دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم! - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

477 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 641 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم ، سلام به مریم جان و سلام به همه دوستانم

    یه قسمت دیگه از سری دسته ی باورهای ثروت ساز رو با یاری خدا گوش دادم و درک کردم

    برای موفقیت خودم و دیگران لازم نیست همواره حامی وجود داشته باشه

    کمک کردن زیاد به افراد و حیوانات باعث میشه از طبیعت خودشون فاصله بگیرن و وابسته بشن

    همیشه به این اعتقاد داشتم که برای کمک به کسی بهش ماهی ندم ماهی گیری یاد بدم

    با اومدن تو این سایت هم متوجه شدم اون افرادی که دنبال ماهی آماده هستن و نه ماهی گیری ، به اونا هم هرگز نمی اونم کمکی کنم

    فقط اون دست افرادی که خودشون زمینه رو دارن

    با کمک کردن به گدا باعث میشیم تشویق شه بره تو گدایی ماهر تر شه و با این کارمون داریم خلاف قوانین الهی عمل می کنیم ، چون تو قانون خدا همه افراد باید در جهت درست به کمال و پیشرفت برسن باید در جهت درست رشد کنن

    ولی با کمک کردن به افرادی که گدایی می‌کنن فقط داریم اون فرد رو از مسیر درست خارج و باعث تقویت مهارت گدایی و توسری خور بودنش می شیم

    بهش کمک می‌کنیم خودشو باور نکنه

    کمک می‌کنیم تنبل بار بیاد

    کمک می کنیم خودشو ناقص و ناتوان بدونه و در واقع اونو تو مدار بد و‌خودموم رو هم در مدار بدی قرار می دیم

    کافیه توجه نکنیم

    اینجا یاد گرفتم کمک بکنم چه مالی و چه از نظرهای دیگه ولی همون کمک ها رو هم همیشه از خدا می خوام هدایتم کنه تا که کمک هام باعث پیشرفت خودم و دیگران بشه

    خدایا کمکم کن تا توی رسیدن به آزادی و استقلال مالی زمانی و مکانی مسیر همواری رو برم و واسم لذت بخش باشه

    می دونم که با اتمام فایل های هدیه دسته ثروت ساز وارد مدار دوره روانشناسی ثروت 1 میشم و می خوام همه‌مان با گسترش کسب و کارم دوره رو شروع کنم

    خدایا شکرت برای اینکه دوره روانشناسی 1 رو همین الان هم دارم مطمینم که به زودی تهیه آش می‌کنم

    همین الان هم می اونم بخرم

    از روزی که شروع کردم فایل ها به صورت منسجم و استوار ببینم به این قسمت که رسیدم حسابم از خرید دوره هم بیشتر شارژ شد

    ولی می خوام کاملا آماده وارد دوره بشم

    می خوام در کنار مهارت شغلیم و حرفه ایم روی ذهنم هم کار کنم در کنار این دوره و می دونم ترکیب این دوتا باهم سرعت پیشرفته رو چندین برابر می‌کنم

    وقتی که هم ذهنم آماده باشه

    هم مهارت و تخصصم

    و هم عزت نفس و اعتماد به نفس و خودباوریم

    و اینا رو هر روز مستمر بهبود بدم

    قطعا هر چیزی که بخوام رو خلق می کنم و می سازم

    خدایا بابت مسیر زیبایی که توش هستم ازت سپاس گذارم

    داشتم چند وقت پیش ، پیش خدا ‌خودم غر می زدم که چرا همه دخترهای دور و برم حداقل یک حامی دارن از نظر مالی مثلا پدری برادری شوهری و …. من از بچگی نداشتم ، الان از ته دلم از خدا تشکر می‌کنم چون همین بزرگ‌ترین موهبت زندگی من بوده و من اصلا نمی دونستم و نمی دیدم

    چون بواسطه همین نداشتن حامی متوجه شدم چقد اعتماد به نفس بالایی دارم چقد دختر مستقلی هستم چقد از درون خودمو 100٪ باور دارم چقد احساس لیاقت دارم چقد توقعم از زندگی بالاست چقد ثابت قدم هستم چقد ایمانم به خدا بالاست

    بواسطه همین حامی نداشتنم کم کم توی برقراری ارتباط با خدا حرفه ای شدم و توش رشد کردم و الان تو هر شرایطی این منم که بزرگ‌ترین حامی دنیا رو دارم و ازش مطمئنم

    بعضی وقتا یه چیزایی از خدا می خوام که دیگران مسخره می کنن یا تعجب می‌کنن ولی واسه من طبیعیه و شدنیه

    همین تضاد برای من موهبتی شد که تا چند وقت پیش درکش نمی کردم و قادر به دیدنش نبودم

    خدایا خودت کمک کن همون چند دفعه ای هم که غر می زنم میگم چرا بقیه راحت کوچکترین خواسته هاشون آماده هست ولی من باید همه رو خودم بسازم تک تک از کوچکی تا بزرگش ….

    ازت سپاسگذارم برای شرایطی که توش قرار گرفتم و دختر خودساخته ای شدم و قدرت درونیم به شدت تقویت شد ……….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محسن جانشین گفته:
    مدت عضویت: 408 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    با عرض سلام خدمت استاد عزیز و دوستان

    در مورد فایل به کبوترها غدا ندیم که نشانه امروزم بود باید بگم که موضوع ترحم و دلسوزی زیاد یکی از شخصیت های درونی منه و پاشنه آشیلمه که خیلی ضربه ها بابت این قضیه توی زندگیم تحمل کردم و هنوزم درگیرشم.دلسوزی زیاد باعث سواستفاده طرف مقابل میشه و یه جورایی وظیفه میدونن و این و من کاملا درک کردم ولی باز همون اشتباه و ناخودآگاه انجام دادم بعدش خودم اذیت شدم.جالبه وقتی هم از دلسوزی افراطی فاصله میگیرم احساس گناه میکنم و ذهنم درگیر میشه چند روز که چرا فلان کارو انجام ندادم.و اینم خیلی برام جالبه که وقتی که خودم از لحاظ مالی شرایطم خوب نیس چرا باز دارم خودمو به آب و آتیش میزنم تا کسی یه وقت ته دلش ناراحت نشه.دوستان ما همه در این مورد نظرمون اینه که دلسوزی خوب نیس ولی واقعا وقتی آدم مخاطبش جیگر گوششه اونوقته که باید طبق قانون عمل کرد و حرفهای استاد که از طریق خدا الهام میشه رو باید سرلوحه زندگیمون قرار بدیم و باید بدونیم که اولین ضربه رو با این کارمون به خودمون میزنیم بعد به طرف مقابل.قانون میگه به همون اندازه که افراطی از خودمون میزنیم و دلسوزی و دل رحمی میکنیم به غیر از خودمون حالا هر کی میخواد باشه به همون اندازه هم دنیا و جهان شرایط و اتفاقاتی تو همون مدار برامون پیش میاره که

    بیشتر بدبختی و گرفتاری زیاد رو تجربه میکنیم این واقعا تو زندگیم برام ثابت شده.اگه خودتو فنا کنی فنا میشی.پس ما آگاهانه باید کاری کنیم که با ندادن حس ترحم به دیگران اول به خودمون بعدش به خود اون آدما لطف بزرگی کنیم.

    استاد عزیز و دوست داشتنی خیلی خوشحالم که خدا هدایتم کرد تا توسط شما آگاهیم بیشتر شه.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 214 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم در سایت

    خداروسپاس برای هدایت شدنم….و سپاس برای استاد عباس منش …

    آلان دو روزه من وقتی میام سایت دقیقا با فایلایی برخورد میکنم که همون روز یا راجبش حرف زدم یا راهنمایی خواستم از خداوند …..

    دقیقا یکساعت و نیم پیش مامانم رو داشتم می بردم برسونم خونه ی مامان بزرگم … بعد مامانم گفت پرستو کنار خیابون یه نفری هست هر روز میشینه برای کمک منو ببر بهش کمک کنم الان پنجشنبه شب هستش ثواب داره….. بعد بردمش کمکش رو به اون اقا کرد و برگشت نشست تو ماشین … من به اون اقا نگاه کردم دیدم کاملا حتی سالمه یعنی عضو نقص هم نداره ….. خیلی هم ظاهرا اوکی بود از نظر جسمانی و راحت میتونست کار کنه نه گدایی …. خلاصه مامانم که اومد گفتش ببین چقد دعا کرد!!!!!!!!!! گفتم کی این اقاهه رو میگی ؟؟؟؟ گفت ارره همینکه کمکش کردم ….. گفتم بره برای خودش دعا کنه شما نیازی به دعای این اقا نداری….گفتم تا جاییکه عقل سلیم من قد میده این کمک شما به اون ثواب محسوب نمیشه…. گفتم وقتی یه آدمی مثل این اقا که کاملا سالمه و سنش هم حتی بالا نیست که بگیم پیر و فرسوده است نه تنها از نظر من کمک نیست تازه اینحور ادمارو پرو هم میکنی….سالمه خودش بره کار کنه چرا گدایی اخه!!!!!! مامانم گفتش کدوم کار مگه الان تو مملکت ما کار هست…!!! خب راستش نمیخواستم با مامانم وارد بحث بشم فقط یه جمله بهش گفتم جمله ی استاد رو …. گفتم کسی که دنبال کار باشه از زیر سنگ هم باشه پیدا میکنه شده خدمتکار باشه سرایدار باشه حتی تو خانه سالمندان کلی نیرو میگیرن بره کار کنه اگه راست میگه آلان که فایل استاد رو دیدم متوجه شدم حرفم درست بوده چون راستش یهو ذهن سرکشم بهم گفت داری اشتباه میکنی و باید خودتم کمکش میکردی !!!!!!! …..و اومدم خونه و این فایل رو دیدم …. راستی من از اون دست ادمایی بودم تا حالا به کبوترا غذا میدادم و طبق گفته های استاد چه کار اشتباهی میکردم به جای کمک به کبوترا داشتم نسلشون رو منقرض میکردم ….. خب خداروشکر آگاه شدم و دیگه این کارو نمیکنم من یه روز غذا نمیدادم بهشون میومدن دست خالی برمی گشتن عذاب وجدان داشتم نمیدونستم که اون روز اتفاقا بهشون لطف کردم غذا نداده بودم بهشون…….خدارو میلیون بار شکر که هر روز به آگاهی هام اضافه میشه …..آرزوی سلامتی آرامش ثروت و فراوانی برای همه دارم…….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مینا یادگاری گفته:
    مدت عضویت: 3871 روز

    آقای عباس منش

    به فرض که استاد باشی تو یه فیلد استادی در هر زمینه ای حق نداری نظر بدی، و حق نداری هر نظری رو منتشر کنی، بارها و بارها مطالب بی ربط و نادرست روی سایتتون دیده بودم اما صبر کردم دیگه از حد گذشتید ، کی هستی که فکر میکنی در همه جنبه های زندگی حق داری نظر بدی و نظرت درسته؟ هر چی به ذهنت برسه درسته؟

    آنتونی رابینز هم اگه مثل تو میکرد و به جز موفقیت مالی، سخنرانی و تندخوانی وارد مباحث مذهبی، سیاسی و فرهنگی میشد مطمئن باش الان آنتونی رابینز نبود. بازم میگم به خودت و به مخاطبانت لطف کن و در مورد مباحث فرهنگی، سیاسی و مذهبی حرفی نزن. اگرم میخوای این راه رو بری برو ولی شکستت تضمین شده است.

    یه زمان که فایلهای موفقیت رو میخوندم خوشم میومد اما از وقتی زدی جاده خاکی و خودت رو عقل کل میدونی و به خودت حق میدی راجع به همه چی نظر بدی فهمیدم دیگه رو به افول هستی و قابل اطمینان نیستی.

    این راه که میروی به ترکستان است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مرصاد یغمائیان گفته:
      مدت عضویت: 3939 روز

      شما دوست عزیز این راهی که شماباهاش تا اینجا اومدی،چه چیزی رو تو زندگی تونستی باهاش بدست بیاری که فرمودید راه عباس منش به ترکستان است ،چه چیزی رو تو جنبه های مختلف زندگی بدست آوردید با اون راه اعتقادی شما،تو جنبه معنوی،مادی،اخلاقی،اجتماعی به چه جایگاهی رسیدید،که اعتقاد دارید ایشون عقل کل هستند،آخه شما اگه توهمه چیز کامل بودید که میشدید نعوذبالله خدا،دیگه اگه ازهمه لحاظ کامل بودید که تو این سایت نمیومدید،اخبارایشون رو پیگیری نمیکردید،درسته؟پس کسی ایراد میگیره که خودش توچنته چیزی داشته باشه برای عرضه شما میگی غلطه اوکی ثابتش کنید که حرفای ایشون غلطه،شما اگه تونستی ثابت کن من خودم میشم پیرو شما،فقط یادگرفتیم چیزایی که تومخمون رفته رو باهیچ چیز دیگهمقایسه نکنیم تقلیدکورکورانه کنیم دنبال علت و دلیل نباشیم شاید اعتقاد ما تا اینجا غلط بوده، نگاه به کشورهای پیشرفته کنید، اونا کجا ما کجا تازه ما با اینهمه منبع عظیم طبیعی که در اختیار داریم اونا اینو تازه ندارن، وضعیت صد پله ازما بالاتر، بخودم بیایم، میتونی با حرفای ایشون مخالفت کنی اما مخالفت درست من منتظر جواب شما هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رضا تفرشی گفته:
        مدت عضویت: 3691 روز

        خانوم یغماییان جواب سوالتون رو من میدم .اگه مراجعه کنید به فایل نامه 31 حضرت علی متن کامل نامه رو بنده منتشر کردم که تو قسمتیش کمک کردن رو کاملا توضیح داده.سندشم خود نهج البلاغه می باشد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محبوبه گفته:
    مدت عضویت: 1496 روز

    با سلام

    شغل من نتورک هست ..این سیستم طوری هست که مجبوری از تواناییهات استفاده کنی ..خیلی با شخصیتت کار داره یعنی اشخاص باید بتونن خودشونو از لحاظ شخصیتی قوی کنن تا رشد کنن

    من خودم کوچکترین عضو خانواده بودم وخیلی شخصیت ضعیفی داشتم البته الان این رو متوجه میشم چون قبلا فک میکردم خیلی قوی هستم..یه شخصیت حساس زودرنج پرتوقع داشتم..وقتی وارد این کار شدم بالاسری من چون تازه کار بود برای من کار انجام نمی داد ومن واقعا مجبور شدم خودم قوی بشم ..البته نا گفته نماند که در کنار این شغل ویس ها و آموزش های استاد عزیز استاد عباسمنش هم خیلی روی نگرش من تاثیر گذاشت…بعد اینکه ویس رو گوش کردم و دیدم واقعا این موضوع تاثیر گذار بوده اینکه بالاسری من ناخواسته با ضعفش من رو مجبور کرده که اگه میخام بمونم باید قوی بشم یعنی مجبور شدم که قوی بشم …از طرف مقابل من چون بالاسری حمایتم نمی کرد خیلی مجموعه خودم رو حمایت کردم و به اصطلاح مادری کردم که این باعث شده اونها از تمام پتانسیلشون استفاده نکنن و واقعا ضعیف شدن..من وقتی به جای اونها کار کردم باعث شد من قویتر بشم و اونها ضعیف تر..واقعا کلام شما حرف حرفش رشد هست استاد و دقیقا من این ویس رو با تمام وجودم درک کردم و خودم ادمی بودم که همیشه به افراد متکدی کمک میکردم گاهی خودم واجب تر بودم ولی همون باورهای اشتباه باعث میشد که من اینکارو انجام میدادم…استاد من الان دارم سعی میکنم با کمک ویس ها و آگاهی های شما توی کارم رشد کنم خیلی دوست دارم که بتونم مستقیم با خودتون حرف بزنم ..ان شاءالله اتفاق بیفته

    دوست داشتم این جواب رو بنویسم چون از قلبم این احساس رو داشتم امیدوارم مفید قرار بگیره

    ممنون استاد که هستین 🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1204 روز

    الهی صدهزار مرتبه شکر برای نشانه امروز

    موضوع این فایل به کبوتر ها غذا ندهیم

    ولی مهم تر از این ، اینه که اون کبوتر نیازمند نباشیم

    راستش یاد قبلا خودم افتادم روزهایی که برای امتحان خوب نخونده بودم دقیقا همون موقع مریض شدم !

    آره من خودم مریضی سرما خوردگی رو به زندگیم دعوت کردم تا برای کاری که انجام ندادم علت درست کنم و از زیر بار شونه خالی کنم !

    الان که ازین زاویه بهش نگاه میکنم میفهمم که

    جهان هرچیزی که دعوت میکنیم با توجه مون حتی در سطح ناخودآگاه به زندگی مون میاره جهان دلسوزی نمیکنه بلکه فقط کمک ات میکنه در مسیر خواسته ات

    کمکت میکنه زندگی بهتری داشته باشی اگه تو بخوای

    کمکت میکنه زندگی بدتری داشته باشی اگه تو بخوای

    جهان به همه کمک میکنه

    به کبوتر غذا ندهیم و اون کبوترنیازمند نباشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    امیرحسین یزدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 3928 روز

    سلام خدمت استاد گرامی

    تشکر میکنم بابت این فایل زیبا و پربارتون

    یکی از مواردی که من به شخصه چندین بار شاهدش بودم و در مورد دلسوزی نا بجا و زیاد از حد هستش بحث ازدواج فرزندانه.

    در اقوام ما بیش از 5 الی 6 نفر از دختر خانم ها و آقا پسرهایی هستند که سنشون بالا رفته و ازدواج نکردند بخاطر اینکه پدر یا مادرشون و البته بیشتر مادرشون به حساب دلسوزی مخالفت هایی با ازدواج اونها انجام داده و اونها هم با افسردگی دیگه از ازدواج پشیمان شدند.

    فکر میکنم خیلیها این موارد رو دیده باشند. اما بنظرم اگه فایلی رو تهیه کنید برای والدین که این موضوع رو بررسی کنه خیلی عالیه.

    از خدای متعال موفقیت و سربلندی را برای شما آرزومندم

    یاعلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    رضا مهاجری گفته:
    مدت عضویت: 3515 روز

    با سلام و درود به شما که برای رشد روحی وافزایش انگیزه برای به حرکت درامدن و پیشرفت همه انسانها تلاش میکنید به نظر من تمام شهر های مذهبی نا خواسته دارن متکدی پروری میکنن با اینکه شاید درامد اون شهرها از خیلی شهرهای دیگه بیشتر باشه پس کاملا مشخصه که اینا گدا نیستن و دارن از احساسات و سادگی زائرین سو استفاده میکنن و دلیلش هم خود مردم هستن که حتی نذر میکنن به اینا کمک کنن در کل فقط بی توجهی میتونه تعدادشون رو کم کنه اگه انسان برا خودش عزت نفس قائل بشه هرگز دستشو بجز زمانی که میخواد حقشو از کسی بگیره جلو کسی دراز نمیکنه با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    پریناز گفته:
    مدت عضویت: 2658 روز

    سلام. خداروشکر که امکان استفاده از سایت و قسمت نظرات هستم.

    خیلی برام جالب بود حرفهاتون. اولش گارد گرفتم که یعنی چی خدا تو قران کلی راجع به انفاق و بخشش و کمک به فقرا ایه گفته اما به این فکر کردم که شما یک سالی گویا توی خیابونها زندگی کردید در بچگی و کسی این حرف رو میزنه که شاید مثل گداها توی خیابون بوده. شاید کمکی بهتون نشده و تونستید با خدا و خلاقیت درونتون ارتباط بگیرید. بعدم به خودم نگاه کردم. ایا این اصول رو رعایت میکنم. دیدم بله. منم اعتقاد دارم خرید از کودکان کار تعدادشون رو بیشتر میکنه هرچند گلهی وسوسه انگیزه. ولی دیدم که مردم به کودکلنی که کار میکنند پول میدهند نه به گداها و بهش هم میگن. یا کسانیکه در کنار فروشندگی گدایی و التماس میکنند. توی مترو. یاد دختر جوانی افتادم که توی مترو با وسیله ای اهنگ میخوند بدون ناراحتی از مسخره کردن دختران دیگه. با وجود پاهای نافرم و معلول و عجیب و من همیشه به او کمک کردم چون لدت بردم از صداش الان فکر کردم شاید خدا کمکش کرده و بهش الهام شده از صدای خوبش استفاده کنه و چه تمرین کنترل ذهن خوبی داره وقتی بخاطر ظاهرش مسخره میشه و توجهی نمیکنه و به کارش میپردازه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    رضا مصنعی گفته:
    مدت عضویت: 3562 روز

    سلام

    خیلی موقعها با دلسوزی در حق دیگران بشدت اونا رو تنبل و متکی به خود بار میاریم و ازشون آدمای متوقعی میسازیم.این آدما در عین حال که مسئولیت کاراشون رو در اکثر موارد به دوش دیگران میندازن به شدت خودشون رو بری از خطا و اشتباه میبینن و خبری از زندگی پارازیتی خودشون ندارن.

    با همکاری نا آگاهانه با این افراد هم اونا رو دچار عادات بدی خواهیم کرد و هم خودمان در آینه به عوارض این رویه اشتباه برخورد خواهیم کرد.

    اعمالی مثل:

    مغازه داری که وسایل مورد نیاز همکار و همسایشو دایما بهش قرض میده.

    مادری که بچه هاش رو تا سنین بالا چک میکنه که چی بپوشن و چی بخورن.

    همکلاسی که دایما به دوستاش که دست خالی اومدن کلاس خودکارو و مداد و کاغذ قرض میده.

    اجازه دادن به یک فرد تا خارج از صف ، سرویس مورد نظرشو دریافت کنه چون ماشینش رو بد جا پارک کرده.

    سکوت و تایید عادات و رفتارهای بد افراد تا غرورشون نشکنه

    تایید حرفهای دیگران در عین حال که میدونیم این آگاهی اونا صحیح نیست و ممکنه به خودشون یا اطرافیانشون صدمه بزنه تا خجالت زده نشن

    کمکهای مالی و ساپورتهای نابجا و گاه و بیگاه پدر و مادرها برای فرزندان مجرد یا متاهل

    قبول کردن دایمی خواسته های درست و غلط فرزند کوچکمون با این توجیه که بچه است و اشکال نداره

    باز کردن در برای همسایه ای که دایما برای اینکه کلید نداره زنگ خونه شما رو میزنه

    و یک مثال خیلی جالب دیگه:

    چند سال پیش یک دوره کمکهای اولیه تحت نظر سازمان هلال احمر دیدم که تو جلسه اولش مربی مربوطه که بسیار حرفه ای و دوره دیده و با تجربه بود گفت اگر با مجروحی مواجه شدید که خونریزی داشت هر چقدر هم مسلط هستید هرگز بدون دستکش بهش دست نمیزنید!

    برای ما بسیار تعجب آور بود ولی ایشان در جواب گفت احتمال بیماری خونی وجود داره.

    وظیفه ماست جان یک نفر رو نجات بدیم نه اینکه جان یک نفر دیگه رو هم (که خودمون هستیم)به خطر بندازیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: