به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن

چند روزی است که میخواهم فضای تنهایی را داشته باشم و خدا هدایت کند.

جهان همواره باورهایم را به من نشان میدهد و به چیزی که توجه میکنم

از ان جنس بیشتر برایم رقم میزند.

آری باور هایی که ساختم تا به اینجا را جواب داده است . اگر

بیشتر میخواهم باید بیشتر روی خودم کار کنم.

وقتی بپذیرم که تمام اتفاقات زندگی ام بدون استثنا نتیجه ی فرکانس هایم

است اگاهانه تلاش میکنم ورودی هایم را کنترل نمایم.

آری این شرایطی که الان دارم کاملا به دست خودم ساخته شده است و نه هیچ عامل

دیگری به غیر از فرکانس هایم پس این امید در دلم زنده می شود که میتواند

به دست خودم نیز تغییر کند اما چگونه ؟ به وسیله ی کنترل ورودیهای ذهن

و ادامه دادن فرکانس های خالص.

وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم هر وقت احساس بدی داشتم همه چیز بد

پیش میرفت تا اینکه احساسم را مثلا با ورزش خوب میکردم و میدیدم دوباره به طرز

عجیبی همان چیز ها دوباره خیلی بهتر پیش میروند.

و تجربه کردم زیاد زمان هایی که فرکانسم بسیار بالا بود و همه چیز برایم زیبا

بود همه چیز برایم خوشایند بود بابت همه چیز سپاسگزار بودم.

اکنون خداوند برایم شرایطی را مهیا که بتوانم دوره ی روانشاسی ثروت را تهیه

کنم اما قبل از این دوره خیلی برایم مهم است که واقعا قبل از دوره

تعهد جدی بدهم که به هر انچه گفته میشود عمل کنم .

اگر کسی توانسته من نیز میتوانم این ایمان به غیب میخواهد.

واقعا انسان چقدر فراموشکار است .

من به فرکانس های خوبی رسیده بودم اما یک برهه ی کوتاهی را کمتر کار کردم

و همه چیز از یادم رفت.

باورهای جدید رفتار های جدید را باید درخودم دوباره شکل دهم.

آگاه باش دلها تنها با یاد خدا ارام میگیرند.

این خدا ستودنی است که برای حرکت و رسیدن به اهدافم از من حتی

مشتاق تر است و تنها حمایتگر من است.

هر اتفاقی فقط و فقط نتیجه فرکانس ها و باور هایم است.

جهان همیشه باور هایم را به من ثابت میکند.

من به دست خودم به دست فرکانس ها و باور هایم این شرایط را ساخته ام.

پس می توانم شرایط دیگری را نیز بسازم.

من که نتایج متفاوتی میخواهم باید فرکانس های متفاوتی نیز ارسال کنم.

و به ذهنم فقط انچه را میخواهم و به من احساس خوب و ایمان میبخشد بدهم.

همیشه در ذهنم بود که چرا ان فرد توانسته تا به این جایگاه برسد و من نتوانستم.

و همین ابتدا به من تلنگری میزد و مرا حرکت میداد.

تله ی تجارت نا مناسب دیگران نیز همان چیزی است که با ان چیزی که من میخواهم

بسیار متفاوت است .

در هر اتفاقی ذهنم را باید طوری پرورش دهم که قانون را ثابت نماید.

ردپای شرک و توحید را جستجو نماید.

از نماز و صبر کمک بگیر.

وقتی که به خدا توکل می کنم در واقع دارم روی تنها منبع نعمت و قدرت و ثروت جهان حساب می کنم.

و چی از این بهتر و کافی تر . همواره خداوند برایم کافی است.

وقتی با او هماهنگ باشم حتی اگر تمام ادمها نخواهند که من حرکت کنم

این اتفاق نمی اوفتد و برعکس.

آن اوایل قانون فرکانس بسیار مرا حیرت زده می کرد.

مثلا در ارتباط با اشخاصی قرار می گرفتم که دقیقا علایقی مانند من داشتند.

اما الان فقط قانون را تائید میکنم.

جهان همیشه باور های مرا به خودم ثابت میکند.

چیزی که باید یادبگیرم این است که هرگز در مورد انسان های ثرونمند قضاوت نکنم.

انتقاد نکنم و نخواهم با تهمت خلا درونی ام را پر کنم.

زیرا چیزی از ان کم نمی شود من با این کار دارم خودم را از نعمت و ثروت و خداوند دور می کنم.

شرایطی که الان دارم فقط و فقط حاصل فرکانس هایم است.

و تنها راه تغییر شرایط تغییر فرکانس های حال حاضرم است.

خدایا صد هزار مرتبه شکرت که این فرصت ریکاوری رو برام فراهم کردی.

این شرایطی که با این فرکانس ها خلق کردم می تواند انطور که می خواهم خلق شود.

پس خدایا هدایتم کن به سمت نعمت و ثروت.

این دیدگاه ذهن است که در مورد موفقیت افراد قضاوت میکند.

اما دیدگاه من چیز دیگریست.

اگر کسی تواسته پس من هم بدون شک می توانم. من هیچ بهانه ای را نمی پذیرم.

و هیچ چیزم کمتر از بقیه نیست. بلکه توانایی هایم بیشتر است.

امروز کمی خواستم فردی را تحسین کنم و دیدم چه احساس خوبی به من می دهد.

و چه احساسی را به طرف مقابل و چه برانگیختگی.

اری این تمرین و درس دیگر من است.

و به جای قضاوت ادمها را انها را مهر تائیدی بدانم بر باورهایم و فرکانسها.

یعنی به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده تا تو را در مداری هم‌اساس با باورهایت قرار بدهد تا اتفاقات‌، شرایط‌، آدمها و فرصت‌هایی هم اساس با باورهایت را تجربه کنی.

جهان مانند کوهی است که هر چه فریاد بزنم همان را به من باز می گرداند.

این یعنی توجه من زندگی آینده ام را می سازد . اگر به چیزی که می خوام توجه کنم می توانم زندگی دلخواهم را داشته باشم که نشانه اش احساس خوب و هماهنگی با

خداوند است . یعنی در انتخاب هایم باید ملاکم احساسم باشد که آیا این مسیر این فرکانس این کار به من احساس بدی می دهد یا احساس شعف و آرامش درونی؟

این نیز نیاز به ایمان دارد نیاز به دیدن نتیجه و باور کردن دارد یا در کل بگویم نیاز به تکامل دارد.

اینکه احساسم می گوید کاری را انجام بده که منطقی و عقلانی نیست مثل به آب انداختن موسی توسط مادرش یا قربانی کردن ابراهیم

یعنی دیدن و شنیدن این مثالها خیلی می تواند به ما کمک کند بیخود نیست که این کتاب ثابت مانده است و خواهد ماند زیرا قوانین اصلی زندگی

را به زبان ساده شرح می دهد. اگر اینطور است من تنها به چیز هایی که می خواهم توجه می کنم و از چیز هایی که نمی خواهم اعراض می کنم.

که اینهم نیاز به ایمان و توکل دارد. یعنی به فراوانی توحید زیبایی سلامتی عشق توجه کنم و یادم باشد همیشه که نشانه اش احساس خوب است.

باورهایی که ساخته‌ای تا همین جای نتایج را جواب داده است. اگر نتایج بزرگتر و متفاوت‌تری می‌خواهی‌‌، باید باورهای قدرتمندکننده‌تر و متفاوت‌تری بسازی.

آری باور هایی که ساختم تا اینجا را جواب داده این نتیجه ها پس چرا قبلا نبودند درست است که به خواست های الانم نرسیدم اما مهم تر از همه

راهش را یادگرفتم اما پیشرفت کردم و خواسته هایم نیز با من پیشرفت کردند.

آری من دارم شرایطم را رقم می زنم پس بیام به ساختن باور های بهتر متعهد باشم.

همه یک خدا با یک قوانین دارند پس اگر او توانسته، پس من هم می‌توانم!

آری نباید اصلا به تجربه نیز اعتماد کرد و آنرا برای همیشه پذیرفت زیرا آن تجربه نتیجه ی آن فرکانس ها است.

آری باید روی این موضوع خیلی کار کنم که افراد موفق تر از خودم را تحسین کنم

همه چیز ذهنیه همه چیز ذهنیه و تنها چیزی که باقی می ماند ذهن است و گرنه جسم که در حال ترمیم است.

نکته ی دیگری که آموختم و باید حواسم به آن باشد اینکه فقط از ربم پیروی کنم و روی کسی دیگر حساب نکنم.

یعنی همیشه با قلبم گوش کنم و قضاوت نکنم. آره هر فکری را که به من احساس بدی می دهد از هرکس و هر جایی باشد نباید بپذیرم

و هر فکری که احساس خوبی به من بدهد را باید بپذیرم.

چه باور خوبی هر اتفاق خوبی برای بقیه افتاده برای منم می تونه بیوفته.