آگاهی های توحیدی این فایل را با تمرکز بشنوید، در آنها تأمل کنید و از آنها نکته برداری کنید. سپس به وسیله “قوانین بدون تغییر خداوند” و “نحوه اجرای توحید در عمل”، که در این فایل درک کردید، تجربیات گذشته، رفتارها و عملکرد خود را مثل ایکس -ری بازنگری کنید و در بخش نظرات این فایل، این موارد زیرا را با جزئیات بنویسید:
1) با توجه به درکی که از “شناخت صحیح خداوند و اجرای توحید در عمل” از آگاهی های این فایل داشتید و “الگوهای رفتاری” که در خود یافتید، فکر می کنید دلیل یک سری موفقیت های شما چه بوده و دلیل یک سری تقلاها اما به نتیجه نرسیدن ها، چه بوده است؟
2) جزئیات تجربیاتی را بنویسید که: به جای بهبود دادن ضعف های ایمانی و شخصیتی خود، سپس هدایت خواستن از خداوند و حرکت کردن، خداوند را مثل مادر مهربانی تصور کردید که هوای فرزند ضعیف تر را بیشتر دارد و با این توهم که خداوند مثل مادر مهربان، بی ایمانی، ضعیفی و شرک شما را با مهربانی اش جبران می کند، زحمت ایجاد هیچ بهبودی را در باورها و عملکرد خود ندادید. سپس این نگرش شرک آلود چه عواقبی برای شما داشت و این شناخت نادرست از خداوند، چه بلایی به سرتان آورد؟
- مواردی را ذکر کنید که در مواجه با تضاد، پیام خداوند را نفهمیدید و همان روند محدود کننده قبلی را ادامه دادید تا جاییکه که آنقدر بلا سرتان آمد که مجبور به تغییر شدید چون راه دیگری نداشتید؟
- مواردی را ذکر کنید که: با وجود نشانه های بسیار خداوند برای تغییر و بهبود ضعف های شخصیتی، همچنان به همان شیوه قبلی ادامه می دادید و منتظر نتایج متفاوت از قبل هم بودید؟! حتی در آخر هم چون تغییری در اوضاع ایجاد نشد، به این نتیجه رسیدید که:
- خدا ظالم است و صدای شما را نمی شنود؛
- یا درست است در این جهان شرایط سختی دارم اما خداوند پاداش مرا در آن دنیا خواهد داد؛
3) درباره تجربیاتی بنویسید که برعکس، سعی کردید به جای نگاه احساسی به خداوند، قوانین این نیرو را درک کنید، روی بهبود شخصیت خود کار کنید، ایمان و توکل خود را تقویت کنید، هدایت بخواهید و با توکل حرکت کنید. بنویسید به خاطر استمرار در این مسیر تفکری، چه پاداش هایی دریافت کردید؟
- مواردی را ذکر کنید که: در مواجهه با تضاد، پیغام خداوند را فهمیدید، تغییرات و بهبودهای لازم را ایجاد کردید، هر بار سریعتر از قبل نشانه ها را تشخیص دادید، هر بار شرک ها را بیشتر تشخیص دادید و به اجرای توحید در عمل نزدیک تر شدید، به صورت مستمر باورها و عملکرد خود را بهبود بخشیدید و به همان نسبت، هم هدایت ها شفاف تر شد، راهکارها سریعتر آمد، تضادها به نفع شما تمام شد و حل آن مسائل، شما را در تمام ابعاد رشد داد.
4) اکنون که قوانین خداوند را فهمیدید – این مقدار از درک اجرای توحید در عمل – شما را به چه نتیجه ای رسانده و چه تصمیمی گرفته اید؟
برنامه شما برای هماهنگ شدن با قوانین بدون تغییر خداوند و ایجاد عملکرد توحیدی چیست؟
چه برنامه ای برای ایجاد تغییرات بنیادین در رفتار و شخصیت خود دارید به نحوی که به عملکرد توحیدی نزدیک تر شود. خواه درباره روابط عاطفی، درباره مسائل مالی، درباره سلامتی جسمانی و…
کلید:
تغییر شرایط زندگی از تغییر شخصیت درونی آغاز می شود و تغییر شخصیت نیز از این نقطه آغاز می شود:
شنیدن آگاهی های خالص و سازنده؛ تفکر در آنها؛ بررسی تجربیات و رفتارهای خود با ذره بین این آگاهی ها و سپس رسیدن به یک تصمیم برای ایجاد بهبود در رفتار و شخصیت و اجرای آن تصمیم.
فکر کردن و نوشتن تجربه های تان در این موضوع و خواندن تجربه های سایر دوستان، کمک می کند تا قوانین خداوند را بهتر بشناسیم و بهتر اجرا کنیم.
منتظر خواندن تجربیات سازنده شما هستیم
منابع کامل درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره کشف قوانین زندگی
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟441MB61 دقیقه
- فایل صوتی آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟60MB61 دقیقه
خدارو بشناسیم!
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
حمد و سپاس مخصوص خداوند مهربان و هدایتگر هست که وقتی از صمیم قلبم ازش خواستم که خدایا تو چی هستی تو کی هستی خودتو به من بشناسون
استاد عزیزم رو گذاشت سر راهم
خدارو صد هزار مرتبه شکر
سلامی گرم به استاد عزیز خوش صورت و خوش سیرتم،
سلامی گرم به مریم خانوم شایسته ی عزیز که دلمون براشون خیلی تنگ شده
استاد جانم معنویت رو از توی چهرتون میشه مشاهده کرد
چقدر انسان پر میشه وقتی با خودش و خدای خودش تنها میشه و میفهمه که کسی جز خودش و خدای خودش در این جهان وجود نداره و تمام قلب و توجه و تمرکزش به سمت الله هست
والله هم اون رو سیراب میکنه از عشق و قدرت خودش
اتفاقی که سعادتش رو داشتم تو دارن سربازی حسش کنم و ادامه پیدا کرد تا خداوند منو هدایت کرد تا با اصل و اساس این جهان آشنا بشم،
من هم تا قبل از اینکه با خداوند و قوانینش آشنا بشم
به خاطر نادانی و جهل
تمام عوامل بیرونی مثل پدر مادر دوست استاد امامان رییس جمهور وضعیت اقتصادی شهر کشور و بی نهایت عوامل بیرونی دیگه در ذهن من قدرت داشت
میگفتیم خدا اما تمام این عوامل تو ذهن من بیشتر از خدا قدرت داشت
هزار تا کار میکردیم تا به 12 تا امام متوسل میشدیم بلکه لاق بشیم خدا بهمون نگاهی بندازه تا بلکه دلش بسوزه و مقداری زندگی رو به کام ما شیرین کنه
هر رییس جمهوری میخواست عوض بشه یا عوض میشد خوشحالی میکردیم یا ناراحتی میکردیم چون فکر میکردیم الان فلانی مارو خوشبخت میکنه فلانی مارو بدبخت میکنه و چقدررررر این فکر الان برای خود من به شخص پوچ و بی اساسه،
خدارو صد هزار مرتبه شکر
من هیچ وقت از خدای مهربونم گله و شکایت نکردم
در عوضش همیشه دوست داشتم بهش نزدیک بشم باهاش باشم انگار از همون بچگی یه چیزی یه حسی به من میگفت که باید روی یه کس دیگه ای حساب کنی،
خیلی خدارو شکر میکنم به خاطر این چیزی که بودم و الان هستم واقعا خدارو شکر که من و شما و همه ی بچه های سایت قلبمون در بیشتر مواقع کشش داشته به سمت الله و در نهایت هم مارو وارد مدرسه ی توحید کرد
به لذت بخش ترین لحظات زندگیم لذت بخش ترین کلاس درس زندگیم که نشده من توی این 4 ساله از این کلاس درس فاصله بگیرم یا یک روز سر به کلاس درسم نزنم،
بعد از آشنایی من با خدای واقعی با گذشت تکامل
فهمیدم این خدایی که ما داریم خیلی به ما نزدیکه خیلی خودمونیه خیلی باحاله
اصلا احساساتی نیست اصلا قضاوت نمیکنه فهمیدم واقعا سریع العجایست اصلا برای اینکه ازش درخواست کنی و چیزی بخوای نیازی به واسطه نداره نیازی به التماس کردم نداره نیازی نداره که حتما صبح تا شب جلوش دولا راست بشی تا بلکه بهت نگاهی بندازه تا یک نعمت بخور نمیری بهت بده نهههههه
وقتی بشناسیش وقتی درکش کنی ناخودآگاه دوست داری با کله بری تو زمین دوست داری جلوش زانو بزنی دوست دوزانو بشینی جلوش و اشک بریزی و عمیقأ ازش سپاسگذاری کنی که خدای من چقدرررر تو بخشنده و نزدیک بودی و من دنبالت توی آسمان ها میگشتم توی حرم ائمه دنبالت میگشتم توی مساجد توی روضه ها دنبالت میگشتم
چقدر تو عظیم و رئوفی که هر خطایی هم من بکنم حتی قتل مثل موسی،تو میتونی منو مثل موسی حتی به مقام پیامبری برسونی
چقدر قوانین تو دقیق و بدون نقصه که این اطمینان رو به من میده که اگر من در مسیر درست قرار بگیرم لاااجرم به نعمت ها برخورد میکنم و اگر در مسیر غلط،لاجرم به بدبختی ها،
چقدر با حضور تو با شناخت تو تو زندگیم با خودم با انسان های دیگه در صلح قرار گرفتم چقدر همه رو دوست دارم چقدر همه منو دوست دارن چقدر برای بقیه احترام و ارزش قائلم چقدر برای خودم احترام و ارزش قائلم و به طبع جهانی برای من ارزش قائل میشه،
همیشه از بچگی با نگاه دلسوزی مشکل داشتم اصلا نمیتونستم دلسوزی بیش از حد مادرم رو در رابطه با خودم بپذیرم و همیشه دوست داشتم قوی باشم همیشه دوست داشتم ایمانم رو حفظ کنم همیشه یه حسی توی قلب من میگفت که قدرت دست کس دیگه ایه ،
و خدارو شکر کشش پیدا کردم به سمت هنر های رزمی و اینقدررررر تو هنر های رزمی من از درون پر شدم که اصلا خلأ ی در خودم احساس نمیکنم
اینقدر از درون احساس قدرت و عشق میکنم که اصلا بیرون از من چیزی به غیر از رفتار خوب و عشق از آدم ها نمیبینم و همیییییشه دوست داشتم تو این موقعیت قرار بگیرم،
پر کردن های خلأ های درونیم با هنر های رزمی و مبارزه کردن و قوی تر شدن،و از اون طرف هم عوض کردن زاویه ی نگاهم از بیرون به درون،
اصلا باعث شده که من همه انسان هارو واقعا تکه ای از خداوند ببینم،
و برای همه ی انسان ها ارزش قائل باشم،
و این نگاه و ذهن قضاوت گر من بوده و هست که به قول خداوند میفرماید شیطان میخواد بین شما تفرقه و دشمنی بیندازد،
و من همیشه عشقو دوستی بین خودم و آدم ها رو میخواستم و به لطف قانون بدون تغییرش من الان تو این موقعیت قرار گرفتم،
،
متأسفانه 99/9 درصد مردم دنیا نمیدونن که خودشون دارن به خودشون ظلم میکنن مثل قبل خودم،
اگر ما زندگی خوبی نداریم از دیدگاه خداوند ما مثل فردی میمونیم که رفتیم توی غار قایم شدیم و صد تا سد محکم هم چیدیم جلو خودمون و اجازه نمیدهیم حتی ذره ای نور خورشید به ما برسه،بعد نشستیم پشت دیوار های سد و داریم داد و فریاد میکنیم و شکایتو آهو ناله و گریه و زاری که خدایا کجاییییی پس چرا من نمیتونم نور خورشید رو دریافت کنم،
و واقعا خداوند به نظرم خندش میگیره از این موضوع و خودمون هم وقتی آگاه بشیم خودمون خندمون میگیره از این موضوع
و جالبه که تا وقتی من از درون تغییر نکنم و توکلم صد در صد به خودش نباشه و درخواستی برای نجات نباشه هرگز راهی برای شکستن این سد ها و تغییر مسیر به ما نشون نمی ده نه اینکه اون نمیخواد
اون چیزی برای ما نمیخواد
ما هستیم که نمیخوایم ما هستیم که مشرک شدیم ما هستیم که قدرت رو دادیم به غار قدرت رو دادیم به دیوارهای سد،ما هستیم که قدرت همه چیز رو بالاتر از قدرت خداوند میدونیم،
اما به محض اینکه بهش ایمان میاریم به محض اینکه چاره ای جز توکل بر خودش نداریم
مثل چه زمان هایی؟!
دقیقا مثل کشتی که وسط دریا به مشکل بر میخوره و هیچ راه ارتباطی هم با هیچ کجایی نداره،
اون جا واقعا به کی میخوای توکل کنی به کی میخوای تکیه کنی؟!
اون جا فقط به نیرویی میتونی تکیه کنی که نمیبینش اما حسش میکنی
و خداوند هم طبق قانون بدون تغییرش نجاتت میده تو رو به ساحل امن میرسونه،
اما باز هم به قول خداوند به محض اینکه شمارو از دریای مواج نجات میدیم برمیگردید به همون شرک های وجودمون،
خیلی از مواقع تو شرایط بحرانی خداوند مهربان دستانش رو برای ما میفرسته تا به ما کمک کنه طبق درخواست خودمون،
اما به محض اینکه درخواستمون پاسخ داده میشه به محض اینکه نجات پیدا میکنیم،
فکر میکنیم فلان مشتری باعث شد من نجات پیدا کنم و دوباره تموم توکل و امیدمون میره رو اون مشتریه
فکر میکنم پدرم مادرم خواهرم برادرم دوستم به من کمک کرد و اگر اون نبود من بدبخت میشدم و میخوام به هر شکلی شده براشون جبران کنیم یا بردشون بشیم
فکر میکنیم اگر از یه تصادف بزرگ از یک خطر بزرگ نجات پیدا کردیم که خیلی از مواقع میگیم خطر از بیخ جوشمون رد شد فکر میکنیم شانسی بوده میگیم شانس آوردیم ،درصورتی که ما همیشه تحت نگهبانی و حمایت فرشتگان نگهبان خداوند هستیم،
اگر یه موفقیتی کسب کنیم یک پیروزی در مسابقات ورزشی یا کسبو کار یا هر چیز دیگه ای کسب کنیم اعتبارش رو میدیم به خودمون میگیم منننننن این کارو کردم مننننن عجب آدم خفنی بودم،
اما وقتی مصیبتی به ما میرسه اتفاق سهمگین و ناگواری رو میبینیم یا برامون به وجود میخواد سریع سر به شکوه بر میداریم و میگیم خدایا پس کجایی اگر خدا هست پس چرا این بلا سرمون اومد پس چرا این اتفاق برامون افتاد ،
و این همون کلام خداوند مهربانم هست که میگه:
هر خیری به شما میرسه از طرف خداونده و هر سری به شما میرسه از طرف خودتونه،
چون خداوند این جهان رو بر پایه ی خیر بنا کرده خداوند منبع خیره منبع رزقه منبعه خوشی و سلامتیه منبع برکته،
خداوند مثل خورشیدیه که همیشه داره میتابه،
اگر ما نور خورشید رو دریافت نمیکنیم خودمون رفتیم توی غار و نوری رو دریافت نمیکنیم خودمون جلوی دماغمون رو گرفتیم و نفس نمیکشیم ،
چه انتظاری از خداوند داریم وقتی توی ذهن ما همه قدرت دارن الا اون؟!
چه انتظاری داریم از خداوند وقتی به محض اینکه یه خبر جنگی میشنویم یه خبری میشنویم که فلان رییسجمهور داره میاد فلان رییس داره میاد فلان اتفاق افتاده الان بدبخت میشیم گشنه میشیم بی پول میشیم ،کلی ترس تمام وجود مارو میگیره؟!
چقدر ما در طول روز میترسیم؟! چقدر نگران میشیم؟!
اوکی
اصلا به خدا اعتقاد نداری باشه اصلا فکر کن چیزی به اسم خدا وجود نداره
خیلی ها اسمشو میگذارند ایمان خیلی ها اسمشو میگذارند انرژی برتر خیلی ها اسمشو میگذارن خالق
اصلا هرچی،
بیا خودت خودتو اصلاح کن،
بیا سعی کن کمتر بترسی بیا سعی کن کمتر نگران بشی
چیزی که خیلی هامون به صورت طبیعی میدونیمش،
انگار یه حسی در درون ما در قلب ما وقت یه اتفاق به ظاهر بدی نیفته میگه غمگین نباش ،حل میشه درست میشه تموم میشه،
انگار یه حسی بهمون میگه در مورد آینده نترس نگران نباش اتفاقی نمیفته حل میشه،
این همون خدای مهربونمون هست این همون اصل وجودیت ما هست،
اما خیلی از ماها تسلیم ذهنمون میشیم خیلی از ماها افسار این ذهنو ول میکنیم و اجازه میدیم به هر ناکجا آبادی که میخواد مارو ببره،
اما با تمرین درست میشه،
من روز اولی که میخواستم اصلا با یک نفر مبارزه کنم دستو پام میلرزید استرس داشتم میلرزیدم اما انجامش دادم سری بد کمتر شد سری بعد کمتر شد و 15 سال اینقدر تکرارش کردم که نمیگم 100 درصد استرس یا ترس ندارم اما خیلیییی قوی شدم توی کنترل ذهنم خیلی و همین کنترل ذهن همین کم بودن ترس یعنی حضور ایمان و این حضور ایمان باعث میشه که من مبارزاتمم رو با نتایج عالی پیروز بشم من فقط وظیفم اینه که این دهنو کنترلش کنم بقیش با خدای منه،
توی بحث روابط همینطور وقتی من دیگه ترسی از آدم ها ندارم ترسی از پدر مادر خواهر ترسی از نظر دیگران ندارم در کل در برخورد با آدم ها ترس و غمی ندارم اصلا خود به خود میبینم که روابطم بسیار عاشقانش بسیار زیباست،
یا زمان امتحانات دانشگاه یا هنرستان یادمه وقتی درسم رو درست مطالعه میکردم و با احساس آرامش و توکل سر امتحانات حاظر میشدم و یه حسی همیشه از درون بهم میگفت من جواب هارو بهت میگم من کمکت میکنم و خدارو شکر هم بهترین نتایج رو میگرفتم،
اما همه ی ما یه پاشنه آشیل خیلییییییییی مهم و اساسی داریم
و اون هم در مورد پول هست در مورد ثروت هست در مورد ثروتمندان هست در مورد رابطه ی ثروت و معنویت هست در مورد فراوانی هست،
و با منطق هایی که در قسمت بالا نوشتم کااااااملا طبیعی و واضح هست که خودمون داریم در حق خودمون ظلم میکنیم خودمون داریم چنگ میکشین روی صورتمون خودمون جلوی دماغمون رو گرفتیم نفس نمیکشیم بعد میگیم پس چرا اکسیژن نیست تازه از خداوند هم شاکی میشیم،
و خدارو شکر خدارو شکر خدارو شکر به خاطر این آکاهی ها خدارو شکر که خداوند مارو آگاه کرد بی نهایت ازش ممنونم،
از اینجا به بعد عمل به این آکاهی ها مهمه
الان خیلی خیلی جدی تر باید به سمت خوشبختی به سمت سعادت حرکت کینم، خیلی متعهدانه تر باید باید باید در این جهان خوب و رضایتمندی زندگی کنیم،
خداوند مارو هدایت کرده ،خداوند به قول خودش قبل از عذاب برای همهی اقوام پیامبر میفرسته،که بعد اون دنیا نگن که خدایا چرا برای ما پیامبری نفرستادی که مارو از قوانین آگاه کنی،
خداوند لطفتش رو بر ما تمام کرده واقعا،
دیگه اگر با دونستن این آگاهی ها باز هم مسیر نادرست رو بریم دیگه واقعا نامردیم واقعا بی انصافیم واقعا داریم خودمون در حق خودمون ظلم میکینم،
باید بزرگترین سپاسگذاری هر روز ما هر روز خودم این باشه که خدایا شکرت که من رو با قوانین آشنا کردی و کمک کن بتونیم در اجرای این قوانین مهارت کسب کنم تا زندگیم رو اونجوری که دوست دارم خلق کنم،
من که خودم به محض اینکه یه مدت روی خودم کار نمیکنم به راحتی از مسیر منحرف میشم برای همین خداوند در قرآن تاکید داره که صبح و شب صلاه به جا بیارید توجه کنیم به خداوند به قدرتش به قدرتی که به ما داده به یاد بیاریم که بابا قدرت دست خودمونه نه هیچ کسو چیز دیگه ای،
و
و
و
در کنار تمام این صحبت ها،
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است،
کسی که خدارو باور میکنه کسی که فراوانی رو باور میکنه کسی که ایمان میاره این ایمانه باید بلندت کنه و تو رو در مسیر خواسته هات در مسیر علایقم حرکت بده و گرفته واقعا داری حرف مفت میزنی که من ایمان دارم،
کسی که میگه من خدارو باور دارم کسی که میگه من ایمان دارم به خداوند به توانایی هام به فراوانی
پامیشه تمرین میکنه و آماده میشه برای مسابقه
پا میشه و یک محصولی تولید میکنه برای ارائه آماده میکنه میشه
پا میشه به الهاماتش عمل میکنه عمل میکنه ،
،
درس طلایی این جلسه:
خداوند مثل یک مادر مهربان عمل نمیکند
خداوند مثل یک سیستمی عمل میکند که هرچی بهش بدی همونو دقیقا تحویلت میده مثل دستگاه آب هویج گیری،
بهش سیب بدی آب سیب بهت میده بهش هویج بدی بهت آب هویج میده ،
پس دیگه نشینیم آهو ناله کنیم شکایت کنیم از خدا از دولت از پدر از مادر از شهر از کشور از موقعیت مالیمون از شرایط روابطمون ،
اگر شرایط مالیم خوب نیست من مقصرم
اگر روابطم خوب نیست من مقصرم
اگر سلامتیم خوب نیست من مقصرم
اگر به خواسته هام نمیرسم من من من مقصرم
،
در مورد بلایای طبیعی که با توجه به درکم از قانون اولا همه ی ما این و پتانسیل رو داریم که در مداری قرار بگیریم که این بلایا به ما آسیب بزنه و مارو از بین ببره،
و همینطور این پتانسیل رو داریم که در مداری قرار بگیریم که ما هر کجایی از این جهان باشیم در هر روز هر ساعت و هر ثانیه ای ،ما فقط و فقط شرایط زیبا خوب آرام و فوقالعاده رو ببینیم و تجربه کنیم،
،
از اون طرف هم هر کدوم از ما آزادیم کاملا که در مورد اتفاقات و بلایای طبیعی هر طور که دوست داریم نگاه کنیم و فکر کنیم،
به قول استاد یه نفر مثل سوییچیرو هوندا از بمب هایی که رو سرشون داشته میریخته موتور سیکلت درست کنه،یه نفر میتونه از همون اتفاق بدبخت بشه،
و با توجه به قانون خداوند که بر پایه ی رشد و گسترش هست،تمامی این اتفاقات در کل باعث رشد و گسترش جهان میشه،
ساختمان های قوی تر،سد های قوی تر،تکنوژی های جدید تر ،و تمامی این بلاها در طول تاریخ منجر به یک تغییر و تحول عظیمی شده که همین الان ما داریم از خیلی از موهبت هاش استفاده میکینم،
این قانون خداونده که ما با برخورد به مسائل به دنبال راه حل میریم و با پیدا کردن راه حل هم خودمون هم جهان اطرافمون رشد میکنه بزرگتر میشه پیشرفت میکنه قوی تر میشه،
،
و خودم سعی میکنم هر روز در مواجه شدن با مسائل قوی تر بشم حلشون کنم و به جایی برسم که از مسائل بزرگتر بشم و به راحتی ازشون رد بشم،و ازشون لذت ببرم
چون مسائل همیشه هست،اژن سازو کار جهانه،
،
خدایا صد هزار مرتبه شکر که فرصت نوشتن و یادآوری بهم دادی،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت استاد عزیزم
که دست پروردگارم هست بر روی زمین برای نشون دادن مسیر درست مسیر خوشبختی
خدایا شکرت
انشاالله خداوند به همه ی ما کمک کنه تا این قوانین رو بهتر درک کنیم و بیشتر ازشون استفاده کنیم برای خوشبختی برای سعادت در دنیا و آخرت،
الهی آمین،
استاد جانم خیلی ازتون ممنونم،
انشاالله در این غار حرایی که خودتون رو قرار دادید
پر بشید از عشق الهی و بعد بیاین با قدرت کلام و تاثیر گذاری که دارین مارو هم از این عشق بهره مند کنید.