مقدمه دوره کشف قوانین زندگی - صفحه 3

551 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امین اااااا گفته:
    مدت عضویت: 2715 روز

    فکر کن یه فرصت داشته باشی همه چیز رو از اول شروع کنی.اولین نقش یه زندگی بشی.یه بوم سفید،همه رنگ هایی که می خوای.دوباره به دنیا بیای.دوباره اولین لبخند رو تجربه کنی.دوباره یاد بگیری که قدم برداری و مهم تر از همه یادبگیری که خودتو دوست داشته باشی.چرا آرامش رو پیچیده اش می کنیم؟ چرا وصلش می کنیم به زمین و زمان،به آدمایی که مثل رود در گذرن؟ وقتی پیدا کردی چیو دوست داری غرقش شو،اجازه بده ببره تو رو به دنیای خودش.و من خوشحالم.چون فهمیدم چی دوست دارم.فهمیدم وقتی حتی ۷۰ سالم شد دلم می خواد چیکار کنم،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  2. -
    الهه رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2523 روز

    استاد عزیزم سلام

    مقدمه زیبای دوره کشف قوانین زندگی رو دیدم …..از ملک ها و موفقیت مالی صحبت کردید و چقدر خوبه که نام میبرید ، وقتایی هم که تو ویدئوهاتون تصویر خونه اتون، ماشینتون و غیره رو می‌ذارید خیلی روی باورم تاثیر می‌ذاره که اگه شما تونستید منم میتونم داشته باشیم.

    یه چیز دیگه اینکه از گذشته اتون حرف زدین…. این کار هم خیلی رو باورهام تاثیر می‌ذاره که میگم اگر شما بااون شرایط سخت تونستید من هم میتونم…..

    خیلی خوب گفتید که اگر داری این فایل رو میبینی این یعنی تو مسیر تغییر هستی و من دقیقا تو کارم و روابطم به نقطه ی‌گذار رسیدم و می‌خوام تغییر کنم…

    امشب شیفت هستم و تصمیم داشتم که فردا مهمترین کارم این باشه که شرایط فعلیم در موارد مالی و سلامت و روابط و خدا و کار و حال خودم رو تو دفتر بنویسم ولی گفتید تنبلی نکنید و فایل رو استپ کنید و همین الان بنویسید…و اونجوری که میگید چاره ای جز عمل کردن بهش نیست?و منم بلند شدم دفترچه ی کوچکم رو آوردم و توش همه رو نوشتم……و امیدوارم شش ماه دیگه بیام و از تغییرات زندگیم براتون بگم،

    یه نکته ی دیگه اینکه من تو همین مدت کوتاه آشنایی با شما به چهار پنج نفر درباره ی‌ حرفهای شما گفتم و الان پشیمونم چون همون‌طور که گفتید مورد قضاوت قرار میگیرم…بخاطر همین تصمیم گرفتم دیگه چیزی نگم و جلو زمین خوردن نزدیکانم رو‌نگیرم و بذارم دوره تکاملشون رو طی‌ کنن…..

    روزای اول حوصله ام نمیشد کامنت طولانی بچه ها رو بخونم و میگفتم چه حوصله ای دارن ایقد مینویسن…حالا ولی با شوق میخونم و خیلی روم تاثیر می‌ذاره و تازه تعجب میکنم که چطور خودمم اینقدر می‌نویسم?

    خدا رو سپاسگزارم که منو تو این مسیر قرار داد….من ازش خواستم و او هم دریغ نکرد?

    و ممنونم از شما استاد عزیزم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      سعید خرم دل گفته:
      مدت عضویت: 3458 روز

      سلام دوست عزیزم بهت تبریک میگم که این تمرین رو انجام دادی . انشاالله که اگه تمرین کنی حتما به خواسته هات میرسی . درمورد گذشته استاد هم دقیقا همینطوره هر وقت ازشون میگه وقتی از شرایط سخت خودش از موفقیت هایی که الان میگه واقعا خوب تمام باور های اشتباه مون یه ضربه اساسی میخوره و واقعا این کمک کنندس و بمن هم خیلی کمک کرد. بنظرم استاد هر چی از این ویدیو ها بزاره که موفقیت ها و دست اورد هاشو نشون بده خیلی بهتر میشه

      برات ارزوی موفقیت دارم دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    وحید امامی گفته:
    مدت عضویت: 2787 روز

    به نام خدا و با سلام خدمت همه دوستان گرامی و استاد عباسمنش عزیز

    راستش زمانی که داشتم این فایل را گوش می دادم یه حسی از درون به من گفت که اینجا در مورد خودم بگم

    من زمانی که با این قوانین آشنا شدم بر می گرده به 8 و9 ماه پیش من یه فایلی را دیدم توی تلگرام که نوشته بود اگر در زندگیتون اتفاقات تکراری می افته این بخاطر باور های شماست من اونموقع بخودم گفتم خداراشکر که یه دلیلی براش هست چون من نا امید شده بودم از آینده ام من توی اینترنت باور ها را سرچ کردم و روند آشنایی من با این سایت والبته تنها دوره من یعنی قانون آفرینش شروع شد پیشرفتم روز به روز بیشتر شد درآمدم بیشتر شد و احساس زندگی به من برگشت ، توی این مسیر من اهدافی را برای خودم در نظر گرفتم و خدا میدونه که چه نتایج مالی برای من بوجود اومد اما اینکه چرا روند من اینقدر سریع بود بر می گرده به 5 سال پیش اونموقع من یه مشاور املاک بودم تو خیابان مرزداران تهران من این کار را با عشق شروع کردم اما آروم آروم می دیدم که روند کاری من به سمت کم شدن انگیزه من در این کار پیش می ره و نجوا ها هم بیشتر می شه چون هدف اصلی خودم که به این کار هدایت شده بودم را فراموش کرده بودم خیلی این موضوع برام جالب بود که چرا اون روز های اول کار خوب پیش می رفت ولی الان نه. خلاصه اینکه من اعزام شدم به خدمت سربازی و تمام مدت دوره آموزشیم داشتم به این موضوع فکر می کردم که چطور قرارداد ببندم یه ایده اومد تو ذهن من که اگر یه فرم برای مشتری ها بسازم و از اونها بپرسم که چه خونه ای با چه مشخصاتی می خواند من هم می تونم به هدفم برسم البته نمی دونستم چطوری قراره اجرا بشه ولی روی کاغذ جالب بود اینقدر با این ایده حال می کردم که تو خدمت سربازی که تهران بودم فقط این این ایده را برای خودم تکرار می کردم و می گفتم که این راه حله (حالا تصور کنید تو شرایط خدمت و بشین و پاشو و از این حرفا من تو دنیای خودم بودم) فقط دوست داشتم که خدمتم زودتر تموم بشه و برم ایده را عملی کنم چون باورش برام ساخته شده بود خلاصه اینکه بعد از دوره آموزشی خدمت من افتاد نقطه صفر مرزی که نه آب بود و نه برق بود و هیچی نبود فقط من بودم و خدا و چند تا سرباز که هر شب باید می رفتیم به کمین برای دستگیری قاچاقچی ها( اینم بگم میون حرفام که حوصلتون هم سر نره روزی که اونجا رسیدم چون تا حالا تجربش نکرده بودم یه همچین شرایط سختی را، سرباز ها و فرمانده ها باید هر 2 هفته یه بار می رفتند حمام و آبی هم که سهم هر نفر بود اگر اشتباه نکنم به اندازه یه پارچ بود من روز جمعه اونجا رسیدم و دیدم که همه سربازا دارن میرن حمام منم که اصلا احترامات نظامی نمی دونستم چیه قبل از فرمانده ها رفتم حمام و به خیال اینکه اینجا مثل خونه خودمونه یه حمام حسابی کردم بنده خدا فرماندمون زمانی که رفت حمام دید یه پارچ آب که هیچی یه قطره ابم نیست بغض کرده بود چون اگر یه سال هم به من اضافه خدمت می داد باز براش آب نمی شد فقط چون من روز اول بود که اونجا بودم بنده خدا چیزی بهم نگفت فقط گفت من چجوری تا دوهفته دیگه بدون حمام سر کنم ) شرایط خیلی سختی بود از لحاظ امکانات رفاهی خیلی از سرباز ها اونجا به سمت مواد مخدر و خیلی چیز های دیگه کشیده شدند اما من بخودم می گفتم شرایط اینه و قرار نیست که همیشه همین باشه باز روی باورهام کار می کردم البته اونموقع نمی دونستم که این اسمش باوره شبها روی پشت بام سنگر می رفتم و جون بیابان بود اینقدر ستاره ها نزدیک بودند که میشد با دست بگیریشون و یه مناجات از ته دل با خدا داشت توی اون شرایط سخت من واقعا لذت می بردم چون حس می کردم که وقتی برگردم تهران می تونم این ایده را که از نظر خیلی ها مسخره بود ولی از نظر خودم عالی بود را پیاده کنم اینقدر این باور در من قوی بود که شرایط طوری برای من رقم خورد که الهامی به من داده شد که اگر می خوای بری تهران باید از طریق ارشد که قبول شده بودم اما نرفته بودم را بخونم من اومدم تهران ولی باز بخاطر ورودی های نامناسب ذهنم این باور از من گرفته شد تا اینکه بجایی در این کار رسیده بودم که به خودم می گفتم من چرا اینجام چرا نمی تونم کاری که خیلی ها دارند انجام می دند را انجام بدم ، دوباره خودمو جمع کردم بخودم می گفتم تو این همه راهو اومدی که به اون چیزایی که می خوای برسی نه اینکه جا بزنی من اونموقع ماشین نداشتم حتی پول کرایه تاکسی از خونه تا محل کارم را هم نداشتم و پیاده می رفتم و با خودم حرف می زدم اما این نجواهای شیطان خیلی قوی بود ولی همیشه یه نوری ته دلم روشن بود دوباره روی این باور که قبلا ساخته بودم کار کردم وقتی این باور را به همکارام می گفتم همه مسخرم می کردند اما احساس خوب این باور منو به سمت جلو حرکت می داد تا اینکه بالاخره تونستم تعداد زیادی قرارداد با این باور ببندم

    این حرف های استاد را من با گوشت و پوست خودم درک می کنم چون این روزها را دیدم چون معجزه باور را دیدم چون دیدم اون چیزی که از نظر بقیه ادما احمقانست اگر از نظر خودت منطقی باشه همونی میشه که تو می خوای اون روز ها تا قبل از اینکه این نتایج بوجود بیاند من هر روز بخدا می گفتم که چرا من؟ چرا یه خونه فروختنی که هر کسی می تونه انجام بده چرا برای من اینقدر پیچیده شده و جوابشو الان دارم می گیرم که ایمان را بفهمم چیه، توکل را بفهمم چیه، باور را بفهمم چیه ، احساس خوب را بفهمم چیه چون بمونم تو این مسیر تا روند رشد خودم را کاملتر کنم

    دوست عزیزم هر کجا که هستی بسمت اون چیزی که می خوای حرکت کن و اگر باصطلاح به شکست برخورد کردی اونهارا شکست ندون چون یه روزی مثل من روزی هزاربار خدا را شکر می کنی که اون روز ها را داشتی چون اون روز ها بودند که باعث شدند من قانون را به اندازه تکاملم درک کنم

    امید وارم که تونسته باشم با رسیدن به هدفم و بیان داستان اون به شما امید داده باشم براتون آرزوی موفقیت در همه جنبه های زندگیتون از خدای خودم می خوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 220 رای:
    • -
      مجید مهجور گفته:
      مدت عضویت: 3272 روز

      درود بر دوست عزیزم آقا وحید گل….لذت بردم از خواندن کامنتتون….درود بر تو که باز هم در اون شرایط سخت ، خوب روی خودت کار کردی و بعدش هم اهدافت رو عملی کردی…..

      یه متنی این روزها به من از طریق تصویر گفته شد که خیلی آرومم کرد….اینجا مینویسم که دیگر دوستانی که در فرکانسش هستند ببیند و آرامش بگیرند….

      خداوند شما را از شرایطی عبور میدهد که هیچ سر از آن در نمی آورید.فقط به این دلیل که شما را به جایگاهی برساند که شایسته اش هستید. به او اعتماد کنید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      نوشین حقیقت جهرمی گفته:
      مدت عضویت: 3389 روز

      عالی بود اقا وحید

      مرررسی که به اشتراک گذاشتی دوست من

      از خداوند میخوام که همواره تا اخرین نفس همه ی ما رو به راه راست هدایت کنه. مسیری که جز سعادت و نعمت درش نیست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ابوالفضل اشرفی گفته:
      مدت عضویت: 2768 روز

      سلام دوست خوبم امیدوارم که در آرامش الهی پایدار باشی

      خوندن داستان زندگیت برام لذت بخش بود و از اینکه تونستی با عمل کردن به خواستت برسی برات خوشحالم و دوست دارم که بیشتر و بهتر پیشرفت کنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      هێژا مەهتابی گفته:
      مدت عضویت: 3179 روز

      درود آقا وحید من فکر میکنم شرایطمون مثل هم بوده منم در گذشته نچندان دور خیلی مشکل داشتم همیشه از خدا میخواستم کمکم کنه ی چیزی تو قلبم میگفت درست میشه روزی های خوب میرسه تو سن 11 سالگی تا 17 18 سالگی به خاطر اینه که وقتی استاد از باور و الهام پیروی ازقلب میگه با جون دل حرفاشو میپذیرم چون قبلا نادانسته ازش استفاده میکردم اما نمیدونستم چیه به جایی رسیده بودم که منطقی منطقی شده بودم یعنی از الهاماتم پیروی نمیکردم داشتم دیوونه میشدم به خاطر این باور های نادرستم ی شکست عشقی وحشتناک در عین حال مسخره خوردم خیلی سخت و زجر آور بود به همین خاطر اعصابم خورد شده بود مثل روانی ها شده بودم چند بار تو روی بابام وایسادم دعوا میکردم باهاش اما بعدش بشدت پیشمون شدم و دستشو بوسیدم معذرت خواهی کردم به خاطر همین حرف های استاد در مورد تفسیر دعای کمیل در قسمت آرشیو سایت که میگه جهنم این نیست که توی اون دنیا سیاره آتش باشه خدا تو رو بندازه توش جهنم اینه که احساس تنهایی شدیدی میکنی چه این دنیا و چه اون دنیا من اون موقعه من ی مرده متحرک بودم اما خدا کمک کرد خدای بزرگ و مهربانی که بخشندگیش نا محدوده بی نیهایته کم کم تونستم این شکست عشقی رو فراموش کنم و با مکتب خود یاری آشنا شدم آثار زیاد از نویسندگان مختلف خوندم حالمو بهتر میکرد اما نتیجه خاصی نداشت تا دو سال پیش که همون خدای مهربانی که بیشتر از قبل باورش دارم منو با استاد عباس منش دلبندم آشنا کرد خدا بیامرزه خودشو پدر و مادرشو حالا حال خوبی دارم از چند تا از محصولات استفاده کرده و در حال پیشرفت هستم ظاد و پیروز باشد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      اندیشه افشین گفته:
      مدت عضویت: 2941 روز

      سلام دوست عزیز ، احسنت بر شما ، از خواندن نتایجتون خیلی لذت بردم ، اینکه در اون شرایط سخت تونستید از درون شاد و امیدوار باشید جای تحسین داره ، البته وقتی عامل انگیزه و قدرت تجسم دست به دست هم بدهند میتونند کوه را صاف کنند و شما از این دو عنصر بخوبی استفاده میکنی و این کار مهم ترین عامل پیشرفت است ، ان شاءالله روزبروز موفق تر بشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      Asudeh گفته:
      مدت عضویت: 3347 روز

      سلام آقای امامی عزیز

      بله واقعا همینطوره من خیلی با این موانع برخورد کرده ام و با سربلندی و پیروزانه بیرون آمدم و موفق شدم.

      و الان هم یه کاری بسیار بزرگی در ذهنم است و همیشه خدای درونم بهم میگه انجامش بده و تو باید راه رو بهشون نشون بدی و بارها و بارها با قرآن با من حرف زده است و خدا شاهده هر وقت امیدم کمرنگ میشه از خدا می خوام با قرآن بهم نیرو بده و جوابم رو بده که ادامه بدم یا نه و خودش می دونه که آنقدر زیبا و قوی و محکم پاسخم رو می ده که از قبل هم قوی تر به راهم ادام می دهم و الان هم یه کاری دارم پیش می برم و یک ساله که دارم قدم قدم و آرام آرام حرکت می کنم و همه می گن نمیشه و تو دیونه ای که می خواهی این کار بزرگ رو انجام بدی و ادارات بزرگ دولتی مقابلت می ایستند و منافع آنها در خطر می افته ولی من می گم که کار من کاملا شفاف و منافع مصرف کننده در نهایت مد نظر است و ایمان دارم که به هدف بزرگ زندگی ام می رسم و دوستان مطمئن باشید که حتما وقتی موفق شدم می ام توی همین سایت خبرش رو میدم و معلوم میشه که چقدر کار مهم و بسیار کلیدی و راه گشا است.

      دوستان هیچ وقت شک نکنید به ندای درونتون و یقین بدونید وقتی ایده ای به ذهنتان می آید به قول استاد: یقینا این توانایی در تو بوده که چنین ایده ای به ذهنت خطور کرده است و اگر ادامه بدی یقینا موفق خواهی شد.

      سربلند و عزت مند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      قاصدک الهی گفته:
      مدت عضویت: 2485 روز

      سلام دوست عزیزم سپاسگزارم بابت کامنتت خیلی خوب بود وبهم امیدو ایمان داد الحمدالله

      برات ارزوی بهترینهااا رو دارم ایمانی که عملی شد تحسینتون میکنم لز صمیم قلبم 😊

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم عباسی گفته:
      مدت عضویت: 1811 روز

      سلام دوست عزیزم، وحید جان،

      ممنونم بابت کامنت بسیار عالی که بهت گفته شده و تو هم نوشتی برای من، تا من امروز بزنم روی مرا به سوی نشانه ام دعوت کن و بیاد این فایل مقدمه کشف قوانین و باز من هدایت بشوم به کامنت تو،، تا بهم بگی جواب سوالهایم را،،

      چرا من رشدم استپ شده، البته من از نظر مالی میگم استپ شده، توی این مدت یکساله از تمام جوانب رشد داشتم، آرامش، توکل، توی احساس خوب بودن، دیدن زیبایی ها،

      ولی همیشه سوالم اینه که چرا اون اوایل رشدم خوب بوده ولی الان نه؟ با اینکه من عمل میکنم و کار میکنم روی خودم و اصلا اهل فقط گفتن عبارات تاکیدی نیستم، یعنی سعی میکنم که عمل کنم.

      و تو جواب من رو دادی که من باید با همان عشق و ولع روزهای اول روی خودم کار کنم و کم نیارم و ادامه بدهم تا بیشتر و بیشتر قوانین رو بفهمم، تا توکلم بیشتر بشه، تا احساس خوب رو بفهمم، تاروی باورهایم کار کردن رو بفهمم،

      ممنونم که به صدای قلبت گوش دادی و این کامنت رو نوشتی و من جوابم رو گرفتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زهرا اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1357 روز

      سلام آقا وحید گل..

      دوست هم فرکانسیم

      امشب که کامنت شما رو خوندم

      یه تضاد تو روابط دارم

      اولش گفتم خدایا چرا من

      بعد اومدم گفتم «آن مع العسر یسری» هست

      باید تو دل این تضاد یه خیریت بزگی باشه

      بعد که بهش فکر کردم

      دیدم من یه رابطه خیلی عالی و درست میخام و یه سری پاشنه آشیل داشتم که نظر دیگران برام مهم بوده و در واقع شرک داشتم

      … بعد گفتم خدایا شکرت به خاطر این تضاد

      منم قراره مثل شما ایمان، تعهد، توکل و اعتمادم به خدا بیشتر بشه…..

      ممنون از کامنت عالی شما

      خدایاشکرت🥰🥰

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      شهین شریفی گفته:
      مدت عضویت: 974 روز

      دوست عزیز واقعا ازت ممنونم که تجربه ات رو باهامون شریک شدی چون شاید توی یه قسمت های ازش من توی شرایطی مشابه هستم و این تجربه شما روشنایی رو در قلب من ایجاد کرده من هم مدتی کار کردن روی خودم رو شروع کردم و به امید خدا من هم به زودی تجربه ها زیبا و پیشرفت‌های رو که قراره برام رخ بده باهاتون به اشتراک می ذارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    منوچهر مردانی گفته:
    مدت عضویت: 3653 روز

    سلام بر استاد گرامی اتفاقا امروز در فکر شما بودم وبا خودم گفتم استاد از تو حدود 7 سال کوچکتره بدون راهنما الان شرایط خوبی داره ولی تو با داشتن الگو چرا خوب روی خودت کار نمیکنی وداری درجا میزنی ؟بیرون بودم داشتم به محصول جدید فکر میکردم ی لحظه هوس غذای نذری کردم دنبال نذری میگشتم جای پیدا نمیکردم بی خیال شدم ورها کردم در گوشه نشسته بودم داشتم با خودم در مورد خواسته هام فکر میکردم یهو دیدم یه نفر امد گفت بفرما این نذری شما دو غذا داد من بهت زده شدم خدایا اینهمه دنبال نذری بودم پیدا نکردم وقتی رها کردم خودش امد ی لحظه خدا را شکر کردم ولی همسرم گفت این نذری بود که دلت میخواست امام حسین برات فرستادولی من قوانین را میدانم الان توی سایت شما امدم دیدم چقدر جالب کلیپ معرفی محصول جدید را گذاشتید . استاد گرامی من حدود 6 ماه است یه مرکز بازیهای کامپوتری زدم با وجود تمام ترسهام حرکت کردم ولی نمیدونم چرا درامدم از ی مبلغ بالاتر نمیره میخوام با خرید این محصول ی درامد فوقالعاده خوب وروابط عاشقانه ثروت غیر قابل حساب داشته باشم من در مورد کنترل ذهن وکنترل ورودی ذهن وجلوگیری از افکار منفی ضعیف هستم احتمالا بخاطر همین درامد خوبی ندارم چون در ی محیطی هستم هر جا میشنم شروع میکنند از گفتار افراد منفی وگرانی وتورم واقعا کلافه شدم هر چه میخوام در این محیط نباشم ((((من انها را رها کردم ولی نمیدونم چرا مثل سریشم میچسبند به من)))))ولی نمیدونم چرا نمیشه من میخوام در اینده ی مرکز بزرگ از بازیهای کامپیوتری داشته باشم البته ناگفته نماند من نسبت به گذشته تا حدی هم رشد داشتم خرید پیشخرید خانه با تخفیف خوب ارتقا شغلی وتا حدی روابط خوب ولی طی 2.5 سال مثل شما خوب رشد نکردم میدونم که بخاطر عدم کنترل ذهن و نجوای شیطان وعدم کنترل ورودهای ذهن است لطفا در این محصول جدید بیشتر در این مورد بیشتر توضیح دهید چون بعضی موقع نجوای شیطانی سراغم میاد وبهم میگه اخه مرد عاقل توی این شرایط بد مالی کی میاد پول بده تا بچه اش بره بازی کنه مردم نون ندارند بخرند ..ولی من بهش گفتم تو کی تا حالا حرف راست زدی 100 تا چاقو میسازی یکش دسته نداره من دست تو را خوندم تو ی دروغ گوی کاذب هستی بعد چند روز بعد از ی درب دیگری وارد میشه و شروع میکنه به گفتن آیه یاس وناامیدی که نمیشه نیست گرانیه فقر وبدبختی امیدوارم در این محصول جدید را ه از بیراه پیدا کنم مثلا قبلا ای افکار منفی این حرفها را به منزد چرا استاد شما که فبلا بازیهای کامپیوتری داشت با اینکه درامد نسبتا خوبی داشت چرا کارش را جمع کرد چون احتمالا درامد خوبی نداشته غلو کرده تو هم مثل عباس منش ضرر میکنی وسر سال جمع میکنی واز این حرفای ونجواهای شیطانی زیاد دارم فقط لطفا در این محصول جدید در مورد پاشنه ارشیل من که احتمالا نقطه ضعف خیلی ها است توضیح وراهنمای کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      Ramin گفته:
      مدت عضویت: 3287 روز

      سلام دوست عزیز آقای مردانی

      با این توصیفی که از خودتون داشتین فکر سن و سالامون بهم نزدیک باشه و بیشتر بتونم شما را درک کنم(50 سالمه), میدونم که نجواهای فکری, تو سن ما چقدر تاثیر عمیقتری در وجود ما دارد و میگذارد حتی وقتی نشانه ها رو میبینیم و برایمان اتفاق می افتد چقدر بی تفاوت از کنارش رد میشویم . من هم مثل شما مدتی هست که به عنوان کار نیمه وقت شروع به فروش ماکت اتومبیل کردم .و یک موقع هایی دلسرد میشوم ولی هر وقت دلسرد شدم رفتم دوباره ماکت خریدم و تو همون روز بهم زنگ زدند و چند تا فروش داشتم. اصلا وضع مردم بد نیست و مردم حاضرا برای تفریح و خیلی چیزها پول بدهند اتفاقا وقتی نمیتونند با این دلار خیلی چیزها که پاش دلار رفته بخرند راحتتر برای تفریحات ریالی پول خرج می کنند . الان که دلار بالا رفته و ماکتهای ماشین وارداتی گران شده باید کمتر بخرند ولی من میبنم چون هنوز به قیمت تبدیل دلار به ریال با توجه به قیمت دلاری ماکت در خارج نرسیده بهتر می خرند و تازه من هم هیچ وقت ضرر نمیکنم چون بجای خرید سکه و دلار , ماشین می خرم و با توجه به بالا رفتن دلار خیلی راحت تر می فروشم . البته شما هم اگر بتونین نگاهتون را به دنیا به صورت فرصت کنید یعنی در دل هر تحدیدی , فرصتش را پیدا کنی مسلما اتفاقات خوب برایتون اتفاق می افتد. مسلما اگر ما بتونین بازیهای قدیمی که کمتر گیر میاد و یا بازیهای گران وارداتی را از داخل تهیه کنید و ارائه دهید با توجه به بالا بودن قیمت دلار کسی برایش نمی صرفه خودش بخره و بهتره از امکانات شما استفاده کند و اگر واقعا این کار مورد علاقت هست باید روش کارت با بقیه فرق کند و حس خوبی در هنگام انجام دادنش داشته باشی. من خودم از تمام ماکتهام در حالتهای مختلف و دکور پس زمینه عکس میگیرم که به جرات میتونم بگم کسی یه همچین کاری نمی کنه و در واقع خودم از این کار لذت می برم .من هم گاهی فکر می کردم کی میاد از من ماکت بخره من که خودم از بازار تهیه میکنم و روش سود می کشم , کی با این وضع میاد بخره؟ . تازه بعدش فهمیدم یک عده نه تنها میخرند بلکه خود ماشینهای قدیمی را دارند و حالا دارند ماکتهاشو می خرند. به نظر من طبق صحبتهای عباس جون ما باورهامون مشکل داره مخصوصا که ما مال دوران جنگ و وضع بد اقتصادی بودیم اگه یادتون باشه اون موقع بنزین کوپنی بود 30 لیتر در ماه یعنی خودتو می کشتی هم یک لیتر کسی بهت نمیداد حتی با پول . یا اگر دانشگاه سراری قبول نمی شدی باید میرفتی سربازی و جنگ و راه دیگری بجز فرار قاچاقی از کشور نداشتی . الان شکر خدا همه چیز هست و هزاران راه برای حل این مشکلات است که شما هم خودتون بهتر از من می دونید که بچه های این دوران هیچکدومشان درکی از اون موقع ندارند . من فکر میکنم باور فراوانی ما قدیمی ها خیلی مشکل داره و پاشنه آشیلمونه که باید روش بیشتر کار کنیم

      امیدوارم تونسته باشم کمکتون بکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      هێژا مەهتابی گفته:
      مدت عضویت: 3179 روز

      درود دوست عزیز علت ان که هرجا میری در مورد موصوعات نامناسب حرف میزنند اینه که سما توجهت به اون موضوعات هست وقتی شما فرکانس مناسب رو ارسال کنی و توجت به خواسته هات باشه تی جمعی بری که دارن در مورد موضوعات نامناسب حرف میزنند به محض ورد شما اون حرفا قطع میشه شما باید ب و روز حرف های اتاد عباس من رو گوش بدی و تمریناتی رو که میده عمل کنی من توی دستشویی توی حموم حتی گوشیمو میذارم توی نایلن فریز و میذارمش بالای شامپو استاد عباس منش داره حرف های زیبا شو بزرام میزنه قبل خواب حتی یکی از لذت بخش ترین کار هایی که میکنم استاد داره حرف میزنه مثل قصه منم خوابم میبره در اون حد توی راه رفتن سر کار هندسفری گوشه در حال برگشت از سر کار رفت و برگشت به باشگاه لونقدر که بعضی وقت ا خواب های استاد رو میبینم و سخن هاشو توی اون خواب میگه از هیچ نوینده دیگه ای استفاده نکن فقط استاد اخبارو اصلا نبین فقط خبر بد میده از جنایاتی که شده جنگ خونریزی و … من قول میدم زندگیت تغییر میکنه همون طور که زندگی من و دیگر دوستان تغییر کرده و در حال بهتر شدنه هرروز من ا همون اول خدا تو دلم انداخته بود حرف های استاد رو کامل بپذیرم بعضی جاها ذهنم مقاومت داشت اما با کارکردن روی ذهنم اون مقاومت تبدبل به نیروی در خدمت پیشرفتم شد شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    شیرین ب گفته:
    مدت عضویت: 2558 روز

    سلام إستاد عباس منش

    تبریک میگم برای محصول جدیدتون امیدوارم که با این محصول بازهم دوباره و دوباره

    زندگی أفراد عِوَض بشه خدا رو شکر میکنم که باشما هستیم،میشه در این فایلها در مورد تناسخ نظرتون و بفرمایید …

    وإینکه خیلی منتظر أیده اَی هستم برای کاری راحت و پردرامد .

    فکر کردم بورس بخرم ولی هیج تجربه اَی ندارم و کمی میترسم البته در قانون افرینش

    یه گوشه اَی توضیحی دارین ولی ممنون میشم بیشتر بشنوم .باتشکر از زحمات و محبتاتون .شاد و ثروتمند در پناه خدا باشید•

    شیرین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    milad گفته:
    مدت عضویت: 2895 روز

    بچه ها سلام چطوری ذهنم رو کنترل و به خواسته هام متمرکز کنم نمی تونم تمرکز کنم میخواهم دوباره دوره عزت نفس رو و شیو ه حل مسائل رو روش کنم ولی بعد یک روز دوباره ذهنم به حالت قبل بر میگرده هیجان قبل رو ندارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سعید خرم دل گفته:
      مدت عضویت: 3458 روز

      سلام دوست عزیز . ببینید این مسیر موفقیت و تغییر کردن قرار نیست با یک احساس هیجانی و زودگذر باشه . یعنی اینجوری نیست یهویی یه هیجان بیوفته توی دلتون و بعد ببینید این هیجان تا کجا میبرتتون

      شما باید به خود اگاهی برسید اول باید ببینید و بدونید که واقعا در چه زمینه در چه حوزه ایی چه مشکل هایی دارید چه باور های اشتباهی دارید و چه ناخواسته هایی دارید و ببینید که اینا چقدر بهتون صدمه زدن یا ادامش بدید چقدر قراره بهتون صدمه بزنن و چه چیز های خوبی رو ازتون گرفتن

      بعد باید دلایل کافی رو برای تغییر کردن پیدا کنید مثلا من به این دلیل و این دلیل و این دلیل میخوام که تغییر کنم و زندگیم بهتر بشه. و خوب وقتی شما خوب بدونید خواسته تون چیه و الان چه چیز هایی مانع رسیدن شما به این خواسته ها شده خوب این دلیل ها خودش پیداش میشه و اگر هنوز هم دلیلی ندارید روی این قضیه فکر کنید به تضاد هایی که برخوردید به همه اینا فکر کنید و اینا خودش راهنمایی تون میکنه

      و بعد اون موقع انگیزه ایی در شما ایجاد میشه که به سمت تغییر برید چون اون موقع میدونید واقعا چرا میخواید تغییر کنید چرا واقعا میخواید عمل کنید. و اگه واقعا هدف تون تغییر خودتو ن و بهتر کردن خودتون باشه واقعا از این مسیر با عشق میتونید لذت هم ببرید و

      شاید بعضی روزا نجوا های ذهنی مزاحم تون بشن اما شما چون دلیل و هدف دارید با قدرت باز ادامه میدید و به نحوی شما خودتون خالق اون انرژی درونی و انگیزه و این چیزا هستید و برای این امر باید به شناخت بهتر از خودتون و خواسته هاتون برسید

      پس یه دفتر بردارید الان و تمامی اون توضیحات بالا رو که بهتون گفتم بصورت یک تمرین واسه خودتون انجام بدید . اگه در این تمرین به وضوح نرسیدید و نفهمیدید که چی میخواید یا … نگران نباشید به زودی خود شما با برخورد با چیز های مختلف به این قضیه پی میبرید

      براتون ارزوی موفقیت عشق شادی و سلامتی رو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Ramin گفته:
      مدت عضویت: 3287 روز

      دوست عزیز (مهندس میلاد)

      فکر کنم برداشتت از تغییر یک مقدار مشکل داره اولا که تغییر یک شبه اتفاق نمی افتد دوما باید ورودیهایت رو هم ببندی آیا هنوز اخبار گوش میدی یا ماهواره و تلویزیون نگاه میکنی فیلم نگاه می کنی؟آیا هنوز با دوستات به تفریح و ناهار می روی و سر ناهار در مورد چیزهای منفی صحبت میکنی ؟مثل دلار , بی کاری , شانس,مهاجرت و ادامه تحصیل به عنوان تنها راه موفقیت ,و… مسلم بدون که اگر هنوز این ورودی ها رو داری می گیری نمی تونی روی این کلیپها و صحبتها پایدار باشی و نجواهای ذهنی تو را از مسیر خارج می کنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      امیر علی احمدی گفته:
      مدت عضویت: 3140 روز

      دوست عزیزم سلام

      این همون زمان هایی است که نجواهاهی شیطانی بر تو غالب میشه در مورد شما هم همینطور البته من هم اینطوری میشم کلا احساس نا امیدی برای تداوم کار بر روی باور هایمان از سلاح های شیطان هست همین که می فهمی نجوای شیطانی است خیلی خیلی عالیه واین و بدون واسه همه همینطور حتی خود استاد هم در خیلی از فایل ها به این نکته اشاره می کنند

      درسته زمان هایی هستند که قدرت شیطان خیلی زیاد میشه چون ما مث خانم ویلیامز حریف رو (شیطان رو) دست کم می گیریم و بعدش می بازیم یعنی دقیقا ذهن شیطانی شده مث ماهی می مونه به سرعت سر می خوره و از دستت فرار میکنه

      تجربه من برای این زمان ها که خیلی تمرکزامو از دستم می ره اینه که زیاد خودمو باهاش در گیر نمی کنم (یعنی در واقع به ذهنم میگم : می خواهی منحرف بشی ، به جهنم منحرف شو) و بعدش تصمیم میگیرم بزنم بیرون و به بازدید مکان ها و محل هایی برم که توش عشق وثروت زیاده هست مث رستوران های خوب و مجلل مث موزه های خوب مث کافه های لاکچری مث بنگاه های اتومبیل و سوار شدن وتست ماشین هایی که خیلی می خوامشون (این یکی که خیلی حالمو خوب میکنه حتما امتحان کن) و بعدش خیلی راحت دوباره همه چیز درست میشه امتحان کن و باورکن که درست میشه

      با آرزوی یک کیلو طلای نا برای تو دوست من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    منوچهر مردانی گفته:
    مدت عضویت: 3653 روز

    سلام بر استاد گرامی اتفاقا امروز در فکر شما بودم وبا خودم گفتم استاد از تو حدود 7 سال کوچکتره بدون راهنما الان شرایط خوبی داره ولی تو با داشتن الگو چرا خوب روی خودت کار نمیکنی وداری درجا میزنی ؟بیرون بودم داشتم به محصول جدید فکر میکردم ی لحظه هوس غذای نذری کردم دنبال نذری میگشتم جای پیدا نمیکردم بی خیال شدم ورها کردم در گوشه نشسته بودم داشتم با خودم در مورد خواسته هام فکر میکردم یهو دیدم یه نفر امد گفت بفرما این نذری شما دو غذا داد من بهت زده شدم خدایا اینهمه دنبال نذری بودم پیدا نکردم وقتی رها کردم خودش امد ی لحظه خدا را شکر کردم ولی همسرم گفت این نذری بود که دلت میخواست امام حسین برات فرستادولی من قوانین را میدانم الان توی سایت شما امدم دیدم چقدر جالب کلیپ معرفی محصول جدید را گذاشتید . استاد گرامی من حدود 6 ماه است یه مرکز بازیهای کامپوتری زدم با وجود تمام ترسهام حرکت کردم ولی نمیدونم چرا درامدم از ی مبلغ بالاتر نمیره میخوام با خرید این محصول ی درامد فوقالعاده خوب وروابط عاشقانه ثروت غیر قابل حساب داشته باشم من در مورد کنترل ذهن وکنترل ورودی ذهن وجلوگیری از افکار منفی ضعیف هستم احتمالا بخاطر همین درامد خوبی ندارم چون در ی محیطی هستم هر جا میشنم شروع میکنند از گفتار افراد منفی وگرانی وتورم واقعا کلافه شدم هر چه میخوام در این محیط نباشم ((((من انها را رها کردم ولی نمیدونم چرا مثل سریشم میچسبند به من)))))ولی نمیدونم چرا نمیشه من میخوام در اینده ی مرکز بزرگ از بازیهای کامپیوتری داشته باشم البته ناگفته نماند من نسبت به گذشته تا حدی هم رشد داشتم خرید پیشخرید خانه با تخفیف خوب ارتقا شغلی وتا حدی روابط خوب ولی طی 2.5 سال مثل شما خوب رشد نکردم میدونم که بخاطر عدم کنترل ذهن و نجوای شیطان وعدم کنترل ورودهای ذهن است لطفا در این محصول جدید بیشتر در این مورد بیشتر توضیح دهید چون بعضی موقع نجوای شیطانی سراغم میاد وبهم میگه اخه مرد عاقل توی این شرایط بد مالی کی میاد پول بده تا بچه اش بره بازی کنه مردم نون ندارند بخرند ..ولی من بهش گفتم تو کی تا حالا حرف راست زدی 100 تا چاقو میسازی یکش دسته نداره من دست تو را خوندم تو ی دروغ گوی کاذب هستی بعد چند روز بعد از ی درب دیگری وارد میشه و شروع میکنه به گفتن آیه یاس وناامیدی که نمیشه نیست گرانیه فقر وبدبختی امیدوارم در این محصول جدید را ه از بیراه پیدا کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مرتضی پویان گفته:
    مدت عضویت: 2554 روز

    نام و یاد خدای مهربان ارامبخش قلبهاس.

    سلام استاد عزیزم خدا روشکر میکنم از مداری که درش قرار گرفتم و این آگاهی ها رو دارم دریافت میکنم.تمام محصولات شما عالی هستن و مطمئنن این محصول نیز همینطور خواهد بود.من ایمان کامل دارم به حرفاتون چون با استفاده از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها این مفهوم رو درک کردم که تمام جهان به افکار و فرکانسهای من جواب میده و من میتونم زندگیم رو اونطور که دلم میخواد خلق کنم به شرط اینکه باورهام رو تغییر بدم.منتظر فایل اول هستم و با این باور قوی که برام بوجود اومده مطمئنم تحولات عظیمی در راه هست.خدایا به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    روح اله عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3978 روز

    استاد صحبتهایتان من را دیوانه می کند. اینکه می گویید نشانه ها از همان شب اول ظاهر می شوند. بلی مثلا برای خواهرم که فقط با کتاب صوتی معجزه سپاسگزاری شما این همه نتایج گرفته یا دوستم که با یک بار گوش دادن فایلهای شما زندگی اش متحول شد پذیرفتن صحبتهای شما ساده است. اما برای من چی؟ به تاریخ ثبت نام من در سایت نگاه کنید. شما می گویید نباید با کسی درد دل کنم. اما من دیگر باید چه کاری انجام دهم؟ هر روز تمریناتی که گفتید را انجام می دهم. بلی آنها احساس خوبی به من می دهند. اصلا خیلی مواقع احساس خوبی دارم. اما اتفاقات ناخواسته احاطه ام کرده اند. بیماری وجودم را فرا گرفته است. هیچ دوستی ندارم. اصلا بودن یا نبودن من برای کسی مهم نیست. پول که کاملا با من مشکل دارد. مشتریانم ذره ای به خلاقیتهایم ارزش قایل نیستند.

    حتی خوابهای زیبایی هم می بینم. مثلا زمانی که تخفیف گذاشته بودید به خدا گفتم اگر باید دوره راهنمای عملی را بخرم در خواب به من بگوید. شب در خواب دیدم یک پله چوبی خریده ام. یک نفر به من گفت به من مقداری پول بده. زیر پله را که نگاه کردم دیدم مقدار زیادی پول آنجاست که از مقداری که برای پله چوبی پرداخت کرده ام بیشتر است. دیگر از این نشانه پر رنگتر هم می توان داد؟ اما گفتم روح اله تو از فایلهایی که خریده ای چه نتیجه ای گرفته ای؟

    از تمام فایلهای شما خلاصه برداری کرده ام و بارها آنها را مطالعه کرده ام. با خلاقیت گرافیکی که دارم مطالب شما را به صورت اشکال گرافیکی و دیاگرام در آورده ام. حتی تمریناتی که داده اید را به شکلهای دیگری گسترش داده ام. هر روز هزاران بار سپاسگزاری می کنم. همه آنها هم احساس خوبی به من می دهند. عکسهای زیبایی از مناظر طبیعی را به دیوار چسبانده ام و جملات تاکیدی را روی آنها نوشته ام و هر روز مطالعه می کنم و عکسها را تحسین می کنم. دایم با خودم در مورد خواسته هایم صحبت می کنم. اما اینها برای جهان چه اهمیتی دارد. جهان می گوید باورهایت مشکل دارد. مشکل دارد. نمی دانم شاید شیطان در وجودم رخنه کرده که دارم اینها را می نویسم.

    در جهان همه چیز عادلانه است. یکی با مطالعه یک کتاب متحول می شود. اما دیگری با وجود سالها کار شبانه روزی تغییری نمی کند. برای جهان چه اهمیتی دارد که تو چقدر روی خودت کار می کنی. مهم این است که چه باورهای اشتباه ریشه داری داری که از کودکی آنها را با خودت حمل می کنی و خودت هم نمی دانی از کجا آمده اند. وقتی به یک مجلس می روی که فقط برای تو جا نیست. در ظرف شکسته برایت غذا می آورند. بچه ای کنارت ظرف دوغش را روی شلوارت می پاشد. در حالی که تو فایل استادت را در حال پخش در جیبت گذاشته ای. برای جهان چه اهمیتی دارد؟ اصلا برای خود شما چه اهمیتی دارد که من با این همه تلاش و صرف زمان و انرژی با این همه ناخواسته مواجه ام. شما می گویید خب جهان در مورد همه یکسان عمل می کند. همان طور که جاذبه زمین هم من و هم شما را به سمت خودش می کشد.

    می دانم که یک روز من هم نتیجه می گیرم. مسلما همه حرفهایی که نوشتم اشتباهند و من گمراه هستم و همه اینها نجواهای شیطان است. اما خواستم بدانید که در این جهان قانونمند همه چیز ممکن است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      حسین عظیم زاده گفته:
      مدت عضویت: 2642 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      واقعا همه چیز باوره و شما قطعا تو این مدت باید این رو پذیرفته باشی.نگاهی به باور های خودتون بندازید:

      “هیچ دوستی ندارم. اصلا بودن یا نبودن من برای کسی مهم نیست. پول که کاملا با من مشکل دارد. مشتریانم ذره ای به خلاقیتهایم ارزش قایل نیستند.”

      نوشتن این جملات یعنی اینکه شما روی باورهات خوب کار نکردی.واقعا جهان جهان عدله و مطمین باش اگر ناامید نشی و ادامه بدی نتیجه میگیری.اگر جسارتی کردم عذرخواهی میکنم ولی اگر فقط فقط فقط روی خدا حساب باز کنیم در های رحمتش رو به روی ما باز میکنه.

      موفق و موید باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فرخ لقا گفته:
      مدت عضویت: 2658 روز

      آقای عبداللهی سلام

      آقا چه کارمیکنی باخودت؟

      به قول خودتون اینهمه وقته شاگرد استادی.

      درسته قبول دارم شرایط سخت به آدم فشار میاره.خیلی پرچونگی نمیکنم ولی چندتا چیزتوصحبتهاتون هست که انگاربهشون بی توجه بودید.

      یکی ازمهمتریناشون همین که توشرایط فعلی حال وهوای خوبی داشته باشید وازمسیر لذت ببرید.

      دیگه اینکه چیزی که صداش به کائنات میرسه ندای درونی ماست حالا هرچقدرهم درظاهر جوردیگه ای نشون بدیم

      دیگه اینکه باخودتون مهربونترباشید. دوغ ازدست یه بچه میریزه روپاتون شما اینوبدبیاری میدونید؟ حالا فایل استادراهم گوش کنید چه ربطی داره؟

      و…..

      مسیر تکاملی هرکدوم ازمایه جوره و مهم درساییه که ازلابلای اتفاقات گاها” ناخوشایند میگیریم.

      اینقدر به خودتون سخت نگیرید وراحتتر زندگی کنید

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعید خرم دل گفته:
      مدت عضویت: 3458 روز

      سلام دوست عزیزم . قطعا تغییر میکنید اگه در مسیر صحیح حرکت کنید و باور های صحیح رو داشته باشید .

      من هم مثل شما واقعا روز هایی رو توی زندگیم داشتم که واقعا هر چی تلاش میکردم هیچ چیزی بهتر نمیشد اما بلاخره به خودم نگاه کردم و دیدم که اصلا من به جای ایمان داشتن دلم پر از نگرانی و شرک هستش دیدم که بجای این که بخواسته هام توجه کنم همش توجهم روی باور های اشتباه و ناخواسته ها هست و نشونش هم این بود که من درونا احساسم خوب نبود و درونا هم شرایط خوبی رو نداشتم

      اما وقتی که توی این قضیه خودمو قوی تر کردم ایمانمو قوی کردم و خدا و قوانینش رو بیشتر شناختم واقعا روز به روز احساسم زندیگم ارامشم قوی و قوی تر شد و از اون جهنم واقعا خارج شدم و خیلی زندگیم زیباتره خیلی خیلی

      و میدونم اگر بیشتر عمل کنم که و بیشتر تمرکز کنم روی که خودم که الان دارم همینکارو هم میکنم قطعا قطعا نتایج بزرگتری خواهم گرفت به شما دوست عزیزم قول میدم اگه در مسیر صحیح حرکت کنید قطعا نتایج برای شما هم تغییر خواهد کرد

      براتون ارزوی موفقیت عشق شادی و سلامتی رو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اسامه پروین گفته:
      مدت عضویت: 3829 روز

      سلام برادر عزیزم روح الله عزیز

      یه چیز خیلی خیلی ظریف تو نوشته هات هیت که احساس میکنم درکش نکردی

      و اون باوریه که سد تمام باورهای خوبت شده و اون چیزی نیست جز بارو “احساس لیاقت”

      احساس اینکه من لیاقت موفقیت رو دارم

      احساس اینکه من لیاقت اینو دارم که در بهترین جای مجلس بشینم بهترین ظرف هارو برام بیارند و بهترین مردم کنارم بشینند.

      احساس اینکه من لیاقت رسیدن به خواسته هامو دارم

      احساس اینکه من لیاقت سلامتی رو دارم

      بهترین راه حل ایجاد عزت نفس در خودته و راه حلش هم دوره عزت نفس استاد هست

      حتماقبل از هر دوره و خرج و هزینه دیگه ای روی محصول عزت نفس کار کن

      مطمئنا مطمئنا وقتی پتک احساس لیاقت و عزت نفس رو روی سد باور هات بزنی سد میشکنه و جریانی از نعمت و سلامتی و ثروت و دوست ها برات میاد.

      موفق و موید باشی برادر عزیزم.

      و خداوند در تمام مسیر و در تمام لحظات یارو نگهدارو یارو یاورت باشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        اریل میکائیل گفته:
        مدت عضویت: 2502 روز

        سلام روح الله .منم مشکل تو رو دارم .این مشکل ریشه اش این باوراست : (من دوست داشتنی نیستم .من بی ارزشم . بی عرضه ام .)

        این باورا از کجا میاد ؟ از دوره کودکی و حتی پیش کلامی . از صدای والدینمون . رفته لایه های زیرین ناخوداگاه.

        عوض کردن باورها هم که زمان و انظباط شخصی و تعهد واقعی میخواد .

        افرادی که ادعا میکنن درطی مدت کوتاه دگرگون شدن خودفریبی میکنن . انها فقط دانسته و اطلاعات در مغزشون جمع اوری کرده ان و توهم دانایی برداشتن.

        دگرگونی واقعی فقط اقای عباس منش . نمونه یک انسان تحول یافته واقعی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      ستاره بنی نجاریان گفته:
      مدت عضویت: 3899 روز

      دوست عزیزم من احساس میکنم شما به شدت از کمبود عزت نفس رنج میبرید. چه اهمیتی دارد که ما برای کسی مهم باشیم یا نه مهم این است که خودمان عاشقانه خودمان را دوست بداریم. چه اشکالی دارد که یک بشقاب شکسته برایمان بیاورند مهم این است که خودمان آنقدر برای خودمان ارزش قائل باشیم که درخواست یک بشقاب تمیز و کاملا ساده را بدهیم. دوست عزیزم همین که اینجایی و در مدتر شنیدن سخنان استاد هستی یعنی ارزشمندی یعنی متمایز از بدنه ی جامعه هستی پس روی عزت نفستان کار کنیداول خودتان و خدایی را که از روحش در وجودتان دمیده را خوب درک کنید و با آن هماهنگ شوید اصلا مهم نیست که چقدر با خلاقیت تمرینات را انجام میدهید تا زمانی که از درون با خودتان هماهنگ کشوید تغییرات رخ نمیدهد. پیروز باشید دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      شادی توانگر گفته:
      مدت عضویت: 2609 روز

      سلام دوست عزیز

      من فکر میکنم شما یک باور را عمیقا ذ. ش تمرکز کن:

      باور احساس لیاقت وارزشمندی

      در تمام زمینه ها خودت را لایق بهترینها بدان. تو از جنس خدایی پس لایق بهترین احترام و رابطه وعشق وچیزهای خوب دیگه هستی.

      از خدا به خاطر آفرینشت سپاسگزار باش

      خدا دوست داره که تو را خلق کرده پس خودت را دوست داشته باش.

      اذزوی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Asudeh گفته:
      مدت عضویت: 3347 روز

      سلام دوست عزیز

      من باورهای شما را از متنی که نوشته اید درآوردم و تغییرش دادم

      1. اتفاقات خوب تمام وجودم را احاطه کرده است.

      2. به لطف خدای مهربان همیشه سالم و تندرست هستم.

      3. همه انسانها در وجودشان خدا هست و همه آنها عاشقانه دوست من می شوند.

      4. من آنقدر عزت نفسم بالاست که برای خودم ارزش قائلم و کاری به حرف دیگران ندارم.

      5. من عاشق پول هستم و پول عاشقانه دنبال منه.

      6. برای تخصص و خدمات ارزشمند من درآمدهای بسیار بالایی وجود دارد و افراد ثروتمندی که براحتی بابتش پول فراوان به من پرداخت می کنند بسیار هستند.

      من این باورها رو از متن خود شما درآوردم و اصلاحش کردم: “” اتفاقات ناخواسته احاطه ام کرده اند. بیماری وجودم را فرا گرفته است. هیچ دوستی ندارم. اصلا بودن یا نبودن من برای کسی مهم نیست. پول که کاملا با من مشکل دارد. مشتریانم ذره ای به خلاقیتهایم ارزش قایل نیستند””

      امیدوارم که با تمرین و تکرار این باورها قطعا می توانید تغییرش دهید.

      سربلند و عزتمند باشید

      راستی من خودم چون کارم فروشگاه اینترنتی هست در این روزها با تغییر قیمت خیلی خسته شده بودم و هر روز باید قیمت های کالای سایت رو تغییر می دادم و هی نجواهای شیطان بهم می گفت آخه این هم شد کار! تا اینکه پس از یک ماهی خداوند لطف کرد و این باور رو ساختم و دیگر نجوای شیطان خفه شد الحمدلله

      “” من هر روز عاشقانه سایتم را به روز رسانی می کنم و لذت می برم “”

      دقت کن که میشه تغییرش داد و حال کرد.

      سربلند و عزتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: