کمبود را باور نکن حتی اگر پرفسور هاوکینگ آن را تایید کرد!

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

چند روز پیش مشغول مطالعه نظریه‌های اخیر پروفسور استیون هاوکینگ بودم. وقتی آن نظریه‌ها را خواندم با تعجب گفتم، یا من در این دنیا نیستم یا آنها. زیرا هرچه به اطرافم نگاه کردم، همه‌اش فراوانی و برکت دیدم.

اما کمی بعد، به این نتیجه رسیدم که وقتی باور کمبود، حکمران ذهن بشود، حتی اگر پرفسور هاوکینگ هم باشی، خیلی سخت است که بتوانی نشانه‌ای خلاف آن باور و مبتنی بر فراوانی را بیابی.

وقتی عینک کمبود را بر چشمانت زده‌ای، جز کمبود نمی‌بینی، به همین دلیل نگران و آشفته می‌شوی:

نگران تمام شدن منابع، تمام شدن فرصت‌ها، نگران رشد جمعیت و هزاران نگرانی دیگر

باور کمبود آنچنان سلطان ذهن اکثریت جهان است که حتی افراد در لحظه‌های خوش زندگی‌شان نیز، لحظه‌ای که غرق تجربه عشق با معشوق خود هستند، نگران‌اند که مبادا این رابطه تمام شود!

وقتی موفقیت مالی‌ای کسب می‌کنند یا فروش خوبی دارند، نگران‌اند که مبادا این اتفاق همین یک بار بوده باشد!

آنوقت به جای لذت بردن از لحظه‌های خود، به داشتنِ آن خوشی، وابسته می‌شوند. خسیس، طمع کار و حسود می‌شوند چون نتوانسته‌اند این جهان ثروتمند و مبتنی بر فراوانی را باور کنند.

باور کمبود، اجازه نمی‌دهد این حقیقت را ببینی که:

ثروت، نه تنها از دل هیچ، بلکه از دل چیزهایی ایجاد می‌شود که روزگاری دلیل اصلی فقر دانسته می‌شد. همه چیزهایی که روزگاری یک مشکل، مانع و محدودیت بود، الان تبدیل به یک نعمت شده.

تا زمانی که به کمبود باور داری، نشانه‌های فراوانی در زندگی‌ات ظاهر نمی‌شوند.

همین چند سال پیش، جمعیت زیاد کشور چین را دلیل فقرش می‌دانستند، اما الان همین جمعیت، مهم‌ترین دلیل ثروت اش است.

آیا  تغییری در چهره، رنگ پوست و حتی منابع مردم چین بوجود آمده، یا  فقط نگاه و باور آنها تغییر کرده؟!!!

روزگاری هر فرد در چین یک مصرف کننده بود، اما الان یک مغز مبتکر، یک تولیدکننده و یک خلق کننده فرصت برای صادرات، برای ساختن و خلق ثروت و ارائه‌اش به جهان شده

روزگاری کویرهای جهان، سرزمین‌های بی منفعت و دور انداختی محسوب می‌شدند، اما الان حکم طلا دارند، زمین‌هایی که می‌توانند با زیر کشت رفتن توسط سلولهای خورشید، مهم‌ترین منبع تولید برق باشند. پس داشتن کویرِ بشتر، یعنی داشتن ثروتِ بیشتر و در اختیار داشتن بخش اعظم‌تری از نیروی خورشید!

اینها معجزه باور کردن فراوانی است! معجزه ورود به فرکانس فراوانی!

این‌ها وقتی دیده می‌شود، وقتی به ثمر می‌نشیند و وقتی ثروت می‌سازد، که فرکانس مردم آن منطقه تغییر کند تا آن فرصت را ببیند و از آن ثروت خلق کند.

همین کویر ایران که روزگاری یک مانع بود، الان می‌تواند با زیر کشت رفتن توسط سلولهای خورشیدی، تبدیل به یک ثروت ناتمام شود. پس چرا باید کمبود را باور کنی، وقتی باور فراوانی، دستت را درباره همه چیز باز نگه می‌دارد.

وقتی حتی خانه ات می تواند به خاطر وجود سلولهای خورشیدی، به برق شهری وابسته نباشد و در هر جایی بنا شود.  این قدرت ثروت است. قدرت باور فراوانی!!

کمبود را باور نکن حتی اگر بزرگترین دانشمند جهان، با بیان نشانه‌های کمبود، آن را تصدیق کند، آن نشانه‌ها فقط بخاطر باورهای آن فرد خاص است و نه واقعیت جهان.

افرادی که از دوره روانشناسی ثروت۱ استفاده نموده‌اند، متوجه شده‌اند که بیش از ۳۵ درصد مطالب، تمرینات و آموزش‌های این دوره، مربوط به ساختن باور فراوانی است، با اینکه در این دوره بیش از ۱۳۰ باور محدود کننده را تغییر می دهد.

زیرا باور به فراوانی، مهم‌ترین باور برای رسیدن به استقلال مالی است. وقتی این باور را می‌سازی، ده‌ها باور محدود کننده‌ی دیگر خود به خود محو می‌شود.

هرچه فراوانی را بیشتر باور می‌کنی، بیشتر آن را می‌بینی و این قانون را درک می‌کنی که رشد، جزو قوانین ابدی و تغییر ناپذیر جهان است و درک می‌کنی که روی گنج نشسته‌ای. تا بشریت هست، نعمت‌ها و فرصت‌ها هم هستند.

آنوقت آرام می‌شوی و همه نگرانی‌هایت محو می‌شود و در این آرامش می‌توانی به ثروت و برکت اجازه دهی تا وارد زندگی‌ات شود. این قانون است.

در دوره روانشناسی ثروت ۱، سعی نموده ام آموزش‌های این دوره را روی این قوانین بنا کنم  و اساس این قوانین را در فرد ایجاد کنم تا باورهایش را بر اساس قدرتمند کننده ترین قانون جهان، بسازد، پرورش دهد و نتایج این دوره نشان داده که در این مأموریت، کاملاً موفق شده‌ام.

سعی‌ام بر این بوده، این دوره چنان باشد که حتی اگر ۱۰۰ سال دیگر نیز فردی آن آموزش‌ها را بشنود، برایش درس‌های زیاد و نتایج زیادی داشته باشد که زندگی‌اش را متحول نماید.

تا این جمله خداوند را خوب درک کند که گفته:

اگر تمام درختان قلم و تمام آبها مرکب شوند، هرگز نخواهید توانست نعمت‌های پروردگار را بشمرید.

سید حسین عباس منش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    889MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی کمبود را باور نکن حتی اگر پرفسور هاوکینگ آن را تایید کرد!
    19MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1199 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مصطفی خدابخشی» در این صفحه: 4
  1. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    بریم سراغ فایل معروف استفن هاوکینگ.

    من نمیدونم نگرانی پروفسور بابت چی بوده و یا اصلا باورهاشون چیه، ولی اگر از دید قانون موضوع رو نگاه کنیم و ترس‌های واهی رو یه بررسی کنیم، میبینیم همه این ترس‌ها الکی هستن.

    مثلا راجع به افزایش جمعیت صحبت شده و این در حالی هست که با امکانات امروز، ما میتونیم تو بیرون از شهرها هم زندگی کنیم.

    راجع به بیماری همه‌گیر صحبت شده، در صورتی که چیزی که الان هستیم، نتیجه اون بیماری‌ها یا بهتره بگیم تضادهایی هست که سال‌ها پیش طبیعت بهش برخورد و اتفاقا ما رو قوی‌تر کرده.

    راجع به برخورد شهاب‌ سنگ‌ها و نا امن بودن زمین صحبت شده و این در حالیه که موقعیت کیهانی زمین در بهترین جا هست که تونسته نه تنها آب مایع، جو، جاذبه مناسب و…. رو تامین کنه، که بخاطر موقعیت مشتری و دیگر سیارات و همینطور سپر مغناطیسی زمین، امنیت بالایی داشته باشه.

    یا مثلا راجع به کمبود منابع زمین صحبت میشه، و این در حالی هست که ما هر روز به تکنولوژی‌ها و مسیرهایی هدایت میشیم که بهترن… مثلا من خودم چون قبلا تو کار برق بودم، روند تکاملی لامپ‌های خونه رو به چشم دیدم… اون اوایل این لامپ رشته‌ای‌ها بود که کلی داغ میکرد و برق رو میخورد‌هاااااا. لامپ‌های مهتابی هم که داستان خودشون رو داشتن…. الان لامپ‌هایی اومده که به گوشی وصل میکنی و روشنایی میده. یا لامپ‌هایی اومده که نور خورشید رو در طول روز ذخیره میکنه و شب‌ها روشن میشه… و این لامپ جدیدا گرمای عجیب غریبی ندارن و یک دهم هم برق مصرف نمیکنن… طول عمر بیشتری هم دارن… ضربه هم بخورن طوریش نمیشه… هر روز به چشم خودم میبینم لامپ‌های کم مصرف‌تر و پربازده‌تر…

    یه ساعت پیش یه مقاله‌ای میخوندم که استخراج هیدروژن زیرزمینی ممکنه دریچه‌ای از گنج برای نسل آینده باشه…

    به قول استاد، خدا میدونه چه گنج‌هایی که هنوز بر ما آشکار نشده. پس تا آشکار شدنش بهتر نیست ما ترس‌هامون رو کنترل کنیم و سپاسگذارتر باشیم!؟

    همین انرژی سولار، میلیون‌ها ساله که داره میتابه…. ما آدم‌ها الان راه استفاده‌اش رو یاد گرفتیم وگرنه انرژیه که همیشه بوده…

    🟢 ما روی گنج نشستیم!

    تا وقتی بشریت هست، نعمت‌ها براش هست. فقط الان آشکار نیستن.

    زمین هر روز به ما فرصت‌های بیشتری رو عطا میکنه! و نعمت‌ها هر روز بیشتر و بیشتر میشن و هیچی هم تموم نمیشه! خداوند وعده فزونی و فراوانی میدهد! هر روز شما فروشگا‌ها و مغازه‌های جدید میبینی و این اصل جهان هستی رو یادآوری میکنه که همیشه، همه چیز در حال گسترشه!

    درسته جمعیت جهان بیشتر میشه، ولی نعمت‌ها هم بسیار بیشتر دارن افزایش پیدا میکنند. نعمت‌ها از جایی که ما فکرش رو نمیکنیم، خلق و گسترش پیدا میکنند.

    اصولا ما آدم‌ها یه تم نگرانی تو پس زمینه ذهن‌مون هست که بصورت طبیعی و فاندامنتالی داره نعمت‌ها رو ازمون دور میکنه! اگر ما بتونیم نگرانی‌هامون رو پاک کنیم، هدایت میشیم به سمت نعمت‌های بیشتر!

    اگر ما باااااور داشته باشیم که نعمت اون بیرون هست، میتونیم به سمت‌شون هدایت بشیم و ببینیم‌شون.

    مهم نیست باور کمبود رو کی داره پخش میکنه، میخواد رئیس جمهور باشه، میخواد یه اقتصاددان باشه، یا یه دانشمند. ماهایی که قانون‌کاریم، میدونیم که این باورها صحیح نیستن! و هیییچ اشکالی هم نداره اگر که اکثریت مردم، دنبال رو باورهای محدود اقتصاددان‌ها هستن. جهان به این نوع آدم‌ها هم احتیاج داره. شما این باورهای چرت و پرت رو نپذیر! کاملا عزت‌مندانه به این محدودیت‌ها پشت کن!

    🟢 ما آلردی تو بهشتیم!

    اما برای کسایی که نگرانی‌هاشون زیاده، ترس‌هاشون و دلهره‌هاشون رو یدک میکشن…. همین بهشت تبدیل به جهنم میشه.

    کلا بشریت این توهم مرغ همسایه غازه رو داره. و همیشه فکر میکنه اونجا… اونور یه چیزی دیگه هست که باید بدستش بیارم. نعمت‌هایی که تو وجود خودش یا دور بر خودش هست رو درک نمیکنه و از این دنیا لذتی عایدش نمیشه. و دلیل این رفتارها چیه؟

    ترس…. این ترس و نگرانی باعث میشه شما حتی تو روزهای عالی و خوشی‌ات هم، بطور کامل لذت نبری… انگار که یه چیزی عین کنه چسبیده کنج مغزت و نمیزاره لذت ببری… ترس از اینکه نکنه نعمت‌ها تموم بشن…

    چنان این ترس قویه که لذت بردن رو فراموش کردیم، رها نیستیم… از ته دل نمیخندیم… و نتیجه میشه گفته‌های پروفسور…

    باید باورها رو بزرگ کرد…. باید جستجو کرد… خدا رو پیدا کرد… خدای فراوانی رو…

    اینقدر نعمت هست که اگر تمام درختان قلم بشن، و تمام آب دریاها جوهی بشن… بازم از پس شمردن‌شون بر نمیایم…

    در پناه الله مهربان، ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    با سلام مجدد

    آمار گردشگران ورودی به ایران طی سال‌های اخیر

    سال 1368: تعداد 93,953 نفر

    سال 1369: تعداد 161,954 نفر

    سال 1370: تعداد 249,103 نفر

    سال 1371: تعداد 275,672 نفر

    سال 1372: تعداد 311,243 نفر

    سال 1373: تعداد 360,658 نفر

    سال 1374: تعداد 488,908 نفر

    سال 1375: تعداد 573,449 نفر

    سال 1376: تعداد 764,092 نفر

    سال 1377: تعداد 1,007,598 نفر

    سال 1378: تعداد 1,320,905 نفر

    سال 1379: تعداد 1,341,762 نفر

    سال 1380: تعداد 1,402,160 نفر

    سال 1381: تعداد 1,584,922 نفر

    سال 1382: تعداد 1,500,000 نفر

    سال 1383: تعداد 1,659,479 نفر

    سال 1384: تعداد 1,889,000 نفر

    سال 1385: تعداد 2,735,000 نفر

    سال 1386: تعداد 2,171,699 نفر

    سال 1387: تعداد 2,027,528 نفر

    سال 1388: تعداد 2,272,575 نفر

    سال 1389: تعداد 3,121,283 نفر

    سال 1390: تعداد 3,294,126 نفر

    سال 1391: تعداد 4,070,415 نفر

    سال 1392: تعداد 4,801,826 نفر

    سال 1393: تعداد 5,044,412 نفر

    سال 1394: تعداد 5,181,018 نفر

    سال 1395: تعداد 4,911,920 نفر

    سال 1396: تعداد 5,113,524 نفر

    سال 1397: تعداد 7,804,113 نفر

    سال 1398: تعداد 8,832,050 نفر

    این آمار رو اگر دقت کنید، روند افزایشی رو تا قبل از پندمیک میبینیم.

    اینم گواه فراوانی

    بچه بودیم بهمون بابا برقی معرفی کردن، یه شعری هم داشت…

    مسرف بی رویه کار خیلی بدیه و…

    یه فیلمی بود سال 2009 اومد راجع به پایان دنیا، اگر دیده باشید… اون زمان‌ها یادمه واقعا تو فضایی بودیم که سال 2013 نیستیم… و واقعا انگار باور کرده بودیم همه چی تموم میشه… یادم میاد اتفاقا تو اون فیلمم از منطق‌های انیشتین و نوستر آداموس استفاده کرده بودن تا به پایان جهان دامن بزنن.

    این باورها و گره‌های ذهنی رو بنویسیم تا بهتر بفهمیم کجای داستان ذهن‌مون مشکل داره.

    مچکرم از دوستای خوبم.

    در پناه خداوند ثروتمند باشید که ثروت اوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    بنام خدای مهربان

    بنام خدای فراوانی

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    ضمن تشکر قلبی از دوستای گلم بابت نوشتن کامنت‌هایی از جنس فراوانی، منم میخواستم کامنت خودم رو بنویسم که به خودم کمک میکنه باورام بهتر و بهتر بشه.

    اصل جهان بر فراوانی و گسترش است و این یه واقعیت کیهانیه.

    حالا اینکه پروفسور با چه دیدگاهی حرفی میزنه که تبلیغ کمبود توش هست، مهم نیست که… اگر اشتباه نکنم ایشون یبار میگفت خدا نیست بعد متقاعد شده بود خدا هست…

    ولی وقتی یه همچین آدمی با عنوان پروفسور یا دانشمند یه همچین حرفی میزنه، خیلی‌ها میدون ببینن چه خبره!

    یه مستند تد تالک هست، یه آقایی توش بنام راب بلرد صحبت میکنه، یه چیز تو همین صحبت استاد که آدم‌های کمی رفتن عمق دریاها و خیلی ‌ها فکر فضا هستن ..

    یه حرف خوبی میزد اونجا، میگفت شاید چون ما فکر میکنیم بهشت بالاست و جهنم پایین، نمیایم به پایین نگاه کنیم… و این صحبت استادم که میگه همیشه آدم‌ها نگاه‌شون به بیرون از خودشونه، دلیله که چرا آدم‌ها از گنج‌های درونی‌شون اطلاعی ندارند…

    به قول استاد، این گنج‌زمینی که روش هستیم و اقلیم داره و سال‌هاست پا برجاست و سال‌های دیگری هم میتونه باشه…چرا اینو نمیبینیم و سپاسگذاریش رو نمیکنیم که حالا نگران اقلیم نبوده بقیه جاها باشیم…

    من یه مدت خیلی بحث فضا و ستاره‌ها رو دنبال میکردم و آلموست هرچی مجله و مستند بود دیده بودم و دیگه ته داستان رو یجورایی در آورده بودم برا خودم ولی با وجود اینههههههههمه کرات و سیارات و …. هنوز اقلیم مناسب برای زندگی در جایی دیگر، فقط در حد فرضیه بوده… و این اصلا باید سوال باشه آقاااااا چجوریه اصلا ما اینجاییم!؟ چه بهشتیه خداوند داده؟

    این کامنت شاید طولانی بشه، حالا منم تلاش میکنم و خدا هدایتم کنه یه سری مطالب یادم بیاد…

    سال‌ها پیش با همین داستان سیاره مشتری و اینا تو یه مستند آشنا شدم که اون کشش قوی که داره از میلیون‌ها مایل اون طرف تر میتونه اجرام و سنگ‌ها رو از منظومه شمسی منحرف کنه، و از طرفی دیگه یه کششی هم رو بقیه سیارات داره که باعث ثبات بیشتره مدارهاست. یه جایی هم دقیق خاطرم نیست بخاطر کشش قوی این سیاره بود که اصلا زمین باعث شد تو این مدار کنونیش قرار بگیره..

    خود زمین هم در اوایل شکل‌گیریش سرعت چرخشش به دور خودش خیلی بالا بوده و فکر کنم هر شبانه روزش 6 ساعت بوده تا ثیا برخورد کنه و ماه بوجود میاد و این ماه عین یه ترمز دستی طی چی بگم میلیاردها سال ترمز زمین رو بکشه و بکشه تا شبانه روز رو برسونه به 24 ساعت. تو قرآن میگه شب رو مایه آرامش‌تون قرار داد…همینه‌ها!

    بعد خورشیدی که فقط به چشم یه خورشید نگاهش میکنیم… به اندازه 1،300،000 تا کره زمین گنجایش (اگر آمارم دقیق باشه و تازه این خورشید عظیم، دونه غبار در مقابل Scuti UY نیست که 5 میلیاااااارد خورشید توش جا میشه و اون اسکاتی یووآی دونه غباری نیست تو کهکشانی که میلیاردها ستاره داره، بزنید یوتوب این‌ها رو ببینید حتما تا عظمت خدا و کوچیکی خودمون رو واقعا درک کنیم)

    براتون بگم یه دونه فوتونی که از مرکز این غول رآکتوری (خورشید) میجوشه تا باعث تامین‌‌انرژی ما بشه، در واقع هزاران هزار، شایدم میلیون‌ها سال پیش تولید شده ولی مسیر پیوستنش به سطح خورشید هزاران سال طول میکشه…چرا؟ چون باید به در و دیوار بخوره تا راهش رو پیدا کنه و چرا؟؟ چون تو اون اوایل انرژی زیادی داره و برای حیات خطرناکه… در واقع اون هزاران سالی که میخوره به در و دیوار، در حال از دست دادن انرژی غیر قابل تحملش هست تا آماده بشه برای مصرف ما… جریان زندگی… از زمانی که یه فوتون آزاد میشه و از سطح خورشید به زمین سفرش رو آغاز میکنه، طی 8 دقیقه میرسه به زمین و ما… شما همین یه دونه نعمت رو تامل کن که چقددددر زمان میبره و بعد 8 دقیقه و …. همه چی تمام…

    در سطح خورشید، طوفان‌هایی هست که بسیار بسیار برای زمین وحشی و خطرناکن و اگر بخاطر سپرمغناطیسی زمین نبود، یه کوچولو از این طوفان‌ها تمااااااام دکل‌های برق و اینترنت و ماهواره‌های فضاییی و… رو بر فنا میداد… تازه میری کانادا، نروژ و فنلاند و این دفع شگفت‌انگیز خداوند رو به شکل شفق‌های‌‌قطبی تماشا میکنی…

    شما چه اقلیمی میخوای پیدا کنی که اینا رو داشته باشه؟ البته که پروفسورجان خودشون استاد اینان و من پیش ایشون چیزی برای عرضه ندارم ولی بنظرم کافری بد کوفتیه! کافر به معنی دشمن یا یه گروه خاص نیست که قربونتون…. ک ف ر از پوشاندن میاد…و شب رو تو زبان عربی کافر میگن، کسی که کفر میورزه، در واقع داره نعمت‌ها رو میپوشونه…فرقی هم نمیکنه پروفسور باشی یا باغبان و وقتی کفر روی کفر میاری، در واقع خودت ظلم میکنی به خودت…

    پروفسور متذکر شو پلیز!

    حالا شاید براتون جالب باشه چرا اصلا این طوفان‌های خورشیدی باشه؟ چرا ؟ این طوفان‌ها در پهنای کیهان حرکت میکنن و یه سری از ارتعاشات دیگه‌ای که فرا کیهانی و آنسوی منظومه شمسی ما هستن، و خطرناک برای حیات، با این طوفان‌ها و ارتعاشات‌شون… همگی کنترل میشن…دفع میشن… یعنی قربونش برم فکر همه چیو کرده.. شاید واقعا نتونیم همه نعمت‌های خداوند رو ببینیم … تو این فیلم مشتری فکر کنم مت دیمون نقش بازی میکنه که یه سری گیاه و چیز میکاره که مثلا زندگی رو در دیگر سیارات آغاز کنیم… بعد من همیشه به چیزای دیگه ای که خدا آلردی گذاشته فکر میکنم میگم اینا رو میخوای چکار کنیم؟ تو یکی از فایل‌ها استاد میگی اصلا یه سری‌ها مثلا مثال پیکنیک بزنیم که میرن مسافرت تو بارون آتیش درست کنن و دود بخورن و چشماشون اشک بیاد و بعد اونجا میگن این سفر چسبید. بعد شما تو آر وی نشستی میگی همین الان بیرون هوا سرد و داره بارون میاد ولی من نشستم راحت بخاری روشن کردم. یعنی انگار بعضی‌ها واقعا باید بخورن تا بگن آها… الان اوکی شد.

    در صورتی که گاهی استاد وقتی به این جمله تو قرآن فکر میکنم، میگم آره… خیلی درسته.. که “سپاسگذار نعمت‌های پنهان و آشکار خداوند هستیم.”

    اینایی که نوشتم…تنها بخش کوچیکی از چیزایی بود که سالها پیش خوندم و دیدم و امروز کمکم میکنه سپاسگذارتر باشم… سپاسگذار اقلیمی که گاهی وقت‌ها یا بهتره بگم بیشتر وقت‌ها ناسپاسی شو میکنیم.

    گاهی وقتا که با خدا صحبت میکردم…میگفتش سپاسگذار 90 درصد نعمت‌هایی که همینجوری دادم نیستی! نشستی برای 10 درصدی که اونم خودت برا خودت بوجود آوردی باهام و با زندگی میجنگی؟ و از بس روش تمرکز کردی، برا خودت غولش کردی!

    یه ویژن دیگه‌ای که چندوقت پیش داشتم، این بود که در آینده اصلا یه سری چتر بازگرداننده نور تولید میشه و تو فضا نصب میشه عین ابر که یه موقعیتی رو میده که دمای شهرتون رو یا شایدم کشورتون رو کنترل میتونید کنید…. عین هوای ابری

    پس این اقلیم حالا حالاها سپاسگذاری داره…

    فرصت‌ها که هر روز بیشتر میشه ولی من لازمه سپاسگذارتر باشم.

    دهه 70 دانش‌آموز بودم و بخاطر شرایط ناجالب اون روزها یه خودکار نمیشد داشته باشم و فقطم 2 مدل خودکار بود و یه سری شد برای خرید یه خودکار 1 هفته لنگ بودم… الان برای نوشتن، هر جوری که بخوام خودکار و ماژیک و مداد و خودنویس وروان نویس در رنگ‌های مختلف هست و امکان نداره برم لوازم تحریر و یه نوشت افزاری ببینم که خوشم بیاد و نخرم، بدون اینکه قیمتش مهم باشه…چون عاشق نوشتنم.

    گاهی 10 تا 10 تا خودکار میخرم… اینبار میخوام برم پک 40 تایی بخرم. اینارو بخاطر گسترش جهان مینویسم که خودم درکشون کنم.

    میتونید تو اینترنت بنویسید:

    How big is our ocean?

    یه کلیپ 5 دقیقه‌ای تد اد هست، ببینید که چقددددر بلندترین و بزرگترین‌هایی که میشناسیم، در مقابل چیزهایی که زیر آب هستن، ناچیزن.. میگه اگر آب‌های کره زمین رو بزاری روی US پهناور… کیلومترها آب هست که میشه روی هم بزاری…

    یا یه عکسی هست از دبی در سال‌های مختلف امیدوارم پیداش کنید که چطور طی سال‌های مختلف، آسمان‌خراش ها عین قااارچ بلند شدن که تو عکس‌های قدیمش نبوده.

    پروفسور آیا ایمان نمیآوری؟ متذکر شو قربونت…

    من نمیدونم فیلم ایشون رو دیدید.. همون الهامی که بهش شد و اسمش عین توپ صدا کرد، زمانی بهش گفته شد که سرش تو ژاکت گیر کرده بود… و از شکاف ژاکت داشت به شومینه و آتیش نگاه میکرد و یه سری الهامات اومد که فرداش فک کنم در مورد ستارگان و پایان عمرشون یه سخنرانی کرد و مشهور شد. دوستاش میگفتن ما همه خر خونی میکنیم ولی استفن 1 ساعتم درس نمیخونه… بعد ببین چطور هدایت شده! بعد همین آدم یه حرفایی هم میزنه که راجع به کمبود باشه!

    در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام جنبه‌های زندگی‌تون باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    بیست و هشتمین فایل سفرنامه رو براتون درحالی مینویسم که از فراوانی در زندگیم لذت میبرم.

    من خودم در طی سمینارهایی که شرکت کردم و در کلاس ها و کارگاهایی که بودم متوجه شدم که دیدگاه هرکس و به نسبت آن شغل آن فرد درک متفاوتی از جهان و خداوند به او میدهد. ولی به جرات میگم که دیدگاه هایی که در گروه تحقیقاتی عباسمنش به من داده میشود رو نمیتونم در هیچ یک از اون سمینارها و کارگاه ها پیدا کنم.

    فرقی نمیکند که اون فرد و اون استاد کلاس هاوکینگ باشه با دیدگاه هاش

    یا فلان استاد درجه یک ریاضی.

    دوستان اشتباه نکنید!!!نمیگم اونها کارشون اشتباه هست یا فلان. این آدم ها طبق اون چیزی که خودشون دوست دارن دارن حرکت میکنند و توی اون حرفه ای که دارن یه سری باورها روهم دیدن و اعتقاد دارن بهش.

    جهان اصلا این رو احتیاج داره. این حد از گوناگونی رو.

    ولی “من” دوست دارم با آرامش زندگی کنم، لذت ببرم از زندگیم و گروه تحقیقاتی استاد عباس منش فقط تا به امروز من رو به این خواسته ام رسانده.

    دوست دارم باور کنم اینقدر مشتری برام هست که لازم نیست من رقابت بکنم با اون سری از دوستانی که توی حرفه ما کار میکنن، یعنی من اصلا رقیبی نمیبینم.

    حالا فلان استاد هی میاد در مورد مزیت های راه “کارهای رقابتی”،”مزیت رقابتی” توضیح میده.

    بابا اینقدر مشتری هست که اگه وو باورهات درست بشه (که خیلی این کار راحت تره) مشتری ها خودشون به سراغ تو می آیند. این رو دوست دارم خوب بفهمم و کار کنم هرروز.

    درپناه الله یکتا شاد، سالم و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: