آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟ - صفحه 9

402 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2113 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عباس منش عزیزم و استاد شایسته بزرگوار و

    سلام به دوستان خوبم در این سایت الهی

    فایل جدید

    آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل

    می کند؟

    بازم یه فایل جدید بازم آگاهی‌های جدید

    واقعاً دست مریزاد استاد عزیز چقد عالی همه چیز رو توضیح می‌دید تحسینتون می‌کنم خیلی زیاد مثالهاتون عالین

    توضیحاتتون روان وقابل هضم

    قبل از اینکه فایل رو گوش بدم مطمئن بودم که حرف‌های قشنگی برای شنیدن هست ،

    درسته بعضی از صحبت‌های استاد رو شنیدیم و به اصطلاح بلدیم ولی مهم این که چقدر عمل می‌کنیم

    واگر هزار بار هم بشنوم باز انگار یه چیز جدید از تو دلش در میاد

    به خدا اصلاً تکراری نمی‌شه وقتی می‌بینم روی سایت فایل جدید میاد ذوق دارم شوق دارم که گوش بدم ببینم بشنوم خدایا شکرت به خاطر حضور استاد عباس منش عزیز تو زندگیم

    ایشون تو این فایل در مورد بلاهای طبیعی اینجور توضیح دادن که

    این بلاها ی طبیعی موهبت الهی هستند بی‌نهایت موهبت در این بلاهای طبیعی وجود داره و

    این چقدر نگاه زیبا و قشنگیه که شما دارید خیلی کشور آمریکا را تحسین می‌کنم که آمادگی اومدن چنین موهبت‌هایی رو دارند یه فیلم همین چند روز پیش از طوفان فلوریدا دیدم واقعاً باورم نمی‌شد انقدر که طوفان عجیبی بود ولی خب با توضیحات شما استاد عزیز کلی اطلاعات کسب کردیم در رابطه با طوفان و مسائل مربوط به طوفان در آمریکا

    چقدر خوب که مردمان آمریکا تو شرایط سخت خوبی هاشون بیرون می‌زنه و نشون میدن خودشون رو که چه انسان‌های شریفی هستند.

    باز هم حرف‌های توحیدی باز هم قدرت خداوند

    چقدر تو این طوفان‌ها آدم قدرت خداوند رو می‌بینه بزرگی خداوند رو می‌بینه

    و بعد خودش رو چقدر ناچیز می‌بینه در مقابل این قدرت نامحدود پروردگار

    و هر وقت طوفان میاد کلی استانداردها بهتر میشه اینا نکاتی است که شنیدنش خیلی جالب بود برای من

    این طوفان‌ها اون سازه‌های ضعیف را از بین می‌برند سازه‌های قوی می‌مونن همون کاری که همیشه طبیعت و جهان و خداوند داره انجام میده یا شما قوی میشی و می‌مونی یا ضعیف هستی و از بین میری

    طبیعت، ضعیف را از بین می‌بره به هیچ وجه طرفدار ضعیفا نیست به همین ترتیب تکامل طی میشه

    طبیعت و جهان مرتب برای بهبود خودش پاکسازی انجام میده

    یعنی ضعیفا را حذف می‌کنه و قوی‌ها می‌مونند

    هیچ وقت فکر نکنید که خداوند طرفدار آدم های بدبخت بیچاره‌ ست یا طرف موجودات ضعیف رو میگیره نه اصلا اینجور نیست

    اگه شما آدم ضعیفی هستی آدم بدبختی هستی آدم بی‌ اعتماد به نفسی هستی فکر نکن با این کار خداوند دلش برای تو می‌سوزه یا هوای تو رو داره و دوس ت داره و بهت کمک می‌کنه به هیچ وجه اینطور نیست خداوند هوای کسی رو داره که ایمان داره قدرت داره حرکت می‌کنه توکل داره

    آدم ضعیف حمایت نمی‌شه از طرف خداوند

    یعنی این نگاهو نداشته باشید که اگه هرچی بدبخت‌تر باشیم خداوند چون خیلی مهربونه خیلی عاشقه هوای منو داره نه اینطور نیست یا شما ایمانتو تقویت می‌کنی و دووم میاری یا نه آدم بدبختی هستی و از بین میری

    جهان اینجوری کار می‌کنه یا آدم قوی میشی رو خودت کار می‌کنی باقی می‌مونی

    یا اگر ضعیف بمونی از بین میری و این اساس پیشرفت جهانه و اساس تکامله

    این با ایده اصلی خداوند سازگاره

    که جهان باید پیشرفت کنه

    در مورد طوفان‌های اقتصادی هم همینه

    یک شخصیت قوی تو طوفان‌های اقتصادی قوی‌تر می‌شه بیزینسش یشتر رشد می‌کنه ولی بیزینس‌های ضعیف توی طوفان‌های اقتصادی

    اکثرشون از بین میرن

    بنابراین همیشه به بهبود خودت فکر کن به جای اینکه بترسی به این فکر کن که چه جوری خودتو قوی کنی

    وقتی خودم ،خودمو قوی کنم از این طوفان‌ها به سلامت عبور می‌کنم

    و تازه رشد هم می‌کنم

    در تمام ابعاد این صدق می‌کنه

    چه از نظر روابط چه از نظر ثروت چه از نظر سلامت

    چه در مورد انسان‌ها و چه حیوان‌ها چه گیاهان

    اونی که ضعیف‌تره باید از بین بره و این عین عدالت خداونده

    ما نباید خداوند رو مثل یک مادر دلسوز و مهربون فرض کنیم اصلاً اینجور نیست

    تو انسان‌ها این قوی بودن، بحث ذهن قوی بودنه یعنی باید ذهن قوی داشته باشی

    خداوند طبق قانون عمل می‌کنه

    ما اصلاً چیزی به عنوان اینکه خداوند احساساتی می‌شه توی قرآن نداریم یعنی خداوند احساس نداره

    و دقیقاً طبق قانون عمل می‌کنه

    و همه رو هدایت می‌کنه منتها هرکی هرجور که بخواد هدایت میشه

    خداوند سیستمش دریافت فرکانس و پاسخش متناسب با اون فرکانسیه که شما ارسال می‌کنید

    ضعیف باشی شرایطی را به وجود میاره که ضعیف‌تر بشی

    قوی باشی شرایطی رو به وجود میاره که قوی‌تر بشی

    ببین شخصیتی که می‌خوای بسازی چه شخصیتی باشه که از طوفان‌های زندگی بتونی سربلند بیرون بیایی

    خدایا شکرت به خاطر شنیدن این فایل این همه آگاهی

    خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1282 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده

    و سپاسگذار استاد عزیزم که این آگاهی های ناب رو در اختیار ما قرار میدن

    راستش اولین بار این مفهوم قانون تضاد رو تو دوره شیوه حل مسائل شنیدم: تقریبا یک سالی بود که عضو سایت بودم: شرایطم نسبت به قبل خیلی بهتر شده: اما زمانی که تضادی تو زندگیم به وجود میومد من خیلی بهم میریختم و بیشترشم به این دلیل بوده که با خودم میگفتم من که دارم رو قوانینکار میکنم: پس چرا این مسائل برام به وجود میاد: تا اینکه به لطف الله مهربان من هدایت شدم به دوره شیوه مسائل و دیگه نگاهم به مسائل و مشکلات تغییر کرده و میدیدم تموم پیشرفت هایی که کسب کردم از چالش هایی بوده که عبور کردم.

    البته شاید این نگاه درست نباشه ها: ولی خوب همین که اینجام به خاطر تضاد هایی بوده که تو زندگیم ایجاد شده و با تموم وجودم از خداوند درخواست کمک کردم ولی خوب هر چی جلوتر میرم میگم آدم باید در شرایط عالی رشد کنه و عالی تر بشه: ولی در کل خوشحالم که نگاهم نسبت به مسائل و مشکلات زندگی تغییر کرده.

    و دارم میبینم که انصافا بعد تغییر این نوع نگاه: هم روحیم لطیف تر شده، هم خیلی کمتر گله و شکایت میکنم، هم بیشتر سپاسگذارترم: اگر چالشی به وجود بیاد: اول میگم من خودم با افکارم و باورهام جذبش کردم و سپس دنبال راه حلم که ازش عبور کنم و بعد اینکه ازش عبور میکنم: به اندازه شاید بگم 10 پله رشد میکنم

    همین الان من تو بهترین شرایط کاری خودم قرار دارم: 2 تا پروژه عالی دارم، با بهترین شرایط ممکن با بهترین ورودی مالی

    سال گذشته من یک پروژه فوق العاده داشتم: که بر سر مسائل مالی با چالش هایی مواجه شدم و تصمیم گرفتم فقط پروژه ایی رو بگیرم که کل هزینه پروژه رو پیش از شروع کار دریافت کنم: خب این قضیه شاید منطقی نباشه، وقتی با یکی از دوستام مطرحش کردم: گفت باید تا آخر عمرت بیکار باشی: مگه کسی وجود داره بیاد جلو جلو کل پول پروژه رو پرداخت کنه؟ گفتم من یا کار نمیکنم یا فقط با این شرایط کار میکنم و انصافا یه سری باور های خوب هم برای خودم ساختم و نتیجش چیشد؟ من الان 2 تا پروژه دارم که اول پول پروژه و اجرت خودم رو دریافت کردم و بعد استارت کار رو زدم و دارم میبینم که چقدر کار لذت بخشه: تو منطقه ما که این سبک کاری که من دارم انجام میدم قفله که پیمانکار بیاد پول پروژه و دستمزد خودشو جلو جلو بگیره

    واقعا الان در بهترین شرایط کاری خودم قرار دارم: وقتی دارم فکر میکنم به اولین ویلایی که ساختم: یادمه حتی از جیب خودم برای ساختمون مردم هزینه میکردم: میگفتم این قدرت پیمانکار رو نشون میده که از جیب خودش 100 میلیون 200 میلیون برای ویلای مردم هزینه کنه: اما الان چه قدر شرایط تغییر کرده، و چقدر کار برام لذت بخش شده

    و حالا یه سری چالش هایی که تو روند کار داشتم با افرادی که باهاشون کار میکردم و یه سری باورهایی که تو ذهن مردم هست که عادیه پروژه ساختمونی عقب بیوفته، عادیه استاد کار تورو قال بذاره و من گفتم اصلا عادی نیست: من باید زود تر از موعد مقرر : کارمو تحویل بدم.

    و چقدر اذیت میشدم از بعد عهدی ها: گفتم اولا من با فرکانس و باورهام این افراد رو جذب کردم و اومدم از خداوند درخواست کردم که من میخوام با چه افرادی کار کنم و اینکه در مرحله بعد ایمان خودمو به خداوند ثابت کردم

    تو همین پروژه ایی که مشغول کارم: با یک استاد کاری قرارداد کاری بستم: تاریخ معین شده، مبلغ قرارداد مشخص شده و قرار شد ظرف مدت 10 روز کارشو بهم تحویل بده: چهارم قرار بود استارت بزنه و چهاردهم کارشو بهم تحویل بده: ساعت هشت صبح من از محمودآباد( محل زندگیم) رفتم به شهر چمستان( شهری که پروژه داره اجرا میشه) فاصله بین این 2 شهر یک ساعته: وقتی باهاش تماس گرفتم جواب نداد تا 9 صبح صبر کردم جواب نداد، من اگر آدم سابق بودم منتظر میموندم: با بدقولی هاش کنار میومدم ولی اون روز من 9 حرکت کردم به سمت محمودآباد 10 با یک استاد کار دیگه قرار گذاشتم و کارو دادم بهش، تازه با 20 درصد قیمت کمتر: ساعت 11 اون استاد کار قبلی بهم پیام داد: مهندس ببخشید جواب تلفن رو ندادم، انشالله فردا سر ساختمون هستم: بهش پیام دادم انشالله تو پروژه بعدی باهم همکاری خواهیم داشت، من با شخص دیگه ایی قرار داد بستم: باورش نمیشد

    و الان دارم با بهترین، متعهدترین و خوش قول ترین و درست کار ترین افراد کار میکنم و کارام به بهترین شکل ممکن داره میره جلو: 2 تا پروژه تو 2 تو شهر: داره با سرعت میره جلو: در شرایطی که من نگاهم رو نسبت به چالش های زندگیم عوض کردم: دست از گله و شکایت برداشتم: تصمیم گرفتم برم تو دلشون حلشون کنم و از اون ور هم از خداوند طلب کمک کنم و اگر چالشی برام به وجود میاد: خواسته هایی مطابق با اون چالش برام ایجاد میشه و از خداوندمیخام برام حلشون کنه و اینجوری زندگی همیشه روی خوشش رو بهم نشون میده

    در خصوص نوع نگاه به خداوند: یادمه زمان هایی که با این قوانین آشنا نبودم: چقدر جلوی خدا زجه میزدم، چقدر گریه میکردم: واقعا فکر میکردم خدا مامانمه: گریه و زاری میکردم: من دیگه خسته شدم چرا به دادم نمیرسی و میتونید حدس بزنین که شرایط بدتر هم میشد: اما الان مدت هاست که نگاهم نسبت به خداوند تغییر کرده و درک کردم که باید قوی بود، باید جسارت داشت، باید با سینه سپر از خدا بخوای، نه با گردن کج، نه با گریه و زاری و دارم میبینم خدا چقدر با منی که با قدرت و با جسارت ازش درخواست میکنم دوستم داره و چه قدر قشنگ به درخواست هام پاسخ میده.

    من دقیقا فکر میکردم: خدا مادرمه، با اشک و زاری و گاهی ام باهاش قهر میکردم و هیچ اتفاقی نمی افتاد: تا اینکه خدارو شناختم تا اینکه یادگرفتم خدا چطور عمل میکنه و اونوقت درهای رحمت و ثروت به روی من باز شده و هر چی دارم از رفتار های توحیدیم دارم، اینکه به کسی باج ندم، اینکه تحمل نکنم یه سری رفتار هارو، اینکه کسی با هر جایگاهی دیگه تو ذهنم بت نباشه، اینکه از رفتن یا نبودن کسی نترسم، اینکه جز خدا نخام کسی حامی من باشه و من هر چقدر این ویژگی هارو بیشتر پرورش دادم: بزرگتر، نیرومند تر، قدرتمند تر و ثروت مند تر شدم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 84 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1673 روز

      به نام خداوند هادی

      سلام افلاطون جان

      سلام رفیق قدیمی

      چقدر برایم تحسین برانگیز هستید.

      کامنت های شما فقط مرا به تحسین وا میدارد.

      کامنت هایت پر است از نتیجه.

      هزار بار در هر کامنتت نوشتی، من تناسب اندام بدست آوردم چیزی که آرزوم بود ولی الان نعمت تو زندگی ام هست.

      و من هر بار خواندم بدون اینکه فکر کنم تکراری است، لذت بردم و شما را تحسین کردم.

      در این کامنت هم از کسب و کارت و تکامل در کسب و کارت و از خرق عادت کار کردنت نوشتی.

      پول پروژه را پیش و نقد گرفتی با تکیه بر توحید.

      پیمانکار جدید پیدا کردی و به کسی باج ندادی و توحید را در عمل اجرا کردی.

      شاید وقتی از محمودآباد به سمت چمستان می آمدی دلهره داشتی شایدم هم نداشتی ولی مهم این بود که باج ندادی و می‌دانستی فراوان هستند اوستاکارهایی که از خداشون هست الان بهشون کار داده بشه.

      تحسین میکنم شما را بابت کارت، عشق و علاقه ات به کارت، استمرار در کارت، کاربلدی ات، ایمان و توحیدت، ماشین شاسی بلندت ، استقلال فردی ات، هزاران بار نوشتی در خانه غذا درست کردم و ظرف ها را شستم احسنت به تو به شجاعت تو به توحید تو به درستکاری و تعهدت

      تحسین میکنم رابطه عاطفی بی نظیر و زیبایت را. تحسین میکنم خانه ای که درش زندگی می‌کنی که دقیقا طبق خواسته هایت بود و خلقش کردی با منظره وسیع شالیزارهای محمودآباد و ویلاهای ارزشمند و توحیدی چندین میلیاردی این منظره

      تحسین میکنم که استاد را هم به تحسین وا داشتی و هزاران بار استاد از تو و نتایج تو برای ما منتشر کرد.

      باید هم همین باشد، اینکه وارد این مسیر بشوی و ایمان داشته باشی که باید تمرکز صد در صدی ام روی این مسیر باشد و بعد تمام کارهایت را با خط کش این مسیر بسنجی، باید هم این روند صعودی رو به بالا و شیرین برایت رقم بخورد. نوش جانت و خدا را نه یک بار بلکه هزاران مرتبه شکر برای این همه دستاورد، فقط در زندگی شما.

      نوش جانت پسر خوش تیپ و خوش سیرت

      هزاران بار تحسین من از قلب من برای تو

      موفق باشی، بدرخشی و با توحیدت خالق خرق عادتهای بی نظیرت باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
      • -
        افلاطون نوروزی گفته:
        مدت عضویت: 1282 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربان

        سلام و عرض ادب و احترام خدمت یکی از بهترین و عزیز ترین دوستای من در سایت استاد عباسمنش؛ هنوز یادمه منو شما چه کامنت های فوق العاده ایی بهم ردو بدل میکردیم و‌من چه احساس فوق العاده ایی دریافت میکردم از کامنت هاتون و از اینکه دوست فوق العاده ایی چون شما پیدا کردم؛ شما از اولین کاربران این سایت بودین که برای من کامنت مینوشتین؛ برای همین همیشه یک جایگاه ویژه ایی در قلب من دارین و من همیشه دوست داشتم شمارو از نزدیک زیارت کنم( قطعا در بهترین زمان و مکان این اتفاق خواهد افتاد)

        با تموم وجودم سپاسگذارتونم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتین و احساس فوق العاده ایی بهم هدیه دادین و از ابتدا تا انتهای کامنت لبخند گوشه لبم بود و سپاسگذار خداوند بخاطر داشتن دوستان نازنینی چون شما

        از خداوند وهابم میخام هزار برابر این انرژی مثبتی که به من هدیه دادین به زندگی خودتون برگرده و مطمعنم بعد خوندن کامنت من یه معجزه شگفت انگیز تو‌ زندگیتون رقم خواهد خورد

        از صمیم قلبم و با تموم وجودم سپاسگذار خداوندم که من به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنارشما بهترین و فوق العاده ترین و مهربان ترین و زلال ترین آدم های روی کره زمین

        منم با تموم وجودم شما رو تحسین میکنم؛ بابت تعهدتون و استمرارتون در آموختن قوانین خداوند و تک تک نتایجی که کسب کردین

        با تموم وجودم از خداوند وهابم میخام شمارو به تک تک خواسته هاتون که لایق تک تکشون هستین برسین

        آرامش روز افزون خدایی نصیب قلب مهربونت بهار خانم بختیاری

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  3. -
    امیرحسین آقابابازاده گفته:
    مدت عضویت: 955 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    چقدر زیبا گفتید استاد چقدر من این نگاه رو همیشه داشتم و شما مهر حقیقت رو بر اون زدید اخه هر از گاهی با خودم میگفتم امیرحسین این نگاه خودخواهانس چرا این نگاه رو داری نکنه ادم بدی هستی ولی واقعا حقیقته استاد در دنیا همیشه و در همه جهات همینه طوفان های از جنس متفاوت میان تو زندگی ما برای امتحان کردن برای اینکه نشون داده بشه چقدر محکمیم چقدر این باوری که ساختیم چقدر این تغییر شخصیتی که ازش حرف میزنیم مستحکمه و حرف تو خالی نیست به قول شما اگر ادم میخواد بفهمه تغییر کرده باید ببینه اگر در همان شرایطی که قبلا رفتار نامناسب داشته و خراب شده باور هاش الان و رفتاری داره این طوفان ها انقدر میان انقدر میان و تکرار میشن تا درست شیم تغییر کنیم قوی شیم بهتر شیم فکر میکنم داخل کتاب چهار اثر خوندم ولی این جمله خیلی نظر من رو جلب کرد

    گاهی اوقات زندگی شمارا در وضعیت قبل قرار می‌دهد تا ببیند درس آموخته اید یا ن!؟

    طوفان میاد چه بخواهیم چه نخواهیم این ما هستیم ک باید بهش نشون بدیم ساختیم قوی تر شدیم عیب رو برطرف کردیم و تغییر کردیم یا نه زیر بار طوفان خراب میشیم تا طوفان بعدی که میاد

    الهی شکرررر چه جمله ی قشنگی انگار همش واقعا به هم مربوطه موفقیت موفقیت میاره بیش از اندازه موافقم اصلا فرد موفق موفقیت کسب کردن واسش میشه آب خوردن چون باور داره که میتونه چون قوی شده راحت شده واسش

    فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرًا

    این ماییم که نشون میدیم اسونه یا سخته این ماییم ک با قوی شدنمون نشون میدیم این طوفانه که داره میاد میتونه خرابمون کنه یا نه محکم شدیم واسش

    طوفان میاد ولی این طوفان های به اندازه هرکس و اگر ازش رد بشه آدم خیلی بزرگتر از قبلش میشه

    در ابتدا باور هاش و سپس زندگیش

    ما باید شخصیتی بسازیم ک با یه تلنگر خراب نشه البته شخصیت خوب با باور خوب

    که این رو خود زندگی و حس و حال خود فرد تعیین می‌کنه که شخصیتی که ساخته خوبه یا بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»

    (ﭘﻬﻠﻮﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﻴﻢ ﻭ ﺍﻣﻴﺪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ ، ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ)

    «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»

    (ﭘﺲ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻧﻤﻰﺩﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﻳﻪ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻲ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺍﻋﻤﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ)

    «أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ»

    (پس ﺁﻳﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻦ ﺍﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﺍﻧﺪ ؟ ﻣﺴﺎﻭﻱ ﻭ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ)

    «أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَىٰ نُزُلًا بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»

    (ﺍﻣﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﮔﺎﻩ ﺩﺍﺋﻤﻰ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺍﻋﻤﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﺍﺩﻧﺪ ، ﭘﻴﺸﻜﺶ ﻣﻰﺷﻮﺩ)

    (سوره سجده آیات 16 تا 19)

    —————————————————————————

    سلام خدای من ، ای یگانه وهاب و فرمانروای قدرتمند همه هستی. ای پروردگاری که بر همه ذرات عالم احاطه علمی داری. ای خدایی که که بر هر ذره قدرت اراده و کنترل داری ، یه حس قلبی منو ترغیب می‌کنه کامنت بنویسم ولی ذهنم یاری نمیکنه. خدایا من به ذهن و جسم و قلب خودم هم احاطه ندارم ولی تویی که قدرت و احاطه داری. قدرت فقط از آن توست و فقط تو شایسته پرستش هستی و تنها و تنها از تو کمک میخوام و از ذهن و توان خودم قطع امید میکنم. اگر هدایتم کنی میتونم از تو بنویسم و در مدار صلات و سپاسگزاری باشم. خدایا منم که محتاج سپاسگزاری و بندگی هستم، منم که محتاج احساس خوب و مثبت هستم، تو میلیاردها بنده بهتر از من داری که اونها برای گسترش جهان کافی هستند. خدایا من رو در مدار نور و رحمت و نعمت و توحید قرار بده.

    —————————————————————————

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار، از شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر این فایلهای توحیدی و هر ثانیه از تلاش هاتون در این مسیر.

    سلام به همه دوستان نازنینم در این سایت توحیدی. امیدوارم عالی عالی باشید و همواره به نور هدایت رب العالمین وصل باشید.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این فایل و این آگاهی هایی که هنوز باید تکرار و تمرین بشن تا به عمق باورهای ما نفوذ کنن.

    —————————————————————————

    از دیروز به عناوین مختلف هر جا میرم عدد 415 جلوی چشمم سبز میشه ، از پلاک یه ماشین توی ترافیک گرفته تا قبض رسید فروشگاه ، تا SMSی که میاد روی گوشی و سایر موارد ؛ حالا ماجرای 415 چیه؟ هر وقت به یه چالش میخورم یا یه سوالی دارم یا کنترل ذهن برام سخت میشه و این عدد رو جایی ببینم یعنی باید برم سراغ صفحه 415 قرآن سوره سجده رو بخونم و روش تفکر و تأمل کنم.

    از صبح که این فایل اومده 3 بار رفتم سراغ سوره سجده. و یه حسی بهم گفت از همین آیات سوره سجده استفاده کنم برای هدایت قرآنی.

    این آیات برام درس هایی رو داشت که هر چی رو ازش فهمیدم رو سعی میکنم بنویسم تا باعث یادگیری و درک بیشتر خودم باشه. از خداوند میخوام از نور خودش به درک این کودک تازه کار عطا کنه.

    مثال جدا شدن از رختخواب به توصیف یه عده بیدار شدن در نیمه های شب برای راز و نیاز با خداونده ، هر چند رختخواب نماد حاشیه آرامش و امنیته. دریافت من این بود که باید از شرایط امن و استیبل و آروم خارج بشیم و حرکت کنیم و وارد دل چالشها بشیم تا رشد کنیم. از طرفی بلافاصله بعدش عبارت «خَوْفًا وَطَمَعًا» رو بیان کرده یعنی ترس و امید ، برداشت من اینه که همون اهرم رنج و لذت در مسیر حرکت مون. در ادامه انفاق گفته شده، انفاق از نظر بعضی از ما شاید همون صندوق های آبی حاشیه پیاده رو باشه که 70 تا بلا رو دفع میکرد. ولی فکر کنم هر آنچه از ویژگی های مثبت داشته باشیم اونها رزق هستن و اگر بتونیم ویژگیهای مثبتی رو که داریم با دیگران که در مدار مون هستند به اشتراک بذاریم این می‌تونه انفاق باشه (اینها نظر شخصی منه، و ممکنه دریافت بقیه دوستان متفاوت باشه، هر کسی به طریقی می‌تونه از آیات قرآن هدایت بگیره و یکی از ویژگی هدایت شخصی بودنشه) ؛ ویژگی های مثبت رو اگه با دیگران به اشتراک بذاریم بیشتر و بیشتر میشه ، اگر احساس خوب ، اگر سپاسگزاری و تمرکز بر زیبایی ها رو با اطرافیانی که هم مدارمون هستند به اشتراک بذاریم اون احساس خوب و مثبت بیشتر و بیشتر میشه. قلبمون نورانی تر میشه و ایمان و توکلمون بیشتر میشه. پس درس من از آیه 16 این بود که از حاشیه امنیتم خارج بشم و در مسیر خواسته هام حرکت کنم، با اهرم رنج و لذت مناسب ؛ تمرکزم روی خوبیها و زیبایی ها و سپاسگزاری و ویژگیهای مثبت باشه، جهان آدمهای مناسب رو سر راهم قرار میده. و موقعیت ها و شرایط و نعماتی که هنوز هیچی در موردش نمیدونیم. در آیه 17 میگه اگر این مسیر رو همواره ادامه بدیم پاداشها و نتایجی کسب خواهد شد که حتی ذهنمون نمیتونه تجسمش کنه، فقط وقتی نتایج پدیدار شدند موجب روشنی چشمها و قلب‌های ما میشه و ما رو به درگاه خداوند سپاسگزارتر می‌کنه.

    آیه 18: حقیقتاً اونهایی که اهل ایمان باشند و طبق قوانین حرکت کنند لایق دریافت نتایج هستند ، اونهایی که قوانین رو تکذیب میکنن و در مدار منفی ها و بدبختی ها هستن و به خودشون ظلم میکنن هم نتیجه باورهای غلط خودشون رو برداشت میکنن. هیچ ظلم بیرونی در کار نیست. همه اش از درون خود ماست.

    —————————————————————————

    چندبار این فایل صحبتهای استاد رو گوش دادم. وقتی به لحاظ ذهنی در محیط آروم و استیل باشیم ذهن هیچ مقاومتی نمیکنه و البته مثل بچه درسخون های سر کلاس دانشگاه، آروم یه سری هم تکون میده یعنی «آره آره، استاد عجب نکته ای رو گفتی کاملاً درسته ، کاملاً حق با شماست و چقدر این نکته به جا بود». ولی کافیه یه ذره اوضاع به هم ریخته بشه و یه ذره استرس و اضطراب بیاد سراغم، بازم همون ترسها و اضطراب ها میاد و بازم ذهنم برمیگرده به تنظیمات کارخانه. باز دوباره کفر و شرک و ترس و غم و حرص و طمع و حسادت و عجله و سایر موارد منفی میزنه بالا…

    آیات قرآن از زوایای مختلفی ویژگیهای قوانین الهی رو بیان کرده‌، هزاران مدار مختلف که به تعبیر قرآن «وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» هر کسی و هر چیزی در مدار مشخص خودش در حرکته. جا داره روزی هزار بار به این ذهن چموش بگم که هیچ احساساتی در کار نیست ، نه حس ترحم و دلسوزی و نه حس خشم و انتقام. همه چیز مداره. یعنی خداوند مثل ما نیست که تحت تأثیر هورمون سروتونین و آکسی توسین مهربونی و احساسات مثبتش بزنه بالا و بگه «بندهٔ من، هر غلطی کردی بیا من میخوام به زور هدایتت کنم به زور بهت نعمت بدم.بیا تا من رفتارم رو در قبال تو تغییر بدم». یا اینکه یه روز از خواب بیدار بشه ببینه کورتیزول خونش رفته بالا خشم و اضطراب و انتقام بگیره بخاطر رفتار اشتباه ما.

    ماییم که در هر لحظه انتخاب میکنیم وارد مدار «الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ» بودنش بشیم و یا مدار «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُونَ» ، ما همیشه و هر لحظه و همواره و هر ثانیه حق انتخاب داریم. یه وقتایی دوستان و اطرافیان از قرآن سوال میپرسن و میگن تو که قرآن رو میخونی، چرا خدا تو قرآن گفته فلان ؟! میگم اولاً اینکه نمیدونم، از خدا خودش بپرسین، من وکیل مدافع خدا نیستم، ولی اینو میدونم که قرآن یه منطق و فکت رو نمیاره که دستت رو ببنده و حق انتخاب رو ازت بگیره. بهت اطلاعات میده، اجازه میده خودت تحلیل کنی، و خودت انتخاب کنی، میتونی بپذیری و میتونی ردش کنی.

    یه سری از مدارها هست بی‌نهایت نعمت و ثروت و رحمت و مغفرت و برکت و هدایت توش داره، هر چی بیشتر اوج بگیری ، بیشتر و بیشتر از امکانات اون مدار بهرمند میشیم. یه سری مدارها هم هست پر از پس گردنی و چک و لگد و بدبختی و نابودی، اینها به هیچ وجه اختلالات هورمونی پروردگار نیست و همه مون حق انتخاب داریم، و خداوند هیچکس رو از حق انتخابش محروم نمیکنه.

    همین منی که اینجوری میگم بازم توی شرایطی که یه کم اوضاع سخت میشه توقع دارم چون سالها پوستم کنده شده خدا رفتارش رو در قبال من عوض کنه، خدا تغییر کنه تا حال من خوب بشه، خدا راه راست رو به طرف من کج کنه.

    با لباس کثیف رفتم جلوی آینه ، ولی به آینه شیشه پاکن میزنم و تمیزش میکنم تا تصویر تمیزی بهم نشون بده. آینه عادلانه رفتار می‌کنه. تو برو لباستو عوض کن.

    —————————————————————————

    استاد بسیار مثالهای خوبی زدن. در مورد نحوه عملکرد قوانین، مخصوصاً قانون بقای اصلح ، من بارها دیدم چه در واقعیت و چه در مستندهای علمی تلویزیونی ، که مثلاً یه پرنده ای توی لونه اش چندتا جوجه داره یه ذره که بزرگتر شدن جوجه ها تلاش می‌کنن همدیگه رو بندازن بیرون. اون جوجه ای که توی لونه باقی بمونه اجازه داره به زندگیش ادامه بده و تغذیه بشه. نکته جالب اینکه پدر و مادر هم ایستادن این صحنه رو تماشا میکنن و اصلاً دلشون به حال جوجه مغلوب نمی‌سوزه. شاید یه وقتایی زیر درختان رد بشیم یه جوجه گنجشک رو ببینیم که بیرون لونه افتاده. این همون قانون طبیعته. شاید ما احساس دلسوزی کنیم. ولی این جوجه قراره برگرده به طبیعت و مثلاً غذای یه گربه بشه.

    یادمه سالها پیش توی خونه پدری یه بز داشتیم که دوتا بزغاله بدنیا آورد. زمانیکه این بزغاله ها بدنیا اومدن کسی پیش بزه نبود، و اینها به محض تولد خورده بودن زمین و کمرشون آسیب دیده بود. و دیگه نمیتونستن از جاشون پاشن، و همیشه در حالت خوابیده بودن و هر چقدر تقلا میکردن نمیتونستن بایستن. ما باید اینها رو بلند میکردیم تا بتونن شیر بخورن، و بعد از چند دقیقه بازم خود بخود می‌افتادن زمین. ما خیلی دلمون به حال اینها می‌سوخت و نمی‌دونستیم باید چیکار کنیم. اوایل بزه میومد کنار بزغاله ها با پاش میزد به زمین یه جورایی انگار میخواست تشویقشون کنه که پاشن. ولی بزغاله ها نمی‌تونستن. از یه جایی به بعد بزه رهاشون کرد. و ما باید چند نفری یکی بز رو نگه می‌داشت، یکی به زور بزغاله‌ها رو بلند میکرد تا شیر بخورن ولی بزه مقاومت میکرد، یه جورایی نمی‌خواست اینها رو نگه داره و نهایتاً با تموم تقلاهای ما هر دو بزغاله مردن. اون موقع من دوران ابتدایی بودم و از این اتفاق خیلی ناراحت شدم. و همیشه میگفتم چرا اینجوری شد.

    وقتی با قانون بقای اصلح آشنا شدم و اون فایل قانون بقای اصلح رو در سایت دیدم فکر میکردم خب این قانون فقط در خصوص حیواناته. و بارها نمودش رو توی مستندهای علمی میدیدم؛ ولی با این توضیحات استاد متوجه شدم این یه قانون کلیه که همواره در همه اجزای جهان هستی جریان داره. حتی در مورد درختان و حشرات و حتی سازه های دست بشر.

    این قانون حتی در مورد مسائل اقتصادی افراد و شرکتها و کارخانجات و کشورها هم حاکمه. در هر مقیاسی به درستی کار می‌کنه چون قوانین الهی همواره بدون تغییر جریان دارن.

    منم که باید از درون تغییرات رو شروع کنم و نمود بیرونی و نتایجش رو در زندگیم ببینم.

    اون بیرون هیچی تغییر نمیکنه که نتایجش به سراغ من بیاد. قوانین عوض نمیشه، خدا نظرش عوض نمیشه. خداوند دچار اختلالات هورمونی نمیشه.

    —————————————————————————

    استاد با اینکه من خیلی وقته پیگیری هیچ خبری نیستم ولی چند روز پیش بر حسب اتفاق یه کلیپ طوفان رو دیدم توی فلوریدا و کنجکاو شدم توی کامنت ها پیگیر احوالتون باشم ولی بعد یکی یکی فایلها توی ذهنم مرور شد، آیات قرآن توی ذهنم مرور شد. اونجایی که خداوند میگه «پیامبر به مردم بگو تا زمانی که تو بین مردم هستی عذاب نمیاد». و اهل ایمان همیشه از مدار سختی‌ها به دورند. طوفانهای قبلی یادم اومد. گفتم استاد عباس منش همیشه در آرامش و امنیته. و مطمئنم کیلومتر ها از کانون طوفان به دور بوده. و خلاصه اینکه زیپ دهنمو بسته نگه داشتم و امروز خودتون گفتین ماجرا چی بوده و واقعاً نگرانی من در هر زمینه ای هم بی فایده است، هم نگرانی خودش شرک محسوب میشه.

    الحمدلله که در آرامش و امنیت هستید. الهی صد هزار مرتبه شکر.

    کلی موضوع دیگه توی ذهنم بود که میخواستم بنویسم ولی خط سیر ماجرا یه سمت دیگه رفت. فقط یکیشو یادمه در مورد مسائل هوانوردی بود که خودم عمداً سانسورش کردم.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 86 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1342 روز

      سلام سلطان

      آقا میگن یه کسی هست توی جنگل یا دشتی جایی زندگی میکنه که آدم ها بهش میگن سلطانِ جنگل

      والا من نمیدونم چه کسی به اون گفته سلطان!!!

      حمیدجان اون کسی که توی جنگل هست؟ بقیه بهش میگن سلطان؟؟

      اون داره ادای شمارو در میاره:))

      سلطان فقط خودتی حمیدآقااااااااااااااااا

      سلام بر تنها کسی که در کل کیهااااااااان برای یه تفریح هوایی نیم ساعته هلیکوپتر ترجیحیش هلیکوپتر سیکورسکی UH60 بلک هاوک هستش:))

      داداش من هنوز توی اون کامنتی که اینو نوشتی موندم:)))

      حمیدجان من جلسه سوم از قدم هشتم-دوره 12قدم رو تازه رسیده بودم بهش ، خب استاد عباسمنش خیلی عالی در مورد ثروت صحبت میکنه دیگه

      توی کامنت یکی از دوستان در اون جلسه خوندم که در مورد یک شرکت هواپیمایی خصوصی توی ایران نوشته بود که میگفت هواپیماهاش برای خانواده ها هستش!

      کنجکاو شدم برم ببینم که داستانش چیه ، بابت همین توی سطح اینترنت یک جستجویی کردم سایت خودش بالا امد

      دیدم چند فروند هواپیما خریده که در اصل جت هستش به اسم هاکر 400 ایکس پی

      این هواپیما حدوداً 8تا مسافر توش جا میشه

      حالا چیزی که میخواستم بگم که توش فراوانی ثروت موج میزنه این هستش که اون دوست عزیزمون توی کامنتش نوشته بود ساعتی 200میلیون تومن پول می گیرند برای هر جای کشور که میخوای بری البته کشورهای همسایه هم میبرند

      من خودم برای اولین بار بود میدیدم یه همچین چیزی رو که دراصل انگار دارند هواپیمای شخصی رو اجاره میدن

      یادمه چندماه پیش به یک دختر خانمی که خلبان هواپیمای دونفره هستش که نمیدونم اسم این مدل هواپیماها چیه

      ازش پرسیده بودم شرایط پرواز تفرحیش چه جوریه ، جواب داد گفت کلاً نیم ساعت با خودش میبرتت روی هوا :)) 7میلیون تومن هم بابتش پول میگیره!

      ببین باورم نمیشد که دیده بودم چندین و چند نفر تا حالا این پرواز تفریحی رو رفته بودند

      برای جزیره کیش هم یه جستجویی توی اینترنت کردم دیدم توی یک سایتی نوشته هر 10دقیقه پرواز تفریحی یک میلیون و 500هزار تومن پول می گیرند!

      هیجی ، براشون آرزوی موفقیت کردم امدم بیرون :)))

      ببین چقدر آدم های ثروتمند توی ایران هستند که برای پروازهاشون این هزینه هارو می کنند

      خلاصه دارم سعی میکنم شروع کنی به نوشتن توی سایت :))

      فکر کنم الان نزدیک یکماه شده…

      میخوای شروع کنی به نوشتن دادااااش؟

      خلاصه این سایت با نوشتن آیات قرآنی شما و تجربیات شیرینتون مثل خودت نورانی شده بود

      بابت همین در راستای افزایش نورهای خودتو و سایت و جلوگیری از کم شدنش شروع کن به نوشتن

      دمت هم گرم

      امیدوارم هرجایی هستی حالت دلت عاااااااالی باشه سلطااااااااان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    عاطفه آبچر گفته:
    مدت عضویت: 459 روز

    سلااااااام ودروووووود

    وای استاد

    بااین فایل آگاهی عظیمی بهم دادید

    من فایل های رایگان رو گوش میدادم وبشون فک میکردم واروم آروم رفتم جلو

    پاشنه آشیل…عمل به دانسته ها دور مغزم میچرخید

    عمیق به چشاتون نگاه کردم گفتم میخوام بفهمم اون چیزی رو که تو درکش کردی

    خدا اون چی داره میگه میخوام درک کنم

    استاد من درطول چهل سال عمرم با باورهای اشتباه بزرگ شدم وزندگی کردم وضربه ها خوردم ونفهمیدم برای چی بوده وهمش فک میکردم

    آزمایش الهیِ…دِ نگو بخاطر شرک هام بوده بخاطر ناآشنابودن بانوانی خدا بوده

    بخاطر باورهای اشتباهی بوده که به خدا داشتم

    وای استاد

    باورم نمیشه… هرچی دوستان گفتند درکامنتها خوندم دقیقا خودمم همین بودم

    چک ولگد ها خوردم وبه پای آزمایش الهی گذاشتم

    من دیگه کجای کار بودم….خدایا شکرت

    استاد جان ازت ممنونم

    امشب شب هوشیاری من بود

    وچقدر خوشحال شدم وقتی متوجه شدم این دیدگاه اشتباهه که باید شکست بخوری تا موفق بشی

    نه نه نیازنیست…مسیرو درست بری سرنخ هدایت رو همون اول تو دستت بگیری روند تکامل رو میتونی بالذت طی کنی وسوت بزنی وآرام آروم شاهد موفقیت هات بشی

    استاد. این بزرگترین هدیه آگاهی بود که من گرفتم

    انگار قلبم بازشد تازه میفهمم یعنی چی قلبت باز میشه ومسیر روشن میشه

    درسته من اول راهم اما حالا میتونم اول فکر کنم ازخودم بپرسم تو مسیر درست هستم اول هدایت بشم بعد حرکت کنم بپرسم سوال درست بپرسم

    استاد نشستم فکر کردم ازگذشته تا به الان خودم

    گفتم عاطی تمام ضربه هایی که خوردی بخاطر ناآگاهی هات بوده

    بخاطر شرک هات بوده حالا وقتشه باورهای درست کنی…حالا فهمیدی بازی چیه…حالا پاشنه آشیل هاتو پیدا کردی حالا وقته اقدامه

    استاد جان ازت ممنونم

    دوستان ازشما ممنونم بابت کامنت هاتون وتجربه هاتون

    میبوسمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    حسین مرادی گفته:
    مدت عضویت: 440 روز

    سلام و درود خدمت استادعزیز

    واقعا از صمیم قلب از شما سپاسگزارم

    موضوع و آگاهی های این جلسه بقدری زیاد بود که آدم بارها بارها باید گوش کنه تا ب درک قوانین برسه.چقدر آگاهی ها رو از طوفان شدیدی که در آمریکا اومده بود از زاویه کاملا متفاوت برامون بازش کردید..از طوفانی که همه جزو بلاهای طبیعی می دونن شما انقدر این طوفان رو این درس طبیعت که تازه درفلوریدا اتفاق افتاده رو با مثال های کاملا درست دقیق توضیح دادیدو من انقدر مات مبهوت این آگاهی و این حد از درک قوانین شدم که گفتم بیام از خودم رد پایی بجا بگذارم..خدارو شکر بقول استاد وقتی فهمیدم قوانین اصل خداوند بدون تغییر هستن و نگاه سیستمی بخداوند داشته باشید چقدر بهم کمک شد..تازه متوجه میشم هرجا که میخوام ناله و شکوه کنم سریع بیاد قانون میفتم که من این اتفاق شرایط رو خلق کردم…توی بحث روابط من انقدر ادم مظلوم و بدبخت و بیچاره و احساس قربانی بودن داشتم که همیشه ازم سواستفاده میشد همیشه دنبال یکی بودم که نجاتم بده یا کلا اون رابطه بهم میخوردیا وابسته ب آدمها میشدم و این الگوی تکرارشونده انقدر درون من ریشه دوانده که این روزا صاحبخونه مون انقدر ازش تعریف میکردیم سال اولی که واردخونش شده بودیم که اصلا خدارو فراموش کرده بودیم…الان همون آدم یه آدم دیگه شده و کلا صد درجه رفتارش با ما عوض شده رفتاری که الان دارم می بینم نتیجه شرک ها و باورها و الگوهای تکرارشونده خودم بوده ..دقیقا چندسال پیش صاحبخونه قبلیمونم همین اتفاق افتاد…کلا این سومین صاحبخونه هست و شرایط ما هی تغییر می کنه ولی الگوها تغییر نمی کنه…من و خانمم فکر می کنیم اینا فرق می کنن ولی الگوها تغییر نمی کنن..و ازخدا گله و شکایتم میکردیم که ما خوبیم چرا با ما این رفتارمی شود…دومین الگو راه اندازی شغل هست من تجربه شغل های متعدد رو داشتم چندبارشم خودم مستقل بودم ولی بخاطر باورهای شرک آلود و ضعیف بودن خودم بخاطر ایمان و توکل و باورهای فقرساز خودم با دستان خودم ورشکست میشدم یا مغازه ام ازدست میرفت…جوری که الان دوباره شغل مستقل خودم را باز اون الگوها دارن تکرارمیشوند..ولی فرق بین اون سالها چون الان می بینمشون یا شناختمش و درجهتش قدم برمیدارم…و تمرین این قوانین جزو کار روزانه ام سعی می کنم با نگاه دقیق تر ب مسائل نگاه کنم …برنامه ام برای قوانین بدون تغییرخداوند درک کردن و شناختن این قوانین و عملی کردن ان است

    و بیام الگوهای موفق تر که باعث میشدن من ب نتیجه دلخواه برسم را دنبال کنم و سرکلاف زندگی رو دوباره بدست بگیرم و مسولیت تمام و کمال زندگیموبر عهده بگیرم..یکی از برنامه هام اینه که فایل ها ی شمارو مرتب دنبال کنیم نکته برداری کنیم .وسعی کنم قبل از اینکه جهان چک و لغت بهمون بزنه آگاه بشم و الگوها رو دربیارم…به هرحال استاد این فایل بارها بارها باید گوش داده بشه..یکسری باورهای خوب هم داشتم در رابطه با همسرم باورهای خوبی داشتم در رابطه با اینکه ب ته خط نرسم همیشه سعی کردم با چک اول و دوم خودم را آگاه کنم…ومسیر زندگی و باورها رو تغییر بدم..تازه ندونسته اینکارو میکردم چون واقعا تحمل زیادی دردکشیدن رو ندارم..وخیلی سریع برای تغییرکردن دست ب عمل می زنم…ولی الان که آگاه شدم بهترقوانین رو درک می کنم..و گفتگوهای درونیم کلا مثبت هست و فقط ازخداوند هدایت درخواست کمک و احساس سپاسگزاری ..و قبول کردن مسولیت هام و تعهداتم رو پذیرفتم…استاد یه اعترافی کنم من بعدسالها رنجش از قران از دیروز ب لطف شما شروع ب قرآن خوندن کردم و خیلی احساس خوب همراه با کمی خجالت دارم…و ب محض بازکردن کتاب سوره ابراهیم اومد.و توحید توکل و ابراهیم چقدر موقعی که معنی رو میخوندم با گفته های شما و نوع نگاهی که از توحید بهم دادید راجب خداوند و قرآن برام جذاب بود…می خواستم ازت تشکرکنم بخاطر رسالتی که داشتی برای یکتا پرستی و شناساندن خداوند ب من و امثال من که سالها دور بودیم..از این هدیه گرانبها صمیمانه ازشما و تیمتون سپاسگزارم استاد جان

    ب خودم قول دادم یک روز از نزدیک ببینمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1265 روز

    به نام رب العالمین

    سلام بر استاد عزیزم

    استاد به خدا این فایل را برای من ضبط کردید.

    من امروز دقیقا توی گام سیزدهم پروژه خانه تکانی حال و روزم را نوشتم .

    و وقتی اومدم توی صفحه دیدم فایل جدید اومده . انگار شما دارید با من حرف میزنید.

    من از خدا سوال کردم اونم با صحبت های شما پاسخ منو داد‌ . خدایا شکرت

    من دقیقا به خاطر چند روز ورودی بد که به ذهنم داده بودم و برگشته بودم به گذشته 20 سال پیشم و همینطور احساس کمبود لیاقت را در خودم حس کرده بودم .

    انگار خدا میخواست بهم بگه حالت را خوب کن داری جاده خاکی میری.

    اما من دوباره دنبال مقصر میگشتم و حالا که مقصر نیست شروع به سرزنش خودم میکردم .

    و وقتی حالت خوب نیست طبق قانون بی تغییر جهان هر چی بدی و مشکلات و شرایط سخته به خودت جذب میکنی.

    حال بد = اتفاقات بد

    با اینکه خوب میدونستم اما هر چقدر سعی میکردم حالم را خوب کنم نمیشد. احساس سرخوردگی و بی لیاقتی داشت دیوونم میکرد.

    و شروع کرده بودم به مقایسه خودم با همه.

    فلانی اینجوری بود حالا اینجوری شده . من چرا هنوز اینجام؟!

    ببین فلانی را نه تلاشی میکنه خونه خوابیده نه هنری داره نه سعی میکنه هنری یاد بگیره و با هزار دوز و کلک و دروغ و دعانویس و جادو و جنبل ، ببین به کجا رسیده.

    حالا تو مینا بعد اینهمه مدت که توی سایت بودی و سعی کردی حالت را خوب نگهداری و مواظب ورودی بودی وسعی کردی و تمرین کردی که غیبت نکنی و دروغ نگی و …. نتیجه چی شد؟

    اونا حال و روزشون بهتره یا تو ؟

    اصلا یه مقایسه وحشتناکی در من شکل گرفته بود که حالم را افتضاح کرده بود.

    به جای تحسین حسادت اومده بود

    در ذهنم همش غیبت میکردم در ظاهر غیبت نمیکردم اما توی ذهنم داشتم غیبت میکردم که به نظرم فرقی نداره.

    چون در هر صورت حالت را بد میکنه. چه علنی غیبت کنی چه در ذهنت غیبت کنی. هر دوشون حالت را خراب میکنه.

    سرزنش خودم بیداد میکرد. حالا من واقعا توی این سال ها که دارم تمرین میکنم نشده بود اینقدر حالم بد بشه.

    واقعا از هر لحاظی زندگیم بهتر شده از لحاظ عاطفی از لحاظ آرامش و احساس خوب از لحاظ ارتباطم با خدا و …‌

    فقط از لحاظ مالی برای خودم اتفاق بزرگی رخ نداده است. پس احساس بی لیاقتی که پاشنه آشیل اصلی من در این مورد است انگار مثل یک جوش چرکی باز شده بود و تمام خوبی های کسب شده را زیر سوال میبرد.

    اصلا فایل هم‌ که گوش میکردم نمیفهمیدم. میگفتم خوب که چی؟

    نتیجه تو چی شد؟

    همه نتیجه گرفته اند و از نتایج میگن تو چی شدی.

    شب که شد همسایه ما هم با اینکه پنج شنبه گذشته مهمانی داشتند و سر و صدای وحشتناک تا نزدیک دو نیم صبح ادامه داشت و ما گفته بودیم حالا اشکال نداره آخر هفته است.

    دوباره یکشنبه که حالا حال منم بده دوباره شروع به مهمانی و سر و صدا و آهنگ های دوپز دوپز و .‌.

    مگه خوابم میرفت داشتم دیوونه میشدم انگار همه چیز داشت حال منو بد میکرد.

    حتی رفتم درشون را هم زدم اما اینقدر صدای موسیقی بلند بود که نمیشنیدند.

    صبح زود بلند شدم و دخترم را بردم مدرسه و با همون حال بد اومدم خونه و یه نقاشی بود که باید میکشیدم.

    با اون حال بد شروع کردم . چشمتون روز بد نبینه .

    انگار یه بچه دبستانی کشیده افتضاح شد.

    حالم بدتر شد . ولش کردم

    ظهر رفتم دنبال دخترم اونم شروع کرد به غر زدن از معلم و …‌

    خلاصه همه چیز دست به دست هم دادند که حال منو بدتر کنند.

    حالا توی این شرایط دخترم شروع به سوال های فلسفی از من میکنه.

    که فرق مثلا دعا نویس با کسی که خودش قرآن میخونه و دعا میکنه خوب چیه؟

    اونم پول میگیره و از قرآن یه سری دعا مینویسه .

    مثلا مامان جون هم چون مومن هست هر روز قرآن میخونه و به ما میگه دارم دعاتون میکنم مثلا فلان چیز بشه و …

    تازه دعای مامان جون نمیگیره اما

    اونایی که میرن پیش دعانویس کارهاشون هم خوب پیش میره و به تمام چیزهایی که میخوان هم میرسن. حالا برام توی فامیل هم مثال میزد. فلانی را ببین اینجور شده و …

    حال من که بده دخترم هم سوالاتی میکنه که توی این حال بد اگه جوابش را بدم حتما چرت و پرت میگم . گفتم نمیدونم . ولی میدونم که فقط باورهای آدم ها است که زندگیشون را رقم میزنه.

    فردا صبح که دیروز باشه اینقدر حالم بد بود و توی دفتر شکرگزاری نشستم با خدا صحبت کردن . اینقدر نوشتم و نوشتم . اینقدر گریه کردم .

    بعد بلند شدم رفتم حمام و توی حمام با خدا راز و نیاز کردم زیر دوش آب. با آب همیشه خیلی حالم خوب میشه.

    اومدم بیرون و به خودم گفتم مینا خانم خوب گریه هات را کردی خوب گله و شکایت کردی .

    دیگه دست بردار ‌. فکر کردی با مقایسه کردن چیزی درست میشه. با حسادت و سرزنش خودت چیزی درست میشه.

    فکر کردی حالا با هق هق گریه ات خدا دلش سوخت و از اون بالا یه کیسه پول برات انداخت پایین.

    بلند شو . تو چیکار داری به زندگی این و اون.

    هر چی برات پیش اومده برای اینه که تو بهترین خودت باشی.

    نقش تو توی این جهان با هرکسی دیگه فرق داره.

    خدا دوست داره تو مهارت هات از اینی که هست بالاتر بره.

    چون به تو ایمان داره و میدونه که تو مهارت های بیشتری در وجودت هست و خودت خبر نداری.

    الان مثل کرم ابریشمی هستی که توی پیله داری زجر میکشی . اما برای رشدت نیاز به این زجر داری. برای اینکه پروانه ای زیبا بشی نیاز به مهارت بیشتر داری.

    طرح زندگی تو به هیچ کس ربطی نداره تو فقط باید نقش خودت را در این جهان بازی کنی.

    شاید یک نفر بیاد در این جهان و هیچ کاری هم نکنه اصلا به تو چه. مگه تو خبر داری خدا برای اون چه پلنی داره.

    تو نقش خودت را خوب بازی کن خدا برای تو پلن های بهتری داره چون در وجود تو چیزهای بهتری دیده.

    تو مثل سنگی هستی که باید تراشیده بشی تا الماس وجودت در بیاد. بلند شو و به مهارتت برس.

    رها کن هر چیزی که داره اذیتت میکنه.

    همه چیز را رها کن . گذشته و آینده را رها کن.

    همین الان را فقط و فقط بهترین خودت را بازی کن.

    شاید باورتون نشه بلند شدم و نقاشی را از سر گرفتم و ایده هایی به ذهنم اومد و کار کردم . خودم هم باورم نمیشد اون نقاشی را تبدیل کردم به یک اثر هنری عالی.

    انگار دستای من نبود که میکشید .

    انگار من اونجا نبودم ساعت ها بدون اینکه حتی لحظه ای بشینم داشتم نقاشی میکردم و اصلا زمان را نمیفهمیدم. با اینکه ساعت ها روی پاهام ایستاده بودم هیچی را درک نمیکردم.

    یک لحظه به خودم اومدم که باید میرفتم دنبال دخترم. سریع اماده شدم و رفتم

    توی راه برگشت دخترم کلی از مدرسه خوبی گفت و خوشحال بود.

    همسرم که ماموریت بود از کارهای خوبش میگفت.

    انگار جهان چرخید و همه چیز را خوب کرد.

    امروز هم بعد از نوشتن سپاسگزاری و کمی مراقبه برای حال خوب ، ادامه نقاشی را دادم . و واقعا یه کار زیبا یا باید بگم فوق العاده زیبا خلق کردم.

    البته که فقط به هدایت خداوند بود. انگار قلم و رنگ دست خدا بود.

    نمیتونم احساسم را بنویسم.

    ولی دوستان حتما منو درک میکنند . و این حس ها را تجربه کرده اند.

    و این فایل قشنگ هم که کامل کننده حال خوب من بود.

    واقعا بعضی وقت ها طوفان ها میان تا درسی را به ما بدن. اگه درس را بگیریم سربلند بیرون میاییم و اگر نه در اون طوفان غرق میشیم. و میشکنیم.

    بله خدا سیستم است انرژی است و دنبال دلسوزی برای من نیست. میگه قوی باش و بهتر عمل کن.

    کاری به کسی نداشته باش. طرح زندگی تو فقط مال توست . و تو بازیگر این طرح و نقشه هستی و باید خوب بازی کنی.

    اصلا اومدی در این دنیا که نقشت را خوب بازی کنی و بری مرحله بعد.

    اگه خوب بازی نکنی مجبوری که درس را تکرار کنی تا پاس بشی.

    دنیا چک و لگد بهت میزنه تا پاس کنی.

    اگه مثل بچه خوب و درس خون هدایت خدا را درک کنی و ادامه بدی مرحله به مرحله بهت گفته میشه و تو درس هات را با نمره عالی پاس میکنی و میری مرحله بعدی.

    پس گوش کن به هدایت الهی.

    نه دنبال حسادت برو نه رقابت.

    نه دنبال غیبت برو نه دنبال کاووش توی زندگی این و اون.

    زندگی هر کسی فقط مربوط به خودشه .

    نه دلسوزی کن نه دنبال دلسوزی باش.

    نه قربانی باش نه نقش قربانی را بازی کن.

    مینا فقط و فقط قوی باش . ریشه هات را قوی کن تا هیچ طوفانی نتونه ریشه هات را از جا بکنه.

    از پایه درست بشو همه چیز درست میشه. اما کی؟ وقتی تو قوی باشی.

    به چیزهای خوب توجه کن احساست را خوب کن باید ثروت هم به سمتت بیاد.

    به شرطی که تو آهن ربا بشی.

    براده ها به خودی خود حرکت نمیکنن تو باید آهن ربای خوبی ها باشی. تو باید آهن ربای نکات مثبت باشی. تو باید آهن ربای احساسات خوب باشی.

    لاجرم خوبی ها به سمتت میاد .

    تو طرف خودت را درست انجام بده خدا خودش سمت خودش را خوب بلده.

    من استاد عزیزم هزاران بار ممنونم که به حستون توجه میکنید و فایل برای ما ضبط میکنید . عاشقانه کلمه ها از زبانتون جاری میشه و ما هم عاشقانه دریافت میکنیم.

    هزاران هزار سپاس به خاطر وجودتون بخاطر سایت به خاطر محیط امن این سایت و بچه هایی که هیچ کجای زندگیم مثل اینها را پیدا نکرده بودم.

    از مریم جان سپاسگزارم که وقت میگذارند و برای هر فایل اینقدر قشنگ مقاله مینویسند.

    خیلی خیلی دوستتون دارم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  8. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد و اعضای سایت

    تشکر میکنم از استاد بخاطر این فایل تاثیر گذار و زیبا

    پایه و اساس تمام موفقیت ها و قدرت ها تو دنیا برمیگرده به داشتن ایمان و توکل به خداوند

    وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (139-آل عمران)

    سست نشوید، غمگین نشوید شما پیروزید اگر ایمان داشته باشید

    ایمان داشتن به خداوند در طوفان های زندگی مثل یه ستون محکم مثل یه شناژ ساختمون میمونه که اگه باشه هیچ طوفان و زلزله ای نمیتونه خرابی به بار بیاره ولی اگه یه ساختمون از پایه محکم نباشه گرچه ظاهر زیبایی داشته باشه ولی با هر طوفانی خراب میشه انسانی که باورهای توحیدی داشته باشه چه از لحاظ احساسی و چه از لحاظ اقتصادی همیشه موفق هست از لحاظ احساسی اون ایمان که به خدا داره میدونه که اگه آرامشش رو به غیر خدا گره بزنه با هر بی توجهی و دوست نداشته شدنی از طرف مقابل نابود میشه و از اونجایی که این وابستگی فرکانسی مخالف خواسته هامون رو به جهان ارسال میکنه و پاسخی مخالف خواستمون رو از جهان دریافت میکنیم و در این مسیر هر چقدر شخص وابسته ناله و زاری کنه خداوند دلش بحال اون شخص نمیسوزه چون خدا انسان نیس که دلش به حال ما بسوزه خداوند یه سیستم از پیش تعیین شدس یعنی قوانینی رو تعیین کرده که اگه طبق اونا عمل کنیم پاسخی از جنس همون رو به ما میده در روابط عاطفی شخص وابسته همیشه بزرگترین ضربه ها رو از همه و از جهان میخوره به دلیل نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس شکست میخوره چون ضعیفه و خداوند از ضعیف بودن خوشش نمیاد خداوند خودش خالق قدرتمندی هستش و واضحه که دوس نداره بنده اش ضعف داشته باشه و شخص وابسته در زندگی بارها شکست میخوره تا اون درس رو نگیره که باید به کسی جز خدا وابسته نباشه مسائل واسش تکرار میشه تکرار مسائل مثل دادن یه فرصت جبران از سمت خداوند به بنده اش هستش که درسشو بگیره و اعتماد به نفس و عزت نفس از دست دادش رو به دست بیاره و اون ایمانش رو به خدا به دست بیاره و بفهمه که احساس آرامشش برمیگرده به خداوند نه به بنده خدا

    مصداق آیه اَلا بذِکرِالله تَطمَئِنُ القلوب “ دلها جز با یاد خدا آرامش نمی‌گیرند

    و در مسائل اقتصادی در مسئله کسب کار اون دسته از افراد موفق ترند که ایمانشون قوی تر از بقیه هستش و با توکل به خدا همیشه در حال پیشرفت در حوزه کاریشون هستن و خداوند رو عامل موفقیت هاشون میدونند و با هر تضادی در حوزه کاریشون جا نمیزنن و از اون تضاد برای پیشرفت های آیندشون استفاده میکنن ولی افرادی که باورهای توحیدی ضعیفی دارن در مشکلات اقتصادی چند پله عقب تر میرن و شکست های پی در پی اونا رو از پا درمیاره و همیشه از وضعیت بد اقتصادی گله و شکایت دارن و فکر میکنن اگه بیشتر ناله کنن خدا بهشون کمک میکنه و در آخر هم چون انتظار دلسوزی از خدا دارن و خدا هم دلسوز کسی نیس این اشخاص ایمان نداشتشون به خدا رو از دست میدن خداوند اگه دلسوز بود که دیگه خالق نبود خداوند از این احساس های نگرانی و ناراحتی و ترس و ترحم کردن به دیگران مبرا و پاک هستش اگه خداوند دلسوز بود که این همه بدبخت بیچاره رو کره زمین وجود نداشت چون عادت بدبخت بیچاره ها اینه که مدام ناله میکنن و از خداوند میخان که بهشون ترحم کنه و در صورتی که خدا دلسوز بود با دلسوزی واسه این اشخاص بدون تلاش اینها بهشون ثروت و روابط خوب و هر چیزی که میخاستن میداد که هیچ وقت این اتفاق نمی افته چون با خلاف قوانین جهان هستش خداوند در برابر فرکانسی که به جهان منتقل میکنیم بهمون جواب میده حتی انسان‌هایی که به عنوان پیامبر انتخاب شدن بخاطر ایمان و توکل و فرکانس های خوبشون به این درجه رسیدن و اگه جایی فرکانسی مخالف ارسال می‌کردن جوابشو دریافت می‌کردن خداوند با پیامبران هم مطابق فرکانسی که میدادن جواب میداد یعنی نمی‌گفت اینا پیامبر هستن اشکال نداره یه جور دیگه بهشون جواب بدم مثلا حضرت ابراهیم وقتی که انداختنش تو آتیش فقط بخاطر باوری که به خدا داشت و اون احساسش خوبش آتیش رو واسش گلستان کرد نه چیز دیگه

    خدایا مارو به راه راست هدایت کن راهی که درس هامون رو تو زندگی با توکل به خودت و یاری خودت پاس کرده باشیم راهی که تهش به سعادت و خوشبختی و خوشنودی و رضایت تو ختم بشه الهی آمییین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2313 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم

    خداروصدهزار مرتبه شکر سلامتین، خداروصدهزارمرتبه شکر اینقدر با انرژی وباعشق درکنار ما هستین.

    خداروصدهزار مرتبه شکر یکبار دیگه سعادت دریافت آگاهی های ناب رو دارم.

    وسلام به تمام دوستان هم مسیرم.

    استاد برای اولین بار در طول زندگیم یه دیدگاه متفاوت نسبت به این( به اصطلاح بلاهای طبیعی) از شماشنیدم (محبت های الهی) وچقدر این دیدگاه شمارو دوست دارم چقدر گفتهاتون درست وقابل درک هستش چقدر سنجیده ودرست قانون رو درتمام جنبه ها درک کردین وبا ما به اشتراک گذاشتین چقدر نشان دهنده ی عدالت و رعایت قانون هستش و برام ثابت شد که این جهان بر پایه ی قانون هستش ونشان دهنده ی قدرت وعظمت خداوندم چقدر استادم شما قابل تحسین هستین چقدر بهتون افتخار میکنم که اینقدر درتمام جنبه ها کامل واطلاعات وآگاهی دارین وبا اعماق وجودم سپاسگزار خداوندم هستم که سعادت حضور درسایت شمارو دارم.

    تا قبل از این،یک نگاه کاملا متفاوت نسبت به این

    مباحث شنیده بودم الگوهای نامناسب وشنیده های نا مناسب که هروقت سیلی زلزله ای چیزی اتفاق می افتاد میگفتن اینها همه عذاب الهی هستش،خدا میدونه که چقدر کفر کردن که خداوند داره عذابشون میکنه واگه برای خودشون اتفاق می افتاد همه بیشتر بفکر این بودن که حالا چطور خسارت‌های وارد شده رو جبران کنن وبررسی کنن ببینن چقدر خسارت وارد شده واصلا هیچ کس این دیدگاه رو نداشت که این یه محبت الهی هستش وقراره بخاطرش چقدر به سود منفعت برسیم…..

    چقدر مردم آمریکا قابل تحسین هستن وچقدر این حس همدردی وکمک رسانیشون قشنگ وانسانی هستش ورشد وپیشرفتشون در ساخت وسازشون

    چیزی که من تو محیط اطرافم برعکسش رو دیدم واینجور مواقع همه بفکر خویشن انتظار بیشتری هم نمیشه ازشون داشته باشی اینها افرادی هستن که زمان نذری گرفتن مراعات حال یکدیگر نمیکنن چطور میشه تو چنین مواردی انتظاری ازشون داشته باشی….

    استاد چقدر در گمراهی وشرک بودم چقدر به خودم ظلم کردم چقدر نگاه شرک آلود داشتم چقدر با احساس قربانی شدن هم دنیای خودم رو خراب کردم هم آخرت خودم….

    استاد چقدر خواسته های خودم رو زیر پا گذاشتم با این باور که با صبر البته صبر نه تحمل به خداوند نزدیک میشم وپیش خداوند عزیزترم ودر عوض در اون دنیا پاداشش رو میگیرم استاد سپاسگزارم بخاطر وجود پاکتون سپاسگزارم هستین وآگاهم کردین واز بیراهه نجاتم دادین

    استاد چقدربخاطر الگوها نامناسب ومحیط اطرافم در گمراهی بودم و ضربه خوردم ومتوجه اشتباه بودن مسیرم هم نمی‌شدم….

    چقدر با این نگاه های شرک آلود به خودم ظلم کردم

    استاد در کامنتم (در گام نوزدهم خانه تکانی ذهن)گفته بودم که ذهنم درگیر پیدا کردن علاقه کاریم هستش.

    استاد با این فایل شما پاشنه آشیلم رو پیدا کردم

    اینکه تا حالا نتونستم علاقه کاریم رو پیدا کنم تا قبل از آشناییم با شما وابسته به همسرم بودم وبجای متوکل بودن به خداوندم به همسرم تکیه کرده بودم وازاینجایی که فکر میکردم برای انجام هر کاری باید همایت همسرم داشته باشم وابسته همسرم بودم وازاینجایی که گوشم پرشده بودکه زن خوب ازنظر اسلام زنی هستش که مطیع وگوش به حرف همسرش باشه وبدون اجازه همسرش قدم از قدم برنداره

    هیچ اقدامی نمیکردم ودلم به این خوش بود که بجاش خداوند پاداشش رو بهم میده وای خدای من چقدر شرک چقدر گمراهی چقدر در نابودی بودم …‌

    خداجونم سپاسگزارم که هدایتم کرد سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    استادم سپاسگزارم که آگاهم کردین

    استاد الان میفهمم چرا علاقه کاریم پیدا نمیکردم ازآنجایی که من به همسرم تکیه کرده بودم در ذهنم این بود که همسرم باید از نظر اقتصادی ساپورتم کنه وازاینجایی که همسرم هم از نظر اقتصادی ضعیف هست همیشه مراعات حالش کردم وهیچ وقت در راستای خواسته هام قدمی برنداشتم.

    الان خوب که فکر میکنم میبینم خیلی علاقه دارم وعاشق این هستم که تو کار خیاطی حرفه ای بشم ورشد کنم اما بخاطر شرایط مالی همسرم ومراعات کردن حال او هیچ قدمی بر نداشتم

    استاد نیت دارم برم دنبال خواسته هام فارغ از نظر دیگران وتکیه کردن به غیر خدا

    استاد همینجا تعهد میدم حالا که پاشنه آشیلم رو پیدا کردم وآگاه شدم ودرحال حاضر دوست دارم تو رشته خیاطیم حرفه ای بشم،به خداوندم توکل میکنم وبا ایمان وتکیه به خداوندم میرم دنبال خواسته هام ورشد وپیشرفت میکنم من لایقم من ارزشمندم من به تنهایی قدرت وتوانایی رسیدن به خواسته هام رو دارم.

    خداجونم تنهاتورو میپرستم وتنها از تویاری می‌جویم خداجونم خودمو به خودت میسپارم خداجونم آسونم کن برا آسونیها خداجونم درشرایط مناسب ودرزمان ومکان مناسب باافراد مناسب قرارم بده خداجونم به هرخیری که ازتو بهم برسه سخت فقیرم سپاس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 152 رای:
    • -
      خانم اکبرزاده گفته:
      مدت عضویت: 1025 روز

      دوست خوبم .سپاس از کامنت زیبایت .چند مطلب مهم برایم یاد آوری شد که باید رویش تمرکز کنم وباورهای درست را جایگزین.

      فقط روی خداوند حساب کنم .

      منتظر یاری افراد خاص نباشم خداوند اگر حرکتم را ببیند انسانهای عالی را در مسیرم قرار می دهد .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    کورش گفته:
    مدت عضویت: 1414 روز

    به نام خداوند رحمان ورحیم

    به عرض سلام و ادب فراوان خدمت استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته و همه دوستان عزیز

    خداوند رحمان و رحیم را سپاسگذارم که من را به این مسیر هدایت نمود و من را با شخصی به اسم عباس منش آشنا نمود و درود خداوند سبحان به شما برای این آگاهی های خوب و عالی

    باید بگوییم که همانطور که در فایل نیز فرمودید بعضی از دمها این نگاه را دارند که اگر من سختی بکشم دل خدا را بدست میارم و یا اینکه اگر در این دنیا سختی بکشم خداوند در آخرت پاداش آن را به ما می دهد متاسفانه من در زمانی که در دبیرستان بودم خودم را با این چرندیات گول میزدم که انسان باید سختی بکشه حالا اگر هم نتیجه نداد خداوند در آخرت پاداش آن سختی ها را به ما خواهد داد که این نشئت گرفته از چرندیاتی بود که در مدرسه به خورد ما میدادن .

    حالا شاید تعدادی از انسانها اینجوری فکر کنند زمنی که یک سختی – مشکل مالی و یا بیماری داشته باشند یه جورایی فکر می کنند می توانند احساس ترحم و دلسوزی خداوند ر برانگیخته کنند که این هم از اینجا ناشی می شود که در تصورات خودمان خداوند را جشم تصور می کنیم و بعد جسمانی به خدواند میدهیم که این هم از باورهایی غلط گذشتگان هست و من هم قبلا چنین حسی نسبت به خداوند را داشته ام .

    اگر بخواهم همه موارد را جز به جز توضیح دهم شاید از حوصله عزیزان خارج باشد

    اما در مورد اینکه خدواند مثل مادر مهربانی هوای فرزند خود را داشته این مورد چند وقت پیش برای من اتفاق افتاد که توی کارم به یک مشکل برخورد کردم و حتما باید این مشکل را رفع می کردم و چندین بار از خدا راهنمایی خواستم و کمک خواستم که این مشکل را برای من رفع کند و یک روز بصورت کاملا اتفاقی و بصورت کاملا هدایتی اون مشکل را حل کردم .

    سخن را اینجا کوتاه میکنم و از شما استاد عزیز برای این فایل زیبا و خوب تشکر میکنم

    به امید دیدار مجدد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای: