کتاب الکترونیکی «من می توانم آینده مالی شما را پیشگویی کنم»

پیشگویی آینده مالی نیاز به قدرتی ماورائی ندارد!

  • آیا تا کنون سعی در پیشگویی آینده‌تان داشته‌اید؟!
  • آیا دوست داشتید ابزاری در دست‌تان بود که امکان پیشگویی آینده مالی‌تان را به شما می‌داد؟
  • آیا تا کنون فکر کرده‌اید که متخصصان چگونه به پیشگویی آینده وضعیت آب و هوا می‌پردازند؟!
  • چه قدرتی باعث شده تا دانشمندان بتوانند به راحتی به پیشگویی آینده اتفاقاتی مانند خورشید گرفتگی بپردازند؟
  • به نظر شما  پیشگویی آینده نیاز به توانایی خاص یا یک قدرت ماورایی دارد؟

تقریبا این موضوع برای همه ما موضوعی تحریک کننده است که سعی کنیم به قدرتی ماورایی دست بیایم که بتوانیم به پیشگویی آینده‌مان بپردازیم. ما دوست داریم بدانیم چه اتفاقاتی در آینده در انتظار ماست. به همین دلیل سعی می‌کنیم از راههای مختلف به پیشگویی آینده‌مان دست یابیم.

در این کتاب  استاد عباس منش به عواملی می پردازد که شناختِ دقیقِ آنها به شما قدرت پیشگویی آینده مالی‌تان را می‌دهد!

استاد عباس منش در این کتاب به شما تأکید می‌کند که پیشگویی آینده مالی یا پیشگویی آینده‌تان در سایر جنبه‌ها، نیاز به یک قدرت ماورائی ندارد، وقتی که قواینن حاکم بر جهان را می‌دانید! 

زیرا خداوندی که این جهان را آفریده است، خدای قانون‌هاست. او قوانینی بر جهانش حاکم ساخته و هرگز از قوانین خود عدول نمی‌کند. به همین دلیل است که ما می‌توانیم با جزئیات تمام، به پیشگویی آینده وضعیت زمین، تعداد خورشید گرفتگی های سالیان آینده پرداخته و حتی زمان و مکان دقیق وقوع این اتفاقات را نیز مشخص کنیم.

زیرا وقتی یک چیز قانون می شود یعنی یک نتیجه قابل تکرار دارد. یعنی هر فردی در هر جایی آن‌را انجام دهد، باز هم همان نتیجه را بوجود می‌آورد.

ما می‌توانیم با درکِ صحیحِ قوانین کیهانی به خودمان، باورهایمان و رفتاری که انجام می‌دهیم نگاه کرده و با دقتِ ۱۰۰%  به پیشگویی آینده‌مان در این موارد بپردازیم!!

بنابراین هر فردی که قدرت درک و فراگیری قوانین کیهانی را داشته باشد، قدرت پیشگویی آینده‌اش را نیز در تمام جنبه ها خواهد داشت!

در قسمتی از متن این کتاب آمده است:

چرا بعضی افراد به راحتی ثروتمند می‌شوند و برعکس، عده زیادی علی‌رغم تلاش‌های فراوان، فقط قادر به تأمین مایحتاج‌شان‌اند؟!

اساسی‌ترین مسئله‌ای که موجب شروع تحقیقاتِ من در مبحث ثروت گردید، سؤال فوق بود. سؤالی که درگیری ذهنی شدیدی برایم ایجاد کرد و مرا بر آن داشت تا به دقت تمامی عواملِ دخیل در این معادله را جستجو نمایم.

ممکن است برای شما هم این مسئله بوجود آمده باشد که چرا بعضی‌ها بسیار بسیار ثروتمندند در حالی که اکثریتی را مشاهده می‌کنید که با تلاش فراوان و به سختی فقط قادر به زنده ماندن هستند. وقتی در یک محیط کوچک زندگی می‌کنید، فکر می‌کنید محدودیت این محیط و عدم دسترسی به امکاناتی که در شهرها و کشورهای پیشرفته وجود دارد، ممکن است عامل چنین تفاوتی باشد.

اما زمانی که از مرزها فراتر رفته و سایر نقاط جهان را می‌بینید، متوجه می‌شوید که این مسئله مانند یک اپیدمی در سراسر جهان اعم از کشورهای پیشرفته‌ای مانند آلمان تا کشورهای امن و ثروتمندی مانند سوئیس تا کشورهایی مانند اتیوپی، سومالی و … دیده می‌شود.

بنابراین من در تحقیقاتی گسترده در مقیاسِ جهانی، تمامی عواملی را که افراد در ثروتمند بودن یا فقیر بودن، دخیل می‌دانند را از جنبه‌های متعددی مورد مطالعه و بررسی قرار دادم. عواملی چون: سن، تحصیلات، جنسیت، استعداد، سرمایه اولیه، موقعیت جغرافیایی، زندگی در کشوری خاص و هر عاملِ دیگری که بتوان آن‌را در روند ثروتمند شدن دخیل دانست.

نتیجه این تحقیقات واقعاً تکان دهنده بود و تلنگری عظیم در زندگی‌ام پدید آورد و جریانی را به راه انداخت تا بخواهم نتایجم را با تمامی افرادی که خواهانِ موفقیت مالی و ثروت هستند، شریک شوم.

 

 

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

203 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «یزدان نظری» در این صفحه: 1
  1. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2637 روز

    بدون شک تمام اتفاقات زندگی ما به‌وسیله‌ی باورهای ما شکل می‌گیره

    این همون جمله‌ی آشنایی هست که استاد عباس‌منش، بارها و بارها در فایل‌های مختلف به عنوان اصلی‌ترین قانون بهش اشاره کردن.

    با این که این جمله رو به دفعات زیادی شنیدیم اما پس چرا هر بار که دوباره در فایلی دیگه میشنویمش، انگار که بار اوله میشنویم؟!

    جواب اینجاست که ما فقط شنیدیم! به میزانی که این جمله رو درک کنیم، به همون میزان هم بهش عمل می‌کنیم و کمتر دچار مشکلات تکراری میشیم.

    شخصاً هربار که این جمله رو میبینم، به درک بهتری از سری قبل میرسم و انگار، تازه دوهزاریم میفته که ماجرا از چه قراره!

    به میزانی که همین قانون یک جمله‌ای رو بهتر درک می‌کنیم، به همون میزان برای دلایل اتفاقات زندگی کمتر به بیرون از خودمون نگاه می‌کنیم و این واقعا آرامبخشه!

    واقعا آرامبخشه بدونی که این مادرت نیست که داره با تو اینطوری برخورد میکنه بلکه این تویی که باعث شدی با تو اینجوری برخورد کنه!

    واقعا آرامبخشه وقتی بدونی میزان درامدت، کیفیت درامدت و نوع شرایطتی که داری رو خودت رقم زدی!

    واقعا آرامبخشه وقتی بفهمی حتی جسمت، در پاسخ به فرکانسهای تو واکنش نشون میده.

    حتی اشیاء اتاقت! اطرافت! دُرُست از لحظه‌ای که شروع کنی به تغییر زاویه دیدت، اشیاء اطرافت هم زیباتر میشن!

    و در کل، هرآنچه در بیرون از تو، در زندگیت داری تجربه می‌کنی، آرایشی از فرکانس‌های درونی تو هستن که به این شکل چیده شدن!

    چه طور میشه باور کرد که این وضعیت مالی من، به خاطر ذهنیت من رخ میده؟!

    باور کن، با به یاد آوردن تجربیات خودت! چنتا شغل عوض کردی؟! اولین کاری که شروع کردی رو یادت میاد؟! میشه گفت سخت ترین کاری بود که تا به‌حال انجام دادی! خب تهش چی شد؟! چی برات موند؟! هیچی!

    کار دومت چی؟! درسته سختی کمتری از کار قبلی داشت، ولی باز هم با وجود اون همه تلاش و زحمت، نتیجه‌ی مالی چندانی برات نداشت.

    کار سوم چی؟! چقدر بابتش تلاش کردی؟! چقدر فکر کردی؟! چقدر تلاش ذهنی و جسمی رو در هم آمیخته کردی؟! اما تهش چی موند؟! بازم نتیجه مالی خاصی نداشت!

    کار بعدی چی شد؟! گفتی اینو دارم تو یه شهر دیگه اجرا میکنم و جواب میده. اما نتیجه چه فرقی کرد با کارهای قبلی؟!

    و کار آخرت به خاطر واضح تر شدن خواستت، شرایط بهتری داشت. از هر لحاظی به ظاهر همونی بود که میخوای، اما خیلی جالبه که این کار هم به طرز خیلی عجیبی از لحاظ مالی نتیجه خاصی برام نداشت! یعنی از هر لحاظ عالی شده بود وهمونی بود که میخواستم ولی نمیدونم چرا باید مدیر مجموعه، شخص به اون محترمی نخواد که حقوق منو بده و بازهم نتیجه مالی از این کار نگرفتم.

    یادت بیار… توی تمام این کارهایی که انجام دادی، کلی زحمت کشیدی و واقعا میشه گفت به بهترین نحو ممکن سنگ تموم گذاشتی! اما چرا این زحمات نتیجه مالی خاصی برات نداشت؟! مگه بهت نگفته بودن که هرچه زحمت بکشی، نون میگیری؟!

    یادت بیار …. توی همه تمام این کارها، فکر میکردی شغل جدیدت مثب قبلی ها نیست و این یکی درامد خوبی داره. اما چی شد؟! حتی در کار آخری به عنوان کارمندی مشغول به کار شدی که قاعدتا باید حقوق بهش پرداخت بشه اما نتیجه چی شد؟! همون مدیر محترم و متشخص در اوج ناباوری، بدون هیچ دلیل خاصی حقوقت رو نداد و بازهم دست از پا دراز تر بیرون اومدی و تو موندی و انبوهی از تجربیات در مشاغل مختلف اما بدون هیچ نتیجه مالی خاصی!

    یادت بیار…. همه نوع شغلی رو امتحان کردی، حتی در شهر دیگه؛ اما باز هم بدون نتیجه مالی بود برات!

    ازت یه سوال دارم؟!

    به نظر خودت چه عاملی باعث شد که اینقدر عجیب، در تمامی این مشاغل سدی از جریان مالی رو در زندگیت حس کنی؟! انگار که دروازه مالی تو بسته شده باشه! چرا؟! حتی در مساغل به ظاهر خوب، حتی در کاری که تو باید از کارفرما پول میگرفتی، ولی هیچی!

    نکنه بازم توقع داری سر یه کار دیگه بری به این امید که این کار متفاوته و میخواد برات پول بسازه؟!

    نه! تو داری راه رو اشتباه میری عزیزم!

    وقتی خودت هنوز باور پیدا نکردی که تمام اون تجربیاتت از مشاغل مختلف به خاطر خودت بوده و هیچ عاملی جز خودت در این ماجرا دخیل نیست، چرا توقع داری نتیجه ی متفاوتی از همون باور قبلی بگیری؟!

    در ضمن، یادت بیار که توی تمامی اون کارها چقدر از جون و دل مایه میذاشتی و اذیت میشدی، پس باید برات بدیهی شده باشه که زحمت کشیدن در کارت، هیجی ارتباطی به میزان دریافتی تو نداره! و صدالبته داره از یک ترمز مخفی بیداد میکنه که تو، در همه‌ی تجربیات کاریت خیلی اذیت میشدی و خیلی زحمت میکشدی! چرا؟! به خاطر کمالگرایی یا به خاطر بی‌نقص بودن کار؟! چه باوری در وجود تو هست که در هر کاری، خیلی خودتو اذیت میکنی؟!

    و ترمز دوم، چه باور محدود کننده ای داری که مثل یک سدِ بتونی جلوی ورود جریان مالی به زندگیت رو گرفته؟!

    بیا این دوتا رو کنار هم بذاریم…

    تو باور داری که در هر کاری، باید به سختی تلاش کنی تا نتیجه خوبی بگیری + و پول به سختی بدست میاد!

    حالا چه خوبه بخوایم نگاهمون رو عوض کنیم. یعنی به دنبال نشانه‌هایی بگردیم که میگه پول میتونه راحت وارد زندگی بشه و برای کار کردن، لازم نیست زجر بکشی.

    در کل …

    برای پول درآوردن لازم نیست زجر بکشی و پول میتونه به راحتی وارد زندگیت بشه.

    ذهنم شروع میکنه به حرف زدن:

    این حرف رو بار اول نیست که میزنی! بارها و بارها گفتی که پول راحت بدست میاد. پس کو؟! چرا هر تجربه ای دارم، پولی نمیبینم؟! چرا هربار میخواست یه کار خوب جور بشه، یه پولی وارد زندگیم بشه، در آخرین مرحله یهو همه چی خراب شد؟! یهو طرف پشیمون شد، یهو طرف پول نداد، یهو … . من با تکرار کردن این جملات قشنگ باور نمیکنم!

    ذهنم حق داره بنده خدا! چرا توقع دارم با تکرار کردن محض این جمله که «پول راحت بدست میاد» توقع دارم جور دیگه ای فکر کنه؟! ذهن، ذهنه! نه گلابی! اون فقط با منطق کار می‌کنه و نه هیچ حرف دیگه ای! حرفای قشنگ تو کتش نمیره! باید قانعش کنی! همونطور که وقتی دادگاه باشی، باید قاضی رو قانع کنی! با دلایل منطقی و سفت و سخت و محکم! اینا خوراک ذهنه!

    اما نگران نباش! حتم دارم خدایی که ترمز رو نشون میده و سمت ترمز هدایتت میکنه، به سمت منطقی کردنش هم هدایتت میکنه.

    این وظیفه ی جهانه که تو رو هدایت کنه به سمت خواسته ها و سوالات! چندبار تا حالا جواب سوالهایی رو گرفتی که یادت رفته یه زمانی سوالات بوده؟!

    چندبار تا حالا به کالاهایی هدایت شدی که یه روزی میخواستی بخری؟!

    تو فقط آرام باش و توقع نداشته باش همین الان دلایل منطقی رو بهش بدی و با یک دکمه ترمز رو برداری! تا آرام نباشی، در مسیر هدایت به سمت خواسته هات قرار نمیگیری! آرام و باش و عجله نکن که او وظیفش هدایت کردنه.

    همین که با تجربیات گذشتت فهمیدی که واقعا مقصر همه چی خودت هستی، یعنی قدم اول رو به خوبی برداشتی. آفرین!

    این سیکل تکراری قطع جریان مالی در تمامی مشاغلی که تجربه کردی، قطعا نشان از وجود یک باور محدود کننده مخفی داره. پذیرش این موضوع خودش 50 درصد کاره.

    تو فقط سعی کن آرام باشی و در مدارش باشی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای: