سفر به دور آمریکا | قسمت 97

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار رضا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

استاد دیشب بصورت اتفاقی و توسط دستان مهربان خدا با یکی از شاگرداتون در دوره های 21 جلسه ای سال ۸۹ در تهران آشنا شدم. من بارها از زبان شما درباره جنس ایمانتون، تعهد و عشق و علاقتون به این مسیر از شروع کار و در تمام طول مسیر شنیده بودم. بدون اینکه در اون زمان و ابتدای مسیر نه ثروتی اومده باشه و نه تضمینی از موفقیت و موقعیت زندگی الانتون به شما داده شده باشه شما با همون جنس از ایمان و تعهد ادامه داده اید. ولی وقتی درباره این تعهد و ایمان شما از زبان این دوستمون شنیدم که کنار شما و همراه شما در ابتدای مسیر بوده، خیلی برام متحول کننده بود.

بعد از صحبتهای زیادی که با این دوستمون داشتم، رفتم توی سایت سراغ آرشیو عکسها و بعد این قسمت از سفرنامه رو دیدم و چقدر کنتراست شدیدی بود بین زندگی کنونی شما و موقعیت 10 سال پیش.

همه چیز در زندگی شما فرق کرده. اون شرایط کجا و این شرایط کجا؟ موقعیت، ثروت، راحتی، آسایش و امکانات شما کاملاً نسبت به اون موقع تغییر کرده و ربطی به اون زمان نداره اما یه چیزی که در هر دو دوره زندگیتون مشترکه و هیچ تغییری نکرده، ایمان و تعهدتون به قوانین و عمل به آنچه است که به ما آموزش می دید.

استاد درباره شما، میزان ثروت، دارای، موقعیت اجتماعی، جغرافیایی، محل زندگی و حتی فرم بدن شما تغییر کرده ولی بخدا قسم جنس ایمان شما به قوانین همونی بود که تو عکسهای 10 سال پیش دیدم.

داشتم فکر میکردم ثروت، دارایی، موقعیت اجتماعی، زندگی توی آمریکا و موفقیت های شما همه اینا خیلی جذابه اما آنچه من عاشقش شدم، دلیل اصلی تفاوت در این دو قاب تصویر از زندگی شما اونم به فاصله ده سال از همدیگه است:

این فاصله نشون از یک جهاد اکبر و یک تعهد بی چون چرا برای تغییر شخصیت و ساختن اون از نو و خشت به خشت می ده، داره یک اصل رو به ما نشون میده. اصلی که از همه ی موفقیت های شما با اختلاف بالاتر و با ارزش تره و هر خواسته ای رو می تونه محقق کنه.

 

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 97
    267MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

264 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمدرضا ذوالفقاري» در این صفحه: 1
  1. -
    محمدرضا ذوالفقاري گفته:
    مدت عضویت: 3602 روز

    بنام خدایی که وقتی سپاسگزارش باشم مرا میافزاید..

    من الان که این کامنت رو دارم مینویسم بیرون از پشت شیشه پیداس…نم نم داره برف میاد…گنجشکام رو درخت نشستن و پف کردن…خدایا واقعا شکرت…

    چشمای خوشگل این هاسکی ادمو یاد یخ و برف میندازه… این حیوون بی اندازه زیباس…بازم خدایا شکرت…

    این آیکانا چقدر باحال و جمع و جورن…چه حالی میده سوار شدنشون…رفت توی لیست خواسته هام…

    از همین الان تصورش میکنم که دارمش..

    چقدر لذت بخشه اعتماد این مردم به همدیگه…احترامی که به هم میذارن…احساس لیاقتی که میکنن…با خودشون در صلحن…هیچ عینک شک و بدبینی و مغرضانه ندارن…و نتیجه اعمالشونم دارن میبینن…

    دیدن همه این زیباییا و سپاسگزاری بخاطرشون همش باورسازی و ودر مسیر درست قرار گرفتنه…به همین سادگی به همین خوشمزگی…

    برخلاف بعضیا که دنبال فرمولای خاصی هستن…

    هیچ فرمول خاصی در کار نیس…

    به قول مولانا:

    ای نسخه نامه الهی که توئی

    وی آینه جمال شاهی که توئی

    بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست

    از خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی

    چقدر این دو بیت شعر عمیق و پر محتواس…

    من برداشتم اینه که هر ادمی میتونه شاهانه زندگی کنه چون با این قدرت خلق شده…

    چون هرچی که تو زندگی من هست از خودم تراوش شده از ذهنم…

    با قدرتی که بهم داده شده شکلشون دادم …

    فقط کافیه بدونم و بفهمم و باور کنم که این قدرت هست و با تعهد ازش استفاده کنم…

    من بی نهایت توانایی دارم و به پشتوانه قدرت خداوند قادر به انجام هر کاری هستم…البته که قدرت خداوند ذاتیه و قدرت من ازش سرچشمه میگیره..سرچشمه ای که لایزاله و تمومی نداره…

    من انسانم…جانشین خدا در زمین…

    کسی که فرشتگان بهش سجده کردند….

    زمین و اسمانها مسخرش شده…

    و بار امانتی رو که کوهها از زیرش دررفتند به دوش کشید…

    بااین همه توانایی چرا باید قدرت و سرنوشت زندگیمو بدم دست دیگران؟؟

    چرا باید دیگران در اساس زندگی من دخیل باشن؟؟؟

    و این همون چیزیه که خدا رو بشدت به خشم میاره…

    قدرت دادن به غیر خدا و غیر خودت…وحشیانه ترین آلت قتاله در دست شیطان …شرک…

    من با اینکه چندساله توی بازار سهام فعالم ولی هیچوقتم پول خوب ازش بدست نیاوردم.

    چرا؟خب معلومه..چون باورای خوبی ازش نداشتم و همیشه روی دیگران حساب میکردم…

    ولی الان که یه مدته دارم رو یسری باورای بورسی مخصوص خودم کار میکنم به اموزشا و روشهایی هدایت شدم که بهترین سهما رو پیدا میکنم واسه خرید…به همین راحتی..به همین خوشمزگی…

    خدایا شکرت…

    مثلا موقع ترید به خودم میگم خدا همیشه منو به سمت بهترین سهم هدایت میکنه…فقط کافیه این باور نهادینه بشه…واووووو…همه چیز به بهترین شکل پیش میره…

    اون خدایی که رب اسمان و زمینه رب بازار سهامم هست پس میسپارم بخودش…

    خدایا بازم شکرت…خدایا کمکم کن که محکم باور کنم همیشه نزدیکی..

    یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: