«حذف» ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

بیش از 2500 جواب به سوال ترمزهای مخفی ذهن برای ساختن ثروت، توسط دوستان ارائه شده که اگر تمام کتاب های موفقیت در تمام اعصار تاریخ را در یک کفه ترازو و آگاهی هایی موجود، در پاسخ های دوستان به سوال این مسابقه را در کفه دیگر بگذاریم، این کفه بسیار سنگین تر و این آگاهی ها بسیار موثرتر، عملی تر، کاربردی تر و منطبق تر با قوانین زندگی است.

امیدوارم به همان بی نقصی ای که توانسته ایم به این سوال جواب دهیم، با همین دقت نیز، این آگاهی ها را در زندگی مان اجرایی نماییم.

بنابراین، توصیه من به همه اعضای خانواده ام این است که برای خواندن این آگاهی ها وقت بگذارند و با کمک این آگاهی ها ذهن شان را از نو برنامه ریزی نمایند.

هدف این سوال و طرح آن در سایت، فراهم نمودن فضایی است برای اعضای این خانواده صمیمی، تا با تفکر به سوال مطرح شده، درک و شناختی را در خود محک بزنند، که در طی استفاده از دوره های مختلف چه در حوزه موفقیت مالی و روانشناسی ثروت و چه در زمینه روابط، عزت نفس، جهان بینی توحیدی، کشف قوانین زندگی و … آموخته اند و این آگاهی ها را اول از همه به خود یادآور و سپس با سایر دوستان خود به اشتراک بگذارند.

بنابراین، هر فردی که دست به چنین جنسی از خودشناسی می زند، راه را برای رشد خودش و پایداری نتایجش هموار می کند.

زیرا، زندگی ای که به وسیله درک این آگاهی ها برای خود می سازید و اتفاقاتی که با اجرای این آگاهی ها در زندگی تان رقم می زنید و تغیراتی که به واسطه این نوع نگرش نسبت به خود و قوانین خداوند، در زندگی تان ایجاد می کنید و میزان رشد ظرف وجودتان به واسطه ی این خودشناسی، سودمندترین و پایدارترین سرمایه گذاری است.

در پاسخ به این سوال، می توانم بگویم:

ریشه این نوع درخواست ثروت از خداوند،(خدایا به من ثروت بده تا بخشی از آن را صرف کمک به دیگران نمایم)، نگاه انسانی به خداوند است. لذا باید یک بار برای همیشه نگاه انسانی به خداوند را کنار بگذاریم و بپذیریم که خداوند مثل یک پادشاه قدرتمند نیست، بلکه یک سیستم است که قوانین خودش را دارد و به قول قرآن، هرگز در سنت خداوند تبدیلی نخواهی یافت. سپس تمام تلاش مان را صرف شناخت این سیستم و هماهنگی با قوانینش نماییم. خصوصاً بزرگترین قانون این سیستم که می گوید:

تمام اتفاقات زندگی ما بازتاب باورها و فرکانس هایمان است و  قرار خداوند این است که ما خالق زندگی خودمان باشیم.

نکته دوم که یکی از مهم ترین و اساسی ترین اصول ورود ثروت به زندگی است و آنقدر مهم است که شاکله دوره روانشناسی ثروت3 بر اساس این اصل مهم بنا شده، باور احساس لیاقتِ داشتن ثروت است. اگر تا پایان عمر روی این باور کار کنیم، باز هم کم است. حنی اگر نتیجه تلاش برای ساختن این باور ما را تبدیل به ثروتمند ترین فرد روی زمین نماید، باز هم به معنای ساختن کامل این باور نیست بلکه به معنای درک بهتر این باور بیشتر از دیگران است!

دوره روانشناسی ثروت3 بهترین مشاور و راهنما برای ساختن این باور در شماست. این دوره در زمانی آماده شد که به شدت متمرکز بر ساختن این باور بودم و نتیجه همانقدر تلاش برای ساختن این باور، به میزانی ثروت و رونق در کسب و کارم جاری ساخته، که به معنای واقعی کلمه این موضوع را که می گویند: “فلانی دست به خاک می زند، طلا می شود”، را تجربه کرده ام.

در آن برهه به شدت متمرکز بر مطالعه کسب و کارهای موفق و رابطه این موفقیت با نحوه تفکر صاحبان آن کسب و کارها بودم. در تمام آن موفقیت ها، بدون استثناء ردپای باور احساس لیاقت، به وضوح دیده می شد و این اصل آنقدر پر رنگ بود که تصمیم گرفتم این دوره را برای افرادی آماده کنم که عاشق داشتن کسب و کار شخصی خودشان هستند تا به آنها کمک کنم، کسب و کار شخصیِ پر رونق خود را داشته باشند.

در واقع، دوره روانشناسی ثروت 3، گرانبهاترین سرمایه اولیه برای شروع کسب و کار  و گرانبها ترین سرمایه در گردش برای چرخیدن چرخ کسب و کار شماست. زیرا آموزش های این دوره مثل خون، کالبد کسب و کار شما را به معنای واقعی کلمه تغذیه می کند.

ایجاد باور احساس لیاقتِ داشتنِ ثروت که شاکله آموزش های دوره روانشناسی ثروت3 است، رهبر کسب و کار شما می شود. پس هرچه این باور را قدرتمند کننده تر بسازید، رهبر لایق تری می آفریند.

رهبری که با یک ایده ساده، می تواند بازار را به تسخیر در آورد یا از بازاری به ظاهر بی رونق، ثروت های بسیار بسازد.

اینکه در چه مسیری قرار بگیرید، چه ایده هایی را اجرا کنید، دست روی چه محصول یا خدماتی بگذارید، چه نحوه بازاریابی یا تبلیغاتی داشته باشید و … همه و همه، جزئی از هدایت های این باور درباره کسب و کار شماست و به دست این باور شکل داده می شود.

اگر تا این حد بر ساختن این باور تأکید دارم، به این دلیل است که یقین دارم تا این باور ساخته نشود، به مسیر آن ایده ها، راهکارها، شرایط، افراد، بازارها، مشتری ها، کارمندان و … که موفقیت کسب و کار را به همراه دارد، راهی ندارید!

زیرا مشکل عدم رونق در یک کسب و کار، نوع آن کسب و کار نیست. هر کسب و کاری پتانسیل ساختن بی نهایت ثروت را دارد. خواه آشپزی و خیاطی باشد، خواه طراحی و آموزش باشد و خواه تولید خودرو و اختراعات و … . نگاه شما به کسب و کارتان و میزان احساس ارزشمندی نسبت به خودتان و کسب و کارتان، میزان سود و رونق آن را تعیین می کند  و کسب و کار شما در مدارِ نتایجی قرار می دهد که حتی اگر همه تجربه متخصصان زبده و تحلیلگران تراز اول بازار را به خدمت می گرفتید، قادر به ایجاد این نتایج نبودند.

کل داستان این است که چقدر می توانید آگاهی های این دوره را در کسب و کارتان اجرا کنید؟!

زیرا اصلاً مهم نیست چقدر تجربه یا سرمایه اولیه یا تخصص دارید! وقتی این باور را می سازید و این ساختمان را از نو بنا می کنید، جهان طبق قوانینش به این باورها جواب می دهد و دستان خداوند به شکل افراد متخصص و با تجربه وارد کسب و کارتان می شوند و حتی تمام کارهای قبلی تان نیز به ثمر می نشیند، محصولی که آنهمه زمان صرف تولیدش کرده بودید، پرفروش می شود، بازارهای جدیدی از همان موقعیت های همیشگی برایتان ساخته می شود و گویی همه جهان دست به دست می دهد تا رونق بیشتری وارد کسب و کارت نماید و در یک کلام همانند من و افراد زیادی که این آموزش ها را به کار بسته اند، این جمله را که “دست به خاک می زنید طلا می شود” را با تمام وجودتان تجربه می کنید.

زیرا تجربه ثروت و نعمت، روند طبیعی زندگی است. زیرا ذات ما ارزشمند و لایق ثروت و نعمت های بی شمار است و مأموریت دوره روانشناسی ثروت3، بازگرداندن شما به مسیر طبیعی زندگی تان است.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    0MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی «حذف» ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت
    0MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

749 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد ابراهیمی» در این صفحه: 1
  1. -
    محمد ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 3910 روز

    با هر چه عشق میتوان نام تو را نوشت / با هر چه رود میتوان نام تو را سرود

    سپاسگذار خداوندی هستم که منو به این مسیر هدایت کرد.

    استاد شما گفتید که ما خودمونو لایق نمیدونیم و میریم از مثلاً فلان امام میخوایم درخواست ما رو به خدا بگه.

    منم اینجوری بودم اما با استفاده از برنامه های شما بخصوص فایلهایی که در مورد خداوند بود من رو به این نتیجه رسوند که از هر کسی غیر از خدا چیزی بخوام شرک ورزیدم.

    و این موضوع که از فلان امام بخوام یا بریم فلان امام زاده شفا میده از باورهای غلط و از جهل پیشینیان و خودمون بوده.

    مثلاً من در همین مورد با پدرم صحبت میکردم که آقا مگه خدا نیستش که همه کارا رو انجام میده؟ پس چرا ما باید از امامان بخوایم که اونا از خدا بخوان؟

    جواب پدرم این بود:

    اولاً خداوند اونا رو شفیع قرار داده(البته این موضوع رو من ازش اطلاعی ندارم اگه هر کسی که این متن رو میخونه جوابش رو داره ممنون میشم بهم بگه که چنین چیزی هست یا خیر؟)

    دوماً که الان فرض کن که الان تو ماشینو میخوای از من

    اگه به مادرت بگی و اون از من بخواد احتمالش بیشتره بهش سوییچ بدم و اونم سوییچ رو بده بهت یا خودت مستقیم از من بخوای؟

    گفتم خب از مادر بخوام و مادر از تو بخواد احتمالش بیشتره.

    گفت آفرین. دقیقاً همینجوریه که چون اونا از ما به خدا نزدیکتر هستن پس احتمالش بیشتره که خدا درخواست اونا رو رد نکنه.

    این حرفو کی میگه؟ کسی که بیش از ۱۰ بار قرآن رو با معنی و تفسیر خونده، اطلاعات دینیش بالاست،اطلاعات لغات فارسیش بالاست اطلاعات لغات عربیش مناسبه ، معنی و مفهوم شعرهای فارسی رو عالی توضیح میده و…

    میخوام بگم آدم بیسوادی این حرفو نمیزنه. حواستون باشه بچه ها گول این موضوع رو نخورید که چون فلانی اطلاعاتش بالاست در زمینه دینی یا فلانی معلم قرآنه یا فلانی مرجع تقلیده یا فلانی مداح معروف و بلند پایه ای هستش پس اشتباه نمیکنه و حرفاشو دربست بپذیریم.

    همیشه فکر کنید و با منطق چیزیو بپذیرید.

    بگذریم. این باور که از بقیه بخوایم اونا از خدا بخوان ریشه زیاد داره.

    از بچه گی ما دیدیم که پدر و مادرمون نظر کردن که اگه فلان اتفاق بیافته ما در راه فلان امام یه مهمونی برگزار میکنیم در مراسمهای مختلف.

    یا اگه فلان امام منو شفا بده من هر سال پیاده توی دسته راه میرم.

    یا هر سال خرجی میکشم.

    البته بعضیا که درجه توحیدشون بالاتره میگن در راه خدا فلان چیزو نذر میکنیم.

    یا مثلاً بارها رفتیم مجالس عزاداری و گفتن ما سگ فلانی هستیم. ما غلام فلان امام هستیم. ما نوکر فلان امامیم. فلان امام ارباب ماست. و….

    یادمه که چند سال پیش رفته بودم هیئت (البته دیگه نمیرم) و طرف سخنرانی میکرد. این هیئت دو سال پیش یه مداح داشت که رفت سوریه جنگید با داعش و شهید شد و جز شهدای مدافع حرم شد.

    یادمه سخرانه اینقدر آب و تابش میداد و حتی میگفت شهدا باید ما رو شفاعت کنن و گرنه کارمون ساختس.

    میگفت میریم‌ اون دنیا و میگیم شهید فلانی میشه ما یه دقیقه بیایم جای تو و… و اون میگه نه….(با لحن غمناکی گفت این نه رو) و یکسری زدن زیر گریه.

    یا میگفتن فلان دعا نویسه کارش خیلی درسته بریم پیش اون و دعا بنویسه کارمون راه بیافته.

    من خودمو یادمه که برام تا دلت بخواد مادرم دعا گرفته بود.

    تعدادیش همراهم بود ، تعدادیش توی بالشم و تعدادیشم توی خونه.

    یادمه که منو بردن پیش یه دعا نویس و حدود ۲۰ تا دعا نوشت و گذاشته بود داخل یه مشما و گفت یه کمربند درسته کنم و اونا رو ببندم به کمرم????

    گفتم یا پیغمبر من نمیتونم

    واسه همین اینا رو تقسیم کردن و هر کدوم رو یه جایی گذاشتن.

    بعضی وقتا که خسته میشدم این دعاها رو با خودم حمل کنم به پدرم میگفتم حالا چی میشه من اینا رو با خودم نداشته باشم و یادمه با فریاد میگفت اگه تا حالا همراهت نبود این دعاها مُرده بودی.

    اینو کی میگه؟ کسی که اطلاعات قرآنیش بالاست.

    خلاصه آقا من که با استاد آشنا شدم و فایلای رایگانو گوش کردم گفتم خدا برای اینکه از من حفاظت کنه نیازی به آویزون کردن این دعاها نداره.

    دعاها رو درآوردم و انداختم کنار و از اون موقع تا الان حتی یک اتفاق ناگوار برام نیافتاد.

    اینم از داستان من.

    و اما میخوام بگم ما بمباران شدیم با این چیزها و به قول استاد خدا رو دارای ویژگی های انسانی میبینیم.

    شاد و پیروز و ثروتمند باشیم و ایشالا منم زودتر برم آمریکا پیش استاد.

    اونجا لایو اینستا میزارم با استاد، همه مستقیم استادو ببینید و سوالاتتونو بپرسید????

    استاد سرمو میزنه اونوقت???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: