«حذف» ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

749 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه تیمورلو گفته:
    مدت عضویت: 2549 روز

    سلام جناب عباسمنش عزیز خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم . من روز اول برای حل یه مشکل کوچیک اومدم به این سایت ولی اون مشکل رو کلا فراموش کردم و فهمیدم جهان چه جای زیبا و عظیم و سخاوتمندیه و ما چقدر خواسته ها و افکار محدود داشتیم که خدارو شکر روز بروز هم افکارم در مورد زندگی فعلیم تغییر کرده و هم خواسته هام خیلی وسیع تر شده

    به اون دوستمون هم برای برنده شدن تبریک میگم و در واقع به همه دوستان که نظر دادن تبریک میگم .چون خودمم از خوندن نظراتشون لذت بردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    فریبرز ستوده گفته:
    مدت عضویت: 364 روز

    سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز وهمه دوستان من چند وقتی فایلهای دانلودی رو گوش میدم و از طریق یکی از دوستان نزدیک یک سال است که فایلهای تلگرامی رو گوش میدم وهمه تمرکز من روی گوش دادن فایلها وعملکرد انهاست خدا وند منو هدایت کرده سمت مسیر درست زندگی یکی از کارهایی که این روزها انجام میدم برای باورهای ثروت ساز وحذف ترمزها وقتی نیاز دارم چیزی رو بخرم قیمت رو سوال نمیکنم وبرای اینکه به ذهنم بقبولانم که من لایق بهترینم جنس رو میگیرم وکارت میکشم وبدون توجه به رسید فروشنده با تشکر کردن بیرون می ایم از بهترین میوه ها بدون سوال در مورد قیمتش خودم به اندازه نیاز ودلخواهم دست چین میکنم وکارت میکشم ودر مورد چیزهای دیگه هم همینطور باور دارم من لایق بهترین هستم باور دارم فراوانی هست باور دارم هر چقدر خرج کنم جایگزین میشود باور دارم خداوند بهترین وزیباترین زندگی را برایم میخواهد قبلا قیمت سوال میکردم وترس از کمبود پول داشتم واز میوهها واجناس قیمت پایین میخریدم ولی الان با تغیر باورهایم لذت میبرم از خرید کردن برای هر چیزی به این شکل عمل میکنم جالب اینجاست هر چی خرج میکنم برگشت به زندگیم داره برگت داره پول برام وبا خرج کردن با اعتماد وایمان وباور که من لایقترینم از خرج کردن نمیترسم خدایا شکرت وهر روز سعی میکنم تمرکزم را روی ترمزها بیشتر بگذارم حتی مراقب کلامم هستم بازار کسب وکار عالیه مردم همه پولدارن همه دوست دارن با من کار کنند به من خیروسود برسانند خدایا شکرت که با هر بهانه ای پول وارد زندگیم میکنی از راههای متعدد وشگفت انگیزی پول وارد زندگیم میشود اینها باورهای جدید من هستند واین عبارا تاکیدی رو هر روز بارها تکرار میکنم تا در جان وتنم رسوخ کنم تشکر مجدد از استاد گرامی وهمه دوستان عزیزم ذوق میکنم وقتی میبینم که دوستانم رشد مالی میکنند اگر انها توانستند من هم میتوانم من قدرتها ی زیادی دارم من توانمندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    پریناز گفته:
    مدت عضویت: 2703 روز

    سپاس خدای عزوجل و سلام به استادهمه اعضای هم فرکانس و صمیمی عباسمنش موفقیت و پیروزی و رشد همه تون آرزوم.

    در مورد مسابقه جواب این هست که توی اون درخواست احساس بی ارزشی هست نسبت به خودمون از یه طرف از طرف دیگه حس خود شیفتگی پیدا میشه که من حالا میتونم به فلانی کمک کم که خودش نمیتونه و یه نوع احساس اینکه انگار خدا نمیدونه اگر به ما پولی بده ما باهاش چیکار میکنیم.

    حالا یکم از خودم بگم اینکه خدا چیه ، یادمه اول دبیرستان یکی از بچه های مذهبی این پرسش رو از تک تک همکلاسیهام پرسید. جواب من متفاوت تر بود اینکه خدا یه نیرو یه انرژی یه نور اما از طرفی با تکرار و تلقین و حرفهای پدر و مادرم که مذهبی بودند و تعالیم جامعه توسط مربی و ملا باورهاشون رو به شکل های مختلف توی زندگی بهمون تزریق میکردن به خوردمون میدادن این حس بوجود اومد که خدا هم مثل پدر و مادر ادم میمونه. این حس خیلی بین من و خدا فاصله انداخت. من تو بچگی خیلی با خدا دوست بودم هرچی بزرگتر شدم انگار مناسک و مراسم جای اون احساس بی تکلف رو گرفت.

    یادمه سریال یوزارسیف رو میدیدم اون قسمت که زلیخا که پیر و کور شده بود از عشق یوسف و شنید یوسف داره به شهر میاد رفت جلو بتش بعد تمیز کردن و عود روشن کردن بهش اعتراض کرد که تو برای من چیکار کردی و خدای یوسف با اون چیکار کرد ؟! تو من رو از شوکت و جلال به خفت و خواری رسوندی و خدای یوسف از یتیمی و بیکسی و شوکت و جلال و عزیزی رسوند و بتش رو شکست و به خدای یوسف رو کرد.

    باور کنید دوستان منم با اون فیلم منقلب شدم. اون خدایی که مادر و پدر و معلم و ملا بهم مهرفی کرده بودن که هیچکدام از خواسته هام و نمازهای روزانه و شبانه و چه و چه به جایی نرسیده بود. سجاده رو باز کردم به خدای ذهنی ام گفتم دیگه تورو نمیپرستم میگردم و اون خدای حقیقی رو که یوسف رو به جلال و شوکت رسوند و ابراهیم و به مقام اولالعظمی رسوند پیدا میکنم.

    خداروشکر بعد از مدتی راهنمایی ها شروع شد و من با دنبال کردن علائم به خدای حقیقی نزدیک و نزدیکتر میشم. باورهای اشتباه که باعث شدن گناه کنم درحالی که گمان میکردم درحال جمع کردن توشه اخرتم هستم انقدر هستند که فاصله زیادی بین من واقعی و من حقیقی ام انداخته. هنوز راه زیادی دارم برای تزکیه و پاکسازی از اون همه باور اشتباه که وارد ناخودآگاهمون شده و هنوز باور جدیدی برای جایگزینی اش پیدا نکرده بودم.

    سپاسگزارم از خدا که استاد عباسمنش این فرصت رو در اختیار گرفته و از اونسر دنیا داره آگاهمون میکنه. استاد سرت سلامت. خوب شد فلوریدایی اینجا بودی بعید بود صدات به گوشمون برسه. خداروشکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    محسن اصغری گفته:
    مدت عضویت: 2654 روز

    چقد این جملات مهمه….دمتون گرم استاد بیش از 20 بار استپ کردم نوشتم فکر کردم..خیلی حرفها رو مامیشنویم وشاید چندین بار هم بشنویم ولی به عادت میکنیم به ظاهر واز کنارش رد میشیم اگر ایمان وباور نیاد وسط کد مخربه کارشو شروع میکنه..ممنون استاد آنتی ویروس هامون آپدیت میکنید تا ویروس های جدید رو پیدا میکنیم و کارکرد سیستممون عالی وعالیییتر بشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 3065 روز

    به نام هدایتگر وهاب

    سلام استاد جان سلام به همه دوستای هم فرکانسی

    امروز صبح توی خواب و بیداری داشتم با استاد مشورت میکردم و حرف میزدم گفتن برو مسابقه رفع موانع ذهنی رو نگاه کن و کامنت هارو بخون به همین وضوحی که تو این فایل میگفتن تارسیدم مغازه دانلود کردم و تا دانلود بشه کامنت هارو خوندم احساس عمیقی که در من به وجود اومد راجب اینکه من خالق شرایطم هستم و احساس قدرت عظیمی در من انگار بیدار شد به قول استاد باید چند وقت یک بار این آگاهی ها برامون تکرار بشه هرچند این فایل روقبلا گوش کرده بودم و کامنت هارو هم خونده بودم اما بازم برام تازگی داشت و با ولع عجیبی با جون دل گوش کردم و گفتم حتما کامنت میزارم چون به قول مریم جان حتی بودن درایم فضا ذهن منو تربیت می‌کنه

    اون قسمت که استاد بیرون خونه داشتن صحبت میکردم من محو حرفا و فضا زیبای اطراف بودم و همش با خودم میگفتم عجب ظرف قشنگی استاد دارن عجب خدایی رو برای خودش شکل داده و باور کرده و وارد زندگیش کرده چون محیط اطراف هرشکلی باشه یعنی باور های اپن آدم و خدای اون اون آدم اون شکلی و از اونجایی که استاد هرجا هست زیبایی و عشق و نعمت و ثروته با خودم گفتم ببین زهرا باید یه همچین جنس باور از خدا داشته باشی یه همچین ظرفی یه همچین خدایی منم میخام باید آنقدر عمیق کار کنم روی خودم که منم ظرفی زیبا داشته باشم برای شکل دادن به این انرژی عظیم انرژی که نه زاده شده و نه زاییده از اول بوده و تا آخر هم هست انرژی که فقط از شکلی به شکلل دیگه تغییر می‌کنه انرژی که شکل ظرف من و باور من میشه انرژی که طبق یه سیستم و قوانینی که وضع کرده جهان رو اداره می‌کنه و احساسات بشری نداره انرژی که تمام قدرت در دست اونه و اون هم برای هیچ کس تقدیر محتومی نخواسته و انسان روآزاد گذاشته تا انتخاب کنه تا با باور هرجنبه از این انرژی زندگی خودشو هرطور که باور داره و هرفرکانسی که می‌فرسته تجربه کنه

    سیستمی که سنتش هرگز تبدیل و تغییر نخواهد کرد سیستمی که فقط کافیه قوانینشو بشناسی درک کنی و عمل کنی اونته که همه چیز میشود همه کس را اونوقته که تو میتونی بهشت رو در همین دنیا تجربه کنی و یا برعکس و این نگاه سیستمی چه آرامش عمیقی در انسان ایجاد می‌کنه که دیگه نمیگم اگر فلان کارو انجام بدم خدا مجازاتم می‌کنه و یا بم پاداش میده نگران هر رفتار یه نوع پوشش ویا حرفم نیستم بلکه نگاه میکنم چه خواسته ای دارم و باور مناسب رو می‌سازم و فرکانس مناسب ارسال میکنم و این انرژی به شکل باور های من در زندگی من ظاهر میشه خدایا شکرت

    و اما احساس عدم لیاقت ثروت که آنقدر مخفی و عمیق و ریشه داره که من هرروز توی رفتار و کلامم یه جنبه دیگه از عدم احساس ارزشمندی خودمو کشف میکنم و مات و مبهوت که چه ریشه عمیقی داره این باور من حتی برای داشتن گوشی میگفتم خدایا تو پول کوششی به من بده من قول میدم صبح تا شب باش برم تو سایت یا قرآن بخونم یا کار های خوب انجام بدم توشبکه اجتماعی نرم تا این حد خودمو بی لیاقت میدونستم و همین باعث شد یک سال تمام دور باشم از خواسته ای که به راحتی میشد داشته باشم حالا بره تو مراحل بالاتر و ثروت بیشتر واقعا احساس میکردم که حتما باید به کسی کمک کنم تا لیاقت داشتن پول رو داشته باشم یا اصلا من چه جنبه مثبتی دارم که خدا به من ثروت بده نه درست نماز بخونم نه باحجابم ونه از نامحرم خیلی رو میگرم تازه آرایش هم که می‌کنه پس چه لیاقتی دارم که خدا به من نعمت بده اما ازوقتی دارم یاد میگرم که من همین جوری که هستم ارزشمندم وهمینکن خدا منو خلق کرده و اشرف مخلوقات قرار داده و جهان رو مسخر من کرده من لایق نعمت و ثروت وعشق هستم و دارم به لطف خدا دریافت میکنم البته هنوز شاید بگم یک درصد هم روخودم کار نکردم اما نتایج ازفضل خدا بسیار زیاده و مطمعنم اگر این درک به عمل برسه تو تمام جنبه های زندگی نعمت و ثروت و عشق که سرازیر میشه به زندگی من فقط باید این سد عدم لیاقت شکسته بشه که به قول استاد تغییر باور ها یک شبه نیست و زمان می‌بره ومن باید در این راه ثابت قدم باشم و امیدوارم که فقط جمع آوری اطلاعات نباشه و در عمل ایمان خودمو به این قوانین واین خدا نشون بدم در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند باشد در دنیا و آخرت استاد جان عاشقتم مریم جان عاشقتم ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    شهناز صفري گفته:
    مدت عضویت: 2503 روز

    با عرض سلام خدمت دوستان و استاد عزیزم!من دیشب عضو سایت شدم،خیلی خوشحالم و سپاسگذار خداوندم که منو تو جمعی راه داد تا بتونم بوسیله ی اون بهتر بشناسمش؛ مدتیه که دارم فایلهای رایگان استاد رو با جون و دل گوش میدم،و وقتی دیشب پیام خوشامدگویی استاد رو خوندم اشک شوق تو چشام حلقه زد،ولی وقتیکه استاد سایت رو تکیه گاه معرفی کردند ،یه شرک خفی رو در این کلام حس کردم ،و از خدا خواستم در این مسیری که قدم گذاشتم تکیه گاهم باشه و استاد و سایتش دستی از خدا برای هدایتم ؛

    هر چند از مدت زمان مسابقه گذشته،ولی دوست داشتم در مورد مابقی ترمزهایی که مانع استجابت دعا میشه و سالهاست درگیرشون هستم با شما عزیزان به اشتراک بذارم که شاید کسایی هم درگیر باشن و مثل من الان با طرح سوال این مسابقه متوجه این ترمزها شده باشن:

    من در حال حاضر ۴١ سالمه ،از سن ١٠-١١سالگی عباداتم رو شروع کردم وتا چندی پیش فکر میکردم خیلی انسان با ایمانی هستم،ولی با شنیدن حرفهای استاد متوجه شدم ای دل غافل !!!!

    چقدر تا بحال مشرک و گمراه بودم،امیدوارم خداوند مارو به راه راست هدایت کنه!،

    در سنین نو جوانی که دست به دعا برمیداشتم اغلب دعاهام مستجاب میشد ولی در یک مورد دعام مستجاب نشد که هیچ،از جانب خداوند مجازات سختی هم شدم و اون مرگ پدرم بود چراکه من به درگاه خدا بخاطر وجود پدرم ناسپاسی کرده بودم،آن زمان بود که متوجه شدم ناسپاسی به درگاه خداوند عقوبت سختی داره،یکی دیگر از موانع ذهنی ترس از خواسته هایی بود که فک میکردم ممکنه رسیدن به اونها به صلاحم نباشه،البته تا الان هم به جواب سؤالم نرسیدم ؛و این بزرگترین ترسی بود که مانع طلب حاجتم میشد؛دیگر اینکه طبق آموزه های دینی آموخته بودم که انسان باید قانع باشه ،و قناعت یکی از فضایل اخلاقیست و یکی از خصلتهای بزرگان دین و عرفا قناعت و ساده زیستیه ،و در نتیجه من هم که بدلیل ناسپاسی پدرم رو از دست داده بودم،فکر میکردم اگر از خداوند چیزی طلب کنم دلیل بر ناسپاسی من از نعمتهای کنونی هست،و این نیز یکی دیگر از ترمزهایی بود که من طی سالها درگیرش بودم؛و دیگر اینکه تابع این ضرب المثل بودم که ((هر که بامش بیش برفش بیشتر ،))

    همیشه فکر میکردم هرچه مال و ثروت بیشتر باشه دردسر نگهداری و نگرانی از دست دادنشون هم همیشه همراهشون هست،الان که دارم دقت میکنم میبینم ردّ پای واضح شرک به خدا در این تفکرات هست،چراکه اگه اعتقاد داشته باشیم همه چی متعلق به خداست حتی خودمون ،دیگه جایی برای نگرانی وجود نداره،امیدوارم خداوند راه درست رو به همه نشون بده!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      ندا رنجبری گفته:
      مدت عضویت: 3410 روز

      در یک مورد دعام مستجاب نشد که هیچ،از جانب خداوند مجازات سختی هم شدم و اون مرگ پدرم بود چراکه من به درگاه خدا بخاطر وجود پدرم ناسپاسی کرده بودم،آن زمان بود که متوجه شدم ناسپاسی به درگاه خداوند عقوبت سختی داره..

      دوست عزیز تو این جمله تون حس کردم ردپایی از احساس گناه نهفته ست، مرگ یک روند طبیعی برای این جهان و موجوداتش هست، هیچ گاه تصور نکنید مرگ پدرتون مجازات خداوند به خاطر ناسپاسی شما بوده،سعی کنید این فکر رو از خودتون دور کنید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    مرجان شاد گفته:
    مدت عضویت: 3159 روز

    سلام استاد

    هر بار که فایلها رو گوش می‌کنم انگار یه چیز جدید یاد میگیرم..واقعا چقدر فوق العاده بود این فایل. یکی از پاشنه آشیل های من

    یکی همون احساس لیاقت هست که در مورد امور مالی هنوز پاشنه آشیلم هست.واقعا تا احساس لیاقت نداشته باشی هر چقدرم تلاش ذهنی کنی، هر چقدم رو خودت کار کنی انگار از یه طرف داری گاز میدی اما از یه طرف ترمزو محکم گرفتی..حرکت نمیکنی جلو نمیری..خیلی خیلی باید رو این باور کار کنم و براش وقت بذارم. از طرفی دقیقا هر موقع پولی وارد زندگیم میشه یه احساس گناه و عذاب وجدان دارم که من باید یه مقدار از اینو به اطرافیانم بدم.. مثال بزنم حدود یک ماه پیش یه مقدار پول وارد حسابم شد، از همون لحظه یه حس نگرانی اومد سراغم که اطرافیانت رو ببین فلانی به فلان چیز احتیاج داره، تو الان پول داری و کمکش نمیکنی، تو دیگه کی هستی دختر، اصلا دلت میاد؟ و این حس گناه منو رها نمی‌کرد تا زمانیکه با همین حس رفتم و یه مقدار از اون پولو منتقل کردم به حساب دوتا از اعضای خونوادم. همین که انتقال دادم انگار اون گفتگوهای ذهنی متوقف شد، بعد با خودم گفتم خب چند برابرش برمیگرده. ولی چی شد؟ برکه نگشت هیچ، وضعیت مالیم تو اون ماه و ماه بعدش خیلی بد شد..بعد بکتو دلم به خدا میگفتم، ببین من اومدم پول دادم به فلانی ولی کو، چرا برنگردوندی بهم؟ الان میفهمم که من با حس ترس و کمبود اون پولو منتقل کرده بودم ولی انتظار برگشت چند برابریشو داشتم،با حس نگرانی و عذاب وجدان منتقل کردم ولی وضعیت خرابتر شد… چرا چون اولا من هنوز باور فراوانیم ایراد داره و از یه طرف دیگه و مهمتر از همه خودمو لایق نمیدونستم..که حتی اگه بخوام پولم بدم با حس خوب باشه،با حس اینکه اگه بدم چند برابر بهم برمیگرده، با حس مثبت و عالی..

    خدایا هر بار هر فایلی که گوش می‌کنم تازه باورهای مخربمو پیدا میکنم..

    من لایق بهترین نعمتهای خدا هستم

    من لایق بهترین ماشینم

    من لایق بهترین خونه ام

    من لایق داشتن دوستهای خوب هستم

    من لیاقت بهترینها رو از هر چیزی دارم…

    خدایا شکرت که بازم منو به این مسیر و این فایل هدایت کردی تا منو راهنمایی کنی که بدونم و بفهمم کدوم باورم ایراد داره و خودمو اصلاح کنم.

    ممنون استاد عزیزم بابت آگاهی هایی که به همه ما میدین 🙏🌺🌺🌺🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      مهرناز گفته:
      مدت عضویت: 2615 روز

      سلام دوست عزیزم،از کامنتت لذت بردم،سپاسگزارم

      من هم تقریبا همین مشکل رو داشتم و دارم،با این تفاوت که هر وقت پولی به حسابم میاد یا حتی کسی هدیه ای برام میگیره احساس گناه نسبت به کسیکه پول رو بهم داده پیدا می کنم و اینکه حالا چطوری براش جبران کنم و برم براش چی بخرم و …

      و بخاطر این بی لیاقتی چقدر نعمت هایی رو که بعد از به دست آوردنشون از دست دادم.

      خیلی سعی کردم منطقیش کنم که برای کسیکه به من پول داده خدا چند برابر جبران میکنه یا اینکه اون احساس خوب بخشش رو تجربه کرده و …

      ولی این مسئله در من ریشه دار تر از این حرفهاست.امیدوارم که موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      میترا رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1720 روز

      سلام مرجان عزیزم خیلی عالی به پاشنه آشیلت پی بردی که منم این احساس گناه رودارم سعی میکنم وروی خودم کارمیکنم خدایاشکرت این سایت واین کامنتها یکی ازگنجینه های پرازگنج خداونده که ماافتادیم توش مابایددست پرسیدیم بیرون خدایاشکرت

      خدایاشکرت

      خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    حسنا هیبتی گفته:
    مدت عضویت: 2101 روز

    سلام به دوستای عزیزم

    من سال ۹۶ با دوره قانون آفرینش شروع به آموزه های استاد کردم سال ۹۸ با پیدا کردن رسالتم و عشقم براحتی با ۸ سال زندگی کارمندی و کارم خداحافظی کردم .بعد از اون روابطم با همسرم که همیشه تو چالش بودیم باهم، به لطف خدا عالی شد و کلی نعمت وارد زندگیم شد .الان بار دوم هست که دارم این محصولات دانلودی رو گوش میکنم .همین طور که داشتم کامنت های دوستان رو میخوندم متوجه یه ترمز قوی تو باورام شدم.من بلافاصله بعد از ترک کارم تصمیم گرفته بودم که کسب و کار جدیدم رو شروع کنم اما نمیشد….تا اینکه بعد دو سال متوجه این ترمز قوی توی ذهنم شدم و اونم این بود که چون قبلا شاغل بودم و وقتی برای زندگی شخصی ام نداشتم زندگی خیلی خوبی رو تجربه نمی کردم بخاطر همینم ذهنم ناخودآگاه از شروع کار جدید می ترسید. به‌اصطلاح غلط عموم میگن زنی که دستش رفت تو جیبش دیگه نمیشه برا زندگی روش حساب باز کنی،ترس داشتم از اینکه اگر کار کنم دوباره وقتی برا زندگی شخصی ام ندارم و همه چیز به هم میریزه.

    تصمیم گرفتم این باور غلط ناخودآگاه رو تغییر بدم .

    چند وقت پیش یه پستی راجع به خانم آنگلا مرکل خوندم که نوشته بود ایشون با اینکه چندین ساله رئیس جمهور آلمان هستن اما هر روز صبح خودشون برای همسرشون صبحانه آماده میکنن و همیشه تعطیلات آخر هفته رو در کنار خانواده شون هستن.

    پس میشه یه زن موفق مثل آنگلا مرکل باشی و روابط عالی رو هم در کنار خانوادت داشته باشی

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    محسن روزبه گفته:
    مدت عضویت: 2884 روز

    سلام و درود به همگی و به استاد خوبم

    خیلی خوب بود این فایل ،این فایل ها باعث میشه که ذهن ما همواره آبدیت بشه و برنامه ها و باورها هی قوی تر و قوی تربشه

    دقیقا وقتی که ما باور میکنیم و ایمان و یقین پیدا میکنیم که خداوند ما رو خالق زندگی خویش خلق کرده و همه چیز را به تسخیر ما درآورده که همانند او خلق کنیم ،اون موقع هست که دست بکار میشیم و قدرتمندانه حرکت میکنیم یک مثال جالب هست که خود استاد میگه اگه همین الان خود خدا بگه در اتوبان تهران قم در فلان جا زیر درخت 100 کیلو طلا هست در عمق 1 متری آیا نمیریم ؟؟؟

    با تمام وجود میریم

    داستان این باور هم همینه که خداوند که کلام خداونده وو هیچ شکی در آن نیست با صراحت داره میگه که ما همه چیز به تسخیر انسان درآوریم .دوستان ما خالق زندگی خودمون هستیم ،از محل زندگی ،همسر ،اطرافیان ،درآمد ،مشتریان ،ماشین ،خونه ،حتی غذا ،دوستان ،وکارمندان ،همه چیز و می تونیم اونجوری که دوست داریم خلقش کنیم البته نه یکشبه بلکه با باور .

    از ارزشمند بودن بگم که خیلی عالی ،استاد این قسمت که گفتی بابا فارغ از اینکه قبلا چی بودی و چیکار کردی الان تو بارزش ترین و مقدسترین موجود روی کره زمین هستی یعنی ایول فوق العاده بود ،بخدا هیچ باوری بدون احساس لیاقت نتیجه نمیده ،من قبلا خودمو لایق میدونستم ولی اون نتایج که میخواستم رو نمیگرفتم ،من میدونستم که باید باور لیاقت داشته باشم برای هر چیزی مثلا در کسب و کارم ولی هنوز به شیوه قبل انجام میدادم و ناخودآگاه اینکار رو میکرد اما از وقتی که تعهد دادم به خودم که من انسان بسیار بسیار بارزشی هستم و فوق العاده هستم و خداوند مشتاقتر از منه که من بهترین و عالی ترین باشم و خداوند مشتاقتر از منه که من به خواسته هام برسم و وقت من و زمان من بسیار با ارزشه و من وقتمو و انرژیمو برای اونچیزایی که میخوام یا مشتریان عالی و دست به نقدی که به من سود فراوان میرسانند و با لذت و با عشق ،از همون روز کد تغییر کرد و برنامه جدید جواب داد و باورتون نمیشه وقت نمیکردن که مشتریانو راه بندازم و اینها همه به لطف خداوند بسیار رزاقم به من هست .خدایا شکرت بخاطر این قوانین ثابت

    خدایا توکل به تو و ممنونم

    دوستان یادمون باشه هر نفسی که میکشیم یعنی خداوند هوامو نو داره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      مصطفی پوری گفته:
      مدت عضویت: 1993 روز

      محسن جان خیلی الماس گونه بااین نوشته هم خالق بودن زندگی را دوباره درباورم درخشوندی و هم من بااین جمله واقعا ازخود بی خود میشم که خالق زندگی خودم هستم چون این خود توحیده و رها میشی از همه و وصل میشی به رب العالمین… و باورهای لیاقت در مورد کسب و کارت بینظیره منم از باورهای خوبی که نوشتی استفاده میکنم..یعنی وقتمو صرف باارزشها کنم که بالاترین نرخ سود را به من بده..سپاس بابت کامنتت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مجتبی رستمی گفته:
    مدت عضویت: 3302 روز

    سلام و عرض ادب و احترام دارم خدمت دوستان هم فرکانسی عزیزم و استاد عباس منش گرانقدر

    خداوند بزرگ را هزار مرتبه شکر میکنم بابت مسیری که هدایتم کرده و میدونم که این مسیری که دارم مسیر خوشبختی و ثروت و موفقیته

    امروز اتفاقی خانمم یه دفتر آورد که یه برگه از توش بکنیم و یادداشت بنویسیم روش

    دفتر رو باز کردم و دیدم متعلق به برج ۲ پارسال بود

    به خودم تعهد داده بودم درامدم رو سه برابر کنم

    واقعا برا خودم قابل باور نبود که ۳ماه بعدش به اون مبلغ رسیده بودم و خودم نمی فهمیدم

    الان این مبلغی که دارم برام عادی شده و دارم به سه برابرش فکر میکنم و سعی میکنم موانع این مبلغ رو بردارم

    وقتی چشمم به تعهد خودم افتاد خیلی خوشحال شدم الان تو اون شرایط هستم و دارم ازش بی نهایت لذت میبرم

    زندگیم پر از شادی و خوشی و خوشبختی شده

    راستی یه گل پسر دارم که دوماه پیش به دنیا اومده اسمشو گذاشتیم میکائیل

    شکر خدا من و خانوادم فوق العاده سالم و خوب و عالی هستیم

    این اوضاع دلار و مشکلاتی که همه ازش داد میزنن هیچ تاثیری روی زندگی من نداره و به لطف خداوند روز به روز داره بهتر میشه

    اتفاقا درامد من بیشتر هم شده

    امروز تعهد میدم درامدم رو سه برابر کنم

    و بدون شک همونطور که قبلا سه برابر شد الان هم میشه

    واسه همه دوستان و استاد گرانقدر آرزوی موفقیت و سربلندی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: