«تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» - صفحه 33


این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن‌، فقط داستان‌های‌تان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» آغاز شد.

اینکه چطور آن نشانه‌ را تشخیص دادید‌؛

و آن نشانه‌ها چه زنگ‌هایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پله‌های متوالی از قدم‌های پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد‌؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویه‌های قبلی‌ات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد‌؛

و چطور از میان هزاران شیوه‌‌، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین‌، نزدیک‌ترین‌، لذت‌بخش ترین‌، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات‌ و شرایط آن لحظه‌ات بود.

و در نهایت‌، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها‌، تجربه‌ها‌، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخه‌ی با ایمان‌تر در شخصیت‌‌ات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانه‌ها و بنیان کردن تمام جنبه‌های زندگی‌اش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی‌ نشانه‌هاست.

داستان هدایت تو به نشانه‌هایی که برای حل مسائل‌تان به آنها هدایت می‌شوی‌، و قدم‌های عملی و تکاملی‌ای که در جهت آن هدایت برمی‌داری و تجربیاتی که-در ادامه- برای‌ اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته می‌شود‌، از دل اعتمادی ناب متولد می‌شود که‌ -حتی با وجود نجواهای ذهن‌تان-، نسبت به  ساز و کار هدایت‌گونه‌ی خداوند‌، در قلب‌تان می‌سازید و به قول خداوند:

ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ‏ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره

این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است‌، فقط آنهایی را با خود همراه می‌سازد که تقوا پیشه کرده و ذهن‌شان را کنترل می‌کنند و به نشانه‌ها اعتماد می‌کنند و تسلیم‌ مسیر هدایت‌شان می‌شوند و  رستگاران‌ و متبرّک شدگان آنها هستند.

زیرا خداوند هرگز برای یاری ما‌، قوانینش را نقض‌، معلق یا موقتاً غیر فعال نمی‌کند‌، بلکه به شیوه‌های کاملاً طبیعی‌، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان‌ هدایت خود را به سمت‌تان جاری می‌سازد.

ما از طریق ایده‌ها و نشانه‌هایی هدایت می‌شویم که  به واسطه‌ی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله‌، یا خواندن داستان و تجربه‌ای که برای‌مان الگو می‌شود‌‌ و مرز ناممکن‌ها را در ذهن‌مان جابه جا می‌کند‌، یا راهکاری که دیگری برای مسئله‌ای متفاوت اجرایش کرده‌، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…‌، به ما الهام می‌شود.

نقطه مشترک این نشانه‌ها این است که‌ همه‌ی آنها‌، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائل‌مان» را در دل خود دارند.

پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.

زیرا این وعده‌ی خداوند است که:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ

گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38

نکته مهم:

در راستای هدف‌ما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت‌، در این صفحه فقط نظراتی منتشر می‌شود که درباره داستان و مسیر هدایت شده‌ای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانه‌ام هدایت کن» نوشته‌اید.

منتظر خواندن داستان‌ها و روندی هستیم که در مسیر هدایت‌تان طی می‌کنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحله‌ی بالاتر هدایت می‌کند.

وقتی از قدرت کانون توجه‌مان برای دیدن‌، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده می‌کنیم‌، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر‌ و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانواده‌‌مان‌، صدق بالحسنی می‌شویم‌، آرام آرام‌، جنس محکم‌تری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه می‌شود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر می‌دهد و به قول قرآن‌، چشمان‌مان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانه‌های هدایت بیناتر می‌کند.

1828 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا مسلمی گفته:
    مدت عضویت: 1936 روز

    سلام چقد عشقین شما دوتا🤗🤗

    راستش من به قسمت۱۹سریال زندگی در بهشت هدایت شدم

    اما الهامی رو که باید نگرفتم

    من سوالم این بود که آیا دیزاینر شدن هدف مناسبی برای منه باید دنبالش کنم یا نه،راستش خودم خوب نفهمیدم هدایتو

    لطفا راهنماییم کنید ممنون میشم🤩🤩

    آیا صحبت مریم جون که گفتن پیش به سوی اقدام برای اولین ایده

    میتونه معنیش این باشه که باید حرکت کنم به سمتش

    خودم اینطور فک میکنم چون یه بار دیدمش،به همسرم‌گفتم اینو مریم بانو به من گفت،باز سری دوم با وجود اینکه نمیدونستم دقیقه چند ویدئو اینو گفتن،بک که زدم دقیقا رفت همونجای فیلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    اميد گفته:
    مدت عضویت: 1845 روز

    باسلام و احترام

    هم اکنون که در حال تایپ کردن هستم کاملا در شک هستم باور کنید روز به روز بیشتر به این گزینه نشانه من و این کلید راهنمای رسیدن به اهداف اعتقاد پیدا می کنم و مطمئن ام این از سوی خداست

    دیروز یکی از دوستانم تست روانشناسی MBTI بهم معرفی کرد و در توضیح شخصیت شناسی، افرادی که با من هم فرکانس بودند را نام برده بود از جمله اسم بیل گیتس نیز اورده بود وقتی در توضیح این کلیپ استاد نام بیل گیتس را آورد شکه شدم

    دیشب داشتم با خودم فکر می کردم که واقعا خدا می خواهد از چه طریقی به من رزق و روزی برساند که جواب این سوالم را نیز در نشانه امروزم گرفتم به قول فرمایش استاد، خدا از جایی بهت رزق و روزی می ده که فکرش نمی کنی…

    استاد جان من دو بار تمام دارایی ام را در سرمایه گزاری از دست داده ام ولی مجدد پا در این مسیر می گذارم و به خدای خودم و بنده خالص او اعتماد می کنم ولی اینبار می خواهم مو به موی فرمایشتات جنابعالی را پیاده سزی کنم.

    من سه چهار سال پیش به طور اتفاقی فایل های شما به دستم رسید پنج شش ماهی گوش دادم نشانه هایی هم دیدم ولی گذاشتم کنار

    ( تا اینکه چند ماه پیش یکی از دوستانم که از دوره های شما نتیجه گرفته بود شما را به من معرفی کرد و من راغب شدم سری به سایت شما بزنم .

    استاد جان

    مادرم در بستر بیماری در بیمارستان بستری بود تنها پسر خانواده ام و چون پدرم نیز از دست داده بودم تحمل مرگ مادرم را نداشتم وقتی فایل های فقط روی خدا حساب کن ،حزن در قران و نامه 31 نهج البلاغه از سایت دانلود کردم به مدت چهارده شب که مادرم بستری بود را هر شب گوش می دادم و کلی ارامش می گرفتم تا اینکه مادرم به رحمت خدا رفت و من خیلی راحت توانستم با این موضوع کنار بیایم چون به این باور رسیده بودم که مادرم برگشته پیش خدا و چون حال خودم خوب بود توانستم خواهرهایم را نیز به آرامش برسانم و خدا را سپاس می گویم که روز به روز به خدای خودم نزدیک و نزدیک تر می شوم )

    خانم شایسته ،

    شما به عنوان یک الگوی خوبی برای ما هستید که ما نیز بتوانیم شاگردی استاد کنم و بی قید و شرط و با تعهد صحبت های استاد را مو به مو گوش کنیم و عمل کنیم

    انشاالله در پناه الله متعال شاد و پیروز و سالم و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    هدا مشکی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    استاد عزیز خدا شمارو در پناه خودش حفظ کنه

    من این مطالب هدایت الهی رو خیلی خوب درک میکنم و دقیقا برای اجاره دفتر کارم در ذهنم این الهام رو دریافت کردم و اون صحنه رو واضح دیدم و به مکانی هدایت شدم که از گرانترین و فوق گرانترین محله هاست و با مبلغی ناچیز خداوند اون دفتر رو به اجاره من درآورد و الان لحظه به لحظه با خداوند پیش میرم ازینکه با شخصی مثل شما آشنا شدم که همجنس با افکاریه که خدا در وجودم قرار داده خیلی خیلی سپاسگزارم خدارو هزاران بار شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    گلناز امین التجاری گفته:
    مدت عضویت: 1992 روز

    سلام؛

    خدایا شکرت که بالاخره من هم دست به نوشتن شدم. این اولین بارم هست که دارم کامنت میذارم. علتش هم این هست که من امروز احساس نامیدی داشتم احساس میکردم که هرکاری میکنم پیشرفت خاصی نمیکنم و از اون طرف هم چون درس های استاد تو ذهمنم هست همش به خودم میگم این کارو نکن خلاف قانونه اون کارو چرا کردی مگه استاد بهت نگفت که باید فلان کنی و توحید داشته باشی چرا داری شرک میورزی. یعنی وااقعا یه جور خود درگیری به تمام عیار. رفتم به قسمت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن و واااقعا چیزی رو که میخواستم دریافت کردم. واقعا هدایت خداوند قابل پیش بینی و حدس نیست. کلا وقتی روی این قسمت کلیک کردم با خودم گفتم خوب به حرفای استاد خوب گوش کنم که بالاخره اون چیزی رو که من دنبالشم رو بگیرم از تو صحبت ها. ولی اتفاق جالب اینجا بود که من هدایت شدم به سمت یکی از قسمت های سفر به دور امریکا که استاد رفته بودند به موزه ی ملی نیروی هوایی. برای اون قسمت مریم جان اهنگ فیلم interstellar رو گذاشته بود که اتفاقا این فیلم هم بسیار برای من الهام بخش بود وقتی که دیدمش. وقتی رسیدم به اخر فایل گفتم ببین تو روخدا استاد که دیگه حرف نمیزنه پس من قراره چجوری هدایت بشم. بعد یهو دیدم عههه بیین به اهنگ توجه کن این اهنگ مال فیلمی هست که کلی درس امیدواری، جسارت، توکل، خودباوری، گوش دادن به ندای قلب رو به من داد. و از طرفی تصویر ها مربوط به موزه ی نیروی هوایی بود. افرادی که با شجاعت تمام برای خوش بختیشون تلاش کردند. فهمیدم که خدا داره بهم میگه توهم باید تلاش کنی، ناامید نشی. زندگی همینه من باید نجوا های شیطان رو خاموش کنم در این راه نامید نشوم و این رو بدونم که بالاخره میتونم از پسشون بربیام و پیروز بشم.

    خدایاااا شکرتتتت

    ۲۰ شهریور ۱۳۹۹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      کیان حامی گفته:
      مدت عضویت: 2322 روز

      دیدگاهت خیلی نزدیک به منه.

      اول بگم برام خیلی جالبه که این بخش رو دیدم چون من برنامه نویس یه سایت فایل های تغییر ذهنم که خودم قبلاً چیزی شبیه همین رو تو سایتم گذاشته بودم و حالا میبینم تو این سایت هم اومده.

      این که میگی “یه جور خود درگیری به تمام عیار” کاملا برام قابل درکه و علتش هم در کمال گرایی ناشی از > مشکل عزت نفسـه.

      با فایل های استاد عزیز مدت هاست آشنام و واقعا واژهء “آشنا” کمه باید بگم انس گرفتم ♥️

      ایرادی که در من بود و گفتم این بود داشتم کیسهء دانشم رو پر می کردم و میخواستم “بعدا” عمل رو شروع کنم وقتی کامل به موضع مسلط شدم

      و چقدر جادوئی و در عین حال طبیعیه الآن مثال بخشش یادم اومد که تا ثروتمند نشم نمی بخشم /=/ ثروتمند نمیشم تا نبخشم.

      اما من فراموش کرده بودم همین جمله رو مدام به دوستانم می گفتم که “خدا یه قلک نداره که نیکی ها و بدی ها رو توش بریزه و بخواد تو اون دنیا یه دفعه بشکنه و بهت پاداشش رو بده؛ پاداش از همین الآن باید شروع بشه وگرنه پاداشی در کار نیست” اگه الآن فرکانس هایی که میفرستیم شرایط رو بهتر می کنه یعنی در ادامه مسیر هم شرایط بهتر هستن و اگه الآن در جهنم گیر کردیم این وضعیت بعداً ادامه خواهد داشت که «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ».

      من “عمل” رو شروع نمی کردم و از طرفی فهمیده بودم کنترل زندگی م به طور کامل دست خودمه پس تنها کسی که این وسط مقصر شناخته میشد خودم بودم و خودم و این باعث میشد باز عزت نفسم کمتر بشه > کمال گرایی بیشتر بشه و از “عمل” انتظار معجزه بزرگتر و از الآنم دورتر بشه و در نتیجه نیاز به احساس لیاقت بیشتری می کردم و این چرخه و این اتفاق فقط و فقط به خاطر `عمل نکردن` افتاده بود.

      مدت ها به سایت سر نمیزدم و این “توهم دانش” جلوی دریافت آگاهی های دیگه و ورودشون به ظرفم رو میگرفت و این باز چرخه بود.

      فیلم خوب معرفی کردی منم سریال WestWorld رو معرفی میکنم که در مورد چرخه ها و ماتریکس هستی دید خیلی جالبی بهم داد اما در مورد اینکه بتونم به دوستان به عنوان معرفی یک فیلم که لیاقت فرکانس مارو داشته باشه نمیخوام نظر بدم چون زمانی دیده بودم که در این مدار نبودم و نمیدونم مال این مدار هست یا نه.

      به لطف خدا و با خوردن به شرایط افتضاح مالی دیگه تصمیم جدی گرفتم که از چرخهء عالم بی عمل بودن و فقر “و بعد ها فهمیدم حتی ضعف ایمان” خارج شدم و از اولین شروع ها شروع کردم و تصمیم گرفتم کمال گرایی رو کنار بذارم.

      به شغل موردعلاقه م هدایت شدم و هرچقدر “عمل” های بیشتری انجام میدم “نتیجه” بیشتری و فرصت های بیشتری برای درآمدزایی تو همون جا به ذهنم/سراغم میاد که سالها حتی فکرشم بهم نمی رسید و حالا میدونیم که چرا.

      بیشتر بهم ثابت میشد که “ایمان بدون عمل حرف مفت است”

      حالا تصمیم گرفتم چرخه بهتری رو انتخاب کنم:

      یاد گرفتن > نتیجه گرفتن > ایمان بیشتر به سیستم به خاطر نتایج > یاد گرفتن با عمق بیشتر > عمل با ایمان بیشتر

      > … ♥️

      دوستان ورای اینکه به فرکانسش رسیده بودم و چه داستان هایی داشت اگه بشه یک راز رو در نظر بگیرم که باعث شد “شروع کنم” فهمیدن این بود که مغز با وعده های پوچ و دروغ مختلف سعی می کنه بهت بگه الآن شروع نکن به کار

      میدونم اوایل کار تغییر باورها و تنظیم دستی آنتن سخته چون ساز و کار جهان اینه

      ÷اگه قرار باشه هرکی یه شبه راه صدسالـو بره که سنگ رو سنگ بند نیست÷

      مغز سعی میکنه بگه الآن احساس خوبی داری اگه زور نزنی و انجامش ندی و موکولش کنی بعداً اما غیر از تغییر فرکانس هم ببین که اگه کاراتو انجام ندی و به هربهانه و دلیل و توجیهی موکول کنی بعدا چقدر اتفاق بد برات میفته.

      بهترین باوری که میتونی بسازی اینه که خداوند افراد با تقوا رو دوست داره و تقوا = Self-Control و کنترل احساس یعنی کنترل خود و باز این باعث میشه عزت نفس و احساس لیاقت و توانایی ت بیشتر بشه.

      هرچقدر می نویسم باز چیزای بیشتری برای گفتن داره میاد ولی بهتره بریم سراغ عمل ;)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    قاسم علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2378 روز

    با سلام و تشکر فراوان از استاد عزیز و خانم شایسته ، الان که این صفحه باز کردم فکر کردم این صفحه مخصوص داستان نشانه ها دوستان هست در زندگی روزمره که چطور یک نشانه رو دریافت کردند یا داستان هدایت ،شهود الهامات که دوستان در این بخش یادداشت کردند خیلی خوشحال شدم دونه دونه نظرات بچه ها رو بخونم و بعد دیدم نشانه ها از طریق سایت هست و اینم زیباست ،خواستم بگم اگر دوبخش صفحه لطف کنید درست کنید یکی داستان نشانه ها بچه ها در زندگی روزمره شون و بخش دیگری داستان دریافت شهود بچه ها که با خوندن این دو بخش بتونیم ورودی درست بدیم و با جنس این الهامات ،نشانه ها بیشتر شنا کنیم ،فقط دلم گفت بنویس الان همین ایده رو تا فرار نکرده منم نوشتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    هاله ریاحی گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    سلام به کسانی که راه خدا را می پیمایند

    امروز به رشدی در باورهام رسیدم

    که دوست داشتم بعنوان یک مطلب از خودم بجا بزارم

    و وقتی به منوی پروفایلم نگاه کردم حسم گفت اینجا بنویسم

    چون در ارتباط با نشانه است

    خب من در روند تکاملم اولش نمیدونستم که نشانه دقیقا چه مفهومی داره

    کم کم که گذشت متوجه شدم من به هر چیزی که توجه و فکر می کنم در جهت همون ، نشانه می بینم

    خواه یک مدل ماشین باشه ، خواه یه طرز تفکر باشه ، و یا هر چیزی حتی یک بیماری بد را هم که فکر می کردم بعد نشانه می دیدم

    در واقع نشانه ها دارن به ما میگن به افکارتون داره پاسخ داده می شه از طرف جهان

    و فرقی هم نداره که فکر شما مثبته منفیه خوبه یا بده هیچ فرقی نداره بقول استاد امروز توی فایل شهود و الهام الهی گفتند که خدا میفرمایند ما به شما هر چیزی که بخواهید رو می دهیم چه بهشت باشد چه جهنم

    فرقی برای ما ندارد … کلا نمد هولاء و هولاء …

    خب تااینجا متوجه شدیم ما هر فکری که داریم بعدش نشانه می بینیم

    و این نشانه دیدن ها چطور ادامه پیدا خواهد کرد ؟ با توجه بیشتر ما و با باور ساختن ما و اون اتفاق چه زمانی در زندگی ما رخ خواهد داد ؟ زمانی که ما درباره اون خواسته چه مثبت چه منفی ، باورهای قوی داریم و ترمزی هم نداریم … فرکانس خواسته ارسال می شود و اتفاق وارد زندگی ما می شود

    پس همه چیز باور ماست

    چیو باور می کنی ؟ فقر بیماری روابط بد دعوا تصادف بدبختی ؟

    یا عشق راحتی رفاه سادگی آسانی سلامت کامل محافظت رب از تو و خوشبختی ؟

    هر باوری داره خدا و جهان این خدا به همون باورت پاسخ مثبت می دهد

    خدا بشکل باور تو وارد زندگیت می شود

    اما قران باورهای زیبایی بما می دهد تا با ان زندگی خود را زیبا بسازیم

    اکنون این مساله در ذهن خودم حل شد

    که نشانه و هدایت رب ، در جهت باورهای توست

    اگر چیزی خوبه ، در قرآن بعنوان خیر و خوبی ازش یاد شده پس اون هدایت خداونده

    اگر هم شر و بدیه ، نتیجه فکر توست و هر بدی بهت میرسه از خودته نه از خدا

    نشانه و هدایت فرقشون چیه ؟

    نشانه نتیجه فکر توست پاسخ جهانه پاسخ این سیستمه به فکر تو … هدایت هم همون نشانه ست … ولی هدایت شر و بدی نداره چون خدا بدی درش نیست ، اگر از خدا هدایت بخواهی همواره به خوبی ها و خیرها هدایتت می کنه به مسیرهای درست …

    فکر تو اگر مثبت باشه نشانه خوب در جهتش میبینی اگرم منفی باشه نشانه در جهت همون فکرت منفی خواهد بود

    ملاک خوبی و بدی هم در قرآن هست

    و باورهای درست نسبت به خدا و جهان در قرآن هست

    هر خوبی بشما میرسد از خدا و هر بدی بشما میرسد از خودتان است

    اگر فکر بدی مثل فقر بیماری و هر فکر منفی داری حالا نشانشو دیدی سریع تغییر جهت بده نشانه بهت میگه داری تو بد مسیری گام برمیداری فکرتو اصلاح کن باوراتو عوض کن

    ولی اگه مسیرت ثروته عشقه سلامتیه روابط خوبه معنویته و نشانه های خوبی میبینی پس با قدرت ادامه بده تا بهش برسی

    هر وقت باورات درست بشه و ترمزاتم برداری لاجرم میرسی

    قانون ثابت الهیه …. و لن تجد لسنت الله تبدیلا و لن تجد لسنت الله تحویلا

    نه تبدیل میشه به چیزی و نه تغییری درش رخ میده

    قانون خدا ثابته

    به همین سادگی ‌…

    خدایا شکرت که این مساله هم در ذهنم حل شده و اکنون یه گام برداشتم به جلو برای رسیدن به خواسته هام

    الحمدلله رب العالمین

    👑

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    بيژنِ😁عزيز گفته:
    مدت عضویت: 3130 روز

    بنام خدای مهربان ۲۰۲۰/۹/۴

    دیروز حس کردم بخاطر ی کم خنک شدن هوا و هوای سرد داخل مغازه ابریزش بینی دارم این یک رونده که سالهاست در بین دو فصل سرما خوردنی می گیرم ولی چند ساله که پس از اشنایی باطریت استادمون خیلی کمتر شده

    امروز صبح به خودم‌گفتم برم نشانه امروزم راببینم که چند ماهه میانگین هر سه روز یه بار تمام نه فایل ارامش در پرتو آگاهی را گوش میدم ‌احیاناً اطلاعاتش را نسخه برداری نیز می نمایم

    اما امروز هدایت شدم به فایل نهم که پر است از دلخنک کردن و آرامش‌هایی با ارزش که بهت آرامشی وسیع می دهد که هیچ دکتر یا متخصصی نمی دهد

    دیدم حالم در حال بدتر شدنه گفتم این یه نشانه س

    من معمولا و فکر کنم اکثر ماها تا مرضی کهنه نشود و چند روز ازش نگذرد به طبیب سر نمی زنیم ولی گفتم نشانه امروز در بهره سلامتی و باز سازی معده و اتم‌های بدن و استخوان ها وپوست و کبد و در کل اعضای بدنه که با هیچ چیزی دیگر در این جهان نمی توان مقایسه کردم سلامتی اصل و اساس تمام موفقیتهای دیگر می باشد

    به این نشانه توجه کردم و بجای اینکه چند روز بعد برم دکتر گفتم تا کهنه نشده باید امروز بروم و راهی که از رفتنه امروز بهتر از فردا( کار امروز به فردا ننداز) رفتم دکتر اونم یه دکتر با اخلاق و متخصص البته به آندازه ای که کارش درسته هزینه اش نیز بالاست ولی از انجایی که عز استاد عزیزم یاد گرفتم بهترینها را برای خودمان بخواهیم دیگه به دکترهایی با تجربه کمتر نمی روم (بها دادن به خود و خودارزشی در عزت و اعتماد بنفس)

    جالبه که یه دست نوشته ای زیر شیشه میز مطب دکتر به زبان عربی نوشته بود: یه عزیزی بهم گفت کاری که قراره انجام بدی به فردا نیانداز، پس منم انرا از فردا عملی میکنن.

    اینو برای دکتر به زبان فارسی به دکتر گفتم کلی با هم خندیدیم که میگه من یاد گرفتم کار امروز را به فردا نندازم ولی اینو از فردا شروع میکنم .

    دکتر با اخلاقیه با اصلیت فارسی و زبان اَچمی و هنرمند با تجربه که مطب نسبتا بزرگش پر است از نقاشیهایی که خودش خلقشون کرده و اشیاء دیکوری زیبا که هر بیمار تا وقتی که نوبتش بشه غرق در تماشاش میشه

    من هر وقت میرم که البته خیلی خیلی کمتر شده توجه ام همش به سمت زیبایی هایش جلب می شود که البته این نیز حاصل کار کردن روی خودم هست که به چنین جای زیبایی هدایت شده ام حتی برای برگشت سلامتی ام.

    استاد خدا حفظتان کند که خوب زندگی می کنید و به اعضای خانواده ات نیز یاد می دهید که چگونه خوب زندگی کننده چگونه به زیبایی ها هدایت شوند هر جا که باشند حتی در جایی مثل مطب دکتر و هدایت شوند یکی مثل من به جایی با این همه زیبایی و دکتری ماهر و با تجربه .

    الان ساعت ۸:۰۹ شب هست و ۹۰٪ حالم خوش

    خدا یا شکرت و سپاس گذارم برای داشتن خانواده ای چنین صمیمی و توحیدی که بهم یاد می دهد فقط و فقط خودم و خودم هستم که می توانم زندگی خودم را انطور که دوست دارم خلق کنم بدون کوچکترین عامل بیرونی.

    شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و اخرت🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2414 روز

    سلام به همه دوستان خوبم

    من از یک سال پیش دنبال این بودم با بعضی دوستام یه گروهی بزنیم و اونجا از پیشرفتها و نشونه هامون بگیم. چند بار تلاش کردم نشد. یا موافقت نمی کردند یا گروه تشکیل شده سوت و کور می موند یا بحث به جاهای دیگه می رفت. رهاش کرده بودم. قبلا خیلی می نوشتم اما دوست داشتم جایی بنویسم که دیگرانی هم باشند. نمی دونم چرا ولی دلم میخواست (و می خواد) در سیر این مسیر همراه داشته باشم. تا یاد بگیرم ازشون. تا بهشون بگم من چی می بینم. چند هفته ای بود که تو سرم دائم دنبال یه جا بودم برای حرف زدن. دنبال یه همفکر بودم. به سایت سر می زدم و یه مطالبی رو می خوندم ولی بازم دلم چیز دیگه ای می خواست. امروز کاملا اتفاقی (که صد البته اتفاقی نبود!!!) دیدم سایت یه بخشی داره به اسم دفتر خاطرات عمومی! انگار یه هدیه غافلگیر کننده گرفته بودم!! خدای من این بخش الان نزدیک یک ساله راه افتاده و من ندیده بودمش. شد حکایت یار در خانه و …

    هنوز چیزی ننوشتم و قطعا امروز اولین خاطره ام می نویسم. وقتی بنویسم انگار خودش میاد… همه چراغها روشن میشه و دلم آروم…

    و چقدر جالب تر اینکه من این بخش فعلی سایت( «تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام») رو هم دیده بودم ولی جدیش نمی گرفتم و الان بی اختیار (و البته همونطور که برای خودم خواسته بودم) دارم می نویسم. و چقدر خوشحالم از این که دوباره راه افتادم.

    و این قطره های اشکم فقط نشانه شوقم نیست. اینها همه شادی و آرامش فوق العاده ایه که خدا به من هدیه میده. چیزی که همیشه آرزوش رو داشتم و با تمام وجودم می تونم حسش کنم.

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سمانه موحد گفته:
    مدت عضویت: 4031 روز

    سلام به همه دوستان عزیز

    من همیشه از “نشانه امروز من” استفاده نمی کنم و هر وقت به دلم بیفته میام و نیت می کنم و این کلید رو می زنم! دوشنبه 10 شهریور 99 (می نویسم که همیشه تاریخش یادم بمونه) همون حس بهم گفت که نیت کن بخاطر شرایط فعلی که داری و ببین خدا بهت چی می گه! نیت من روابطم با همسرم بود که احساسم بهش خیلی عوض شده بود و به همین دلیل روابط خوبی رو تجربه نمی کردم به حدی بهم ریخته بودم که روز قبلش کلی گریه کردم و در مدار نامناسب بودم و همه اینا رو بخاطر رفتار نامناسب همسرم می دونستم. اینم اضافه کنم که چند وقتی هست که دوره عشق و مودت رو خریداری کردم و تا جلسه 5 رو کار کردم و این قسمت ها رو بالای 60-70 بار گوش دادم اما یه کلاسی داشتم از صبح تا شب که یه مدت تقریبا 20 روزه فقط تونستم یه بار فایلای 4 و 5 رو گوش بدم و چندباری احساسم بهم گفت که حالا که کلاسات تموم شده دوباره شروع کن و من به حرفش گوش نکردم! تا این که دوشنبه به همین نیت که خدا راهی جلوی پام بذاره تا فقط آروم بشم اومدم و کلیک کردم!!! همین که صفحه باز شد چشام باز از کار جهان گرد شد!!!!

    abasmanesh.com

    “عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش” وای خدای من این برای معرفی دوره عشق و مودت هستش!!! فکر کردم اول که از فایلای قدیمی استاده و گذاشتم آنلاین گوش بدم! همین که حرف مادر استاد رو شنیدم که “کار خوبی نکردی که مریم جون رو تنها گذاشتی اونجا” فایل رو دانلود کردم چون من شخصا از لایه های پنهان ذهنم فهمیدم که من از تنهایی می ترسم و این دلیل جلوگیری از مهاجرتم حتی به شهرهای دیگه ایران شده (مثل اون مثال استاد که گفت یکی درسش خیلی خوب بود ولی جایی خارج از کشور نمی تونست بورس بشه چون در خفای ذهنش از توالت فرنگی ترس داشت) من از تاریکی می ترسم! اگه کسی بیاد چی؟! اگه اتفاقی بیفته من چطور از پسش بر بیام؟! توی اون دشت؟! توی شهر؟! توی اون مدت که فهمیدم استاد پیش مریم جون نیست همش با خودم می گفتم مگه می شه یه زن! تنها! اونجا باشه! نه بابا حتما اونم رفته یه جای دیگه و حداقلش اینه که اونجا نیست و اینطوری خودم و راضی می کردم! ولی وقتی استاد حرف مادرش و گفت و توضیح داد اشک توی چشام جمع شده بود!

    نمی دونم چند بار این فایل رو گوش دادم اما اینو با اطمینان می گم که توی این چند روز اصلن زمان پرت نداشتم مدام گوش کردم و حتی 5 قسمت اول دوره عشق و مودت هم شروع کردم و همین الان همه رو یه دور گوش دادم و نتایج از همون موقع که فایل رو دفعه اول گوش دادم خودشو نشون داد و آرامش دوباره به زندگیم برگشت فقط فقط به این دلیل که من آروم شدم

    خیلی حرفا برام جدید بود مثل همیشه

    این بار دقیقا فهمیدم که عاقا اگه همسرم این رفتار رو داره بخاطر اینه که من خودم اونو به سمت خودم جذب کردم و ایشون رفتارش مطابق افکار منه

    کلی مریم جون رو تحسین کردم که یه خانم تونسته انقد خوب و زیبا بر ترسش غلبه کنه

    متوجه شدم من هنوز خیلی باورهای اشتباه درباره روابط دارم و باید خیلی بیشتر از این روی خودم کار کنم

    من باید خودم قوی باشم و آرامش داشته باشم

    و این زندگی همون چیزی هست که من خودم دوست داشتم داشته باشم و مدام دارم افکار گذشته مو با رفتار الان همسرم مقایسه می کنم!

    مثلا من همیشه دوست داشتم یه شوهری داشته باشم که از نظر مالی اکی باشه و هیچ وقت نگران آینده خودم نباشم و خداروشکر ایشون خیلی بیشتر از سطح توقع من اینطوری هستش و من همیشه خیالم از این بابت راحته

    یا اینکه من همیشه از شوهری که عصبی مزاج باشه بدم میومد و هر کسی رو اینطوری می دیدم سرزنش می کردم و الان دقیقا همسرم اینطوریه و وقتی من ناآرام باشم ایشون سریع با عصبانیت خودشو بروز می ده

    با این فایل فهمیدم که من دوباره کمبود عزت نفسم داره این مشکل رو پیش میاره، من دلم می خواست که همسرم بیشتر پیشم باشه و وقتی احساس خوبی ندارم و دارم گریه می کنم منو تنها نذاره و کنارم بمونه! به قول استاد نگران من باشه! و چون ایشون دقیقا مثل حرف استاد عمل می کنه و نگران من نمی شه و هیچ وقت کاری که دوست نداره رو انجام نمی ده ( چیزی که دقیقا استاد می گه همیشه کاری رو انجام بدین که دوست دارید عشق و دوست داشتن خودش خود به خود وارد زندگیت می شه)

    فهمیدم نباید خودم و به مظلومیت و ضعیف بودن بزنم تا همسرم بیشتر بهم توجه کنه! همش با خودم تکرار می کنم که من بهترین، لایق ترین، زیباترین، خوش تیپ ترین، بهترین، موحد ترین، آرام ترین و…. دختر روی زمین هستم و این جملات بهم همه فایلای استاد رو بهم یاداوری می کنه

    یه موضوع دیگه که جهان منو هدایت کرد این بود که همسرم چون بعد از 5 سال ازدواجمون هنوز موبایل همسرم برام بسته است و من از اینکه چی توی موبایل هست بی خبرم و دوشنبه قبل از گوش دادن به این فایل یه راهی توی ذهنم اومد تا گوش رو باز کنم و برم ببینم چه خبره توی گوشیش و تصمیم قطعی خودمو گرفتم که عاقا یهویی استاد گفت اگه تو رابطه ای هستش که داری پنهون کاری می کنه، بدون رابطه ات درست نیست و کمبود عزت نفس داری! و این حرف استاد که گفت ” من اصلن توی شان خودم نمی بینم که بخوام برم سراغ موبایل کسی” قلقلکم داد!

    سمانه! به خودت بیا! تو باید مثل استادت باشی، تو اگه این رابطه عالی رو می خوای باید خط مشی استادت رو پیش بگیری و خدا داره تو رو هدایت می کنه و کلمه به کلمه استاد انگار حرف خدا دقیقا برای تو هستش! پس بسم اله

    بلند شو بار دیگه

    و خدا از جایی که فکرشو نمی کنه تو رو یاری می کنه

    خداجون سپاسگذارم

    استاد از شما ممنونم که دستی از دستان خدا برای من شدی و جملات خداوند از زبان شما برای من گفته شد.

    خدا جون عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
    • -
      محمدعلی مهرجوی گفته:
      مدت عضویت: 2177 روز

      سلام دوست عزیز🌹

      خدایا شکرت برای هدایت امروزم به این دیدگاه زیبا ،خدایا شکرت برای

      وجود دوستان عزیز و قدرتمندی مثال

      سمانه عزیز و خدایا شکرت برای این خانواده صمیمی

      احسنت به شما ،به این قلم زیبا و البته به این درک و آگاهی ناب 👏👏

      واقعا لذت بردم از خواندن این دیدگاه

      خداوند به شما و خانواده محترمتان سلامتی ،شادی ،روابط عالی و ثروت بی حد و حساب عطا فرماید 🙏🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    میمنت صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1793 روز

    سلام بر استاد عزیز و تمام دوستانی که اینجا به هرشکلی حضوردارند. من در مورد یکی از مهمترین تصمیمات زندگیم دچار تردید بودم و نمیتوانستم تصمیم‌نهایی م را بگیرم اما کلیک کردن روی نشانه من، و هدایت شدن به صفحه مخصوص خودم و خواندن‌مطالب و گوش کردن فایل صوتی بطور وضوح جوابم را گرفتم و قاطعانه تصمیمم را گرفتم. و اطمینان دارم که تصمیم درستی است چون نتیجه آن احساس خوب است و احساس خوب یعنی اتفاقات خوب. خدایامارابه راه راست هدایت فرما،راه کسانی که به آنها نعمت بخشیدی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: