چند روز پیش مشغول مطالعه نظریههای اخیر پروفسور استیون هاوکینگ بودم. وقتی آن نظریهها را خواندم با تعجب گفتم، یا من در این دنیا نیستم یا آنها. زیرا هرچه به اطرافم نگاه کردم، همهاش فراوانی و برکت دیدم.
اما کمی بعد، به این نتیجه رسیدم که وقتی باور کمبود، حکمران ذهن بشود، حتی اگر پرفسور هاوکینگ هم باشی، خیلی سخت است که بتوانی نشانهای خلاف آن باور و مبتنی بر فراوانی را بیابی.
وقتی عینک کمبود را بر چشمانت زدهای، جز کمبود نمیبینی، به همین دلیل نگران و آشفته میشوی:
نگران تمام شدن منابع، تمام شدن فرصتها، نگران رشد جمعیت و هزاران نگرانی دیگر
باور کمبود آنچنان سلطان ذهن اکثریت جهان است که حتی افراد در لحظههای خوش زندگیشان نیز، لحظهای که غرق تجربه عشق با معشوق خود هستند، نگراناند که مبادا این رابطه تمام شود!
وقتی موفقیت مالیای کسب میکنند یا فروش خوبی دارند، نگراناند که مبادا این اتفاق همین یک بار بوده باشد!
آنوقت به جای لذت بردن از لحظههای خود، به داشتنِ آن خوشی، وابسته میشوند. خسیس، طمع کار و حسود میشوند چون نتوانستهاند این جهان ثروتمند و مبتنی بر فراوانی را باور کنند.
باور کمبود، اجازه نمیدهد این حقیقت را ببینی که:
ثروت، نه تنها از دل هیچ، بلکه از دل چیزهایی ایجاد میشود که روزگاری دلیل اصلی فقر دانسته میشد. همه چیزهایی که روزگاری یک مشکل، مانع و محدودیت بود، الان تبدیل به یک نعمت شده.
تا زمانی که به کمبود باور داری، نشانههای فراوانی در زندگیات ظاهر نمیشوند.
همین چند سال پیش، جمعیت زیاد کشور چین را دلیل فقرش میدانستند، اما الان همین جمعیت، مهمترین دلیل ثروت اش است.
آیا تغییری در چهره، رنگ پوست و حتی منابع مردم چین بوجود آمده، یا فقط نگاه و باور آنها تغییر کرده؟!!!
روزگاری هر فرد در چین یک مصرف کننده بود، اما الان یک مغز مبتکر، یک تولیدکننده و یک خلق کننده فرصت برای صادرات، برای ساختن و خلق ثروت و ارائهاش به جهان شده
روزگاری کویرهای جهان، سرزمینهای بی منفعت و دور انداختی محسوب میشدند، اما الان حکم طلا دارند، زمینهایی که میتوانند با زیر کشت رفتن توسط سلولهای خورشید، مهمترین منبع تولید برق باشند. پس داشتن کویرِ بشتر، یعنی داشتن ثروتِ بیشتر و در اختیار داشتن بخش اعظمتری از نیروی خورشید!
اینها معجزه باور کردن فراوانی است! معجزه ورود به فرکانس فراوانی!
اینها وقتی دیده میشود، وقتی به ثمر مینشیند و وقتی ثروت میسازد، که فرکانس مردم آن منطقه تغییر کند تا آن فرصت را ببیند و از آن ثروت خلق کند.
همین کویر ایران که روزگاری یک مانع بود، الان میتواند با زیر کشت رفتن توسط سلولهای خورشیدی، تبدیل به یک ثروت ناتمام شود. پس چرا باید کمبود را باور کنی، وقتی باور فراوانی، دستت را درباره همه چیز باز نگه میدارد.
وقتی حتی خانه ات می تواند به خاطر وجود سلولهای خورشیدی، به برق شهری وابسته نباشد و در هر جایی بنا شود. این قدرت ثروت است. قدرت باور فراوانی!!
کمبود را باور نکن حتی اگر بزرگترین دانشمند جهان، با بیان نشانههای کمبود، آن را تصدیق کند، آن نشانهها فقط بخاطر باورهای آن فرد خاص است و نه واقعیت جهان.
افرادی که از دوره روانشناسی ثروت۱ استفاده نمودهاند، متوجه شدهاند که بیش از ۳۵ درصد مطالب، تمرینات و آموزشهای این دوره، مربوط به ساختن باور فراوانی است، با اینکه در این دوره بیش از ۱۳۰ باور محدود کننده را تغییر می دهد.
زیرا باور به فراوانی، مهمترین باور برای رسیدن به استقلال مالی است. وقتی این باور را میسازی، دهها باور محدود کنندهی دیگر خود به خود محو میشود.
هرچه فراوانی را بیشتر باور میکنی، بیشتر آن را میبینی و این قانون را درک میکنی که رشد، جزو قوانین ابدی و تغییر ناپذیر جهان است و درک میکنی که روی گنج نشستهای. تا بشریت هست، نعمتها و فرصتها هم هستند.
آنوقت آرام میشوی و همه نگرانیهایت محو میشود و در این آرامش میتوانی به ثروت و برکت اجازه دهی تا وارد زندگیات شود. این قانون است.
در دوره روانشناسی ثروت ۱، سعی نموده ام آموزشهای این دوره را روی این قوانین بنا کنم و اساس این قوانین را در فرد ایجاد کنم تا باورهایش را بر اساس قدرتمند کننده ترین قانون جهان، بسازد، پرورش دهد و نتایج این دوره نشان داده که در این مأموریت، کاملاً موفق شدهام.
سعیام بر این بوده، این دوره چنان باشد که حتی اگر ۱۰۰ سال دیگر نیز فردی آن آموزشها را بشنود، برایش درسهای زیاد و نتایج زیادی داشته باشد که زندگیاش را متحول نماید.
تا این جمله خداوند را خوب درک کند که گفته:
اگر تمام درختان قلم و تمام آبها مرکب شوند، هرگز نخواهید توانست نعمتهای پروردگار را بشمرید.
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD889MB21 دقیقه
- فایل صوتی کمبود را باور نکن حتی اگر پرفسور هاوکینگ آن را تایید کرد!19MB21 دقیقه
همانطور که فرکانس های فقر آفرین ارسال نمودمو باورهایم شکل گرفت
اکنون میخواهم فرکانسهای فراوانی را ارسال کنم و به باورهایم شکل دهم و
البته بر اساس انها عمل کنم.
همانطور که در مدار کمبود قرار گرفتم اکنون با باور فضل بی انتهای خداوند
می خواهم در مدار فراوانی قرار بگیرم که ایمان می طلبد.
هر چه باورهایم قدرتمند تر شود هر چه توحیدی تر شوم کمتر مسئله ای مرا
نگران میکند و هر بار با حل مسئله در زندگی بزرگتر میشوم و به سراغ
مسائل بزرگتر می روم. در زندگی همیشه مسئله ای برای حل کردن وجود
دارد که با حل آن ظرف وجودیم افزایش می یابد.
و کلید تمام مسئله ها همان اصل و اساس خوشبختی است توحید.
به شخصه هیچ بد بختی را نمی یابم مگر انکه عاملش شرک بوده باشد
و هیچ موفقیتی را نمی یابم به جز اینکه عامل اصلی اش توحید و یکتارپستی بوده
باشد. هر روز جهان در حال پیشرفت است در حال گسترش.
جهانی که خداوند آنرا به وجود اورده و انرا مدیریت میکند
حقیقتش ثروت و فراوانی است مانند خود خداوند که بی انتهاست.
مانند نعماتش که از سپاسگزاری انها نا توانیم.
هنوز نتوانسته ام به اصل و اساس جهان اعتماد کنم که ذاتش نیروست .
هنوز نتوانسته ام به خداوند اعتماد کنم.
هنوز نتوانسته ام توحید عملی را انطور که باید اجرا نمایم.
زیرا حتی فراوانی نیز از توحید سرچشمه میگیرد.
فراوانی و فزونی جزئی از این نیروست به همین دلیل است که در زمان هایی
که با خداوند هماهنگ هستم هیچ نگرانی ندارم.
توحید تمام نگرانی هایم را تمام ترس هایم را از ریشه میخشکاند
و خوشبینی و امید تمام نشدنی در وجودم به وجود می اورد.
و تمام زندگی ام را مدیریت میکند به بهترین نحو.
و تمام سعی ام از این به بعد اجرای این نگاه است.
نگاهیی که هرکسی را میتواند از فرش به عرش ببرد.
و شرک میتواند هر کسی را از عرش به فرش ببرد.
شرک یعنی قدرت این نیروی یگانه را به چیزی غیراز خودش بفروشی
یا بخواهم معامله کنم.
این نیرو را این خداوند و الله یکتا را با هر انچه معامله کنم سرم کلاه رفته.
و تنها این نیرو در جهان وجود دارد و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگری.
تمام انسان های تنها دستی از دستان خداوند هستند
از طرف خداوند تنها یک پستچی.
و خداوند به شکل های گوناگون جاری شده در این جهان که لذت بخش ترین
کار ها کنار زدن پرده ی انهاست.
هر خیری کهبه من میرسد تنها از سوی تنها فرمانروای جهانیان است و
هر شری تنها از باورها و فرکانس های خودم.
اری واقعا ثروت نه تنها از دل هیچ بلکه از دل چیز هایی ایجاد می شود
که روزگاری دلیل اصلی فقر دانسته میشد.
توحید و آزادی چقدر دوست دارم اینهارا فریاد بزنم آزادی.
اگر تمام درختان قلم و تمام آبها مرکب شوند، هرگز نخواهید توانست نعمتهای پروردگار را بشمرید.
کمبود تنها یک دروغ است برای ایجاد ترس و کنترل ادمها.
من به همان اندازه که فقر را تجربه میکنم میتوانم ثروت را تجربه کنم.
و برای ثروتمند شدن خداوند حمایتگر من است.
باور به کمبود است که انسان را در شرایط کمبود قرار میدهد.
اما هم من و هم شما میدانید که شرایط برای همه اینطور نیست.
برای همین زمانی که فردی را میبینم که در شرایط دلخواهم هست و من نیستم
به خودم می ایم و میگویم ان شرایط نیز وجود دارد.
چرا من باید در این شرایط و انها که اهمیتی ندارد برایشان در این شرایط باشند.
سپس فهمیدم که انها بسیار از من توحیدی تر عمل میکنند.
ایمان بیشتری دارند و بهتر میتوانند ذهن خودشان را کنترل کنند.
فروانی و ثروت حقیقت این جهان است
فراوانی و ثروت نیروست و کمبود عدم وجود نیرو.
تاریکی یعنی زمانی که نور وجود ندارد.
تاریکی وجود خارجی ندارد.
کمبود نیز وجود خارجی ندارد.
هر روز جهان ثروتمند میشود.
هر روز ساخت و ساز های بیشتری میشود .
هر روز ادمها ثروتمند تر میشوند.
هر روز وضعشان بهتر میشود.
هر روز به نیاز های بیشتری پاسخ میدهد.
من با فرکانس هایم زندگی ام را خلق میکنم یعنی این افکار غالب
من هستند که تک تک شرایط زندگی ام را رقم میزنند.
یعنی من به همان اندازه میتوانم فراوانی و ثروت را تجربه کنم
که کمبود را تحربه میکنم.
به همان اندازه که به مدار بالاتر صعود میکنم میتوانم به مدار پایین تر بروم.
و این موضوع هزاران بار برایم اثبات شده است که در مداری همجنس با فرکانس هایم قرار میگیرم
و شرایط نیز همسنگ با فرکانس هایم است.
این قانونی است که با هوشمندی تمام عمل میکند.
شیطان با باور کمبود مرا به فقر نجوا میدهد
اما خداوند همیشه وعده ثروت فزونی میدهد.
وقتی از دید بزرگتر به این جهان نگاه میکنم میبینم که این جهان بسیار ثروتمند تر
از ان است که من فکر میکنم.
زیرا فرمانروایی دارد که ثروتش بی انتهاست.
این همه درخت این همه زمان این همه اب این همه نعمت این همه خوراکی .
یه زمانی نگران قحطی بودن اما الان همه چیز بیش از نیاز موجود است.
افراد ثروتمند نیز ثروتمند تر میشوند.
و در کل وضع همه ی مردم بهتر و بهتر میشود.
خدایا شکرت بابت این همه نعمت .
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این همه نعمت .
توانایی سپاسگزاری این نعمات از توان کل جهانیان خارج است.
این است خدای من خدای من اینگونه خدایی میکند.
اگر غیر از این بود که خدا نبود این نیرو.
و میخوام از خدایی اش استفاده کنم .
می خواهم از فضل بی انتهایش استفاده کنم.
همیشه باید تلاشم این باشد که زندگی ام بر توحید سوار باشد.
زیرا توحید همان چیزی است که زندگی ام را تغییر داده و برای پیشرفت بیشتر
به توحید عملی بیشتری نیاز دارم.
چقدر این خدا ستودنی است که قدرت را در دست خود ادم قرار داده.
فراوانی یعنی اعتماد به رب .
فراوانی یعنی اعتماد ابراهیم به رب در دل کویر سوزان عربستان.
فرصت ها بی انتها هستند نعمت ها بی انتها هستند
وقتی میفهمم که من به یک اندازه توانایی تجربه فقر و ثروت را دارم
می گویم چرا ثروت را تجربه نکنم.
رمزش تعهد است. زیرا اگر تعهدش اجرا شود و باقی بماند کار ها انجام می شود.
ورودی ها کنترل می شوند و فرکانس ها ساخته می شوند.
اما اینکه چه جنسی را تجربه کنم بستگی به ورودی هایم دارد.
با اینکه نعمت های زیادی را دارم می بینم ولی هنوز این باور کمبود سرجایش است.
و همیشه باید حواسم به این سه باور اصلی باشد.
که انها را به عقب برانم.
این شیطان است که ادم را از مهاجرت می ترساند
اما ایمانم قویتر از ان است که همه ی این ترس ها را نادیده می گیرد.
نمی داند چگونه اما سعی می کند به جای نگرانی به احساس بهتری برسد
سپس هدایت شود. ارامش با فراوانی همنشین است.
خداوند به من ثابت کرد که اگر به او باشد
جهان به تسخیر من است و ستاره های اسمان را فرش زیر پایم می کند.
اما قانون این است که احساس خوب موثر است.
هر چیزی که احساس بدی به من بدهد دروغ است مانند کمبود.
اگر فردی توانسته به جایگاهی برسد بدون شک من نیز می توانم.
من به یک اندازه می توانم تجربه ی مکان های مختلف را داشته باشم.
زیرا مسیرشان با قدم هایی که بر میدارم پر می شود.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این نسیم خنک و لطیف.
درست است فراوانی و ثروت حقیقت این جهان است.
در این جهان بی نهایت فرصت برای ثروتمند شدن وجود دارد.
و البته بی نهایت مدار . ندیدن دلیل بر نبودن نیست.
اگر من در مدار فقر هستم دلیل نیست که همه فقیر هستند یا کمبود است.
من که م یتوانم خانه های لوکس را ببینم .
م یتوانم درآمد بالای افراد را ببینم می توانم زندگی راحت انها را ببینم
می توانم ماشین های لوکس و با کیفیت را ببینم.
وقتی ادم به فراوانی ایمان داشته باشد دیگر خیالش راحت است.
و دیگر پارو نمی زند تقلا نمی کند خودش را می سپرد به این جربان عظیم.
جهان کارش این است که فقط به فرکانس های من در مورد زندگی خودم پاسخ دهد.
و به همان اندازه توانایی تجربه فقر را دارم می توانم ثروت را تجربه کنم.
زیرا کافیست تا پارامتر های ارسالی به جهان را تغییر دهم و آنها را کنترل کنم.
یک قانون جهان که خیلی برایم جالب است این است وقتی در مداری هستی
جهان نیز افراد و شرایطی را هم سنگ با فرکانس هایت و هم مدارت برای می اورد.
الان دیگر برایم این موضوع غافل گیر کننده نیست.
می دانستم که خداوند در و تخته را جور می کند اما ان اوایل خیلی شگفت زده می شدم.
که با افرادی ملاقات می کنم که علایقی مانند من دارند.
با اینکه دارم می بینم که شرایط هر روز بهتر می شود چرا باز دوباره نگران کم شدن و از دست رفتن هستم؟
خداوند منبع تمام ثروت هاست و اگر من با خداوند باشم پس نباید نگران چیزی باشم.
من همیشه می خواهم از مسیر لذت ببرم تا اینکه از نتیجه نهایی .
زیرا در این مسیر چیز هایی یاد میگیرم که می توانم به نتیجه های بزرگتر نیز برسم.
اما نتیجه نهایی حکم قبولی در ازمون را دارد.
ازمونی که مهارت استفاده از قوانین کیهانی را می سنجد.
آری این خداوند است همواره وعده ی فزونی می دهد و این شیطان است که همواره وعده فقر و تهیدستی می دهد.
و هیچ مانند فقر نابود کننده نیست. و هیچ مانند ثروت معنوی نیست.
و زمانی که به خود در صلح قرار میگیرم در زندگی ام گشایش رخ میدهد
و این همان خداست گشایشگر دانا.
اصل توحید است و ایمان به فراوانی نیز این موضوع را تصدیق می کند.
ثروت، نه تنها از دل هیچ، بلکه از دل چیزهایی ایجاد میشود که روزگاری دلیل اصلی فقر دانسته میشد. همه چیزهایی که روزگاری یک مشکل، مانع و محدودیت بود، الان تبدیل به یک نعمت شده.
اینجاست که از دل تضاد ها نعمت ها پدیدار می شوند.
ثروت وابستگی های ادم را از بین می برد.
نعمت های خداوند بی انتهاست و غیر قابل شمارش و غیر قابل سپاسگزاری.
از این سلامتی گرفته تا این اکسیژن تا این پمپاژ خون تا این خورشید تا این ستاره ها .
تو به یک اندازه توانایی تجربه فقر یا ثروت، کمبود یا فروانی را داری.
آری همانطور که فقر را جذب میکردم الان می توانم ثروت را جذب کنم. قوانین که یکی هستند جهان که هر لحظه در حال پاسخ دادن به فرکانس های من است.
اما این فرکانس ها من من است که تعیین می کند که وارد کدام مدار شوم این ایمان من است که مدا مرا تعیین می کند.
زیرا معتقدم برای تغییر مدار به ایمان بیشتری نیاز است.
آری هر چه ترس ها و نگرانی هایم کمتر می شوند و باور هایم قدرتمند کننده تر احساس میکنم که در مدار بالاتری قرار گرفته ام.
زیرا می توانم احساس کنم ببینم که مثلا چند ماه پیش کلا وقتی آرایشگاه یا مسافرت یا رستوران می رفتم چه شرایطی را با چه ارتعاشی داشتم.
و می توانم الان تغییر را حس کنم که دارد از آنچه که قبلا بودم فاصله می گیرم.
آری هر روز اوضاع بهتر می شود هر روز همه چی درحال پیشرفت است. هر روز تعمت ها بیشتر می شوند.
فراوانی و ثروت، حقیقت این جهان است. حقیقتی که میتوانی به وضوح در زندگی خودت ببینی که بسیار بهتر و راحتتر از پدربزرگت زندگی میکنی. حتی بهتر از ۵ سال قبل خود زندگی میکنی. پس چرا نمیتوانی با وجود اینهمه نشانهی واضح، فراوانی جهان را باور کنی؟
آری یعنی طبیعتا من باید بسیار موفق و ثروتمند باشم. اگر الان نیستم به این معناست که من غیر طبیعی هستم و یک چیزی درون من اشتباه است.
نه اینکه قوانین یا زندگی مشکلی دارد یا اینکه شانس نیاوردم.
آری چون هنوز نتوانستم خدارا باور کنم هنوز نگرانم. اما نسبت به چند ماه قبل کمتر نگرانم و بیشتر احساس خوبی دارم.
آری نمی شود هم در مسیر نادرست بود و هم منتظر نتیجه اگر نتیجه می خواهم باید ایمان خودم را نشان دهم .
طبیعی است که من سلامت باشم شاد باشم موفق باشم طبیعی است که من ثروتمند باشم.
و غیر طبیعی است که الان ثروتمند نیستم آزادی مکانی و زمانی ندارم استقلال مالی ندارم و هر چیز غیر طبیعی نابود می شود.
برای همین است که پول اینقدر مهم شده است اینقدر مهم است اینقدر اهمیت دارد. یعنی اگر پول نداشته باشم نمی توانم زندگی کنم
و کنترل ایمان نیز کار سختی می شود. پول همه چیز است چون این طبیعت جهان است. مثل یک میوه سالم
که اگر سالم نیست به این معناست که یک چیزی درون آن درخت درست نیست و گرنه چرا درخت هایی هستند که بهترین میوه ها را دارند.
بعضی مواقع باید تصمیم های سخت بگیریم آن هم این است که من یا ثروتمند می شوم یا میمیرم. چیزی غیر از این نیست.
زیرا استقلال و آزادی طبیعت انسان است اصلا برای همین انسان مقامش بالاتر است.
زیرا در نهایت آزادی آفریده شده است و این طبیعت ماست. و اگر از این طبیعت خارج شویم در مرور زمان از بین می رویم.
هر چند رحمت خدا نیز شامل می شود اما این یک سیستم است.
از نظر من، باور به فراوانی، توحیدی ترین باور است. آری به نظر من زیرا دیگر نگران نیستیم دیگر نیازمند کسی جز خدا نیستیم.
آزادیم و استقلال خودمان طبیعت خورمان را داریم.
مشکلی که الان دارم این است هر کاری را یا بیشتر شان را که می خواهم شروع کنم هزینه هایم بیشتر از درآمدش می شود.
این یعنی خیلی باید روی خودم کار کنم خیلی خیلی هنوز مانده است.
اگر تمام درختان قلم شوند و دریاها مرکب، نمیتوانی فراوانی جهانم را بشماری.
خودم را می خواهم رها کنم تسلیم کنم زیرا می بینم که نمی توانم نمی شود.
به این صورت که من بندگی ربم را می کنم و او نیز باید خدایی کند.
فقط در این صورت است که اطمینان بیشتری دارم.
یک چیزی درونم می گوید که کمبود را باور نکن کمبود بسیار موقتی است.
درس دیگری که یاد گرفتم باز این است که هر ورودی که به من احساس خوبی می دهد را باید بپذیرم
اما اگر احساس بدی به من می دهد از هر کجا که باشد نباید آنرا بپذیرم.
و اینکه هیچ کس کامل نیست و از کسی بت نسازیم. اینکه فراوانی منم فراوانی درون من است
همه ی منابع را درون وجودمان داریم همه ی آنچیزی که لازم داریم داریم.
این بدنی که من دارم نهایت پیشرفتگی و فراوانی است. که همه چیز را درونش دارد از سلول هایش گرفته تا اطلاعات مغزی و خاطرات.
فقط توی این پنجاه سال اخیر به پیشرفتی رسیدیم که توی این چند میلیارد سال نرسیدیم.
آره اگرم شهاب سنگی برخورد کنه زمین با میدان مغناطیسی که داره یا اونو دفع میکنه یا اینکه داخل جو نابود میشه
تازه اگرم سقوط کنه داخل زمین تعداد خیلی کمی از آنها به محل زندگی انسان ها برخورد می کنند زیرا کره ی زمین سه چهارمش آب است
و انسان هم داره در تنها یه قسمتی از اون خشکی ها زندگی میکنه.
آره دقیقا دارم احساس می کنم که ما روی گنج نشستیم. آره خیلی فرصت و نعمت ها هست که استفاده نمیشن.
تو به یک اندازه توانایی تجربه فقر یا ثروت، کمبود یا فروانی را داری.
آره همونطور که فرکانس های ناخواسته رو ارسال کردم می تونم فرکانس های خواسته هایم را ارسال کنم.
یعنی همانطور که ناموفق بوده ام می توانم موفق باشم فرمول و قوانین که ثابت هستند
این پارامتر ها متغیر ها فرکانس های من هستند که باید تغییر کنند.
چرا همواره به دنبال راهی هستی تا از عهدهی روز مبادا بر آیی؟
شاید به این دلیل که فکر میکنم روز مبادایی باشد. اما اگر من در مسیر درست باشم فکر نمی کنم
چنین روزی پیش بیاید و آدم باید همیشه پس انداز داشته باشد و پس انداز کردن ربطی که
شرایط ندارد. زیرا این مدیریت پول و ثروت است.
چرا همیشه نگران کم شدن، تمام شدن و از دست رفتن هستی؟
ذهنم جوابی نمی دهد می خواهد خودش را تبرعه کند. پاسخ می دهد چون اگر نعمت نباشد نمی توانم زندگی کنم.
آری هر روز انرژی های بیشتر و نو تری کشف می شود.
هر روز فرصت های ثروتمند شدن و کسب ثروت بیشتر می شوند.
هر روز فرصت ها بیشتر شده و راحتتر نیز میشوند پیشرفته تر نیز می شوند.
زیرا جهان همواره در حال گسترش است و هیچ گاه از گسترش و پیشرفت باز نمی ایستد.
به قول قرآن : ما آسمان ها و زمین را خلق کردیم و همواره آنرا گسترش می دهیم.
فراوانی و ثروت، حقیقت این جهان است. نگاه ببینید چقدر تا الان از این منابع استخراج شده
و آنها تمام که نشده اند هیچ بیشتر نیز شدند. اینهمه ما آب مصرف کردیم
و اینهمه گفتند که آب نیست. نتیجه اش چه شد؟ امسال بارشی در ایران رخ داد که خشکسالی ایران را نه تنها جبران
کرد بلکه آب آنرا برای سال های بعدی نیز تامین کرد. تمام سد ها لبریز شدند.
اینقدر بارش زیاد بود که سیل بیشتر مناطق ایران را درگیر کرده بود و این نیز به خاطر باور های محدود کننده شان است.
زیرا هیچ وقت باور نمی کردند که بارش و آب و نعمت اینقدر زیاد باشد.
و رفته بودند در حاشیه رودخانه سکنا گزیده بودند. تمام رود خانه ها دریاچه ها آب در آنها جاری شد.
اینهمه ما از فلزات و منابع زمینی استخراج کردیم اما هنوز تمام نشده اند.
مگر چیزی می تواند از زمین و جو خارج شود که نعمات بخواهند تمام شوند.
انرژی که تمام نمی شود مدام در حال تبدیل شدن از شکلی به شکل دیگر است.
به قول خداوند است اگر تمام فرشتگان نویسنده شوند و اگر تمام آب ها مرکب و اگر تمام درختان قلم باز هم
نمی توانید نعمات من را به شماره در آورید. به شماره در نمیاد. ایتقدر زیاده ثروت و نعمات بی انتهاست.
در همین ایران برج ها و کاخ ها و ساختمان لوکس و لاکچری نیز هست.
در همین ایران ماشین های روز جهان و میلیاردی نیز هست.
در همین ایران آدمهای ثروتمند و موفقی نیز هستند. اینکه هر فرد چه شرایطی را تجربه می کند بستگی
به فرکانس هایش دارد. ندیدن چیزی به معنای نبودنش نیست.
حقیقتی که میتوانی به وضوح در زندگی خودت ببینی که بسیار بهتر و راحتتر از پدربزرگت زندگی میکنی. حتی بهتر از ۵ سال قبل خود زندگی میکنی.
آری همین الان بشر در ظرف مدت بیست سال یا نه ده سال چنان پیشرفتی داشته که در طی میلیارد ها سال نداشته
این فراوانی جهانه. آری خداوند گشایشگری داناست زیرا میداند که سیستمتش چگونه به فرکانس های
خداگونه پاسخ می دهند زیرا می داند چگونه وقتی هماهنگ می شوی با او چه می شود.
چطور به یک آدم ثروتمند و پولدار اعتماد می کنیم و به پولش و قدرتش اما به خدای
مهربانی که رب جهانیان است اعتماد نداریم؟؟؟؟
این معنای اعتماد به رب است تصمیم دارم که به رب بیشتر اعتماد کنم. و هر وقت ندای مایوس کننده ای
از جانب شیطان آمد بگویم ارباب من رب جهانیان است. این است که باید همیشه ذهن را کنترل کرد.
هرچه این باور در تو ریشه بدواند، از شرک دورتر میشوی. چون نمیترسی، نگران نمیشوی و برای حفظ یک موقعیت، فرصت و یا یک آدم در رابطهات، برنامه نمیریزی. چون کمبود را باور نداری. چون وعده خداوند به فراوانی را باور داری:
آری رب من همه چیز برایم می شود اوست که منبع همه ی قدرت هاست اوست که منبع همه ی ثروت هاست .
اوست که منبع همه ی عشق هاست اواست که منبع همه ی انرژی هاست. اوست که صاحب و اختیار من است
و بر همه چیز سلطه دارد و در کار خویش چیره است.
و چه کسی قابل اعتماد تر از خداوند بر کلام خویش است؟! آری چه کسی است که سخنش طی هزاران سال ثابت است؟
کدام نویسنده را میشناسید که یک کتاب داشته باشد و یک قانون ثابت و حرفش را عوض نکند.
خود استاد وقتی به سمینار های ده سال پیش خود نگاه می کند می خندد و من هم و هرکس دیگر
و حرفمان را عوض می کنیم و می گوییم واقعا این چه رفتاری بود که من انجام میدادم.
اما رب نه تنها حرفش را عوض نکرده بلکه به قول خودش هیچ تغییری در سنت الهی نخواهی یافت.
همین چند سال پیش، جمعیت زیاد کشور چین را دلیل فقرش میدانستند، اما الان همین جمعیت، مهمترین دلیل ثروت اش است.
روزگاری کویرهای جهان، سرزمینهای بی منفعت و دور انداختی محسوب میشدند، اما الان حکم طلا دارند، زمینهایی که میتوانند با زیر کشت رفتن توسط سلولهای خورشید، مهمترین منبع تولید برق باشند. پس داشتن کویرِ بشتر، یعنی داشتن ثروتِ بیشتر و در اختیار داشتن بخش اعظمتری از نیروی خورشید!
چند سال پیش برای ذخیره اطلاعات از فلاپی دیسک هایی استفاده می شد که برای یک عکس امروزی
به چند تا فلاپی نیاز داریم یعنی حدود یک مگ ظرفیت داشتند و ابعاد کمی هم نداشتند.
اما امروزه تراشه هایی به اندازه ی یک ناخن هستند که چند صد گیگ ظرفیت دارند.
تراشه هایی داخل موبایل ها هست که از قویترین کامپیوتر های قدیمی که به اندازه ی یک شهر بود قدرتمند تر
هستند.
چقدر این جمله که من به یک اندازه میتونم فقر یا ثروت رو تجربه کنم بوی آزادی میده چقدر بوی توحید میده حس میکنم که انگار همه چیز صد درصد در اختیار منه.
این چنوقته دارم حس میکنم با تغییر ورودی های ذهنم اتفاقات جور دیگه ای شکل میگیرن. اره من حتی از پارسالم هم خیلی بهتر زندگی میکنم. اخیرا در ایران بارش عظیمی صورت گرفت ولی به دلیل باورهای محدود در مورد فراوانی و اینکه همش میگن آب نیست جنگ سر آبه از تموم میشه خب راهی برای کنترل اینهمه بارش و کنترلش و ذخیره کردنش نداشن باعث بروز سیلی شد که خسارات فراوانی برای آن دسته از مردم رخ داد. یعنی اگر باور فراوانی نداشته باشی اگرم نعمت دریافت کنی در آخر اون نعمت به ضررت تموم میشه و میگی ای کاش نبود. و مردم ایران میگن چرا بارش نیست وقتی هست میگن چرا می باره خب به چه ساز شما برقصه جهان.
هر وقت به رب اعتماد کردم و از مسیر لذت بردم و نگران نتیجه نبودم به طرز عجیبی هدایت شدم به سوی بهترینها.
اره من بخشی از نیرویی هستم که ذاتش قدرت و ثروت و عزت و سلامتی و عشق است.
شهاب سنگ برخورد سیارک بیماری جمعیت زیاد هه
خنده داره واقعا این چیزا از زبون دانشمندان امروزی. اگر این اتفاقات می خواست زمین رو نابود کنه که تا حالا باید نابود شده بود نه اینکه هر روز بهتر بشه پیشرفته تر بشه . زمین الان بهتره یا ۵۰ سال پیش؟ ببینید چه پیشرفت عظیمی رخ داده!!! اصلا همه چیز نمیشه به یک مورد محدود کرد.
اینکه بزرگترین دانشمندی که فوت کرد چند وقت پیشم این نگاه رو داره و اینکه هیچ کس جز خداوند کامل نیست. داره به من میگه که از هیچ کسی حتی این چنین فردی بت نساز . این خیلی موضوع مهمیه و یکی از ضعف های منه. که هر بار با درس های زندگی و روزگار باید یادم بیوفته.
حتی خودم هم که دوباره کامنتم را خواندم احساسم بهتر شد. واقعا این من نیستم که می نویسم وقتی که هماهنگ می شوم چیزی از درون قلبم می گوید و من فقط می نویسم. در پناه الله شاد و موفق و ثروتمند باشی.