«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 12


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری
    106MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی
    23MB
    25 دقیقه

این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1828 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ا گفته:
    مدت عضویت: 1986 روز

    سلامی به بلندای افق رویاهای خداگونه تو

    امروز از خدا خواستم که منو هدایت کنه بعدش اومدم روی نشانه امروز من کلیک کردم برام ارامش در پرتو اگاهی قسمت ۳ باز شد

    تک تک جملات متنی که استاد نوشته بودن مختص حال من بود وقتی داشتم می خوندمش یه احساس شور و سبکی و رهایی و…

    اصلا نمی تونم بگم چه احساسی خاصی بود

    این جمله اش منو دیوانه کرد :

    نمی خواهد نگرانِ نتایج باشی.

    دست از راضی کردنِ دیگران بردار. چون خداوند نتایجی راضی کننده برایت دست و پا کرده است.

    اصلا احساس من تو کلمات جا نمیشه

    خیلی خوشحالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    محمد رجب زاده گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم

    من یه مغازه میوه فروشی دارم و با برادرم که از من چند سال بزرگتر هست شریک هستیم و داخل مغازه قسمت سبزی ها مثل سبزی خوردن و قرمه سبزی و بقیه سبزیها از جور کردن تا فروختن همه کارش به عهده ایشون هست با اینکه وظیفه کمی هست ولی خیلی وقت گیر و پر دردسر هست رو ایشون برعهده دارن که خدایی به بهترین وجه انجامش میده و من هم بقیه اجناس رو جور میکنم از کاهو و کلم گرفته تا انواع میوه ها رو من جور میکنم جفت مغازه ما دوتا مغازه هست که یکیش چادر دوزی و یکی دیگش قهوه فروشی بود اون یکی قهوه فروشی خالی شد و صاحب مغازه رفت و من یه ایده به ذهنم رسید در واقع الهام شد و به برادرم مطرح کردم که این کار رو بکنیم ولی گفت نه ولی حس من نسبت بهش خیلی خوب بود و لی چون بزرگتر بود و حرف اون شد و یکی دیگه مغازه رو گرفت و بعد از چند ماه اون یکی دیگه که دیوار به دیوار مغازه مون بود خالی شد و من دوباره مطرح کردم ایده رو ولی بازم قبول نکرد و من اینو میدونستم که این ایده مخصوص خودم هست برادرم هیچ درکی از این قوانین نداره و من هم خدایی هیچ وقت در مورد این چیزا باهاش صحبت هم نکردم و یه ندایی بهم گفت برو مغازه رو بگیر و من هم بدون اینکه به برادرم این بگم رفتم با صاحب مغازه صحبت کردم که یه خانوم خیلی محترمی بودند و مغازه رو با یه قیمت مناسب به من دادند و من مغازه رو اجاره کردم و بعدا متوجه شدم که یه بنده خدایی میخواست همون مغازه رو برای میوه فروشی چفت مغازه بگیره درست همون موقع که من با صاحب مغازه صحبت کردم اون قبل از من با بنگاهی صحبت کرده بودند و قرار بود اون مغازه رو بگیرند ولی من شماره صاحب ملک رو که مادرشون از مشتری ها بود گرفته بودم و تلفنی به توافق رسیدیم و مغازه رو به من دادند و موقعی که برادرم فهمید من همه کارهاش رو انجام دادم و اونم به شدت راضی شده بود بعد از اینکه مغازه رو گرفتم و خیلی خوشحال شد در صورتی که قبلا بهش میگفتم قبول نمی کرد من یه چیز رو از استاد خیلی خوب یاد گرفتم و درک کردم این هست هر ایده ای که بهت الهام میشه با هیچ کس مشورت نکن چرا چون اون ایده مخصوص شماست و به هر کس دیگه ای بگی احتمال اینکه به شما بگه فایده نداره خیلی زیاده چرا ؟ چونکه بیشتر افراد هیچ درکی از قوانین و الهامات خداوند ندارند و به همین دلیل هست که هر وقت هر الهامی که به من میشه در هر موضوعی با هیچ کس در میون نمیزارم زمانی در میون میگزارم که بعد از عمل به الهامات نتیجه هاش رو میبینم و خود اونها هم نتیجه هاش رو میبینند و الان من واقعا خیلی چیز ها در زندگیم روشن شده و لذت بخش تر شده و خدا را بابتش هزاران بار شکر میکنم و اینها نتیجه دوره روانشناسی ثروت ۳ هست و خدارا بابتش هزاران بار شکر میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    سمیه روزبه گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    با سلام و عرض ادب

    وقتی میخواستم شروع به نوشتم کنم نمیدانستم چطور شور و هیجان درونی ام رو وصف کنم.

    من الهامات خیلی زیادی رو میبینم و خرسندم اما وقتی اومدم در مورد قدم 12 و تجربه خودم بگم و هدایتم، ترجیح دادم ازندگی ماجرا شب قبل بگویم:

    من برای خرید کیف و کفش چرم وارد مغازه شدم و فروشنده بخاطر اطمینان خاطر به من توضیحاتی داد و من بهشون گفتم که من از 18 سالگی این سبک کفشهارو پوشیدم و خیالم راحته.همون جا یاد یه کفشی از خودم افتادم (و دوست داشتم ببینم انقد شیک بود برام) و از اون تعریف کردم و دلم یه جوری شد و کلا خاطرات اون موقع ها زنده شد برام.

    اومدم خونه و یه کوچولو به بحث هایی که در مورد کلاس استاد شده بود با دوستم صحبت کردم و گفتم نمیدونم چرا بحث های بیرون به این کلاسها ختم میشه و …و این هیجان برام سوال آوره ولی دوتایی باهم به یه نقطه مشترک برای تکامل رسیدیم.

    صبح وقتی از خواب بیدار شدم دیدم یکی از آشناها یه تصغیری برام فرستاد که من با اون کفشم تو مسافرت اصفهان 16 سال پیش گرفته بودم و از وجود این عکس خبردار نبودم.چشمام هنوز باز نشده بود ولی لبخندی اعماق وجودم زده شد.

    با دیدن اون کفش همه چیز فراموش شد و یه مهر تایید دیگه ایی از آموزه های استاد عزیزم و کلی قانون و یادگیریها به ذهنم رسید که هر کدوم نشونه هایی از لطف خدا بود.

    چیزهای خیلی کوچیک که هر روز ازش یاد میکنیم حتی ناآگاهانه درخواست میکنیم و میرسیم جمعش باهم میشه یه بمب که میتونه آدمو تا خلق آنی پیش ببره.

    خدایا سپاسگزارم از هدایتت های بینظیرت

    ممنونم از استاد گرامی😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    علی طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیز من از کارم و درآمدم راضی نیستم اصلا باهاش حال نمیکنم تا اینکه فایل تجربه ام از نشانه ها که استاد از هدایت الله یکتا گذاشته بودن رو سایت من دیروز که سر کار بودم نیت کردم برای هدایتم وزدم روی دکمه من را به سوی نشانه ام هدایت کن. فایل کی باید تغییر کنیم اومد از استاد چند بار تا الان که ساعت ۲.۱۹دقیقه صبح هستش گوش کردم واااای استاد مبهوت شدم انگار خدا از زبان استاد با من صحبت میکرد خیلی انرژی گرفتم ومصمم شدم که حتما شغلی که خیلی درامدم توش پایین اومده و همش بدهی دارم خیلی هم علاقه ای بهش ندارم ۱۰۰%تغییرش بدم .خیلی از کامنت بچه ها را که توی تجربه من از نشانه‌های بچه ها بود خوندم خیلی انرژی گرفتم استاد واقعاً ازتون ممنونم که همش سایت را به صورت الهامی ابدیت میکنید واقعا بهترین سایت دنیا هست تو حوضه موفقیت .بینهایت سپاسگذارم استاد عباسمنش عزیز وخانم شایسته بینظیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    رضادولت گفته:
    مدت عضویت: 2345 روز

    سلام به تمام دوستان هم فرکانسیه خودم

    درود به استاده عزیییزم

    سلام وخسته نباشی به خانوم شایسته عزیز

    من تجربه خیلی جالبی ازین نشونه دارم من سه ساله که استادومیشناسم وگوش کردن به فایل هاش مهم ترین برنامه من درطول روزهست.

    من یه ساله که متاهل شدم خیلی هم رابطه قشنگی باهمسرم دارم خیلی رابطه خوبی باخدایه خودم ایجادکردم اما ازلحاظ مالی اصلاموفق نیستم نه شغلی دارم نه درامدی هیییچی فقط تونستم زمینایی که بهم به ارث رسیدرو بردم زیر کشت که اونم اصلابدردنمیخوره.

    پنج صبح میخوابم سه ظهر بایه احساس خیلی بدبیدارمیشم همیشم درطول روزخسته وبی حالم ولی خداروشکربه شدت ازشرایطم متنفررررررم وچندماهه که میخوام یه فروشندگی لباس توشهرمون دستوپاکنم که هم اون باشه وهم کشاورزیم راستش هم کشاورزیرودوست دارم هم فروشندگی رو

    اماایناهمه قبل ازاین بودکه دوره عزت نفس روتهیه کنم وقتی اون دوره روخریدم وجلسه اولشو۶بار باتمرکزگوش کردم واستادگفتن که هرانسانی توانایی داره وبجایه اینکه بره سمت کارهایه دیگه اونوحرفه ای کنه وازاون طریق انقدرمیتونه پول بسازه وموفق بشه که دیگه نیازبه هیچ کاری نداشته باشه

    بعدمن توهمون فایل فهمیدم که من توورزش فوتبال توانایی خییلی خیلی خوبی داشتم یعنی تومدرسه درسم به طرزعجیبی بدبودوبه شدت ازدرسومدرسه فراری بودم تا اول دبیرستان هم بیشترنخوندم

    فوتبالم انقدرعالی بودکه هروقت بابام میومد معلمامیگفتن این مگه ازهم فوتبال به جایی برسه وبابای منم بجای اینکه تشویقم کنه واس فوتبال همش توسرم میزدهروقتم که فوتبال بازی میکردم حالاتوحیاط یاتوبیرون تحقیرمیشدم میگفتن بجای اینکارابرودرستوبخون انقدرضعیفی و….

    واین باعث شدکه فوتبال روهم به کل بذارم کنار و این به این نتیجه رسیدم که فوتبال نون وآب نمیشه برام و من خیلی بخوام شاهکارکنم مگه توهم کوچه هابتونم قشنگ بازی کنم وگرنه من کجاو تیم هایه درست حسابی حتی تولیگ برترکجا

    اما وقتی فایل جلسه یک عزت نفس روگوش دادم نگاهم به خودم به کل عوض شد وباخودم گفتم حالاکه خدا این توانایی زوبهم داده که ازهمون روزاول بدون هیچ تمرینی ازهمه بهتربودم بذارانقدرحرفه ایش کنم که قیمتم توفوتبال بره بالایه هزارمیلیارد وبرم توبهترین باشگاه هایه جهان ازجمله(چلسی.رئال مادرید.بارسلونا.لیورپول.)اماذهنم مقاومت زیادی داشت باخودم گفتم مگه اونا ازفضاکه نیومدن اونام دوتاپادارن دوتادست دارن تازه من قدبلندیم دارم واندامم نسبتالاغره و خیلیم عاااشق فوتبال و ورزشم.

    همون روز به خودم گفتم بایدبرم دنبال چیزی که عااااشقشم واگه صبح تاشب توش باشم حوصلم سرنمیره وخسته نمیشم

    امابازم دودل بودم گفتم اگه نشه چی اگه نتونم چی اگه دیرشده باشه چی چون سنمم۲۲هست اما بازبه خودم میگفتم به سن نیس که سعی تلاش میکنم وتوکمترین زمان حرفه ای میشم

    خلاصه خیلی دودل بودم که کودوم ازین زاه هاروبرم که به ثروت هایه بسیااااارزیادی برسم چون من به هیییچ عنوان به کم راضی نیستم ورقم هایه خییلی بالایی توذهنم دارم

    اون روز که فایل جدیداستادروگوش دادم که درمورد(مرابه سویه نشانم هدایت کن)گفتم وایسا ازخدابپرسم ببینم چه نشونه ای برام میاره.

    قلبموپاااک کردم و اعتماده کاامل کردم وخواستموواضح وشفاف ازخداوندپرسیدم

    سوالم این بودکه

    خدایا من سه تاراه دارم(فروشندگی لباس.کشاورزی.فوتبال.)

    خدایا من میخوام به ثروتی برسم که هرررخونه ای توهرکشوری توهرررمنطقه ای بخرم هرماشینی بدون نگا کردن به قیمتش بخرم دریک کلام به جایی برم که شاهانه زندگی کنم وهرچی بخوام داشته باشم خدایا کودوم یک ازین راه هامنو به این جایگاه میرسونه نشونشوبه من بگو تاباتمام قدرت حرکت کنم بدون هیچ تردیدی

    که به یک صفحه ای هدایت شدم اولوقبلاگوش داده بودم وحرفاشویادم بود ومیدونستم نشونم اینجانیس بعدیخرده ازنظرهاروخوندم دیدم نه بازم اینجانیس

    که رفتم پایین به سمت فایل هایه رایگان چنتابودن گفتم خدایابهم بگوکودومشوانتخاب کنم یهوحسم گفت این یکی منم اصلاازونایی نیستم که به حس هام اعتمادکنم ولی این سری واس اولین بارگفتم بذارهمینودانلودکنم ببینم چی میشه

    ووقتی گوش دادم به اون فایل خداوندبسیارواضح نشونموبهم داد وقتی به اون حرفش رسیدم ازخوشحالی نمدوستم که چیکارکنم استادفقط ازفوتبال صحبت میکردن اسم فایل هم به جایه کوچیک کردن خاسته ات باورت رابزرگترکن.

    فهمیدم که آره این مسیریه که منوبه همه چی میرسونه.

    ازخداوندتشکرکردم واسه نشانه قشنگی که بهم رسوندوتازه اون موقع بودکه داستان هدایتودرکش کردم.

    الانم یه دوروزیه که دارم توپارکمون دُومیکنم که یخرده ازین لَمش بودن دربیام چون خییییییییلی تنبلوبی تحرک شدم اصلا یه وضعی ولیمیدونم که بایدتکاملشوطی کنم وهمین که ازین تردید دراومدم خودش خیلی اتفاقه خوبی بود خداروسپاس گذارم بابتش

    خلاصه اینم داستان هدایت من بود خیلی ازاستادعباسمنشه عزیزمچکرم که این فضارو دراختیارماقرارداده اما دراول ازخدایه خودم مچکرم که منوبه اینجا هدایت کرد

    شادوموفق وسلامت وبسیاااارثروتمندباشین خدانگهدار✋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمد گلستانها گفته:
      مدت عضویت: 3137 روز

      بنام خدای بزرگ بینهایت بزرگ و مهربان بینهایت مهربان . و با سلامی به بزرگی و زیبایی خالق بی همتای همه هستی به تمامی اعضای این خانواده بینظیر و دوست داشتنی. اقا رضای گل و عزیزم چقدر از خواندن پیامت و همچنین تصمیمی که به لطف خدای بزرگ و مهربان گرفتی خوشحالم چون من هم خودم بشدت اهل ورزش هستم . ارزو میکنم که انشاالله با توکل به خالق عزیزمان و با عشقی که به این راه داری به همه ای انچه که می خواهی برسی وهمه ما از شنیدن خبر موفقیتهایت غرق در شادی شویم وبه شما افتخار کنیم. شاد سلامت و موفق باشی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        رضادولت گفته:
        مدت عضویت: 2345 روز

        سلام ودرودبه شمادوسته عزیزوفوق العاده من خیلی مچکرم ازلطف شما واقعاباصحبت هاتون انگیزه خیلی قشنگی گرفتم واقعابودن درجمع شماافرادبینظیربزرگترین افتخاربرایه من هست ازخدامیخوام دراین مسیربه بیش ازخواسته هاورویاهاتون برسین

        موفق وسربلندباشی محمدجان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سمیه روزبه گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    با سلام و عرض ادب

    خداوند رو شاکرم که به ندای درونی ام بهترین پاسخ را داد،از او خواستم و او هم جوابم داد.به جرات میگویم سال گذشته دنبال کسی بودم که بتوانم از درونم برایش بگویم و جواب بگیرم.آرزوی یک پیامبر راداشتم ولی میدونستم طبق قرآن آخرین پیامبر آمده و …

    و به لطف الهی دری به روم باز شد و اکنون اینجا هستم.

    لجبازیهای دقایقم به اتمام رسیده، این لحظات جدید زندگیم آرام و پراز شادی وامید است.

    مهر تاییدی برافکارم زده شده است وآنچه تجربه میکردم فهمیدم قانون است و بخاطر بی اطلاعی ازش رد میشدم ولی نشانه ها همیشه بودند.

    و هدایت امروز من هم زیبا و بجا بود و تمرکز مناسب بر فرکانسها و باور و یقین کامل .

    سپاسگزارم😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    محمد ثروتمند گفته:
    مدت عضویت: 2979 روز

    سلام سید جان.. سپاس گزارم بخاطر ایجاد بخش هدایت به سمت نشانه ها. همه هدایت هایی که از این بخش از سایت گرفم خداگونه بودن و برای من پیامهای مملو از عشق و امید داشتن.

    اما امشب اتفاق زیبا و واضحی برام رخ داد.

    از صبح ذهنم مشغول این سوال بود و چند مرتبه با خدا حرف زدم و ازش پرسیدم: خدا تو چی هستی تو کی هستی؟

    و خدا مثل همیشه با حوصله جوابمو داد:

    بهم گفت برو تو سایت استاد، دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو بزن تا بهت بگم من کی هستم چی هستم!!

    اینقدر این حرفای خدا برام واضح بود که بدون لحظه ای درنگ سایتو باز کردم و دکمه رو زدم!!

    و در کمال حیرت این فایل برام باز شد: (پاسخ به سوال بهترین باور درباره خداوند و بازهم یک مسابقه دیگر! )

    فایلی که با جرات میگم 100 بار دیدم و بهش گوش دادم و یکی از بهترین فایلهاس.

    و چقدر خداوند هوشمندانه و عاشقانه هدایت میکنه و منو به فایلی هدایت کرد که جواب سوالمو بگیرم.

    خدایا فقط میتونم بگم شکرت. استاد عزیزم سپاسگزارم بخاطر احساس پاکی که تو این فایل داری و واقعا حس میکنم خداوند داره از زبان شما حرف میزنه.

    و خدایی که به شدت کافیست..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سیده سعیده حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2977 روز

    سلام استاد جان

    مثل همیشه اول میخوام از شما سپاسگزاری کنم از این قسمت سایت که وسیله ایست برای گرفتن الهامات و هدایت خداوند.

    من چند روز پیش بخاطر کلاهبرداری که از شوهرم شده بود احساسم بد شده بود تا میومدم به خودم بگم همه چی درست میشه به خدا توکل کن نجواهای ذهنم منو نگران میکردن تا اینکه تصمیم گرفتم برم قسمت نشانه من و خداوند منو هدایت کرد به فایل موسیقی های تجسمی اول با خودم گفتم این چه نشانه ایه ولی وقتی شروع کردم به خوندن کامنتها یکی از دوستان تجربه خودش رو در مورد گم شدن کیفش که پول و مدارک داخلش داشته نوشته بود که چطور با ایمان و تجسم و شکر گزاری کیفش روز بعد به دستش رسیده .

    خیلی آروم شدم و شروع کردم به شکرگزاری و این باور رو با خودم تکرار کردم که این قضیه خیریتی درش هست که من نمیدونم و باعث میشه که من ایمانمو قوی کنم و توی شرایط سخت نشون بدم و بیشتر روی باورهام کار کنم و باور کنم که خداوند از بینهایت راه دیگه بیشتر از اون پولی که از دست دادیم به ما برمیگردونه. دقیقا روز بعد دستی از دستان خداوند اومد و قرار شد پولی که از دست رفته رو به مرور کم کم به ما برگردونن .

    وقتی ما ایمانمون رو نشون بدیم خدا هم کمکمون میکنه .

    خدایا شکرت بابت این قسمت از سایت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    صحرامی گفته:
    مدت عضویت: 2881 روز

    استاد عزیز و خانم شایسته‌ی عزیزم سلام امیدوارم روزتون پر از احساس خوب= اتفاقات خوب باشه.

    راستش انقدر از نشانه‌ی امروز کیف کردم که خواستم احساسم رو در قالب کلمات براتون بیان کنم.

    تازگی ها خیلی به نوشتن در مورد احساسم علاقمند شدم و توی نوت گوشیم احساسم رو کاااامل توصیف میکنم و باعث میشه حس اون لحظەم چندین برابر توی وجودم قویتر بشه.

    نشانه‌ی امروز من عزت نفس بود. چیزی که بدون شک مثل اکسیژن برای زندگی ضروریه و کمبود اون باعث مرگ انسان میشه. یعنی انسان بدون عزت نفس تبدیل به یک موجود محرک که فقط نفس میکشه و زندگیش مث آب یک برکه‌ی راکد در معرض گندیدن قرار داره.

    من سالها تجربه‌ی چنین لحظاتی رو در زندگیم داشتم. زندگی‌ای که نازیبا بود ولی پر از تجربه‌های باارزش و درسهای بزرگ بود.

    من در گذشته انقدر عزت نفس و اعتماد به نفسم پایین بود که حتی در یک جمع دوستانه هم توانایی صحبت کردن و مشارکت در کار رو نداشتم. خیلی وقتها ایده‌های خیلی خوبی به نظرم میرسید ولی اونا رو بیان نمیکردم چون از اینکه مسخره‌م کنن میترسیدم(مثلا پدرم میخواست خونه بسازه، نقشه‌ی خیلی خوبی به ذهنم رسید ولی نگفتم چون فکر میکردم مسخره میشم و همین چند وقت پیش داشتم براش تعریف میکردم و با تعجب گفت چه نقشه‌ی خوبی کاش میگفتی و….). در امتحانات کتبی همیشه ۲۰ میگرفتم و در امتحان شفاهی همیشه ضعیف بودم. عکسی از نوجونیم ندارم چون فکر میکردم خیلی زشتم و بارهاااا آرزو کردم جای فلان دختر خوشگلی باشم که هرکس اونو میبینه توجه زیادی بهش میکنه.خیلی زیاد هم از طرف دیگران تحقیر شدم ولی بازهم رابطه‌م رو باهاشون حفظ کردم چون باهاشون موافق بودم و عجله‌ی زیادی داشتم تا به جایگاهی که آرزو دارم برسم تا چشم بقیه دربیاد😐همیشه منتظر تایید دیگران بودم و نظر خودم هیچوقت مهم نبود و هزاران مثالی که خیلیا تجربه‌ش کردن.

    آره دیگه ارزشی برای ایده‌هام قائل نبودم و انگیزه‌ای برای حرکت نداشتم. هدفهای زیادی داشتم بدون اینکه توانایی قدم برداشتن در مسیر خواسته‌هام رو داشته باشم.انگار زندگی برام جریان نداشت و داشت میگندید.

    ولی بعد از آشنایی با استاد عباس منشِ بی نظیر و گوش دادن فایلهای ایشون ، کم کم اعتماد بنفسم شکل گرفت و با خوندن مقاله‌های بی نظیر خانم شایسته تونستم به تعریف درستی از عزت نفس و اعتماد بنفس برسم. کم کم در مورد خودم و علایقم احساس لیاقت پیدا کردم و کم کم اشتیاقی در من به‌وجود اومد که منو برای رسیدن به خواسته‌م ترغیب میکرد و هر لحظه‌هم داره بیشتر میشه.الان دیگه عجله‌ای برای رسیدن به مقصد ندارم و سعی میکنم از مسیر(یعنی زمانی رو که به کارم اختصاص میدم) لذت ببرم و ایمان دارم موفقیت نتیجه‌ی همین احساس لذته برای همینه همیشه استاد میگن احساس خوب= اتفاقات خوب.

    عزت نفس باعث شده به توانایی‌هام ایمان داشته باشم، با انگیزه در مسیر خواسته‌هام حرکت کنم و علیرغم حرفهای دیگران، سعی کردم به هدایت الهی اعتماد کنم ودر مسیری که خدا بهم نشون داد قدم بردارم.این هدایت‌ها دارن میگن که ما چقدر ارزشمندیم، خدا چقدرررر به ما نزدیکه و فقط کافیه بهش توکل کنیم تا نتیجه‌ش رو ببینیم.

    الان میدونم عزت نفس هم مث هرچیزی در این جهان باید تکاملش رو طی کنه و نباید نتایج الانم رو با نتایج استاد عباسمنش مقایسه کنم ولی مطمئنم اگه منم روی خودم کار کنم قطعا روزی به اون نتایج میرسم. لزوما هم زمان زیادی نمی‌بره چون با کنترل ورودی‌های ذهن و تمرکزمون روی خواسته‌ها، سیر تکاملی به صورت تصاعدی پیش میره و با سیل نعمتها و موفقیت‌ها در زندگی مواجه میشیم.

    الان خییییلی خودمو دوست دارم و کاملا احساس میکنم با خودم به صلح رسیدم ولی قطعا این یک مسیر پیوسته‌ست و باید همیشه روی اون کار کنیم چون تا وقتی روی باورهامون کار میکنیم نتیجه میگیریم.

    خدا رو شکر میکنم که الان میتونم به خواسته‌م برسم چون تمام اون چیزایی که برای رسیدن به هدفم لازم بود رو الان دارم:

    ۱-تقویت عزت نفس و اعتماد به‌نفس

    ۲-کنترل کانون توجه و تمرکز روی خواسته‌هام

    ۳-پیروی از هدایت های خداوند

    ۴-استمرار در پیمودن مسیر

    ۵-احساس خوب = اتفاقات خوب

    فقط کافیه هر بار بخوایم یه کم بهتر از قبل عمل کنیم؛حتی بهتر از بهترین عملکردمون.

    از خودمون جلو بزنیم، رکورد خودمون رو جابجا کنیم و با همه‌ی وجود به خودمون افتخار کنیم که نسبت به چند ساعت قبل ، پیشرفت کردیم. این باعث میشه عزت نفسمون تقویت بشه.اتفاقا همین کامنت نوشتن توی سایت هم به تقویت عزت نفسم ربط داره چون میدونم کامنتهای من ارزش خوندن رو دارن و الان خیلی علاقه دارم کامنت بنویسم.

    این نتایج کوچک و ساده ، قدم به قدم ما رو جلو میبره و باعث ثبات فرکانسی میشه و با ارتقای مدار، شرایط هم ارتقا می‌یابند و دوباره باعث رشد صعودی عزت نفس میشه و به تَـبـَع باعث اون موفقیت و احساس خوب میشه.و این چرخه هرچقدر ادامه پیدا کنه، باعث تغییرهای بزرگ در زندگی‌مون میشه.

    براتون آرزوی سلامتی، ثروت، موفقیت و معنویت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3400 روز

    بنام خداوند یکتا و مهربان

    سلام و درود فراوان خدمت دوستان عزیزم

    راستشو بخواین من به دنبال پاسخ سوالم بودم قرار بود جایی برم که تردید داشتم برم یا نه و وقتی کلید مرا به سمت نشانه ام ببر رو زدم به فایلی هدایت شدم که هنوز نتونستم بخرمش ولی شروع کردم به گشتن توی سایت یهو چشمم به فایلی خورد که میتونست ارتباط داشته باشه به پاسخ سوالم گوش کردم تا آخر فایل بچه ها باورتون نمیشه هر چی هی استاد بیشتر مطلب رو باز میکرد هی پرده برداشته میشد از روی سوالم و به پاسخم نزدیک تر میشدم تمام حرف استاد این بود که همه چیز باوره و هر اتفاقی برای هر کسی میفته قبلا تو ذهنش خلقش کرده من رفتم تو فکر و گفتم با توجه به شناختی که از خودم دارم در پناه خداوند یکتا به اون مکان و قرار میرم و مطمئنم چیزی جز خیر و برکت نصیب من نمیشه و باز برای کمک به بهتر فهمیدن اون فایل یه فایل دیگه معرفی شده بود که گوش بدیم در کنتر این فایل اونم دانلود کردم و گوش دادم و واقعا ارامش کل وجود منو گرفت .نمیدونم چی بگم ولی متاسفانه یا خوشبختانه هر چیزی که داریم تجربه میکنیم قبلا توی ذهن ما ساخته شده نه اینکه دقیقا همون اتفاق رو بهش فکر کرده باشیم نه، به ریشه ی اون اتفاق مثل باور به کمبود پول و نعمت باور به کمبود سلامتی و بالعکس بیماری اینکه ما ضعیفیم اینکه که به دیگران قدرت میدیم و اجازه میدیم که به ما ظلم بکنن یا بدی بکنن.

    و این فایل هم برای من خیلی مفید و موثر بود خداروسپاسگذارم که به اینجا هدایت شدم🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: