بیش از 2500 جواب به سوال ترمزهای مخفی ذهن برای ساختن ثروت، توسط دوستان ارائه شده که اگر تمام کتاب های موفقیت در تمام اعصار تاریخ را در یک کفه ترازو و آگاهی هایی موجود، در پاسخ های دوستان به سوال این مسابقه را در کفه دیگر بگذاریم، این کفه بسیار سنگین تر و این آگاهی ها بسیار موثرتر، عملی تر، کاربردی تر و منطبق تر با قوانین زندگی است.
امیدوارم به همان بی نقصی ای که توانسته ایم به این سوال جواب دهیم، با همین دقت نیز، این آگاهی ها را در زندگی مان اجرایی نماییم.
بنابراین، توصیه من به همه اعضای خانواده ام این است که برای خواندن این آگاهی ها وقت بگذارند و با کمک این آگاهی ها ذهن شان را از نو برنامه ریزی نمایند.
هدف این سوال و طرح آن در سایت، فراهم نمودن فضایی است برای اعضای این خانواده صمیمی، تا با تفکر به سوال مطرح شده، درک و شناختی را در خود محک بزنند، که در طی استفاده از دوره های مختلف چه در حوزه موفقیت مالی و روانشناسی ثروت و چه در زمینه روابط، عزت نفس، جهان بینی توحیدی، کشف قوانین زندگی و … آموخته اند و این آگاهی ها را اول از همه به خود یادآور و سپس با سایر دوستان خود به اشتراک بگذارند.
بنابراین، هر فردی که دست به چنین جنسی از خودشناسی می زند، راه را برای رشد خودش و پایداری نتایجش هموار می کند.
زیرا، زندگی ای که به وسیله درک این آگاهی ها برای خود می سازید و اتفاقاتی که با اجرای این آگاهی ها در زندگی تان رقم می زنید و تغیراتی که به واسطه این نوع نگرش نسبت به خود و قوانین خداوند، در زندگی تان ایجاد می کنید و میزان رشد ظرف وجودتان به واسطه ی این خودشناسی، سودمندترین و پایدارترین سرمایه گذاری است.
در پاسخ به این سوال، می توانم بگویم:
ریشه این نوع درخواست ثروت از خداوند،(خدایا به من ثروت بده تا بخشی از آن را صرف کمک به دیگران نمایم)، نگاه انسانی به خداوند است. لذا باید یک بار برای همیشه نگاه انسانی به خداوند را کنار بگذاریم و بپذیریم که خداوند مثل یک پادشاه قدرتمند نیست، بلکه یک سیستم است که قوانین خودش را دارد و به قول قرآن، هرگز در سنت خداوند تبدیلی نخواهی یافت. سپس تمام تلاش مان را صرف شناخت این سیستم و هماهنگی با قوانینش نماییم. خصوصاً بزرگترین قانون این سیستم که می گوید:
تمام اتفاقات زندگی ما بازتاب باورها و فرکانس هایمان است و قرار خداوند این است که ما خالق زندگی خودمان باشیم.
نکته دوم که یکی از مهم ترین و اساسی ترین اصول ورود ثروت به زندگی است و آنقدر مهم است که شاکله دوره روانشناسی ثروت3 بر اساس این اصل مهم بنا شده، باور احساس لیاقتِ داشتن ثروت است. اگر تا پایان عمر روی این باور کار کنیم، باز هم کم است. حنی اگر نتیجه تلاش برای ساختن این باور ما را تبدیل به ثروتمند ترین فرد روی زمین نماید، باز هم به معنای ساختن کامل این باور نیست بلکه به معنای درک بهتر این باور بیشتر از دیگران است!
دوره روانشناسی ثروت3 بهترین مشاور و راهنما برای ساختن این باور در شماست. این دوره در زمانی آماده شد که به شدت متمرکز بر ساختن این باور بودم و نتیجه همانقدر تلاش برای ساختن این باور، به میزانی ثروت و رونق در کسب و کارم جاری ساخته، که به معنای واقعی کلمه این موضوع را که می گویند: “فلانی دست به خاک می زند، طلا می شود”، را تجربه کرده ام.
در آن برهه به شدت متمرکز بر مطالعه کسب و کارهای موفق و رابطه این موفقیت با نحوه تفکر صاحبان آن کسب و کارها بودم. در تمام آن موفقیت ها، بدون استثناء ردپای باور احساس لیاقت، به وضوح دیده می شد و این اصل آنقدر پر رنگ بود که تصمیم گرفتم این دوره را برای افرادی آماده کنم که عاشق داشتن کسب و کار شخصی خودشان هستند تا به آنها کمک کنم، کسب و کار شخصیِ پر رونق خود را داشته باشند.
در واقع، دوره روانشناسی ثروت 3، گرانبهاترین سرمایه اولیه برای شروع کسب و کار و گرانبها ترین سرمایه در گردش برای چرخیدن چرخ کسب و کار شماست. زیرا آموزش های این دوره مثل خون، کالبد کسب و کار شما را به معنای واقعی کلمه تغذیه می کند.
ایجاد باور احساس لیاقتِ داشتنِ ثروت که شاکله آموزش های دوره روانشناسی ثروت3 است، رهبر کسب و کار شما می شود. پس هرچه این باور را قدرتمند کننده تر بسازید، رهبر لایق تری می آفریند.
رهبری که با یک ایده ساده، می تواند بازار را به تسخیر در آورد یا از بازاری به ظاهر بی رونق، ثروت های بسیار بسازد.
اینکه در چه مسیری قرار بگیرید، چه ایده هایی را اجرا کنید، دست روی چه محصول یا خدماتی بگذارید، چه نحوه بازاریابی یا تبلیغاتی داشته باشید و … همه و همه، جزئی از هدایت های این باور درباره کسب و کار شماست و به دست این باور شکل داده می شود.
اگر تا این حد بر ساختن این باور تأکید دارم، به این دلیل است که یقین دارم تا این باور ساخته نشود، به مسیر آن ایده ها، راهکارها، شرایط، افراد، بازارها، مشتری ها، کارمندان و … که موفقیت کسب و کار را به همراه دارد، راهی ندارید!
زیرا مشکل عدم رونق در یک کسب و کار، نوع آن کسب و کار نیست. هر کسب و کاری پتانسیل ساختن بی نهایت ثروت را دارد. خواه آشپزی و خیاطی باشد، خواه طراحی و آموزش باشد و خواه تولید خودرو و اختراعات و … . نگاه شما به کسب و کارتان و میزان احساس ارزشمندی نسبت به خودتان و کسب و کارتان، میزان سود و رونق آن را تعیین می کند و کسب و کار شما در مدارِ نتایجی قرار می دهد که حتی اگر همه تجربه متخصصان زبده و تحلیلگران تراز اول بازار را به خدمت می گرفتید، قادر به ایجاد این نتایج نبودند.
کل داستان این است که چقدر می توانید آگاهی های این دوره را در کسب و کارتان اجرا کنید؟!
زیرا اصلاً مهم نیست چقدر تجربه یا سرمایه اولیه یا تخصص دارید! وقتی این باور را می سازید و این ساختمان را از نو بنا می کنید، جهان طبق قوانینش به این باورها جواب می دهد و دستان خداوند به شکل افراد متخصص و با تجربه وارد کسب و کارتان می شوند و حتی تمام کارهای قبلی تان نیز به ثمر می نشیند، محصولی که آنهمه زمان صرف تولیدش کرده بودید، پرفروش می شود، بازارهای جدیدی از همان موقعیت های همیشگی برایتان ساخته می شود و گویی همه جهان دست به دست می دهد تا رونق بیشتری وارد کسب و کارت نماید و در یک کلام همانند من و افراد زیادی که این آموزش ها را به کار بسته اند، این جمله را که “دست به خاک می زنید طلا می شود” را با تمام وجودتان تجربه می کنید.
زیرا تجربه ثروت و نعمت، روند طبیعی زندگی است. زیرا ذات ما ارزشمند و لایق ثروت و نعمت های بی شمار است و مأموریت دوره روانشناسی ثروت3، بازگرداندن شما به مسیر طبیعی زندگی تان است.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD0MB24 دقیقه
- فایل صوتی «حذف» ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت0MB24 دقیقه
سلام استاد باورم نمیشه از دیشب تا الان در مورد ثروت دارم دیدگاه میزارم و احساس میکنم باز هم کمه و میخوام بیشتر بنویسم و البته میخوام بیشتر تمرین کنم و فهمیده هام برای خودم مرور کنم.
کامنت دیروزم برای این فایل از دوستان عقل کل بود امروزم از گفته های شما.
استاد فکر کنم این که ما به خدا مثل انسان فکر میکنیم و مادیش میکنیم یکمی برمیگرده به ذات ما چون ما چیزهای مادی رو خیلی بهتر از چیزهای غیر مادی درکشون میکنیم و فکر میکنم اشکالی نداشته که من در گذشته خدا رو انسان گونه میدیدم ولی الان که فهمیدم اینطور نیست باید آگاهانه تلاش کنم روی دیدگاه جدیدم تمرین کنم تا این نگاه سیستمی بیشتر و بیشتر جا بیافته.
درست مثل الان که من میفهمم با سومین بار گوش کردن این فایل سیستمی بودن یعنی چی.
سیستمی بودن اینه که فقط وفقط من هرآنچه که میخواهم یا نمیخواهم آگاهانه یا ناآگاهانه برای خودم رقم میزنم.حالا نقش خدا چیه این وسط؟
خدا خالق این سیستمه و خودش اون اتفاقات شرایط آدم ها راه ها و یا هر چیزیه که در اون مسیر ما برای ما به وجود میاد یا قرار میده تا من به اون خواسته یا ناخواسته برسم.
اون فقط و فقط هدایت میکنه که البته این هدایت اگر در جهت گستر جهان برای خداوند باشه زودتر به نتیجه میشینه و نتیجش لذت بخش تر هست.
استاد اینکه گفتین یکسری افراد حتی لایق نمیدونن خودشون رو که خواستشون رو مستقیم از خدا بخوان ریشش فکر میکنم بر میگرده به همون احساس گناه که خیلی ریشه داره درون ما و ما فکر میکنیم که امامان و پیامبران چون مصون و معصوم از گناه بودن پس هیچ گناهی انجام ندادن و چون گناهی انجام ندادن پاک هستن و خواستشون برآورده میشه. حالا اگر من احساس گناه داشته باشم چون فکر میکنم ناپاک هستک الان پس لیاقت درخواست مستقیم از خدا رو ندارم و میرم سراغ واسطه.
در صورتی که امامان هم مثل ما ذات انسانی داشتم و قطعا خطا داشتن و همینطور خدا در قرآن هم گفته که پیامبر هم مثل ما بوده و مصون از گناه نبوده و بذای گناهان هم خدا داخل قرآن غفور و رحیم شناخته میشه یعنی پاک میکنه اول و بعد رحمت میبخشه این یعنی من اگر الان بخوام میتونم پاک بشم از هر گناهی.
و بازهم این موضوع که جهان واکنش میده به رفتار ما و باورهای ما و هیچ کس دیگه ای براش مهم نیست.اگر خداوند من رو هدایت کرد سمت یک ایده ی پول ساز و این ایده مهارت من رو هم بالا تر برده ولی من تا الان نتونستم ازش درآمدی کسب کنم به خاطر اینه که من اون ایده رو تمرینی میدونم و یه جورایی انگار ارزش قائل نیستم برای کاری که برای اون ایده انجام دادم و انگار ته ذهنم گفته میشه نه این ایده تمرینیه ارزش پول خرج کردن نداره در صورتی که نههههه من علاقم رو گزاشتم، مهم ترین چیز در زندگیم زمانم رو گذاشتم ؛وسیله گزاشتم و لایق این هستم که افراد بیاین و بخرن اون کار رو چون کار های من ارزشمندن و من لایق هستم که برای این همه زمانی که گزاشتم برای اون کار ارزش اون کار رو هم دریافت کنم.
استاد این موضوع اینکه اگر خدا بخواد میشه و اگر نخواد نمیشه هنوز هم در من هست و من متوجه شدم با اینکه میدونم همه چیز فقط منم و خدا هم دخالتی نداره ولی باز هم مثل پیچک این موضوع تو ذهنم چرخیده و چرخیده ولی اگر من باید این رو درک کنم که اگر ایده های من برام پول ساز نیست به خاطر اینه که من اون ایده رو ارزشمند و لایق نمیدونم و یا اون دوره رو خیلی سطحی میدونم و زمانی که میخوام داخلش بزارم رو خیلی خیلی بی ارزش میدونم در صورتی که دارم زمان صرفش میکنم و من لایق این هستم که از این ایده هم درآمد های ملیونی بسازم و به استقلال مالی برسم .من لایق این هستم که همینطوری که الان هستم ثروت کسب کنم از این دوره و لایق این هستم که بتونم از ثروت این دوره دوره ی دوازده قدم رو خریداری کنم.
به میزانی که من خودم رو لایق و ارزشمند میدونم جهان هم بهم پاسخ میده و موقعیت الان من نشون دهندهی میزان احساس ارزشمندی هست که من نسبت به خودم دارم.
من لیاقت داشتن سلامتی ،حس خوب ،درآمد بالا، مهارت منحصر به فرد، مشتری های ثروتمند،دوستان هم فرکانس،امکانات عالی مربوط به حوزه ی مورد علاقم،هدایت الله ،من لایق داشتن عالی ترین ها هستم.
خدایا هزاران بار شکرت که قدرت خلق زندگیم رو در دستان خودم قرار دادی و جهان رو مسخر من کردی تا من خودم خلق کنم هر آنچه که میخواهم.
استاد دیدگاهتون فوق العاده زیبا بود برای موضوع کمک کردن و واقعا خیلی جالبه که افراد ثروتمند روز به روز دارن ثروتمند تر میشن و افراد فقیر فقیر تر میشن و واقعا آدم باید بفهمه که چرا با هزاران هزرار موسسه ی خیریه در جهان و هزاران هزرار خیر چرا بازهم افراد فقیر در دنیا هستن.خدایا شکرت که این کمک ها هم در جهت کمک به خودم هست.
خدایا شکرت که همه چیز توسط خودم داره برام رقم میخوره.
سلام استاد عزیز
از اونجایی که فقط داخل این سایت هست که حرفام درک میشه تجربه ی امروزم رو مینویسم.
استاد من از طریق انجام دوره عزت نفس تا جلسه ی 4 تونستم یک دوره ای رو جذب کنم داخل دانشگاه.دوره ای که آنلاین هستش و من قراره دو تا مهارت در اون آموزش بدم و تمام هزینه ی اینترنت این دوره و حتی وسایل این دوره و بخشی از هزینه ی پرداختی دانشجوها از طرف دانشگاه پرداخت میشه و من فقط باید کار مورد علاقم رو انجام بدم.
خب تا اینجا هر کسییی این شرایط رو میخونه با خودش میگه چه عالی البته که خودمم روز ها به خاطرش شوق داشتم و همینطور به خاطر جسارتی که تو بیان کردن ایدم داشتم و این شرایط برام هست.
خب امروز از صبح عالی بودم و دوباره نشستم و مصاحبه های فرد مورد علاقم رو دیدم و جالبه اون میگفت من اون اوایل نمیدونستم قطعا این قدر قراره مشهور بشم و آزاد باشم بلکه حسش میکردم فقط و تنها کاری که انجام میدادم اون کاری بود که بهش علاقه داشتم و اون ایده هایی که اون حس بهم الهام میکرد رو انجام میدادم.
به همین دلیل و همین باورهای سادست که اون شخص الان ثروتمندترین هنرمند زنده در جهان هست.
من اینا رو دیدم و حسم فوقالعاده بود.قرار بود ساعت3 یک جلسه کوتاه داشته باشم با مسئول دانشگاه تا کار با اون نرم افزاری که قراره باهاش آنلاین دوره رو برگزار کنم رو یاد بگیرم.راستش مشکل صدا داشتم و تا ته جلسه حل نشد این موضوع ولییییییی خود این مسئول یک ایده ای بهم داد و گفت جلسات رو هر موقع که خودت میخوای ضبط کن و برای رفع اشکال کلاس رو برگزار کن اینطوری فوق العاده تر از حتی ایده ی قبلی پیش میره مثل یک راه جدید تر نسبت به اونهایی که فقط راه برگزاری دوره آنلاین رو آنلاین بودن میدونن از جمله خودم!!!
خب داخل این جلسه مسئول مربوطه از من خواست هزینه ها رو کمتر کنم تا افراد بیشتری جذب بشن!
یه جورایی تو این مورد یه باور اشتباه دارم اونم اینه که افراد توی این شرایط که همه میگن از نظر اقتصادی سخته و اینکه قشر دانشجو هست هیچ کسی تقریبا نیست که این هزینه رو برای یادگیری و گرفتن وسیله ها پرداخت کنه.
و این شد که بعد از اینکه از سرگروه کانون هنریمون پرسیدم چند نفر اومدن که ثبت نام کنن برای اولین جلسه ی رایگان و معرفی گفت 2 نفر!
باورتون میشه تو دانشگاهی که جمعیت اون 1000 نفر یا حتی بیشتره فقط دو نفر اومدن و سوال کردن تازه!حتی ثبت نام هم نکردن.
از اینجا میریم داخل قسمت سخت امروزم و البته پر از یادگیری و ایده چون یه تضاده.
من بعد از اون تماس به شدت نا امید شدم و در یک کلام واقعن حس خوبی نداشتم از طرفی زمان پریودیم هم شد و دیگه اوضاع افتضاحتر بود و باور کنین هررر کاری رو امتحان کردم ولی حوصله ی هیچ چیزی رو نداشتم حتی دیدن این فایل ارزشمند رو و فقط یکبار سرسری بهش گوش دادم.
تقریبا از ساعت 4 بعد از ظهر تا الان که ساعت 10 هست من درگیر بودم با خودم که من میدونم این موضوع که تقریبا الان کسی نیومده به خاطر باورهامه ولی نمیدونم چیان و فوق العاده گیج بودم و سردرگم.
تا اینکه گفتم بزار یه بار دیگه امتحان کنم و شانسی زدم رو یکی از قسمت های سریال تمرکز بر روی نکات مثبت و فهمیدم آقا عقل کل ممکنه بهم جوابمو بده.
البته بماند که تو همون چند ساعت دوباره پوستر های این دوره های من رو در داخل پیج هنری دانشگاه استوری کردن و من گفتم اینم از یه فرصت دیگه و حتی الان این ایده به ذهنم اومد که برم و داخل یکی دیگه از پیج های دانشگاه هم تبلیغ بکنم.
خلاصه ی کلام اینکه من رفتم داخل عقل کل و یه سری از جملات رو از دوستان که خیلییی زیاد حس و حالمو تغییر داد در حدی که الان نشستم و با شوق دارم تایپ میکنم رو بهم داده اینجا کپی کردم و میخوام روشون داخل این دیدگاه کار کنم.
البته قبلش میخوام ترمزهام رو بگم چون به شدت داخل مسایل مالی ترمز های زیادی دارم.
خب در مورد این دوره ای که میخوام برگزار کنم یک بار گفتم که فکر میکنم هزینه هام بالاست و خب افراد زیادی به خصوص دانشجو ها شاید حاضر نیستن که این کار رو انجام بدن.
اینقدر به ما گفتن دانشجو بی پوله دانشجو چیز ارزون میخواد که هر چی جنس بنجل و به رد نخوره میشه برا دانشجو؟چرا؟چون دانشجو توان پرداخت نداره.اینو تو هر قدم از دانشگاه که راه بری میتونی بفهمی و بشنویش………با اینکه یه توضیح مختصر در مورد دوران دانشجوییش داد ولی برام خیلی جالب بود که تونسته بود به درآمد میلیاردی بدون سرمایه ی اولیه و همینطور در دوران دانشجوییش برسه.
خب یه نفر تونسته الان دیگه پس منم میتونم این کار رو انجام بدم.
چرا من نتونم حالا ملیاردی هم نه ملیونی درآمد کسب کنم از فعالیت داخل دانشگاه(الان این میزان برام قابل باوره)
خوی میرم سراغ دیدگاه های دوست داشتنی عقل کل:
• خودم میگفتم که امروز که پولی نمیاد دستم چون کار نکردم.
آقا من درآمدی ندارم و در واقع پول توجیبی از خوانوادم دریافت میکنم و تا حدی این باور رو دارم که پول مورد نیاز من فقط و فقط از طریق پدرم بهم پرداخت میشه ولی یه مدتیه که هر زمانی که این فکر میاد اتوماتیک وار میگم نه این رزق خدای منه برای من و پدرم فقط وسیله ی رسوندن این پول بع منه و جالبه بدونید که پول تو جیبی های من نسبت به قبل خیلی زودتر به حسابم واریز میشه و حتی بیشتر از قبل!
• دلایلی که یک مشتری رو قانع میکنه تا از شما خرید کنه ……… هر روز با خودت بگو : من مسئول جذب مشتری هستم
دلایلی که افراد قانع میشن تا تو دوره های من شرکت کنن اینه که من بیشتر از چندین ساله که هر روز تقریبا نقاشی میکشم و علاقه دارم به این موضوع کلی تجربیات جدید دارم داخل نقاشی و حتی ایده ای رو میخوام آموزش بدم که تا الان ندیدم کسی آموزشش بده.
من سعی میکنم دقیقا اون درکی که باعث شده تا این حد حرفه ای بشم رو برای افراد توضیح بدم و این باعث میشه اون فرد یادگیرنده هم اعتماد به نفسش بره بالاتر و هم اینکه بتونه یه مهارت یاد بگیره و از این دوران استفاده بکنه در جهت مثبت و حال خوب و گرفتن انژی و همینطور یکی دیگه از این دلایل اینه که من صادقانه آموزش میدم هر اون چیزی رو که از این حرفه درک کردم.
• خدا همه چیز میشود
خدای من یه انرژیه بارها اینو شنیدم ولی سخته به یک باره باور کردن این موضوع ولی من تلاشم رو میکنم!
خوب وقتی خدای من انرژیه با توجه به اینکه پول هم یه انرژیه و فرکانس مشخصی داری من دوست دارم داخل این فرکانس قرار بگیرم چون لایقش هستم چون من لایق یک زندگی خوب و بی دردسر هستم لایق یک زندگی هستم که هرآنچه که میخوام رو بدست بیارم و این یعنی آزادی من لایق استقلال مالی هستم و میخوام که بدستش بیارم.
• . خدایا شکرت که من روزی مثلا ۱۰۰ هزارتومن پول جذب میکنم
یا خداوند عاشق ثروتمندانه
من با ثروتمند شدن به گسترش جهان کمک میکنم و
این شکرگزاری کردن بدجوری جواب میده من هر چیزیییی رو که میخواستم حتی این سایت رو از طریق شکرگزاری بهش رسیدم پس شکرگزاری میکنم برای اینکه اونقدر تعداد افراد ثبت نامی داخل دوره هام زیاد بوده که مجبور شدم دو تا گروهشون کنم و اون هم دو تا گروه فعال و پویا.
• آدم هایی زیادی هستندکه حاضرن پول پرداخت کنن وازاجناس من استفاده کنن
اینو باید بگم که دیروز یه باور قشنگی از طریق خداوند بهم گفته شد و اونهم این بود که افراد زیادی هستن داخل دانشگاه ما که به نقاشی علاقه دارن ولی حرفه ای نیستن و دوست دارن به صورت حرفه ای ایمن کار رو انجام بدن و از اونجایی که من تا حدی حرفه ای هستم و روز به روز هم بیشتر میشه این موضوع درخواست کننده گان زیادتر هستن برای این دوره و شرکت در اون.
• خیالت راحت مشتری زیاده خریدار هم زیاده اما این که شما نمیتونی ببینی برای اینه که در مدارش نیستی اگر از جملات تاکیدی استفاده کنی حتما در مدار جدید مشتری های فراوون جذب میکنی .
خوب من دلم میخواد مشتری زیاد داشته باشم!کیه که بدش بیاد؟من لایق این هستم که مشتری و درخواست کننده ی زیاد داشته باشم برای کارهام.
1000 نفر داخل دانشگاه ما هستن که شاید تعداد 200 نفری اونها هستن که به رشتشون علاقه دارن و فقط تمرکزشون رو اونه.800 نفر دیگه میمونن حتی اگر بگم که 400 نفرشئن از نقاشی کردن متنفرن 400 نفر دیگه میمونن که یه علاقه ی کور کورانه ای به نقاشی داشتن و دنبالش نکردن و یا دوست دارن تو این زمانی که خونه نشینی بیشتر و یکم محدودیت هست سر خودشونو با یه مهارت جدید گرم کنن!
400 نفرنا ،حتی اگر 200 نفر هم باشن در حقیقت و بخوان شرکت کنن یعینی فراوانی یعنی با صفر تومن هزینه تبلیغات تونستم 200 نفر رو مثل آب خوردن خداوند به شرکت تو دورم دعوت کنه و من بتونم اون لذت نقاشی و لذتی که از کارم میبرم رو نشون بدم.یعنی اینقدر درخواست مشتری ها زیاد میشه که ممکنه حتی سیستم الانم هم جوابگو نباشه.یعنی اینقدر این دوره های من دهن به دهن تو دانشگاه میگرده که حتی افراد غیر دانشجو هم تو دو تا شهر بزرک این درخواست رو از من دارن و میخوان که شرکت کنن.
• مثل آب گرم دوش آب افراد میان که در دوره شرکت کنن و ظرفیت ها پر شده.
یه دیدگاه جالبی در مورد ثروت چند وقت پیش یکی از دوستان گفته بود و اون هم این بود که ثروت در این جهان جاریه دقیقا مثل زمانی که الان میخوای بری حمام کی و مطمینی آب گرم هست ثروت هم هست فقط باورش نداریم.
الان هم میگم افراد خیلی خیلی زیادی هستن در سطح ایران که به این دوره نیاز دارن چه به برسه در سطح دانشگاه خودمون.خودمم یکی از اون افراد بودم چون میخواستم کارم رو ارتقائ بدم الان هم بعد از چندین سال باز هم به این ارتقائ نیازدارم و انشالله بهش هدایت میشم.
• مشتریهای ثروتمند من یکی پس ازدیگری از راه میرسند
مشتری های ثروتمند من به راحتی میتونن داخل این وره ها شرکت کنند و با من پیش بیان جلو و تمرین کنن تا بتونم چیز های بیشتری بهشون یاد بدم.
• من درجهانی پراز فراوانی و پراز مشتری زندگی میکنم
-من همیشه در بهترین مکان و بهترین زمان برای فروش اجناسم قراردار
من در جهانی پر از فراوانی از ثروت سلامتی عشق محبت صداقت زندگی میکنم و هر لحظه که اراده کنم هکه یاین ها رو خواهم داشت.
همیشه در بهترین مکان و موقعیت و زمان هستم چون باور دارم الخیر فی ماآوقع اتفاق میافته.
• تخصص من منحصر به فرده است و افرادی که مبالغ بالایی را بابتش پرداخت می کنند بسیار هستند
تخصصم رو من منحصر به فرد میدونم چون حتی یکی از افراد نزدیکم هم نتونستن به همچین موفقیت هایی در تخصصم برسن و تنها یک فرد رو میشناسم که اینطوریه که الان ثروتمندترین هنرمند زنده ی جهانه.چون تخصصم منحصر به فرد هست و میتونم خیلی عالی این تخصص رو آموزش بدم مشتری ها حتی حاضر هستن تا مبالغ خیلی بیشتری رو پرداخت کنن تا به من دسترسی داشته باشن.
• من باور دارم که انسانهای زیادی هستند که عاشقانه برای استفاده از مهارتهای من حاضرند مبالغ بالایی را پرداخت کنند
افراد میان پیش من یاد بگیرن و من چون میتونم به اونها عالی ـموزش بدن در این دوره ا شرکت میکنند.
مثل همیشه حس فوقالعاده ای داره که میتونم حتی در طی نوشتن دیدگاهم هم به جاهای عالی تر هدایت بشم.
دو ساعت پیش بهم گفتن تبلیغات به کل دانشجوها فرستادن!من تبلیغات برام مهم نیست و تمام این تبلیغات رو افراد برام دارن انجام میدن خدایا شکرت.