«تجربههای من از اعتماد به نشانهام» - صفحه 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری106MB25 دقیقه
- فایل صوتی23MB25 دقیقه
این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن، فقط داستانهایتان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانهام هدایت کن» آغاز شد.
اینکه چطور آن نشانه را تشخیص دادید؛
و آن نشانهها چه زنگهایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پلههای متوالی از قدمهای پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویههای قبلیات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد؛
و چطور از میان هزاران شیوه، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین، نزدیکترین، لذتبخش ترین، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات و شرایط آن لحظهات بود.
و در نهایت، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها، تجربهها، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخهی با ایمانتر در شخصیتات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانهها و بنیان کردن تمام جنبههای زندگیاش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی نشانههاست.
داستان هدایت تو به نشانههایی که برای حل مسائلتان به آنها هدایت میشوی، و قدمهای عملی و تکاملیای که در جهت آن هدایت برمیداری و تجربیاتی که-در ادامه- برای اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته میشود، از دل اعتمادی ناب متولد میشود که -حتی با وجود نجواهای ذهنتان-، نسبت به ساز و کار هدایتگونهی خداوند، در قلبتان میسازید و به قول خداوند:
ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره
این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است، فقط آنهایی را با خود همراه میسازد که تقوا پیشه کرده و ذهنشان را کنترل میکنند و به نشانهها اعتماد میکنند و تسلیم مسیر هدایتشان میشوند و رستگاران و متبرّک شدگان آنها هستند.
زیرا خداوند هرگز برای یاری ما، قوانینش را نقض، معلق یا موقتاً غیر فعال نمیکند، بلکه به شیوههای کاملاً طبیعی، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان هدایت خود را به سمتتان جاری میسازد.
ما از طریق ایدهها و نشانههایی هدایت میشویم که به واسطهی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله، یا خواندن داستان و تجربهای که برایمان الگو میشود و مرز ناممکنها را در ذهنمان جابه جا میکند، یا راهکاری که دیگری برای مسئلهای متفاوت اجرایش کرده، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…، به ما الهام میشود.
نقطه مشترک این نشانهها این است که همهی آنها، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائلمان» را در دل خود دارند.
پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.
زیرا این وعدهی خداوند است که:
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38
نکته مهم:
در راستای هدفما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت، در این صفحه فقط نظراتی منتشر میشود که درباره داستان و مسیر هدایت شدهای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانهام هدایت کن» نوشتهاید.
منتظر خواندن داستانها و روندی هستیم که در مسیر هدایتتان طی میکنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحلهی بالاتر هدایت میکند.
وقتی از قدرت کانون توجهمان برای دیدن، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده میکنیم، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانوادهمان، صدق بالحسنی میشویم، آرام آرام، جنس محکمتری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه میشود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر میدهد و به قول قرآن، چشمانمان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانههای هدایت بیناتر میکند.
سلام.همین الان زدم روی نشانه من.یک فایلی اومد.اولش گفتم واه این الان نشانه منه؟؟
گفتم بخون قطعا ب فرکانس الانت ربط داره .وخوندم ب وسطای متن ک رسیدم یک کلمه جلو چشمم رژه رفت》》》》(ناخواسته)
فکر کردم فکر کردم فکر کردم .یهو از خودم پرسیدم از ۸۰۰اندی روز ک عضو سایتی اونم دستو پاشکسته.چقدر تغییر کردی؟؟
من زهرا رضی از ۸۴۳روز پیش تا الان سالمِ سالم هستم.من تویه این ۸۰۰روز باردار شدم و برخلاف تمام کسایی ک بارداری براشون پروسه عظیمیه و کلی خرج داره.و ترس .من بلطف خدا کل بارداریم عالی پیش رفت و تاهمین الان ک دخترم ۷ماهشه هم من هم دخترم در سلامت کاملیم.
این درحالیه ک قبلامن با یک فوت مریض میشدم
از بچه داریم بگم ک کلا هدایتیه.یعنی من هیچ کاری نیمکنم بنظرم تک بچه داری.ودخترم عالیه..یادمه تازه ک ب دنیا اومده بود اقوام میومدن میدین دخترم خیلی ساکته.میگفتن الان نبین ارومه بزار ۱۰روزش بشه اونوقت میفهمی چقدر سخته.ولی من آروم بود.تو دلم میگفتم اگرم باشه مهم اینه ک میگذره .باز شد گقتن بزار ۴۰روزش بشه میفهمی چقدر سخته .ومن همچنان آروم بقول بقیه بیخیال.والان درخترم ۷ماهشه من در این مدت حتی ۱بار گریه الکی این بچه رو ندیدم. مادر شوهرم میگه من توی این همه زندگیم زن حامله مثه تو ندیدم ک انقدر آروم و بی استرس باشه.وانقدرم عالی براش همه چی پیش بره.الانم ک میگه هیچوقت فکر نمیکردم انقدر بچه داری بلد باشی.میگه من ماه ها درگیر نوه هاو یاد دادن ب بچه ها و عروس دیگم بودم.اونا نمیدونن ک من هدایتی دارم بچه بزرگ میکنم.
یادته ۸۰۰روز پیش رابطت بازمین و زمان مشکل داشت.از همسر خانواده همسردوست خانواده خودم.یعنی درحدافتضاحی ک -۲۰۰۰هم براش کمه.
ولی الان ورق برگشته همه چی برات فراهمه همون ادماشدن مهربون ترین ادما.
یادتهدچقدر افسرده بودی همه لذت هات در همسرت خلاصه میشدم وجالبه همیشه هم ادم بدِ تو بودی.الان بقول خودت با کار کردن دستوپا شکسته این رابطه رو داری.
یادته چقدر دور و برت پر بود از ادمایی منفی.
یادته خونت برات جهنم بود.
یادته همیشه مشکل هزارتومن پولو داشتی.یادته آرزوت بود همسرت حقوقش بشه ۱میلیون.
یادت هست یا فراموش کردی؟
یادته تموم روز کزکرده بودی وناراحت از این ک من چی کم دارم ک همسرم ب من توجه نمیکنه؟
یادته چقدر ترسو بودی ؟
یادته از یک سوسک میترسیدی؟
الان چی؟الان درچ وضعیی هستی؟
یک کلمه ناخواسته منو ب کجا برد..
من این همه نتیجه گرفتم ولی چون برام بدیهی شد فکر میکنم هیچ نتیجه ایی نگرفتم
شما درست میگین باید بنویسیم اول کجا بودیم الان وکجاییم باید بیاد بیاریم.
من الان چندین وقته ک دارم این ها رو زندگی میکنم و دیگه انگار از این بالاتر نرفتم فهمیدم دارم تویک جا درجامیزنم.باید دوباره کنکاش کنم در خودم درسایت .باید تغییر کنم.اگر من از اون شرایط الان اینجام پس میتونم بالاتر هم برم.وهم میتونم تنزل درجه کنم بیام پایین تر.اما من میخوام.برم بالاتر.من زمینی نیستم من میخوام آسمانی باشم میخوام پرواز رو تجربه کنم میخوام رهایی رو تجربه کنم.این آیه سوره بقره دیشب ب من هم الهام شد.هی روی اون قسمت یومنون باالغیب استوپ میشدم.فهمیدم مسیرم درسته.فقط باید ایمان بیارم ب چیزی ک هست ولی من نمیبینمش.الانم دیدم اینجاهم این آیه هست .یقین کردم این هست وجز این نیست.
درپناه رب العالمین
حس گرمی به من دست داد از خواندن نظر شما دوست عزیز. چقدر رشد و پیش رفت در زندگی تون داشتید و من شما رو تحسین میکنم چرا که در اطراف من هم افرادی هستند همچنین شرایطی شما داری را دارند و در بهترین شرایط درجا زدند و یا آنقدر در مرداب شرایط و به قول شما ناخواسته قرق شدند که تا روزی یک اهرم و تضاد شود خلاصه که لذت بردم از این همه حس خوب داشتن با خودتون رو شناخت خودتون رو احسنت
ممنون سید علی جان.امیدوارم اون چیزی بشیم ک خداوند بفرشتگان درگاهش گفت من چیزی رامیدانم ک شما نمیدانید..
درپناه خدا باشی دوست گلم
الهی قربونت برم چقدر حالم خوب شد.منم خیلی وقته عضوم ولی مدتها رفتم و نیومدم الان چند ماهه دوباره برگشتم آرامش تو رو ندارم هنوز ولی بهش میرسم انشاالله.خیلی برات خوشحالم خیلی حالم خوب شد از حال خوبت از این همه پیشرفتت.داره اشکام میریزه.الهی هرروز بهتر باشی عزیزم😘😘😘
فدایه قلب مهربونت راحله جانم.خداییییییییاشکرت
سلام زهرا جان …
مرسی از کامنت زیبات …
چراکه خود منم حال و احول روز های تورو داشتم و باور میکنم دوران بارداریتو چون من هم در کمال آرامش بر خلاف دوران بارداری بدی که دیگران تعریف میکردن و عذاب میکشیدن داشتم …
حال آرامشتو ، حس خوبتو درک میکنم با تمام وجودم چون خودم تجربش کردم …
حتی اون آروم بودن دخترم رو هم دارم تجربه میکنم …
قانون برای همه یکسانه …
ما به هر اندازه ای که باور کنیم و روی خودمون کار کنیم نتیجه میگیریم …
سلام به استاد گوش به زنگ و آگاه همسرم روز ۱۳ بدرگفت آقای عباس منش لایو دارن منم گوشم تیز شد و ناخودآگاه دیدمش و از اونجا وارد سایت شدم و هر روز فایل دیدم تا امروز که خواستم فایل بعدی رو ببینم دیدم فایل جدید گذاشته شده و حس کردم یه نشانه است و دیدمش و شما آدرس اینجا رو دادین البته دقیقا زمانی که از دیروز دچار تضاد در روابط شده بودم و منو هدایت کرد . خدای من همون لایو سیزده بدر اومد و منو هدایت کرد لایو تضادها مرررسی خدای من مرسی استاد که وسیله هدایت من شدی
سلام استاد امروز من توی یوتیوب بیل گیتس رو نگاه میکردم که رفته بود توی یه برنامه تلویزیونی و اونجا گفت که من ۲۱ سالم بود بیلیونر شدم و همون لحظه این سوال تو ذهنم اومد که آخه چطوری این قدر سریع ! چطوری آدم میتونه تو سن ۲۱ سالگی بیلیونر بشه ؟ بعدش فیلم مارک زاکر برگ توی یوتیوب رو دیدم که در سال ۲۰۰۵ دعوت کرده بودند هاروارد و درس cs50 (یکی از دروس دوره های کامپیوتر در دانشگاه ) میداد و در مورد فیسبوک حرف میزد (اون موقع فیسبوک فقط توی مدارس و کالج ها بود) و بعدش چند تا ویدیو دیگه از وارن بافت و جف بزوس نگاه کردم ، و هربار که این ویدیو ها رو میدیدم این سوال بیشتر در من شکل گرفت که آخه واقعا باید چه باوری باشه که بتونه این قدر سریع آدم رو بیلیونر بکنه ؟ چطوری منم میتونم مثل مارک توی ۶ سال یا کمتر بیلیونر بشم ؟؟ باید چی کار کنم ؟؟ باید چطوری باورهام رو درست کنم ؟؟ و سوال هایی از این قبیل …
نمیدونم چی شد به فکر این افتادم که بیام سایت و اون دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو بزنم :) و این لحظه بود که جادوو اتفاق افتاد . بووووم
میدونید چه فایلی برام اومد ؟؟؟
ارتباط میان “اعتقاد به فراوانی” و “ثروتمند بودن” از دیدگاه استاد عباس منش .
WOW , خیلی جالب بود ! اون لحظه خندم گرفت :)
از نظر خودم چیزی بنام شانس توی این جهان وجود نداره ! قبلا خیلی در این مورد تحقیق کرده ام که واقعا آیا عدد شانسی وجود داره یا نه و از اینکه اعداد random توی کامپیوتر چطوری ساخته میشه و یا خیلی از چیز های دیگه مثل تاس (تاس واقعی که عدد ۱۰۰ درصد شانسی بهتون بده وجود نداره ! و فقط قوانین فیزیک هست ) تحقیق کرده ام و به نظریه های کوانتوم رسیدم که انیشتین معتقد بود اونم شانسی نیست و فقط درک ناصحیح انسان از قوانین هست … که به نظرم کاملا درسته ! ….
خلاصه بگزریم ، من روی اون دکمه کلیک کردم و اون فایل برام اومد ، احتمال اینکه از بین ۴۰۰ تا فایل توی سایت اون مقاله برام بیاد که به سوالم مربوط هست احتمالش خیلی کمه . و واقعا فکر میکنم که جواب سوالم هست و میخواهم برم فایل رو خیلی خیلی عمیق تر ببینم و روش فکر کنم .
دوست داشتم این تجربه جالب رو باهاتون به اشتراک بزارم. مرسی از وقتی که گذاشتید.
سلام دوستان عزیزم.سلام به استاد عزیز و مریم جون خوش صدا.من بارها از این قسمت سایت استفاده کردم و میخوام تجربه ی امروزم رو بگم.مدتی قبل حدودا سه هفته ی پیش خیلی خوب تمرین هام رو انجام میدادم و حسم خیلی خوب بود وتغییر باورهام مخصوصا در مورد خدا رو خیلی خوب حس میکردم اما این چند روزه ذهنم مدام بهانه اورد که الان شرایط این رو ندارم که بخوام روی باورهام کار کنم و دقیقا هر بار هم که میخواستم تمرین کنم یا کاری پیش میومد یا کسی تلفن میزد ویا…تا اینکه دوروز پیش یادم افتاد استاد گفتن که اگربه کار کردن روی باور ها ادامه ندین دوباره شرایط به قبل برمیگرده😑😥و برای همین گفتم هر چقدر که بتونم تلاش میکنم حتی اگر یک دقیقه بتونم حسم رو بهتر کنم عالیه و از هر فرصتی که پیش میومد استفاده کردم ولی امروز دوباره ناراحت بودم که چرا همون موضوعاتی که قبلا تلاش کرده بودم که زاویه دیدم رو بهشون تغییر بدم و تا حدودی موفق هم بودم دوباره ناراحتم میکنه و از خدا خواستم که راهنماییم کنه که چکار کنم و بعد از قسمت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن استفاده کردم که صفحه ی ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است برام باز شد و من جواب سوالم رو گرفتم و الان با ایمان بیشتر میخوام شروع کنم.خوبی این قوانین کیهانی این هست که از هر جایی که باشیم و تو هر شرایطی میتونیم شروع کنیم به استفاده ازشون به شکل درست و تغییر دادن زندگیمون. و چقدر خدا با این قوانین ثابتی که برای این جهان هستی وضع کرده بهمون عشق ورزیده.این قسمت از سایت فوق العاده است چون باعث شده بیشتر از خدای خودمون راهنمایی بخواهیم و ایمانمون به هدایت خدا بیشتر بشه.ممنونم ازتون استاد عزیز و مهربونم
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان بزرگوار . رپزهایی یادم میاد که هنوز با خداوند مهربانم و خود درونی ام آنقدر نزدیک نبودم و احساسم رو نمیشناختم و اتفاقات منو به هم میریخت و دنبال آرامش بودم و بالاخره این چالش ها اینقدر منو ساخت که خداوند رو در درون خودم یافتم و رها کردن رو آموختم و چقدر اون آرامش خواستنی بود، یک حس قدرت درونی با دستان قدرتمند خداوند و بعد نشانه ها یکی یکی پیدا می شد، استاد عزیز چقدر گوش دادن به فایل هاتون در پیدا کردن این آرامش، مثل معجزه برام بود. راز رسیدن به خواسته ها اعتماد به خداوند مهربان و دوست داشتن و احترام گذاشتن به حس های درونی خودمونه و بعد نشانه ها و الهامات خیلی واضح هدایتگر خواهند بود. خداباااا شکرتت که هستی و من هم اینجام . موفق باشید
سلام به همه
یه روز از خدا خواستم که بهم بگه چه باورهایی رو تکرار کنم بهتره؟ بهم گفت اول اینو بگو: “من به توانایی های خود ایمان دارم.” من فکر میکردم عزت نفسم خیلی بهتر شده. با این حال به خدای خودم گفتم چشم. اول این جمله رو میگم و شروع کردم وروزی 500 بار تکرار کردم. همون موقع میخواستم کار مورد علاقموهم شروع کنم ولی چون بچه خیلی کوچیک دارم میخواستم کار مورد علاقمو توی خونه انجام بدم که هم به بچه ام برسم هم پول دربیارم. پس از هدایت خدا فهمیدم باید کانال آموزشی GIS رو در تلگرام راه اندازی کنم. مقدماتش رو فراهم کردم و فایل هایی رو از قبل حاضر کردم . 2 سوال از خدا پرسیدم: 1. الان نوبت چه باوریست که تکرار کنم؟2 . خدایا بهم بگو الان که در سطح مقدماتی فایل و محصول تولید کردم کانال رو راه اندازی کنم یا بخش پیشرفته روهم تولیدکنم و بخش فوق پیشرفته روبگذارم بعدش؟
حسم میگفت:” مینا همین الان کارتو شروع کن اگر بخوای بخش پیشرفته رو هم آماده کنی خیلی زمان میبره چون باید خیلی چیزا یاد بگیری و وقتی که طولانی بشه از کارت زده میشی و رهاش میکنی. ” دیدم حسم عجب حرفی زد ولی باز هم دودل بودم 70 درصد شروع کنم 30 درصد باشه بعدا. بعدش حسم گفت مینا برو سایت عباس منش نشانه من رو بزن. (روزهای قبلش که مشغول آماده سازی فایل های کانالم بودم از روی عجله همین سوال که چه زمانی کانالمو ایجاد کنم میپرسیدم ولی چون زمان مناسبی برای پرسیدن سوالم نبود جوابی نمیگرفتم. خدا فقط قدم بعدی رو به ما نشون میده پله پله. مثل ماشینی که در مه حرکت میکنه و با این که چراغاش روشنه فقط میتونه یک متر جلوتر رو ببینه. من حواسم به این موضوع نبود. به زمان درستش که رسیدم حسم به من گفت بروببین.) کلیک کردم.
خدااااااااااااااای من . من 2 سوال پرسیدم. خدا در چندمورد دیگه هم منو راهنمایی کرد. خیلی لذت بردم. راهکارهای دوره جهان بینی توحیدی اومد. انگار این صفحه فقط برای من ساخته شده. این صفحه خیلی زیاد روی من اثر مثبت گذاشت خیلی راحت تسلیمش شدم نمیدونم چطوری بیان کنم.
جملات کلیدی رو مینویسم که طولانی نشه .
مورد 1: من قبلش گاهی اوقات (زمانی که انرژی مثبتم کم میشد)، خودموبا 2 نفر از اعضای فامیل مقایسه میکردم در ذهنم وارد مسابقه شده بودم همش میخواستم ازشون عقب نمونم.
هدایت 1: “ما به دنیا نیامده ایم تا وارد مسابقه ای تمام نشدنی با دیگران شویم. زیرا همه ما به یک اندازه توانایی خلق زندگی دلخواه مان را داریم. از مسابقه تمام نشدنی با دیگران خارج شو و وارد مسیر خودت شده و تمرکز خود را بر انجام کار مورد علاقه ات و لذت بردن از این مسیر بگذار.”
از اون زمان هر وقت که این نجوا به سراغ من میاد فوری روی جهت مثبتش تمرکز میکنم و چندین بار به خودم میگم:” من برای خودم و به سبک خودم زندگی میکنم کاری به دیگران ندارم هرکسی هر کار میکنه به من هیچ ربطی نداره. ” بعدش دیگه این نجوای منفی خاموش میشه. این مدت که به این شکل با این نجواها برخورد کردم خیلی قوی تر شدم واین نجوای منفی کمرنگ شده. خدایا شکرت
مورد 2: من تا حدودی کمال گرا هستم ولی نمیدونستم که اینقدر بده. قبلش فکرمیکردم من باید در زمینه کاریم کامل باشم و همه چی بلد باشم اطلاعاتم 20 باشه بعد برم سراغ ایجاد کانال. از طرف دیگه برای کسب ثروت هم عجله داشتم.
هدایت 2: “خیلی از افراد اشتباهاً به کمال گرایی، به عنوان یک حسن و برتری نگاه می کنند. اما کمال گرایی نه تنها یک صفت خوب نیست بلکه یک مانع بزرگ در برابر قدم هایی است که لازمه طی شدن تکامل مان در هر مرحله از زندگی است.کمال گرایی یعنی انتظار داشته باشی موجودی کامل و بی نقص باشی که هرگز خطا و اشتباهی از او سر نمی زند. اگر کمال گرا هستی و می خواهی اولین کاری که انجام می دهد، کامل و بی نقص باشد، یعنی نتوانسته ای درک کاملی از”قانون تکامل” داشته باشی. کامل نبودن” نه تنها یک نقص نیست بلکه یک فرصت است برای اقدام در جهت کامل تر شدن و نسخه بهتری را از خود ارائه دادن. ”
اثر منفی کمال گرایی رو فهمیدم. فهمیدم درک درستی از قانون تکامل ندارم. این جمله که “کامل نبودن نه تنها یک نقص نیست بلکه یک فرصت است برای ….” بهم حس خیلی خوبی داد. بهم قدرت داد تا با ایمان و امید بیشتری به راهم ادامه بدم و از کامل نبودن اصلا نترسم. باور کنید وقتی این متنو خوندم ترسم از کامل نبودن ریخت. چون یکی از دلایل ترس من از شروع کارم، همین کامل نبودن بود. الان خیلی شجاعم و اصلا نمیترسم . از طرف دیگه الان اصلا عجله ندارم و هر بار با آمدن افکار منفی در ذهنم به خودم چندین بار یادآوری میکنم که “مینا عجله نکن. آروم باش باید تکاملتو طی کنی پله پله یواش یواش هدایت میشی. به جلو حرکت کن واز مسیر اهدافت لذت ببر”. حالا دیگه درکم از تکامل بیشتر شده و آرام هستم و از مسیر و از چیزهای جدیدی که یاد میگیرم لذت میبرم.
مورد 3:عزت نفسم پایین بود و میترسیدم که اگر به مشکلی برخورد کنم یا کسی از من کاری بخواد و من بلد نباشم چه کنم.
هدایت 3: “عزت نفس یعنی قدم برداشتن برای انجام کارهایی که هیچ شناخت یا ایده ی واضحی برای انجامش نداری. یعنی اطمینان از اینکه حتی اگر ایده ات کامل و جامع نباشد و موجب بروز مسائلی در مسیر شود، در صورت برخورد با مانع، از عهده اش بر می آیی/ ما با این توانایی به دنیا آمده ایم که این اطمینان به ما داده شده که در دل هر مسئله، پاسخ نیز هست (ان مع العسر یسری). پس نگران کامل بودن یا نبودن نباش. فقط شروع کن و نگران نباش.”
باز هم مثل موارد قبل با آمدن نجواها، به خودم یادآوری میکردم که این ها تضاد هستش برای رشد منه. اگر هم مشکلی پیش بیاد خدا راهشوبهم میگه. نترس وحرکت کن. الان دیگه ترسم کمتر شده.. خوشحال میشم که چیزهای جدیدی دارم یاد میگیرم و هر بار که مشکلی رودرکارم حل میکنم کلی خودمو تشویق میکنم ذوق میکنم برای خودم دست میزنم و به خودم آفرین میگم.
مورد 4: خودآگاهم منو لایق موفقیت در کار مورد علاقم و کسب ثروت میدونست اما ناخودآگاهم خلاف اینو میگفت.
هدایت 4: “کمال گرا بودن، اول از همه به عزت نفس و احساس لیاقت مربوط است.”
اینجا که رسیدم حسم گفت این باور رو به جملات تاکیدی اضافه کن و هر روز تکرار کن: “من لایق ثروت وفراوانی هستم.” و روزی 500 بار تکرار کردم. با تکرار این جمله درهای رحمت به رویم باز شد نعمت های بیشتری وارد زندگیم شد. خدایا شکرت
مورد 5: این سوال رو از خدا داشتم که: من برای کانالم در سطح مقدماتی فایل و محصول تولید کردم وقتشه که کانال رو راه اندازی کنم؟ یا چیزهای بیشتری یاد بگیرم و بخش پیشرفته روهم تولیدکنم و بعدش کانالمو افتتاح کنم؟
هدایت 5: “تا عزت نفس نداشته باشی و ایده یا مهارت ات را با ارزش ندانی، هرگز آن را اجرا نمی کنی یا ارائه نمی دهی. بلکه هر بار به بهانه بهتر شدنش، انجام آن کار را به تعویق می اندازی. و این ماجرا آنقدر ادامه می یابد که آن مهارت کلا بی ارزش و آن ایده کلا ناکارآمد می شود و عمر آن به پایان می رسد./ همه کارها و موفقیت های بزرگ از یک ایده ساده، یک محصول پر از نقص “اما ارائه داده شده” شروع شده و در طول زمان کم کم مراحل تکاملی خود را طی نموده است.”
اینو که خوندم بدون معطلی مثل وحی نازل شده کانال تلگرامو افتتاح کردم. بعدش خیلی خوشحال شدم و به خودم افتخار کردم و خداروشکرکردم که همیشه راهنمای منه.
مورد 6: قبلا همان اول خدا بهم گفت که تکرار کنم:”من به توانایی های خود ایمان دارم.” چون این باور محدود کننده روداشتم که توانایی خودمو قبول نداشتم خودمو باور نداشتم.
هدایت 6: “در واقع توانایی های تو در مسیر اجرای ایده هایی که در طی مسیر به تو الهام می شود و تلاش برای بهبود آنها، کشف می شود./یک فرد جسور، توانایی اقدام و ارائه توانایی هایش را حتی با وجود تمام نقص هایی که می تواند داشته باشد، دارد./افراد موفق همیشه به ایده یا محصول یا توانایی شان ایمان دارند. یعنی آنقدر آن را ارزشمند و موثر می شمارند که معتقدند همین حالا باید با ارائه آن، به جهان خدمت نموده و موجب رشد جهان شوند. به همین دلیل بدون ذره ای تامل آن را پیاده سازی نموده و سریعا به مرحله بهره برداری می رسانند. ”
اینجا بود که فهمیدم چرا خدا به من گفت که این جمله روتکرار کنم. این باو خیلی بهم کمک کرد تا کارمو شروع کنم.
سوالات دیگه هم پرسیدم و جواب گرفتم ولی یادم نیست سوالم چی بود هر زمان که یادم افتاد مینویسم.
استاد مهربانم و مریم جان عزیزم از قرار دادن “نشانه من” در سایت بسیار سپاسگزارم. خیلی عالیه.
خدایا شکرت که من عضوی از خانواده عباس منش هستم.
شاد و سلامت وثروتمند باشید.
سلام خانوم مینا.
خیلی خیلی ممنونم ازتون بخاطر توصیحات قشنگی که دادید.
البته موضوعی که باعث سد براتون کامنت بزارم اینه که من مدتیه که از قسمت ” مرا به نشانه ام هدایت کن” استفاده میکنم
دو روز پیش متوحه ترمزهایی تو ذهنم در مورد کارم شدم
دقیقا دیروز خدا منو هدایت کرد به فایلی که ایتاد در مورد گاز و ترمز صحبت میکنن.
حیرت زده شدم ازینکه دیدم انگار خدا دقیقا نشسته روبروم تا مستقیم منو هدایت کنه.
اصلا انکار کار دنیا رو ول کرده و فقط میخاد جواب منو بده.
کل دیروز اون فایلو گوش دادم و کامنت خوندم.
حدودای عصر بود که برای اولین بار وارد این بخش شدم که دوستان از نتایج اعتمادشون به این قسمت نوشته بودم.
دیشب حین دیدن جلسه نه روانشناسی ثروت انگار به این قصیه پی بردم که من برای کار خودم ارزش قاعل نیستم و اصلا انگار کارمو مهم نمیدونم.
بخدا گفتم خدایا من چجوری باید اینو درستش کنم.
و امروز صبح که بیدار شدم باز انگار خدا کار دنیا رو ول کرده تا جواب منو بده.
اونهم با کامنت شما.
و انگار خدا دقیقاااااااااااااا داره با من حرف میزنه.
و چقدر اشک ریختم
و چقدر خداروشکر کردم
و چقدر تو هنین روزها فهمیدم اون خدای باورهای مذهبی که من فکر میکردم خدا یه جلاده یه موجود ظالم و بدردنخوره که فقط میخاد حالمونو بگیره اشتباه بود.
چقدر به این که استاد میگن خدا از خود ما بیشتر میخاد که ما میشرفت کنیم ایمانم بیشتر شده.
چقدر از خدا سپاسگذارتر شدم
و همچنین استاد و همچنین شما.
بیتهایت ممنونم.
دستتونو میبوسم که دست خدا شدید.
و همچنین دستان پر مهر استاد عزیزم.
بهترین و خداگونه ترین استاد دنیا
سلام مینا جان
وااااای چه کامنتی گذاشتی، وااااای خدایا شکرت
دو سال و نیم قبل این کامنت رو اینجا نوشتی و من الان هدایت شدم به کامنت زیبای تو عزیزم.
من دقیقا یک ساعت تمام داشتم کامنتتو میخوندم با دقت و تمرکز زیااااد و با هر جمله اشک ریختم از شوق ، از هدایت خدای خوبم ،از اینکه خدا چقدررررر قشنگ منو به واسطه پیامی که شما گذاشتین هدایت کرد.
همین دیشب از خدا خواستم ، گفتم خدایا هدایتم کن، من هدایت میخوام ازت ، و دقیقا امروز صبح وارد سایت شدم و این پیام عالی شما رو خوندم. در واقع خدا هدایتم کرد.
شرایط شما دقیقااااا مشابه شرایط الان منه. منم قدم اول رو برداشته بودم.دیشب به خدا گفتم خدایا من قدم اول رو برداشتم، باور دارم که قدم های بعدی رو بهم میگی، خدایا پس بهم بگو الان چیکار کنم؟ قدم بعدی چیه؟
الان به واسطه پیام شما ، خدای خوبم قدم بعدی رو بهم گفت.
واااای خیلی اشک ریختم از خوشحالی.
یه نکته دیگه اینکه من به خدا گفتم خدایا واضح بهم بگو چیکار کنم، یعنی هدایتت واضح باشه، جوری باشه که من دقیقا بفهمم چیکار باید بکنم.
و الان شوکه شدم که انقدرررررر واضح خدا باهام حرف زد.
گفتم ببین الهه، دیگه از این واضح تر نمیشه.
خدایا شکرت.
مینا جان ، خدا از طریق پیام تو ، جواب تک تک سوالات منو داد.
همه سوالات منو ، همه ترس های منو مطرح کردی و جوابشم گفتی، در واقع خدا بود که از طریق پیام تو بهم گفت.
واقعا لذت بردم از اینکه خدا هدایتم کرد.
گفتم خدایا من باور دارم که تو هررررر لحظه منو هدایت میکنی.
خدایا شکرت.
از استاد عزیزم سپاسگزارم برای این سایت پر از آگاهی.
مینا جان ازت سپاسگزارم واقعا.
آخر پیامت نوشته بودی که بقیه سوالات رو اگه یادت بیاد اینجا مینویسی، عزیزم لطفا اگه چیز دیگه ای یادت اومد اینجا بنویس. تو دست خدا شدی برای من .
و من باید این پیام تو رو که تمامش حرفای خدا به منه، چندین بار و همیشه بخونم.
ازت ممنونم و امیدوارم همیشه راهت روشن باشه و رو به جلو باشی عزیزم. سپاسگزارم ازت.
خدایا شکرت.
سلام خدمت استاد و مریم جان عزیزم و دوستانی ک متن و میخونند.من چندمدتیه عضوم رو فایلها کار میکنم وقت میزارم و نتایج خوبی هم گرفتم در مورد این قسمت از سایت چندباری استفاده کرده بودم و دقیق هدایت میشدم ولی باز یه نجوای مزاحم میگفت خب چون مطالب مثل هم دیگست و مثبت ما ب این حس خوب میرسیم.تا اینکه دوروز پیش تو یه پیج فایل پروفسور هاوکینگ در مورد محدودیت منابع زمین رو دیدم و مقداری تو مغزم فکر کردم ک نه من باور فراوانی دارم و درگیر بودم تا چند ساعت بعد یه حسی مدام میگفت نشانه امروز رو ببین بعد از چند بار مقاومت زدم رو نشانه و خییییلی جالب صفحه اومد اگر پروفسور هاوکینگ هم گفت منابع محدوده تو باور نکن 😂خیلی جالب بود.خدایا شکرت
مورد دیگه اینکه در مورد ازدواجم همش یه نویز مزاحم میگه اینقدر در مورد کیس مناسبت بلند پرواز نباش شاید لازم باشه شخصی رو ک بقیه معیارها اوکی هست رو قبول کنی و بعد باهم ب تکامل ثروت برسید خلاااااصه اومدم و زدم منو هدایت کن و باز بسیاااار جالب قسمت توحید عملی اومد چیززی ک خودم تکرار میکردم اگر هرچیزی میخوای توحیدت رو قوی کن و جمله اینکه اگر در زمینه توحید به جایی رسیدی میتونی ب بی نهااااااایت ثروت عشق سلامتی و…. برسی.خداجونم عاشقتممممممم شکرت حرف زیاد است و زبان قاصر. من به رویاهای خودم متعهد هستم چون قدرت خدا را باور دارم.
با سلام و عرض ادب
از الهام و نشونه های خداوند گفتن بعد دو ماه مثل یه دم مسیحایی که روح و جسم رو جلا میده.دیگه قرار نداری و فقط دنبال گوشه دنج
تنهایی برای رسیدن و با خدا بودنه.
زمانیکه نمازو برا 3 دقیقه خوندن و راحت شدن از دستش و ….
و حالا با تمام وجودت و عشق و شادی خوندن و در بقیه زمانها باز گفتگو با خدا،ناز کردنش ستایشش و….
من سرند شدم پس لیاقتم رو نشون میدم به خودم که میتونم یکی از بهترین های خداوند روی زمین باشم
هزاران بار شکرت ای خدای مهربان
سلاااام
مینا جان نوشته هایت برای من خیلی نشانه داشت و همچنین باورهایی که نوشته بودی، من هم در مورد کسب و کار یه ایده به ذهنم رسیده و اولین قدم رو برداشتم و از خدا هدایت خواستم و به این کامنت ها هدایت شدم و از نوشته های شما و دوستان استفاده کردم
خیلی ممنونم
از استاد و مریم جان هم خیلی تشکر میکنم بابت ایجاد این قسمت از سایت😊😍
سلام استاد گرامی.
خیییلی برام جالبه که قسمت ” مرا به سوی نشانه ام راهنمایی کن” توی سایت از شهود من یک قدم عقب تره همیشه قبل از اینکه این قسمت رو بخونم شهودم بهم میگه برو فلان قسمت سایت و وقتی اونجا میرم میگه مثلا فلان فایلو دانلود کن و روز بعد وقتی میرم روی نشانه سایت میبینم همون فایلیه که شهودم بمن گفته بود.
راستش من از ته دل الهام شدن و شهود رو باور نداشتم چون میخواستم خودم تجربش کنم تا کامل ایمان بیارم.
یه روز یه چیزی درونم بهم گفت ب یکی از دوستای راهنماییم پیام بدم که الان 7 ساله با هم دوستیم و بهش پیام دادم بعدش موقع حرف زدن باهاش یه چیزی درونم گف راجب قانون جذب بهش بگو من بهش گفتم یعنی چی تا کسی از من نخواسته نباید راجب قانون. جذب به کسی بگم ولی اون حس درونی هی پافشاری میکرد روی حرفش منم گفتم ولش کن به دوستم میگم نهایتا گوش نمیکنه دیگه و بهش گفتم و براش توضیح دادم اون دوستم الان 3 هفتس جذبی شده و داره روی باوراش خیلی قوی کار میکنه خیییلی خوشحالم که اونم مثل من تو سن 18 سالگی از این قانونا اطلاع پیدا کرده و داره روی خودش کار میکنه.
بعدا دوستم بهم گفت اون شب قصد داشته خودکشی کنه و دوست داشته زندگیش تغییر کنه و اونجوری بشه که دوست داره که من اینو بهش گفتم میگه حس کردم تو پیامبری یا پیشگویی که فهمیدی من حالم بده و این راهو بهم معرفی کردی اون موقع بود که از ته دل به شهود ایمان آوردم.
سلام
در ابتدای نوشتنم این جملات رو از نوشته فایل ۲۸ فصل ۱ سفرنامه آمریکا که نشانه ای برای هدایت من بودند برمیدارم و سنجاق میکنم بر نوشته هایم
“رویای من تجربه آزادی بود. آزادی زمانی، آزادی مکانی، آزادی مالی، آزاد در روابط، آزادی در کسب و کار و آزادی در هرآنچه جزئی از زندگی است”
این نوشته من را میبرد به روزی که برای سال ۹۹ هدفگذاری میکردم به انچه هر روز به آن فکر میکنم و قدم به قدم نشانه هایی برای هدایتم به آنچه درخواست کردم دریافت میکنم نوشته دقیق من این است ” استقلال مالی، مکانی، زمانی ” من برای این چیدمان که اول کدام باشد و بعد کدام و بعد مدت ها فکر کردم و اما چیزی در وجود تمام ِ استقلال ها ،وجود و شخصیت ماجراجو و آزادی طلب من رو به کلمه و رویای آزادی میرساند
آزادی که بارها از زبان خود ِ شما استاد شنیدم
و تمام ِ دیشب رو به آزادی فکر میکردم آزادی زمان ، مکان، مالی
من این روزها بیش از آنچه به ازادی مکانی و مالی فکر کنم با تمام ِ وجود آزادی زمانی را طلب میکنم و با هدایت به این نشانه و فایل
در همان متن نوشته شده من پاسخم رو دریافت کردم ، به آزادی زمانی می اندیشم که به معنای لذت بردن است لذتی که در آن میشود آگاه شد به اینکه زمان ثابت است این ما هستیم که در حرکتیم ، خیلی وقت ها در زندگی ام بنابر درک ِ نادرست از مقصود ِ زندگی و نسپردن کارها به خداوند ، دویدم تا به زمان برسم در زمان مناسب از نظر خودم کاری را انجام بدهم خیلی وقت ها دیر شدن ها در زمان به من احساس بدی دادند فارغ از انکه زمان ثابت است این منم که حرکت میکنم
این زندگیست که رو به پیشرفت است
و من به زمان قدرت میدهم به تیک تاک ِ ساعت قدرت میدهم تا لذت بردن از زندگی را برایم معنا کنند بی آنکه به یاد بیاورم روح کاملا ازاد است آزاد و رها ، روح آزادی میطلبد و ذهن ِ منطقی سعی میکنند با توجه به انچه دریافت کرده جسم را به سمت ِ انتخابش هدایت کند و من در عمق وجودم آزادی را میطلبم و نشانه ها رو قدم به قدم میپذیرم
سپاسگزارم
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی ام
خداروشکر بخاطر وجود این سایت و کمک به هدایت همه ما
سعی ام بر این بوده هرروزه روی دکمه مرا به نشانه ام هدایت کن بزنم و از اگاهی هایی که برای هدایتم سرراهم قرار میگیرد استفاده کنم .
خداراشاکرم چرا که به دنبال ازادی زمانی بودم که شرایط کل کشور بگونه ای شد که بتوانم دورکاری کنم و وقت بیشتری برای مطالعه مطالب استاد از جمله همین “هدایت نشانه” داشته باشم.