«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)


این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1828 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1185 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    روزها گذشت و گذشت تا بالاخره یک سال تمام شد

    سالی نو در از راه رسید

    سالی که می توان در آن به راحتی و آسانی به خواسته هایی رسید که با تمام توان به دنبال آن بوده ام

    خداوند را ممنون و سپاسگذار هستم که من را با استاد عزیز آشنا کرد

    هر سال که می گذرد وقتی که به عقب بر می گردی و دوران گذشته خودت را مرور می کنی در کل جز حال خوبی و احساس خوب و آرامش و لذت هیچ چیز دیگری در آن وجود نداشته است

    همه اینها به لطف دستهای هدایتگر خدای مهربان برای من بوده است

    امیدوارم که در این سال جدید هم بتوانم قدم به قدم جول بروم و روی خواسته ها و داشته های خودم سرمایه گذاری کنم و سالی باشد برای من که به بهترین ها ختم بشود

    سالی باشد برای من که صداقت و راستی در گفتار و عمل من سرلوحه کار من باشد

    سالی باشد برای من که بیشتر بتوانم ذهن وافکار خودم را کنترل کنم و بیشتر از همه وقت بتوانم زیبایی های زندگی خودم را ببینم

    امسال را می خواهم برای خودم بر این مبنا بگذارم که دوره دوازده قدم را به اتمام برسانم

    بیشتر روی ارزشمندی و احساس خوب لیاقت درونی خودم کار کنم

    خداوند را سپاسگذارم که من را به این راه عالی هدایت کرده است

    خدای من دوستت دارم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    فرشاد نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1086 روز

    سلام به همه عزیزان و استاد عباسمنش عزیز

    من کوتاه بگم از نشانه امروزم،

    دیشب یک نفر که ازم پول خواست بهم زنگ زد و درخواست پول با لحن تند کرد،

    شب توی حمام روبروی آینه،گفتم خدایا برای اینکه ایمانم از اینی که هست هزاران برابر قوی تر بشه و یک بار دیگه مثل همیشه حضورت رو در وجودم احساس کنم تا فردا عصر چند میلیون پول از جاهایی که باید بیاد رو بهم بده تا ذهنم آزاد بشه از چند تیکه بدهکاری کوچیک،

    به بزرگی خودش قسم،ساعت 8 صبح ده میلیون تومان به حسابم واریز شد،😍😍

    اول صبح از حس لبریز شدن وجود خداوند درون خودم و زندگیم نمیدونستم چکار کنم،🥰🥰

    نمیدونستم به چه شکل سپاسگزاری کنم،

    نمیدونستم چطور تقویت ایمانم رو بیان کنم

    صبحانه نخورده نشستم و یک صفحه شکرگزاری و عشق بازی با خدا کردم

    عاشقانه دوستت دارم خالق من😣

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    کیمیا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1947 روز

    به نام الله هدایت گرم که هر لحظه در حال هدایتم هست و هر ثانیه بیشتر و بیشتر عاشقش میشم از این رحمان و رحیم بودنش ازینکه اینجوری عاشق بنده هاست اینکه اینجوری حواسش به بنده هاش هستش

    همون خدایی که گفته من از رگ گردن بهت نزدیکترم هرچی خواستی بی‌واسطه از من بخواه از خودم بخواه زیادم بخواه هرچی باشه اگر ایمان داشته باشی اگر اعتماد کنی بهم هرچی خواستی رو بهت میدم تو یه قدم بردار سمت من ببین من چجوری برات جبرانش میکنم

    همون خدایی که خیلی وقتها ازون جایی که فکرشو نمی‌کردیم طوری حال داده بهمون که اصلا تا چند ساعت تو‌ شُک بودیم که چجوری شد که اینجوری درستش کرد

    همون خدایی که اینقدر بهمون نعمت داده که اگر بخواهیم بشماریم اصلا قاطی میکنیم ولی خب چه میشه کرد انسان کفور هستش انسان فراموشکار هستش انسان یادش می‌ره اینا همون نعمت‌هایی هست که اگر یکیش رو از ما بگیرن دیگه دنیا رو سرمون خراب میشه و حالمون گرفته میشه اما الان که داریمش قدرشو نمی‌دونیم

    یکی از قشنگ ترین و باحال ترین نعمتی که دارم همین نشونه هست که انگار خدا داره باهام حرف میزنه میگم الان چیکار کنم خدا دستمو میگیره میگه بیا این دکمه رو بزن تا بهت بگم

    صبح با حال عجیبی که اصلا نمی‌دونم چرا و از کجا اینجوری بهم ریخت با حال یأس و کلافگی بعد نوشتن سناریو و شکرگزاری گفتم خدایا چیکار کنم دوباره دستمو گرفتو آورد گفت بزن نشونه رو‌ تا بهت بگم منو برد سمت فایلهای قانون آفرینش همون فایل های که چندماه پیش با گوش دادنش معجزه ها رو به چشم در زندگی دیدم همون دوره ای که هربار گوشش میدادم میگفتم با ذوق عااااااا هاااااان فهمیدممممممم چیشد فهمیدممممممم کجا رو درست کنم ، آره همون دوره دوباره برم گردوند گفت ببین، نتیجه گرفتی ازش ولش نکن دیگه ، قرار نیست یبار نگا کنی چارتا تمرین رو انجام بدی و بخوای همون‌جوری پیش بری بشین دوباره دفتر قانون آفرینش رو‌بخون بشین دوباره سر فصلاشو‌نگاه کن منم که دختر خوبی شدم هرچی میگه رو گوش میدم رفتم سر فصلا رو نگاه کردم و دیدم بله دقیقاً مشکلم رو پیدا کردم و مثل همیشه خدا کارش درسته و منو برد همون جایی که باید میبرد همون جایی که باید الان درستش میکردم برد منو به قانون رهایی به همون جایی که پاشنه اشیلم شده بود گفت رها کن دیگه ، فهمیدم چی میخوای برو دنبال کارت دیگه ، میخوای زندگیت رو تعطیل کنی تا زمانی که به خواستت برسی ؟ قراره زندگی نکنی و همش فکرت رو‌مشغول کنی تا زمانی که بهش برسی؟ اینجوری قراره برسی ؟

    من هم تسلیم شدم مثل همیشه مثل همون دورانی که یاد گرفتم تسلیم بودن رو یاد گرفتم اعتماد کردن به خالقم رو به خدایی که همیشه از اعتماد بهش سود بردم گفتم تسلیمم ببخشید هرچی تو بگی من رها کردم و همون لحظه آرامش دوباره برگشت به من

    اصلا چجوری من باید همین نعمت نشونه رو شکر کنم اینکه اینقدر خوب میتونم حرف خدارو بفهمم اینکه اینقدر هر روز بیشتر و بیشتر دارم بهش نزدیک میشم و بیشتر میتونم درخواست کنم و بیشتر میتونم قانون رو درک کنم هرچقدر شکرت کنم کمه خدا جون مرسی که حواست بهم هست و مراقبمی مرسی که همه جوره داری هدایتم‌میکنی گاهی وقتا گوشم رو میگیری میگی برگرد به مسیرت تا بدتر از اینا رو ندید

    خداااایااااا عااااااااشقتممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1482 روز

    بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است

    سلام‌به استاد عزیز ، مریم عزیز و همه بچه های باصفای سایت

    من هر‌روز نشانه دارم من هر‌روز میتونم ده ها کامنت اینجا بنویسم

    امروز هم‌میخواهم نشانه خیلی لذت بخش دیروزم را براتون‌بنویسم

    من چند روزه یک تصمیمی گرفتم تصمیم گرفتم بیشتر ببخشم از پولی که در میاورم دیروز ظهر یک‌نجوایی اومد گفت نکنه فقیر بشی ؟!؟ و منم همون لحظه به خدا گفتم خدایا اگر این کاری که میکنم درسته برام یک‌نشونه بفرست

    من عصر چهارشنبه ها پسرم میاد پیشم تا عصر جمعه

    و اون‌روز باید میرفتم دنبالش عصر که رفتم دنبالش دیدم با یک گل قشنگ توی یک شیشه قشنگ اومده گفتم بابایی این چیه گفت این گل برای تو خریدم

    باورتون میشه تا این تاریخ پسر من تا الان برای من گلی خودش نخریده بود یعنی اینکه‌خودش بره مغازه و از پول تو‌جیبی خودش بخره !!!

    شب با هم رفتیم بیرون و کلی صفا کردیم و حسابی در اغوشش گرفتم ما هم از استاد و‌ مریم جان یاد گرفتیم که بهم بگیم عاشقتم و منم

    وقتی رسیدیم خونه هنوز نمیدونستم این گل یک نشونه است برای من

    به پسرم که اسمش علی هست گفتم علی این گل چقدر خریدی ؟ گفت 95/000 تومان گفت با پول تو‌جیبی خودم خریدم گفتم عجب چه جالب گفت تازه میترسیدم گفتم چرا گفت چون فک میکردم پول کم بیاد چون نمیدونستم قبلا چیا خریده بودم

    اینجا بود که یهویی یادم اومد الله اکبر این پسر دقیقا کاری را کرده که تو‌کردی‌در‌بخشش‌و‌انفاق مالت به خانوادت و‌خدا یک‌نشانه دقیقا با همان موضوع برای تو فرستاده که‌حتی موضعشم دقیقا یکی هست اینجا بود که واقعا از خدا تشکر کردم که‌بقول شما انگار کار زندگیش رها کرده و‌دنبال راضی کردن من هست

    دیروز یک فایلی از شما گوش میدادم میگفتید طلب کارانه از خدا بخواه

    حقیقتش وقتی میخواهم ‌طلب کارانه بخواهم یکم خجالت میکشم من همیشه میگفتم خودش میدونه خودش میده

    ولی دیروز سعی کردم این خجالتم بشکنم و گفتم‌خدایا استاد میگه طلب کار باشم من ادم بی ادبی نیستم ولی مثل اینکه باید با تو طلبکارانه حرف بزنم انگار اینجوری بیشتر میفهمم خودم که قبولت دارم انگار وقتی خجالت میکشم هنوز‌خودما زیاد لایق نمیدونم

    و اتفاقا شما اون روزم معرفی دوره احساس لیاقت گذاشتید این هم برام شد نشونه

    که‌وحید‌عزیز‌بحث احترام نیست خداوند که از چیزی ناراحت نمیشه همه چیز به خود‌تو‌برمیگرده که چقدر به این قدرت اعتماد داری و سعی کردم رابطه ام قوی تر و‌دوستانه تر بدون خجالت بکنم

    و تا شب کلی اتفاقات خوب بازم برام افتاد الهی شکر

    خدایا شکرت سپاسگزارم خدای مهربان از اینکه منا هدایت میکنی

    خدا جونم دوستم من هیچی نمی‌دونم هیچی بلد‌نیستم تو راهنمای باش تو‌منا هدایت کن به مسیر صحیح پر از نعمت و‌ثروت آمین

    ممنونم استاد عزیز

    در پناه رب العالمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      هستی محمدی تبار گفته:
      مدت عضویت: 1202 روز

      سلام دوست همفرکانسی م آقا وحید گل.

      بسیار خوشحالم که به جریان هدایت الله اعتماد کردید و در مسیر تکامل آگاهانه قدم برمیدارید.

      و بسیار خوشحالم که هدایت شدم به کامنت زیبا و تاثیرگذارشما.

      از خداوند سپاسگزارم که دریافتید که باید از خداوند طلبکارانه بخواهید

      بقول استادجان،خداوند بنده های پر رو رو دوست داره و به فرشته هاش میگه ببینید این بنده ی من منو بااااور کرده که داره از من طلبکارانه میخاد.درست مثل بچه ای که رو شونه ی پدرش سوارشده و میگه یالا برا من شکلات بخر.کوتاهم نمیاد.درخواستشو میگه.

      بهتون تبریک میگم که این حس درخواستتون از خداوند رو مرمّت کردین.

      به امید رشد هممون و انتشار نور و آگاهی بین همه ی مردم کره ی زمین.

      در پناه الله مهربان ،خوشبخت و پرپول باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    طاهر شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 577 روز

    بادرود و احترام فراوان خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی

    من اولین کامنتم هست که با شما به اشتراک میگزارم راستش قصد نداشتم اما انگار یه حسی بهم گفت بیا و بنویس و این تجربه بی نظیر رو به اشتراک بگذار…

    الان که دارم این متن رو می‌نویسم بعداز بازی ایران و ژاپن هست،قبل از بازی شخص خودم با عقل و منطق خودم میگفتم ژاپن خیلی راحت ایران رو میبره،به دلایل زیادی …چون قوی هست چون آلمان و اسپانیا رو برده و…و…اما بدون اینکه فکری بکنم واز شهودم چیزی بخوام یه حسی بهم گفت ایران بازی رو میبره،ودوباره باز بدون اینکه فکری بکنم شهودم بهم گفت گل اول رو ژاپن میزنه و همین اتفاق افتاد.به بچه‌ها گفتم ایران این بازی رو دو بر یک می‌بره خیلی عجیب بودم برام انگار مطعمن بودم از نتیجه اصلا انگار که تو ذهنم حک شده باشه و واقعاً حک شده بود مطمعن بودم…بازی یک یک شد،به پسرم گفتم ایران گل دوم رو دقیقه 80 به بعد میزنه و ایران دقیقه 80 به بعد به گل دوم رسید،قبل از بازی من تصمیم گرفته بودم به احساساتم غلبه کنم در مورد بازی…اما واقعا نتونستم، غرق در گریه وحس شکرگزاری بودم از اینکه خداوندبهم نگاه می‌کنه از اینکه خدا منو دوست داره…به اون خدای یکتا که می‌پرستیم همش عین واقعیت هست،دوست دارم اینم بگم که من چند روزی بود که از خداوند میخواستم که هدایتم کنه مطمعنم این اتفاق نتیجه نزدیکی من به خدای متعال هست و خداوند رو صدها هزاران بار شاکر و سپاسگزار هستم و خواهم بود…دوست داشتم این تجربه ناب رو با دوستان به اشتراک بزارم و بگم خداوند تو قلب های پاکه شک نکنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    زهرا بهشتی گفته:
    مدت عضویت: 599 روز

    به نام خدای دانا وآگاهم

    خداوندا تورا سپاس میگویم که صدای م راشنیدی وبه دعاهایم لبیک گفتی ومن را در مسیر بنده های آگاه خود قرار دادی

    استاد عزیزم از اینکه خداوند شمارا در مسیر راه من قرار داد بینهایت خوشحالم و هزاران باااار شکر میکنم که شما توانستید قدرت و نیروی درون خود را بشناسید وسعی در شناساندن آن نیرو و قدرت در وجود ما دارید سپاسگزارم

    امروز قرار بود پسرم با موتور به دانشگاه بره ودیشب من بهش گفتم با موتور نرو چون هوا سرده ولی قبول نکرد امروز به محض بیدار شدنم دستم را روی قلبم گذاشتم و گفتم خدایا علی فرزند خودته من اورا رها میکنم وبه تو میسپارم وقتی صبحونه راخورد گفت مامان من با تاکسی میرم .

    چقدددد خوشحال شدم از اینکه به راحتی وقتی خدارا دعوت کنیم توی لحظات زندگیمون خودش به بهترین نحو همه چیزا حل میکنن.

    خدایا مچکرم استادم سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      میلاد گفته:
      مدت عضویت: 3826 روز

      سلام خانم بهشتی عزیز

      واقعا چه کامنت بهشتی خوبی گزاشتین

      قشنگ حالتی که اون حرکت دست روی قلب رو گزاشتین تصور کردم و لذت بردم

      خیلی سپاسگزارم ازتون بابت این کامنت زیبا و به اشتراک گزاری تجربه بینظیرتون

      امیدوارم همیشه همینجور دعا کنیم و با همین سرعت جوابش روبگیریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    محمد اسدالهی گفته:
    مدت عضویت: 898 روز

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته من یک روز درباره شغلم با همسرم صحبت میکردیم چون من خواربار فروشی داشتم به علت اینکه خیلی درگیر چک و قرض کردن از دیگران بودم ودر کل علاقه نداشتن جمع کرده ام مغازه ام رو خانمم میگفت اصلا به کشاورزی و دامداری فکر نکن چون یک دوره اون کار رو انجام داده بودم خیلی راضی نبود خانمم و خودم من در جواب ایشون چیزی نگفتم و رفتم تو سایت من گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو زدم باور نکردنی بود دیدم او قسمت از زندگی در بهشت اومد که استاد رفتن به مزرعه کشاورزی دوستشون که سیصد تا گاو داشت داشتم اشک شوق میرختم که خدا اینقدر زیبا منو هدایت کرد واقعا چقدر ما قبلا از خدا وهدایتهاش غافل بودیم ممنون خدا واستاد هستم که این مسیر رو سر راه من قرار دادن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      سایه سهیلی گفته:
      مدت عضویت: 733 روز

      سلام

      این گزینه “مرا به سوی نشانه ام هدایت کن” کجاست؟

      من توی سایت ثبت نام کروم و فایل عزت نفس رو هم خریدم

      اما انگار بعصی چیزها رو توی سایت هنوز نمیدونم

      ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

      که از کدام قسمت باید این گزینه رو پیدا کنم و کلیک کنم؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        محمد اسدالهی گفته:
        مدت عضویت: 898 روز

        سلام دوست عزیز شما روی گزینه خانه کلیک کنید و تو اون صفحه گزینه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن کیلیک کنید وشما را به یکی از فایل های استاد هدایت میکند هر 24 ساعت یکبار هم عوض میشه و برای هر کسی فرق میکنه به نظر من خداوند هر لحظه داره ما را هدایت میکنه فقط باید از خودش هدایت بخواهیم و دنبال نشانه باشیم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1004 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد و مریم جون و تمام بچه های توحیدی

    خدایا شکرت که منو هدایت کرد تا امروز بیام نشانه امروزم بزنم

    با خداوند حرف زدم که منو هدایت کن نشانه ای بده برم سفر یا ن

    من امسال تو خونه موندم تا رو باورهام کار کنم

    نرفتم روستامون ولی پسر کوچکم اصرار می کرد بریم

    من هم چون اونجا همه‌ی برادر شوهر هام و خواهر همسرم و بچه‌هاش هستند خواستم توی فرکانس اونها نباشم مقاومت داشتم

    ولی همسرم زنگ زد تا یازدهم بریم، الان با فایل نشانه‌ام دلم قرص شد که خداوند منو در بهترین زمان و مکان مناسب هدایت میکنه

    قسمت 91 سفر به دور آمریکا اومد گفتم خدایا شکرت شاید من چسبیدم به خونه ام یا وابستگی هست

    با کمترین وسیله ها میرم لذت می برم شاید نقطه امن من خونه‌ام هست

    توکل به خداوند کردم تا آماده سفر بشم

    سفر رو دوست دارم البته جای جدید شهر جدید شاید هنوز در فرکانس‌اش نیستم باید باورهام درست کنم برمیگرده به عزت نفس و احساس لیاقت

    خودم و خواسته‌ام رو به خداوند می سپارم خدایا من آزادی زمانی و مکانی و مالی می خوام

    خدایا من می خوام تجربه جدید داشته باشم دور دنیا سفر کنم و زیبایهای خداوند رو ببینم

    من درخواست به خداوند و کائنات دادم بقیه با خداوند من نمیدونم چه جوری ولی اعتماد و ایمان دارم در زمان مناسب هدایت می شوم

    من به این نشانه ها ایمان دارم

    در پناه الله یکتا شاد و سالم و سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2912 روز

    سلام

    یه تجربه جالب بگم از بخش نشانه من؛

    همین الان داشتم بخش دوم قانون افرینش رو که مربوط به موضوع درخواست بود رو نگاه میکردم به صورت تصویری، و جلسه ی اخرش رو هم دیدم و تموم شد؛

    در حین دیدن این جلسه، یه موضوعی ذهنم رو خیلی درگیر کرده بود و حالم رو بد کرده بود؛

    وقتی جلسه تموم شد اومدم تو سایت و میخواستم بزنم رو دکمه نشانه من، قبلش به خدا گفتم خدایا برای این موضوع که ذهنم رو درگیر کرده من چکار کنم که حل بشه و کلا برطرف بشه؟ با تمام وجود اینو از خدا خواستم و نیت کردم و بعد زدم روی نشانه من، سایت منو هدایت کرد به صفحه سریال سفر دور امریکا قسمت 133

    و متنی که روی این صفحه بود مو به تنم سیخ کرد! و منو میتونم بگم هزاران پله به احساس بهتری رسوند:

    دیدگاه زیبا و تأثیرگذار الناز عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

    سریال سفر به دور آمریکا بهترین سریالی است که تا به حال دیدم. سریالی که هر چقدر هم از زیبایی هاش بگی بازهم کمه. دیدن این سریال چنان لذتی داره که از دیدنش سیر نمیشی

    و من سپاسگزار خداوندم که چشمانی بینا نصیبم کرده و در مدار تأیید و تحسین زیبایی ها قرارم داده. من دارم به ترتیب، از اول همه قسمت های سریال سفر به دور آمریکا رو نگاه میکنم و امروزم این قسمت رو نگاه کردم و می خواستم درباره یک تجربه زیبا بنویسم.

    دیروز به جرأت میتونم بگم روز فوق العاده ای رو تجربه کردم. فایل رو نگاه کردم، کامنت نوشتم و با احساس خوب رفتم بیرون و بازی شکارچی نکات مثبت رو انجام دادم. در طول روز کلی نکات مثبت شکار کردم. طرفهای عصر هوا ابری شد ولی بارون نبارید. یه لحظه بیخیال همه چیز شدم رفتم تو حیاط و رو پله نشستم و زل زدم به آسمون. همین جوری داشتم به آسمون نگاه میکردم یهو یه صدای خیلی بلند و واضح گفت پاشو دفتر قلمت رو بیار و درخواست هات از خداوند رو در قالب یک نامه برای خدا بنویس.

    من تا بحال اینجوری از خدا چیزی در خواست نکرده بودم. بدو بدو دفتر قلم آوردم و شروع کردم به نوشتن. اول از همه از سپاسگزاری کردم و کم کم همه خواسته هامو هر چییییی که دلم میخواست، به زبان ساده نوشتم. انگاری که دارم با رفیق صمیمیم که خیلی باهم راحتیم حرف میزنم و و بارون نم،نم صفحه دفترمو خیس میکرد.

    بعد از نوشتن هر خواسته ای، آسمون یه غرش میکرد. مثلاً وقتی نوشتم خدایا می‌خوام بهت خیلی نزدیک بشم و میخوام تو به سمت خوشبختی هدایتم کنی، جواب یه غرش بزرگ و یه برق قشنگ تو آسمون بود. انگار خدا داشت در لحظه جوابمو می‌داد و من احساسم عالی بود هر جوابی که میداد با صدای بلند می‌خندیدم و ذوق میکردم.

    وقتی دو صفحه رو پر کردم (البته خواسته که زیاده) دیدم بارون شروع شد و زمین آروم آروم خیس شد و کلی بارون بارید.

    برداشت من از این تجربه این بود که: خدا به من گفت تو فقط از من بخواه و بهم ایمان داشته باش. مثل این بارون آنقدر نعمت بهت میدم که نتونی بشماریشون. تا زمانی که من خواسته هامو ننوشته بودم بارون نم نم بود ولی وقتی که من خواسته هامو نوشتم با باور به اینکه “نوشتن” خیلی قدرتمنده، با باور به اینکه “باید از خدا درخواست کنی تا اجابتت کنه” و توقعت‌ فقط از خدا باشه؛

    و بارون شروع کرد به باریدن و تا دقایق طولانی ادامه داشت.

    اون قسمت که نوشته شده: “باید از خدا درخواست کنی تا اجابتت کنه” توی صفحه قسمت 133 به صورت لینک دار نوشته شده و داخلش لینک هست و وقتی من زدم روش منو هدایت کرد به بخش دوم قانون آفرینش! همون بخشی که داشتم تا چند دقیقه پیشش نگاه میکردم!!

    این همزمانی خیلی خیلی پیام داشت واسم و انگار خدا قبل از اینکه من ابراز کنم نگرانیم رو و ازش بخوام راه حل بده، اون جواب رو داده بود…

    و جواب این بود که از خدا درخواست کن و بنویس حتما و واضح درخواست کن و ایمانت به خدا باشه و توقعت فقط از خدا باشه…

    این همزمانی بنظرم خیلی پیام داره و منو که تحت تاثیر قرار داد و احساساتی شدم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    آرزو افشار گفته:
    مدت عضویت: 84 روز

    سلاو و درود 🫡

    امروز صبح وقتی بیدار شدم چند فایل استاد خرد رو گوش دادم تا ظهر که همچنان حس م رو روی فرکانس شکرگزاری حفظ کرده بودم

    چون من 35 روزه شکرگزاری رو شروع کردم

    حالا رفتن در این مسیر خیلی برام راحت تر شده تا آغاز این پروژه عادت شکرگزاری

    من چند ماه ی هست که تلاش میکنم

    عضو سایت بشم

    اما…

    وقتی نوبت به رمز ایمیل م می شد

    من رمز رو در ایمیل م دریافت نمیکردم

    امروز که همینطوری شکرگزاری میکردم با خودم گفتم آرزوی دوستداشتنی من بیا از نو یه ایمیل جدید بساز و وارد سایت شو

    منم این کار کردم

    همچنان توجه م روی داشته هام و احساس م خوب بود

    نامم فامیلیم همو رو وارد کردم

    و یک جورایی در ارتعاش شکرگزاری و بی نیازی بودم

    منتظر رمز بودم که رفتم باکس جمیل م رو چک کنم

    دیدم ایمیل از سایت قشنگ استاد برام اومده و من به راحتی عضو شدم خدایا شکرت

    همچنین من یک مسئله ی در زندگیم هست 8 سالی میشه که به اذن خدا حل شد من کامنت میدم که چنین مسئله بلند چطوری و از کدام مسیر حل شد.

    برای همین مسئله م ذز خداوند نشانه خواستم که هدایت شدم به احساس لیاقت

    و انشاالله بزودی با نتیجه کامنت خواهم ماند

    بدرود تا درود دیگر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: