«تجربههای من از اعتماد به نشانهام»
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری106MB25 دقیقه
- فایل صوتی23MB25 دقیقه
این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن، فقط داستانهایتان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانهام هدایت کن» آغاز شد.
اینکه چطور آن نشانه را تشخیص دادید؛
و آن نشانهها چه زنگهایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پلههای متوالی از قدمهای پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویههای قبلیات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد؛
و چطور از میان هزاران شیوه، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین، نزدیکترین، لذتبخش ترین، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات و شرایط آن لحظهات بود.
و در نهایت، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها، تجربهها، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخهی با ایمانتر در شخصیتات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانهها و بنیان کردن تمام جنبههای زندگیاش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی نشانههاست.
داستان هدایت تو به نشانههایی که برای حل مسائلتان به آنها هدایت میشوی، و قدمهای عملی و تکاملیای که در جهت آن هدایت برمیداری و تجربیاتی که-در ادامه- برای اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته میشود، از دل اعتمادی ناب متولد میشود که -حتی با وجود نجواهای ذهنتان-، نسبت به ساز و کار هدایتگونهی خداوند، در قلبتان میسازید و به قول خداوند:
ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره
این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است، فقط آنهایی را با خود همراه میسازد که تقوا پیشه کرده و ذهنشان را کنترل میکنند و به نشانهها اعتماد میکنند و تسلیم مسیر هدایتشان میشوند و رستگاران و متبرّک شدگان آنها هستند.
زیرا خداوند هرگز برای یاری ما، قوانینش را نقض، معلق یا موقتاً غیر فعال نمیکند، بلکه به شیوههای کاملاً طبیعی، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان هدایت خود را به سمتتان جاری میسازد.
ما از طریق ایدهها و نشانههایی هدایت میشویم که به واسطهی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله، یا خواندن داستان و تجربهای که برایمان الگو میشود و مرز ناممکنها را در ذهنمان جابه جا میکند، یا راهکاری که دیگری برای مسئلهای متفاوت اجرایش کرده، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…، به ما الهام میشود.
نقطه مشترک این نشانهها این است که همهی آنها، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائلمان» را در دل خود دارند.
پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.
زیرا این وعدهی خداوند است که:
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38
نکته مهم:
در راستای هدفما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت، در این صفحه فقط نظراتی منتشر میشود که درباره داستان و مسیر هدایت شدهای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانهام هدایت کن» نوشتهاید.
منتظر خواندن داستانها و روندی هستیم که در مسیر هدایتتان طی میکنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحلهی بالاتر هدایت میکند.
وقتی از قدرت کانون توجهمان برای دیدن، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده میکنیم، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانوادهمان، صدق بالحسنی میشویم، آرام آرام، جنس محکمتری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه میشود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر میدهد و به قول قرآن، چشمانمان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانههای هدایت بیناتر میکند.
خدای من سپاسگزارم
سلام به دوستان عزیز
چقدر این هدایت الله راه گشاست
مدتی بود میخواستم در روابطم تصمیم خیلی مهمی بگیرم اقدامی انجام بدم حرف مهمی بزنم
کلا در شک و تردید وترس بودم
وقتی بهم گفته شد که الان زمانشه ایمان دارم که اتفاق بدی رخ نمیده ایمان دارم اگر هم مسیری قراره بهش هدایت بشم خیره
چون من با یقین تصمیمم رو گرفتم با باورهای درست الهی خواستم کار کنم
گفتم بیام و برای اخرین بار هدایت بخوام
قسمت ۶۹ سفر به دور امریکا امد موزه ای که مربوط به جنگ جهانیه احساس کردم بی ربطه گفتم میخونمش
توی اولین کامنت اولین کلمات نوشت عجله نکنید گفتم پس حتما نباید عجله کنم برای تصمیم ادامه دادم کامنت هارو تا جایی که شاید خیلی خیلی بی ربط بنظر برسه
این تصمیم با تمام تحلیل هایی که از باور ها کردم این بود که بخشی از جلب توجه و باور های مربوط به دقیقا صلح با خود نبودن بود وقتی دقیقا میخوای به یه موفقیتی برسی اما از راه منفی یا صرفا جلب توجه که نتیجه ای جز ناآرامی ها و چلنج با خودمون نخواهیم داشت یا از عزت نفس پایین میاد
کامنت های منتخب رو خوندم و خوندم هیچ چیزی دستگیرم نشد یه جایی نوشته بود یه خلبان خانم هم توی جنگ حتی وجود داشت حس کردم ی چیز خوبی اینجا قراره بفهمم یه کلمه نوشته بود وقتی ایمان داری که بهت گفته میشه و هدایت میشی
وقتی انقدر به این سایت اطمینان داری وقتی به خدایی که تو ذهنت ساختی و بارها امتحانش کردی و جواب داده وقتی برات راه گشایی کرده بارها و بارها
وقتی همه دور و بریام میدونن که من میلی متر به میلی متر زندگی رو با خدایی که توسط دست خداوند استاد عباس منش پرقدرتش آگاهم میکنه و میگن تو که از مریدانشی و تمام تصمیماتی که تاحالا داشتم با ایمانی اندکی که ساختم و گرفتم و بازهم میگیرم
توی اخرین کامنت ها یچیزی نوشت که توجهمو جلب کرد
به خودم گفتم بابا این سایت از کجا میدونه من دنبال چیم من به چه نیتی امدم مگه میشه
تو این رابطه ام شخص مقابلم از علایق و آرزوش اینه که یه زنی باشه مثل (( انوشه انصاری ))
وقتی سرچ کردم این اسم فقط و فقط و فقط ۳ بار تو کل سایت تکرار شد
منو یاد جمله در مخفی توفیق تو کتاب اسکاول شین انداخت اره خدا تو رو از درهای مخفی که داره ردت میکنه
آره این همون نکته بود همون نکته همون نشانه به ظاهر بی ربط به ظاهر مخفی اما اونی روکه باید متوجه میشدم رو شدم اون همون راه کار از طرف خداوند بود وقتی تو مسیری وقتی ایمان داری که مسیر های بهتری باز میکنه بهم گفت اره این تاییده تازه یه راه کار بهت میدم و من میگم چرا من تاحالا به این موضوع فکر نکردمو حالا با ایمان این تصمیمم رو میگم
حالا ذهنم باز میترسه میگه اکه نشه چی باز هم شک تردید و ترس
اما به اندازه ای که تا حالا کار کردم وباور ساختم انقدر اتفاقات عجیب و غریب تو زندگیم افتاده که مپرس
ناگهان می بینی ادمهایی میان که جای تو اون کار رو انجام میدن انگار فرشته هایی از طرف خداوند تو یه لحظه چمی دونم با یه اشاره یا یه جمله با وارد شدن یه ادم تو زندگی و هزاران راه خدا اون کار ها رو تاحالا برام انجام داده که مبهوت شدم که ماه ها و سالها بعد فهمیدم اون کار خدا بود یا اون روند زندگیم یا اون اتفاق به ظاهر بدم کار خدا بود
و چقدر باور کردن این خدا و ایمان تو بهش بهت (( آرامش )) میده
اما
بذارید از اخرین اتفاق بگم برید و کامنت اولم توی سایت که تو همین بخش نشانه من بود رو بخونید تو لایک شده ها ست
انقدربا زمانبندی خداوند که توی دفتر خاطرات زندگیم تاریخ شو ثبت کردم
بخدا وقتی سید اون کامنتمو لایک کرد داشتم بال در می اوردم بااااااااال بعدش اعتماد بنفسم رفت بالا گفتم نه اتفاقا بدیهیه بایدم اینجور باشه و کلی حسم خوب شد دست مریزاد سید حسین استاد گلم امید وارم با نتایج بیشتر شاگرد خوبی باشم برات و بنده ایی که خدام ازم راضی باشه
اون کامنت رو ساعت ۴ صبح تموم کردم و زیاد هم بعدش نخوابیدم از ذوق
بخدا ساعت ۱۲ ظهر یه خبر متفاوت شنیدم که ماهای ماه منتظر بودم یه ذره راهم هموار بشه خدای من چقدر عجیب همیشه میگم خدا گاهی یه کارهایی انجام میده اونقدر واضح که یجورایی داره بهت تقلب میده میگه منم ها
یاد آیه ای می افتم که خدا به پیامبر اسلام میگفت تو نبودی اون کار رو کردی ما به باد فرمان دادیدم که خاک از دست تو حرکت کنه
خدایا شکرت و کلی اتقاق عجیب و غریب دیگه تو این مدت افتاد و هست فقط میشه گفت خدایا شکرت این فقط از قدرت سپاسگزاری و توحید و ایمان به ربه
و ما کسی نبودیم تو دست مارو گرفتی
اگه این نظر رو ارزشمند دیدید منتظر دیدگاهای قشنگتون هستم
سجاد قدمی
سلام دوباره
بعد دو روز خواستم نتیجه ی ایمان و توکل به خدا رو بنویسم
ایمانی که عمل میاره و نتیجه میده
همین هدایتی که در اینجا خواستم از خداوند که تنها و تنها پشت یک دیوار بتنی یه نجوای ذهنی یه پرده توی ذهن یک آکواریوم بوده
وقتی اقدام کردم و رو ترسم پا گذاشتم همش احساس میکردم شیطان داره میگه خسته شدی بترس
((اب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب)) همه چیز قرار نیست خوب پیش بره قراره مثل سابق بد باشه ذهنم میگفت تو باید به تنهایی عادت کنی قرار نیست خوبی ها رو تجربه کنی
اما نیت من جز خوبی و خیر نبود من ایمان داشتم این مسیر درسته این صراط مستقیمه اقدام کردم مدام با خودم نجوا میکردم که خدا دستمو میگره خدا خودش جوابو میده
زمانی که انجام شد و گفته شد انگار کلام خدا در جواب من گفته شد به قول استاد وقتی تو ذهن باور کردی و ساختی خودش پیش میره چی شد یدفعه
جوابی که شنیدم این بود که چرا این مدت این ترس رو نگه داشتم و بیان نکردم و ساده مسئله حل شد و قطعا خداوند مارو به مسیر های بهتری هدایت میکنه و کرده و دوباره و دوباره اعتماد و اعتقاد به رب و صاحب اختیار بر من ثابت شد
خواستم از این نتیجه و اعتماد به نشانه و ثمره اش همینجا بنویسم در کمتر از دو روز به شما هم اطلاع بدم
امیدوارم که به رشد جهان اطراف خودم کمک کرده باشم
خدارو سپاسگذار که مارو از لطف و رحمت همیشگیش بهرمند میکنه
این متن ویرایش شده است
سلام بر استاد بزرگوارم و خانواده ی توحیدی و آگاه عباس منش
سلام بر این دست پرودگاور بخشنده ی مهربان
اول از همه سپاس گزار خداوند ایمان به غیب هستم
خدایی که با ندای قلبت تو را هدایت میکند
خدایی که خدایی آرامش و بخشش است
خدایی که تو را سالیان تو رو هدایت میکنه تو ناراحتی تو افسرده میشه تو بیمار میشی تو در فقر قرار میگیری در شرک در بی ایمانی در روابط نامناسب در حقارت نفس در توهین ها وهر نازیبایی دیگری و مدادم به او شکایت میکنی و گله میکنی و مدادم ناسپاسی میکنی نه اینکه هر لحظه ضدایش کنی و بگی با من چیکار داری میکنی چرا داری این بلا رو سر من میاری چرا زندگیم اینجوریه چرا اوضاع خوب نمیشه پس کی رویش خوش رو می بینم پس کی تموم میشه سختی ها و رنج ها نههههههه در در لحظه به لحظه ساعت به ساعت روز به هفته به هفته ماه به ماه سال به سال دوره های مختلف زندگیت که احساسات بد نامیدی و یاس غم و اندوه ترس نگرانی و شک رو داریم یعنی ناسپاسیم یعنی بی ایمانیم یعنی مشرکیم یعنی کافریم یعنی هنوز اووووووو را پیدا نکردیم یعنی هنوز به ندای الهی درونمون دسترسی نداریم یعنی هنوز ذهن مون بر زندگی ما فرمانروایی میکنه یعنی هنوز ندای قلبمون رو نشنیدیم یعنی هنوز صدای هدایت رو نشنیدیم یعنی هنوز لبیک نگفتیم یعنی هنوز نامحرمیم چون
تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرمم نباشد جای پیغام سروش
وقتی هنوز ارام نیستی هدایت های صاحب اختیار رو درک نکردی چون هنوز ایمان نداری نداری بهش هنوز اعتماد نداری به سکان دار زندگیت چون فرمون گرفتی دست خودت و میگی نه تو که همش بلا سرم میاری بذار من خودم هدایت میکنم کشتی خودمو یعنی بادبون رو محکم گرفتی نمیذاری اونجایی که باید بره بره میگی اونجایی که من میگم باید بره و وقتی در گیر منیتی راه به جایی نمیبری و راه به ترکستان میبری و تنها زمانی تمام زیبایی ها رو در یافت میکنی که برای دقیقا تمام افاتقات بد ( تمام اتفاقات به ظاهر ) از کوچکترین اتفاق تا بزرگترین مصیبت های زندگی به جای کفر گفتن و شریک قرار دادن برای قدرت بی نهایت اووووووو سپاس گزار میشوی و میگویی ((الخیر فی ماوقع)) زمانی که میگویی ان ((مع العسر یسرا )) زمانی که میگویی خدایاا ازت ممنونم که این بلا سرم امد اینجا یعنی اووووووو را شناختی اینجا یعنی هدایت شدی اینجا یعنی ندای قلبت را شنیدی اینجا یعنی محرم شدی یعنی به ابدیت رسیدی یعنی سپاس گذار شدی و به ارامش میرسی و میفهمی که اوست که هدایت میکند نه برای خودش برای تو برای اشرف مخلوقتش برای پاره از خودش برای بازگشت و هدایت تو به اصل خودت
خدارو سپاسگزارم که اینجا هستم اینجا که به اصلم هدایت بشم اینجا که توحیدی بشم که قدرتمند باشم که ثروت بسازم که عشق بکارم که خدای مهربان رو تبلیغ کنم که سلامت ابدی داشته باشم که عزتمندانه زنگی کنم که سعادت دنیا و اخرت و داشته باشم
خدا رو سپاسگزارم که قبول کرد که من رو پذیرفت چون میدونم هر کسی نمی تونه بشنوه مطالب این سایت رو و ندای الهی این فضا رو این یعنی تا اینجای کار هدایت رو دریافت کردم یعنی به اگاهی کل دسترسی دارم و از اینجا به بعدش رو از خودش مدد میخواهم
هدایت من یعنی اینکه دوسال با این سایت اشنا هستم و هر بار و هر بار بعد از نتایجم گفتم نه هنوز اونی که میخوام نیست هنوز از خودم و به اینجا ایمان ندارم یا اینکه بذار یه سند محکم تری باشم برای ایمان بچه های سایت هر بار هزاران ندای شک و ترس و تردیدامد که نه چندین بار رفتم که بنویسم و نشد و این بار خیلی راحت نوشتم و این یعنی زمان بندی خداوند
خواستم تو پرو فایلم اشنایی مو بنویسم که این بخش بوجود امد من خیلی بخاطر علاقه ام به شعر ادبیات هر سال فال حافظ میگرفتم دیگه انقدر تو سالهای زندگی اون وعده ها عملی نشد خودمم ایمان نداشتم زندگی مو بر اساس ائن نمیذاشتم ولی برام جالب از زمان اشناییم با استاد عباس منش که خودمم هم از قبل بخاظر محیط خانوادگی مذهبی با استخاره هم اشنایی داشتم که دیگه نه به فال و استخاره و سحر و جادو اعتقادی نداشتم دیگه
یلدا سال قبل یعنی 98 گفتم بیام با توکل و توحید کتاب حافظو باز کنم ببینم چی میاد
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا کاخر دمی بپرس که مارا چه حاجت است
فکر میکنم مشخص باشه نشانه و میزان ایمانم تو این فال و اینکه چقدر جناب حافظ از دستمون ناراحت شد و طعنه امیز باهامون صحبت کرد اینها نشانه های هدایتت کننده قدرتمندی بود که در تمام این مدتها داشتم
مدتی بود دنبال جواب سوالم میگشتم توفایل ها و اگاهی هایی میگشتم هر چقدر زیر و رو کرد همه چیز رو جوابو پیدا نکردم وقتی که به سایت سر زدم این قابلیت جدید رو دیدم گفتم خب مثلا میخواد چیکار کنه مگه قرعه کشیه گفتم بذار لااقل باهاش اشنا بشم دیدم یه فایلی که نداشتم رو بهم معرفی کرد (( موفقیت دیگران رو تحسین کنید )) واقعا موندم یعنی چی از کجا اخه این چمی دونست مشکل من کجاست نه تنها مشکلم رو تو زمینه حل کردم بلکه به یکی از پاشنه های اشیل قدرتمندم رسیدم که واقعا اگه بصورت سوپرازی و معجزه وار و هدایت الله و به عنوان یک نشونه نمی دیدم انقدر تو خاطر نمی موند و حتی به یه بخش ویژه از شخصیت خودم که اصلا ازش با خبر نبودم دست پیدا نمیکردم و خدارو سپاسگزارم
اما این بار باعث بشه فرزند جدید این خانواده وارد محیط فرکانسی جدید بشه و مدار جدید رو تجربه کنه فرزندی که خیلی دیر اعتماد میکنه و هر چیزی رو راحت نمیپذیره تا زیر و بر کاررو در نیاره
مدام میگفتم نه زمانش نیست کامنت بذاری
امروز دقیقا یکساله که با این ایمیل عضو سایتم یک سال هم قبلش بودم حدود دوسال الان نیمه خرداده و ماه تولدم هر سال که سال تولدم میشد میگفتم یه سال از عمرم گذشت و هیچی نشدی هم سال های تحصیل رو دوست نداشتم هم خردادی رو که همش امتحانات اون وسط بود اما حالا ازادترم این سری این فایل امد ((پیشنهاد برای تعطیلات عید )) الانم که تو کلی تعطلیلی هستیم داشتم نگاه میکرد نتیایج رو خرداد سال قبل عضویت جدیدم بود و خرداد دوسال قبل یه ادم کامل ناامیدی که نو هر حوزه ای فکر کنید رفت و شکست خورد و فقط تجربه کسب کرد موسیقی هنر ورزش تحصیلات علمی و کارهای عملی کسب و کار و کلی کارای ریز و درشت دیگه و تمام اینها رو نوشتم و به خودم افرین بگم از دست خدا یعنی استاد سپتسگزاری کنم و از خدای خودم سپاسگزاری کنم که دستمو ول نکرد و تمام ائن مسیر های اشتباه برای رسیدن به یه بهشت تمام عیار در تمام زمینه ها بود که بعدا از هدایتم و سال های گذشته بیشتر می نویسم
داشتم نگاه میکردم من همون ادم بالاتر از ناامید و افسرده و شکسته خورده دوسال پیشم که اولین بار نبود هی امید وار میشد و هی افسرده
که الان و این روزها این ((پیشنهاد برای تعطیلات عید)) رو راحتتر درک میکنه که این ایام بعد کلی نتیجه و تجربه و باز تضاد ها نگران نیست راحت راحت از تفریح و از طبیعت برمیگرده و میگه خدای من هدایتت میکننه غمت نباشه تو حالت خوب کن تو اصلا بیشتر برو تفریح تو ذهنتو ازاد کن تا هدایت بشی (((((لازم بذکره بخاطر ورودی های ذهنم و برنامه ریزی های کلا ادم همیشه جدیه . کمال گرای . کامل گرای . همیشه نگران از اینده منطقی و محقق و استدلالی بودم )))) و چقدر زیباست این خدا میگه حالتو خوب کن تفریح کن بی خیال باش ارام باش من بهت الهام میکنم (((اما بشدت متعهد به اجارای تمارین سععععععععی میکنم باشم ))))) نه که فقظ بی خیالی
این تعهدم جوریه که همه ی دوستام منو نماینده عباس منش تو ایران میدونن و میگنن تو عقد اخوت بستی تورو خدا با گوشیت یه اهنگ بذار شاد شیم میگم عباس منش دارم میخواید . واقعا خوشحالم که فقظ چند نفر مستقیم با همراهی ام عضو سایت شدن چندین نفر با استاد اشنا شدن و کلی حس بی نظیر دیگه که من انقدر احساس ثمر بخشی و خوشحالی میکنم نمیدونم استاد خودش چه حسی داره
و اینروزا که دنبال ارتقا کاری خودمم میگه نگران نباش هدایت می شی دو سال پیشت کجا بود تکاملت رو ببین و خودش تو رو به بهترین ها هدایت میکنه که چقدر شغل های بهتر و و پلن های بهتر سراغت امد نتایجت رو ببین حال خوب و روابط رو ببین همینی که بخاطرش گله و شکایت میکردی شده موهبت همون سنگی که افتاد جلو راحت برای این بود که هدایتت کنه به بهترین ها فقط سکان رو بده دستش و لذت ببر !!!!!
خیلی از هدایتتم به اینجا حرف دارم خیلی زیاد انشالله که هر دفعه با نتیجه برای همه تون بنویسم
من برای یه متن کوچک منتشر کردن پیش نویس میگیرم اما اینجا تو این خونواده صمیمی راحت نوشتم این یعنی خدای اسون گیر این یعنی عزت نفس و اعتماد بنفس این یعنی ایمان ب غیب و اینده و غلبه بر ترس ها الان احساس کلامی رو دارم که به ابراهیم گفت تو از ازمون قربانی کردن اسماعیلت سربلند بیرون امدی و سلام میفرستده بر ابراهیم
امیدوارم احساس نهفته در کلامم و متنم رو باورهایی که در این مدت از خدای خودم توسط دست هدایتت گرم رو بهتون منتقل کرده باشه
و بزرگترین ذوق و شعفم اینه که استاد عباس منش عزیزم رهبر زندگیم و پیامبر زمانم و عزیز دلشون شخصا این متنو میخونن
منتظر نظراتت زیباتون هستم !!!!
سجاد قدمی
16خرداد 1399
3/5 بامداد
این متن ناقص است لطفا کامنت بعدی ام را منتشر کنید
سپاس
سلام
شاید باورتون نشه
چرا نشه خودتون همه اهل دل اید باورتون میشه
چند روز بود داشتم با خودم این هارو تکرار میکردم و مسیر مدارم به اینجا رسیده که باید مسئولیت بپذیری باید عذر و بهانه ها رو کنار بذاری یه سری باور هایی که ساده بوده رو کنار گذاشتی اونهایی که تو رو تبرعه میکنه باورهایی که بهت اشتباه منتقل شد و خانواده اعتماد بنفس رو بهت ندادن و از این حرفا اما حالا زمانیه که تو باید یه بها جدی تری بدی و مسئولیت بپذیری
از دیشب داشتم به این فکر میکردم که باید مسئولیت بپذیرم و تمام نشونه های بیرونی و سایت مدام بهم تکرار میکرد گفت یه هدف برا خودم تعیین کنم که یه انگیزه و اشتیاق حسابی بده و با ترس هام هم بتونم راحتتر مقابله کنم در واقع داشتم با ذهنم با اهرم رنج و لذت مذاکره میکردم و دمشو میدیدم که ببینه دلم چی میخواد
گفت بیام برای خودم یه خونه مستقل بگیرم و امادگیم برای مسئولیت پذیری بیشتر بشه و یه فضای عالی بشه برای خریدن فایل های استاد و کار کردن و کار کردن و کار کردن روی اونها تو اون فضا
از یه ماه پیش که اولین کامنتمو تو سایت گذاشتم مدارم تغییر کرده انگار اینجا خونه ی خودمه امکان نداره هر چند روز نهااااایتش به اینجا و کامنت هام سر نزنم (( اگه اینو میخونید و تاحالا کامت نذاشتید حتما این کارو انجام بدید )) ؛ ((انشالله که تو این مدار باشید))
نکته جالب این بود که ۵ خط از کامنت این دوستومن رو خوندم راجع مسئولیت پذیری بود یهو یادم امد من چرا هدفمو ننوشتم ، پاشدم و رفتم و دفتر هدفمو ور داشتم و به زیبا ترین شکل هدفمو نوشتم راجع به یه خونه ی زیبا برای خودم نوشتم و برگشتم به ادامه کامنت دوستمون توی خطوط بعدی نوشتن استاد تو سن ۱۵ سالگی زندگی مستقل رو تجربه کرده ؛ حالا یا به جبر یا به اختیار چرا من خودم اگاهانه و سریع تر خواسته ام رو مشخص نکنم
این متن یعنی الله یکتا چشمک میزنه که افرین از طرف ما هم تاییده ، انشالله اگر تو بچه ی خوبی باشی و ایمان داشته باشی به هدایتم و توکل کنی و تلاش کنی من در موعد مقرر اون خونه خوشگل رو برات اماده میکنم البته خدا شرط نمیذاره ها همه ش دست خودمونه
البته بهم ثابت شده از اون تایمی که من هدفمو مینویسم از همون ساعت اون هدف تو جهان هستی اماده شده و خدا منو هدایت کرده به سمت اون هدف حالا میخواد چند روز یا ساعت یا چند ساااال بعد باشه
در پناه خدا هدایتگر زندگی کنید
سجاد قدمی