آزمون شناسایی ترمزهای مخفی ذهن

قبل از شروع آزمون «شناسایی ترمزهای مخفی ذهن»، متن زیر را با دقت مطالعه کنید.
این آزمون برای کمک به شما طراحی شده تا بتوانی ارزیابی ای نسبتاً شفاف از باورهای موجود در ذهن خود داشته باشی. در این آزمون شما به 34 سوال پاسخ می‌دهی. سپس – در پایان – با توجه به پاسخ‌های شما، این آزمون ارزیابی می‌کند که به طور کلی، باورهای ناخودآگاه شما، تا چه حد قدرتمندکننده یا محدودکننده است؛
آیا این باورها در حال مشکل‌تراشی و ناهموار کردن مسیر زندگی شماست یا در حال روان‌تر کردن چرخ زندگی‌تان؟
باورهای غالب شما، تا چه حد با خواسته‌های واقعی‌ات هماهنگ است؟
چه تغییراتی در باورهای شما، می‌تواند هماهنگی‌ای ایجاد کند که “بیشترین تأثیر سازنده” را بر شرایط زندگی شما داشته باشد؟
و مهم‌تر از همه، اولین قدم برای ایجاد این هماهنگی در باورهایت، از چه نقطه‌ای باید برداشته شود.
بنابر این‌، به منظور هدایت شدن به ارزیابی صحیح، لازم است آزمون را طبق دستورالعمل زیر انجام دهید:

دستورالعمل:
یک مکان خلوت و آرام برای خود فراهم کن و با فراغ بال به سوالات آزمون فکر کن، تعمق کن و برای هر سوال، پاسخی را انتخاب کن که: به بهترین نحو، عقاید، افکار، احساسات و رفتارهای فعلی شما را منعکس می‌کند.
یادت باشد که: تفاوت است بین اطلاعاتی که می‌دانی و آنچه واقعا باور داری. لذا این تفاوت را در انتخاب پاسخ‌ها لحاظ کن.
سعی کن با خودت صادق باشی. هیچ پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد بلکه هدف خودآگاهی است. این خودآگاهی می‌تواند اولین گام تعیین‌کننده برای ایجاد تغییرات سازنده در زندگی شما باشد.
پیشنهاد ما این است که این آزمون را در حالت ذهنی خنثی انجام دهی تا خودت را دقیق‌تر بشناسی.

512 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا جودی» در این صفحه: 1
  1. -
    زهرا جودی گفته:
    مدت عضویت: 2738 روز

    با درود و احترام به گروه تحقیقاتی عباسمنش

    فکر کنم نتیجه‌ی ارزیابی این آزمون تا حدود زیادی به واقعیت زندگی‌ام نزدیک است.

    من اهداف واضحی دارم و برای رسیدن به آنها تلاش می‌کنم. ولی طولانی شدن مسیر رسیدن به آنها مرا دلسرد کرده است. از آنجایی که به طور مکرر از محیط اطراف با آنهایی که در حوزه‌ی کاری‌ام به درآمد رسیده‌اند مقایسه می‌شوم؛ برای خودم هم این سوال مطرح شده‌ است که با وجود خوب بودن محتواهای آموزشی‌ام چرا من هنوز به درآمد نرسیده‌ام؟! در ریشه‌یابی این مشکل متوجه شدم؛ به حدی تعهد به خانواده و بچه ها برایم پر رنگ است که کار و حرفه‌ام را در مرتبه‌ی دوم قرار داده‌ام. نرسیدن به اهدافم در زمانی که برای خودم معین کرد‌ه‌ام بی نهایت آزارم می‌دهد و از طرفی هم می‌بینم که هرگز مسئولیت‌های مادری و همسر بودن را (بخصوص با انتظارات بسیار زیادی که از من دارند) در مرتبه‌ی بعد از کارم قرار نداده‌ام. این بزرگترین تضاد زندگی من است و بسیار اذیتم می‌کند و هنوز هم نتوانسته‌ام تعادل لازم را برقرار کنم. یعنی؛ رسیدن به خواسته‌هایم بسیار برایم اهمیت دارند ولی در عمل تا کنون نتوانسته‌ام این رسیدن را در اولویت کارهایم بگذارم و بیشتر انرژی‌ام را صرف خانواده‌ام می‌کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: