مثل ابوموسی نباشیم

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار فاطمه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

نام فایل خیلی تحریکم کرد ک ببینم استاد چی میخوان بگن. توصیفات شما درباره ابوموسی رو در فایلهای زندگی در بهشت شنیده بودم که خروسی هست که خیلی ترسوئه. از دایره امنش فراتر نمیره و یه محیط سربسته برا خودش ایجاد کرده نه میره اون طرف های جنگل ک کرم های جدید پیدا کنه، نه اکتشافی میکنه، نه میجنگه… هیچ بلایی هم سرش نیومده. خب ب قول استاد اگه از دید منطقی بهش نگاه کنیم شاید با خودمون بگیم چ باهوشه اینجوری اسیبی هم نمیبینه.اما یکی مثل استاد میگن من نمیخوام مثل ابوموسی باشم این زندگی رو دوست ندارم. ایشون افرادی رو که تو مسابقات مختلف شرکت کردن و جونشونو از دست دادن رو تحسین کردن، درسته ک ممکنه زندگی اونا کوتاه باشه ولی اونا واقعا تجربه کردن زندگی کردن رو. تجربه کردن خودشون و دنیای خودشونو. همیشه انتخاب استاد این بوده ک زندگی پر از ماجرا رو داشته باشن منم دوست دارم. دوست دارم خودم رو تجربه کنم، دنیامو تجربه کنم، پامو از مرزهای امنم فراتر بذارم و برم دنبال کسب تجربه های جدید مهارت های جدید. ب قول استاد ما هممون میمیریم و این دنیا در مقابل ابدیتی ک قراره باشیم به اندازه ی پلک بهم زدنه، پس چ خوبه ک زندگی باکیفیت داشته باشیم، به قول استاد ببلعیمش، تجربش کنیم، لذت ببریم. مهارت کسب کنیم، غذای جدید امتحان کنیم، یا مثلا درمورد خودم غذا بیش تر بپزم و ببینم بلدم. ببینم منم میتونم. بیش تر تنهایی برم بیرون، کافه،… با آدمای جدید بیش تر ارتباط بگیرم، کم تر بترسم از اینده ای ک اصلا معلوم نیس زنده باشم یا نه ک ازش میترسم و همین الانو زندگی کنم و لذت ببرم.

ب قول استاد ما زمان مرگمون معلوم نیس طوری زندگی کنیم ک موقع مرگ ب خدا نگیم ی روز دیگه بهمون وقت بده تا لذت ببریم، یه روز دیگه بهمون وقت بده تا تجربه کنیم زندگی رو. زندگی کردن و لذت بردن رو وابسته ب عامل بیرونی نکنیم ک مثلا اگه فلانی باهام باشه، اگه ب فلان موقعیت مالی برسم من حسم خوب میشه و لذت میبرم نه… اینجوری ما احساس مثبتمونو شرطی میکنیم و وابسته ب عامل بیرونی ک هیچ وقت پایدار نیس. احساس خوب و شادی درونمونه… درونیه و با نوع نگاهمون اتفاق میوفته، بیایم ذهنمونو طوری تغییر بدیم ک سعی کنیم فارغ از هرچیزی لذت ببریم، حالمون خوب باشه و تجربه کنیم زندگیو در هر جهت. وقتی استاد گفتن بنویسین امروز چ کار میتونین انجام بدین ک یه درصد زندگی رو بیش تر تجربه کنین و از محیط امنتون بیرون بیاین و اسم تکامل رو بردن خیلییی لذت بردم ک ارررره نیاز نیست هیجان زده بشیم و بلند شیم بریم یه کار خیلیی بزرگ انجام بدیم کاریو بکنیم ک مارو یه متر از محیط امنمون فراتر ببره…من این سوال رو از خودم پرسیدم و دیدم دوتا کار میتونم انجام بدم. البته الان دارم کار سومم انجام میدم

دیروز شهر ما بارون اومده و هنوز زمینا یکم سرده ولی خب هوا خوبه و پرنده ها دارن اواز میخونن. من اومدم تو حیاط نشستم و دمپایی هامونو گذاشتم زیر پام ک سردم نشه و دیگه نرفتم تو اتاق خیلیم خوبه

کار دومم این هست ک من چند روزه قراره دوستامو ببینم ولی هی یکیشون کار براش پیش میاد و ما نمیریم بیرون. با خودم گفتم خب چ کاریه ک من لذتمو دارم ب تعویق میندازم..من ک حال خوبم وابسته ب او نیست ک حتماً باشه تا بهمون خوش بگذره خلاصه ب اون دوستم پیام دادمو گفتم بیا بریم ما و این دفعه بریم ی جای جدید نه جاهای قبلیخلاصه فعلا سه تاکار انجام دادم و چقدر حس میکنم ب قول استاد زندگیم لذت بخش تر و قشنگ تر شده و حالم بهتره ک لذت بردنمو ب تعویق ننداختم.

استاد منم مثل شما مرگ رو ب خودم نزدیک میبینم و سعی میکنم زندگی رو یع فرصت کوتاه میبینم ک باید همون موقع ازش استفاده کنم و لذت ببرم نه اینکه به تعویق بندازم و بگم بعدا. نه… چون تضمینی برای زنده موندن ما وجود نداره…

خلاصه از نقطه امنمون بیرون بیایم. استاد میگن یه ساعت زندگی با کیفیت بهتر از صدسال زندگی بی کیفیته.. تو نقطه امنم نمونم و ترسو و ضعیف نباشم، اگه برم بیرون از این نقطه قطعا پاداش های من هم بزرگ تره و خدا پاداشو ب شجاعان میده نه ترسوها و ضعیف ها.. استاد حرف پر مفهومی زدین وقتی گفتین زندگی زیباییش ب تجربه کردنشه ن به طولانی بودن عمر…یعنی زندگی ای زیبا نیست ک طولانی باشه زیباییش ب تجربه کردن خودمون و دنیامون هست.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مثل ابوموسی نباشیم
    357MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی مثل ابوموسی نباشیم
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

481 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اکرم ملایی» در این صفحه: 2
  1. -
    اکرم ملایی گفته:
    مدت عضویت: 1289 روز

    سلام به همه ی دوستان و استاد خوش تیپ و شجاعم استاد عباس منش

    بابت تعییر

    من تو این چند و قت که روی خودم کار کردم

    و وارد این مسیر ناب شدم و یکی از الگوهایم

    که مریم خانم هست بخصوص از زمانی که زندگی در بهشت رو نگاه کردم خیلی چیزها و مهارت ها رو از مریم خانم یاد گرفتم

    خیلی کارها بود که من انجام نمی دادم و میگقتم این کار مردانه است

    اما حالا دیگه خیلی کارها رو خودم انجام میدهم کارهای سنگین خودم سعی کردم باد بگیرم و منتظر کسی نباشم که بیایبند برایم انجام دهند ومثلا یکی از کارها که یاد گرفتم کار با دلر

    است من خودم انجام میدهم یا مثلا کارهای تعمیراتی مثلا چند وقت پیش جارو برقی مان رو خودم درست کردم

    و این کارها باعث میشد که احساسم بهتر بشه و عزت نفسم بالاتر بشه

    خیلی جاها پاروی ترس هایم گذاشتم و یاد گرفتم نه گفتن رو جاهایی که باید میگفتم رو خیلی محترمانه بگویم

    و پا روی خیلی از خرافات گذاشتم و یکی دیگه ترس از تاریکی است که دارم روی این مورد هم کار میکنم و کمی شجاعتر شدم

    باورهایی که بزرگترهایمان خیلی پابند به اونها هستند ولی من تونستم خیلی محترمانه رد کنم اون خرافات رو

    تغییر بزرگ هم که انجام دادم همراه خانواد عزیزم

    همسرم و دوتا فرزندم به لطف خداوند مهاجرت بود

    و تو این چند روز خیلی کارهای جدید دارم یاد میگیرم

    نحوه کاشتن سبزیجات و صیفی جات گوجه و خیار

    و یک کار مهمی که دیگه دارم انجام میدهم که همیشه میخواستم انحامش بدهم و میترسیدم رانندگی کردن بود (من چند سال هست گواهینانه دارم ولی رانندگی نکردم و کمی ترس داشتم )

    که این چند روز هم دارم این مهارت رو تجربه میکنم و به زودی تو این کار هم حرفه ای میشم از زمانی که مهاجرت کردیم تو همین چند هفته کلی تغییرات تو زندگیم رخ داده است که راستای خواسته هایم بوده است

    خدواندرو شاکر هستم

    و من ایمان دارم به تک تک قوانینش

    و اینکه خدواند به شجاعان پاسخ میدهد

    و میدونم با این تغییر تو زندگیم کلی اتفاق های عالی قرار است خلق کنم چون من توانایی خلق زندگی خودم رو دارم

    به لطف الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    اکرم ملایی گفته:
    مدت عضویت: 1289 روز

    به نام خدواند هدایتگر

    سلام سلام به همه ی دوستان عزیز و خانواده دوست داشتنی استاد عزیزم

    استاد عباس منش و مریم خانم عزیز

    رد پای من در روز شماره تحول زندگی من در روز 118

    دوستان خدارو شکر می کنم که امروز برام فرصتی پیش آمد که بیایم تو سایت

    کامنت بنویسم

    البته من تو این چند وقت هرروز تو سایت بودم و با تمام اتفاق های که برام رخ داده متعهدانع روز شمار رو طی میکردم و همراه با این سفرنامه بودم

    و امروز که به این فایل رسیدم و استاد گفتن که حتما بیا بنویس  چه در سایت و یا جایی دیگه

    من هرروز تو دفترم مینوشتم

    اما امروز بر این شدم که بیام کامنت بزارم

    خداروبابت این فرصت و این سایت و این مسیر زیبا و درست سپاسگذارم و بابت وجود استاد عزیزم

    وای دوستان نمیدونید تو این چند وقت چه اتفاق های نابی برام رخ داده اره

    زندگیم کلی تغییر کرد و کلی متفاوت شده است و کلی از خواسته هایم رقم خورده است

    آره قانون جواب میدهد

    خوبش هم جواب میدهد  من تو این مدت ایمانم قویتر شد

    اینکه استاد میگویند باید عمل گرا باشیم

    باید حرکت کنیم و قدم برداری  و حرکت  کنی و تجربه ها جدید کسب کنی رو

    این حرف ها رو فقط گوش نکنید

    عمل کنید

    اینکع ابوموسی نباشیم

    خداروشکر میکنم از زمانی که وارد این مسیر شدم

    با تمام وجودم سعی کردم و میکنم که عمل گرا باشم  چون دوست ندارم فقط شنونده باشم

    دوست دارم من هم تجربه کنم و قانون رو تو زندگیم ببینم  و دوست دارم چیزهای که تو این دوسال یاد گرفتم رو عینا ببینم

    دوستان عزیز یکی از خواسته ها من هم مهاجرت کردن بود

    و چندین بار هم تو کامنت های قبلی ام گفته بودم

    اما قبل ازاینکه  بیام بگم چه اتفاقاتی برام رخ داد

    حدود 19 روز پیش  اره تو فروردین ماه امسال 1403  ما باید اسباب کشی  میکردیم چون سال خونمون سر رسیده بود

    و باید دنبال خونه میبودیم و از خدا خواسته بودم که یک جای خوب فرش زندگیم رو پهن کنم

    اما این خواسته مهاجرت تقریبا از یکسال پیش تو دلم افتاده بود و دوست داشتم که مهاجرت کنم و یک جای جدیدیک فضای متفاوت  دوست داشتم که من هم تغییر تو زندگیم  ایجاد کنم  دوست داشتم تجربه کنم و اصلا حرفی واسه گفتن برای خودم داشته باشم

    اینکه  من هم انجامش دادم  و پا روی ترس هایم بگذارم

    پارسال خیلی دوست داشتم اما به دلایلی یا بهتر بگم  تکاملش رو طی نکرده بودم

    و طی چند نشونه که دیدم دیگه پیگیر مهاجرت نشدم  ولی یاد گرفتم از قوانین و از دوره 12 قدم

    که از همون جایی که هستی شروع کن و لذت ببر و یاد گرفتم که اکرم اصلا چرا میخواهی مهاجرت کنی ؟؟

    بعد با خودم میگفتم خوب مخام لذت ببرم مخام زیبایی های بیشتر ببینم مخام

    جاهای بیشتر ببینم مخام شجاعتر بشم دیگه حرف مردم برام مهم نباشه مخام برای خودم باشم نه برای دیگران فقط خودم

    بعد تو دلم جواب میامد خوب فعلا تو از همین جا که هستی لذت ببر راستش من اول میخواستم مهاجرت کنم و یک جورایی حسم بد شده بود و چند تا نشونه آمد همون به لطف خدا و دوره های استاد فهمیدم دارم اشتباه پیش می روم پس تصمیم گرفتم که درست تو مسیر باشم و قدم بر دارم وهمین شد که اون الهام به قلبم نشست که از همین جا که هستی حست رو خوب کن

    و من شروع کردم با تمرکز بیشتر روی زیبایی ها مکان زندگیمان روی محله هر جا که میرفتم دیگه دوباره شهر برام خیلی زیباتر شد مشهد یک جور دیگه خودش رو انگاری نشون می داد

    همه جا زیباتر شد

    هر جا میرفتم با تمام توانم میخواستم آگاهانه فقط مثبت ها رو و زیبایی ها رو ببینم و دیگه یواش یواش افتادم روی ریل

    و یواش یواش تکامل رو طی کردم

    و حسم بهتر وبهتر شد و از زندگی کردن لذت میبردم و فقط روی خودم کار میکردم

    و دیگه به خواسته مهاجرت نچسبیدم

    و رهایش کردم من گفتم فقط مخام لذت ببرم و کیف کنم

    اره تا اینکه رسید به سال جدید  و باید بلند میشدیم و دنبال خونه میگشتیم

    راستش من با خودم میگفتم من  سال 1401 تازه ورودی در سایت بودم و زیاد قوانین رو بلد نبودم و طبق همون یک خونه خوب در منطقه خوب و عالی با آب وهوای عالی برامون ردیف شد

    و حالا امسال میگفتم خدایا من به تو وقوانینت ایمان دارم و میدونم امسال که که یاد گرفتم و در حال آموزش  هستم اما نسبت به دوسال پیش خیلی فرق کردم  مطمئن  هستم که خیلی راحت و خیلی اسون یک خونه خوب و طبق خواسته ام  خواهم داشت چون من تا توانستم طبق قوانین دارم عمل میکنم و آگاهانه دارم تلاش خودم رو میکنم پس شک ندارم که بهترین  ها رو برای خودم خلق میکنم

    اون دوسال پیش تقریبا یک ماه دست و پا شکسته دنبال خونه بودیم و اصلا فروردین اون سال ما مسافرت نرفتیم به خاطر اینکه میگفتیم باید دنبال خونه باشیم و مخارج اسباب کشی و این جور حرف ها و نگران بودیم ولی امسال بعد ازچند روز از سال جدید که اون هم طبق خواسته خومون بود چون میخواستم متفاوت باشه  ولی بعد از چند روز رفتیم مسافرت و اصلا حالمون عالی بود و  نگران خونه نبودیم و

    میگفتم  خونه پیدا میشه خیلی راحت  و کل ایام تعطیلی  رو خوش گذروندیم

    در ضمن یکی از خواستع هایم این بود کع خدایا دلم مخاد قبل از موعد سالمون خونه پیدا بشه و از اون خونه برویم راستش اصلا یک جورایی  همش مخاستم قوانین که یاد گرفتم رو اجرا کنم و میگفتم جواب میده و مخاستم ایمانم رو قویتر کنم

    تا رسیدیم به ایام تعطیلی عید سعید فطر

    قبل از عید با همسرم خدا سر شاهد فقط رفتیم یک دور زدیم تا ببینیم خونه ها و شرایط در چه رنج است

    و اونجا بود که یکم نگران شدم   چون نسبت به دوسال پیش همه چیز خیلی از لحاظ قیمت فرق کرده بود

    اره ترس و نگرانی آمد سراغم

    و هردوتامون نگران شدیم  که چکار کنیم و نجوا ها شروع شد  با تمام اینها خیلی تو این شرایط سخت است که کنترل ذهن داشته باشی چون ما به خاطر مشکلات چند سال پیشمان پول رهن زیاد نداشتیم

    و توانم پرداخت اجاره خونه بالا

    هر چند ما تو این چند سال کلی چالش های مالی رو گذرونده بودیم و دیگه هیج بدهی نداشتیم ولی پول رهن خونه هم کم داشتیم

    ولی من اعتقاد داشتم که یک خونه خوبی برامون پیدا میشه و با خودم میگفتم قانون جواب میده اما چه کنم که نجوا ها هم از این طرف داد و بیداد میکرد

    و همش از خدا هدایت میخواستم

    ومیگفتم خدایا من فقط روی خودت بستم من از خودت مخام من به تو وقوانینت ایمان دارم من تسلیم تو هستم من نمیدونم خودت جورش کن من روی دوش خودت نشستم

    تا اینکه یک شب به همسرم گفتم بیا از این شهر بلند بشیم و برویم

    هر چند یک جواریی ترس تو وجوم بود که کجا بریم ما یک عمر تو این شهر بودیم تمام کوچه و پس کوچه ها شهر مشهد رو بلد هستیم فامیل هامون ک دانشگاه پسرم …..و کلی چیز ها دیگه بود که تو ذهنم  میامد وکلی وابستگی ها بود   اما گفتم مگه نمیخواستی تغییر کنی

    مگه نمیخواستی یک تجربه جدید  رو بسازی  پس الان وقتش است

    همسرم هم مقاومت میکرد و این دفعه من سپردمش به خدا گفتم خدایا از خودت بابت این تصمیم مهاجرت نشونه مخام

    اون چند سال پیش که نشد

    اگه امسال وقتش است بهم نشونه رو بفرست

    من اماده هستم من مخام قدم بر دارم و دوست دارم یک جای خوب و خوش آب و هوا و سر سبز

    باشه تا اینکه شب بعد برادرم آمدند شب نشینی خونمون و صحبت می کردیم در مورد اسباب کشی که کی باید خونه رو تخلیه کنیم هر چند سال ما 6 اردیبهشت  ماه بود و برادرم گفت یک پیشنهاد   کاری هست و دنبال یک نفر فعال هستند که دفتر اینا رو تو شهرستان ها راه اندازی کنند  اگه میخواهید بپرسم اگه واگذار نکردند  و شما تمایل دارید و مشکلی ندارید بروید شما اونجا رو دایر کنید

    اره برادر من شد یکی از دستان خدواند و دیگه دوستان همه چیز خود به خود برامون رقم خورد  همسرم هم گفت خیلی خوبه ما چند وقت هست که دوست داریم از مشهد مهاجرت کنیم  ما مشکلی نداریم و قرار ملاقات همسرم با مسول اون شرکت واسه فردایش گذاشته شد   و رفت  صحبتها  رو کردند

    نمیدونم اصلا انگار برای ما چیده شده بود و یک روز مونده بود به عید فطر من و همسرم راه افتادیم که برویم اون شهرستان  مکان اون دفتر رو ببینم و موقعیت خونه و شهر

    آره همه چیز مثل آب خوردن برامدن رخ داد حالا دارم بهتر درک میکنم وقتی که تو توی مسیر باشی و تکاملت رو طی کنی همه چیز خود به خود رخ میدهد

    اره این همه نشونه آمد و من فهمیدم که تصمیمان صد درصد درست است و توراه که بودیم من به همسرم و خودم بارها میگفتم خونه من تو اون شهرستان آماده است و اماده که من فرش هایم رو پهن کنم

    اره ما قدم برداشتیم و از دایره امن مان بیرون  امدیدم و از همون  لحطه اتفاق های عالی برامون رخ داده و شغل همسرم هم طبق خواسته خودش است و خوب و عالی است

    و الان که دارم این کامنت رو مینویسم

    تو تراس خونمون  نشستم  تو حیاط خونمون یک درخت بزرگ انجیر و یک بوته گل رز قشنگ و باغچه قشنگ و روبه روی خونمون که  از روی تراس میشه گنبد مسجد رو ببینم و کوه ها هم دیده میشه اره هر لحظع خدا رو شکر میکنم

    و الان دارم صدای پرنده رو میشنوم و خداوند رو شاکر هستم

    اره من تمرکز کرده بودم روی زیبایی ها واکنون یک جا بسیار بسیار باصفا سر سبز خوش آب و هوا  راستی نگفتم وقتی ما آمدیم شهرستان به همسرم گفتم من نمیخواهم تو آپارتمان باشم یا تو شهر اگه بشه برویم روستا ها این شهر

    من دوست دارم حالا که داریم از شهر بلند میشویم برویم تو یک روستا زندگی کنیم دوست دارم زندگی روستایی تجربه کنم و خداروشکر  وقتی وارد این روستا شدیم دستان خداوند برای ما چندین برابر شد و تو این روستا برادرم زندگی میکنند البتع اینها 5 سال پیش این مهاجرت رو تجربه کرده بودند و مثل ما از مشهد امدند و کلی از همه لحاظ ها رشد کردندو از لحاظ مالی بخصوص و برادرم خونه رو قبل از اینکه  ما بیایم تحویل گرفته بود و اماده کرده بود و ما به راحتی اسباب  هایمان رو آوردیم و خیلی خیلی خوشحال هستیم واقعا همه چیز تغییر کرد حال و هوایمان که عالی تر شده است سبک زندگیمان متفاوت شد

    و واقعا حالا دارم میفهم که چقدر خوب است که مهاجرت کردیم و تغییر رو تو زندگیمان ایجاد کردیم  اره تا خودت نخواهی هیج کس نمیتواند کاری بکند

    اگه بخام بنویسم هنوز کلی مطلب هست

    اره کلی کلی اتفاق های خوب و در همین تغییر و مهاجرت کلی از خواسته هایم رقم خورده است

    واسه همین که

    امروز که این فایل رو گوش کردم

    از اینکه مثل ابوموسی نبودم خوشحال هستم

    از اینکه  پا روی ترس هایم و بخصوص بخصوص دیگه حرف مردم برام مهم نبود

    و نیست و دیگه ترسی از حرف مردم و فامیل ها نداشتم چون دیگه تو این مسیر تصمیم گرفته ام که فقط برای خودم زندگی کنم و از زندگیم لذت ببرم و

    و از هرفرصتی استفاده کنم که تجربه ها جدید رو کسب کنم و مهارت های جدید کسب کنم و خیلی چیزها بوده که تو زندگیم بهرخاطر ترس از حرف مردم انجام ندادم حالا دیگه مخام انجام دهم و فقط از زندگیم لذت ببرم و فقط و فقط رشد کنم و بهترین ها رو برای خودم رقم بزنم

    واقعا با این حرکت و تغییر کل زندگیم متفاوت شد و دارم اکنون چیز های رو که دوست داشتم رو تجربه میکنم  از زندگی در طبیعت و داشتن حیوانات خانگی و کاشتن سبزیجات و .. و مواردی که تو زندگی در بهشت رو دوست داشتم رو دارم تجربه میکنم

    و بابت این تغییر خدواند رو سپاسگزارم

    و بابت اینکه جسورتر شدم وشجاعتر شدم

    خداروشاکر هستم

    و بابت تمام این اتفاق ها و هنوز اول راه هستم که قرار اتفاق های زیباتر رو تجربه کنم و کلی چیز یاد بگیرم

    خداروشاکر هستم

    و از استاد عزیز و خانم شایسته که راهنمای زندگیم شدن هم سپاسگذارم بابت اینکه من توحیدی تر شدم و بابت اینکه نگاهم نسبت به زندگی و دنیا و خداوند متفاوتر شده است خیلی خیلی سپاسگذارم

    استاد جان دوستت دارم و این مهاجرت هنوز اول راهم هست و این حرکت باعث شده اعتماد به نفسم قویتر شده است ایمانم قویتر شده و عزم راسخ تر شده برای مهاجرت به خارج از کشور

    و اینکه من هم میتوانم و ایمان دارم که خداوند مرا هدایت میکند که زندگی کردن در کشور قدرتمند آمریکا و فلوریدا رو تجربه خواهم کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: