جبر یا اختیار؟ - صفحه 5

ستاد دیگه وقتی فایلاتونو گوش میدم یه درک دیگه ای دارم از قانون

از اول فروردین 95 که با شما آشنا شدم روی خودم کار کردم . اما این 2 سال انگار بازی بازی بود . همینجوری که بازی میکردم کلی هم نتیجه گرفتما . از جذب همسر رویایی تا راه اندازی کسب و کار و تغییرات درونی و معنویت و …..

اما از 15 شهریور درک من از قانون یه جور دیگه شد . انگار تازه 2 زاریم افتاد که چجوری باید توجهو بزارم روی خواسته هام . انگار اون 2 سال تکاملی بود که باید طی میشد.

از 15 شهریور که با یقین کامل و 100 وجودم هر روز تمام تمرکزم روی خواسته هامه و مدام خواسته های جدیدی در من شکل میگیره اتفاقات تغییر کرد .

ظهر 15 شهریور خواب بودم . خواب دیدم که در کنار یکی از علمای بزرگ ایرانی که فوت کرده هستم . یادم نیست کی بودن . اما رفتم تو بقلش و شروع کردم به گریه کردن . منو بقل کرد و تو گوشم گفت :

” تذکر بسم ربهی اوعطنی ” …. من با چشمای گریان بهش نگاه کردم و گفتم چیز دیگه ای هم هست بخواین بهم بگید ؟ انگار که تو خواب میدونستم که خدا میخواد یه چیزی بهم بگم . اما خواب تموم شد و از خواب پاشدم . سریع این جملرو نوشتم و رفتم توی گوگل سرچ کردم . اما نه آیه ای با این عبارت وجود داشت نه حدیثی ! رفتم به مادرم که دکترای زبان و ادبیات عرب داره گفتم این جمله معنیش چیه ؟

گفت یعنی : به یاد بیار به نام پرورگار من کسی که عطا کرد همه چیز را …

شاخ درآورده بودم از تعجب و احساس عرفانی که داشتم . گفتم این یه نشونست و نوشتمش .. اما اون موقع نفهمیدم که چه اتفاقی قراره بیافته و قراره من چیرو به یاد بیارم !!

دو سه روز بعدش در حال خوندن کتاب ” قانون جذب و رفاه سلامتی ” بودم که ناگهان احساسی تمام وجودم رو گرفت . انگار یهوووو اون چیزی که باید واقعا یادم میومد و درکش میکردم تو وجودم شعله ور شدم . من تازه فهمیدم یعنی چی باید مثل وحی منزل قانون رو بپذیری و 100% یقین داشته باشی که تویی که با تمرکز و توجه و باورت خلق میکنی . نه 99% ، باید 100% یقین داشته باشی و من تو اون لحظه به یقین 100% رسیدم . بعد 2 سال و 6 ماه کار کردن روی خودم انگار تازه معنیه قانونو درست فهمیدم . انگار قبلا فقط قانون رو میدونستم و به خودم اجازه میدادم بعضی اوقات هم به روال و عادات گذشته زندگی کنم . اما الان همه چی فرق داشت !

از اون روز همه چی عوض شد . من هر روز با تعهدی که به خودم میدم تماااااااااااام توجهم روی خواسته هامه . شادم ، خوشحالم ، خودمو به راحتی توی خواسته هام میبینم و خواسته هامو محقق شده . تمام کارم طی روز شده فکر کردن به خواسته هام . توی هر لوکیشن و موقعیتی که هستم خودمو در چیزی که از اون لوکیشین یا موقعیت میخوام میبینم و احساس شورو نشاط میکنم و مطمئنم به وجود میاد. عمراااااااا به خودم اجازه نمیدم حتی 1% به ناخواسته هام فکر کنم و شک داشته باشم . ساختن باورها انقدر راحت شده که بعضی اوقات احساس میکنم تمام ذهنم مثبته و فکر میکنم الانه که از شدت هیجان منفجر بشم . بعضی اوقات میگم از اینم میشه بیشتر به این خواسته توجه کنم که بیشتر قدرت بگیره و زودتر بوجود بیاد ؟!!! خلاصه که تازه فهمیدم شما چجوری از قانون استفاده میکنی چون الان تا 100 وجود حرفاتونو میفهمم

از 15 شهریور 97 تا امروز این اتفاقات برای من افتاده :

در طی 15 روز :

1. از مدار 670 هزار تومن به مدار 1200 رفتم. و کاملا این رو حس کردم

2. قبلا منو خانمم برای مجله راز مقاله رایگان مینوشتیم و گفتیم دیگه رایگان نمینویسیم و گفتن هر مقاله ای که نوشتین و مینوسین 70 هزار تومن میدیم بهتون چون مقاله هاتون خیلی خوبه.

3. یک هدیه 600 هزار تومنی گرفتم

4. امروز یه جایی 28000 تومن ازم یه جایی پول نگرفت و کارمو مجانی انجام داد

5. فروش اپلیکیشنم از میانگین 150 هزار تومن در ماه های قبل به 230 هزار تومن رسید

من اینجا و توی این کامنت مینویسم که خـــــیلی زود یعنی شاید یکی دو ماه دیگه میرم روی مدار 2 ملیون و میام مینویسم که این اتفاق افتاده. که ثابت کنم الان درکش کردم قانونو و چقدر ایمان دارم که خودم خالق زندگیمم. آره 2 ملیون پولی نیست . اما بعد 2 ملیون 4 ملیونه بعدش 6 ملیون بعدش 10 و ……

و جذابیتش سرعته تصاعدشه.

عاشقتم استاد