مقدمه دوره کشف قوانین زندگی

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

ما در جهانی زندگی می کنیم که قوانینی دقیق و ثابت بر آن حکم فرماست. قوانینی مثل چسبندگی مولکولی، نیروی گرانش، نیرو، اصطکاک و … که موجب شده جهان ما با این نظم و انضباط مسیر تکاملی اش را ادامه دهد.

در چنین جهان قانونمندی، محال است اتفاقات زندگی ما شامل هیچ قانونی نباشد و به صورت شانسی یا اتفاقی رخ دهد. قطعاً قوانینی بر جهان حاکم است که به ما امکان کنترل شرایط زندگی مان و خلق شرایط دلخواه مان را می دهد.

همانگونه که کشف و شناخت قوانینی مثل ایرودینامیک به مهندسان هوافضا کمک کرده تا هر بار هواپیما ها و سفینه های پیشرفته تری بسازند و به مهندسان سازه کمک کرده تا ساختمان های عظیم تر با امکانات پیشرفته ای همچون تأمین برق مورد نیازشان را بسازند و به مهندسان مکانیک کمک کرده تا هر بار ماشین های با کیفیت تر همراه با امکانات بیشتری بسازند و شکل راحت تری از زندگی را به بشریت هدیه دهند و …، پس قطعاً قوانینی نیز بر زندگی ما حکم فرماست که کشف و درک آن قوانین به ما این امکان را می دهد تا کنترل زندگی مان دست خودمان باشد. تا تابع شرایط نباشیم و بتوانیم زندگی مان را به گونه ای که می خواهیم خلق نماییم.

شالوده تمام آموزش های “دوره کشف قوانین زندگی”، درک قوانینی است که به ما کمک می کند تا مثل آن معمار و مهندس که سازه دلخواهش را طراحی و رویایش را به کمک شناخت آن قوانین به واقعیت تبدیل نموده، رویاهامان را محقق نماییم و شرایط زندگی خود را به شکلی که می خواهیم، خلق نماییم.

این تمام آن چیزی است که همیشه به دنبال درک و استفاده از آن بوده ام و هر بار به خاطر درک بهتر و عمیق تر قوانین، زندگی ام را راحت تر و با کیفیت تر خلق می کنم.

خیلی از دوستان بارها درباره برنامه ریزی های روزانه زندگی ام یا نحوه عمل به قوانین یا شیوه شخصی ام درباره انجام تمرینات لازم برای ساختن یک باور  پرسیده اند.

مدتها بود که تصمیم داشتم یک بار دیگر به کمک تحقیقات و یافته های این چند ساله اخیر درباره قوانین زندگی و نیز باورهایی که تا کنون ساخته ام، مروری جامع بر قوانینی داشته باشم که زندگی ام را در کمتر از 10 سال از شرایط سخت زندگی در یک اتاق سیمانی به استقلال کامل مالی رسانید به گونه ای که حتی من و فرزندانم می توانیم تا پایان عمر بدون نیاز به کار کردن، در شرایطی عالی زندگی کنیم.

قوانینی که اختیار زندگی ام را در دست خودم قرار داده و موجب شده، تابع شرایطی مثل افزایش یا کاهش دلار، تغییر سیاست های یک کشور، قطع یک رابطه و هر عاملی بیرونی دیگر نباشم. قوانینی که به من این یقین و آرامش را بخشیده که حتی اگر تمام این دست آوردها از بین برود، باز هم جای نگرانی نیست و دوباره به کمک همین قوانین می شود حتی یک زندگی زیباتر را خلق نمود.

بنابراین، تصمیم گرفتم همراه با شما، جلوی دوربین، مرور این مسیر را در قالب دوره کشف قوانین زندگی، ارائه دهم.

این دوره پاسخی جامع و مستند درباره شیوه شخصی من برای درک قوانین زندگی و نحوه تبدیل این ادراک، به عمل و سپس ساختن باورهاست.

این دوره شامل تمریناتی است که به کمک آنها باورهای هماهنگ با اهدافم را می سازم و مهم تر از همه شامل مرور آگاهی هایی است که به من کمک می کند تا در این مسیر بمانم و هر بار به درک کاملتری برسم و باورهای قدرتمند کننده تری بسازم که موجب تجربه زندگی بهتری می گردد.

پروسه تغییر ملموس شرایط زندگی من از زمان آشنایی با قوانین و سپس درک قوانین و سپس اجرای آنها در عمل و تبدیل آنها به باور و سپس ظهور نتایج آن باورها در زندگی ام، 10 سال زمان برد.

نکته مهم: هر کلمه “سپس” در جمله بالا شامل یک پروسه زمانی و تلاش های شدید ذهنی است.

اما خبر خوب این است که قرار نیست برای شما هم این پروسه اینقدر طولانی باشد از طرفی قرار هم نیست یک شبه زندگی شما تغییر کند.

برای شما کار بسیار راحت تر است زیرا نیازی به سعی و خطا نداری.

اگر فقط 6 ماه شیوه قبلی خودت را که نتیجه اش نیز کاملاً مشخص است کنار بگذاری و با ایمان، باور و یقین 100%، آنچه در این دوره از قوانین می شنوی را مثل وحی منزل بپذیری، خصوصاً در ابتدای مسیر به اجرای تمرینات این دوره و عمل بر اساس آموزه های این دوره متعهد شوی، به شما قول می دهم در همان هفته اول به خوبی شواهد این قوانین را درک می کنی و در میابی که تمام اتفاقات زندگی ات توسط کانون توجه و فرکانس های خودت خلق می شود. آنگاه به نقطه ای می رسی که هرگز نمی توانی به شیوه قبلی ات باز گردی.

اما مانع مهمی که افراد زیادی را در ابتدای کار از این مسیر گمراه می کند این است که، افراد در شروع کار تعهد و شور و اشتیاق فراوانی برای درک قوانین و عمل به آنها به خرج می دهند و سپس رفته رفته نتایج وارد زندگی شان می شود و با عمل به قوانین، به خواسته های زیادی می رسند، اما از آنجا که همزمان با رسیدن به خواسته ها و رشد باورها، خواسته ها نیز دوباره رشد می کند، یعنی دوباره درآمد بیشتر یا خانه و ماشین بهتری می خواهند و …، لذا  دست آوردهای قبلی، برایشان بدیهی شده و نمی توانند به یاد بیاورند که در طی این مدت کوتاه که برای درک و اجرای قوانین تلاش کرده اند، چقدر پیشرفت داشته اند.

بنابراین، حالا که اینجا هستی تا به کمک درک قوانین، کنترل زندگی ات را در دست بگیری و شرایط دلخواهت را خلق نمایی قدم اول و تمرین اول این است:

یک دفترچه آماده کن و شرایط کنونی ات را در تمام جنبه ها شرح بده.

درباره شرایط مالی، میزان پس اندازهایی که داری، میزان درآمدت، میزان بدهی ها و … را شرح بده.

درباره وضعیت روابط: روابط ات با خانواده، دوستان، فرد مورد علاقه ات، کارفرما و … در چه سطح است و تا چه حد از آن رضایت داری.

درباره وضعیت سلامتی: از نظر سلامتی در چه شرایطی هستی، هر چند وقت یک بار مریض می شوی و …

درباره وضعیت معنوی: فارغ از هر دین و مذهبی، چقدر حضور خداوند را در قالب الهامات و هدایت های او در موقعیت های مختلف احساس می کنی، چقدر آرامش داری و…

سپس به هر وضعیت از 0 تا 20 نمره لازم را اختصاص بده و به صورت مفصل دلایلی را توضیح بده که موجب شده در حال حاضر در چنین وضعیتی قرار گرفته باشی.

این تمرین را هر 6 ماه یک بار انجام بده و نوشته هایت را مرور کن تا قدرت هماهنگی با قوانین را به خودت یادآور شوی.

اطلاعات بیشتر درباره دوره کشف قوانین زندگی

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    0MB
    72 دقیقه
  • فایل صوتی مقدمه دوره کشف قوانین زندگی
    0MB
    72 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمدرضا احمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3087 روز

    سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم.. استاد من توی همون پنج دقیقه ی اول نشانه رو دیدم و اصلا چندین لحظه توی شوک بودم و دهنم به طور ناخود آگاه قشنگ بازمونده بود چشمهایم هم گرد شده بود و خشکم زده بود از این نظم و هماهنگی بی نظیر خداوند.میگویم چرا..

    دو یا سه هفته پیش بود که آگاهی ای به من داده شد که تا الان بزرگترین و عمیق ترین و عجیب ترین آگاهی ای بود (از لحاظ احساسی که تجربه اش کردم)که دریافتش کرده بودم و در این مدت یک هفته ی گذشته جوری هدایت شدم که الان در قسمت نظرات این فایل شما این مطالب را بگذارم( خیلی توضیحش طولانی است که چی شد و چه اتفاقاتی افتاد که من این مطالب رو نوشتم) و وقتی که فهمیدم که فایل جدیدی گذاشتید و وقتی که آمدم و توضیحاتتون رو خواندم حسم گفت که جاش همینجاست و وقتی که حرفهایتان را هم شنیدم درهمان اوایل فایل بود که همان اتفاقی که در بالا گفتم افتاد.

    متن پائین همان مطالبی است که گفتم.

    خدا میدونه من خودم چند بار تا بحال این متن رو خوندم قبلا از اینکه بگذارمش روی سایت اینقدر که خودم با این متن کیف میکنم و حال میکنم و سیر نمیشوم از خواندنش.

    امیدوارم که لذت ببرید.

    سلام خدمت استاد و تمام کسانی که همکار استاد هستند که همگی خواهر و برادر عزیزما هستید و تمام خواهران و برادران عزیزی که در این مسیر با همدیگر و در کنار همدیگر به رهبری و سرپرستی خداوند یکتا با عشقی خالص و بینهایت و بی قید و شرط و با کلی بزن و برقص و شادی و پایکوبی قدم برنمیداریم..بلکه روی شانه های خداوند نشسته ایم و قدمها رو یکی دیگه برمیداره و ما رو هم با خودش میبره به سمت بینهایت شدن و به بینهایت رسیدن و اینقدر این شانها عریض و پهن هستند که جا برای همه هست و تازه کلی جا هم اضافه هست.

    من امروز میخواهم یک سری حرفها رو به شما بزنم که واقعا نمیدونم اسمش را باید چه چیز گذاشت..آگاهی..علم..عشق..نمیدونم نمیدونم چه چیزی باید گفت به این حرفها و چه اسمی دارند.

    فقط امیدوارم که هر چه قدر که لازم است وقت و انرژی بگذارید برای خواندن این مطالب حتی اگر چندین روز زمان ببرد تا بتوانید درکش کنید من که هنوز بعد از گذشت چند هفته از این الهامات و آگاهی هایی که دریافت کرده ام هنوز نتوانسته ام به طور کامل درکش بکنم..البته تاکید میکنم که این مطالب بسیار بسیار راحت هستند و نیاز به هیچ فلسفه و منطقی ندارند و به سادگی توسط شما و من و هر کسی که این مطالب را میخواند تایید میشود و قلب روشن خواهد شد و این ویژگی بارز و مشخص حقیقت است. باورتان نمیشود الان که دارم این مطالب را تایپ میکنم نمیدانم چه حسی دارم هم خوشحالم هم نیستم هم احساس سبکی میکنم و هم احساس سنگینی همه چیز را دارم با همدیگر احساس میکنم احساس میکنم که در کل جهان هستم و حضور دارم و..واقعا به هیچ وجه نمیتوانم احساسم را بیان کنم تمام سعی ام را دارم میکنم اما نمیشود..در قالب کلمات که به هیچ عنوان..اگر به صورت رو در رو همدیگر را میدیدیم باز هم نمیتوانستم احساسم را بیان کنم..احساس میکنم که تمام جهان هستی در سینه من جا شده است احساس میکنم که من بوده ام و هستم و خواهم بود و…فقط میتوانم و میخواهم که چشمانم را ببندم و در آرامش و سکوت و خلوت احساسش کنم و درکش کنم.

    من امیدوارم که بعد از خواندن این مطالب گوهربار متوجه شوید که همه چیز فقط و فقط یک چیز است و متوجه شوید که فیزیک و شیمی و ریاضیات و هنر و خداشناسی و علوم موفقیتی و علم پزشکی و علم جغرافیا و توحید ناب حضرت ابراهیم عزیز و دوست داشتنی همه و همه یک چیز هستند و آن موقع است که خداوند را با همان چشم سرتان میتوانید ببینید و میتوانید خداوند را لمس کنید من امیدوارم که آرامشی را تجربه کنید که هیچ توصیفی برایش نداشته باشید چون اینها اتفاقاتی بود که برای من افتاد وبا هر بار خواندن دوباره میافتد.من امیدوارم که به حقانیت قرآن که در 1400 سال پیش نازل شده است و به حقانیت مطالبی که در کتاب گفتگو با خداوند که در سال 1995 آمده است پی ببرید. به نظر من این مطالب و مفاهیمی که در ادامه آمده است مقدمه ی خوبی برای دوره های جدید استاد(کشف قوانین زندگی و قران) و برای بخش راهکار برای مسائل شما وبرای تمام دوره های استاد میباشد.حداقل برای من که خیلی خیلی راهگشا بوده و خواهد بود.من امیدوارم که بعد از این مطالب درکتان از قانون و آموزه های استاد به مراتب بهتر شود چون برای خودم چنین اتفاقی افتاد و الان درکم از زمین تا آسمان بیشتر شده است.

    مطالب دو بخش است:اول جنبه ی علمی دارد(من ازتوضیحات علمی و مباحث دقیق علمی صرف نظر کردم چون واقعا دل زننده و خسته کننده است و نظریه و بحث پیچیده ای است که تقریبا تمام شاخه های فیزیک و تمام ریاضیات برای اثبات این نظریه به کار برده شده اند و اثبات این نظریه چندین دهه طول کشیده است که چند سال پیش بود که در کنفرانس تد فیزیکدان و نظریه پرداز مشهور برایان گرین اعلام کرد که این نظریه بصورت کامل اثبات شده است و الان درعلم یک اصل محسوب میشود و شکی دراصل آن نیست) و دوم همان مطلبی است که میخواهم بگویم که همان آگاهی ها هستند.

    در سال 1971 نظریه ی ابر ریسمان و ابرتقارن به شکلی خیلی کلی و کاملا اولیه بیان شد و در سال 1995 نظریه ای به نام نظریه (ام) بصورت کاملا مبهم و کلی بیان شد که نشان دهنده ی این بود که فقط یک قانون در جهان وجود دارد که به دنباله ی نظری ابر ریسمان بود که بیشتر توضیح خواهم داد.

    خب..حالا این نظریه ی ابرریسمان چیست؟(به احتمال خیلی زیاد خیلی از شما عزیزان با این نظریه اشنایی دارید)این نظریه اثبات کرده است که تمام جهان از یک ارتعاش واحد بوجود آمده است که برای این که راحت تر بتوان آن را توضیح داد این ارتعاش را بصورت رشته های کوچکتر و متعددی در ذره ی بنیادین جهان که کوارک است تقسیم بندی کرده اند که در درون هر کوارک تعدادی از این رشته ها موجود است و مهم ترین و شاید تنها ویژگی این ارتعاش این است که میتواند به خودش بینهایت شکل بدهد در تمام اشکال و ابعاد و هر آنچه که می بینید اصل آن یک ارتعاشی است که در یک ثبات ارتعاشی خاص خودش میباشد.همانطور که گفتم به دنبال این نظریه نظریه ی دیگری هم بیان شده است که آن نظریه ی (ام) نام دارد.این نظریه میگوید که تمام جهان بواسطه ی یک قانون واحد بوجود میاید و مدیریت میشود وتمام اتفاقات جهان هستی را میتوان با این قانون توضیح داد و همه ی قوانین مختلف علوم مختلف..جنبه های مختلف این قانون واحد هستند اما هنوز نمیدانند که این قانون چیست و رویش دارند کار میکنند و مطمئن هستند و میدانند که هم چنین قانونی وجود دارد..چون وقتی که فقط یک چیز وجود دارد طبیعتا با یک قانون مدیریت و اداره میشود. تازه الان به ان نظریه ی البرت انیشتین به نام تئوری همه چیز پی برده اند و یکی از انگیزه های نظریه ی ابرریسمان و ام همین نظریه ی همه چیز بوده است.

    خب.. بحث عملی تا اینجا کافی است چون برای توضیح بیشتر باید وارد مفاهیم فیزیک و ریاضیات شد که به درد ما نمیخورد و نیازی هم به آنها نداریم چون نتیجه ی خاصی برایمان بوجود نمی آورد(حداقل برای من بوجود نمیاورد)اما اگر هر کسی از دوستان که به این مباحث علاقه دارد میتواند تحقیق بیشتری بکند و حتی پیشنهاد من این است که همه ی شما عزیزان یک تحقیقی در این مورد و درباره ی تاریخ و گذشته ی این نظریه بکنید که اصلا چه طور شده که تقریبا تمامی نظریه ها در مورد اصل جهان به این نظریه ختم میشوند و تمامی نظریه هایی که کامل نبوده اند و یا نقصی داشته اند با این نظریه کامل میشوند و این نظریه توانسته که پاسخگوی تمامی قوانین جهان هستی باشد و تمام مباحث و موضوعات کشف شده تا به امروز را توضیح بدهد و اینکه اصلا چه شد که چنین نظریه ای بیان شد تا آن موقع هدایت خداوند و دستان خداوند را ببینید.

    اما آن چیزی که میخواستم بگویم این است که با درک این مطالب خیلی چیزها مشخص میشود اینکه هیچوقت یک جهان یکسانی وجود نداشته است که همه ی ما با همدیگر و در کنار همدیگر در آن جهان زندگی کنیم.بلکه هر کدام از ما در جهان های هستی بینهایت یکسان اما متفاوت از همدیگر زندگی میکنیم.(منظورم از یکسان شباهت بسیار زیاد جهان ها به همدیگر است.)این یعنی اینکه بین من و تک تک کسانی که این مطالب را میخوانند یک جهان هستی بینهایت فاصله است.بین شما و نزدیکترین فردی که در منزلتان است و با همدیگر در یک خانه هستید یک جهان هستی بی نهایت فاصله است. من و شما هیچ گونه دسترسی ای به نزدیکترین فرد زندگی مان نداریم..اینطور میتوانم توضیحش بدهم که درست است که فقط یک انرژی واحد و بینهایت است که وجود دارد و میتواند به خودش همزمان بینهایت شکل بدهد اما نمیشود که این ارتعاش واحد و بینهایت در یک جهان به فرکانسهای من و شما شکل بدهد برای درک بهتر موضوع مثال آب و پارچ استاد خیلی مناسب است. این مثال روشن میکند که پارچ هیچ موقع لیوان نیست و آبی که در پارچ به خودش شکل پارچ را میدهد هیچوقت همان موقع و در همان زمان و در داخل پارچ شکل لیوان در نماید..درست است که آب درون لیوان و پارچ یک چیز است اما هیچ موقع همزمان در یکجا و در یک زمان به شکل پارچ و لیوان در نماید و این دقیقا همان اتفاقی است که در جهان هستی من و شما در حال رخ دادن است و این اتفاق بخاطرواحد بودن و یگانه بودن آن انرژی و ارتعاش بینهایت است که اگر دوتا بود اینطور نمیشد و این امکان وجود داشت که در یک جهان دو نوع فرکانس متفاوت را ترجمه کرد و چون واحد است پس هر کس بخاطر ارتعاشات و فرکانسهایش واقعا در یک جهان هستی یکسان اما متفاوت زندگی میکند. عزیزان هرکدام از ما در یک جهان هستی بینهایت جدا از همدیگر زندگی میکنیم ما هر کدام در یک بعد متفاوتی زندگی میکنیم که خودمان با فرکانسهایمان خلقش کرده ایم.این یعنی اینکه تمام فرکانسهای ما در تمام جهان هستی مان جاری است و اصل و اساس و موجودیت هر آنچه که در جهان هستی بینهایت مان است بخاطر ارتعاشات ما و فرکانس های ماست..میخواهید قدرت فرکانس هایتان را متوجه شوید به جهان بینهایت اطرافتان نگاه کنید. اصلا به همین دلیل است که شما اگر به کسی یا چیزی توجه نکنید از زندگی شما بیرون میرود یا اگر توجه کنید وارد زندگیتان میشود.عزیزان من این مفاهیم مشخص میکنند که تمام این زندگی و جهان یک دفترچه ی نقاشی است که فقط و فقط ما هستیم که در حال خلق کردنش هستیم و ما هستیم که به همه چیز شکل میدهیم و هیچ چیز واقعیت نداره.ما قدرت مطلق و قادر مطلق و خالق مطلق و حاکم مطلق دنیای بینهایت خودمان هستیم.این یعنی اینکه آن خورشیدی که من میبینم با آن خورشیدی که شما یا نزدیکترین فرد به شما میبیند با اینکه یکسان است اما هیچوقت عین همدیگر نیستند.این یعنی اینکه آن استادی که من میبینم با ان استادی که شما میبینید حتی با ان استادی که خود استاد در ایینه خودشان را میبینند بااینکه یکسان هستند اما هیچ وقت عین همدیگر نیستند.این یعنی اینکه ان چهره ای که شما از خودتان در ایینه میبینید با ان چهره ای که همزمان شخص دیگری در داخل ایینه شما را میبیند با اینکه یکسان است اما اصلا عین همدیگر نیستند. این یعنی اینکه آن غذای خوش مزه ای که شما به همراه دوست یا خانوادیتان در یک رستوران میخورید..بااینکه یکسان هستند اما هرگزعین همدیگر نیستند حتی درنوع طعمی که افراد تجربه میکنند(مثلا در مورد خورشت قرمه سبزی که فکر نمیکنم کسی آن را دوست نداشته باشدهرکسی یک طعم و تجربه ی متفاوتی از آن را دارد و هیچکسی نمیتواند تجربه ی دیگری را درک بکند)برای در ک بهتر این قضیه شما چند لحظه زندگی را از دید نزدیکترین فرد زندگیتان ببینید(اصلا کاری به آن کسی که در آن طرف کره ی زمین زندگی میکند نداریم) و تجسم و تصور کنید….با اینکه این کار غیر ممکن است اما برای درک بهتر این موضوع میتوان شبهه ای از آن را در ذهن ساخت که شبیه به آن باشد….آن موقع است که متوجه حرف من میشوید…سیر زندگی پدرتان و مادرتان یا هر کدام از عزیزانتان و دنیایی که دردرونش زندگی میکنند را از دید و زاویه ی چشمهای آنان ببینید..آن موقع است که متو جه میشوید که ما هر کدام در یک دنیای متفاوت زندگی میکنیم.در مورد روابط هم همینطور است بارها برای شما و برای من اتفاق افتاده است که شخصی با شما یک برخوردی را داشته است و با یک انسان دیگری(دوست..آشنا..فامیل)برخوردی کاملا متفاوت داشته است(خوب یا بد)..چون آن انسانی که در دنیای شما هست با آن انسانی که در دنیا و جهان آن فرد است با اینکه یکسان است اما هیچوقت عین همدیگر نیستند و این همان قانون برانگیختگی ای است که استاد در مورد روابط فرمودند همان اصل برانگیخنگی که ما افراد را برانگیخته میکنیم و این بخاطر همین است چون تمام رفتارها و زبان بدنی را که ما از طرف مقابلمان که در رابطه با ما است دریافت میکنیم بخاطر ارتعاشات و فرکانسهای خودمان است..چون ان تصویری که ما از ان فرد می بیینیم بخاطر ارتعاشات و فرکانسهای خودمان است که در قالب روابط تجربه اش میکنیم..چون جسم آن فرد یک توده ی ارتعاش متراکم است که تبدیل به ماده شده است و ما میتوانیم با ارتعاشات و فرکانسهای مان اشکال متفاوتی به این ارتعاش بدهیم که همان رفتارها و همان زبان بدن و همان حرفهایی است که میشنویم و تجربه اش میکنیم.هیچکس هیچگونه اختیاری در جهان ما و در برخورد با ما ندارد(اشتباه برداشت نشود منظور من کنترل انسانها و حکومت و سلطه بر انسانها نیست چون کسی به غیر از ما در جهان ما نیست..منظور من نوع رفتاری است که تجربه اش میکنیم.)

    آن سیبی که شما میخورید وآن رابطه ی عاطفی قشنگی که تجربه اش میکنید و آن کهکشانی که میلیاردها سال نوری با شما فاصله دارد..همه وهمه در اصل یک چیز هستند و هرگز از همدیگر جدا نیستند چون همه ی اینها یک ارتعاش واحد هستند و این شما هستید که سبب موجودیت تمام اینها میشوید بخاط ارتعاشات و فرکانسهای مقدسی که از خود ساطع میکنید که در تمام دنیای بی نهایتتان جاری است.هر آنچه که شما میبینید و درک میکنید و تجربه میکنید و میشنوید و… فقط و فقط و فقط در دنیای شماست نه در دنیای دیگران(احتمالا قبول این قضیه کار راحتی نیست ولی اگر قبول کنید و باورش کنید قدرت مطلق دنیای خودتان میشوید)اگر در خیابان دو نفر با همدیگر دعوا میکنند و شما ان صحنه را میبینید این بخاطر ارتعاشات و فرکانسهای شماست که شما به آن انرژی شکل دادید که اگر ارتعاشات و فرکانسهایتان مناسب بود هرگز آن اتفاق را نمی دیدید و یا بهتر بگویم در مدارش قرار نمیگرفتید بارهابرای من اتفاق افتاده که در خانواده ام یا در اپارتمانی که در ان زندگی میکنیم یکسری اتفاقات افتاده است که همه متوجه شده اند و با خبر شده اند الا من یکی..و من بعد از مدتهای زیادی تازه یکسری خبرهای خیلی خیلی کلی متوجه شده ام و مطمئن هستم که برای شما هم در مدرسه.. درکلاس درس..در فامیل..در محل زندگیتان این اتفاق افتاده است.تمام آنچه که تجربه میکنید فقط وفقط بخاطر ارتعاشات و فرکانسهای خودتان است و نه هیچ عامل بیرونی دیگری…چون………جهان شما……جهان شماست و هرگز نمیتوانید تقصیر را گردن کس دیگری بیندازید..حتی اگر کسی برایش مشکلی پیش بیاید و شما ان را می بینید و متوجه میشوید این بخاطر ارتعاشات و فرکانسهای شماست که اگر فرکانسها و ارتعاشات شما متناسب می بود هرگز از مشکلات و حال بد آن شخص با خبر نمی شدید و درجهان شما و درزندگی شما بوجود نمی امد.اگر کسی در ان طرف زمین کشته میشود و شما متوجه میشوید این بخاطر ارتعاشات و فرکانسهای شماست که اگر ارتعاشات و فرکانسهای شما متناسب بودند این اتفاق در جهان شما راهی نداشت و شکل نمی گرفت.حتی…حتی…حتی اگرزمین لرزه یا طوفانی رخ میدهد و شما آن راتجربه میکنید این هم بخاطر ارتعاشات و فرکانسهای شماست که اگر ارتعاشات و فرکانسهای شما متناسب بودند این اتفاقات را یا تجربه نمیکردید یا در آن مکان و موقعیت حضور نداشتید.من یادم هست موقعی که کودک بودم در تهران یک زلزله ی نسبتا شدیدی آمد و صبح هم بود که امد..خب من خواب بودم و اصلا متوجه نشدم اما پدرم میگفت که زلزه به حدی بود که لیوان صبحانه ی من بر اثر تکان شدید روی زمین داشت حرکت میکرد.. بااینکه خواب من سبک است اما من اصلا متوجه نشدم. اگر بحثهای اقتصادی ای که هست و شما ان را تجربه می کنید این فقط و فقط بخاطر ارتعاشات و فرکانسهای شماست که اگر متناسب بودند شما تجربه نمیکردید همانطور که من تجربه نمیکنم..این بحثها رو من تازه از زبان استاد شنیدم در فایل مهم ترین سرمایه گذاری ما و خیلی تعجب کردم از این حرف استاد و با خودم گفتم که چی؟؟؟!!!گرانی؟؟!!دلار؟؟؟؟!!!!! و اصلا هیچ درکی و هیچ پیش زمینه ای نداشتم از حرفهای استاد و خیلی برایم گنگ و نامفهوم بود و همینطور کامنتهای عزیزانم که در سایت میگذارند…واقعا متوجه نمیشوم.

    این همان بحثی است که خداوند در قران به پیامبرمیفرمایند که نگران نباش چون خداوند به کافران محیط است و این یعنی اینکه بابا شما نگران نباش چون دنیای اونها با دنیای شما متفاوت است و این همان آیه ی قران است که خداوند میفرماید که و خداوند مسخره کنندگان را مسخره میکند و یا اینکه به پیامبر میفرماید که کسانی که ایات مارا مسخره میکنند تو از انان روی بگردان که انان هرگزهیچ ضرری به تو نمیرسانند و این همان بحثی است که خداوند با نیل در کتاب گفتگو با خداوند داشت که خداوند در ان کتاب از خرابی اوضاع دنیا برای نیل می گفت و نشانه های متفاوتی هم می اورد و من ان موقع خیلی تعجب کردم که چرا خدا باید اینطوری بگوید و من خیلی حالم بد میشد..ولی الان متوجه میشوم که خداوند درست میگفت چون دنیای نیل واقعا خراب بود چون خودش دنیایش رااینطور خلق کرده بود و این را میتوان از اون احساس بد و شکایتی که نیل داشت فهمید و خداوند هم مثل یک آیینه میماند برای فرکانسها و ارتعاشات ما….یا در فصل دوم بعد از ان همه بحثهایی که با نیل میکند در مورد سیاست و اقتصاد و بهبود اوضاع جهان میگوید که اگر میخواهی که دنیایت تغییر کند دنیای خودت را تغییر بده..چون اصلا هیچ دسترسی ای به دنیا و بعد دیگری نداریم واین یعنی اینکه دلسوزی هیچ معنایی نداره..نگرانی در مورد دیگران حتی نزدیکترین افراد به ما یک واژه نامفهوم و غیرعلمی است.فقط وفقط و فقط وفقط ما مسئول تمام اتفاقات زندگی و جهان هستی بی نهایت خودمان هستیم.ما هیچگونه دسترسی ای به فرکانسها و ارتعاشات نزدیکترین فردی که در زندگی مان است نداریم چون تمام اطراف ما را ارتعاشات و فرکانسهای ما فرا گرفته است و هر کجای این جهان بروید ارتعاشات و فرکانسهای خودتان است.

    دوستان هیچ چیز واقعیت محض نیست..همه چیز دست خودمان است……..همه چیز…..همه چیز…….همه چیز.

    دوستان خداوند(انرژی پاکی که به جهان ها شکل می دهد)خییییییییییییییییییییییییییییییللللللللللللللللللللللللللللللللللییی بزرگ است..به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطیی..هیچ تعریفی نمیشود از ان داشت. نمیشود به خداوند گفت بی نهایت چون بی نهایت جهان من و شماست….اصلا…اصلا…..هیچ چیز….خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللیییییییییییییییی قدرتمنده(تازه بازم کم گذاشتم!!!!!!) که داره این همه جهان بی نهایت رو مدیریت میکنه با چه دقت فوق العاده ای تازه به صورت همزمان….و به صورت همزمان به خودش داره بی نهایت شکل می دهد… نه واقعا آیا این خدا پرستیدنی نیست؟با همه ی این حرفها…..این خدا….انسان رو خلیفه ی خودش قرارداده و اشرف مخلوقاتش میداند…. .

    الان متوجه میشوم که انیشتین و تسلا و حضرت علی درآن زمان تا کجا رو دیده بودند و درک کرده بودند و دوستان این یعنی اینکه توحید..فیزیک و متا فیزیک..کوانتوم و نسبیت..ریاضیات..شیمی..هنر..علوم موفقیتی(عزت نفس و…)..خداشناسی..علم پزشکی..توحید همگی یک چیز هستند..یعنی اینکه وقتی خداوند در قران از توحید میگوید از فیزیک و ریاضیات و علوم موفقیتی و هندسه و زیست شناسی هم دارد میگوید..یعنی اینکه وقتی استاد از عزت نفس میگویند دارند از فیزیک و کسب و کار و روابط و شیمی و ریاضیات هم میگویند..خود من وشما تجربه کرده ایم که از وقتی که روی عزت نفس(برای مثال)کار کرده ایم نتایج مالیمان و روابطمان هم بهتر شده است و در درس و تحصیل هم موفق تر بوده ایم).دوستان این مطالب توهم و تخیل نیست.. یک مسئله ی علمی و تئوری صرف نیست..یکسری مطالب ارامش بخش صرف و زیبای صرف نیست..بروید بیرون و به اسمان نگاه کنید..در زندگی خودتان لمس اش کنید.. قدرتان را احساس کنید.

    این یعنی همان خداوندی که میگوید الحمد لله رب العالمین(سپاس خدایی را که تنها فرمانروا و مالک(همه چیز خودشه) و قدرت(انرژِی) جهان ها است و این یعنی همون فیزیک و شیمی و هنرو ریاضیات و… . دوستان ما خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییللللللللللللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییییییییییییییییی قدرت داریم..خیلی زززییییییییییییییاد.

    خیلی خیلی احساس عجیبی دارم وقتی که از این حقایق حرف میزنم( که هر بار بهتر و بهتر میشوند)..احساس قدرت و آرامش و شادی عجیبی میکنم..احساس میکنم که دارم کار بزرگی انجام میدهم(نمیدانم برای چی فقط میدانم که دارم کار بزرگی انجام میدهم)وقتی که از این حقایق حرف میزنم.خدارو شکر میکنم که همه ی ما رو به این مسیر هدایت کرد و ما رو از قانونش آگاه کرد. بچه ها خیلی دوستتون دارم خیلی زیاد.استاد..خانم شایسته..خام فرهادی و تمام کسانی که هستید اما اسمتان را نمیدانم.خیلی زیاد دوستتون دارم. استاد اون عطش و عشقی که شما فرمودید در مورد اشاعه ی توحید و یکتا پرستی که در درونتان است.. بعد از این اگاهی کم کم داره توی وجود من هم زبانه میکشه وتمام وجودم رو خنک و سرد میکنه وآرامش غیر وصفی به من میده که حتی روی جسمم هم تاثیر میگذاره که واقعا نمیتونم توصیفش بکنم و خیلی شیرین استجای دوستان خالی نباشه!! و خیلی دلم میخواهد که بقیه هم به این درک برسند..هرچند که میدانم فایده ای ندارد که من بخواهم..من این اگاهی ها رو گفتم تا اگاهی های بیشتری از طرف خداوند به من داده شود وگرنه که هرکسی به خداوند و این اگاهی ها دسترسی دارد.

    هر کجا هستید در پناه خداوند شاد و ثروتمند و سلامت و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید. ????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: