«تجربههای من از اعتماد به نشانهام» - صفحه 82
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری106MB25 دقیقه
- فایل صوتی23MB25 دقیقه
این صفحه ساخته شده تا در بخش نظرات آن، فقط داستانهایتان درباره جزئیات و شروع مسیری هدایتی نوشته شود که با کلیک روی دکمه «مرا به سوی نشانهام هدایت کن» آغاز شد.
اینکه چطور آن نشانه را تشخیص دادید؛
و آن نشانهها چه زنگهایی در وجودت به صدا درآورد و به چه تصمیماتی انجامید؛
و چه پلههای متوالی از قدمهای پی در پی را یکی پس از دیگری به تو نشان داد؛
و چه «تغییراتِ از اساس متفاوت با رویههای قبلیات» را در شخصیت و در وجودت رقم زد؛
و چطور از میان هزاران شیوه، روند و مسیری برایت سَرَند و غربال شد که بهترین، نزدیکترین، لذتبخش ترین، پرثمرترین و قابل اجراترین شیوه با امکانات و شرایط آن لحظهات بود.
و در نهایت، ادامه دادن در آن مسیر مهارتها، تجربهها، ایمان و عزت نفسی را در وجودت ساخته که بین شمای کنونی و آدم قبلی فاصله انداخته و نسخهی با ایمانتر در شخصیتات ساخته که گوش به زنگ پیغام نشانهها و بنیان کردن تمام جنبههای زندگیاش بر جدّی گرفتنِ مسیر هدایتی نشانههاست.
داستان هدایت تو به نشانههایی که برای حل مسائلتان به آنها هدایت میشوی، و قدمهای عملی و تکاملیای که در جهت آن هدایت برمیداری و تجربیاتی که-در ادامه- برای اشتراک با این خانواده در این صفحه نوشته میشود، از دل اعتمادی ناب متولد میشود که -حتی با وجود نجواهای ذهنتان-، نسبت به ساز و کار هدایتگونهی خداوند، در قلبتان میسازید و به قول خداوند:
ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممَِّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ
وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بمَِا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ
أُوْلَئكَ عَلىَ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. بقره
این جریان هدایت که همواره در جهان جاری است، فقط آنهایی را با خود همراه میسازد که تقوا پیشه کرده و ذهنشان را کنترل میکنند و به نشانهها اعتماد میکنند و تسلیم مسیر هدایتشان میشوند و رستگاران و متبرّک شدگان آنها هستند.
زیرا خداوند هرگز برای یاری ما، قوانینش را نقض، معلق یا موقتاً غیر فعال نمیکند، بلکه به شیوههای کاملاً طبیعی، منطقی و هماهنگ با سازو کار جهان هدایت خود را به سمتتان جاری میسازد.
ما از طریق ایدهها و نشانههایی هدایت میشویم که به واسطهی قرار گرفتن یک کلمه یا جمله، یا خواندن داستان و تجربهای که برایمان الگو میشود و مرز ناممکنها را در ذهنمان جابه جا میکند، یا راهکاری که دیگری برای مسئلهای متفاوت اجرایش کرده، یا گوش دادن به یک فایل و درک یک مفهوم از آن و…، به ما الهام میشود.
نقطه مشترک این نشانهها این است که همهی آنها، «پیغامی واضح از اولین اقدام برای حل مسائلمان» را در دل خود دارند.
پیغامی که فقط و فقط برای خودمان و از طریق خودمان قابل تشخیص و قابل درک است.
زیرا این وعدهی خداوند است که:
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَميعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
گفتيم همگى از بهشت فرود آييد، پس چون از جانب من هدايتى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند هرگز بيمناك و اندوهگين نخواهند شد. بقره 38
نکته مهم:
در راستای هدفما درباره نظم بخشیدن به محتوای سایت، در این صفحه فقط نظراتی منتشر میشود که درباره داستان و مسیر هدایت شدهای که به واسطه استفاده از دکمه «مرا به سوی نشانهام هدایت کن» نوشتهاید.
منتظر خواندن داستانها و روندی هستیم که در مسیر هدایتتان طی میکنید و نتایجی که پله به پله شما را رشد و به مرحلهی بالاتر هدایت میکند.
وقتی از قدرت کانون توجهمان برای دیدن، به خاطر آوردن و مرور کردن مسیر این هدایت استفاده میکنیم، یعنی با نوشتن درباره جرئیات این مسیر و به اشتراک گذاشتن با سایر اعضای خانوادهمان، صدق بالحسنی میشویم، آرام آرام، جنس محکمتری از ایمان و یقین در وجودمان نهادینه میشود که جانمایه و شخصیت ما را تغییر میدهد و به قول قرآن، چشمانمان را برای تشخیصِ بهتر و دقیق ترِ نشانههای هدایت بیناتر میکند.
سلام بر استاد عزیز
سلام بر دوستان خوبم
امروز یکی از بهترین روزهای زندگی من باز رقم خورد
انقدر حال دلم خوب بود که باز برای خدای خودم شروع به نوشتن کردم
و اینگونه رقم خورد عشق بازی با خدای خودم
سلام بر تو
سلامی چو بوی خوش آشنایی
به تو سلام می کنم که جواب سلامم را بی پاسخ نمی گذاری.
به تو نگاه می کنم که نگاهم را بی مخاطب قرار نمی دهی.
به تو فکر می کنم که فکرم را منحرف نمی کنی.
باتو حرف می زنم که حرفهایم را گوش می دهی.
با تو درد و دل می کنم که صبور هستی و آرام.
با تو راز و نیاز می کنم که شنونده خوبی هستی.
برای تو کار می کنم که مزد دهنده خوبی هستی.
برای تو می روم که هموار کننده راه خوبی هستی.
برای تو می پوشم که پوشاننده بی نقصی هستی.
با تو که حرف می زنم،آنقدرخوب می شنوی که حرفهایم رنگ و بوی عاشقی می گیرد.
آنقدر خوب گوش می دهی که از خوب بودن تو اشکهایم جاری می شود.
نمی بینمت،نیستی ، اما همیشه حضور داری.
آنقدر حضور داری که از تمام کم و کاستی ما خبر داری.
با این همه حضور،
با این همه کم و کاستی ،
اما هیچ بر لب نمی آوری و کلام نمی گشایی.
تو چه هستی که همه دنبال تو می گردند.
هیچ جا نیستی ولی همه جا هستی.
تو چه هستی که وجود نداری اما در عین بی وجودی قابل لمس هستی.
هر جا نگاه می کنم از تو نشانه ای است.
از تو رد پایی است.
انگار قبل از ما آمده ای و رفته ای.
اما ، اما ، اما
هرجاکه رد پای تو بود ، نیستی محو شد و هستی، آغاز شد.
هرجا که نام تو بر در و دیوار آن حک شد، خانه تو شد ، ماءوای تو شد
هر جا که با نام تو ،برای، تو خشتی روی خشتی قرار گرفت،
آنجا آهو رمیدگان پناه و آرام گرفت.
چرا همه چیز به تو ختم می شود و با تو آغاز می شود.
چرا هر آغازی که با نام تو است، سرانجام آن خوش است.
چرا هر خوشی که با نام تو همراه است ، لذت بخش است.
چرا هر لذتی که با نام تو همراه است ، وصف ناپذیر است.
در یادها می ماند و غیر قابل فراموشی است.
تو چه هستی که همه هستی از تو است؟
تو چه هستی؟
چه هستی؟
چه؟
باسلام به استاد گرامی وسپاس از خداوند بزرگ که توفیق آشنایی بااستاد بزرگوار واین سایت را به من داد من در زندگی اشتباهات زیادی داشتم از نظر اقتصادی ومالی وبه همین علت همیشه از خداوند میخواستم که من را کمک کنه وهدایت کنه البته من قبلا با قوانین خلقت وافرینش آشنا نبودم ولی بعداز دعا ودرخواست از خداوند من را به سمت استاد وقوانین هستی هدایت کرد البته فعلا اول راه هستم ودرراه تکامل. ولی در همین چند وقت گذشته که به حرف های استاد گوش کردم نتایج خوبی در زندگی گرفتم واعتماد به نفس بالایی پیدا کردم ومیخواهم که با باورهای جدید یک کار جدید را شروع کنم که قبلا هیچ تجربه ای از آن نداشتم ومطمئن هستم که موفق خواهم شد وبه سایت وقسمت من را هدایت کن مراجعه کرده ودقیقا جواب خود را گرفتم وفایل استاد را که در رابطه با کسب کار جدید بود را دانلود کردم وچقدر این فایل وحرفهای استاد به من قوت قلب داد ومن خیلی حس خوبی دارم برای شروع این کار جدید .از خداوند بزرگ وتوانا به خاطر این هدایت سپاسگزارم و همینطور که استاد میگه خداوند دستهای بیشماری داره که انسان را هدایت میکنه وبرای موفقیت تصمیم گیری وعمل باید داشت که من تصمیم گرفتم که عمل کنم وحتما در آینده از تجربیات این شغل جدید وموفقیت های آینده برای شما مطلب مینویسم منتظر من باشید .بازهم از استاد خوبم کمال تشکر وسپاس را دارم.
باسلام به استاد گرامی وسپاس از خداوند بزرگ که توفیق آشنایی بااستاد بزرگوار واین سایت را به من داد من در زندگی اشتباهات زیادی داشتم از نظر اقتصادی ومالی وبه همین علت همیشه از خداوند میخواستم که من را کمک کنه وهدایت کنه البته من قبلا با قوانین خلقت وافرینش آشنا نبودم ولی بعداز دعا ودرخواست از خداوند من را به سمت استاد وقوانین هستی هدایت کرد البته فعلا اول راه هستم ودرراه تکامل. ولی در همین چند وقت گذشته که به حرف های استاد گوش کردم نتایج خوبی در زندگی گرفتم واعتماد به نفس بالایی پیدا کردم ومیخواهم که با باورهای جدید یک کار جدید را شروع کنم که قبلا هیچ تجربه ای از آن نداشتم ومطمئن هستم که موفق خواهم شد وبه سایت وقسمت من را هدایت کن مراجعه کرده ودقیقا جواب خود را گرفتم وفایل استاد را که در رابطه با کسب کار جدید بود را دانلود کردم وچقدر این فایل وحرفهای استاد به من قوت قلب داد ومن خیلی حس خوبی دارم برای شروع این کار جدید .از خداوند بزرگ وتوانا به خاطر این هدایت سپاسگزارم وحتما در آینده از تجربیات این شغل جدید وموفقیت های آینده برای شما مطلب مینویسم منتظر من باشید .بازهم از استاد خوبم کمال تشکر وسپاس را دارم.
سلام به استاد عزیز و همه دوستان
من برای شروع کار جدید خودم نیاز به وسبله ای دارم که باید ساخته بشه ، دوست عزیزی را پیدا کردم و قبول کردند که بسازه ، بعد از چند مدت بالا و پایین کردن برای این که اصلا طرح چه جوری باشه خلاصه تصمیم گرفته شده ( فقط پایه که طرح چه جوری باشه ) ، مبلغی پرداخت شد و قرار شد ان عزیز طرح بزنه تا زودتر ساخته بشه ، برنامه ریزی می کردم که تا عید بدستم برسه و به سازنده هم گفتم و ایشون هم قبول کرد که سریع تر کار کنه ، علاوه بر ان باید خودم هم مهارتهایی را یاد بگیرم .
دیشب در حین تمرین بودم که در حین ان ایده جدیدی برای کار به فکرم امد ( داده شد ) کلی ذوق کردم به طوری که خواب از سرم پریده بود .
گذشت تا امروز موقع کار سازنده پیام داد که تصادف کرده و فعلا نمی تونه کار کنه احتمالا تا بعد از عید تازه شروع به کار می کنه ، ذهن اومد بگه عجب بد شانسی …..گفتم بذار بزنم نشانه روز:
” چقدر راحت خود را از ثروت محروم می کنیم ”
abasmanesh.com
چیزی به اسم بدشانسی وجود ندارد ، هیچ عامل بیرونی در زندگی من تاثیر ندارد ، اگر در مدار درست و باورهای درست باشم ، تمام دنیا هم جمع شود نمی توانند انچه من باور دارم و خدا بر اساس ان باور برای من مقدر کرده تغییر دهند ، من خواسته ای دارم و باوری قوی که به ان می رسم شاید خدا راه دیگری مقدر کرده ، شاید زمان دیگری وقت ان أست ، این را نشانه ای دیدم که باید روی ایده دوم کار کنم تا هم مهارتم را بالا بیرم و هم زمان مناسب برای ایده اول فرا برسد .
باید حسم را خوب نگه دارم و نکات مثبت از دل هر اتفاقی بیرون بکشم که هر چه پیش اید خیری در ان أست ، باید از دل ان خواسته و راه و روش و مسیر بهتر و اسانتر را بیرون بکشم .
خدایا شکر
خدایا ما را به راه مستقیم راه رستگاران هدایت کن
سلام به استادجانم و مریم بانوی شایسته که الحق و الانصاف شایسته ان
استاد امروز بهم گفته شدکه این متن رو بنویسم توی سایت و بعداز حدود 20روز عمل به گفته های شمادر فایل های دانلودی و نتایجی که توی این 20روز گرفتم و به خودم قول داده بودم تا نتیجه نگرفتم دیگه توی سایت کامنت ننویسم …
خب امروز هم گفته شد که بنویس نتایجتو که برات باورنکردنی بودن و الان داریشون البته که انقدر زیاد نیست ولی خب باتوجه به تصمیم جدی ام برای عمل به هرچیزی که از گفته های شما درک میکنم درحدتوان خودم با خودم گفتم کجابنویسم به اینجاراهنمایی شدم…
استاد قضیه از اونجا شروع شد که من فایل های شما رو گوش میدادم کم و بیش و دریغ از یه نتیجه خفن ، هرچند نتایجی کوچیکی تو زندگیم میدیدم که چیزخاصی نبود و همونا باعث میشدن من بازهم با اینکه نتیجه نمیگرفتم گوش بدم به فایلاتون مثل آرامش نصف و نیمه و سلامتی نصفه نیمه و چه میدونم هدیه های کوچیک که از دوستان و خانواده میگرفتم وهرچیز کوچیک دیگه ای که الان حضورذهن ندارم بگمشون…
جونم براتون بگه استاد که حالا از اون طرف مشکلاتم روزبه داشت بزرگتر میشد نه تنها مشکلات من بلکه خونواده جوری شده بود که میگفتم هردم از این باغ بری میرسد
رابطه عاطفی ام به یکباره قط شد
از دوستای صمیمی ام یکی یکی جدا شدم بیخودو بیجهت
با خانواده سرچیزای کوچیک بحث میکردم تا حدی پیش میرفتم که میگفتم من از این خونه میرم و فلان
دو تا چک که جمعا میشد 400میلیون دست صاحبخونه مون داشتیم و برگشت زده بود و بهره شو ازمون میخواست …
بدهی از سرو کولمون بالا میرفت و هرکاری میکردیم اوضاع بدتر میشد که بهتر نمیشد…
خلاصه استاد کلکسیون مشکلات بودیم
مادربوزگم یهو به عمل احتیاج پیدا کرد که 40میلیون هزینه اش میشد و اورژانسی بود عملش
ماشین داداشم یهو خراب شد و 40,50تومن رفت تو خرج
حسابای داداش بزرگمو بستن
خلاصه هرمشکلی که فکرشو کنین برامون پیش اومد تو کمتر از چندماه
من کماکان داشتم به فایلای شما گوش میدادم تک و توک …
یه روز به خودم گفتم شهره اصن این راهی که داری میری درسته به نظرت؟ از وقتی داری به فایلای استاد گوش میدی که اوضاع بدتر شده که ️
همونجورکه داشتم به فایلای شما گوش میکردم بعدشما گفتین ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته
انگار یکی یهو زد تو گوشم خیلی بهم برخورد
با اینکه این حرفتونو من بارها گوش داده بودم و خودم فکرمیکردم دارم عمل میکنم بابا …
یهو به خودم اومدم گفتم چیکار کردی تا حالا که بهت برمیخورهه
گفتم من این همه فایل گوش میدم ، به همه میگم حالتون خوب باید باشه وفلان
دارم میرم سرکار منی که کار نکردم تا حالا
دیگه اعصابم به هم ریخته بود …
با خودم میگفتم دوساله خودمو سرکار گذاشتم و
عادت کرده بودم هرروز میومدم نشونه سایتو که برای من بودم میدیدم هرچی که بودو واقعا لذت میبردم از فایلایی که برام میومد و خیلی جواب بود برام
طبق عادت اومدم نشانه سایتو زدم سفرنامه قسمت 48بود دیدمش خیلی جالب بود برام این جمله مریم جان هم خیلی تو فکرم زنگ زد که اومدیم یه مسئله ای رو حل کردیمو به خودمون جایزه میدیم بعداز حل مسئله و هنوزم که هنوزه نشانه ام تو سایت همینه و تغییر نکرده و همین باعث شد بفهمم که تا عمل نکنم هیچ نشانه ای به کارم نمیاد…
گذشت و من هنوز درگیر بودم و که این حرفایی که استاد میگه درسته من حسش میکنم که درسته پس چرا برا من جواب نمیده
سریال ونزدی رو میدیم اونموقع و چون خوشم اومده بود ازش گفتم خونواده هم ببینن و براشون گذاشتم
چن تا از قسمتاشو دیدن و خوششونم اومده بود داداشم یهو برگشت به من گفت این فیلماچیه میبینی
خودم شبیه این دختره ونزدی شدی …
این حرفم برام سنگین تموم شده بود و باخودم میکفتم من که هی میگم خوش باشیم و شاد باشیمو فلان چرا تو ذهن داداشم من شبیه ونزدی ام
(اینم بگم استاد ونزدی یه دختر باهوش و خارق العاده اس که به شدت تنهاس و اصلا نمیخنده و شاد نیست و خشنه)
من باخودم میگفتم ینی چی
من دارم دیونه میشم چرا خدا انقدر داره میزنه تو ذوقم
همون موقعا بود که فایل نتایج دوستان اومد رو سایتو باعرشیا حرف میزدین…
اگه بخوام بگم چی باعث تغییر من شد اون فایل بیشتر از همه چی روم تاثیر گذاشت و بعدهم فایل گفتگو بادوستان و حرفای رضای عزیزکه واقعا تاثیر گذاشت روم
حرفای شما و عرشیا انگاربرام جدید بود عرشیا میگفت تکرار و تکرار فایلای شما باعث تغییراتش شده
منم شروع کردم به تکرار همون فایل
انقدر حرفای شما و عرشیارو گوش دادم که انگار هردفعه یه چیز جدیدی میشنیدم
بعد دیگه هرفایلی رو که ازشما میدیم به صورت هدایتی بود فایل بعدی فایلی بودکه شما میگفتین باید ورودیا کنترل شه با خودم میگفتم ورودیارو کنترل کنم ینی چی درسته استاد میگه اخبار نبین و فیلم نبین و فلان ولی چجوری میشه اینکارو کرد
استاد بعدش فایلای نتایج دوستان حرفای رضا ی عزیز اومد رو سایت حرفاش برام تاثیر گذاربود گفتش هرچی استاد میگفت من عمل میکردم
دوباره این حرف تو ذهن من زنگ خورد گفت آها دیدی عمل نکردی
رضای عزیز میگفت گفتین کنترل ورودی ذهن من کنترل کردم ذهنمو
منم تصمیم گرفتم دیگه اینستا نرم ، تلویون نبینم ، با کسی درمورد شما حرف نزنم ، بحث نکنم…
و انصافا همونجور که رضای عزیز گفت منم عمل کردم دیگه شبانه رو حرفای شما تو گوشم بود و اولاش برام سخت بود ولی خب کم کم غلبه کردم به شیطان و وسوسه های که ول کن بابا همه دارن فیلم میبینن همه اینستا پست و فلان میزارن ولی من با هر کلنجاری بود عمل کردم چند رو گذشت همونی شد که عرشیا میگفت ذهنم مقاوتاشو ازدست داد
ده پونزده روز گذشت ذهنم ساکت شد دیگه حرف مفت نمیزد
دیگه ناخودآگاه ساکت شده بودم زیاد حرف نمیزدم با کسی
و فقط از درون حالم روز به روز خوب میشد گاهی وقتا انقدر حالم خوب بود که با خودم میگفتم چجوری خودمو کنترل کنم که حداقل نگن دیوانه شده دیگه افسرده که شده و حرف نمیزنه ، حالام دیوانه شده
میرفتم پشت بوم با خدا حرف میزدم
ساعتای خوابم با خدا حرف میزدم
خلاصه حال عجیبی داشتم ولی نتایج هنوز انقدر بزرگ نبود که به چشم بیاد
استاد دلی من ایمانم کم نشد که بیشترم شد چون از خدا میخواستم که ایمانم روزبه روز بیشتربشه و اعتمادم بهش بیشتربشه
اینم بگم تو همین حین و بین یکی از فامیلای دوست خاله ام یکی از بهترین پزشکای ایران از آب دراومد و نوبتی که سه چهارماهه میدادو یه روزه بهمون دادو مارفتیم تهران بعد که گفت 40تومنه عملش توبیمارستان خصوصی میشه شکه شدیم ولی باز من ایمانمو ازدست ندادم ایده اومد که چرا بیمارستان دولتی عملش نکنیم همون تهران ، گفتم نوبت نمیدن و اورژانسیه نمیشه و فلان بعد گفتیم امتحان میکنیم اگه نوبت ندادن خصوصی عمل میکنیم یه جوری جورمیشه
ینی خدا گفت من هستم نگران نباشین
باز ما تماس گرفتیم با دکترش که آیا بیمارستان دولتی عمل میکنه گفت آره گفت وقت دوهفته ای میده باز ما حسمونپ بد نکردیم گفتیم واسه خدا کار نداره خلاصه اینجوری پیش رفت که مادربزرگم تو دوسه روز کاراش جورشد و عمل شد و الانم حالش خیلی خوبه خداروشکر با کمتراز ده میلیون و با همون دکتر…
این اتفاق و جورشدن معجزه وار کارا ایمانمو بیشتر کرد و همون موقع که رفتیم واسهذدکتر مادربزگم تهران یه ایده کاری بهم الهام شد که عجیبه برام چون من هیچ تخصصی درش ندارم ولی تصمیم گرفتم انجامش بدم چون اینم خدا بهم گفت که اینگارو کن برا درآمد یکم بیشترت
من همینجوری داشت ایمانم بیشتر میشد طبق درخواستم و یه حسی بهم گفت خب از الان به بعد سعی کن فایلارو با صدای بلند گوش بدیچون من کارم یه جوریه که تو خونم پس قاعدتا مادرو خواهرم و پدرو داداشم هم گهگاهی میشنیدن این فایلارو
منم گفتم باشه بااینکه قبلا درمورد شما و این مسیر حرف زده بودن و خونواده مقاومت عجیبی داشتن که شما این حرفارو به خاطر خودتون میگین بازم گوش دادم به حسم اینکارو کردم
استاد باورتون نمیشه همونایی که من هرچی میگفتم میگفتن چرته الان خودشون دوس دارن فایلای شمارو گوش کنن ، و خواهرم داره قران رو میخونه همونجوری که شما میگین …
برام عجیب بود ولی وقتی فکرکردم گفتم وقتی تو این پونزده رو ز تغییرات منو دیدن که چقدرآروم تر شدم و چقدر همه چی خوب پیش میره برام اونام باورکردن
و به این حرفتون رسیدم اگه میخواین به دیگران کمک کنین خودتون موفق بشین و الگو بشین…
استاد خلاصه اش کنم
ما عمل کردیم به اینکه قرض نکنیم دیگه و سعی کنیم قرضامونو بدیم و خدا بهمون گفت که چیکار کنیم قدم به قدم
تو همین 5،6 روز اون چکای 400میلیونی رو از صاحبخونه گرفتیم تو یه شب عجیبه واقعا بدون هیچ بهره دادنی
خونه اجاره کردیم باهمون ویژگیایی که میخواستیم حتی بهترازاون
ایده ای بهمون گفته شده که قرضامونو تا قبل از عید میتونیم بدیم و خیالمون راحت بشه از بابت بدهی
استاد راستی اون فایل سفرنامه ام که آهنگ باید پارونزد واداد هم خیلی روم تاثیر گذاشت و باور اینکه خدا خودش همه کارو میکنه ما فقط باید عمل کنیم به هدایتارو لذت ببریم
این اتفاقا باعث شده مصمم تر بشم و باقدرت بیشتر ادامه بدم میخوام از دوازده قدم شو کنم به کار و با آرامش و بدون پارو توی این دریای بیکران برم و سیر کنم و لذت ببرم
استاد یه کلام پارومو شکستم انداختم تو آب
حالا دیگه کارا گردن خداس خودش میبرتم
خودش راهو باز کرده برام که بندگیشو کنم و اون خداییشو کنه
عاشقتم استاد عااااشقتممم
مریم جان شایسته شما هم برای من استادشدین
با عمل کردنتون به هدایتا و من فایلارو تصمیم گرفتم به ترتیب ببینم استاد سایت دسته بندیش و همه چیش بینظیره
استاد شما و مریم جان خیلییییی تغییر کردین خیلییییی هم ظاهری و هم درونی
استاد راستی رنگ آبی استقلالی خیلی بهتون میادتو یکی دوتا از فایلا پوشیدین بینظیرین
استاد نمیدونم چجوری توضیح دادم و تونستم بگم منظورمو یانه ولی
درکل میخوام بگم قانون جواب میده
خداجواب میده️
به نام الله .سلام دوست عزیز خیلی کامنت قشنگ و انگیزشی بود واسه من باور بفرمایید میخاستم بخوابم گفتم برم سر سایت استاد ینی هدایت شدم ب کامنت شما .خیلی درس توش بود واسه من واسه توکل کردن بهتر ب رب العالمین واسه حساب کردن فقط ب خوش واسه امید داشتن .خوشم اومد میگفتید هی هرچی میشد اتفاق ناجالب من بازم توکل کردم ب الله .خیلی خوبه آدم اینجوری الله رو ببینه .من کیف کردم و بهتون تبریک میگم خواهرم بخاطر توکل ب الله ومنم از شما درس بگیرم و توکلم بزارم رو الله هر زمان و هروقت .الله یارو یاورت
سپاسگذارم ازشما سام عزیز
خدا جدی جدی جواب میده
عجیبه ولی جواب میده
فقط رو خودش باید حساب کرد و ازش خواست
الان یک ماه از تصمیم جدیم گذشته و روزبه روز و لحظه به لحظه بزرگترمیشم و توکلم بهش بیشتر میشه چون مهم ترین درخواستم ازش همین بود
عجیب دلیل اتفاقای بد گذشته رو برام روشن میکنه و اینکه منو دورکرده از اتفاقای بدتر …
و فقط باید بهش گفت من نمیفهمم چجوری تو به من بگو تو به من بده همون حرفی که استاد میگه همیشه
و خدامیگه چشم بنده ی من
ادامه بده من هستم
درپناه رب مهربانی ها شادوسلامت و ثروتمند و سعادتمند دردنیا و آخرت باشین
سلام به استاد عشق ونور… من چن وقتی هس که با خودم کلنجار میرم که به یک آگاهی از قوانین جهان هستی برسم.. حالم یک جوری شده که نمیتونم واضح توضیح بدم. فضای قلبمو دارم خالی میکنم برای خدا، فقط دوست دارم باخودش حرف بزنم… من قبلا خیلی سرکش ولجباز. فقط حرف خودم باید میبود. فقط کارمن درست. خلاص چن وقتی هس که تو پیچ های مختلف دارم میگردم.. انگاری همینطور که میفرماید دارم به یک جاهای هدایت میشم. چن وقت فکر میکردم که دارم میمیرم که این حالت ها بهم دست میده. به همه چیز یک طور دیگه ایی نگاه میکردم.. تا اینکه با پیچ شما آشنا شدم.. وامشب که نیت کردم خدای من چکار کنم که حالم ی طوره دیگه ایی شده. کلیک کردم برنامه نشانه های الله یکتا برام اومد. انگاری قلبم بیشتر خالی شد برای جای دادن خدا.. خدایا سپاسگزار تو هستم. وهمچنین تشکر میکنم از استاد عزیزم جناب عباسمنش وخانم شایسته عزیز ودیگر عزیزان خداوند.
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
من دیشب برای اولین بار اون دکمه ی طلایی که من اسمشو گذاشتم فال رو زدم ،نیت کردم به نیت تعویض خونه یی که توش هستیم و زدم روی دکمه باورتون نمیشه چی برام اومد ،عکس خونه ی استاد یادم نیست قسمت چند بود و چی بود ولی همه ی داستان مال تعویض خونه بودم ،دوست داشتم گریه کنم از خوشحالی ،وااای خدای من عاشقتم ،من به چه خونه ای فکر میکردم و تو چه خونه ای برام در نظر گرفتی ،واای استاد از شما هم که دست خدا روی زمین هستید سپاسگزارم ،نمیدونم چی بگم ولی بازم میگم که شکر گزار رب العالمین هستم ،دوستون دارم ،فعلا خدانگهدار
سلام استاد نورم.من دیروز در تاریخ 10 بهمن 1401 به خانواده عظیم و نورانی شما پیوستم البته که مدت هاست در این مسیر هستم از جایی شروع شد که وارد فصل طوفانی زندگیم شدم و خیلی درسها از خداوند گرفتم و خودش هدایتم کرد که درسهایی که عملی تجربه کردم را بنویسم من هم نوشتم و تبدیل به دوتا کتاب شدند.طی طوفان با خدا معامله کردم و به من وعده ای داد که در مسیرش هدایت های زیادی دریافت کردم یکی از آن ها ایه (و من اوفی بعهده من الله) بود و من امروز وارد صفحه من را به نشانه ام هدایت کن شدم نیتم در مورد همون وعده بود و چقدر دقیق هدایت شدم به صفحه ما خالق شرایط و زندگی خود هستیم، که آخر متنش دقیقا ترجمه همین ایه نوشته شده بود (چه کسی با وفاتر به عهدش از خداست)که خداوند پارسال این ایه را به من گفت. و اینکه استمرار ایمان در عمل کلیدم بود که در اول صفحه آمده، چون توی طوفان خدا به من خیلی واضح و هیجان انگیز تر از الهامات قبلی گفت (فقط ازت ایمان میخوام) چون بهای سنگین برای دریافت وعده را قبلا پرداخت کرده ام و قربانی بزرگی داده ام که فقط خودش میدونه… با صحبت های شما این الهام رو دریافت کردم که باید همچنان با حال خوب و ایمان مداوم ادامه بدم و بتوانم با غرش شیطان سست نشوم که این اواخر شیطان دِلِر به دست سراغم میاد و قشنگ سوراخم میکنه اما پیام شما از طرف خداوند بود که گفت باید شیطان را پس بزنم و اجازه ندم حالمو حتی اندکی بد بکنه تا خدا هم قلاب رو بالا بکشه. من باید ذهنمو کنترل کنم تا مانعی برای معجزه خدا نباشم. و فقط میتونم بگم خداروشکر خداوند خیرتون بده در دو جهان
استاد جان
جان جانان
ای خدای بزرگ
چطور اینهمه سال ندیده بودمت ، ای رب العالمین
ساعت 5 صبح موقع شنیدن اذان صبح تصمیم گرفتم با پولی که امروز به حسابم اومده بود یکی از دوره ها رو بخرم و برای اولین بار نشستم با تمام وجودم از پروردگارم خواستم که نشانه واضح به من بده که چه دوره ای رو تهیه کنم که این آرامش الهی م تقویت بشه ، من بارها از کلید “من را به نشانه ام هدایت کن ” استفاده کرده ام و هر سری من رو به یکی از فایل های متفاوت میبرد ولی اینبار برای اولین باره که با تمام وجودم درخواست کردم و وقتی کلید رو زدم یک راست من رو هدایت کرد به محصول قانون آفرینش و همونجا اشک از چشام جاری شد که خدایا چقدر نشانه هات واضحه وقتی که درخواست ما واضح باشه و همون لحظه با خودم گفتم دوره رو تهیه میکنم چون بخش بخش هستش و بعدا یه مقدار دیگه پول جور میکنم تا بابت شهریه م بدم و وقتی وارد صفحه پرداخت شدم به محض زدن دریافت رمز اینترنتی پیامک اومد و وقتی پیامک رو باز کردم دیدم پیامک واریزی دقیقا همون لحظه واسم اومده که از یک جای دیگه بوده بابت یه کاری که قبلا انجام داده بودم ، اخه واریزی ساعت 5 صبح
همون لحظه پیامک رمز پویا اومد و با چشانی پر از اشک و شوق و حال خوب برای اولین بار دز زندگیم دوره رو تهیه کردم و نه تنها موجودی حسابم کم نشد بلکه زیادتر هم شد.
استاد جان نمیدونی چقدر حال خوبی دارم و چقدر سپاسگذار خداوندم که شما را هادیِ ما قرار داد و ما توسط شما به خداوند متصل شدیم و دستان شما رو از راه دور میبوسم.
دوستت دارم استاد عزیزم
دوستت دارم پروردگار مهربانم
رضا عزیز،
واقعا داستان هدایت حیرت انگیزی بود، سپاسگزارم که با ما به اشتراک گذاشتی، واقعا از استاد عزیز به خاطر ایجاد چنین صفحه ای و چنین فضای تعاملی بینهایت سپاسگزارم.
داستان نشانهی هدایت شما، انقدر زیبا و اعجابانگیز بود، که حتی پرده دل من را هم لرزوند، که چقدر قوانین کیهان و خدای سبحان دقیق و بینقص، امور رو بر اساس خواسته و ایمان ما تنظیم میکنه.
هزاران الله اکبر از چنین پرودگاری بزرگ و بیهمتا.
*
امیدوارم رضا جان همیشه شاد و سلامت و موفق باشی.
قطعا دوره قانون آفرینش، تجربه ای شیرین برای شما خواهد داشت، به ویژه اینکه: “خود قانون آفرینش، شما رو هدایت کرد تا قانون آفرینش رو تهیه کنی!!”
سلام به شما سعید عزیز
خیلی سپاسگذارم از پیام زیبای شما و همین الان که مجدد پیام خودم و پیام شما خوندم و اون لحظه بهم یادآوری شد دوباره چشمانم پر از اشک شد که چقدر این پروردگار بزرگه و چقدر این سایت الهی و پاکه که اینجوری نشانه های خداوند رو میتونه به ما نشان بده.
آرزوی بهترین ها واسه شما سعید عزیز
سلام استاد عزیزم .مهناز واای اصلا باورم نمیشه دو سه روز بود که میرفتم داخل نشانه ی من که ببینم چه نشانه ای بهم نشون میده اما چیزی نمیآورد
درکل چون تازه ثبت نام کرده بودم داخل پیج خیلی کارکردن باهاش نمیدونستم.
خلاصه امروز دیدم داخل اینستا پستی گذاشتید و درموردش توضیح دادید به وجد اومدم و باورم نمیشد من بدون اینکه مستقیم سوالم بپرسم از شما به جوابم رسیدم خوشحالم .
همیشه فکرمیکنم فرکانسی خیلی بالاست و به چیزهای کوچیکی که فکرمیکنم بهش میرسم ولی خیلی خیلی کاردار تا من کامل بشم و فکرم درست کنم