آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟ - صفحه 19

402 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Amne rabieie گفته:
    مدت عضویت: 270 روز

    سلام تازه به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز

    من قبلا داخل این سایت با اکانتی دیگه عضو بودم

    و خیلی کم و بیش روی باورهام کار میکردم یعنی هر موقع که به تضاد بر میخوردم نا امید میشدم تنها امیدی که نگهم میداشت سایت عباسمنش بود

    دو روز رو خودم کار میکنم میبینم تضاده داره کمرنگ میشه ول میکنم و هی این پروسه ادامه پیدا میکنه تا همین چند روز پیش

    که بعد از اخرین تضاد (بعد از اینکه رو خودم کلی کار کردم انشالله نتیجه گرفتم که مطنئنم میگیرم راجب تضاده هم صحبت میکنم که چی بوده) تصمیم گرقتم همه چی رو از نو شروع کنم

    و مهم ترین درسی که از نحوه کار کردنم در گذشته گرفتم این بود که وقتی رو خودت داری کار میکنی به عقب نگاه نکن حرکت کن برو جلو توقف نکن

    اصلااا ذهنت تو رو فریب نده که این نتایجی که گرفتی دری به تخته ای خورده یا اینا باید میبوده دیگه(به قول استاد).

    تمرین

    ممارست

    استمرار

    تکرار

    ادامه

    تعهد

    تمرکز

    انرژی

    زمان

    بله موفقیت نیاز به پرداخت بها داره

    و اگر قراره به خواسته هامون برسیم طبیعیه که از یه سری چیزها بگذریم

    چرا که هر رشدی نیازمند وداع است

    برای اینکه رو خودمون کار کنیم ممکنه یه سری از افرادی که تو زندگیمون بودن حذف بشن

    از تفریحاتی مثل تلویزیون و سریال نگاه کردن بگذریم

    از بازی کردن چه مجازی و چه غیر مجازی دست بکشیم

    ولی در عوضش جایزه های سنگینی نصیبمون میشه

    و خیلی هم ارزشمنده

    و ارزش داره روی خودمون کار کنیم

    امروز 1403/07/26 هست همینجا تعهد میدم که همیشه روی خودم کار کنم

    و ادامه بدم مسیر رو و امیدوارم که بتونم به تعهدم پایبند باشم

    شما رو به خدای یکتا میسپارم

    تا کامنت بعدی خدانگهدارتون..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2720 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    عرض سلام و ادب و احترام خدمت همگی

    من یه مثال خیلی خنده دار از این قضیه که فکر میکنیم خدا مثل یه مادر مهربانه و دلش به حال ما میسوزه دارم.

    چندین سال پیش وقتی من سال آخر دبیرستان بودم شب امتحان زمین شناسی یه شب سرد و برفی بود منم از اونجایی که از اول سال هیچی نخونده بودم شب امتحان استرس بهم دست داد

    دیدم داره برف میاد کتابم ورداشتم رفتم تو حیاط زیر برف شروع به درس خوندن کردم چون شنیده بودم وقتی برف و بارون میاد خدا به زمین نزدیک تره و با خودم میگفتم الان خدا می بینه من در شرایط سخت تو این برف و سرما دارم درس میخونم مطمنا دلش میسوزه و کمک میکنه.

    فردا رفتم سر جلسه و امتحان خراب کردم بعد کلی شاکی شدم از خدا که واقعا منو تو اون برف و سرما ندیدی دارم درس میخونم چرا آخه کمک نکردی (خخخخخ)

    خدایی چه باورای ضعیفی در باره خدا داشتم چه نگاه ضعیفی به خدا داشتم ,چقدر خدا رو کوچیک میدیدم

    خدایی هر وقت یادم میاد چه نگاهی به خدا داشتم ناراحت نمیشم فقط خندم میگیره

    همگی در پناه الله مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    امیرحسین شریفی مقدم گفته:
    مدت عضویت: 361 روز

    سلام و وقت بخیر خیلی سپاس گزارم که این آگاهی های خیلی عالی را منتشر کردید واقعا نیاز داشتم. ولی یکجایی سوال برام پیش اومد گفتم بپرسم. تو صحبت هاتون یه جایی گفتید که این طبیعت هستش که مثلا حیوانات از لحاظ جسمی اگر ضعیف باشند میمیرند و انسان ها از لحاظ ذهنی ضعیف باشند میمیرند که بنظر از دیدگاه بالا تر و از دیدگاه سازو کار طبیعت و قوانین خداوند که به این موضوع نگاه کنیم درست است. که هدف این هم این است که نژاد برتر زنده بماند و ادامه نسل بدهد و طبیعت همیشه به سمت آپدیت شدن و تکامل میرود و اصلا این همون تکامله که طی میلیون ها سال این تنوع گونه هارو بوجود آورده. که من ممکنه بدلیل این که تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم یکم تو باور هام تحول عظیمی شکل گرفت و یه ابهامی دارم که سوالم هست. اونم اینه که چون شما گفتید درواقع اگر کسی تو شرایط بدی هست تقصیر خودشه و قانون خدا اشتباه نمیکنه و هر کس هر جایی هست جای درسته و اصلا ما نباید دلمون بسوزه برای کسی و اصلا نباید بهش توجه کنیم ولی از طرفی امروز داشتم قرآن میخوندم و معنیشو که خوندم دیدم تو آیه 44 سوره مدثر نوشته که بهشتیان از جهنمیان پرسیدن شما برای چی اومدین جهنم و اونا هم گفتن که ما جز نمازگزاران نبودیم و مسکینی را طعام ندادیم و با اهل باطل به بطالت پرداختیم و همیشه روز جزا را تکذیب کردیم. خب استاد در این جا گفته که اهل جهنم مسکینی را طعام ندادند و بنظر من اینطوری که با این حرف شما که میگین هر کسی هرجایی هست جای درسته و به ما مربوط نیست یکم در تضاده . البته این نظر منه شاید کامل متوجه منظور استاد نشدم. اگر هر کدوم از دوستان جواب این سوال من رو راجب این موضوع که همون صدقه دادنه میداند خوشحال میشم بگه که من از تو این ابهام دربیام. متشکرم. خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ماهان بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1397 روز

    به نام خدایی که در بهترین زمان و مکان هدایت میکند . استاد گلم سلام امیدوارم حستون مثل الان من عالی باشه ! این فایلو من دیشب دانلود کردم ولی امروز اماده گوش دادنش شدم ؛ صبح که داشتم میرفتم مدرسه و حال دلم گرفته بود فهمیدم که چقدر نگاهم به خدا اشتباهه و اونطور که شایستش بود نشناختمش واسه همین درخواست نشانه و هدایت کردم و فقط ببینین چقدر خوشگل و سریع بهش رسیدم ! استاد میدونین من هروقت فکر کردم که من دیگه باید کامل باشم من باید فلان طور باشم و کمالگرا بودم ، بدترین ضربه هارو خوردم . امروز یادم اومد که اصن انسان فراموشکاره یعنی چی ! انقدر درگیر پرفکت بودن و تخیلات ذهن بودم که یادم رفت تو عمل زندگی کنم و به اگاهی ها عمل کنم ؛ توی دوره عشق و مودت جلسه اول کاملا راجب اینکه تضاد ها خوبن و باعث رشد ما هستن و خواسته های مارو میسازن صحبت کرده بودین ولی من این چند وقت همش فکر میکردم خدایا چرا منتظری من یجا ناشکر باشم یجا اشتباه کنم مچمو بگیری پدرمو دربیاری ! درحالی که اقا اصن حقیقت چیز دیگریس؛ اگه خدا همون موقع جونمو ازم میگرفت و توضیح میداد این قوانینو برام مطمئنم یه عالمه میخندیدم که چقدر نزدیک بودم و برعکس فهمیدمش … استاد من از اونایی حساب میشم که خدا نه لقد میزنه نه رو شونه میزنه بلکه لپشونو میکشه ! یعنی من خودم امشب فهمیدم که ناخوداگاه فکر میکردم که اقا الان یه سختی بزرگی میاد بعد تو دلش کلی درس هس من بزرگ میشم بهتر میشم . یعنی اعتماد به نفسم خرد میشه مریض میشم استرسی میشم بعد خدارو پیدا میکنم دوباره بهتر میشم و اتفاقای عالی میفته دیگه عالیه تا دردسر بعدی که عه ببینم چه درسی داره دوباره شروع کنم اعتماد به نفسو ساختن و به همین ترتیب . حالا بهتر میفهمم که چرا حس درجا زدن و پیشرفت نداشتن دارم با اینکه کلی قدم برمیدارم ! خداروشکر هردفعه که همچین نسئله ای پیش اومد که له شدم ، یکی از دوره هارو گرفتم و یه در جدید باز شد ولی یه مسئله جالبی که خودم و حتی پدرمادرم هی تکرار میشه بحث تنها شدنه که همشم از شرک میاد ! من هرسال کلی توی روابطم بهتر میشم مخصوصا شیش ماه اول ولی از وقتی مدارس شروع میشه که سال اخر هم هستم ، انگار همه چیز نابود میشه ! من تا قبل از این فایل فکر میکردم که خب من تیزهوشانم درس زیاد هس واسه همین تنها میمونم درحالی که ذهنم حساسه به عوامل بیرونی رو مقصر کردن یعنی خیلی وقتا قشنگ میفهمم دارم مسیر غلطو میرم و سریع برمیگردم ! ولی درواقع من همه وجودم شرک شده : کنکور و درس تنها راه موفقیته ، من غیر از درس کاری بلد نیستم پس هکه چیز اینه ، توی جامعه ادمی که درس خوب نخونده باشه هیشکی دوسش نداره ازدواج اصن نمیتونه کنه و هزاران شرک دیگه ای که داشتم میورزیدم با خیال اینده نگری (:

    همین شرک منو تنها کرد منو مریض کرد منو در یک کلام خرد کرد قدرت تکلمم هم گرفت اصن جون تو صدام نیس ! پدرمم همینه دقیقا چرا فلانی زنگ نزد چرا من هیچ دوستی ندارم چرا ما بی کسیم چرا من هیچی ندارم حالا من میبینم که واقعا پر از نعمته زندگیش ولی این ذهن نمیزاره ببینه ! خودمم پس یه عالمه نعمت دارم و باید تلاش کنم ببینم … خدایا من نمیخوام کتک بخورما حواست باشه که نشانه ای بدی که من سریع خودمو جمع کنم و برگردم ! استاد عزیز خیلی دوست دارم نتایجم مثل نمودار نمایی باشه که صعودیه نه مثل نمودار سینوسی که هی بالاپایین میره و مطمئنم میتونم به اون نقطه برسم . خداروشکر که از قدرت نمایی خدا در امان موندین و این فایلای عالی رو اماده میکنین ایشالا هرکجا که هستین در پناه ارباب جهان شاد و سالم و ثروتمند باشین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    خرچنگ غورباقه گفته:
    مدت عضویت: 1944 روز

    در زمان 44:10 یه موردی در خصوص آرامش دل توسط خداوند مطرح می کنید که شامل آیات زیر است

    سوره یاسین، آیه 58: «الَّذِینَ آمَنُوا وَقَلْبُهُمْ مُطْمَئِنَّهٌ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ»؛ «کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان با یاد خدا آرام گرفته است. آگاه باشید که دل‌ها تنها با یاد خدا آرام می‌گیرد.»

    سوره رعد، آیه 28: “الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ”.

    ترجمه: «همان کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان با یاد خدا آرام می‌گیرد؛ آگاه باشید که تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد.»

    و در واقع انتقاد دارید که زن و شوهرها دارن به جای خدا بوسیله همدیگه آرامش می گیرن و احساسشون خوب میشه، از طرفی آیاتی در مورد نقش آرامش توسط همسر در قرآن داریم که شامل آیات زیر است

    سوره روم، آیه 21: “وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ”.

    ترجمه: «و از نشانه‌های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میان شما محبت و رحمت قرار داد. قطعاً در این امر نشانه‌هایی برای گروهی که تفکر می‌کنند وجود دارد.»

    سوره اعراف، آیه 189: “هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا…”

    ترجمه: «او کسی است که شما را از یک نفس واحد آفرید و از آن جفتش را قرار داد تا در کنار او آرامش یابد…»

    دوست دارم در مورد این دو گروه آیه و تضاد و تفاوتی که بینشان می باشد، صحبت کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    به نام خدای مهربان سلام

    خداروشکر میکنم که قدرت خلق زندگیم رو به من داده

    سپاسگزار استاد عزیزم هستم که همیشه با اگاهی های ناب مسر رو برامون شفاف تر میکنه

    خداروشکر که چنین استاد بی نظیری دارم

    قسمت دوم

    درسی که از وقتی که فایل رو گوش دادم و انجام دادم اینه که به موضوعات و اتفاقاتی که می افته دیگه به چشم بلا نگاه نمیکنم ،مثلا امروز وقتی که قرار بود همکارام با ماشین بیان دنبالم و با هم بریم سرکار، ولی من نیم ساعتی بود تو ایستگاه بدم و داشتم همین فایل رو گوش میدادم و دیدم که نیومدن و زنگ زدم گفتن که فلانی نیامد ما مجبور شدیم که خودمون بیام و فک کردیم تو رفتی

    در گذشته من بسیار بسیار ناراحت میشدم از دست اونها و شاید به اونها چیزی نمیگفتم ولی در دلم کلی فحش میدادم و کلی دلخوری داشتم ، ولی اینبار که دیدم دوستم گفت اینطور شده ،من گفتم اشکالی نداره اوکی ممنون، و رفتم دو عدد نان گرفتم و آمدم خانه و صبحانه خودرم و پسرم رو دیدم که داره میره مدرسه و کیف کردم و با همسرم صبحانه خوردیم و من ماشین رو برداشتم و ادامه فایل رو گوش دادم تا محل کار ،وقتی هم رسیدم اصلا چیزی نگفتم و اصلا احساسم هم بد نبود و میگفتم که قطعا خیری از سمت پروردگارم هست

    و حتی همکارم هم که هم که گفت من گفتم بابا اشکال نداره پیش میاد قطعا خیریتی توش بوده و تمام شد ،یکی ازعلت هاش عمل به آگاهی های این فایل بود

    درسی که از خانمی که همسرش در نیرو دریایی بود گرفتم این بود که همه اتفاقات رو به چشم خیر ببینم

    انگار نگاهم بهتر شد ، حتی وقتی که دندون پسرم درد گرفت گفتم که این برای قوی تر شدن پسر من هست و خیریتی از سمت پروردگارم برای من هست که وقتی بردیم دکتر گفت چیزی نیست و باید دندون شیری رو بکشی

    نکته :

    درسی دیگه ای که برام داشت نوع نگاه بود که وقتی شرایط بحرانی میشه مردم چطور به هم کمک میکنن و یا اگرکسی کمک میکنه دنبال سودی نیست

    وقتی که قسمتی که استاد داشت توضیح میداد که درخت ها افتاد مردم می آمدن کمک میکردم مقاومت ذهن من این بود که ول کن بابا این فایل ها رو

    نجوا:

    ول کن این فایل رو برو سراغ تمرین ثروت 1 ، این جا نون و آب نیست ،ولش کن

    دقیقا هر وقت یه اتفاقی در محل کار من برای دستگاه یا تولید می افتاد انقد اولش از لحظ ذهنی دردناک بود و انقد به ظاهر بد بود که بعدا همه اونها برای من شد ثروت و نعمت و جایگاه و عزت و اعتبار

    و الان هر وقت اتفاقی اونطوری می افته یا شبیه به اون یا هر چیز دیگه ای ، مدیرم هم یاد گرفته میگه به قول مهندس یه خیریتی برای ما داره و بهتر میشه و قطعا هم همینطور شده ، حتی کسانی که رفتن و ما فک کردیم که کلی اذیت میشیم ، برامون عالی شد

    وقتی استاد انقد قشنگ داره نگاه زیبا به مسائل رو درس میده متوجه میشم که از الان به بعد چطور باید حواسم باشه که به تمام موضوعات چطور نگاه کنم

    قبلا وقتی که اینطور به خودم تعهد میدادم ذهنم میگفت بابا الکیه ،ولی متوجه شدم که خود این طور تعهد دادن و نوشتن خیلی به مراتب بهتر از اینه که فقط گوش بدی و هیچ کاری نکنی و درک کردم که همین نوشتن و تعهد دادن قدم اول

    همین الان که دارم این متن رو مینویسم ساعت 10 شب هست و همسایه ما یه آهنگ گذاشته با صدای زیاد و تقریبا سکوت رو از بین برده

    خب طبق قانون من باید نگاه کنم و عمل کنم

    نجوا:

    برو دم در بکوب دادو بیداد کن و بگو کمش کن

    قانون :

    به موضوعات طوری نگاه کن که به احساس بهتر برسی ، چه درسی داره برای من ؟

    بحث عزت نفس هم نیست ،چون از اینکه بخوام برم بگم هیچ مشکلی ندارم ،یعنی ترس یا نگرانی نیست

    ولی برام خیلی مهمه بجای اینکه این الگوی تکرار شونده که در حالتهای مختلف میاد رو بجای اینکه عامل بیرونی رو تغییر بدم درون خودم رو درست کنم تا هدایت بشم به جای بهتر

    اولین چیزی که به ذهنم میرسه اینه که خواسته من شفاف تر میشه که چی میخوام

    دومین اینه که با خودم تمرین کنترل فکر میکنم هر وقت این اتفاق می افته

    خودخوری نمیکنم ها ، چون اگر خودخوری کنم متوجه میشم که مال عزت نفسه که روم نمیشه برم بگم

    مثل این میمونه که شما تو خیابون ببینی که کسی داره فحش میده و بری بگی آقا فحش نده ،نه خب در این موارد بحث عزت نفس نیست بحث اعراض هست

    در کل میخوام بگم که دارم تمرین میکنم که همه اتفاقات بظاهر بد رو با چشم خوب نگاه کنم

    همین الان کمش کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    بالای درخت کاج موشکا غمگین و تنها نشسته بود او مانند هر روز می‌شنید که بی بی خدا را صدا میزند. اما مثل همیشه کسی جوابش را نمی‌دهد

    موشکا آهی کشید و با خود گفت طفلکی بی بی

    موشکا سنجاب کوچک و تنهایی بود که در دنیای به این بزرگی به جز بی بی و درخت کاجش .هیچ کس را نمی‌شناخت . موشکا نمی‌دانست این خدا کیست که بی بی این قدر صدایش میزند فقط این را می‌دانست که تا آن موقع کسی نیامده بود در خانه ی بی بی را بکوبد و بگوید . من آمدم .منم خدا

    موشکا با خود فکر کرد .طفلکی بی بی لابد به خاطر پیری است که به دنبال خدا نمی‌رود و فقط صدایش میزند

    موشکا بی بی را خیلی دوست داشت و از غصه خوردن اون غمگین بود او فکر میکرد چون بی بی کسی را صدا میزند و هرگز جوابی نمی‌شنود .غصه میخورد

    موشکا تصمیمش را گرفت و با خود گفت خودم میروم و هر طور شده خدا را پیدا میکنم و به خانه ی بی بی می آورم

    شاخه به شاخه پرید تا از درختش پایین آمد.اما چطور خدایی را که هرگز ندیده است پیدا کند؟

    ناگهان فکری به نظرش رسید .کوه آنقدر بلند است که آن طرف دنیا را هم می تواند ببیند.حتما او میداند کجا باید خدا را پیدا کنم .

    موشکا پرید و پرید تا به پای کوه رسید سرش را بالا گرفت و با تمام قدرت صدا کرد .آهای کوه بزرگ دنبال خدا میگردم او را میشناسی؟

    کوه با صدای بلند و محکم جواب داد البته که میشناسم اوست که مرا اینجا گذاشته است. میتوانی او را از بزرگیش بشناسی .خدا از من خیلی بزرگتر است بزرگترین موجود عالم است

    موشکا سری تکان داد و شگفت زده به راهش ادامه داد جست و خیز کنان جلو می‌رفت و تکرار می‌کرد .بزرگترین موجود عالم . واای

    پروانه زیبایی صدای موشکا را شنید و پرسید بزرگترین موجود دنیا؟ تو دنبال خدا میگردی مگر نه؟

    موشکا با تعجب گفت تو هم مثل کوه خدا را می‌شناسی ؟

    پروانه پاسخ داد البته که میشناسم .اوست که این بالهای قشنگ را به من داده اما اون از من خیلی زیباتر است .

    بزرگتر از کوه! زیباتر از پروانه! موشکا از تعجب سرش را تکان داد .حالا میفهمید چرا بی بی اینقدر خدا را صدا میزند ! آهی کشید و گفت بیچاره بی بی حتما کسی به مهمی خدا فرصت ندارد به پیرزنی مثل او توجه کند

    پروانه اعتراض کرد.اصلا اینطور نیست .خدا به همه ما توجه می‌کند این گل کوچک را ببین .خدا آن را هم فراموش نمی‌کند. خدا مهربانترین موجود عالم است..

    موشکا لبخند زد و تکرار کرد .مهربانترین موجود عالم!

    ناگهان صدای پایی را شنید . خرس قهوه‌ای داشت به سویش می آمد .موشکا ترسید و به بالای درختی رفت . خرس که حرف های سنجاب و پروانه را شنیده بود از موشکا پرسید.تو دنبال مهربان ترین موجود عالم می گردی مگر نه؟

    موشکا ترسش را فراموش کرد و با تعجب پرسید مگر تو هم او را می شناسی ؟

    خرس پاسخ داد البته که میشناسم به لطف اوست که این قدر قوی هستم او از من هم خیلی قوی تر است .قویترین موجود عالم است

    سپس خرس قهوه‌ای دستی تکان داد و از آنجا دور شد

    آن گاه صدایی از آسمان آمد .تو دنبال خدا هستی سنجاب کوچولو؟!

    صدای گرم و شاد خورشید بود ‌.موشکا سرش را بلند کرد و گفت تو که آن بالا بالاها هستی به من بگو کجا او را پیدا کنم .ببین چقدر کوچکم .وقت زیادی را از دست داده ام و هنوز راه خیلی کمی رفته ام.

    خورشید گفت خدا همه جا هست .لازم نیست اینقدر دنبالش بگردی هر جا بروی او را پیدا می کنی

    سنجاب با هیجان فریاد زد پس حتما خدا توایی

    تو بزرگ و زیبایی .مهربان و قوی هستی و با نور درخشانت همه جا را روشن می کنی

    خورشید آرام خندید و گفت اینهایی که می گویی هستم ولی خدا نیستم .خدا مرا آفریده و به من نور داده .او بسیار نورانی تر از من است

    موشکا التماس کنان گفت پس او را به من نشان بده

    خورشید جواب داد خدا با چشم دیده نمیشود .موشکا آهی بلند کشید و از درخت پایین آمد .اگر خدا دیدنی نبود پس کاری از دست سنجاب کوچولویی مثل او ساخته نبود .روی زمین نشست و شروع کرد به اشک ریختن

    خورشید با مهربانی گفت گریه نکن سنجاب کوچولو.خدا دیدنی نیست اما او ما را میبیند وقتی هم صدایش می زنیم صدای مارا میشنود

    سنجاب اشک هایش را پاک کرد و پرسید حتی صدای ضعیف بی بی جان را ؟…

    خورشید پاسخ داد البته که میشنود .جواب هم میدهد ولی با گوش شنیده نمی‌شود .

    خدا با نعمتهایش جواب میدهد .حالا بلند شو و به خانه برگرد بی بی جان نگرانت. میشود

    بی بی جان پشت پنجره منتظر موشکا بود یکی از پرنده های جنگل همه چیز را به اون گفته بود .

    پیرزن سنجاب خسته را نوازش کرد و گفت میدانی موشکا بعضی از چیزها را نمیتوان با چشم دید مثل عشق .مثل محبت ولی نشانه هایشان را میتوانیم ببینیم .

    کاری که امروز برای من کردی نشانه محبت توست.خدا با چشم دیده نمیشود ولی جهان پر از نشانه های خداست

    موشکا پرسید مثل بزرگی کوه ها؟ مثل زیبایی پروانه ها؟ مثل درخشش نور خورشید؟

    پیرزن سری تکان داد و گفت بله و خیلی چیزهای دیگر .همیشه یادت باشد اگر خدا را خیلی دوست داشته باشی حتما میتوانی او را در نشانه هایش ببینی . سنجاب آهسته تکرار کرد .اگر دوست داشته باشی …….اما حرفاش را ادامه نداد چون دیگر خوابش برده بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم و همه دوستان نازنین

    به قدری آگاهی های این فایل برای من عمیق و بی نظیر بود که ترغیب شدم برای نوشت کامنت دوم.

    گوش کردن هرباره این فایل در جواب سوالات بسیار مهم من و باگ ها و ترمزهای ذهنی بسیار زیادی رو برام به همراه داشته.

    چند بار این فایل رو گوش کردم و بلافاصله فایل هایی از دوره کشف قوانین و 12 قدم رو گوش کردم ، اصلا یک درک و برداشت کاملا متفاوت رو از فایل های استاد داشتم.

    استاد فرکانس شما در این فایل بسیار خالص و الهی هست.

    اصلا یک معجون بی نظیر رو خلق کردم که نگو و نپرس

    شنیدن این جمله با صدای شما که :

    خداوند هوای کسی رو داره که ایمان داره قدرت داره حرکت می کنه توکل داره

    تمام طبیعت به این شکل کار می کنه

    یا شما قوی می شی و پیشرفت می کنی

    یا ضعیف می مونی و از بین می ری

    این اساس جهان ، این با ایده اصلی خداوند هماهنگِ

    شنیدن این حرف ها قدرتی رو در درونم به وجود میاره که احساس می کنم کوه رو می تونم جابجا کنم

    امروز غروب تو مسیر برگشت به خونه با شنیدن و فکر کردن به این حرفها و تکرار فایل های تجسم قدم 8 دوره 12 قدم و جلسه آخر دوره کشف قوانین ، چشمانم رو پر از اشک کرد

    به این فکر می کردم که چقدر قوانین خداوند و قدرت هایی که به من داده چقدر باهم خوانی دارند و چقدر همه چیز درسته..

    چقدر من قدرتمند و توانمند خلق شده ام

    واقعا محدودیتی وجود نداره

    محدودیت ها حاصل شنیده ها و تجربیات و قبول کردن واقعیت های نسل های قبلی بوده ، و عملا همه این محدودیت ها توهمی بیش نیست…

    من بی نهایت قدرت دارم برای خلق تمام شرایط زندگیم

    راست میگه

    وقتی تجسم کردنش ، و خلق تو ذهنم ، احساس خوبی به من میده و قلب من و باز می کنه ، جهان داره کارش رو انجام میده ، چطور داره کارش انجام میده ؟ من عقلم نمیرسه من درکم نمیرسه

    من باید اون لحظه ای رو تجسم کنم که دارم از خواسته ام لذت می برم

    من باید ایمان داشته باشم و صبر کنم ، همون طور موسی توانست همون طور که ابراهیم توانست

    با شنیدن این فایل ها احساسی در من برانگیخته شده بود که نگو و نپرس

    اشک شوق از سر لذت رسیدن به خواسته ها سرازیر شده بود

    درسته

    همینه

    مسیر مسیر کنترل ذهن مسیر مسیر تمرکز کردن روی زیبایی هاست

    مسیر مسیر تقویت احساس ارزشمندی و شجاعت و شهامت و جسارت و حرکت کردن

    چقدر این آگاهی ها خالص هست و چقدر تن صدای شما استاد توحیدی من ، دلنشینِ

    زندگی من از لحاظ روحی جسمی ثروت نعمت موفقیت و برکت هر روز بهتر و بهتر می شود.

    من خدایی هستم در این کیهان که می گویم باش و می شود

    چگونگی رسیدن به خواسته ها وظیفه من نیست وظیفه من داشتن احساس خوب و توکل و ایمان و عمل به الهاماتِ ، وظیفه خدا هم هدایت من به سمت زیبایی ها و نعمت هاست

    درسته

    همین این درس ها و آموزشهای استادم ، یعنی شجاعت و شهامت و قوی تر شدن

    چند درصد این جوری فکر می کنند ؟

    اصلا چند درصد تو مدار شنیدن این حرفها هستند ؟

    چند درصد عمل می کنند ؟

    به همین دلیل که عده کمی خوشبختی رو در تمام ابعاد تجربه می کنند

    چون هیچ درکی از این قوانین در بدنه جامعه وجود نداره

    همه اینهایی که الان نوشتم و به قلبم گفته شد ، یعنی شجاع بودن

    اصلا لازمه حضور در این مسیر و حرکت کردن رو رشد کردن ، شهامت و شجاعت هست

    استاد دقیقا درست میگه

    چیزی که امروز از این معجون بی نظیر دریافت کردم اینِ که

    جواد ، یا با ایمان و توکل و حرکت و رشد و بهبود دائمی قوی تر میشی و از زندگی لذت می بری و هم جهت می شی با خداوند و جهان ،

    یا مثل اکثریت مردم ضعیف می مونی و ایمانت از بین میره و مثل بقیه با زجر و بدبختی با گاری پر از آشغال با چرخ های زنگ زده در کوهستان سرد از سر بالایی های زندگی بالا میری.

    دو تا راه بیشتر وجود نداره و مسیر سومی در کار نیست.

    مسیر اول ، مسیر کار کردن روی خودم ، کنترل ورودی ها ، تقویت ایمان ، بهبود باورهام ، احساس خوب ، شکرگزاری ، تمرکز بر زیبایی ها و اعراض از ناخواسته ها و توحید و عدم وابستگی به غیر و عمل به ایده ها و رشد دائمی و متوقف نشدن و ایجاد هدف های بزرگتر ، تمرکز کردن روی عشق و علاقه و بهتر شدن در کارم

    که نتیجه اش میشه خوشبختی در تمام ابعاد ، هم جهت شدن با ایده اصلی خداوند ، قوی تر شدن ، لذت بردن از نعمت ها و جدا شدن از بدنه جامعه و غرق در زیبایی و لذت بیکران شدن

    .

    و مسیر دوم ، واکنش نشون دادن به اتفاقات ، توجه به حواشی ، وابستگی به غیر ، درگیر روزمرگری شدن ، فاصله گرفتن از فایل ها و دوره های استاد و سایت ، فراموش کردن مسیری که من رو به این شرایط رسونده ، خوشی زیر دل زدن ، تمرکز بر کمبودها ، شکرگزار نبودن ، عدم کنترل ورودی ها ، ندیدن دست خدا و منحرف شدن از مسیر درست

    که نتیجه اش میشه ، ضعیف تر شدن و محو شدن و پایین تر رفتن و نوش جان کردن ضربات جهان و تحمل سختی و مشقت و درد ، درگیر شدن با ناخواسته ها و برانگیخته کردن وجه ناخواسته جهان!

    .

    .

    .

    الان بهتر می فهمم که رسیده با ثروت و خوشبختی شجاعت میخواد

    رسیدن به احساس لیاقت و توانمندی هم شجاعت میخواد.

    ترسِ که مانع کار کردن و بزرگ تر شدن میشه

    الان که الگو های اطرافیانم و خودم بررسی می کنم ، می بینم تمام کسانی که خودشون رو فدای زن و فرزند و خانواده کردند و احساس لیاقت نداشتند ، دقیقا بارزترین ویژگی منفی شخصیتی شون ترس بوده.

    مثل گذشته خودم.

    چقدر مطالب این جلسه گران بها و فوق العاده است…

    خدای من شکرت

    به نظرم میشد این فایل رو یک دوره مهم شناسایی ترمز های ذهنی خطاب کرد.

    ترمزهایی که در وجود من باعث عدم ورود ثروت و برکت و رزق شده بود.

    دلسوزی برای مستضعفین

    دل رحمی و همدردی با فلان ملت ستمدیده

    عزاداری برای امامان و شخصیت های گذشته در تاریخ به دلیل ظلم و جوری که بر اونها شد!

    گریه و زجه و ماتم و فرکانس های بسیار منفی برای فلان اتفاق در 1400 سال پیش.

    الحمدلله برای درک صحیح ساز و کار جهان و شناسایی بزرگترین ترمزهای ذهنی خودم

    استاد سخاوت و منش و شخصیت کالای شما ستودنی و الهام بخش هست.

    درود و سپاس فراوان

    اکثریت سخت کار کردن فیزیکی رو انتخاب می کنند

    و اقلیت تلاش ذهنی و تقویت ایمان رو انتخاب می کنند

    و این دو نوع انتخاب ، یعنی دقیق فرق شجاعت و ترس

    یعنی فرق بین قوی بودن و ضعیف بودن

    یعنی تفاوت بین ثروت و فقر

    تلاش جسمی و تلاش ذهنی یعنی حدفاصل ، خوشبختی و بدبختی

    کسانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام می دهند پاداش های بزرگ دریافت می کنند

    اگر قرار بود تلاش جسمی جواب بده ، خدا میومد به جای ایمان از سخت کار کردن می گفت

    به قدری این ایمان و باور و توکل مهمه که همیشه اول ایمان رو آورده بعد عمل

    ایمان و باور و توکل 99 درصد ، 1 درصد عمل به الهامات و ایده های الهی و بعدش سر خوردن و سوت زدن و حرکت در مسیر جنگلی زیبا و لذت بخش.

    حضور در این مسیر و پیروی از جریان خداوند ، یعنی قوی تر شدن شخصیتم و قوی تر شدن شخصیت یعنی لایق شدن برای دریافت نعمت های الهی.

    شخصیت ضعیف لیاقت تجربه هیچ نوع نعمت و خوشبختی رو نداره.

    درسته

    شخصیت ضعیف و ترس و بی ایمان و نادم و پشیمان و منتظر!!! یعنی حرکت در مسیر عکس این ایده بزرگ.

    چقدر این جلسه چراغ های بزرگی رو در وجودم روشن کرد.

    الهی صدهزار بار شکر.

    استاد بی نهاااایت از شما سپاسگزارم.

    چقدر خداوند درست و به موقع شما رو هدایت کرد به این فایل.

    آخی چی بگم از فرکانس و خلوص آگاهی های دریافتی شما از منبع اصلی این عالم….

    جهان به افرادی که قوی تر هستند پاداش میده

    این جمله بر خلاف تمام الگوهای من و شنیده ها و آموزش های خانواده و مذهب بوده.

    احساس می کنم روزی 50 بار باید این فایل رو گوش کنم تا مقداری سیمان های ذهنی من شل بشه

    الله اکبر

    چقدر حرفهایی که شنیدیم غلط و بی پایه و اساس بوده.

    سرم رو هر طرف در جهان بر می گردونم حرفهای شما استاد عزیزم در در واقعیت های دوران های مختلف می بینم.

    چقدرررر آگاهی های این فایل ، غلط بودن احساس گناه های تمام عمرم رو مثل فیلم برام زنده کرد….

    احساس گناه برای فقر

    برای کمبودها

    برای گرسنگان

    برای مظلومین و ستمدیده ها!!!

    چه چراغ هایی داره روشن میشه

    نمی دونم بنویسم یا رد شم

    یک عمر تو گوش ما خوندن که شیعه فلان و نوکر بهمان

    تو سرت بزن و گریه کن

    برای مظلوم ها اشک بریز

    برای مظلوم ها دعا کن

    عدد فلان رو برای حمایت از ستمدیدگان فلان جا اس ام اس کن

    پرچم حمایت از ستمدیده ها رو در دست بگیر

    اشک بریز و ناله کن و منتظر باش

    منتظر باش تا منجی بیاد و انتقام مظلومین رو بگیره

    اصل و اساس ما و حضور ما نوکری و حمایت از مظلوم و ضعیف هاست

    این یعنی پیروان واقعی اسلام

    این یعنی شیعه بودن

    این یعنی خدایی بودن

    مگه فقط اینها بود…

    نه

    این دنیا محل زجر و سختی و مشقت هست

    اگه همسایه تو گرسنه بود ، غذا بر تو حرامه!!

    تا زمان ظهور شادی کردن محاله!!

    یعنی خداوند و دستگاه بی نقص خلقت ، تمام آدم هایی که تا از روز اول تا الان زندگی کردن رو سرکار گذاشته؟؟؟

    یعنی فقط اونایی که ظهور رو ببینند خوشبخت خواهند بود؟

    یعنی همه خوبی ها نعمت ها و خوشبختی ها و موهبت های الهی ، استندبای ظهور هست؟؟

    هم تو مسحیت

    هم تو شیعه

    فرقی نداره

    شرک ، شرکِ

    تو هر لباس و عنوان و نگرشی باشه

    و تفاوت شجاعت و ترس

    تفاوت قوی و ضعیف

    تفاوت خوشبختی و بدبختی

    دقیقا همین شرک هست

    الله اکبر

    چقدر این باورهای پوچ و منحرف و غلط و 100 مخالف کلام الله ، زندگی من یکی رو به بیراهه برد

    و تعجب می کنم چرا این قدر رسیدن من به خواسته هام در مورد ثروت ، زمان بر بوده!

    اینها همون ترمزهایی هست که باید تو دور کشف قوانین پیدا می شد ولی با شنیدن این فایل بی نظیر ، داره بالا میاد.

    همین ترمز ها و کدهای یک کلمه ای ، برنامه 100 هزار خطی من رو با خطا مواجه می کرده!

    الهی شکرت

    احساس می کنم تا صبح می تونم بنویسم

    همین جور داره گفته میشه

    هیچ انتظاری لازم نیست

    هیچ فرجی در کار نیست

    فرج ، یعنی تحول من

    فرج یعنی شجاعت و با ایمان بودن در همین لحظه

    فرج یعنی مثل ابراهیم حرکت کردن

    فرج یعنی مثل موسی تسلیم بودن و امید داشتن

    انتظار اصلی همون صبر و استقامت هست

    انتظار اصلی برای من جواد بایرامی ، یعنی سپردن همه امور به خداوند و تمرکز بر تقویت شخصیت خودم

    انتظار برای من ، یعنی کار کردن روی دوره کشف قوانین و خوشحال بودن از مسیر درست و بهتر شدن در عمل به قانون

    انتظار برای من یعنی امید داشتن به هدایت خداوند و صبر کردن و کار کردن روی دوره احساس لیاقت

    انتظار برای من یعنی ، کار کردن رو دوره مقدس 12 قدم و تکرار کردن و تکرار کردن

    انتظار برای من ، یعنی شکرگزار بودن همین لحظه و رها بودن و خندیدن و رقصیدن

    اون قدر برقصم تا جهان از من کودکی کردن رو یاد بگیره

    اون قدر شاد باشم که انرژی من در کیهان منتشر بشه

    اون قدر بخشنده نور باشم تا حضورم تاثیرگذار باشه

    اون قدر در لحظه باشم که لاخوف علیهم و لاهم یحزنون باشم

    معنی انتظار برای منِ الان ، با منِ قبل از tasvirkhani.com کاملا متفاوت هست

    انتظار قبلی مملو بود از شرک و وابستگی به غیر

    انتظار قبلی برای من ترس و بی ایمانی و درجا زدن و شخصیت متزلزل رو به همراه داشت

    انتظار قبلی نتیجه اش شده بود دعواهای شدید با همسرم برای سالیان سال و گریه دختر و پسرم زیر دعواهای شدید خانوادگی

    انتظار قبلی من نتیجه اش شرک و بی ایمانی و ترس و ضعیف بودن بود

    نگاه قبل از abasmanseh.com برای من قسط و وام و بدهی بود

    ولی الان من در حال بهتر و بهتر شدن هستم

    مسیرم رو شناختم

    توانایی خلق ارزش رو در خودم خلق کردم

    در حال بیان کردن خودم هستم

    هر روز با عشق روی کسب و کار خودم و تولید محصولات خودم کار می کنم

    الان به سمت شغلی رسیدم که 15 سال در اون در جا می زدم

    الان حقوقم نسبت به 6 ماه پیش بیش از 200درصد رشد کرده

    الان جسم و تناسب اندام و سلامتی بی نظیری دارم که همه آروزش رو دارند

    خدا رو شکر اعتماد به نفس و عزت نفس و جرات و شهامت و جسارتی دارم که می تونم از دستاوردهام جلوی دروبین ساعت ها صحبت کنم

    احساس لیاقتی بعد از دوره احساس لیاقت در من شکل گرفته که می تونم خلق ارزش رو در عمل انجام بدم.

    الان مقداری نجواهای ذهن رو کردم و به لطف خدا شهامت و شجاعت عمل کردن به الهامات الهی رو دارم

    چیزی که در گذشته یک ثانیه هم تصورش برام غیر ممکن بود.

    آخیششش

    الهی شکرت

    استاد بی نهایت از شما متشکرم

    روی ماهتون رو می بوسم

    سپاسگزارم خداوند هستم برای همه فضل و رحمتش و هم مدار بودن با شما و دوستانم

    خدایا شکرت برای حضور در این عصر و این زمانه

    سوالی که خیلی وقت ها از افراد در رسانه ها پرسیده میشه

    دوست داشتی تو کدوم دوران زندگی می کردی؟

    دوست داشتی در کدوم قسمت تاریخ با کدوم شخصیت بزرگ زندگی می کردی؟

    وقتی به جواب این سوال توسط افراد مختلف فکر می کنم ، به درست بودن مسیرم پی می برم

    نه

    من مثل بقیه دوست نداشتم در زمان فلان آهنگساز ، یا فلان بازیگر ، یا خواننده ، یا فلان دانشمند و فلان پادشاه زندگی می کردم.

    من به زمان بندی خداوند ایمان دارم

    من تسلیم هستم

    الخیر فی ما وقع

    من به خداوند اعتماد دارم

    من همین جایی که هستم همین شرایطی که هستم رو دوست دارم

    من شکرگزار خداوند هستم برای هم زمانی با حضور استادم در جهان و هدایت شدن به مسیر توحید و توکل و ایمان

    من شکرگزار خداوند هستم برای حضور در زمانی که جهان سرشار از نعمت و پیشرفت علوم و بهبود و ثروت و نعمت هست

    من به همین چیزی که هستم باور دارم و به تدبر و حکمت و بصیرت و جریان خداوند ایمان دارم

    خدای مهربان شکرت برای دیدن فایل این جلسه قبل از ترک دنیا

    الهی شکرت برای این آموزشهای ناب الهی خودت که بر قلب و زبان استاد جاری کردی

    خدای مهربان در مسیر شجاعت و شهامت و جسارت و در مسیر تقویت و بهبود تمام عیار شخصیت ما رو هدایت کردی ، بیشتر از قبل مسیر رو برای ما آسان و لذت بخش کن

    و تعهد و حرکت و عمل به این آگاهی ها رو در ما افزون کن

    تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

    هر خیری که به ما میرسه از طرف توست

    و خداوند با شجاعان است

    شاد و موفق و قوی و ثروتمند و خالق باشید

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  9. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    به نام خدای مهربان سلام

    خدارشکر که خداوند قدرت خلق زندگیم رو به من داده

    درک من از فایل

    قسمت اول

    برای من منطقی تر شد که به هر اتفاقی که در این جهان رخ میده به چشم دیگه ای نگاه کنم ،و اون نگاهی که از شنیده ها و دیده ها بدست آوردم خودم رو رها کنم وتمام سعیم رو بکنم که با نگاه قانون به موضوعات نگاه کنم

    اولش که استاد در مورد اینکه ضعیف ها ازبین میرن و قوی ها میمونن من بسیار مقاومت سنگین در خودم دیدم

    و غمگین شدم و ناامید شدم که ای بابا منم جز همون ضعیف ها هستم

    نجوا:

    ولش کن فایل رو گوش نده ، ببین چطور تو رو تخریب کرد، سعی کن این حرفها رو نشنوی، اینها میگن تو ضعیفی

    ولی یاد جمله ای از استاد در همین فایل افتادم که گفت که اگر طوفانی میاد یا مشکلی ایجاد میشه بجای اینکه نگران بشی بجای اینکه ناراحت بشی بگو چطور فکرم رو کنترل کنم و خودم رو قوی کنم

    منم همین جا در لحظه استفاده کردم ازش

    اینطور که وقتی که دیدم که من این فایل رو شنیدم و مقاومت در من ایجاد شد و ناراحت شدم و حس عجله گرفتم ، که من جا موندم من بدبختم ، سعی کردم که خودم رو آروم کنم و بگم که هیچ عجله ای درست نیست ، اگر قانون فراوانی وجود داره پس کمبودی در کار نیست، اگر فرصت ها هر روز دارن زیاد میشن پس عجله ای نیست

    و دیدم که آروم شدم ،و این یعنی اینکه من تونستم ذهنم رو کترل کنم و این یعنی که من باور دارم که باورها کار انجام میدن و احساس بد اتفاقات بد و احساس خوب اتفاقات خوب و این یعنی اینکه من باور کردم که من خودم هستم که زندگیم رو خلق میکنم و این همون قوی شدن هست

    راست میگه ،چون وقتی که احساس میکنم که من هستم که شرایط زندیگ خودم ر ومیسازم احساس خوبی به من دست میده

    امروز صبح وقتی که از خواب بیدار شدم یه تفاوتی رو در خودم احساس کردم

    تقریبا هر روز صبح که از خواب پا میشدم همش از ته دل در درونم یه حس نارضایتی بود که ای بابا من دوباره باید برم سرا این کار تکراری بی افزایش ، و خب طبق قانون سعی میکردم که آگاهانه به چیزهایی توجه کنم که به من احساس بهتری بده

    ولی امروز انگار اوضاع فرق داشت، ( جلسه اخر پیشرفته دو زبان )

    وقتی به حسم توجه کردم دیدم که احساس ناراضایتی نیست و احساس رضایت دارم ،احساس کنترل زندگیم رو دارم ، احساس اینکه عوامل بیرونی تاثیری ندارن در زندگی من ، خیلی جالبه ، من حدود یک هفته هست که تمرکزم روی جلسه اول ثروت 1 هست

    و در این چند مدته فهمیدم که تمام پایه و اساس کل سایت و تمام دوره های استاد و حرف استاد اینه که باور کنی که تو هستی که با افکارت داری اتفاقات رو رقم میزنی و اگر این باور نشه بقیش میشه فقط دست و پا زدن

    دیدم که تمرکز گذاشتن روی جلسه اول ثروت 1 چقد داره به درک من از موضوعات و حتی حال خوب من تاثیر میزاره انگار یه حس خیال راحت دارم که همه چیز دست منه نه دست بقیه

    با این باور میدونم که حتی طوفان هم میشه به نفع من ، اتفاقات هر چی باشه میشه به نفع من چه خوب چه بد چه خواسته چه ناخواسته

    انگار یه حس رضایت به من میده ، خیلی راضی هستم که تمرکز گذاشتم روی جلسه 1

    و حتی باعث شده که وقتی که مقاومتی رو در خودم میبینم بجای اینکه فرار کنم بگم که بجای اینکه فرار کنی باورت رو تغییر بده

    انگار دارم درک میکنم که باورها هستن که دارن اتفاقات رو رقم میزنن

    سوال؟ آیا حاضری همین الان خونه ات رو جمع کنی وبری یه جای خوش آب و هوا زندگی کنی؟

    جواب فعلا خیر هست ، چرا ؟ چون هنوز اونقد باور نکردم که من هستم که اتفاقات رو رقم میزنم و مکان تاثیری در موفقیت من نداره و هر جایی پتانسیل ثروتمند شدن رو داره

    ولی خب خوبه،به امید خدا تلاش میکنم که به اونجا برسم که خیلی راحت بگم ، آره و نه اینکه بخوام به کسی ثابت کنم ، نه حداقل پیش خودم میدونم که آره یا نه ، و اینکه چقد باور کردم که باورها دارن کار انجام میدن، آیا حرف مفت هست یا واقعی

    ولی به نسبت قبل و گذشته خودم احساس میکنم که بی نهایت پیشرفت کردم ، خیلی حس خوبیه ، انگار قدرت دست تو ست و حس جالبی هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1166 روز

    به نام خداوندی که فرمانروای جهانیان است

    سلام به استاد عزیز و بزرگوار

    خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی

    خدایا شکرت برای سلامتی و تندرستی استاد عزیز

    واقعاً تحسین میکنم این طرز فکر و روحیه فوق‌العاده استاد رو که در مورد اتفاقاتی مثل سیل و زلزله طوفان رو با دید مثبت میبینه و درس و تجربه ازش بدست میاره

    چقدر ذهنیت بی نظیریست

    اگر از همون بچگی اینطور که استاد گفتن به ما گفته بودن الان چقدر طرز فکر ما فرق داشت

    باز هم خدا رو شکر که در مسیر فوق‌العاده ای قرار گرفتیم و دانش و تجربه های بینظیر کسب میکنیم

    حالا بین ضعیف و قوی هم این رابطه برقراره

    یک حیوان ضعیف در مقابل حیوان قوی از بین میره

    کلا ضعیف بودن تا نابود شدن فاصله ای نداره

    بعضی ها دوست دارن که ضعیف باشن یاخودشون رو ضعیف نشون میدن تا بقیه بهشون اهمیت بدن

    نمیفهمن که دارن نابود میشن واز بین میرن

    حتی خدا هم هوای آدم ضعیف رو نداره

    آدم قوی در همه شرایط و مراحل موفق تر است

    مثله خونه وقتی از پایه قوی بسازی تا آخر قوی هست و طوفان هم خرابش نمیکنه

    چقدر زندگی زیبا میشه و آدمها قوی میشن وقتی خدا رو از دید مدار ببینیم

    نه اینکه با ضعف و نا امیدی وناله و فریاد

    بعد از خدا شاکی میشی که چرا منو ندیدی و

    جوابم ندادی ،،

    چقدر مسیر رو قبلاً اشتباه رفتم که همش توقع داشتم خدا به دادم برسه ورحم داشته باشه

    وهیچ وقت هم اوضاع باب میل من نبوده

    ولی حالا که روی خودم دارم کار میکنم و قوی میشم چقدر اتفاقات خوب رو دارم تجربه میکنم و خدا چقدر هوامو داره

    پس هیچی مثه مسیر درست و قوی بودن

    جواب نمیده

    ضعیف بودن یعنی پایان خوشی

    خدایا هزاران بار شکرت برای این همه آگاهی و شناخت در مورد خودمون و جهان

    موفق و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: