مقدمه دوره کشف قوانین زندگی

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

ما در جهانی زندگی می کنیم که قوانینی دقیق و ثابت بر آن حکم فرماست. قوانینی مثل چسبندگی مولکولی، نیروی گرانش، نیرو، اصطکاک و … که موجب شده جهان ما با این نظم و انضباط مسیر تکاملی اش را ادامه دهد.

در چنین جهان قانونمندی، محال است اتفاقات زندگی ما شامل هیچ قانونی نباشد و به صورت شانسی یا اتفاقی رخ دهد. قطعاً قوانینی بر جهان حاکم است که به ما امکان کنترل شرایط زندگی مان و خلق شرایط دلخواه مان را می دهد.

همانگونه که کشف و شناخت قوانینی مثل ایرودینامیک به مهندسان هوافضا کمک کرده تا هر بار هواپیما ها و سفینه های پیشرفته تری بسازند و به مهندسان سازه کمک کرده تا ساختمان های عظیم تر با امکانات پیشرفته ای همچون تأمین برق مورد نیازشان را بسازند و به مهندسان مکانیک کمک کرده تا هر بار ماشین های با کیفیت تر همراه با امکانات بیشتری بسازند و شکل راحت تری از زندگی را به بشریت هدیه دهند و …، پس قطعاً قوانینی نیز بر زندگی ما حکم فرماست که کشف و درک آن قوانین به ما این امکان را می دهد تا کنترل زندگی مان دست خودمان باشد. تا تابع شرایط نباشیم و بتوانیم زندگی مان را به گونه ای که می خواهیم خلق نماییم.

شالوده تمام آموزش های “دوره کشف قوانین زندگی”، درک قوانینی است که به ما کمک می کند تا مثل آن معمار و مهندس که سازه دلخواهش را طراحی و رویایش را به کمک شناخت آن قوانین به واقعیت تبدیل نموده، رویاهامان را محقق نماییم و شرایط زندگی خود را به شکلی که می خواهیم، خلق نماییم.

این تمام آن چیزی است که همیشه به دنبال درک و استفاده از آن بوده ام و هر بار به خاطر درک بهتر و عمیق تر قوانین، زندگی ام را راحت تر و با کیفیت تر خلق می کنم.

خیلی از دوستان بارها درباره برنامه ریزی های روزانه زندگی ام یا نحوه عمل به قوانین یا شیوه شخصی ام درباره انجام تمرینات لازم برای ساختن یک باور  پرسیده اند.

مدتها بود که تصمیم داشتم یک بار دیگر به کمک تحقیقات و یافته های این چند ساله اخیر درباره قوانین زندگی و نیز باورهایی که تا کنون ساخته ام، مروری جامع بر قوانینی داشته باشم که زندگی ام را در کمتر از 10 سال از شرایط سخت زندگی در یک اتاق سیمانی به استقلال کامل مالی رسانید به گونه ای که حتی من و فرزندانم می توانیم تا پایان عمر بدون نیاز به کار کردن، در شرایطی عالی زندگی کنیم.

قوانینی که اختیار زندگی ام را در دست خودم قرار داده و موجب شده، تابع شرایطی مثل افزایش یا کاهش دلار، تغییر سیاست های یک کشور، قطع یک رابطه و هر عاملی بیرونی دیگر نباشم. قوانینی که به من این یقین و آرامش را بخشیده که حتی اگر تمام این دست آوردها از بین برود، باز هم جای نگرانی نیست و دوباره به کمک همین قوانین می شود حتی یک زندگی زیباتر را خلق نمود.

بنابراین، تصمیم گرفتم همراه با شما، جلوی دوربین، مرور این مسیر را در قالب دوره کشف قوانین زندگی، ارائه دهم.

این دوره پاسخی جامع و مستند درباره شیوه شخصی من برای درک قوانین زندگی و نحوه تبدیل این ادراک، به عمل و سپس ساختن باورهاست.

این دوره شامل تمریناتی است که به کمک آنها باورهای هماهنگ با اهدافم را می سازم و مهم تر از همه شامل مرور آگاهی هایی است که به من کمک می کند تا در این مسیر بمانم و هر بار به درک کاملتری برسم و باورهای قدرتمند کننده تری بسازم که موجب تجربه زندگی بهتری می گردد.

پروسه تغییر ملموس شرایط زندگی من از زمان آشنایی با قوانین و سپس درک قوانین و سپس اجرای آنها در عمل و تبدیل آنها به باور و سپس ظهور نتایج آن باورها در زندگی ام، 10 سال زمان برد.

نکته مهم: هر کلمه “سپس” در جمله بالا شامل یک پروسه زمانی و تلاش های شدید ذهنی است.

اما خبر خوب این است که قرار نیست برای شما هم این پروسه اینقدر طولانی باشد از طرفی قرار هم نیست یک شبه زندگی شما تغییر کند.

برای شما کار بسیار راحت تر است زیرا نیازی به سعی و خطا نداری.

اگر فقط 6 ماه شیوه قبلی خودت را که نتیجه اش نیز کاملاً مشخص است کنار بگذاری و با ایمان، باور و یقین 100%، آنچه در این دوره از قوانین می شنوی را مثل وحی منزل بپذیری، خصوصاً در ابتدای مسیر به اجرای تمرینات این دوره و عمل بر اساس آموزه های این دوره متعهد شوی، به شما قول می دهم در همان هفته اول به خوبی شواهد این قوانین را درک می کنی و در میابی که تمام اتفاقات زندگی ات توسط کانون توجه و فرکانس های خودت خلق می شود. آنگاه به نقطه ای می رسی که هرگز نمی توانی به شیوه قبلی ات باز گردی.

اما مانع مهمی که افراد زیادی را در ابتدای کار از این مسیر گمراه می کند این است که، افراد در شروع کار تعهد و شور و اشتیاق فراوانی برای درک قوانین و عمل به آنها به خرج می دهند و سپس رفته رفته نتایج وارد زندگی شان می شود و با عمل به قوانین، به خواسته های زیادی می رسند، اما از آنجا که همزمان با رسیدن به خواسته ها و رشد باورها، خواسته ها نیز دوباره رشد می کند، یعنی دوباره درآمد بیشتر یا خانه و ماشین بهتری می خواهند و …، لذا  دست آوردهای قبلی، برایشان بدیهی شده و نمی توانند به یاد بیاورند که در طی این مدت کوتاه که برای درک و اجرای قوانین تلاش کرده اند، چقدر پیشرفت داشته اند.

بنابراین، حالا که اینجا هستی تا به کمک درک قوانین، کنترل زندگی ات را در دست بگیری و شرایط دلخواهت را خلق نمایی قدم اول و تمرین اول این است:

یک دفترچه آماده کن و شرایط کنونی ات را در تمام جنبه ها شرح بده.

درباره شرایط مالی، میزان پس اندازهایی که داری، میزان درآمدت، میزان بدهی ها و … را شرح بده.

درباره وضعیت روابط: روابط ات با خانواده، دوستان، فرد مورد علاقه ات، کارفرما و … در چه سطح است و تا چه حد از آن رضایت داری.

درباره وضعیت سلامتی: از نظر سلامتی در چه شرایطی هستی، هر چند وقت یک بار مریض می شوی و …

درباره وضعیت معنوی: فارغ از هر دین و مذهبی، چقدر حضور خداوند را در قالب الهامات و هدایت های او در موقعیت های مختلف احساس می کنی، چقدر آرامش داری و…

سپس به هر وضعیت از 0 تا 20 نمره لازم را اختصاص بده و به صورت مفصل دلایلی را توضیح بده که موجب شده در حال حاضر در چنین وضعیتی قرار گرفته باشی.

این تمرین را هر 6 ماه یک بار انجام بده و نوشته هایت را مرور کن تا قدرت هماهنگی با قوانین را به خودت یادآور شوی.

اطلاعات بیشتر درباره دوره کشف قوانین زندگی

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    0MB
    72 دقیقه
  • فایل صوتی مقدمه دوره کشف قوانین زندگی
    0MB
    72 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد حسین تجلی» در این صفحه: 2
  1. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2226 روز

    به نام یگانه خالق هستی

    سلام و عرض احترام دارم خدمت استاد عزیزم خانم شایسته و تمامی دوستان خوبم

    استاد عزیزم تو همین فایل مقدمه من کلی آگاهی های ناب به دست آوردم

    بی نهایت سپاسگزارم

    می خواهم در مورد عمل گرایی صحبت کنم که شما بسیار در این جلسه بر آن تأکید داشتید

    مدتی هست که دارم آگاهانه در رفتارم تغییراتی ایجاد می کنم

    یه سری جاها که قبلاً خیلی آرام و با بدنی شل و سری پایین صحبت می کردم

    حالا

    با عزت نفس و صلابت صحبت می کنم و سرم رو بالا نگه می‌دارم و سینه ام رو سپر می کنم و قبل از اینکه بخواهم صحبتی را انجام بدهم ، چه‌ در کسب و کارم و چه در زندگی شخصی ام

    با خودم صحبت و بررسی می کنم که طبقِ اصلِ اصول گرایی ، اگر کسی با من هم این برخورد را داشته باشه من خوشحال میشم یا ناراحت ؟!

    یعنی بررسی می کنم که این رفتار.. این حرف اصلا درسته یا نه…

    و وقتی که به درستیش یقین پیدا کنم دیگه با قدرت انجامش می دهم فارغ از اینکه طرف مقابل خوشحال میشه یا ناراحت…

    و اتفاقا اون جاهایی که با احساس لیاقت و ارزشمندی ، خیلی محکم و با احترام اون چیزی که درسته رو میگم یا اون حرفی که درسته رو می‌زنم و نمی ترسم از چیزی یا از کسی…

    نمی ترسم از اینکه رابطه‌ام رو با اون فرد از دست بدهم یا رابطه‌ام خدشه دار بشه

    اتفاقا همون جا ها جاهایی هست که نتایج بسیار خوبی می گیرم

    احترام های بیشتری دریافت می کنم و برخورد جهان با من نسبت به قبل به طرز مشهودی بهتر میشه

    یه مثال دیگه بزنم از استفاده‌ی آگاهانه‌ی قانون به نفع خودم

    شما در دو تا از جلسات قدم چهارم توضیح دادین

    که باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد یعنی چه

    توضیح دادین که چطور می توانم از نیروی خیری که حاکم بر جهان هستی است استفاده کنم به نفع خودم

    و همیشه به خودم بگم که اگر در مسیر درست هستم باید همه‌ی کارها آسون و لذت بخش انجام بشه

    هر مسیر سخت مسیر اشتباهه… !!!

    و من پس از ده پونزده بار گوش دادن به اون جلسات و نت برداری کردن از اون ها و خواندن دیدگاه‌های برتر اون جلسات

    الان یه جورایی ذهنیتم تغییر کرده و اولاً دارم می بینم که خواسته هایم (در ابعاد کوچک) راحت تر و لذت بخش تر داره وارد زندگیم میشه

    مثلاً غذایی که خیلی دوست دارم چلو خورش فسنجون چند روز پیش تو دفتر املاک یکی از همکار ها ، اونم چلو خورش خونگی که یکی از خانم های همون دفتر درست کرده بود مهمونم کردن و اونجا یه غذای لذیذ و خوشمزه کنار دوستانم خوردم

    قبلاً همچین اتفاقی نمی افتاد و من هم به عنوان مهندس کامپیوتر رفته بودم که لب تاب مدیریت رو درست کنم (قبلاً عرض کردم که من در زمینه کامپیوتر و موبایل اطلاعات بالایی دارم خیلی از دوست و آشنا ازم کمک می گیرند) ولی چون ظهر و هنگام ناهار بود اونقدر بچه های دفتر اصرار کردن مه قبول کردم ناهار مهمونشون باشم

    یه مثال دیگه میزنم: همون روز که از من درخواست کمک کردن برای درست کردن لب تاب من جایی بودم ، قبلاً اگه بهم می گفت بیا لب تاب رو درست کن خودم می رفتم ولی این بار گفتم من فلان جا هستم اگه خودت میای با ماشین دنبال من و برگشتنه هم من رو می رسونی من میام و اون هم بی چون و چرا قبول کرد

    می خواهم بگم آگاهانه برای خودم برای توانایی هایم و برای زمان و انرژی ام ارزش قائل میشم و بازخورد هایش هم دارم می بینم

    طی چند ماه گذشته چندین و چند لباس هدیه گرفتم به طرق مختلف از اعضای خانواده و دوستانم

    قبلاً اینجوری نمی‌شد

    من فکر می کنم به خاطر آگاهی های ناب همون دو جلسه‌ی قدم چهارم هستش و به خاطر اینکه من اون آگاهی ها رو شنیدم درک کردم و دارم سعی می کنم همیشه آگاهانه بهشون عمل کنم

    من برای خودم در کسب و کارم اصول تعیین کردم برای خودم ارزش قائل هستم و با توجه به تخصص و مهارت هایی که طی شش سال در مشاور املاک کسب کردم

    دیگه روی هر ملک و مشتری ای کار نمی کنم

    یه سری مشتری های خاص و یه سری ملک های خاص

    همیشه به خودم میگم بایددد با لذت و حال خوب ثروت خلق کنی

    باید مشتری هایی بیان که تشنه‌ی خرید کردن از تو باشن

    فروشنده هایی که از خداشون باشه تو براشون ملکشون رو بفروشی

    اتفاقا تو این زمینه ها چند تا الگوی خوب هم دارم همیشه به خودم یادآوری می کنم میگم آقا ابراهیم (یکی از همکارهام که فرهنگیه و املاک هم کار می‌کنه) رو بیین بارها باهاش بازدید رفتی ببین چقدر فروشنده زیبا و با احترام باهاش برخورد می کنه تازه از خداشم هست که این بنده‌ی خدا ملکش رو بفروشه

    یا فلان مشتریش چطور با عزت و احترام با این مشاور برخورد می کنه و هرچی که ایشون میگه می پذیره و روی چشماش می گذاره و در نهایت هم یه خرید شیرین داره و با عشق کمیسیونی عالی هم پرداخت می کنه

    به خودم میگم فرق تو با آقا ابراهیم چیه یا از اعضای سایت بخواهم مثال بزنم ، آقای افلاطون نوروزی به لطف خدا چندین بار تلفنی هم صحبت کردیم ، پر رنگترین وجهی که من در ایشون می‌بینم احساس لیاقت بی نظیری هست که در حرف های ایشون دیدگاه های ایشون و در رفتار ایشون موج‌ میزنه و همیشه من تحسینش می کنم

    می خواهم بگم دارم استاندار هام رو می برم بالا ، در عین حال روی باور هام هم کار می کنم روی احساس لیاقتم هم کار می کنم

    نشونه ها رو سعی می کنم بفهمم و ببینم و بارها در موردشون صحبت کنم خودم و خداوند رو تحسین کنم

    و در راستای باور سازی ها به محض اینکه بفهمم باید تغییراتی در شخصیتم ایجاد کنم

    باید رفتاری جدید از خودم در مواقع خاصی نشان بدهم، هر چقدر هم که بترسم حتماً میرم تو دل اون ترس و اون رفتارهای جدید رو نشون می دهم

    به خودم میگم محمد باااااید عمل کنی باید تغییر کنی و اجازه بدهی بازخورد ها رو بگیری

    حتی اگه اشتباه کردی هک اشکالی نداره ، طبیعیه ، همه اشتباه می کنند ، درسش رو بگیر ، تصحیح مسیر کن و ادامه بده

    _

    یه درس دیگه ای که از دقیقه 41 فایل گرفتم و به صورت ملموس در بعد دیگه ای از زندگیم تجربه کردم رو دوست دارم اینجا بنویسم

    امیدوارم این تجربه برای دوستان هم الهام بخش باشه و ازش استفاده کنند

    من تا همین دو سال پیش یه اخلاقی داشتم از سر خیرخواهی وقتی می دیدم

    یه خانم یا یه آقا به تازگی وارد حرفه‌ی املاک شده

    مخصوصاً اگر در دفتر املاک خودمون مشغول می‌شد

    باهاش ارتباط می گرفتم از ویژگی های مثبت شغل می گفتم از درآمد های بالایی که می توانه تجربه کنه ، از اینکه شغل املاک باعث میشه چقدررر در ابعاد مختلف (روابط عمومی ، اعتماد به نفس ، فن بیان ، قدرت تمرکز ، شجاع و جسور شدن) رشد کنه

    و فکر می کنید نتیجه چی میشد؟؟

    یا اون فرد رشد نمی کرد و بعدا از من شاکی می شد

    و دردسر برای خودم درست کرده بودم

    یا اصلا در این شغل نمی موند خیلی زود می رفت و به طبع من دچار سرخوردگی می‌شدم!! و عزت نفسم تضعیف پیدا می کرد

    من هنوز هم در این زمینه خیر خواهی مشکل دارم ولی نسبت به قبل بسیار بسیار بهتر شدم

    و البته طبق آگاهی های دو جلسه‌ی اول قدم پنجم دیگه اگه از این اشتباهات موردی هم بکنم ، خودم رو سر زنش نمی کنم

    چون اون جا استاد توضیح داد که این خیر خواهی های بی مورد تقریباً پاشنه‌ی آشیل تمام انسان هاست نه فقط من… بری پیامبرش هم همین بوده…

    به همین خاطر هم خداوند در قرآن به پیامبر میگه تو وکیل و وصی اون ها نیست و اگه یه نردبان بکشی بالای آسمان ها و چاه بکنی و بری به قعر زمین و نشانه ها براشون بیاری… اون ها ایمان نمی آوردند

    من از بعد از درک این آگاهی ها خیلی با خودم در این زمینه مهربون ترم و سعی می کنم این اشتباه رو نکنم که بخواهم خیرخواهی بی مورد داشته باشم و تو کارهای خداوند دخالت کنم و به زور اون طرف رو هدایت کنم

    ولی اگه هم اشتباه کنم یا خودمو سرزنش نمی کنم یا حداقل میزان سرزنش کردن هایم کمتره و خیلی زود با خودم صحبت می کنم و میگم ببین تو هرگر نمی توانی به کسی ظلم کنی یا خیری برسونی

    هر کسی کاملاً عادلانه داره هدایت میشه به مسیر باورهای خودش

    اما اتفاق زیبایی که طی این دو سال اخیر با توجه به تغییر باورهای من اتفاق افتاده چیه

    بعضی از همکارها ، چه خانم و چه آقا میان از من درخواست کمک می کنند ، به خاطر تجریبات و علمی که دارم و تقریبا کل نقشه‌ی منطقه 8 رو از حفظم با جزییات…

    اگر من واقعاً اشتیاق برای یادگیری رو در اون ها ببینم به میزانی که خودم وقت داشته باشم و به میزانی که خودم از اون کمک کردنه لذت ببرم بهشون کمک می کنم

    پیش اومده بعضی ها در زمان های نا مناسبی اومدن کمک خواستن یا سوال داشتن

    من اگه وقت نداشتم یا خسته بودم خیلی مودبانه و با لبخند و حس خوب گفتم نه

    طرف ناراحت میشه؟ اگه نشه که معلومه عزت نفسش بالاست و این نه‌ی بسیار مودبانه و با لبخند من رو با شخصیتش گره نمی‌زنه و احساس تخریب شدن نمی کنه

    اگه هم ناراحت میشه دیگه مسئله‌ی خودش هستش و به من ربطی نداره

    الان یکی از بچه های دفتر خودمون آقا محمد حسین (فقط چند ماهه کار رو شروع کرده) یکی دو ماهی هست خیلی مودبانه و با احترام داره سوال هاش رو هر بار توی تلگرام یا با پیامک از من می پرسه

    از اونجایی که بسیار بسیار اشتیاق داره برای یادگیری و بسیار هم با ادب و باشخصیته و خودم هم به عنوان یک دوست، دوستش دارم

    من هر بار وقت می گذارم در قالب یک ویس یا تماس تلفنی پاسخ می دهم و از تجربیات ارزشمند خودم بهش میگم ، بهش راهکار می دهم و حتی اگه جواب سوالی هم ندونم راحت‌ترین مسیر ممکن برای رسیدن به جواب سوالش رو بهش نشون می‌دهم ، مثلاً میگم باید کجا بری یا پیش چه شخصی برای رسیدن به جواب سوالت و حتی بهش میگم چطور سوالت رو مطرح کنی بهتره…

    و البته که این آقا محمد حسین هم بسیار شخصیت سپاسگزار و قدردانی داره و فکر نمی کنه که خب دیگه آقای تجلی وظیفشه… نه هر بار تشکر جانانه انجام میده و قدردانه…

    این دقیقاً همون چیزی که استاد از دقیقه‌ی 41 به بعد توضیح میده، اگر کسی مثل آقا محمد حسین مشتاق باشه که در مشاور املاک پیشرفت کنه و وقتی به فردی مثل من رو باهاش آشنا میشه که می بینه اخلاق ها و روحیاتمون به هم می خوره

    هر بهایی رو پرداخت می‌کنه

    خودم هم همینطوری هستم بارها شده با دوستی قرار ملاقات هماهنگ کردم یا تماس تلفنی

    به جهت پرسیدن سوالاتی در حوزه‌ی تخصص و توانمندی های ایشون

    اینجور وقت ها هرجایی که ایشون بگه من میرم

    هر وقتی که ایشون بگه

    من نرخ تعیین نمی کنم… می دونید چی میگم؟؟

    من خودم رو وقف می دهم با اون دوست عزیز و خیلی هم قدردانم که داره از انرژی و زمانش برای من مایه می گذاره

    استاد عباس منش باور کنید وقتی اومدم شروع کردم به نوشتن هیچ ایده‌ای نداشتم فقط از خداوند طلب هدایت کردم

    گفتم دوست دارم یه دیدگاه بسیار مفید برای آینده‌ی خودم بنویسم

    دوست دارم رد پا خیلی زیاد از خودم ثبت کنم

    چون به این یقین رسیدم که بعداً در زمان هایی که نیاز داشته باشم به این رد پاها هدایت میشم ….

    و بی نهایت بهم کمک می کنه که در شرایط اضطراری اصلاح مسیر کنم و راه رو از بیراهه تشخیص بدهم

    کمکم می کنه که اشک شوق بریزم و بیشتر سپاسگزار خداوند باشم و به یاد بیارم موفقیت هایی که اون زمان دارم، مسیرش این چیزهایی بودن که اینجاها در این سایت الهی ثبت کردم

    ضمن اینکه مطمئن هستم برای دوستانم هم تجریبات شخصی من می توانه بسیار الهام بخش و موثر باشه

    چون خودم هم همین تجربه رو از دیدگاه‌های دوستان داشتم و دارم

    دوستتون دارم بی نهایت

    در پناه خداوند یکتا و تونا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2226 روز

    به نام یگانه خالق هستی

    سلام خدمت استاد عزیزم و تمامی دوستان بهشتیم

    داستان هدایت من به این دوره ، که البته هنوز در مدار خریدش قرار نگرفتم ولی با هدایت های بسیار ، دیگه صدای خیلی بلندی رو‌ از قلبم می شنوم که این دوره برای توعه… این همون دوره‌ای هست که اگه ازش استفاده کنی بعداً به عنوان نقطه‌ی عطف زندگیت ازش یاد می کنی

    حدود دو سال پیش (سال 1400) من با یکی از اعضای سایت در اینستا آشنا شدم

    آروم آروم به صورت تکاملی دوستی من با این فرد عزیز بیشتر و بیشتر شد و من شماره‌ی ایشون رو گرفتم و گاهی وقت ها تماس می گرفتم و راجع به قوانین و موضوعات پیرامون قانون گپ و گفت های شیرینی داشتیم

    ایشون دوره‌ی کشف قوانین رو داشت و همیشه از این دوره به نیکی یاد می کرد و البته بسیار بسیار بسیار به قوانین مسلط بود و من همیشه با تعجب فراوان تحسینش می کردم که چقدر خوب به موضوعات از زاویه‌ی مناسب نگاه می کنه چقدر خوب راه حل برای مسائل پیدا می کنه اصلاً چقدر قوی هست و نگاه خوبی داره نسبت به مسائل زندگی و … یک عالمه ویژگی های مثبت دیگه…

    که همه و همه باعث شده بود یه علامت سوال بزرگ در ذهن من ایجاد بشه که مگه این دوره‌ی کشف قوانین چی داره که باعث شده این آدم در تمام ابعاد ویژگی های شخصیتی‌ای رو داشته باشه که من هم دوست دارم داشته باشم

    این ها تو ذهن من بود و من احساسم نسبت به دوره‌ی کشف قوانین در این چند سال یه احساس بسیار کنجکاوانه بود ولی هنوز در مداری قرار نگرفته بودم که احساس کنم باید این دوره رو بخرم و این دوره برای منه…

    چند وقت پیش آزمون شناسایی ترمز های مخفی ذهن که در حال حاضر روی سایت قرار داره رو شرکت کردم

    پاسخی که برایم نمایش داده شد، برایم خیلی شکفت انگیز بود و من رو عمیقاً به فکر فرو برد

    در پاسخ به من نوشته شده بود: شما یک عالم توانمندی و ویژگی های مثبت داری ، بسیار بسیار مشتاقی برای تغییر زندگی‌ات ولی همه‌ی این ویژگی های مثبتت زیر خروار ها خاک پنهان شده یه جورایی مثل آتش زیر خاکستر شده

    شما پاهات رو ترمز هست وگرنه با این حد از انرژی و تلاشی که داری می کنی، باید تا الان صد بار زندگیت متحول شده باشه

    و در پایان تست استفاده از دوره‌ی کشف قوانین زندگی رو به شدت به من توصیه کرده بود و به من گوش زد کرده بود که وقتی از این دوره استفاده کنم بُهد زده خواهم شد و خواهم دید که چقدر راحت فقط با برداشتن ترمز های زندگیم چطور زندگی روی خوشش رو بهم نشان خواهد داد و چقدرررر پیشرفت می کنم و تساعد در تکامل من رخ میده و من پس از مدتی با اختلاف از جایگاه فعلی ام جدا میشم

    من تمام متنی که در پاسخ به آزمون برایم اومده بود رو همون روز حداقل سه بار خواندم و فریز شده بودم!! (تمام متن رو اسکیرین شات گرفتم در گالری در یک پوشه مخصوص دارم و به عنوان یک سند برای نشان دادن به ذهن منطقیم وقتی که نجواها میاد نگه داشتم) فکر کردن به اینکه می توانم مسائل قدیمی و ذخم های کهنه‌ی خودم رو درمان کنم و دیگه هیچ وقت این ها در زندگیم تکرار نشه باعث شده بود که اشک در چشمام جمع بشه وقتی به آینده رویایی‌ای فکر می کردم که پاسخ اون سوال برایم ترسیم کرده بود تمامممم وجودم لبریز از احساس شور و شعف می شد

    این دومین و بزرگترین نشانه‌ای بود که برای من همین چند وقت پیش رخ داد و من خیلی بیشتر به فکر فرو رفتم که نکنه این دوره واقعاً برای منه؟

    از اونجایی که از کودکی در خانواده‌ای رشد کردم که به شدت پدرم ذهنی منطقی داره ، من هم ذهنم بسیار منطقی شده و همونطور که استاد در این فایل توضیح دادن ، خیلی طول کشید تا من ایمان بیارم که این دوره برای منه…

    سومین نشانه حدود یک ماه پیش بود که یکی از دوستای عزیزم که از اعضای سایت هم هست، با من تماس گرفت، راجع به موضوعات مختلفی پیرامون سایت و قوانین صحبت کردیم تا جایی که ایشون برای من یک دیدگاه بسیار تأثیرگذار و قابل تأمل از خانم سارا صمدی پور خواند

    کامنت سارا خانم پیرامون تغییر و تحولی بود که به واسطه‌ی کشف قوانین زندگی در مدتی نسبتاً کوتاه در زندگی خودش ایجاد کرده بود

    شنیدن این دیدگاه و سپس خواندن همون دیدگاه و داستان هدایت خانم سارا صمدی پور ، که به شدت از نتایج شگفت انگیز دوره‌ی کشف قوانین صحبت کرده بود ، دیگه یک سند بسیار محکم و قابل استناد بود و یک هدایت الهی که… این دوره برای من هستش و خداوند داره با زبان نشانه ها بهم میگه باید در این دوره شرکت کنم

    این سومین نشانه‌ی واضح من بود

    و برم سراغ چهارمین نشانه‌ی واضح…

    دو شب پیش ساعت 3 الی 3:30 شب بود که با حال خیلی بدی از خواب بیدار شدم

    این در حالی هست که طی این دو شب و سه روز گذشته من دارم زیبا ترین منظره رو از پنجره های خونه می بینم

    چند روزه، قم لباس عروس به تن کرده و سفید پوش شده و رحمت الهی (برف سنگین) داره بدون لحظه‌ای قطع شدن از آسمان می باره

    وقتی بلند شدم و رفتم پای پنجره، یه جورایی بهم برخورد و یاد آگاهی های این فایل افتادم «میزان تحمل شما چقدر است؟!»

    abasmanesh.com

    به خودم گفتم محمد تو چند ساله که خواب های پریشون می بینی و همش در حسرتی که مثل قدیم ها یه خواب لذت بخش و عمیق رو از شب تا صبح بدون بیدار شدن و بدون استرس و بدون حال بد تجربه کنی؟

    بسه دیگه!! باید یه اقدامی بکنی، تو لایق خواب خوش هستی

    ببین آسمون رو ببین بیرون چقدر قشنگ شده

    ساعت رو ببین؟؟ (ساعت 4 صبحه) همه الان تو این شب برفی تو خواب ناز هستن، تو چی؟؟

    همون موقع هدایت شدم اومدم توی سایت و الگوهای تکرار شونده رو پیدا کردم و قسمت سوم که مرتبط به خواب هست رو دانلود کردم و چند بار گوش دادم و دیدم و دیدگاه نوشتم

    حقیقتا همون روزهایی که دوره‌ی کشف قوانین داشت به روز رسانی می شد و فایل های دانلودی مرتبط به دوره می اومد روی سایت، خیلی دوست داشتم که با این موج انرژی مثبت همراه بشم

    خیلی دوست داشتم که تو فایل های دانلود مثل بقیه‌ی دوستان همراه باشم و تمرینات رو انجام بدهم و در نهایت دوره رو بخرم و فصل جدیدی از زندگیم رو آغاز کنم

    ولی جرعت رو به رو شدن با این مسائل تکراری رو نداشتم

    جرعت کنکاو کردن درونم و به خودشناسی رسیدن رو نداشتم و در مدار دریافت این آگاهی ها نبودم!!

    ولی وقتی دیروز برای فایل های الگوهای تکرار شونده ابتدا قسمت سوم و بعدش هم با استمرار به خرج دادن قسمت اول دیدگاه نوشتم ، به این نتیجه رسیدم که نهههه من یه تغییراتی داشتم

    جایی که بارها تصمیم گرفته بودم دیدگاه بنویسم ، حتی نوشته بودم ولی قبل از انتشار پاکش کردم الان توانستم بنویسم

    این یعنی تغییر کردم و مصمم هستم که وارد دوره بشم

    پنجمین نشانه‌ی هدایت من…

    شب هم یه هدایت الهی دیگه دریافت کردم که خیلی مطمئن تر شدم که آماده ام برای شرکت در دوره

    این فایل رو دیروز حدود 4 ساعتی چند باری گوش دادم

    نه اینکه تا پایان گوش بدهم و از اول شروع کنم نه… اون جاهایی از فایل که برایم قابل تأمل بود رو چندین بار بر میگشتم عقب و دوباره گوش می دادم

    و بعد اون جایی که رسیدم به این حرف استاد که همین الان این فایل رو استاپ کن

    این تمرین چک‌اپ فرکانسی رو بنویس و بعد ادامه‌ی فایل رو گوش بده… متعهد کن خودتو که به تمرینات عمل کنی و اگه نمی‌خواهی همین کار ساده رو انجام بدهی تو برای شرکت در دوره آماده نیستی (البته شاید این عین جملات استاد نباشه ولی درک من و هدایتی که دریافت کردم این ها بود)

    همون موقع فایل رو استاپ کردم و رفتم توی گوگل کیپ نت یه فایل جدید باز کردم و با تاریخ خیلی زیبا و خیلی آسان تمرین رو انجام دادم و چک‌اپ رو خیلی زیبا و خیلی کامل و با جزییات نوشتم

    قبلاً خیلیییی برایم سخت بود نوشتن چک‌اپ و نمی توانستم انجامش بدهم

    این هدایت هم برای من یک سند و یک گواهی بود که این مسیر درسته و باید من در این دوره شرکت کنم

    این رد پاها رو از خودم ثبت کردم تا هم در آینده به خودم کمک کنه و نوری الهی باشه برای روشن کردن مسیرم ، هر وقت که داشتم مسیر رو گم می کردم و بیام و مسیرم رو تنظیم کنم

    و

    یه ایده‌ی دیگه‌ای هم که تو ذهنم بود این بود که احتمالاً می توانه این صحبت ها برای دوستان سایت هم الهام بخش باشه

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر میرم برای اینکه تو این روز برفی و یخ بندان زیبا برم بیرون چهره سفید پوش شهر رو ببینم و زیبایی های خداوند رو ببینم و تحسین کنم و شکرگزاری کنم

    در پناه خداوند یکتا و مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: