آدمهای زیادی فکر می کنند شرایطی مثل، شهر و کشوری که در آن به دنیا آمده اند، خانواده ای که در آن زندگی می کنند و … به عنوان جبر زندگی بر آنها تحمیل شده و موجب شده زندگی آنها بسیار متفاوت از شرایط آدم های موفق و خوشبختی که می شناسند، باشد.
اما وقتی زندگی افراد موفق زیادی را بررسی می کنیم، متوجه می شویم که که اکثر آن افراد از شرایط سخت و طاقت فرسا به این موفقیت ها رسیده اند. یعنی شرایط سخت که خیلی ها آن را به عنوان جبر زندگی پذیرفته اند و تسلیم آن شده اند، برای آن افراد نه تنها مانع نبوده، بلکه فرصتی شگفت انگیز برای شناختن خواسته هاشان و انگیزه ای برای تحقق زندگی دلخواه شان شده است.
اینها اسناد و مدارکی است که ثابت می کند ما خالق زندگی خودمان هستیم زیرا خداوند سیستمی بی نهایت عادلانه بر جهان مقرر نموده تا هر فردی بتواند طراح دنیای خودش باشد. شما می توانی با ساختن باورهای قدرتمند کننده، فارغ از اینکه در چه شهر، کشور و محله ای به دنیا آمده ای، در چه خانواده ای بزرگ شده ای، چقدر تحصیلات داری یا چه موانعی ممکن است سد راهت بشود، زندگی دلخواه خود را خلق نمایی.
تمام تمرکز من در دوره کشف قوانین زندگی، بر درک و شناخت قوانینی است که کنترل 100% زندگی مان را در دست خودمان قرار می دهد.
این قوانین به شما جرأت و جسارت استفاده از تضادهای زندگی ات در جهت رشد و شکوفایی را می آموزد. زیرا به این درک می رسی که شرایط و تضادهای کنونی، حاصل باورها و فرکانس های قبلی ات است. به همین دلیل تلاش می کنی با ایجاد باورهای قدرتمند کننده تر و آگاهانه شرایط دلخواهت را خلق نمایی. به همین دلیل این شرایط سخت نه تنها تو را اذیت نمی کند، بلکه ایمان بیشتری می بخشد که تو خالق شرایط خودت هستی.
هرچه درک عمیق تری از این قوانین میابی، رها تر و غیر وابسته تر به شرایط بیرون از خودت مثل اوضاع اقتصادی، قیمت دلار، رفتار اشخاص با شما و… رهاتر و غیر وابسته تر می شوی و بیشتر بر اتصال به نیروی برتر درونت و باورهایی که به کمک آموزه های این دوره می سازی، حساب باز می کنی.
وقتی قوانین زندگی را آموختم، درها برایم باز شد، موانع از پیش رویم برداشته شد و تمام ترس ها و نگرانی هایم از بین رفت زیرا تنها مانع، ناآگاهی من از قوانینی بود که زندگی ام را در دست خودم و باورهایم قرار داده است.
به همین دلیل زندگی من و هزاران نفری که از آموزش های من به صورت جدی استفاده کرده اند، شامل دو بخش است:
بخش قبل از شناخت و درک عمیق قوانین، و بخش پس از آن. تفاوت این دو بخش به اندازه تفاوت سلامتی با بیماری، ثروت با فقر، عشق با نفرت و آرامش با نگرانی است.
این اتفاق در دوره کشف قوانین زندگی برای شما نیز رخ می دهد.
وقتی طبق تمرین مقدمه این دوره، وضعیت کنونی زندگی ات را در تمام جنبه های می نویسی، 6 ماه پس از انجام تمرینات این دوره و جاری ساختن آموزش های این دوره در اعمال و رفتارت، متوجه تفاوت واضح میان شرایط جدید زندگی ات با شرایط کنونی ات خواهی شد. به نحوی که همراهی با آموزش ها و آگاهی های این دوره را نقطه عطف زندگی ات خواهی دانست.
“آگاهی های کشف قوانین زندگی”، ثروتی است که هیچ ثروتی با آن برابری نمی کند. زیرا آرامش و یقین حاصل از درک عمیق قوانین، ثروتی است که هیچ پایانی بر آن متصور نیست. زیرا این ایمان و یقین، هر مانعی را از مقابلت بر می دارد و شرایط زندگی ات را به گونه ای خلق می کند که به وضوح وعده خداوند که می گوید“ما جهان را مسخر شما نمودیم” را در جای جای زندگی ات مشاهده می کنی و به جایی می رسی که به قول خداوند “ان اقول کن فیکون” می شوی.
اطلاعات بیشتر درباره دوره کشف قوانین زندگی
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD0MB16 دقیقه
- فایل صوتی جبر یا اختیار؟0MB16 دقیقه
سلام خدمت دوستان و استاد عزیزم من هنوز دوره کشف قوانین را تهیه نکردم..اما با شما هستم و میخواستم الان یک تجربه ی فوق العاده از خودم درمورد توضیحات استاد در جلسه ی دوم دوره ی کشف قانون زندگی بگم که اصلا وقتی که توضیحات استاد رو خواندم در مورد مسائل مالی به خودم گفتم که آقا محمدرضا این خود خود شما هستید.من دقیقا 615 روز گذشته در سایت عضو شدم برای گرفتن بسته ی روانشناسی ثروت 1 البته قبلا هم در سایت بود م اما عضو نشده بودم.من از همان اول شروع کردم به کار کردن روی مسائل مالی و تستها را هم زدم و باور فراوانی من مهم ترین پاشنه ی آشیل من بود..خب من شروع کردم به کار کردن اما یک مسئله ای توی ذهنم بولد میشد که الان برو توی این کار کن بعدش بیا سراغ ثروت و اینقدر قدرتمند بود که من میدیدم که راست میگه..اگر بخواهم توضیح بدهم باید این یکسال و نیم را توضیح بدهم اما خلاصه اش میکنم.. من توی این یکسال و چند ماهی که گذشت(تا همین اواسط تیر ماه امسال)چهاریا پنج بار خواستم که روی ثروت1 کار بکنم اما هر بار یک اتفاقی می افتاد و یا یک مسئله ی دیگری توی ذهنم بزرگنمایی میشد که این فعلا مهم تر از ثروت است حالا فعلا برو این رو کار کن بعدش بیا و روی ثروت1 کار کن حتی من ثروت3 را هم تهیه کردم و دقیقا برای ثروت 3 هم همین اتفاق افتاد..تا همین اوایل تیر ماه بود که دیگه خیلی مستاصل شده بودم و شرایط سخت مالی داشت خیلی به من فشار می آورد و خیلی خیلی بد و وحشتناک شده بود داستان زندگی ام و دیگه تعهد دادم که من باید ثروتمند شوم و اینقدر این حس قوی بود که تمام وجودم را داغ میکرد و به حرکت وامیداشت..خلاصه دلم براتون بگه که من شروع کردم به کار کردن روی باور فراوانی(البته این راهم بگویم که در همین زمان من به لطف خداوند خیلی در جنبه های مختلف پیشرفتهای بسیار بسیار فاحشی داشتم مخصوصا در مورد عزت نفس و درک اصل قانون و این جهان هستی که خیلی خیلی خیلی کمکم کرد)بعد از گذشتن سه هفته و چند روز دوباره یک اتفاقی افتاد که من باید میرفتم سراغ یک مسئله ی دیگری و مجبور بودم که روانشناسی ثروت 1 را رها کنم… استاد نمیدونید چه حس و حالی داشتم اون موقع…دیگه داشتم می شکستم یعنی ناخوداگاه از گوشه چشمم اشک سرازیر میشد دیگه نمیدونستم که باید چیکار کنم اما به خودم گفتم که من باید پولدار و ثروتمند شوم و به لطف خداوند از اونجایی که من با تمام وجودم باور کردم که من هستم که خالق شرایط زندگی ام هستم بدون هیچ معطلی ای گفتم که پاشنه ی اشیل من فراوانی نیست این اتفاق داره مدام تکرار میشه که من یک مدت روی باورهای مالی ام کار میکنم و یکسری نتایج کوچک میگیرم اما تا نتایج میخواهند جون بیگرند همه چیز خراب میشود تازه اونجا فهمیدم که این اتفاقاتی که در این مدت افتاد بخاطر اون باور اشتباه من بود که اصلا نمیدونستم که چی هست(این را هم بگویم که اینکه گفتم که بخاطر باورم بود را حسم به من گفت که بخاطر باورت هست و…)و خودم را آروم کردم و با خدای خودم صحبت کردم و ازش خواستم که به من آرامش بدهد و مثل همیشه آرامشی عالی تمام وجودم را فرا گرفت و بعدش نشستم به فکر کردن که این چه باوری هست که داره اینطوری من رو عذاب میدهد و قلبم را اتش میزند هر چه قدر که فکر کردم نفهمیدم…دوباره حالم به شدت بد شد یک شک خیلی خیلی وحشتناکی افتاد توی دلم در مورد این مسیر و قوانین و استاد که سریع جمعش کردم و نشانه ها را برای خودم مرور کردم و حالم بهتر شد و..اینجا همان جایی است که من عاشقش هستم که حسم با یک لحن بسیار آرام و با لبخندی ملیح و خیلی مهربانانه(که تمام وجودم سرمست این لحن شده بود)گفت که خب چرا از من نمیپرسی تا بهت بگم که مشکلت کجاست؟(بخدا الان که دارم مینویسم نمیدونید که چه حالی دارم!!!!)بعد با خودم گفتم اااااااااااه راست میگه چرا از تو نپرسیدم تا حالا؟و خیلی حالم خوب شد و خیلی سبک شدم و پرسیدم از حسم که این چه باوری هست که من رو این همه مدت عقب انداخته و جلوی من رو گرفته است خود خود باور رو میخوام بدونم اون ریشه ی ریشه؟ و رهایش کردم و سپردم به خداوند و رفتم دوباره نشتسم پای کامپیوتر و میخواستم که تمرین دسته چک جادویی را انجام بدهم که اصلا نمیدونم چه طور شد که به سمت یک سایتی هدایت شدم که لوازم فوق فوق لاکچری میفروخت که اصلا خود من تعجب کردم که چرا این لوازم رو در اینترنت میفروشند! و در انجا من یک کفشی را دیدم که اسم ان کفش یک جور شبه توهین به خداوند بود و انجا این ذهن من چنان مقاومتی نشان داد که اصلا خودم باورم نمیشد که من در این باور مشکل داشته باشم( که میگفت که اره ببین پولدارها همشون همینطوری هستند بی خدا و خیلی یخ و سرد و بی مزه و بی دین وایمان و ادمهای عیاش و پول پرست و پست و رذل و بی حیا و بی عفت و خیلی ادمهای سنگ دل و بی رحم و خیلی خشک و که اصلا منکر خدا هستند که هیچی به خدا توهین هم میکنند…همینه دیگه این کاریه که پول با ادم میکنه ببین چه قدر پول کثیفه!!!! اگه پولدار بشی تو هم اینطوری میشی) و بعدش کلی خداوند را شکر کردم که من را هدایت کرد به سمت این سایت و فهمیدم که مشکلم کجاست با اینکه من در مورد این باور در تست روانشناسی ثروت 1 درصد های متوسط رو به بالایی داده بودم اما این باور اینقدر مخفی و نهان بود که متوجه نشده بودم بعد یک ایده اومد که برو تمام فایلهای استاد که در مورد ثروت و معنویت هست را جمع کن و ببین(این ایده درمورد تمام موضوعاتی که رویش کار میکنم داده میشود ومن در مورد هر موضوعی محصول خاص خودم را دارم).. خب رفتم اینکار رو کردم تا اینکه رسیدم به فایل (باوری که تغییرش درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود) تا انجایی که استاد فرمودند که(..ولی من به شما قول میدهم تا موقعی که این باور هست شما یک قدم میروید به بالا و دوقدم میاید پائین. یک قدم میروید به بالا و چهار قدم میاید پائین…)بعد یک زنگ توی ذهن من ایجاد شد که اینجاست..اما خیلی واضح نگفت که چی هست.. چند باری دیدم فایلها رو اما بعد از چند بار دیدن با خودم گفتم که ذهن من که با این حرفها مقاومتی نداره پس چرا اونجا اینطوری شد؟!!.. چه باوری هست که داره اذیت میکنه؟بعد داشتم قسمت سوم فایل در امد خود را چند برابر کنید را نگاه میکردم(فایل جدید استاد که در تلگرام هست) که در اواسط فایل یک آگاهی اومد که مگه خداوند نیست که داره جهان رو گسترش میده؟ مگه خود خداوند نیست که داره جهان رو به سمت پیشرفت بیشتر هدایت میکنه مگه پول نیست که باعث پیشرفت جهان میشه مگه پول نیست که باعث حرکت جهان به سمت پیشرفت و موفقیت بیشتر میشه مگه پول نیست که موتور حرکتی جهان و پیشرفت ان است؟ پس پول یعنی خدا..خدا یعنی پول..پول خداست..خدا پول است.استاد تا این جمله توی ذهن من اومد..واقعا نمیدونم چه طور توضیحش دهم!!!..چنان ترسی تمام وجود من رو فرا گرفت که انگار همین الان بود که از ترس سکته کنم و نفسم بند اومده بود و به سختی داشتم نفس میکشیدم..انگار که یک اژدها یک اهریمن یک دیو و هیولایی که بسیار بسیار بسیار بزرگ و وحشتناک و اتشین است در لایه های بسیار بسیار پائین ذهن من در زیر لجن و مرداب خوابیده بود که با این جمله و بااین اگاهی بیدار شد و یک نعره ای کشید که تمام وجودم رو فرا گرفت و اینقدر ترسیده بودم که داشتم به خودم میلرزیدم از ترس و جلوی چشمهایم را هم گرفته بودم از شدت ترس تا بحال در زندگی ام اینقدر نترسیده بودم.از طرفی هم بسیار خوشحال بودم که پاشنه اشیل زندگی ام را پیدا کردم و با اینکه میترسیدم اما مدام داشتم تکرارش میکردم و هر دفعه ترس بیشتر میشد و اینقدر عذابم میداد که تا نوک انگشتهای پایم هم رو اذیت میکرد انگار که این باورمخرب در تمام وجودم ریشه دوانده بود..اینقدر احساس بد و احساس دور شدن از خداوند میکردم وقتی که داشتم این باور رو تکرار میکردم که حد نداشت..یعنی تمام اون باور های مخربی که در مورد پول میتوانست وجود داشته باشد در ذهن من و از جلوی چشمانم میگذشت که تعدادش خیلی زیاده و وقتی که میخواستم صدایم را در ریکوردر ضبط کنم نمیتوانستم این کار را بکنم اصلا دستم روی کلید ضبط صدا نمیرفت..صدایم در نمی آمد ذهنم میگفت که اگر اینکار روبکنی دور شدنت از خدا و گمراه شدنت حتمیه اصلا شک نکن.با هر سختی و مشقتی که بود صدایم را ضبط کردم و شروع کردم به گوش دادنش ولی هنوز ان ترس وجود داشت و با وجود ترس داشتم حرکت میکردم و در همان شب حسم به من گفت که اگر این باور را تغییر بدهی تمام اتفاقات زندگی ات به طور کامل تغییر خواهند کرد و تمام ادمهای زندگی ات عوض میشوند ودیدم که راست میگه من در تمام زندگی ام تا به الان تنها و تنها و تنها باوری که هیچ نشانه ی مخالفی با این ان ندیده بودم همین باور است حالا یا اگاهانه یا نااگاهانه و الان هیچ گونه تصوری از اینده ندارم و اصلا نمیدونم که قرار است چه اتفاقی بیافتد بعد از این تغییر باور انگار که روبرویم یک پیچ قرار دارد که اصلا نمیدانم که بعد از این پیچ چه اتفاقی قرار است بیافتد و با چه مناظری روبرو شوم و انگار که یک صخره ی بسیار بزرگ و سیاه سنگی در روبرویم قرار دارد که از ازل تا ابد کشیده شده است و اصلا نمیدانم که قرار است چه اتفاقی بیافتد بعد از این صخره .این باور باوری است که اگر زنده زنده پوستم را بکنید من باز هم قبول نخواهم کرد که پول یعنی خدا و خدا یعنی پول و الان هم که حدود یک ماه و چند روزی که از ان شب میگذرد هنوز مقاومت داره ذهنم(استاد راست میگفتید که این باور خییییلی عمیقه خییییلی ریشه داره) وترسهایم هم دارند خودشون رو نشان میدهند که من هم با بی رحمی هر چه تمام تر با قدرت بی نهایت خداوند به انها حمله میکنم و از هر ترسی که میگذرم انگار که وارد یک دنیای جدیدی میشوم (و انگار که خود خداوند بود که وارد ان ترسها شد من نبودم این رو دارم جدی میگم یعنی اون حضوری که من از خودم احساس میکنم قبل و بعد از ان ترس هست اما در حین ان ترس نیست انگار که واقعا یکی دیگه بود )..وحس و حالم فرق کرده و بهتر شده و انگار که هوا خنک و مطلوبه و حالم هم سبک و عالیه و ایمانم به فراوانی خداوند خیلی بیشتر شده و نگرانی هایم از اینده بسیار بسیار کمتر شده و تقریبا خیالم از اینده راحته و اطرافم هم داره تغییر میکنه و این خیلی خیلی واضح است و ایمانم نسبت به قوانین خیلی خیلی بیشتر شده و درکم و اگاهی هایی که به داده میشود در مورد قوانین و این جهان هستی خیلی خیلی عجیب و شگفت انگیز هستند و یک پیشنهاد کاری به من شده که تقریبا کار فیزیکی اش صفر است اما در امدش برای منی که تا بحال در امددی نداشته ام بسیار بسیار عالی است و کار طوری است که هر پولی که وارد حسابم شود من فقط میتوانم بگویم که این رو خدا به من داد یعنی هیچ واسطه ای نیست و اون مشتری ها رو فقط خداوند بود که میتوانست به این سمت هدایت بکنه و هیچکس دیگری نمیتونه این کار رو برای من بکنه و این خیلی عالیه خیلی بی نظیره.
امیدوارم که لذت برده باشید و برایتان مفید واقع شده باشد.
هر کجا هستید شاد و ثروتمند وسعادتمند در دنیا و اخرت باشید.خیلی دوستتون دارم خیلی زیاد.
سلام خدمت داداش و دوست و یار عزیز و دوست داشتنی و عشق خودم آقا کاظم گل.
باورتون نمیشه خیلی خیلی خوشحال شدم از موفقیتهاتون و یک نشانه بود برای من در مورد مسائلمالی چون چند وقتی هست که دارم روی مسائل مالی کار میکنم و خیلی خیلی نشانه ها و نتایج عالی گرفتم واین هم آخرین انها تا به الان بوده ..واقعا براتون ثروت بیشتر و روز افزون از خداوند میخواهم واقعا دمتون گرم.
خیلی دوستتون دارم داداش عزیزم امیدوارم که موفق و سربلند باشید هم شما و هم همسر و دوست ویار عزیزتون سیده غزل خانم دوست داشتنی.??????????