«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری
    106MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی
    23MB
    25 دقیقه

این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1828 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعیده سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1947 روز

    سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته عزیزم

    من یک چند وقته که دارم بر روی باورهایم در زمینه فراوانی کار می کنم و تو چند هفته اخیر مدام از خودم می پرسیدم که چه طوری می توانم درامدم را افزایش دهم چه طوری می توانم ثروتمند شوم و پول بیشتری را به سمت خودم جذب کنم و جالبه از وقتی که من شروع کردم به پرسیدن این سوال از خودم به شکل های مختلف هم از خواندن کامنت های بچه های سایت و هم از خواندن کامنت های گروه تلگرام عباس منش چندین و چند بار می دیدم که بچه ها می گفتند که ما قران خواندیم بارها و بارها دقیق و یا در حال قران خواندن هستیم و در کنار دوره ها قران هم می خوانیم هر وقت به این کامنت ها می رسیدم یک حسی تو وجودم بهم می گفت تو هم قران بخوان و جالب تر اینکه حدودا ۱۰ روز پیش مامانم اصلا همین طوری یهویی بهم گفت قران بخوان وقتی بهم گفت یهو جا خوردم همون موقع حسم بهم گفت قران بخوان تا اینکه دیشب هدایت شدم به سمت فایل های گفتگوی استاد با دوستان همین طوری بی اختیار اولین فایل را باز کردم باورتون نمیشه اول از همه اینکه انقدر خوشحال شدم که هر ۴ تا فایل را نشستم تا نصفه شب دیدم و بعد واقعا لذت بردم از نتایج دوستان و خیلی درس داشت توش و چقدر باورهایم قوی تر شد و کلی الگو گرفتم وقتی نوبت به سپیده جون رسید و ایشون گفتند که من خیلی زیاد قران می خوانم و تقریبا هر روز در کنار فایل هایم به مطالعه قران هم می پردازم همون موقع گفتم این نشانه هایی که من دارم می بینم عادی نیست و من باید قران بخوانم هنوز ذهنم یک جورهایی مقاومت نشان می داد تا اینکه امروز رفتم تو نشانه امروز من تا ببینم نشانه ها من را به چه چیزی هدایت می کنند نیت کردم که قران را بخوانم یا نه؟ و چه جوری بخوانم که بهتر بفهمم اش و درک اش کنم باورتون نمیشه جلسه اول توحید عملی اومد و وقتی به وسط های فایل رسیدم گفتید که یک دوست عزیزی از بچه های سایت یک شعر قشنگی را فرستاده اند و انقدر زیبا است که تصمیم گرفتم واستون بخوانم وقتی شروع کردید به خواندن ان شعر دقیقا وسط های شعر بود که گفتید دقیقا شعرش این بود امده بودم تا اسرار ثروت را بیاموزم قران را در دستانم قرار دادی گفتی بخوان کلید گنج های زمین و اسمان را در درون این کتاب خواهی یافت بخوان اما با قلب ات نه با ذهن ات گفتی بخوان و به دستوراتش عمل کن دستورالعمل ثروت و خوشبختی ات در تمامی جنبه های زندگی در این کتاب نگاشته شده است این کتاب یک گنج نامه است اما باید رمز گشایی کنی تا مسیر گنج ها بر تو اشکار شود باید قلب ات را پاک کنی از هر احساس ناروا و وقتی به اینجای فایل رسیدم ناخوداگاه گریه ام گرفت که چقدر خداوند من را دقیق به سمت نشانه ام هدایت کرد و جواب سوالم را داد واقعا استاد شما تو فایل گفتگوی دوستان در جواب سوال سپیده جون راست گفتید که باید مقاومت ها را بگذاریم کنار و تسلیم باشیم اما من تسلیم نبودم و مدام مقاومت می کردم فکر نمی کردم که جواب سوالی که چند وقته ذهنم را درگیر کرده تو قران این کتاب اسمانی باشه و جالب تر برام اینکه شما تو همون فایل گفتید که خداوند در قران می فرماید بارها وبارها قران بخوانید و وقتی نشانه ام من را به سمت این فایل باارزش هدایت کرد دیگه لحظه ای درنگ نکردم و فورا رفتم روی گوشی ام همون نرم افزار قرانی که سپیده جون در جواب کامنت بچه ها که ازشون رسیده بودند که از چه نرم افزاری استفاده کردید رفتم روی گوشی موبایل ام نصب کردم و انشاالله دلم می خواهد با جدیت شروع به خواندنش کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      خانم دریا دل گفته:
      مدت عضویت: 1770 روز

      سلام دوست عزیز خوندن قرآن رو شروع کردید؟

      به چه نتیجه ای رسیدید؟

      من امسال حتی تو ماه مبارک نتونستم قرآن بخونم.

      حس میکردم با افکار و عقایدم تصاد زیاد داره

      نمیدونم چطوری شروع کنم؟

      ممنونم اگه نتیجه ی خودتون رو از خواندن و نگاهتون رو به معانی قرآن یکم توضیح بدید🌺🌺🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سعیده سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 1947 روز

        سلام عزیزم

        من خیلی اتفاقی شروع قرآن خواندنم مصادف شد با ماه رمضان و من خودم سالها بود که قرآن نخونده بودم و با وجود دیدن نشانه ها ذهنم مدام مقاومت می‌کرد و اولین نتیجه ای که به دست آوردم این را از ته دل میگم آرامشم چندین برابر شد و من یک کمی ترس از تاریکی داشتم اون هم می توانم بگم تقریبا از بین رفت و از لحاظ مالی هم چون من روی باور فراوانی ام کار می‌کردم و خداوند من را به سمت قرآن هدایت کردند مشتری هام بیشتر شدند و سفارشات بیشتری گرفتم در مقایسه با سال 99 و به نظرم اگه روزی نیم ساعت هم بتوانید قرآن را بخوانید خیلی خوبه و اولش یکم ذهن مقاومت نشون میده ولی با تکرار این مقاومت از بین می‌رود و من خودم اپلیکیشن قرآن حکیم ترجمه مهندس بازرگان را استفاده کردم انشالله موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مینا انصاری گفته:
      مدت عضویت: 3707 روز

      سلام سعیده جون

      ممنونم از کامنت خوبت. اینایی که گفتی تا حدود زیادی برای من هم اتفاق افتاده و زمانیکه روی باور فراوانی کار میکردم (هنوز هم کار میکنم) از خودم میپرسیدم چطوری ثروتمند بشم؟ چندین نشانه دیدم که باید قرآن بخونم. چقدر جالب. پس خوندن قرآن کلید گنج هاست.

      ممنون

      موفق باشی دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مینو گفته:
      مدت عضویت: 1948 روز

      سلام دوست خوبم

      جالبه منم امروز هدایت شدم به خواندن قرآن

      و اما انگار ندایی درونم گفت قرآن حکیم

      وقتی سرچ کردم دو تا اپ از قرآن حکیم بود

      یکی از اقای بازرگان

      و دیگری از اقای مکارم

      احساسم من رو برد سمت دومین قران حکیم از اقای مکارم

      و نصبش کردم

      زمانی که خوندم و معانیش رو دیدم

      خیلی حس خوبی گرفتم و استفاده کردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      نعیمه حزباوی گفته:
      مدت عضویت: 2476 روز

      سلام دوست عزیزم

      از خوندن کامنتت لذت بردم واستفاده کردم ومن هم خیلی سعی کردم ومیکنم که رو باور فراونی کار کنم وقرآن خواندن رو شروع کردم لطفا میشه بگید که از چه نرم افزاری برا خوندن قران استفاده میکنید .ممنونم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سعیده سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 1947 روز

        سلام عزیزم از نرم افزار قرآن حکیم که لوگوی زرد سبز داره و از استاد بازرگان است دارم استفاده می کنم و بسیار بسیار خوبه فقط سعی کن حتما ریشه سه حرفی کلمات اش هم تو قسمت سرچ اش بیرون بیاری و بخوانی اگر چه واقعا ترجمه اش کامله ولی برای درک بهترش میگم چون خود استاد هم همین کار را انجام میدادن در پناه الله یکتا همیشه موفق و پیروز باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مرجان عبیری گفته:
    مدت عضویت: 2025 روز

    سلام به استاد عزیزم و عزیز دلشون و همه دوستان نازنین

    خب من دوره عزت نفس رو گرفتم و میشه گفت همه وجودم تو این سایت و مرور فایل هاست

    به لطف خداوند به خاطر اشتیاق درونی برای درک حقیقت و به دنبال یک تجربه عاطفی که ضربه و سیلی بسیار شدیدی به خاطر کمبود عزت نفس و باورهای شرک آلود داشتم به این سایت هدایت شدم

    خدا رو شکر بسیار بسیار زیاد متحول شدم و خودم احساس میکنم مسیر زندگیم ۱۸۰ درجه تغییر کرد و بسیاری از باورهام دگرگون شد

    خدا رو بارها شکر میکنم که همین تجربه تلخ تا چه اندازه مسیر رو به سمت توحید برام تغییر داد

    چیزی که این روزها خیلی براش تلاش میکنم اینه که سعی کنم از زندگیم لذت ببرم و حال خوبی داشته باشم و دارم این باور رو ایجاد میکنم که خدا داره بهم میگه

    بنده من، من فقط از تو می‌خوام که لذت ببری فقط لذت ببر و در لحظه از زیبایی ها لذت ببر و همه چیز رو راحت و آسون بگیر

    اجازه بده من خدایی کنم و سختی ها رو به عهده من بزار

    اگر لذت ببری و فقط روی من حساب کنی من همه نعمت ها و هر آنچه دوست داری رو بهت میدم

    قانون من همینه

    من هر روز ساعت ها پیاده روی میکنم و با خودم و خدا حرف میزنم و عالیه بهتر تونستم به سمت حال خوب برم ولی هر بار یه نشتی فرکانسی عظیمی اتفاق می‌افته و حالم رو بد می‌کنه و به سمت ناامیدی می‌بره و هر بار میبینم که مرور اون تجربه عاطفی تلخ این اتفاق رو رقم می‌زنه و هی با خودم عهد میدم که دیگه بهش فکر نمیکنم ولی هر بار ذهنم انگار گولم میزنه و منو به امید اینکه درس های بیشتری از این تجربه بگیرم شروع می‌کنه به تجزیه و تحلیل های که ببین از این خاطره این درس خوب رو هم میتونی بگیری

    خیلی عجیبه یه درس خوب بهم میده و در عوض چون خاطرات و گذشته رو یادم میاره حالم رو بد می‌کنه این شده تکرار زندگی من

    تا اینکه دیروز هم همین اتفاق افتاد و ذهنم اینقدر فکر کردن به درس های این تجربه رو برام جذاب می‌کنه که یهویی میبینم یکی دو ساعتی مشغول فکر کردنم و به یه نتیجه خوب هم میرسم

    ولی به بهای بد کردن احساسم

    تا اینکه امروز خسته و ناامید اومدم و فایل نشانه ها حرف استاد و کامنت بچه ها رو خوندم و به یه نتایجی رسیدم

    احساس میکنم من روند زندگیم به گونه ای بوده که خیلی روی خودم عقل و ذهن استدلالی خودم تکیه کردم و همیشه از دوران مدرسه میخواستم با فکر کردن و تعقل خودم جواب تضادهای زندگیم رو پیدا کنم همیشه نقش خودم خیلی پررنگ بوده و رها نبودم و سعی تمام داشتم که خودم با فکر کردن پیداش کنم

    دلیلش هم این بوده که به خاطر سختی های زندگی از کودکی و این باور که خدا هم مثل بقیه برای من ارزشی قایل نیست و دوستم نداره من هم فرافکنی کردم و انگار همین احساس رو نسبت به خداوند ایجاد کردم

    که فکر نکنی الان که برات مهم نیستم و به دادم نمی‌رسی تو برام مهم هستیا نه برام بی ارزشی

    و انگار نخواستم هیچ وقت هدایت بطلبم و ازش کمک بخوام انگار باهاش قهر بودم و لجبازانه ازش دوری میکردم و به عقل خودم تکیه کرده بودم که هیچ وقت هم به آرامش و حس خوب نرسیدم و هنوز هم ادامه داره

    امروز کامنت ها رو می‌خوندم و اشک میرختم و درک میکردم که من چه قدر از جریان هدایت دورم و هنوز با خدا قهرم و به ذهن خودم متکی

    فراموش کردم که باید احساسم قطب نمای زندگیم باشه نه تفکر و تحلیلی های جذاب ذهنم که هر بار ساعت ها گولم میزنه

    با خودم گفتم مرجان این عقل و تفکر تو یه قطره است در برابر اقیانوس علم و دانش خدا و تازه این ذهن و فکر رو خودش به تو داده بعد تو اینقدر اینو به رخش می‌کشی و به خودت نقش میدی در برابرش و فخر می‌فروشی و لجبازی میکنی

    بپذیر که تو قطره ای دربرابر او

    رها باش و نخواه که اینقدر فکر کنی و به ذهن اجازه نقش بازی بدی

    ازش هدایت بطلب و راه خودت رو ساده کن

    ساده باش و لذت ببر

    و خودت رو با این افکار فلسفی و تحلیل‌گرایانه هر بار اذیت نکن

    تو درس های این تجربه رو گرفتی و اون هم کار کردن روی عزت نفس و باورهای توحیدی هست همین

    چرا هربار به بهانه گرفتن درسی تازه هی اون تجربه رو مرور کنی

    میدونید چی فهمیدم انگار ذهنم بهم میگه که مرجان تو خیلی قدرتمندی میتونی هر بار فکر کنی به این تجربه و هر خاطره ای که دوست داشتی رو به امید فهمیدن نکته ای مفید مرور کنی و اتفاقی نیفته

    ولی هر بار حالم بد میشه

    و این به خاطر اتکای زیادی هست که به خودم دارم و انگار یه قدرت کاذب از خودم رو برام تصویر می‌کنه

    خلاصه داستانی داریم ما

    واقعا از خدا می‌خوام کمکم کنه دوست دارم احساس خوب دایمی داشته باشم و با ارتباط با اون اقیانوس با تکیه به هدایت و کمک طلبیدن از او راه رو برای ورود نعمت ها به زندگیم باز کنم

    حس میکنم الان فقط یه آب باریکه ای رو برای خودم ساختم و دلم به خودم خوشه که ذهنم کمک می‌کنه

    زهی خیال باطل

    به امید روزی که بتونم و بیام بهتون بگم که تونستم هدایت قلبی و واقعی رو طلب کنم و چه نتایج و معجزاتی رو دیدم

    ایشالا که بتونم و خودش کمکم می‌کنه حتما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      علی بن طریف گفته:
      مدت عضویت: 2190 روز

      با سلام خدمت استاد عزیزم، فرشته ای که از طرف خداوند بزرگ و موحد در مسیر ما به عنوان وسیله ای قرار گرفته اند، همچنین سلام خدت خانم عبیری محترم و در نهایت سلام به تک تک اعضای خانواده بزرگ عباسمنش،

      خانم عبیری محترم خدارو میلیاردها بار شکر می کنم که حداقل این ایمان را درون شما قرار داده اند که قدرت بیان این مورد ذهنی که برای شما پیش آمده است را دارید، و بدون آلایش و با صداقت هرآنچه را مربوط به این موضوع را بیان نمودید،

      من همانند استاد عزیزم (مطابق قانون تضاد) معتقدم اشخاصی که میدونن چه چیزی رو نمی خوان (در اینجا و برای شما خانم عبیری محترم، “فکر نکردن به اتفاقات گذشته”)، به راحتی و با کنترول ذهنشون می تونن چیزها و مواردی رو که دوست دارن رو بررسی کنن، کشف کنن و درک کنن و برای رسیدن و دریافت اونها کار (کار ذهنی 99% و کار فیزیکی 1%) کنن،

      خدارو هزاران بار سپاسگذارم که شما حداقل به درک این موضوع رسیده اید که چه چیزی را نمی خواهید،

      و به لطف خداوند بزرگ امیدوارم که به راحتی و البته کار کردن به صورت ذهنی به باورهایی کاملأ توحیدی و وحدانیت خواهید رسید،

      و موضوع دومی که همین الان و دقیقأ همین لحظه به قلبم الهام شد و استاد عزیزم بارها به آن اشاره کرده اند، فکر کردن به گذشته و فکر کردن به آینده است،

      طبق فرمایشات استاد، فکر کردن به گذشته غم به همراه خود دارد و فکر کردن به آینده ترس به همراه خود دارد، پس بهترین حالت این است که در لحظه باشیم،

      در لحظه بودن یعنی اینکه؛ از هرچیزی که در زمان حال داریم لذت ببریم، سپاسگذار خداوند باشیم و شاد باشیم و همین لذت و سپاسگذاری و شادی در زمان حال است که اتفاقات عالی و بی نظیر را برای ما به ارمغان میاره،

      خدارو یک میلیارد بار شکر میکنم،

      بابت اینکه خداوند مارا حداقل به وسیله خانواده بزرگ عباسمنش به مسیر ها و باورهای توحیدی و بی نظیر هدایت می کنند،

      بابت اینکه این لحظه من این نظر زیبای شما را دیدم و قطعأ نکات و باور های جدیدی را از فرمایشات شما خانم عبیری محترم دریافت کردم،

      بابت اینکه من قدرت این را دارم که بتوانم به نظر شما جواب بدم،

      خدایا شکرت یک میلیارد بار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم درویشی گفته:
      مدت عضویت: 2852 روز

      سلام به مرجان عزیزززم

      پیامت هدایت خدای من بود واقعا خداروشکر میکنم

      چقدر امیدم بیشتر شد

      با خوندن روند کند و کاو های درونی خودت چقدر خوبه داری اینقد خوب خودت میشناسی

      میدونی با خوندن کامنت خدا نشونه ای بهم داد چون واقعاا منم از فکرکردن هایی کهذهیچ نتیجه ای نداره خیلیی خسته شده بودم

      خیلی

      و کامنتت برام یه چراغ هایی روشن کرد که میدونم سطح شناختم به خودم حتما بیشتر میکنه

      منتظر خبر های خوبت هستم عزیزم

      مریم💚❤️💛

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آرامش گفته:
      مدت عضویت: 2277 روز

      سلام دوست عزیز.منم بخاطر نداشتن عزت نفس کافی همین موضوع رو برای خودم داشتم .و همش در این فکر بودم که چطور حل کنم همچیو همش فکر میکردم باید عقلم یاری کنه و همش بخاطر شرایط خانوادگی که پر از استرس بود برای خودم شده بودم یه پا انسان فلسفه نگر و این باعث میشه تو این مسیر فقط و فقط تکرار اتفاقات داشته باشی و برای هر چیزی ذهنت حساب و کتاب کنه.و این باعث میشه انقدر سخت بگیری به خودت که تهش همیشه برات همچی عالی و با کمال اتفاق بیفته.این همه سال دارم روی خودم کار میکنم هیچ وقت نتونسته بود بفهمم چرا اینقدر ذهنم در برابر هرچیزی تجزیه و تحلیل میکنه.تا اینکه چند روز پیش یه فایل از استاد بود که گفته بود برید به تجربه بچه ها رو ببینید و من الان متوجه الهام خدا داشتم که به این جا منو کشوند که اینقدر رو خودم حساب نکنم.ممنونم از خدا و استاد عزیز و شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    گویم سخن شکر نباتت. یا قصه ی چشمه ی حیاتت

    رخ بر رخ من نهی بگویم. کز بهر چه شاه کرد ماتت

    به نام رب

    سلام بر دوستان دل

    دو ماه پیش در بازی زندگیم مات شدم و نه راه پیش داشتم و نه راه پس.

    بجایی رسیدم که معنویتی که ۴۲سال در پی کسب آن از کودکی تا الان دنبالش بودم در یک روز به خطر افتاد و آن هم بخاطر دردی بود که در زندگیم هر روز مرا از پا در می آورد.به خدا پناه آوردم پناهی که فقط و فقط او را می دیدم و نه کس دیگری ،ازش خواستم حمایتم کنه من را در آغوش بگیره و نجاتم بده حس می کردم یه بازنده ی به تمام معنی هستم و به او پناه بردم روزها و شب ها رامثل مبهوت ها گذراندم و فقط کمک می خواستم و فقط از خودش و نه هیچ کس دیگر

    به خدا اعتراف کردم کسی را ندارم بی پناهم و با توجه به اینکه هر کسی هر مسیری را برای جذب موفقیت پیشنهاد داده بود رفته بودم نتایج موفقیت هم گرفته بودم.اما دنبال آرامش و عشق بودم

    چند روز پیش با حالی منقلب در حالیکه شب تا صبح با خدا مناجات می کردم فایلی را توسط خواهرم در تلگرام دریافت کردم که قسمت کوتاهی از دوره عشق و مودت استاد بود گوش دادم گوش دادم و. هی گوش دادم…‌‌اشک شوق می ریختم…..خدا من را به او معرفی کرده بود و او الان داشت وارد زندگیم میشد و البته خودم تقاضایش کردم و خدا مهیا کرد کاینات به ندای درونم پاسخ دادند طی ۴روز تا الان که برای شما می نویسم غرق شادی و وجدم شبانه روز فایل های استاد را گوش می دهم در سایت عضو شدم کتاب رویایی که رویا نیست را در حال مطالعه دارم به سراغ کتب انگیزشی که قبلن به وفور تهیه کرده بودم رفتم کتاب می خوانم فیلم راز را دوباره با این حس و حال دیدم و مدام با فایل های صوتی و تصویری استاد عباس منش در ارتباطم

    خدا را سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم که دستم را گرفت پای ایمانم نلغزد و من را در آغوش عشقش ارام کرد و بنده ی برگزیده ی خودش را در مسیر زندگیم قرار داد.

    سپاسگزارم که به عشق خود مرده ای را زنده کرد

    در پایان دعای ناب استاد

    برای همه ی شما اعضای محترم خانواده ی عباس

    منش سلامتی شادی خوشبختی ثروت سعادتمندی در دو دنیا را از درگاه الله یکتا خواهانم

    نوزاد تازه متولد شده ی این خانواده اکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  4. -
    پریسا گفته:
    مدت عضویت: 2110 روز

    🌹به نام الله یکتا🌹

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو مهربان💐

    چقدر خوبه که هرروز میبینم که سایت داره اپدیت میشه سیر تکاملیشو طی میشکنه واقعا که این قانون تکامل چه قانون دقیق و درستیه 👌

    از مریم جان عزیزم ممنونم که این قسمتو اضافه کردن به سایت من دقیقا هرموقع که سوالی تو ذهنم طرح بشه از این قسمت نشانه جوابمو میگرفام و همیشه دوست داشتم در مورد این قضیه بیام و بنویسم تو سایت خیلی جالبه که این خودش یه درخواست بود والله مهربان جوابمو داد

    دیگه الان مثل اوایل از نتیجه ها شگفت زده نمیشم به قول استاد فقط میگم خدایا شکرت که همچین قوانین بی نقص و ثابتی رو افریدی که به کمک این قوانین میتونم تمام اتفاقات زندگیمو همانطور که ددلم میخواهد بیافرینم

    الان که میبینم این قسمت ساخته شد چون من و امثال من درخواست کرده بودیم فقط میگم خدایا صدهزار مرتبه شکر این ها همان نشانه هایی است که باید جدی گرفت و از کنارشون به راحتی نگذریم

    بریم سراغ تجربه من از اعتماد به نشانه من تابحال همونطور که گفتم تا به حال خیلی ازاین قسمت نتیجه گرفتم وهمیشه برام یه نشونه ای داشته که مسیرمو هموارتر و ذهنمو باز ترکرده

    ولی چون از دیروز این قسمت قرار گرفته شده منم از اخرین تجربم که همیت دیشب بود براتون میگم.

    مثل همیشه اومدم توقسمت نشانه امروز من و با توکل به خدا سوالمو مطرح کردمو رفتم داخل صفحه مثل همیشه در کمال ناباوری جوابمو گرفتم فایل خدا را بهتر بشناسیم ۱ برام اومد خیلی از این فایل نتیجه گرفتم واقعاً جواب سوالمو گرفتم اما چیزی که خیلی برام حائز اهمیت بود این بود که بعد از گوش دادن به این فایل یه حسی یه ندایی در درونم بهم میگفت که باید این فایل و به تمام دوستانت بفرستی من فقط تنها کاری که کردم اعتماد به این ندا بود و این کارو کردم اون لحظه به این فکر نمیکردم که کارم درسته یا اشتباه چون تا دیروز هر وقت که می خواستم از این فایل ها به کسی بفرستم به خودم می گفتم هر وقت که عمل کردی و به نتیجه رسیدی هر وقت هر کسی خودش ازت سوال کرد بهشون این فایل ها رو معرفی کن ولی دیروز حسم خیلی قوی بود و من فقط خواستم که بهش اعتماد کنم و این کارو کردم اتفاقی که افتاد این بودکه یک نفر از کسانی که بهشون این فایل رو فرستاده بودم خیلی خوشش اومده بود و من به همه گفته بودم که اگر خوشتون اومد بگید که براتون قسمت دومش هم بفرستم وفقط اون شخص بود که بهم گفت که برام بفرست و در کمال ناباوری از من سایت ادرس استادروخواست و گفت که می خواد عضو سایت بشه من خیلی خوشحال شدم برام مثل خواب بود خیلی احساس خوبی داشتم تونسته بودم حداقل یه نفر رو به مسیر درست توسط خداوند راهنمایی کنم این بود نتیجه من از اعتماد به نشانه‌

    خدارو صرهزار مرتبه شکر که منو یکی از دستانش قرار داد 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  5. -
    علی رونقی گفته:
    مدت عضویت: 2282 روز

    سلام خدمت هم خانواده ای های عزیزم خوشحالم که بینتونم و خدا شمارو بهم داده که با جملات زیباتون لحظات زندگیمو پر از شور و شوق کنه،من حدود ۵ سالی هست که با قانون آشنایی دارم و از بچگیم به شدت به مهاجرت علاقمند بودم و هستم گاهی اوقات چند روزی بود که ذهنم نجوا میکرد و بهانه میگرفت که اینهمه به مهاجرت فکر کردی تجسم کردی،احساس خوب،کوشش پس؟ چرا نشانه هاشو نمیبینی توی زندگیت اگر راهت درسته چند روزی بود که تو ذهنم جملات تکرار میشد و زمانی که این افکار تو سرم بود کشورمون ایران در شرایط اقتصادی و روانی نسبتا خوبی به ظاهر قرار نداشت این مسئله باعث شده بود که جهت ذهنم بره روی اینکه بخوام مشکلاتم رو گردن دیگران بندازم و از زیر بار مسئولیت در برم، رئیس جمهور رو مقصر بدونم و نظام و کشوری که توش زندگی میکنم،خداییش میدانستم این افکار اشتباهه و مسئولیت زندگیم با خودمه اما همونجور که شما عزیزان میدونید واقعا خفه کردن این ذهن نجواگر کار آسونی نیست،یادمه دقیقا رو خودم کار میکردم،اتفاق های خوب رو مرور میکردم،از خداوند میخواستم که هدایتم کنه تا مسئله را از زاویه ای ببینم که بهم احساس خوب بده و مسئولیت زندگیم رو گردن بگیرم توی همین زمان بود که داشتم با نوت پد گوشیم ور میرفتم اشتباهی دستم خورد روی اپلیکیشن google cherome و سایت عباسمنش همیشه صفحه اول بود توی لیست گوشیم سایت که باز شد دیدم عه ساختار سایت تغییر کرده و یه گزینه روی سایت اضافه شده(مرا به سوی نشانه ام هدایت کن) موقعی که این پنل رو دیدم یه حس خیلی خوبی داشتم و برام جالب بود روی گزینه (مرا به سوی نشانه ام هدایت کن) کلیک کردم و فیلم لایو استاد عباسمنش قسمت ۱ باز شد،نشستم این لایو رو دیدم تا تهش استاد توی اون لایو فقط و فقط و فقط درباره همین موضوعی که توی مغز من بود صحبت کرده بود و راجعبه زندگی خودش میگفت که چجوری بدون تکیه به دیگران حتی پدرش تو سن ۱۵ سالگی از خونه رفت و مستقل شد.نمیدونم حسی که توی اون زمان داشتم رو چجوری براتون بگم حسم خیلی عظیم بود بنظرم کلمات خیلی ناتوان تر از آن هستند که بتونن حسم رو منتقل کنن شاید باورتون نشه شایدم بشه این فایل یک ساعتو شانزده دقیقه بود من تو دقیقه ۴۰ به شدت رفتم تو فکر،فکر میکردم مردم و خدا داره باهام این صحبت هارو میکنه،اینقدر تو این فضا بودم که از دقیقه ۴۰ تا پایان چیزی نفهمیدم و دوباره برگردوندم و از نو دیدم فیلمو،واقعا میدونی آقای عباسمنش شما چقدر ثواب میکنی؟ میدونی چقدر بچه ها که خواستار تغییر هستند شما بستری درست کردید و شدی دستی از دستان خدا و این سایت زیبا و سازنده رو طراحی کردی،نمیدونم چی بگم ولی شب هایی بوده که به گذشته ام فکر میکردم و تفاوتم رو با زندگی الانم میدیدم واقعا احساس خوب در درون من جوش و خروش میکنه،آخه میدونی چیه؟جرقه هدایت من از فایل فقط روی خدا حساب کن شما بود که منو به شدت به فکر فرو برد و توی اون فکر هدایت هایی گفته شد و هدایت ها انجام شد تا الان که به اینجا رسیدم.آقای عباسمنش خیلی از شب ها که با گریه شوق با خدای خودم صحبت میکنم دعات میکنم از خدا میخوام خدا بهت همه چیز بده سلامتی ثروت بیشتر همه چیز چون واقعا لایقش هستی،نمیدونم این کامنت رو میخونی یا نمیخونی ولی از خدا میخوام بخونی و انگیزه بگیری و فایل های زیباتری تولید کنی و توی این دنیایی که نقش خدا بین انسان ها خیلی کم رنگه توحید رو گسترش بدی،امیدوارم روزی بشه یه کمپینی در جهان درست کنیم و من و همه دوستان هم فرکانسیم و شما در یک موقعیت خاص در کنار هم باشیم که صبح از خواب بیدار میشیم همدیگرو ببینیم گل بگیم گل بشنویم و از زندگی لذت ببریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      سجاد قدمی گفته:
      مدت عضویت: 2224 روز

      سلام

      شاید باورتون نشه

      چرا نشه خودتون همه اهل دل اید باورتون میشه

      چند روز بود داشتم با خودم این هارو تکرار میکردم و مسیر مدارم به اینجا رسیده که باید مسئولیت بپذیری باید عذر و بهانه ها رو کنار بذاری یه سری باور هایی که ساده بوده رو کنار گذاشتی اونهایی که تو رو تبرعه میکنه باورهایی که بهت اشتباه منتقل شد و خانواده اعتماد بنفس رو بهت ندادن و از این حرفا اما حالا زمانیه که تو باید یه بها جدی تری بدی و مسئولیت بپذیری

      از دیشب داشتم به این فکر میکردم که باید مسئولیت بپذیرم و تمام نشونه های بیرونی و سایت مدام بهم تکرار میکرد گفت یه هدف برا خودم تعیین کنم که یه انگیزه و اشتیاق حسابی بده و با ترس هام هم بتونم راحتتر مقابله کنم در واقع داشتم با ذهنم با اهرم رنج و لذت مذاکره میکردم و دمشو میدیدم که ببینه دلم چی میخواد

      گفت بیام برای خودم یه خونه مستقل بگیرم و امادگیم برای مسئولیت پذیری بیشتر بشه و یه فضای عالی بشه برای خریدن فایل های استاد و کار کردن و کار کردن و کار کردن روی اونها تو اون فضا

      از یه ماه پیش که اولین کامنتمو تو سایت گذاشتم مدارم تغییر کرده انگار اینجا خونه ی خودمه امکان نداره هر چند روز نهااااایتش به اینجا و کامنت هام سر نزنم (( اگه اینو میخونید و تاحالا کامت نذاشتید حتما این کارو انجام بدید )) ؛ ((انشالله که تو این مدار باشید))

      نکته جالب این بود که ۵ خط از کامنت این دوستومن رو خوندم راجع مسئولیت پذیری بود یهو یادم امد من چرا هدفمو ننوشتم ، پاشدم و رفتم و دفتر هدفمو ور داشتم و به زیبا ترین شکل هدفمو نوشتم راجع به یه خونه ی زیبا برای خودم نوشتم و برگشتم به ادامه کامنت دوستمون توی خطوط بعدی نوشتن استاد تو سن ۱۵ سالگی زندگی مستقل رو تجربه کرده ؛ حالا یا به جبر یا به اختیار چرا من خودم اگاهانه و سریع تر خواسته ام رو مشخص نکنم

      این متن یعنی الله یکتا چشمک میزنه که افرین از طرف ما هم تاییده ، انشالله اگر تو بچه ی خوبی باشی و ایمان داشته باشی به هدایتم و توکل کنی و تلاش کنی من در موعد مقرر اون خونه خوشگل رو برات اماده میکنم البته خدا شرط نمیذاره ها همه ش دست خودمونه

      البته بهم ثابت شده از اون تایمی که من هدفمو مینویسم از همون ساعت اون هدف تو جهان هستی اماده شده و خدا منو هدایت کرده به سمت اون هدف حالا میخواد چند روز یا ساعت یا چند ساااال بعد باشه

      در پناه خدا هدایتگر زندگی کنید

      سجاد قدمی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمد ایلیاری گفته:
    مدت عضویت: 2260 روز

    همین الان اومدم سایت به خدا گفتم من توی این کاری که علاقه دارم موفق میشم یا به کجاها میرسم

    با این که به اینکار شدیدا خیلی علاقه دارم(اینترنت اشیا (IOT) )با اینحال میخواستم از خدا یه مشورتی بگیرم

    که بدون هیچ درنگی روی دکمه منو به سمت نشانه هایم هدایت کن کلیک کردم

    البته به قول استاد عباس منش به جریان هدایت خدا خیلی اطمینان داشتم که هرچقدر این جریان را بیشتر باور میکنم جوابهای بهتر و واضحتری میگیرم

    که به صفحه ی مصاحبه با استاد | قسمت ۹ هدایت شدم

    وقتی جمله اولو خوندم جوابمو گرفتم

    جواب این بود:

    رسالت هر فرد از مسیر عشق و علائقش می گذرد. هر فردی ساخته شده تا کاری را به انتها برساند که عاشق انجامش است. کاری که انجامش، او را در بالاترین فرکانس و بهترین احساس قرار می دهد. منظورم همان کاری است که از انجام آن کار ، بیش از نتایج انجامش لذت می برد. برای همین است که فارغ از اینکه نتیجه چیست، تمام وجود خود را وقف انجام آن می نماید.

    جای مناسب هر فرد در این جهان، همان جایی است که عشق و علائقش آنجاست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      hanife sepehri گفته:
      مدت عضویت: 1445 روز

      سلام استاد عزیز ثروت ،شادی،سلامتی،دروجودشما،جاریست،منازاین بابت خیلی خوشحالم،که میتوان داشت اما پاشنه آشیل من اینه که استاد بااین همه ثروت میخواد چی کار کنه مثلاً جمع کنیم که چی بشه،یه حدمعمولی که محتاج نباشیم و هرچی خواستیم ،ازلحاظ خوراک ،،سالی یه سفر ،پوشاک دررفاه باشیم کافیه ،اما میبینم که شما با مریم جان عزیز همیشه در حال خرید انواع لوازم خانگی ،انواع لباس انواع خوراک. سفرهای پی درپی،رفتن به. جاهای دیدنی لذت بردن جهان هستی هستیدمن واقعا خیلی عقبم خیلی توی نداریم خیلی باورهای محدود کننده دارم اما جای شکرش باقی است که من خیلی دوست دارم پیشرفت کنم و8ساله درپی جوابم هستم که چه طور یک زن با دوتا بچه شوهر میتواند کار کند ثروت خلق کند اما ازاین ور باز میبینم که زنهای زیادی هستن که موفق اند استاد عزیز خدا منو داره راهنمایی می‌کنه من از طریق داداشم عبدالله سپهری باشما آشنا شدم اول. در سال 95فایل رایگان به من داد با فلش گوش میدادم اما حالا با گوشی خیلی با کیفیتی که هیچکی از هم روستاییام ندارن من دارم فایلای پولی تون روگوشی میدم و اینها هدیه های از طرف خداوند ازطریق دستان داداشم به من رسیدن خدایا شکرت دارم گوش میدم اما چون باورهای منفی خیلی زیادی دارم کند دارم نتیجه میگیرم محصول،، روان شناسی ثروت یک، اعتماد به نفس ،راهنمای عملی دست یابی به رویای ها زندگیم راخیلی بهتر کرده اند از قبل اعتماد به نفسم یه ذره بالا تر رفته خوشی هام بیشتر شده باورهای مثبت‌تری ایجاد کردم من هنوز هم تصمیمات را به تأخیر می اندازم این باورهایم مثل سیمان به ذهنم چسبیدن اما من سختتر از آنم که بخوام کم بیارم من دارم از زیر صفر به صفر میرسم وخیلی کار دارم من تعهد میدهم که روزی از همین روزا پیشرفت های بیشتری را از خودم بنویسم. من حنیفه سپهری هستم 29سالمه من با تعهد فراوان به هدفم میرسم که خلق ثروت است خدایاهدایتم کن همان گونه که تا به حال هدایت کردی ومن نفهمیدم من زنده به آنم که آرام نگیرم موجم که آسودگی من عدم من به امید دیدار روزهای خوش زندگیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سارا هدایت گفته:
      مدت عضویت: 1950 روز

      با سلام خدمت شما آقای ایلیاری محترم چقدر برداشت تون عالی بود چندین سالت توی سایت هستم و میخونم نکات دوستان رو اما این برداشت شما از حرفهای استاد خیلی عالی ممنون از شما و تشکر از خدا که منو در مسیر هدایت قرار داد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2852 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم خانم شایسته مهربونم و خانم فرهادی صبورم

    قبلا وقتی استاد این فایل گذاشته بود دانلودش کردم و گوش کردم اما الان میتونم با یقین بگم اونجا هیچی از حرفهای استاد نمیشنیدم

    بخاطر اینکه ایمانم بسیار ضعیف شده بود و خیلی ایمان و تمایل چندانی به این صحفه نداشتم با اینکه بارها دکمه را زدم و هدایت شدم خلاصه کلام نتونستم ذهنم کنترل کنم که این نشانه هدایت خداوند هست و خدا هر لحظه هدایتمون میکنه

    نه فقط گاهی اوقات

    دیشب بود که اومدم یکی از اشتباهات که باعث خلق چیزایی که نمیخواستم شده بود برای خودم بیاد اوردم و به عنوان درس توی قسمت خاطرات نوشتم و اولش نمیخواستم که بذارم و ذهنم میگفت بگیر بخواب باو این چیه که حالا بخوای بذاریش توی سایت ولی همونجا بود که تصمیم گرفتم که نه حتما تایپیش کنم

    و همین کار هم کردم

    اما هدایت من از طریق دکمه نبود

    عمل به اون الهام شده و خیلی کوچیک منو هدایت یعنی اینطوری گفت حالا که اومدی برو صحفه نشانه ها ببین و کامنت ها رو بخون خیلی سریع از ذهنم عبور کرد و من هم بدون درنگ این کار انجام دادم و رفتم

    و اومدم توی این صحفه

    استاد جان میخواستم بگم خود خدا بود که به من میگفت اون کاسه اب بریز و رهاش کن

    بیا به من گوش کن

    بیا اینقدر فکر نکن

    بیا به صدای قلبت گوش کن

    بیا این صدا الویت قرار بده

    بهت میگه اون خدنه کلنگی که داری باید رها کنی

    اون زمین بایر بایذ رها کنی

    بیا به این صدا گوش کن و رها کن

    میدونم میترسی میدونم یه ناشناخته ست

    ولی تو میتونی تو قبلا هم یکبار این کار کردی انصراف از کنکورم میگم.

    تو یک بار اون خونه کلنگی رها کردی خوردش کردی و پرواز کردی

    استااااد جونم عاشقتم

    بخدا قسم من تازه دارم میفهمم این خدا چجوریه میدونم باید یکی یکی این خونه کلنگی ها رو ول کنم زمین های بایرم بذارم سرجاش کوچ کنم

    این خدا همه چیو باهم میده

    این خدا هر لحظه هدایتت میکنهه

    واقعا ایمان من ضعیف بود که نمیتونستم این قدرت این عظمت باور کنم

    ولی الان ارامش دارم

    قراره با این خدای جدیدم و دنیای جدیدم کلی عشق کنم و کلی چیز یاد بگیرم

    من به اون ایده ساده که الهام شده بود عمل کردم و اینجوری دوباره جریان هدایت همیشگی خدا رو دارم بیاد میارم

    و باید خیلی شجاعت ها نشون بدم

    به امید روزی که بیام و براتون بنویسم چطور خدای عزیزم منو از بندها و وابستگی ها رها کرد و با خودش برد به جایی که نمیتونم تصورش کنم

    مریم💋❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  8. -
    مینا انصاری گفته:
    مدت عضویت: 3707 روز

    سلام به همه

    یه روز از خدا خواستم که بهم بگه چه باورهایی رو تکرار کنم بهتره؟ بهم گفت اول اینو بگو: “من به توانایی های خود ایمان دارم.” من فکر میکردم عزت نفسم خیلی بهتر شده. با این حال به خدای خودم گفتم چشم. اول این جمله رو میگم و شروع کردم وروزی 500 بار تکرار کردم. همون موقع میخواستم کار مورد علاقموهم شروع کنم ولی چون بچه خیلی کوچیک دارم میخواستم کار مورد علاقمو توی خونه انجام بدم که هم به بچه ام برسم هم پول دربیارم. پس از هدایت خدا فهمیدم باید کانال آموزشی GIS رو در تلگرام راه اندازی کنم. مقدماتش رو فراهم کردم و فایل هایی رو از قبل حاضر کردم . 2 سوال از خدا پرسیدم: 1. الان نوبت چه باوریست که تکرار کنم؟2 . خدایا بهم بگو الان که در سطح مقدماتی فایل و محصول تولید کردم کانال رو راه اندازی کنم یا بخش پیشرفته روهم تولیدکنم و بخش فوق پیشرفته روبگذارم بعدش؟

    حسم میگفت:” مینا همین الان کارتو شروع کن اگر بخوای بخش پیشرفته رو هم آماده کنی خیلی زمان میبره چون باید خیلی چیزا یاد بگیری و وقتی که طولانی بشه از کارت زده میشی و رهاش میکنی. ” دیدم حسم عجب حرفی زد ولی باز هم دودل بودم 70 درصد شروع کنم 30 درصد باشه بعدا. بعدش حسم گفت مینا برو سایت عباس منش نشانه من رو بزن. (روزهای قبلش که مشغول آماده سازی فایل های کانالم بودم از روی عجله همین سوال که چه زمانی کانالمو ایجاد کنم میپرسیدم ولی چون زمان مناسبی برای پرسیدن سوالم نبود جوابی نمیگرفتم. خدا فقط قدم بعدی رو به ما نشون میده پله پله. مثل ماشینی که در مه حرکت میکنه و با این که چراغاش روشنه فقط میتونه یک متر جلوتر رو ببینه. من حواسم به این موضوع نبود. به زمان درستش که رسیدم حسم به من گفت بروببین.) کلیک کردم.

    خدااااااااااااااای من . من 2 سوال پرسیدم. خدا در چندمورد دیگه هم منو راهنمایی کرد. خیلی لذت بردم. راهکارهای دوره جهان بینی توحیدی اومد. انگار این صفحه فقط برای من ساخته شده. این صفحه خیلی زیاد روی من اثر مثبت گذاشت خیلی راحت تسلیمش شدم نمیدونم چطوری بیان کنم.

    جملات کلیدی رو مینویسم که طولانی نشه .

    مورد 1: من قبلش گاهی اوقات (زمانی که انرژی مثبتم کم میشد)، خودموبا 2 نفر از اعضای فامیل مقایسه میکردم در ذهنم وارد مسابقه شده بودم همش میخواستم ازشون عقب نمونم.

    هدایت 1: “ما به دنیا نیامده ایم تا وارد مسابقه ای تمام نشدنی با دیگران شویم. زیرا همه ما به یک اندازه توانایی خلق زندگی دلخواه مان را داریم. از مسابقه تمام نشدنی با دیگران خارج شو و وارد مسیر خودت شده و تمرکز خود را بر انجام کار مورد علاقه ات و لذت بردن از این مسیر بگذار.”

    از اون زمان هر وقت که این نجوا به سراغ من میاد فوری روی جهت مثبتش تمرکز میکنم و چندین بار به خودم میگم:” من برای خودم و به سبک خودم زندگی میکنم کاری به دیگران ندارم هرکسی هر کار میکنه به من هیچ ربطی نداره. ” بعدش دیگه این نجوای منفی خاموش میشه. این مدت که به این شکل با این نجواها برخورد کردم خیلی قوی تر شدم واین نجوای منفی کمرنگ شده. خدایا شکرت

    مورد 2: من تا حدودی کمال گرا هستم ولی نمیدونستم که اینقدر بده. قبلش فکرمیکردم من باید در زمینه کاریم کامل باشم و همه چی بلد باشم اطلاعاتم 20 باشه بعد برم سراغ ایجاد کانال. از طرف دیگه برای کسب ثروت هم عجله داشتم.

    هدایت 2: “خیلی از افراد اشتباهاً به کمال گرایی، به عنوان یک حسن و برتری نگاه می کنند. اما کمال گرایی نه تنها یک صفت خوب نیست بلکه یک مانع بزرگ در برابر قدم هایی است که لازمه طی شدن تکامل مان در هر مرحله از زندگی است.کمال گرایی یعنی انتظار داشته باشی موجودی کامل و بی نقص باشی که هرگز خطا و اشتباهی از او سر نمی زند. اگر کمال گرا هستی و می خواهی اولین کاری که انجام می دهد، کامل و بی نقص باشد، یعنی نتوانسته ای درک کاملی از”قانون تکامل” داشته باشی. کامل نبودن” نه تنها یک نقص نیست بلکه یک فرصت است برای اقدام در جهت کامل تر شدن و نسخه بهتری را از خود ارائه دادن. ”

    اثر منفی کمال گرایی رو فهمیدم. فهمیدم درک درستی از قانون تکامل ندارم. این جمله که “کامل نبودن نه تنها یک نقص نیست بلکه یک فرصت است برای ….” بهم حس خیلی خوبی داد. بهم قدرت داد تا با ایمان و امید بیشتری به راهم ادامه بدم و از کامل نبودن اصلا نترسم. باور کنید وقتی این متنو خوندم ترسم از کامل نبودن ریخت. چون یکی از دلایل ترس من از شروع کارم، همین کامل نبودن بود. الان خیلی شجاعم و اصلا نمیترسم . از طرف دیگه الان اصلا عجله ندارم و هر بار با آمدن افکار منفی در ذهنم به خودم چندین بار یادآوری میکنم که “مینا عجله نکن. آروم باش باید تکاملتو طی کنی پله پله یواش یواش هدایت میشی. به جلو حرکت کن واز مسیر اهدافت لذت ببر”. حالا دیگه درکم از تکامل بیشتر شده و آرام هستم و از مسیر و از چیزهای جدیدی که یاد میگیرم لذت میبرم.

    مورد 3:عزت نفسم پایین بود و میترسیدم که اگر به مشکلی برخورد کنم یا کسی از من کاری بخواد و من بلد نباشم چه کنم.

    هدایت 3: “عزت نفس یعنی قدم برداشتن برای انجام کارهایی که هیچ شناخت یا ایده ی واضحی برای انجامش نداری. یعنی اطمینان از اینکه حتی اگر ایده ات کامل و جامع نباشد و موجب بروز مسائلی در مسیر شود، در صورت برخورد با مانع، از عهده اش بر می آیی/ ما با این توانایی به دنیا آمده ایم که این اطمینان به ما داده شده که در دل هر مسئله، پاسخ نیز هست (ان مع العسر یسری). پس نگران کامل بودن یا نبودن نباش. فقط شروع کن و نگران نباش.”

    باز هم مثل موارد قبل با آمدن نجواها، به خودم یادآوری میکردم که این ها تضاد هستش برای رشد منه. اگر هم مشکلی پیش بیاد خدا راهشوبهم میگه. نترس وحرکت کن. الان دیگه ترسم کمتر شده.. خوشحال میشم که چیزهای جدیدی دارم یاد میگیرم و هر بار که مشکلی رودرکارم حل میکنم کلی خودمو تشویق میکنم ذوق میکنم برای خودم دست میزنم و به خودم آفرین میگم.

    مورد 4: خودآگاهم منو لایق موفقیت در کار مورد علاقم و کسب ثروت میدونست اما ناخودآگاهم خلاف اینو میگفت.

    هدایت 4: “کمال گرا بودن، اول از همه به عزت نفس و احساس لیاقت مربوط است.”

    اینجا که رسیدم حسم گفت این باور رو به جملات تاکیدی اضافه کن و هر روز تکرار کن: “من لایق ثروت وفراوانی هستم.” و روزی 500 بار تکرار کردم. با تکرار این جمله درهای رحمت به رویم باز شد نعمت های بیشتری وارد زندگیم شد. خدایا شکرت

    مورد 5: این سوال رو از خدا داشتم که: من برای کانالم در سطح مقدماتی فایل و محصول تولید کردم وقتشه که کانال رو راه اندازی کنم؟ یا چیزهای بیشتری یاد بگیرم و بخش پیشرفته روهم تولیدکنم و بعدش کانالمو افتتاح کنم؟

    هدایت 5: “تا عزت نفس نداشته باشی و ایده یا مهارت ات را با ارزش ندانی، هرگز آن را اجرا نمی کنی یا ارائه نمی دهی. بلکه هر بار به بهانه بهتر شدنش، انجام آن کار را به تعویق می اندازی. و این ماجرا آنقدر ادامه می یابد که آن مهارت کلا بی ارزش و آن ایده کلا ناکارآمد می شود و عمر آن به پایان می رسد./ همه کارها و موفقیت های بزرگ از یک ایده ساده، یک محصول پر از نقص “اما ارائه داده شده” شروع شده و در طول زمان کم کم مراحل تکاملی خود را طی نموده است.”

    اینو که خوندم بدون معطلی مثل وحی نازل شده کانال تلگرامو افتتاح کردم. بعدش خیلی خوشحال شدم و به خودم افتخار کردم و خداروشکرکردم که همیشه راهنمای منه.

    مورد 6: قبلا همان اول خدا بهم گفت که تکرار کنم:”من به توانایی های خود ایمان دارم.” چون این باور محدود کننده روداشتم که توانایی خودمو قبول نداشتم خودمو باور نداشتم.

    هدایت 6: “در واقع توانایی های تو در مسیر اجرای ایده هایی که در طی مسیر به تو الهام می شود و تلاش برای بهبود آنها، کشف می شود./یک فرد جسور، توانایی اقدام و ارائه توانایی هایش را حتی با وجود تمام نقص هایی که می تواند داشته باشد، دارد./افراد موفق همیشه به ایده یا محصول یا توانایی شان ایمان دارند. یعنی آنقدر آن را ارزشمند و موثر می شمارند که معتقدند همین حالا باید با ارائه آن، به جهان خدمت نموده و موجب رشد جهان شوند. به همین دلیل بدون ذره ای تامل آن را پیاده سازی نموده و سریعا به مرحله بهره برداری می رسانند. ”

    اینجا بود که فهمیدم چرا خدا به من گفت که این جمله روتکرار کنم. این باو خیلی بهم کمک کرد تا کارمو شروع کنم.

    سوالات دیگه هم پرسیدم و جواب گرفتم ولی یادم نیست سوالم چی بود هر زمان که یادم افتاد مینویسم.

    استاد مهربانم و مریم جان عزیزم از قرار دادن “نشانه من” در سایت بسیار سپاسگزارم. خیلی عالیه.

    خدایا شکرت که من عضوی از خانواده عباس منش هستم.

    شاد و سلامت وثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
      مدت عضویت: 1982 روز

      سلام خانوم مینا.

      خیلی خیلی ممنونم ازتون بخاطر توصیحات قشنگی که دادید.

      البته موضوعی که باعث سد براتون کامنت بزارم اینه که من مدتیه که از قسمت ” مرا به نشانه ام هدایت کن” استفاده میکنم

      دو روز پیش متوحه ترمزهایی تو ذهنم در مورد کارم شدم

      دقیقا دیروز خدا منو هدایت کرد به فایلی که ایتاد در مورد گاز و ترمز صحبت میکنن.

      حیرت زده شدم ازینکه دیدم انگار خدا دقیقا نشسته روبروم تا مستقیم منو هدایت کنه.

      اصلا انکار کار دنیا رو ول کرده و فقط میخاد جواب منو بده.

      کل دیروز اون فایلو گوش دادم و کامنت خوندم.

      حدودای عصر بود که برای اولین بار وارد این بخش شدم که دوستان از نتایج اعتمادشون به این قسمت نوشته بودم.

      دیشب حین دیدن جلسه نه روانشناسی ثروت انگار به این قصیه پی بردم که من برای کار خودم ارزش قاعل نیستم و اصلا انگار کارمو مهم نمیدونم.

      بخدا گفتم خدایا من چجوری باید اینو درستش کنم.

      و امروز صبح که بیدار شدم باز انگار خدا کار دنیا رو ول کرده تا جواب منو بده.

      اونهم با کامنت شما.

      و انگار خدا دقیقاااااااااااااا داره با من حرف میزنه.

      و چقدر اشک ریختم

      و چقدر خداروشکر کردم

      و چقدر تو هنین روزها فهمیدم اون خدای باورهای مذهبی که من فکر میکردم خدا یه جلاده یه موجود ظالم و بدردنخوره که فقط میخاد حالمونو بگیره اشتباه بود.

      چقدر به این که استاد میگن خدا از خود ما بیشتر میخاد که ما میشرفت کنیم ایمانم بیشتر شده.

      چقدر از خدا سپاسگذارتر شدم

      و همچنین استاد و همچنین شما.

      بیتهایت ممنونم.

      دستتونو میبوسم که دست خدا شدید.

      و همچنین دستان پر مهر استاد عزیزم.

      بهترین و خداگونه ترین استاد دنیا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      الهه گفته:
      مدت عضویت: 932 روز

      سلام مینا جان

      وااااای چه کامنتی گذاشتی، وااااای خدایا شکرت

      دو سال و نیم قبل این کامنت رو اینجا نوشتی و من الان هدایت شدم به کامنت زیبای تو عزیزم.

      من دقیقا یک ساعت تمام داشتم کامنتتو میخوندم با دقت و تمرکز زیااااد و با هر جمله اشک ریختم از شوق ، از هدایت خدای خوبم ،از اینکه خدا چقدررررر قشنگ منو به واسطه پیامی که شما گذاشتین هدایت کرد.

      همین دیشب از خدا خواستم ، گفتم خدایا هدایتم کن، من هدایت میخوام ازت ، و دقیقا امروز صبح وارد سایت شدم و این پیام عالی شما رو خوندم. در واقع خدا هدایتم کرد.

      شرایط شما دقیقااااا مشابه شرایط الان منه. منم قدم اول رو برداشته بودم.دیشب به خدا گفتم خدایا من قدم اول رو برداشتم، باور دارم که قدم های بعدی رو بهم میگی، خدایا پس بهم بگو الان چیکار کنم؟ قدم بعدی چیه؟

      الان به واسطه پیام شما ، خدای خوبم قدم بعدی رو بهم گفت.

      واااای خیلی اشک ریختم از خوشحالی.

      یه نکته دیگه اینکه من به خدا گفتم خدایا واضح بهم بگو چیکار کنم، یعنی هدایتت واضح باشه، جوری باشه که من دقیقا بفهمم چیکار باید بکنم.

      و الان شوکه شدم که انقدرررررر واضح خدا باهام حرف زد.

      گفتم ببین الهه، دیگه از این واضح تر نمیشه.

      خدایا شکرت.

      مینا جان ، خدا از طریق پیام تو ، جواب تک تک سوالات منو داد.

      همه سوالات منو ، همه ترس های منو مطرح کردی و جوابشم گفتی، در واقع خدا بود که از طریق پیام تو بهم گفت.

      واقعا لذت بردم از اینکه خدا هدایتم کرد.

      گفتم خدایا من باور دارم که تو هررررر لحظه منو هدایت میکنی.

      خدایا شکرت.

      از استاد عزیزم سپاسگزارم برای این سایت پر از آگاهی.

      مینا جان ازت سپاسگزارم واقعا.

      آخر پیامت نوشته بودی که بقیه سوالات رو اگه یادت بیاد اینجا مینویسی، عزیزم لطفا اگه چیز دیگه ای یادت اومد اینجا بنویس. تو دست خدا شدی برای من .

      و من باید این پیام تو رو که تمامش حرفای خدا به منه، چندین بار و همیشه بخونم.

      ازت ممنونم و امیدوارم همیشه راهت روشن باشه و رو به جلو باشی عزیزم. سپاسگزارم ازت.

      خدایا شکرت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2933 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام دوستان وقت‌تون بخیر من این چند روز به خاطر یک برنامه‌ای که دارم که همش هدایت الهی بود و قرار بود یه آزمونی رو شرکت کنم برای یک کاری که قراره انجام بدهم و درگیر مطالعه یه سری مطالب مرتبط با اون موضوع هستم و خب دوست دارم کاری است که دوسش دارم و تو مسیری هم هستم که همه چیزش هدایت خدا بود و من به خدای خودم گفتم اوکی حالا به دلیل این بیماری یه مقداری آزمونش عقب افتاد اشکال نداره ولی من این آزمون رو می‌خوام بدم برای همین وقتی که دوباره شرایط مهیا شد و قرار شد آزمون برگزار بشه من به خودم گفتم خدای بزرگ، من که طرف خودم انجام می‌دهم طرفی که کار من است رو انجام می‌دم باقیش رو می‌سپارم به خودت. 🙏🏻🙏🏻🙏🏻

    قسم میخورم هیچ ایده ای هیچ برنامه هیچی هم براش ندارم و تا جایی‌که تونستم تلاش خودمو کردم بقیه موارد رو سپردم به الله و دارم از مطالبی که مطالعه می کنم لذت می‌برم از شرایطی که هست از اون چیزایی که دارم مطالعه می‌کنم لذت می‌برم و کلیات قضیه سمت خودمو دارم انجام میدههم، اصلاً نسبت به ادامه اش هیچ ایده‌ای ندارم برای من که اون سمت اتفاقی قراره بیفته فقط من می‌گم به مسیری که هدایت شدم که همش از ب بسم‌الله تا نون پایانش تا این‌جای کارش همش هدایت الله بود من به هدایت سر می‌سپارم به هدایت الله و توکل می‌کنم به خودت و به خداوند بزرگ و باقیش را مطمئنم خودش انجام می‌دهد. 💪💪💪

    اما جریان چه بود، جریان این بود که اومدم گفتم خب یه نشانه بگیرم از سایت نیتم و کردم و انگشتمو فشار دادم روی نشانه و برام قسمت شصت و یک سفر و در امریکا قسمتی که استاد اون‌جا ابتدای جلسه چند تا مدل دارند عکس می‌گیرند و استاد با تمام آزادی که داره با تمام تعریف خودش از آزادی و آزادی در روابطش داره که حالا مثال هاش رو خودشون زدند در جای دیگه‌ای، قشنگ داره از اون فیلم می‌گیره از اون خانمها عکس می‌گرفت و حال عزیز دلشون خانم شایسته عزیزم داره به کارهای خودش می رسند. 👏👏👏

    اما قسمت دوم بحث این بود که در ادامه که استاد و خانم شایسته داشتن برنامه پیاده‌روی شون می‌رفتند خوردند به یک باران واقعاً سنگین و سیل‌آسا استاد گفت الان که بارون و ما زیر سقفیم زیر یه پلی بودند جایی‌که حالا نمی‌تونیم کاری انجام بدیم یه سری محدودیتا دارین بیاین لذت ببریم. 😜😜😜

    لذت بردن نقطه قوت استاد در همه زندگی شون است. 👏👏👏 استاد در همه مسائل سعی می کنند لذت ببرند من هم سعی کردم یاد بگیرم از استاد که لذت ببرم حتی الان که به خاطر این کتاب‌هایی که باید مطالعه کنم برای اون آزمون محدودیت هایی برام ایجاد شده باز دارم لذت می‌برم از خوندن این مطالب از یاد گرفتن این مطالب از همه چیزی که الان کاری که باید انجام بدم لذت می‌برم حتی سرهم به سایت می‌زنم چون‌که سایت عشقم و بچه های واقعاً خانواده من هستند به استاد و خانم شایسته که استاد و مردشون هستم. 😍🥰

    برای همین من هم گفتم خوب نشانه اش که لذت بردن بود رسید، الان من لذت ببرم از شرایطی که دارم و باقیش رو بسپارم به خدا استاد هم لذت بردن از بارون زیر پل نشستند آواز خوندن کلی آوازهای زیبا و من هم الآن لذت می‌برم. 😘😘😘

    نشانه‌اش لذت بردن من از این جریان بود نشانش لذت بردن از این جریان بود از این شرایط بود ببین الان شرایط جوریه که من یه سری محدودیت‌ها دارم می‌سپارم فرمون را به الله و مسیر رو می‌سپارم به الله. 💪💪

    و باورتون نمی‌شه من نمی‌دونم بعد از این جریان بعد از این آزمون بعد از این حالا هدایت چه اتفاقی می‌افته به بزرگی خدا نمی‌دونم فقط می‌گم این مسیر مسیری است من باید سمت خودمو انجام بدم واقعاً هیچ ایده، هیچ پلن، هیچ برنامه‌ای برای بعد از این برنامه ندارم واقعاً ندارم اصن هیچی به ذهنم نمی‌رسه. 🤔🤔🤔

    حالا بعداً خواهم گفت که هدایت الله منو به کجا خواهد برد ولی الان من هیچ ایده و پلانی ندارم خودمو مثل برگی توی باد سپردم به هدایت الله من در این مسیر کاملاً هدایت را سپردم به خدا و روی دوش خدا سعی می کنم سوار بشم اصلاً باور کنید نمی‌دونم بعد از این اتفاق چه چیزی قراره پیش بیاد فقط می‌گم من از این چیزای ازین اطلاعات از این کاری که دارم می کنم دارم لذت می‌برم و این لذت و این احساس خوب من و قطعاً به اتفاقات خوب رهنمون خواهد کرد لاجرم لاجرم. 😉😉😉

    این واژه لاجرم من از استاد یاد گرفتم😂😂😂

    وقتی من احساسم خوب باشه لاجرم اتفاقات خوب برای من خواهد افتاد لاجرم 💪💪💪

    در پناه الله یکتا شاد پیروز و سربلند باشید خدانگهدار

    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  10. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2118 روز

    به نام خدایی که همین نزدیکیست

    (( لطفا این متن رو با حوصله و دقت بخونید ))

    سلام به استاد عزیزم و مریم مهربانم که دستی از دستان خداوند برای من بودید تا به مسیر صحیح قدم بذارم

    سلام به همه دوستان همفرکانسی عزیزم

    تا حالا انقدر زیبا به نشانه هام هدایت نشده بودم

    ما ( من و عشقم اسماعیل عزیزم ) امروز ۱۰ اردیبهشت ۹۹ باید یه مبلغی رو به یه جایی پرداخت میکردیم و موضوع این بود که حتما باید روز دهم پرداخت میشد یعنی هر طور شده باید جور میشد

    چند هفته هرچی کار کردیم و پول داشتیم و گذاشتیم ولی ۲ میلیون تومن کم داشتیم و چند روزی بود که هیچی پول نمیومد به حسابمون و ما فقط یه روز دیگه وقت داشتیم که بقیه مبلغ رو فراهم کنیم

    شب( ۸ اردیبهشت) وقتی داشتیم از سر کار میرفتیم خونه گفتیم همه چیز و میسپاریم به خدا هنوز یه روز دیگه وقت داریم . شب یکی از مشتریامون تماس گرفت و یه مبلغی به ما بدهکار بود به حساب ما واریز کرد هنوز خیلی مونده بود تا ۲ میلیون ولی ما اینو یه نشونه دیدیم و سپاسگزاری کردیم از خداوند

    شب طبق عادت رفتم دوره عزت نفس رو کار کنم چون که به خودم قول دادم حتی اگه خیلی خسته بودم ولی ۱۰ دقیقه هم شده دوره عزت نفس رو کار کنم

    یه قسمتی رو داشتم گوش میدادم که استاد راجب حضرت موسی توضیح میدن که به پیامبری رسید با وجود اشتباهی که کرده بود و …..

    دوره رو گوش دادم و رفتم با خدا خلوت کردم و کلی باهاش حرف زدم و گفتم خدایا همه چیز و به خودت میسپارم نمیدونم از چه راهی این پول رو فراهم میکنی ولی ایمان دارم که تو راههایی میدونی که من نمیدونم

    بعد از یه مراقبه عالی و خلوت با خدا گفتم خدایا قرآن رو باز میکنم با کلامت با من حرف بزن. قرآن رو باز کردم سوره قصص اومد همون صفحه ای اومد که استاد داشت توضیح میداد راجب حضرت موسی خیلی برام جالب بود

    و اولین آیه ای که چشمم بهش خورد آیه ۲۲ بود (( هنگامی که به سوی مدین روی آورد گفت امید است که پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند)) و دیدم که خداوند از امیدواری حضرت موسی حرف میزنه و اینو یه نشونه دیدم که امیدوار باشم و نگران نباشم پس با خیال راحت خوابیدم

    صبح با حال خیلی خوب بیدار شدم با امید با ایمان که خدا کمکمون میکنه ( البته اسماعیل هم همین حس و حال منو داشت ) با ذوق و شوق رفتیم سرکار

    همینطور که پشت سیستمم کار میکردم با خودم تکرار میکردم (( خدایا من نمیدونم از چه راهی این پول را فراهم میکنی ولی خوب میدونم و ایمان دارم که تو راههایی میدونی که من نمیدونم ))

    وقتی داشتم با خدا حرف میزدم همش نجواهای شیطان میومد تو ذهنم اگه تا شب پول جور نشه چی ؟ فردا صبح اول وقت باید پول و واریز کنید حالا اشکال نداره از خواهرت قرض کن و ……

    ولی ما به خودمون قول دادیم دیگه از هیچ کس پول قرض نگیریم با خودم گفتم امکان نداره از کسی پول بگیریم خدا جور میکنه

    نجواهای شیطان داشت اذیتم میکرد که بهم الهام شد برو تو نشانه هات گفتم خدایا میرم تو نشانه هام خودت باهام حرف بزن یه چیزی بگو که از دست نجواهای شیطان راحت بشم

    اومدم بزنم من را به سوی نشانه هام هدایت کن اشتباهی دستم خورد روی تجربه های من از اعتماد به نشانه هام و اولین چیزی که به چشمم خورد این جمله بود

    ((داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:))

    ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ

    الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوهَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ

    وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَ بِالاَْخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ

    أُوْلَئکَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

    فقط این جمله و این آیات و میدیدم دیگه هیچ چیز و نمیدیدم عشق کردم و گفتم خدایا چقدر قشنگ هدایتم کردی میخواستم بیام کامنت بذارم گفتم صبر میکنم تا نتیجه بگیرم بعد مینویسم که بچه ها هم استفاده کنن

    حالم عالی شد اسماعیل هم که رفته بود بیرون بهم زنگ زد گفت بیا پایین ببین ابرها تو آسمون چقدر قشنگن مثل فلوریدا شده

    رفتیم با هم قدم زدیم و ابرها تو آسمون واقعا مثل فلوریدا شده بود خیلی زیبا بود کلی تحسین کردیم کلی سپاسگزاری کردیم و کلی لذت بردیم و برگشتیم دفتر

    به قول اسماعیل انقدر آسمون فلوریدا رو تحسین کردیم که ابرهای اینجا هم همونطوری شد

    ظهر بود که برای اسماعیل اس ام اس اومد و ۱۲۰ هزار تومن به حسابش واریز شد و فهمیدیم که از یه شرکتی که سالها پیش سرمایه گذاری کرده و الان دیگه اصلا اونجا هیچ حسابی نداره براش سود واریز شده درسته مبلغ کمی بود ولی اینو نشانه ای از خداوند دیدیم و با تمام وجود ازش سپاسگزاری کردیم

    دقیقا همون روزی که ما احتیاج داشتیم از یه جایی که اصلا فکرش و نمیکردیم اومد

    هروقت نجواهای شیطان میمومد صدای خداوند بلند تر میومد (( هرگز از رحمت خدا نا امید نشو )) هنوز تا فردا صبح کلی وقت دارید

    بعد از ظهر شد و خدا یه مشتری برامون فرستاد یه قرداد جدید اوکی شد مشتری کارت کشید و بیشتر پولی که نیاز داشتیم جور شد و هنوز یه مقدار دیگه مونده بود و ما همچنان امیدوار

    بچه ها ما یه مشتری داشتیم که بدهکار بود بهمون من قبل از عید چند بار بهش زنگ زدم گفتم بیا حسابت و تسویه کن ولی نمیومد. من صبح که داشتم کارهام و چک میکردم رفتم فولدری که مربوط به اون مشتری بود و باز کردم و یه دفه گفتم بذار بهش زنگ بزنم بگم بیاد حسابش روتسویه کنه گوشی و برداشتم ولی به الله یکتا قسم یه چیزی بهم گفت بهش زنگ نزن خودش میاد امروز بذار قانون رو بهتر درک کنی بذار هدایت خدا رو بهتر درک کنی.

    ما همیشه تا ۷ میمونیم سر کار نزدیک ساعت ۷ بود رفته بودم جلوی پنجره داشتم آسمون و میدیم و سپاسگزاری میکردم و با خدا حرف میزدم یه دفعه دیدم همون مشتری زنگ زد اومد بالا………..

    وااااااااااااااااای خدای من دیوانه شدم

    مشتری اومد بازم نجواها شروع شد حالا از کجا معلوم که تسویه کنه تازه انقدر بدهکاره اگه هم تسویه کنه بازم پول کم دارید ولی به خدا قسم صدای خدا بلند تر اومد نگران نباش حساب کتاب نکن بیشتر از اون مبلغی که بدهکاره پول میده……… بله مشتری مون علاوه بر اون مبلغی که بدهکار بود سفارش اضافه تر هم داد و مبلغ بیشتری پرداخت کرد. پولی که ما نیاز داشتیم جور شد

    و من به قدری خوشحال بودم که دوست داشتم خدارو بغل کنم و بوسش کنم. خدا رو با تمام گوشت و پوست و استخونم با اعماق وجودم حس کردم.

    و خدا از رگ گردن به شما نزدیکتر است رو با قلبم و عمیقا احساس کردم

    بچه ها این که گفتم این چند وقته هرچی کار کردیم گذاشتیم و این که میگم مشتری میاد و پول میدن در حالیه که صنف ما به خاطر بیماری کرونا تعطیله همکارای ما خیلی هاشون کارشون رو اصلا جمع کردن از اول اسفند تا الان هیچی کار نکردن. ولی وقتی امیدت به خدا باشه حتی درشرایط به ظاهر سخت از جاهایی که فکرش و نمیکنی میرسه

    بچه ها درس بزرگی که از این ماجرا گرفتم این بود که من و اسماعیل که کاملا هم فرکانس هستیم چون تمرکز کردیم روی درخواست از خدا و ایمان داشتیم که جور میشه کل روزمون رو داشتیم روی زیبایی ها تمرکز میکردیم داشتیم عبارتهای تاکیدی تکرار میکردیم و تمام روزمون با خدا پر شد ولی نکته مهم اینجاست که ما اصلا وقت نکردیم بخواهیم راجب کسی حرف بزنیم یا به حاشیه ها بریم

    امیدوارم منظورم رو متوجه بشین یعنی چون از صمیم قلب از خدا کمک خواستیم و با تمام وجود تمرکز کردیم روی هدفمون نتیجه گرفتیم. پس باید یاد بگیریم که برای تمام اهدافمون همینطوری از خداوند کمک بخواهیم و بی چون و چرا به خدا توکل کنیم و اونوقت نزدیک بودن خدا از رگ گردن رو با تمام وجودت احساس میکنی.

    از این ماجرا یاد گرفتم هر چقدر نجواهای شیطان اومد یادمون نره صدای خداوند محکم تر میاد

    یادمون باشه هرگز از رحمت خدا نا امید نشیم. و یادمون باشه که خدا همیشه به موقع میرسه.

    بچه ها یادمون باشه خدا راههایی میدونه که ما نمیدونیم و ذهن ما میخواد با منطق خودش حساب و کتاب کنه ولی حساب و کتاب خدا خیلی قویه

    تا همین چند ماه پیش فکر میکردم که پیامبران چون بنده های خاص خدا بودن خدا بهشون توجه میکرد مثل حضرت یوسف که خدا از چاه نجاتش داد و عزیز مصر شد ولی دیگه قشنگ درک کردم که اونا به خاطر ایمان نابشون به خدا بود که براشون معجزه اتفاق میفتاد وگرنه خدای ما و خدای حضرت یوسف یکی هست. فقط کافیه ایمانمون قوی باشه

    و در آخر اینکه دیشب اسماعیل گفت وقتی دو نفر با هم همفرکانس میشن و مصصم میشن برای رسیدن به یه خواسته خیلی سریع تر به خواسته شون میرسن

    پروردگارم هزاران بار ازت سپاسگزارم

    ممنونم که وقت گذاشتین و متن من رو خوندین

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      نداء عرب گفته:
      مدت عضویت: 2288 روز

      سلام مونا خانم عزیز

      سلام به شما و همسر گرامیتون

      بسیار خوندن کامنت شما حالم رو دگرگون کرد

      من اومدم نشونه امروزم رو کلیک کنم دیدم سطر زیرش یه آپشن جدید هست با عنوان نتایج دوستان ازنشونه هاشون و از اونجاییکه من امروز از صبح از خدا خواستم عشق و روابط خوب نشونم بده وجود شما و همراهی و همفرکانسی همسرتون بعد از دیدن فایل شماره ٩ بهشت و دیدن رابطه عاشقانه استاد و مریم عزیز یه جورایی صحه گذاری و تایید وجود عشق برای من شد

      بسیار خدا رو شاکرم

      ممنون که تجربه عالی اعتمادتون بخدا رو با ما به اشتراک گذاشتین

      امید که همیشه عاشق و همراه خوب باشید برای هم و خدا به مدارهای بالا و بالاتر هدایتتون کنه

      🙏🏻🤲🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فریدون گفته:
      مدت عضویت: 2267 روز

      سلام خدا به این زوج خدایی و زیبا

      باور کن اولین بار هست این قابلیت پروفایل من رو میبینم و نمیدونم چند وقت هست درست شده.

      تجربه دوستانم از نشانه امروز

      و بعد از خوندن متن توضیحی سایت ، کامنت شما رو دیدم.اولش چه خوب کردی گفتی که با حوصله و دقت بخونیم

      چون مشغول گوش کردن 12 قدم بودم.خاموش کردم و با تمرکز بالا شروع کردم به خوندن.

      به خدا وسط نوشته ات چنان بغضی کردم که نتونستم ادامه بدم.

      وقتی تموم شد و تونستم بخونم چنان حالی بهم دست داد که شد نشانه امروز من برای ایمان و توکل بیشتر به خدای

      مهربون که اینقدر زیبا توی زندگیتون شده نفر سوم.

      خیلی حالم رو عالی کردی و انرژیم چسبیده به آسمون.

      باز هم برامون بنویس

      مراقب همدیگه باشید

      یه سلام مخصوص به اسماعیل عزیز و خوشتیپ من برسون

      عاشقتونم که کنار هم توی این راه زیبا با هم هستید

      در پناه خدای مهربونم باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2165 روز

      سلام سلام سلام

      واقعا ذوق زده شدم، واقعا عالی بود عالی عالی عالی….

      خیلی کیف کردم که روی نجواهای شیطانی رو کم کردین…

      چقدر عالی خدا به اندازه ایمانتون سرازیر کرد و وقتی جهان ایمان بیشتر و امید بیشتر تون رو دید بیشتر هم سرازیر شد…

      خداجونم شکرت که قرض نکردن و فقط از خودت خواستن.

      خدا جونم شکرت که این دوست خوبم اینقدر عالی داره نتیجه میگیره.

      خدا جونم شکرت بخاطر دنیای قانون مند بدون تغییرت…

      مونا جان و اسماعیل جان تبریک… دست خدا با جمع و جمع دونفره شما قطعا اتفاقات بهتر در زمان مناسب دریافت میکنه.

      دوست دارم داستان هدایتت رو برم بعدش برم بخونم….

      راستی هوای حوالی ما هم خیلی فلوریدایی شده. از بس با استاد جون داریم زندگی میکنیم مهم نیست فاصله ها… واقعا زیبا شده و بهار متفاوتی شده….

      من که از کرونا سپاسگذارم…

      امروز دقیقا ۱۰ اردیبهشت ۹۹ هست که خوندم و این حس خوب پرداخت تون و اینکه با چه داستان هاو هدایت های پیش اومده این پول رو قراره پرداخت کنین( که البته ده برابرش برمیگرده) شیرینه… و برای من شیرین تر اینه که فردا ۱۱ اردیبشهت دومین سالگرد ازدواج مون هست و این درس رو باید یادم نگه دارم…

      و یک نقطه مشترک در متن شما که دیدم بدهکار بودن و قرض نگرفتن تون بود. ما هم هم بدهی زیاد داریم و قراره اصلا قرض نگیریم…. و این داستان شما باور منو بیشتر تقویت کرد… یادم باشه برای همسرم(حسین) هم بخونم.

      ممنونم که هستی…

      با آرزوی اتفاق های زیباتر برای شما….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آیسان ب گفته:
      مدت عضویت: 2116 روز

      سلام دوست عزیزم

      ایمان و توکلت به خدا رو تحسین می کنم

      لذت بردنت از زندگی در همه حال رو تحسین می کنم

      اینکه با عزیز دلتون هم که تو این فضا هستید رو تحسین می کنم

      می خواستم یه خبر خوب بدم بهتون :

      یه ذهن خیلی قدرت منده ولی وقتی دو تا ذهن با هم در یک فضا باشن قدرت بیشتری تولید می کنند که اصطلاحا بهش می گیم ذهن مرکب

      هر چه افراد بیشتر روی سپاس گزاری و حس خوب با هم تمرکز کنن قدرت بیشتری خواهند داشت

      پس حسابی قدر وجود همو بدونید خواهر عزیزم :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      هاله ریاحی گفته:
      مدت عضویت: 2389 روز

      سلام دوست خوبم

      ازت از صمیم قلب ممنونم که این جملات ناب رو نوشتی

      ایمان از لابلای این کلمات مشهود بود

      ممنون که الهام بخش من شدی

      من به خوندن این جملات نیاز داشتم

      خدا به موقع میرسه

      ناامید نشو

      هروقت نجوای شیطان هست صدای خدا بلند تر میاد

      ممنون

      ممنون

      من نجوای شیطان تو گوشمه

      منتظر جواب خدا هستم تا جوابشو بدم و پیروز بشم

      خدایا شکرت که انقدر قشنگ هدایتم میکنی

      باور میکنی من اومدم بزنم روی نشانه امروز من

      یه حسی بهم گفت بزن قسمت پایین یعنی تجربه دوستانم از نشانه روزانه

      ولی نزدم

      رفتم نشانه امروز من رو زدم

      ولی چیزی که هدایتگرم باشه ندیدم

      بعدش اومدم اینجا

      نوشته شما رو خوندم

      و فهمیدم باید ناامید نشم

      و با حس خوب منتظر هدایت ربم باشم

      چه جالب که هر دو میخواستیم بریم نشانه امروز من ولی هدایت شدیم به این قسمت

      خدایا سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: