر در مدار n تومن باشی به هرطریقی و شیوه ای این مبلغ وارد جریان زندگی تو میشه نگران از دست دادن چی هستی؟

چرا عجله؟ چرا فشار کاری؟ کار کن اما باحس خوب و تعادل

و این گفتگوهای درونم بود

دوستتون دارم خیلی نکات مثبت زیادی دیدم ک دوست داشتم بگم اما واقعا نیاز به استراحت دارم شبتون عالی

🌟در پناه الله یکتا بدرخشید🌟

سلام محمد صادق عزیز

اول از همه مچکرم ک برای من کامنت نوشتید

و نگاه زیبای شما رو به کامنت خودم تحسین میکنم

در پناه حق شاد باشید🌹