مقدمه دوره کشف قوانین زندگی

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

ما در جهانی زندگی می کنیم که قوانینی دقیق و ثابت بر آن حکم فرماست. قوانینی مثل چسبندگی مولکولی، نیروی گرانش، نیرو، اصطکاک و … که موجب شده جهان ما با این نظم و انضباط مسیر تکاملی اش را ادامه دهد.

در چنین جهان قانونمندی، محال است اتفاقات زندگی ما شامل هیچ قانونی نباشد و به صورت شانسی یا اتفاقی رخ دهد. قطعاً قوانینی بر جهان حاکم است که به ما امکان کنترل شرایط زندگی مان و خلق شرایط دلخواه مان را می دهد.

همانگونه که کشف و شناخت قوانینی مثل ایرودینامیک به مهندسان هوافضا کمک کرده تا هر بار هواپیما ها و سفینه های پیشرفته تری بسازند و به مهندسان سازه کمک کرده تا ساختمان های عظیم تر با امکانات پیشرفته ای همچون تأمین برق مورد نیازشان را بسازند و به مهندسان مکانیک کمک کرده تا هر بار ماشین های با کیفیت تر همراه با امکانات بیشتری بسازند و شکل راحت تری از زندگی را به بشریت هدیه دهند و …، پس قطعاً قوانینی نیز بر زندگی ما حکم فرماست که کشف و درک آن قوانین به ما این امکان را می دهد تا کنترل زندگی مان دست خودمان باشد. تا تابع شرایط نباشیم و بتوانیم زندگی مان را به گونه ای که می خواهیم خلق نماییم.

شالوده تمام آموزش های “دوره کشف قوانین زندگی”، درک قوانینی است که به ما کمک می کند تا مثل آن معمار و مهندس که سازه دلخواهش را طراحی و رویایش را به کمک شناخت آن قوانین به واقعیت تبدیل نموده، رویاهامان را محقق نماییم و شرایط زندگی خود را به شکلی که می خواهیم، خلق نماییم.

این تمام آن چیزی است که همیشه به دنبال درک و استفاده از آن بوده ام و هر بار به خاطر درک بهتر و عمیق تر قوانین، زندگی ام را راحت تر و با کیفیت تر خلق می کنم.

خیلی از دوستان بارها درباره برنامه ریزی های روزانه زندگی ام یا نحوه عمل به قوانین یا شیوه شخصی ام درباره انجام تمرینات لازم برای ساختن یک باور  پرسیده اند.

مدتها بود که تصمیم داشتم یک بار دیگر به کمک تحقیقات و یافته های این چند ساله اخیر درباره قوانین زندگی و نیز باورهایی که تا کنون ساخته ام، مروری جامع بر قوانینی داشته باشم که زندگی ام را در کمتر از 10 سال از شرایط سخت زندگی در یک اتاق سیمانی به استقلال کامل مالی رسانید به گونه ای که حتی من و فرزندانم می توانیم تا پایان عمر بدون نیاز به کار کردن، در شرایطی عالی زندگی کنیم.

قوانینی که اختیار زندگی ام را در دست خودم قرار داده و موجب شده، تابع شرایطی مثل افزایش یا کاهش دلار، تغییر سیاست های یک کشور، قطع یک رابطه و هر عاملی بیرونی دیگر نباشم. قوانینی که به من این یقین و آرامش را بخشیده که حتی اگر تمام این دست آوردها از بین برود، باز هم جای نگرانی نیست و دوباره به کمک همین قوانین می شود حتی یک زندگی زیباتر را خلق نمود.

بنابراین، تصمیم گرفتم همراه با شما، جلوی دوربین، مرور این مسیر را در قالب دوره کشف قوانین زندگی، ارائه دهم.

این دوره پاسخی جامع و مستند درباره شیوه شخصی من برای درک قوانین زندگی و نحوه تبدیل این ادراک، به عمل و سپس ساختن باورهاست.

این دوره شامل تمریناتی است که به کمک آنها باورهای هماهنگ با اهدافم را می سازم و مهم تر از همه شامل مرور آگاهی هایی است که به من کمک می کند تا در این مسیر بمانم و هر بار به درک کاملتری برسم و باورهای قدرتمند کننده تری بسازم که موجب تجربه زندگی بهتری می گردد.

پروسه تغییر ملموس شرایط زندگی من از زمان آشنایی با قوانین و سپس درک قوانین و سپس اجرای آنها در عمل و تبدیل آنها به باور و سپس ظهور نتایج آن باورها در زندگی ام، 10 سال زمان برد.

نکته مهم: هر کلمه “سپس” در جمله بالا شامل یک پروسه زمانی و تلاش های شدید ذهنی است.

اما خبر خوب این است که قرار نیست برای شما هم این پروسه اینقدر طولانی باشد از طرفی قرار هم نیست یک شبه زندگی شما تغییر کند.

برای شما کار بسیار راحت تر است زیرا نیازی به سعی و خطا نداری.

اگر فقط 6 ماه شیوه قبلی خودت را که نتیجه اش نیز کاملاً مشخص است کنار بگذاری و با ایمان، باور و یقین 100%، آنچه در این دوره از قوانین می شنوی را مثل وحی منزل بپذیری، خصوصاً در ابتدای مسیر به اجرای تمرینات این دوره و عمل بر اساس آموزه های این دوره متعهد شوی، به شما قول می دهم در همان هفته اول به خوبی شواهد این قوانین را درک می کنی و در میابی که تمام اتفاقات زندگی ات توسط کانون توجه و فرکانس های خودت خلق می شود. آنگاه به نقطه ای می رسی که هرگز نمی توانی به شیوه قبلی ات باز گردی.

اما مانع مهمی که افراد زیادی را در ابتدای کار از این مسیر گمراه می کند این است که، افراد در شروع کار تعهد و شور و اشتیاق فراوانی برای درک قوانین و عمل به آنها به خرج می دهند و سپس رفته رفته نتایج وارد زندگی شان می شود و با عمل به قوانین، به خواسته های زیادی می رسند، اما از آنجا که همزمان با رسیدن به خواسته ها و رشد باورها، خواسته ها نیز دوباره رشد می کند، یعنی دوباره درآمد بیشتر یا خانه و ماشین بهتری می خواهند و …، لذا  دست آوردهای قبلی، برایشان بدیهی شده و نمی توانند به یاد بیاورند که در طی این مدت کوتاه که برای درک و اجرای قوانین تلاش کرده اند، چقدر پیشرفت داشته اند.

بنابراین، حالا که اینجا هستی تا به کمک درک قوانین، کنترل زندگی ات را در دست بگیری و شرایط دلخواهت را خلق نمایی قدم اول و تمرین اول این است:

یک دفترچه آماده کن و شرایط کنونی ات را در تمام جنبه ها شرح بده.

درباره شرایط مالی، میزان پس اندازهایی که داری، میزان درآمدت، میزان بدهی ها و … را شرح بده.

درباره وضعیت روابط: روابط ات با خانواده، دوستان، فرد مورد علاقه ات، کارفرما و … در چه سطح است و تا چه حد از آن رضایت داری.

درباره وضعیت سلامتی: از نظر سلامتی در چه شرایطی هستی، هر چند وقت یک بار مریض می شوی و …

درباره وضعیت معنوی: فارغ از هر دین و مذهبی، چقدر حضور خداوند را در قالب الهامات و هدایت های او در موقعیت های مختلف احساس می کنی، چقدر آرامش داری و…

سپس به هر وضعیت از 0 تا 20 نمره لازم را اختصاص بده و به صورت مفصل دلایلی را توضیح بده که موجب شده در حال حاضر در چنین وضعیتی قرار گرفته باشی.

این تمرین را هر 6 ماه یک بار انجام بده و نوشته هایت را مرور کن تا قدرت هماهنگی با قوانین را به خودت یادآور شوی.

اطلاعات بیشتر درباره دوره کشف قوانین زندگی

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    0MB
    72 دقیقه
  • فایل صوتی مقدمه دوره کشف قوانین زندگی
    0MB
    72 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یزدان نظری» در این صفحه: 3
  1. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2619 روز

    شناخت قوانین هر موضوعی، یعنی پیشرفت در اون موضوع

    ما قوانین آبها رو کشف کردیم تا تونستیم بفهمیم چه طوری میتونیم در آب شنا کنیم، چه طوری اجسام شناور بسازیم، چه طوری قایق و کشتی های عظیم بسازیم، چه طوری زیر آب بریم و چه طوری غواصی کنیم و انواع زیر دریایی های کوچیک و بزرگ رو بسازیم. حتی تونستیم انواع پرورش ماهی و صدف و … رو اجرا کنیم. هر کدوم از این دستاورد ها، خودش به تنهایی منبع عظیمی برای تولید ثروت، شادی و لذت و سلامتی رو ایجاد کرد. اگه قوانین آبها رو یاد نمیگرفتیم، همیشه با آب فاصله داشتیم و خودمون رو از این منبع عظیم ثروت و لذت و سلامتی دور میکردیم. همه این دستاوردها زمانی رو رخ داد که قوانین عنصر آب رو کشف کردیم.

    ما قوانین خاک رو کشف کردیم تا تونستیم بفهمیم چه طوری و با چه اصولی باید دانه رو زیر خاک کشت کنیم. تا تونستیم بفهمیم چه طوری میشه محصولات بیشتری تولید کرد. فهمیدیم چه طور انواع و اقسام گیاهان و میوه ها رو تولید کنیم. در بحثهای تخصصی تر حتی روی کیفیت بالاتر محصولات و اصلاح ژنتیکی اونها کار شد و به کلی دستاوردهای عظیم تر رسیدیم. اگه قرار بود قوانین رو کشف نکنیم، باید به همون شیوه هزاران سال پیش عمل میکردیم با همون نتیجه … .

    ما قوانین هوا و فضا رو کشف کردیم تا تونستیم بفهمیم میشه پرواز کرد. هر چه قوانین رو بهتر شناختیم، به صورت تکاملی دستاوردهای بیشتری بدست آوردیم. از ابتدایی ترین هواپیما شروع شد تا اینکه الان بحث هواپیما گذشته و انسان با شناخت قوانین میتونه به فضا سفر کنه. خدا می دونه کشف قوانین پرواز و هواپیما ها و ماهواره ها چقدر به پیشرفت جهان کمک کرده و چقدر در تولید و گردش ثروتی انبوه تاثیر داشته. چقدر کار رو برای مردم راحت تر کرده. چقدر مردم راحت تر و سریع تر و با لذت بیشتری سفر میکنن و چقدر ثروت تولید میشه. همه اینا دستاوردهای قانونه … راحتی و لذت و ثروت با قانون میاد.

    در تمام زمینه ها، شناخت قوانین باعث شد تا کلی پیشرفت کنیم و کلی اختراعات و اکتشافات داشته باشیم که باعث راحتی و لذت و ثروت شده.

    چی باعث شده فکر کنیم زندگی ما قانون نداره؟ قانون یعنی نظم، یعنی آرامش . چرا با وجود این همه پیشرفت در زمینه های مختلف و علوم مختلف، کسی به کشف علم زندگی فکر نمیکنه؟ چرا رشته ی دانشگاهی به نام علم زندگی وجود نداره و کسی به صورت تخصی بررسیش نمیکنه؟ نهایت پیشرفت ما این بوده که علوم روانشاسی به صورت حاشیه ای و جزئی به بررسی یه سری مسائل بپردازه ولی قانون اصلی رو میخوام. اون قانونی که همه این مسائل بشری و غیر بشری رو دربربگیره. تمام علومی که در حال پیشرفت هستن همگی زیرمجموعه ی این جهان عظیم هستن اما من میخوام اون قوانین اصلی که تمام این مسائل رو دربرمیگیره بدونم. قوانینی که با کشف و شناخت و درک و اجراش در زندگیم، تمام جوانب زندگیم در تمامی ابعاد همزمان باهم رشد کنه. نه علوم جزئی و حاشیه ای که در خوشبینانه ترین حالت ممکن یک یا دو بعد زندگی رو پوشش میده. همین باعث شده طرف پولدار باشه ولی رابطه ی عاطفی خوبی نداشته باشه. و یا طرف همیشه یه جای زندگیش میلنگه …. . ما هم باور کردیم که نمیشه همه چیو باهم داشت و بعدش خودمون رو توجیه میکنیم که فلان جنبه مهم نیست و فقط فلان چیز مهمه.

    نه …

    من همه ی اینا رو با هم میخوام و تنها ترین راه و اصولی ترین راه برای ساخت زندگی، اجرای قوانین زندگی هست. چرا میگم تنهاترین راه؟ چون اگه بخوام به صورت جزئی و شاخه ای به تمام مسائل زندگی مثل ( ازدواج موفق، تربیت فرزندان، موفقیت در کار و ثروتمند شدن، خلاقیت و لذت بردن، خوشبختی، آرامش و معنویت و …. هزاران مورد ریز دیگه کار کنم، ذهنم نمیتونه به صورت همزمان همه اینا رو پردازش کنه و قطعا باعث سرخوردگی و پیچیدگی میشه. تا جایی که به این نتیجه میرسم که زندگی خیلی سخته و خیلی مشکلات داره… .

    در صورتی که من میخوام اصل و اساس زندگی، قانون اصلی زندگی کردن در این جهان رو یادبگیرم تا به طور راحت، همراه به آسایش و لذت، بدون پیچ خوردگی در تمامی جوانب زندکیم رشد کنم و همه رو با هم داشته باشم. نه تنها در هر لحظه از زندگیم لذت ببرم و در اوج آرامش باشم، بلکه ثروت بسازم و در اوج یک رابطه ی عاطفی عالی، خوشبختی رو در هر لحظه لمس کنم، بچشم و شکر گزار باشم. مومن باشم به غیب و راضی از خودم. همه ی اینا با هم … هیچ کردوم رو فدای اون یکی نکنم.

    قوانین ساده اما شاه قوانین جهان هستی که تمام پدیده های ریز و درشت جهان رو اداره میکنه، قطعا ما رو به سمت خواسته هامون هدایت میکنه. بهتره بگم بهمون میگه چه طوری و از کدوم راه میتونیم به تمام خواسته هامون برسیم. بهمون میگه چه طوری همین لحظه در همین مکان و زمان خوشبختی رو حس کنیم. بهمون میکه شکرگزار خداوند باشیم و شکر گزار خودمون باشیم.

    اگه من قوانین جهان هستی رو کشف کنم، بشناسم، درک کنم و اجرا کنم؛ راحتی زندگی برام میاره همونطور که قوانین هوا فضا، راحتی رو آورد. ثروت میاره، همونطور که دستاورهای شناخت قوانین هوافضا ثروت اورد، لذت میاره همونطور که دستاوردهای شناخت قوانین هوافضا آورد. البته که دستاوردهای شناخت قوانین هستی، خیلی بیشتر از دستاورهای های این زیرمجموعه هاست و قطعا نتایج، غیر قابل مقایسه ست.

    خب میرسیم به تمرین چکاپ فرکانسی که استاد توضیح دادن و گفتن انجامش بدیم…

    اول یه نجوا اومد و گفتش که تو این تمرین رو قبلا انجام دادی و این برای کسایی که میخوان تازه قدم بذارن در این مسیر.

    بعدش ندا اومد که تو اینو چه تاریخی انجام دادی؟ خیلی وقت پیش … درسته؟ پس وقتشه برای چک کردن وضعیتت بری و دوباره بنویسی و مقایسه کنی تا ببینی که کجای کاری.

    به الهامم چشم گفتم و رفتم سراغ دفتر خوشگلم … گشتم و قسمت دوره کشف قوانین رو پیدا کردم تا اینکه رسیدم به این تمرین. دیدم تاریخ زدم 1398/10/27

    به گوشیم نگاه کردم ببینم امروز چندمه … 23 ام . حساب کتاب کردم دیدم دقیقا 4 روز دیگه 6 ماه میشه و موعد بررسی وضعیتم میرسه. حیرت انگیزه خدای من … دقیقا به موقع بود الهامت. پس شروع کردم به خوندن وضعیت شش ماه پیشم و مقایسه با وضعیت الانم .

    مورد اول، سللامتی …

    خداروشکر اون موقعه هم وضعیت سلامیتم خوب بود اما از لحاظ گوارشی یه مقدار مشکل داشتم و برای آکنه هام تحت درمان بودم. همینطور دندونام یه رسیدگی کلی میخواستن. غیر اون، خیلی میخواستم هیکلم بهتر و بهتر بشه و وزنم بالاتر هم بره.

    الان، خداروصد هزار مرتبه شکر که اصلا متوجه نشدم که کی وضعیت گوارشیم میزانه میزان شده و هیچ ناراحتی ای حس نمیکنم. یعنی خودش بهم میگه چه مواد غذایی رو چه زمانی مصرف کنم یا چه طوری همراه با چه موادی مصرف کنم. من تنها کاری کردم این بود که به تمام پیشنهاداتی که بهم میداد عمل کردم و الان واقعا حالم خوبه.

    الان چند ماهه که نه دارویی میخورم و نه پمادی مصرف میکنم برای آکنه های کتفم. خداروشکر روز به روز محو تر میشن و من شاکرم از این بابت.

    تنها دارویی که این روزا صرف میکنم، قرص های ویتامینه و خارجی هست که یکی از دستان خدا بهم داد و حسم گفت مصرف کنم تا حالم از این هم بهتر بشه و به بدنم یه حال حسابی بدم.

    وضعیت دندونامو طی این مدت توجه نکردم. یعنی راستشو بخواین نخواستم که برطرف بشه به همین خاطر همونطور مونده اما چند روزیه دارم بهشون توجه میکنم و این خواسته رو به جهان دادم که بهشون رسیدگی کنم.

    و در نهایت وضعیت وزن و هیکلمه که خوده خداوندم بهترین افراد، ایده ها، پیشنهادات و الهامات رو بهم داده تا وضعیتم بهتر و بهتر بشه و نسبت به شش ماه قبل قطعا روند رو به رشدی داشتم.

    2. وضعیت روابط

    اون موقع که چکاپم رو نوشته بودم، رابطم با خودم و افراد اطرافم خوب بود خداروشکر. اما با خانوادم یه مقدار مشکل داشتم. همینطور از نظر رابطه عاطفی قبلیم که خیلی وقت بود تموم شده بود، تجربه ی به ظاهر ناخوشایندی داشتم.

    اما الان …

    رابطم با خودم خوب بود ولی الان خیلی بهتر و بهتر شده. خیلی به خودم و بهداشت خودم احترام میذارم. همین چند وقت پیش بهترین صابونا رو برای پوست بدنم و صورتم گرفتم. بهترین کرم ها و وسایل بهداشتی. همینطور خیلی بیش از پیش به موهام میرسم و من و عزیز دلم واقعا عاشق موهام هستیم. عه… لو دادم که. راستی الان دقیقا 4 ماهه یه فرشته به تمام معنا وارد زندگیم شده که مهم ترین نتیجه ار نتایج سال 99 برای من محسوب میشه. زبانم قاصره از تحسین ایشون فقط در همین حد بگم که ایشون هم با قوانین جهان کاملا آشنایی دارن و روزانه کلی در مورد قوانین با هم صحبت میکنیم. یک رابطه سرشار از عشقی عشق خداست و واقعا خدا رو در ایشون میبینم. دقیقا ویژگی هایی رو دارن که برای من در رابطه قبلیم تضاد محسوب میبشد. این یعنی قانون داره کار میکنه. رابطم با پدرم خیلی خوب شده و واقعا از درون عاشقشون هستم و بهشون افتخار میکنم(البته برخلاف بقیه اعضای خانواده) و این برای من پیروزی عظیمی محسوب میشه که تونستم عاشق کسی بشم که قبلا عاشقش نبودم و در نظرم منفی بود.

    عاشق غریبه ها هستم حتی. فرقی نمیکنه راننده آژانس یا مغازه دار یا رهگذر یا … . در هر صورت سعی میکنم با قلبی پاک از درون بهشون سلام کنم و از درون بهشون عشق بدم. من واقعا عاشق شدم. عاشق خدایی عشقش درون وجود من جوشید تا به همه ی اطرافم عشق بدم. حتی گلهای اتاقم که به تازگی وارد اتاقم کردم و هرروز بهشون عشق میدم. حتی با اشیا عشق میکنم. کفش چرم و خوشگلم. لباس اتو کشیده و خوشرنگم. حتی جورابام. حتی پتوی تختم و پنجره اتاقم.

    اما رابطم با مادر و خواهرم هنوز برام قابل درک نیست. فاصله ی ما بیشتر شده هرچند فاصلم با پدرم کمتر شده که قبلا فاصله مون یک دنیا بود. این تفاوت فاصله با اعضای خانواده بهم قانونی رو یادآوری میکنه که میگه هر کی در مدارم باشه هست و هر کی نباشه فاصله ما بیشتره. پس نگران نیستم و فقط روی خودم کار میکنم.

    3. ثروت

    زمانی که چکاپم رو نوشتم، یک ریال درامد نداشتم، یک ریال سرمایه یا سهام نداشتم، البته خداروشکر هیچ بدهی به کسی نداشتم اما هزینه هام هم کم نبودن. یه جورایی هزینه های زیاد دانشگاه و سکونت و خورد و خوراک بدون هیچ درامدی و من کاملا وابسته به خانوادم بودم.

    اما الان …

    وارد حرفه ی مورد علاقم شدم که برام خیلی مقدسه و خدارو میبینم در کارم. تا جایی که چشام همین الان پر شد … . خداروشکر به درامد رسیدم. منی که هزاران هزار تجربه ی ناخوشایند از مشاغل مختلف داشتم بدون هیچ درامدی اما الان مشغول به کاری هستم که عاشقشم و واقعا هر لحظش برام لذت بخشه.

    بدون اینکه از سهام سردربیارم و بدونم جریانش چیه، یکی از دوستام دیروز پیام داده میگه یزدان سهامت شده اینقدر. من هیچ کاری نکردم و فقط به الهامات ساده و ابتداییم چشم گفتم. عاشقتم خدای من

    جالبه بگم الان چند ماهه هزینه هام به یک سوم رسیده و حس مکینم اتفاقی نیست و فرصتیه برای اینکه رشد کنم. حتی اگه این کم شدن هزینه هام موقتی باشه.

    و باید بگم ایده ای بهم گفته شده که به آزادی زمان و مکان و مالی برسم و کلی هدایتای قشنگ قشنگ در کارم میاد. امیدوارم در چکاپ شش ماه بعدم بیام و بگم که انجامش دادم واین نتایج محشرو گرفتم.

    4. معنویت

    راستشو بگم از همون روزی که با استاد آشنا شدم خدارو جور دیگه ای شناختم و روز به روز ایمانم بهتر و قوی تر میشد اما دقیقا زمانی که چکاپم رو نوشتم، نوشته بودم که میخوام در لحظه باشم و آرامش بیشتری رو دتجربه کنم و خداروبیشتر ببینم.

    الان …

    اصلا حال من قتبل قیاس نیست. من واقعا زیبابین و خدابین شدم و واقعا خودش رو در همه چی میبینم. تا جایی که هر جا میرم با دوربینم زیبایی ها رو ثبت میکنم و آرشیو میکنم و همه رو به عنوان بک گراند سیستم الستفاده میکنم ( که اینم هدایت بود)

    هدایتا و الهاماتش رو خیلی واضح تر از شش ماه قبل میشنوم و نمسبت به اون موقع خیلی اتصال قوی تر و مستمر تری دارم. واقعا تجربه ناب اتصال چیز دیگست و معنای واقعی لذت و آرامشه. شکر این اتصال ناب هستم و میخوام از این هم بیشتر بشه. همینطور مهارتم در کنترل ذهن خیلی بیشتر شده و واقعا باورم نمیشه این من باشم که در برابر بدترین رفتارهای طرف، سکوت میکنم و ذهنم رو هدایت میکنم که تمرکزش رو برداره.

    خدایا شکرت

    شکرت برای تک تک الهامات و هدایتات. من هرچه دارم از هدایت هات دارم و هر چه بدست بیارم، از هدایتای توعه و این پاداش کسایی هست که هدایتت رو باور کنن و با ایمان بهش چشم میگن. آره اینا رو به خودم میگم و از خودم تعریف میکنم چون واقعا به خودم افتخار میکنم. واقعا عاشق خودمم .دوست دارم یزدان عزیزم

    خب..

    بریم سراغ ادامه صحبتای استاد

    آره استاد عزیزم. چه نکته ی ساده اما مهمی رو عنوان کردین که در مورد این موارد با کسی صحبت نکنیم. واقعا خودمون رو کنترل کنیم و هر جا دیدم کسی داره خلاف قوانین میگه و عمل میکنه چیزی نگیم. دندون رو جیگر بذاریم و چیزی نگیم. حتی اگه مادرم بود و دیدم داره راه رو اشتباه میره چیزی نگیم. خوده من دقیقا به خاطر بحث کردن در مورد ثابت کردن قانون و باورام به مادرم این همه باهاش فاصله گرفتم.

    اصلا چرا باید صحبت کنیم؟ مثل کسی عمل کنیم که موقع بازجویی لب باز نمیکنه و هیچی نمگیه. اصلا با گفتن این حرفا ارزش حرفا رو پایین میاریم. چون تا کسی نخواد اینا رو بشنوه، گفتنشون باعث میشه ارزش اونا رو ندونه و ما ارزش خودمون و باورامون رو پایین آوردیم. یک کلام، من با صحبت کردن در مورد قوانین با کسایی که در مدارش نیستن، نه تنها به اونا کمکی نمیکنم بلکه خودم از قانون دور میکنم چون تمرکزک رو از روی خودم برداشتم و به حاشیه میرم و … .

    آخ که این قانون خلق کردنی که توضیح دادین بهم احساس قدرت و غرور داد. چقدر احساس قدرت دارم و چقدر مغرورم از این توانایی بینظیری که خداوند بهمون داده.

    عاشق این خصلت استاد هستم که فقط تمرکزش روی خودشه نه دیگران. چقدر قشنگ و به جا گفتین که تمرکزمون روی دیگران و زندگی دیگران برداریم. آخه من چیکار دارم چرا فلانی فلان اتافق نامناسب رو تجربه کرده. اصلا چرا دیگران در زندگی ما وجود دارن؟

    همین الان به این درک رسیدم که این یک قانونه که،

    دیگران= خلاف قانون= حاشیه= عدم تمرکز= عدم نتیجه

    در هر زمینه ای دیگران رو نبینیم و کاری به کسی نداشته باشیم. مگه مسابقست زندگی؟ مگه رقابته؟ خیلی رقابت طلبی با خودت رقابت کن. خیی هنر کنی زندگی خودت رو تغییر بده و گلیم خودتو از آب بکش. چیکار داری فلانی با حجابه یا نه؟ فلانی چه لباسی تنشه… فلانی چه باوری داره… ما حتی نباید افرادی که از قانون بی اطلاع هستن و باورای نامناسبی دارن رو قضاوت کنیم. ما حتی نباید کسایی باورای نامناسبی دارن رو مسخره کنیم یا نگرش منفی داشته باشیم. ما باید دیگران رو در هر موضوعی حذف کنیم و نبینیم و کنکاش نکنیم.

    شما یه جمله طلایی گفتین،

    ” افکارتون، مدارتون رو تعیین میکنه”

    خیلی قشنگه …

    ما با افکارمون، یعنی چیزایی که بهشون فکر میکنیم، نا خوداگاه مدارمون رو تعیین میکنیم. خب یه خورده بازش کنیم …

    افکار ما چیزایی هستن که بهشون فکر مکینم

    ما به چیزایی فکر میکنیم که وارد ذهن ما شده باشه

    چیزایی وارد ذهن ما شده که دیدیم، شنیدیم، در موردش صحبت کردیم.

    پس رسیدیم به ورودی ها … یعنی ورودی های ذهن ما، مدار ما رو تعیین مکینه

    یعنی ورودی های ذهن ما تعیین میکنه که در کدوم سطح از وضعیت مالی، سلامتی، عاطفی و معنویت باشیم.

    خدای من خارق العادست قانون ساده اما کارایی که ساختی. میگه فقط باید خوراک نامناسب ذهن رو قطع کرد و خوراک مناسب داد تا همه چی تغییر کنه. چه ساده .. چه زیبا … چه راحت … چه لذت بخش… عاشق خدای راحتی هام هستم. هرجا سخن از راحتی شد، اسم قانون اومد

    استاد یه نکته ی قشنگ دیگه هم گفتن…

    گفتن که هیچ کسی خارج از شما دذ زندگی شما تاثیر نداره… خواه پدر و مادر و همسر… خواه دولت و مجلس و کشور … خواه رئیست و …

    اما به شرطی که به این باور برسی که اینا تاثیری ندارن. راست میگه … باید اعتراف کنم من هنوز به این باور قلبی نرسیدم وگرنه هیچ وقت با مادرم بحث نمکیردم که اثبات کنم باورای من درست تره و من فلان خواسته هارو دارم. اینگار مهر تایید رسیدن به خواسته هام رو باید مادرم بزنه. انگار مادرم تعیین میکنه و باید رضایت داشته باشه تا من فلان کار رو بکنم یا نه … . این خیلی مهمه که به این باور برسیم که ما هر خواسته ای داشته باشیم، خدا اوکی میده بنده های خدا کیلویی چند؟ من کوزه گری هستم در مغازه ی کوزه گری خداوند. هر کوزه و ظرفی که بخوام بسازم، خداوندی که صاحب مغازست موافقت میکنه و هر چه بخوام خودش بهم میده و کمک و هدایتم میکنه اون وقت مردم بیرون مغازه کیلویی چند که بگن بساز یا نساز؟ من بنده ی خداوندم و نه هیچ کس دیگه. من آزاد آفریده شدم و فقط وابسته به خداوندی هستم که منو ساخته. من آزاد از همه چیز و همه کسم اگه به این باور برسم. من بنده ی خداوندم و نه هیچ کس دیگه/.

    و چه زیبا گفتین همه چی درست میشه به شرطی شما درست بشین و درست فکر کنین.

    خدایا شکرت بابت قدرت فوق العاده ای که به ما دادی تا تنهایی بدون نیاز به عاملی بیرون خودمون و فقط با هدایتا و راهنمایی های خودت زندگی مون رو 180 درجه تغییر بدیم. دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
  2. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2619 روز

    با سلام، یزدان هستم. بعد از یک وقفه طولانی برگشتم به سایت و دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی.

    راستشو بگم چند ماهی از صحبتای استاد و سایت ایشون دور بودم و مشغول مطالعه چند کتاب بودم. اما نمیتونم بگم این وقفه جای شکر داره یا حسرت! چون وقتی با دقت نگاه میکنم، میفهمم این اتفاق به ظاهر بد یعنی فاصله کوتاه مدت از سایت باعث شد با انرژی و شوقی بیشتر برگردم! شاید بپرسین جی شد که برگشتم …

    عرضم به حضور شما که استاد عباس منش بعد از مدت ها چند روز پیش یه لایو از اینستاگرام گرفتن و داخل این لایو فوقالعاده شون یه جمله شدیدا به دلم نشست…

    ” کانون توجه شما تجربه زندگی تون رو نشون میده و اگه نیخوای زندکیت تغییر کنه باید کانون توجهت عوض بشه”

    انگار بار اول بود که این جمله رو میشنیدم و دلم شدیدا هوای استاد و صحبتاشون رو کرد. با خودم گفتم چی بهتر از اینکه دوره کشف قوانین رو از نو دوباره شروع کنم؟!

    این شد که از مقدمه دوره شروع کردم و نکات مهم رو داخل دفترخوشگلم یادداشت کردم و بدون هیچ عجله ای دارم به نکاتی نوشتم فکر میکنم که با تفکر و تمرین و عمل بتونم نتایج رو وارد زندگیم کنم. دقت کردین؟

    هر نکته ای که شنیدیم رو باید درک کنیم! با تفکر و تمرین و تکرار باید درک کنیم. بعد از درک کردن وارد عملش میکنیم و بعد از استمرار نتیجه رو میبینیم.

    راستی به یه نتیجه مهمی رسیدم که میخوام همینجا به همه توصیه کنم.

    با خودم فکر کردم… چی باعث شد این جمله کلیشه ای استاد که قبلا بارها شنیده بودم و یادداشت کرده بودم یهو به دلن بشینه؟!

    جوابو فهمیدم … ! اون دوری و وقفه باعث شده بود که اینجوری آماده شنیدن باشم. بعد که اینو فهمیدم تصمیم گرفتم نزارم گوشم به این مباحث عادت کنه و از هر دری و پنجره ای چنین صحبتایی بشنوم که گوشم عادت کنه! اخه میدونین … منم مثل خیلی از شما، کلی کانال و گروه و پیج مثبت اندیشی و … دارم که هرروز هر کدوم کلی پیام با همین مضامین دارن! این باعث میشه ذهن عادت کنه به این پیام ها و با بی توجهی تمام از کنارشون رد بشه! مثل تمام پیام های دیگه که نخونده لایک میکنیم! پس چیکار کردم؟ نصمیم گرفتم تمام پیج ها و کانال ها رو انصراف بدم و هر کتابی که دارم میخونم رو کنسل کنم و دو دستی بچسبم به جلسات دوره و سایت. کانال هم فقط کانال استاد. وسلام! این باعث میشه به تک تک جملات استاد گوش کنم و ذهنم با جملات محتلف منابع دیکه پر نشه و تمرکز داشته باشم! الان واقعا درک میکنم چرا استاد میگه سراع هیچ کتاب دیگه و منبع دیگه نرو! بهتره از بین همه راه ها یک راه رو انتخاب کنیم و همون رو تا اخر بریم تا اینکه سراغ منابع مختلف بریم و هرروز پیام های جدید دریافت کنیم و فرصت نکنیم هیچ کدوم رو بخونیم و عملی کنیم.

    بابت پرحرفیم معذرت میخوام.

    باقی صحبتام رو در دوره کشف قوانین میگم💛💎

    فعلا خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 66 رای:
  3. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2619 روز

    حمیدرضای عزیز سلام،

    خیلی خوشحال شدم که پیشرفت قشنگت رو در سایت دیدم و دیدم که چه قشنگ داری هدایت میشی و مهم تر ازهمه، چه قشنگ هدایت هاتو اجرا میکنی.

    ادامه بده که خداوند برای افراد با ایمانی که به هدایت ایمان دارن پاداش میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: