ما در جهانی زندگی می کنیم که قوانینی دقیق و ثابت بر آن حکم فرماست. قوانینی مثل چسبندگی مولکولی، نیروی گرانش، نیرو، اصطکاک و … که موجب شده جهان ما با این نظم و انضباط مسیر تکاملی اش را ادامه دهد.
در چنین جهان قانونمندی، محال است اتفاقات زندگی ما شامل هیچ قانونی نباشد و به صورت شانسی یا اتفاقی رخ دهد. قطعاً قوانینی بر جهان حاکم است که به ما امکان کنترل شرایط زندگی مان و خلق شرایط دلخواه مان را می دهد.
همانگونه که کشف و شناخت قوانینی مثل ایرودینامیک به مهندسان هوافضا کمک کرده تا هر بار هواپیما ها و سفینه های پیشرفته تری بسازند و به مهندسان سازه کمک کرده تا ساختمان های عظیم تر با امکانات پیشرفته ای همچون تأمین برق مورد نیازشان را بسازند و به مهندسان مکانیک کمک کرده تا هر بار ماشین های با کیفیت تر همراه با امکانات بیشتری بسازند و شکل راحت تری از زندگی را به بشریت هدیه دهند و …، پس قطعاً قوانینی نیز بر زندگی ما حکم فرماست که کشف و درک آن قوانین به ما این امکان را می دهد تا کنترل زندگی مان دست خودمان باشد. تا تابع شرایط نباشیم و بتوانیم زندگی مان را به گونه ای که می خواهیم خلق نماییم.
شالوده تمام آموزش های “دوره کشف قوانین زندگی”، درک قوانینی است که به ما کمک می کند تا مثل آن معمار و مهندس که سازه دلخواهش را طراحی و رویایش را به کمک شناخت آن قوانین به واقعیت تبدیل نموده، رویاهامان را محقق نماییم و شرایط زندگی خود را به شکلی که می خواهیم، خلق نماییم.
این تمام آن چیزی است که همیشه به دنبال درک و استفاده از آن بوده ام و هر بار به خاطر درک بهتر و عمیق تر قوانین، زندگی ام را راحت تر و با کیفیت تر خلق می کنم.
خیلی از دوستان بارها درباره برنامه ریزی های روزانه زندگی ام یا نحوه عمل به قوانین یا شیوه شخصی ام درباره انجام تمرینات لازم برای ساختن یک باور پرسیده اند.
مدتها بود که تصمیم داشتم یک بار دیگر به کمک تحقیقات و یافته های این چند ساله اخیر درباره قوانین زندگی و نیز باورهایی که تا کنون ساخته ام، مروری جامع بر قوانینی داشته باشم که زندگی ام را در کمتر از 10 سال از شرایط سخت زندگی در یک اتاق سیمانی به استقلال کامل مالی رسانید به گونه ای که حتی من و فرزندانم می توانیم تا پایان عمر بدون نیاز به کار کردن، در شرایطی عالی زندگی کنیم.
قوانینی که اختیار زندگی ام را در دست خودم قرار داده و موجب شده، تابع شرایطی مثل افزایش یا کاهش دلار، تغییر سیاست های یک کشور، قطع یک رابطه و هر عاملی بیرونی دیگر نباشم. قوانینی که به من این یقین و آرامش را بخشیده که حتی اگر تمام این دست آوردها از بین برود، باز هم جای نگرانی نیست و دوباره به کمک همین قوانین می شود حتی یک زندگی زیباتر را خلق نمود.
بنابراین، تصمیم گرفتم همراه با شما، جلوی دوربین، مرور این مسیر را در قالب دوره کشف قوانین زندگی، ارائه دهم.
این دوره پاسخی جامع و مستند درباره شیوه شخصی من برای درک قوانین زندگی و نحوه تبدیل این ادراک، به عمل و سپس ساختن باورهاست.
این دوره شامل تمریناتی است که به کمک آنها باورهای هماهنگ با اهدافم را می سازم و مهم تر از همه شامل مرور آگاهی هایی است که به من کمک می کند تا در این مسیر بمانم و هر بار به درک کاملتری برسم و باورهای قدرتمند کننده تری بسازم که موجب تجربه زندگی بهتری می گردد.
پروسه تغییر ملموس شرایط زندگی من از زمان آشنایی با قوانین و سپس درک قوانین و سپس اجرای آنها در عمل و تبدیل آنها به باور و سپس ظهور نتایج آن باورها در زندگی ام، 10 سال زمان برد.
نکته مهم: هر کلمه “سپس” در جمله بالا شامل یک پروسه زمانی و تلاش های شدید ذهنی است.
اما خبر خوب این است که قرار نیست برای شما هم این پروسه اینقدر طولانی باشد از طرفی قرار هم نیست یک شبه زندگی شما تغییر کند.
برای شما کار بسیار راحت تر است زیرا نیازی به سعی و خطا نداری.
اگر فقط 6 ماه شیوه قبلی خودت را که نتیجه اش نیز کاملاً مشخص است کنار بگذاری و با ایمان، باور و یقین 100%، آنچه در این دوره از قوانین می شنوی را مثل وحی منزل بپذیری، خصوصاً در ابتدای مسیر به اجرای تمرینات این دوره و عمل بر اساس آموزه های این دوره متعهد شوی، به شما قول می دهم در همان هفته اول به خوبی شواهد این قوانین را درک می کنی و در میابی که تمام اتفاقات زندگی ات توسط کانون توجه و فرکانس های خودت خلق می شود. آنگاه به نقطه ای می رسی که هرگز نمی توانی به شیوه قبلی ات باز گردی.
اما مانع مهمی که افراد زیادی را در ابتدای کار از این مسیر گمراه می کند این است که، افراد در شروع کار تعهد و شور و اشتیاق فراوانی برای درک قوانین و عمل به آنها به خرج می دهند و سپس رفته رفته نتایج وارد زندگی شان می شود و با عمل به قوانین، به خواسته های زیادی می رسند، اما از آنجا که همزمان با رسیدن به خواسته ها و رشد باورها، خواسته ها نیز دوباره رشد می کند، یعنی دوباره درآمد بیشتر یا خانه و ماشین بهتری می خواهند و …، لذا دست آوردهای قبلی، برایشان بدیهی شده و نمی توانند به یاد بیاورند که در طی این مدت کوتاه که برای درک و اجرای قوانین تلاش کرده اند، چقدر پیشرفت داشته اند.
بنابراین، حالا که اینجا هستی تا به کمک درک قوانین، کنترل زندگی ات را در دست بگیری و شرایط دلخواهت را خلق نمایی قدم اول و تمرین اول این است:
یک دفترچه آماده کن و شرایط کنونی ات را در تمام جنبه ها شرح بده.
درباره شرایط مالی، میزان پس اندازهایی که داری، میزان درآمدت، میزان بدهی ها و … را شرح بده.
درباره وضعیت روابط: روابط ات با خانواده، دوستان، فرد مورد علاقه ات، کارفرما و … در چه سطح است و تا چه حد از آن رضایت داری.
درباره وضعیت سلامتی: از نظر سلامتی در چه شرایطی هستی، هر چند وقت یک بار مریض می شوی و …
درباره وضعیت معنوی: فارغ از هر دین و مذهبی، چقدر حضور خداوند را در قالب الهامات و هدایت های او در موقعیت های مختلف احساس می کنی، چقدر آرامش داری و…
سپس به هر وضعیت از 0 تا 20 نمره لازم را اختصاص بده و به صورت مفصل دلایلی را توضیح بده که موجب شده در حال حاضر در چنین وضعیتی قرار گرفته باشی.
این تمرین را هر 6 ماه یک بار انجام بده و نوشته هایت را مرور کن تا قدرت هماهنگی با قوانین را به خودت یادآور شوی.
اطلاعات بیشتر درباره دوره کشف قوانین زندگی
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD0MB72 دقیقه
- فایل صوتی مقدمه دوره کشف قوانین زندگی0MB72 دقیقه
به نام خداوندی که زمین رابستری برای زندگی انسان نهاد.
سلام به استادقانونمندوعزیزم .
مقدمه ی کشف قوانین زندگی.
درحال حاضر این دوره راخریدنکردم ولی باتوجه به صحبتهای استاددرموردمقدمه ی این دوره،مطمئن هستم مثل دوره های دیگشون عالی وپرمحتوی هستش.
وباتوجه به صحبتهاشون تواین فایل ،متوجه شدم که دوره ی بسیارارزشمندوآموزنده ای میتونه باشه ،فکرکنم ماراوارددنیای شگفت انگیزی ازقوانین جهان هستی کنن و چگونگی کشف این قوانین وعملکرد به اونهارا آموزش بدن.
من یه خانوم تقریبامنضبط وقانونمندی هستم .
درعجبم که انقدخودم شیفته ی ضوابط هستم ،چطورتاحالامتوجه نشده بودم که این جهان ماطبق قوانینی ،پیش میره.
بیشترین تمرکزوتوجه اکثرما،به وجودخدابودولی بااین باورکه همه چی دست اونه وماهیچ کاره ایم .
اگر بنده ی خوبی هستیم همه چیوباهرشکل وظاهری ،چ خوب چ بدبایدبپذیریم .واقعن نگاه من نوعی به این جهان اینطوربود.اتفاقاهمیشه هم شاکی بودم ازاین رویه ودستوروامرخدا.
چراکه احساس میکردم بین بنده هاش خیلی فرق گذاشته ومیزاره .به همین جهت احساس بدی میگرفتم ونسبت به ،این جهان اصلن نگرش مثبتی نداشتم وهیچ تمایلی به چیزی که باعث تغییر،نگاه من بشه نداشتم چون فکرمیکردم بیهودس ومن کاره ای ،نیستم .همه چی دست اون بالاییه.
خداروشکرازطریق استاد،متوجه شدم ولی بردم که اتفاقاخداکاره ای نیس واکثر اتفاقات وخلق اونها،دست خودمونه .
بله خداونداین جهان راباسیستمی طراحی کردن که براساس قوانین وضوابطی است که اگرمن به درک واگاهی اونها برسم درواقع وظیفه ی من بنده ،اینه که دنبال کشف این قوانین برم تااصولی ودرمسیر ی درست ،حرکت کنم واززندگیم بهره ی کافی ولذت کافی راببرم به قول استاددرتمام جوانب ،ازلحاظ مالی ،روابط عاطفی ،به لحاظ معنوی ،سلامتی جسم و روح و هرآنچه که یک انسان بابدست اووردنش ،به لذت وخوشبختی واحساس خوب و سالم میرسه .
استادتوهمه ی دوره هاشون توجلسه ی اول تاکیدمیکنن که ازخودتون وشرایطی که الان درحال حاضر درش ،هستید،چکاب بگیریدینی یادداشت کنید تمام احساسهاوحس وحالتون ووضعیت مالی وجسمی ورابطی وغیره ،تابعدازآموزش های استادبعدازچندماه با آگاهی های که کسب کردید،ببینیدچ تغییرات مثبتی داشتیدوچقدرازهمه لحاظ پیشرفت کردید.
عاشق این ترفنداستادم یابهتربگم قانون استاد،چون انگیزه ی آدموخیلی بالامیبره وشوق وهیجانش رازیادمیکنه .البته اگه بدنبال کسب درسهای تازه ی زندگی هستی .
وتاکیددومشون دررابطه ی ،اینه که این موضوع راباکسی درمیون نزاریدتادیگران خودشون ازنتایج وتغییرات شمامتوجه بشن .منم کاملابااین دیدگاه موافقم ،چون خودم این اشتباه رااوایلش کردم وخیلی ضربه خوردم .
پس وقتی استادانقدتاکیدبه موضوعی میکنن ،بدون چون وچراقبول بهتره ،قبول کنیم .
جیگرمیگه: عباس منش راباورکنید،چشم بله حتمن ،من که شماراروجفت تخم چشمام میزارم انقدی که عاشقتونم،انقدی که باعث شدید، زندگی من تغییرکنه.ومنوبه لذتهایی که حق مسلم من بود،ولی نمیدونستم ویامیترسیدم .رسوندید.
بله که باورتون میکنم ،هرروزم که میگذره، باورم بیشترم میشه .
راسش استادمن ازاولشم نسبت به هیچ کدوم از آموزه های شما،مقاومت نداشتم .انگارهرچی می گفتیدومن میشنیدم بادرون من سازگاری داشت .ازاولش هم بادل وجون وباتیزکردن گوشم ،صدای شماوحرفهای شمارامیشنیدم .
تمام حرفهاوقانونهاوباورهاتون بامنطق من سازگاری داشته و داره .
روزی صدبارازخدابه خاطروجودشما،سپاسگزاری میکنم .تازه یه وقتایی غبطه ی اونایی که خیلی زودتر ازاین سالها،شماراپیداکردن ،رامیخورم.
وقتی فهمیدم مدارچیه وقانونش به چ شکلی کارمیکنه ،منم تمام سعیم راکردم که تغییرش بدم .سعی کردم خواسته هاموپیداکنم واوناراتومدارهایی که هم فرکانس باخودمه ،جابدم .ازناخواسته هام دوری کنم ،حتی حرفشونم نزنم ودرموردشون بحث وجدلی هم نداشته باشم .توجه وتمرکزم روخواسته هاوهم مدارشدن باکسانی که الگوهای مناسبی برام هستن ،باشم .
باورکردم تمام باورهایی راکه استادیادم داد،تجربش کردم ونتیجه گرفتم پس ادامه دادم وادمه میدم .
منم به این درک رسیدم که هیچ عامل بیرونی نمیتونه مانع رسیدن به خواسته های من بشه .همه چی درون منه بایدباورکنم که میشودتابشود.
هروقت فرکانسهایی منفی ولی ناآگاهانه به جهان ارسال میکنم وبه خاطرش آسیب میخورم با به خودم یادآوری میکنم،که ببین جهان چطوردرست داره عمل میکنه .پس حواستو،جم کن ،همه چی دست خودته وبس.
استاد بهم یاد داده که خوشبختی ،داشتن ثروت ،روابط عالی،ارتباط معنوی بامعبودت،آزادی ،سلامتی وهرانچه که توبخای ،حق مسلم وطبیعی ،توعه .
این بهم انگیزه وقدرت میده که بدون توقع ازکسی ،فقط بااراده وپشتکارخودم ،باکارکردن روی خودم وتغییرات باورهام ورسیدن به درک این جهان ،خودم یکه و تنها به همه چی برسم .
مثال آیئنه،مثال واضح وقشنگی بود.تمام رفتارهاوکنشهای من به عینه همون چیزهایی هس که خودم میفرستم .
خیلی بایددقتم رابالاببرم ،حواسم باشه چه فرکانسی به جهان میفرستم .وقراره چی دریافت کنم .همه چی بستگی به من داره .
هرجا که یامشکلی یااتفاقی نامناسب روبرومیشم به خودم میگم ،اینجاس که بایدبتونی ،تغییرات خودت رانشون بدی .اجازه نده این احساس بدبمونه .بیاویه چیزدیگه خلق کن وبااندوخته هات به احساس خوب خودتوبرسون .موندن تواحساس بد،دلیل برتواضع من نیس بلکه نجات دادن خودم وبیرون کشیدن خودم ازاون اتفاق ،قهرمان بودن وشجاع بودن وباایمان بودن منوثابت میکنه .
هدایت خداوندراتومسیرحرکتم ،میپذیرم .
سعی میکنم آگاهانه مرتکب اشتباهی نشم .ولی اگه اشتباهی هم رخ بده تا متوجه میشم ،به یه شکل دیگه عمل میکنم تابتونم در تمام مواقع احساس خودم راخوب نگه دارم .
عشقم وایمانم به خدابیشترشده ،وبیشترازقبل نیازخودم می بینم که باخداوهم گام باخدا،حرکت کنم .خداازمن جدانیس .منووخدایکی هستیم وقراره باهم این مسیررابریم .
تمام نیرووقدرتم راازوجودخدامی گیرم .
ولی دیگه چیزی راگردن خدانمیدازم چون خداهرطورکه من بخام بامن پیش میاد.من درجهت مثبت گام برمیدارم تاخداهم منو به مسیردرست منوسوق بده .ازکجامیفهمم که مسیرم درسته یانه ؟ازاون جایی که خودم رادرهمه حال بااحساس خوب نگه دارم وچیزی منوازپانندازه .
عاشقتم عباس منش .
سپاسگزارتم که وجودت مایه ی شادی و شعف توزندگیمون .
بهترینهانصیبت .
سلام به شما دوست عزیز فرکانسی.
وقتی مسئولیت زندگی خودمون رو قبول میکنیم در واقع تمام توقعات و انتظارات خودمون رو نسبت به خداوند و حتی دیگران برمیداریم.
اینکه من میپذیرم هر آنچه تو ،زندگی من اتفاق میفته ،حاصل افکار و باورهای درونی خودمه و عوامل بیرونی هیچ تاثیری در روند زندگی من ندارن.
حتی باعث میشه کانون توجهمون رو از هرگونه عواملی بیرونی برداریم و روی خودمون متمرکز بشیم. همین عامله حرکت و تلاش ما، در راستای بهتر زندگی کردن و رشد وترقی کردن تو هر زمینه ای که میخواهیم میشه.