به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 25

1207 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 2763 روز

    سلام استاد عزیزم

    استاد یک ساله که باشماهستم و همیشه فکر میکردم خب من همه چیز دیگه یاد گرفتم ولی این سفرنامه مثل کلاس ریاضیه سر کلاس معلم توضیح میداد ومثال حل میکرد و همه میگفتیم یاد گرفتیم وای من دیگه همروووو میدونم ولی بعد که میرفتیم خونه و موقع تمرین حل کردن میشد خخخخ میموندیم توش هیچ یادمون نبود

    دوباره مرووور و مرور و مرور حرفای استاد و بعد حل تمرینایی که معلم خودش حل کرده بود تا تازه دستمون راه میوفتاد و میرفتیم تمرینارو حل میکردیم

    و قانونم همینه

    ما فکر میکنیم یاد گرفتیم ولی درواقع باید خوووب بخونیم و تمرین کنیم مثل همون ریاضیه

    باید تمرین کنیم تا موقع امتحان آماده باشیم

    جهان درحال تغییر و امکان نداره اجازه بده ما پیشرفت نکنیم اگه خودمون آماده تغییر کنیم که عاااالی

    اگرم خودمون آماده نکنیم اینقد امتحان میگیره تا یااااد بگیریم و حرکت کنیم و بریم پایه بالاتر

    یادتون که آدم که تجدید میاورد باید شهریور امتحان میداد بعدش آبان بود و اونقدر این امتحان میگرفتن تا اون که تجدید شده نمره خوبی بگیره و بره مقطع بالاتر

    حالا ماها هم همینطور درسای این مدارمون باید یاد بگیریم تا خدا ببردمون مدار بالاتر و تکاملمون باید خوب طی کنیم

    دوستای من هم به خودم میگم و هم کسایی که متن من میخونن هیچوقت و هیچ لحظه نگران این نباش که کی به خواستت میرسی و پس کی ثروتمند میشی و کی به اون آرزوهای خوجملت میرسی

    نگران نباش

    آروم باش و روی باورهات و روی تمرینایی که همین لحظه بهت الهام شده کار کن تمرینات خوب انجام بده مثل دوران مدرسه که نگران نبودیم پس کی میرم دانشگاه هر روز و هر هفته و هر ماه فقط تمرکزمون روی تمرینای همون روز و همون ماه و همون سال بود و ماها قبول میشدیم میرفتیم مقطع بالاتر الانم همونه

    آرامش و مهم ترین رفیقمون تو این مسیر خداوند ازش میخوام به قلبامون آرامش و صبر بده و کمکمون کنه

    ?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2928 روز

    سلام استاد عزیز

    عمین فایل خودش به تنهایی کافیه تا زندگیه ما رو دگرگون کنه . نمیدونید به چه احساس فوق الععاده ای رسیدم وقتی با دیدن این فایل تصمیم گرفتم باورهامو بزرگ کنم

    خیلی بیشتر و اسونتر از قبل باورهای محدود رو در هر زمینه ای پیدا میکنم و اون رو با یک باور بسیار بزرگ و قدرتمند جایگرین میکنم و بی نهایت انرژی و امید می گیرم

    بی نهایت سپاسگزارم و خدارو شاکرم که منو به این مسیر هدایت کرد

    از خداوند سپاسگزارم که چنین افراد بی نظیری چون شما رو خلق کرده

    بهترین ها و شادترین ها و زیباترین ها رو براتون آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2928 روز

    سلام

    روز 24

    وقتی این فایل رو گوش دادم خاطرات مختلفی رو به یاد اوردم

    یادمه که قبلا جواب سونوگرافی که گرفته بودم یه نوع سندرم رو نشون داده بود وقتی که دکتر نتیجه رو دید با لحن بدی با من صحبت کرد و گفت هیچ درمانی نداره وو …. و علاوه بر جملات منفی لحن بیانش هم ناراحتم کرد و من همونجا تا میتونستم گریه کردم. ولی مادرم بهم گفت که مگه اون خداست؟ و ازم خواست اصلا مث دکترا فکر نکنم . من دیگه به مطب اون دکتر برنگشتم بخاطر برخورد بدش ولی اون موقه بخودم قول دادم روزی برگردم و جواب ازمایش هامو که کاملا سالم هستن بهش نشون بدم و بهش بگم که دیگه هیچ وقت جای خدا قضاوت نکنه

    بعد اون روز خیلی تحقیق کردم و همه جا نوشته بود که درمان قطعی نداره و یه مدت دارو مصرف کردم اما کم کم به داروها هم آلرژی پیدا کردم و نتونستم ادامه بدم . داروها رو مجبور شدم کنار بزارم

    یادمه یه روز دعا کردم و چون آنتن دهی گوشیم خودبه خود صفر شد و هیچ وقت اون اتفاق نیفتاده بود، من فکر کردم معجزه شده و اینوئباور کردم. به محض باور معجزه، صد در صد خوب شدم و تا مدتها تمام علائم کامل کامل صفر شد تا شک کردم و با برگشت باورهای محدود اون علائم نه به اندازه قبل ولی دوباره برگشت

    روزایی یادمه که زیارت میرفتم و بخاطر اعتقاداتم که باور داشتم فکر کردم خوب شدم

    علائم 50 تا 80 درصد رفع شده بود ولی هنوز صفر نبود

    بعدا در سایت های غیر ایرانی مواردی رو پیدا کردم که با خام گیاه خواری یا تکنیک های به خصوصی درمان شده بودند و همین که دیدم در دنیا اشخاصی وجود دارند که سلامت خودشون روو بدست آوردند خوشحالم میکرد

    من با قانون جذب آشنایی داشتم بلاخره تصمیم گرفتم سلامتیمو جذب کنم

    یک روز عکسی از یک بدن کاملا سالم رو دانلود کردم و خوب تصویرش رو به ذهنم سپردم هر شب قبل خواب تجسم میکردم که من هم کاملا سالمم و هر روز نیم ساعت ورزش و ده دقیقه رقص رو جز برنامه روزانه م گذاشتم و تنها یه قرص ویتامین مصرف می کردم اون چندماه واقعا از همه نظر سلامتیم بهبود پیدا کرد حتی پوستم عالی شده بود و جوش های صورتم خوب شده بودن انگار جوانتر شده بودم، این چیزی بود که بقیه هم بهم میگفتن

    چند سال گذشت تا پارسال من بخاطر مشکوک بودن به آپاندیس دکتر رفتم مجبور شدم دوباره کلی سونو و ازمایش بدم و وقتی دکتر در مورد سلامت کامل جسمیم اوکی رو گفت من بهش گفتم این امکان نداره. من هنوز کاملا باور نکرده بودم که سلامتیم رو بدست اوردم و باوجودیکه ازمایشات میگفت من کاملا سالم هستم اما هنوز علائمی از بیماریم رو می دیدم

    و جالب که وقتی با خوشحالی به منشی مطب یه دکتر گفتم ببین من خوب شدم و براش تعریف کردم

    او هم گفت از خودت مراقبت کن چون ممکنه دوباره عود کنه و همون باورای محدود

    ولی الان می دونم که اون چیزی که نیاز به مراقبت داره جسمم نیست بلکه باورهامه که باید همیشه ازشون مراقبت کنم

    ……..

    یه مورد دیگه که همین دو روز پیش بود ما به یه جشنی دعوت بودیم یه دخترخانمی موهای فوق العاده زیبا و بلندی داشت وقتی یه نفر ازم پرسید که به نظرت موهای واقعی خودشه من گفتم شک نکن اکستنشن هست . محاله این موهای خودش باشه. اما یه لحظه به حرفم شک کردم

    و از خانمی که تخصصش در ارایش خیلی بیشتر من بود پرسیدم و ایشون گفت که نه کاملا موهای خودشه و مشخصه

    این اتفاق به ظاهر ساده برای من تلنگری شد و بخودم گفتم چرا باید داشتن موهای بلند و زیبا اینقدر برای من غیرطبیعی باشه که انکار کنم

    من باور داشتم که مو از یه مقداری بیشتر رشد نمیکنه. یا موی بلند دچار موخوره و ریزش مو میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ابراهیم حمیدی گفته:
      مدت عضویت: 2794 روز

      سلام دوست عزیزتبریک میگم برای این که هر روز تکاملت را عالی طی میکنی و این باورهای محدود کننده را باز بینی میکنی و افرین به تو که توانستی حماسه زیبا از باورهایت بیافرینی ای از خدا هر روز سلامتی بیشتر و در کنار خانوا ده ات را خو استارم و امیدوارم هر روز خوشبختتر و سعادتمنتر شوی با ثروت فراوان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سلما مصدق گفته:
      مدت عضویت: 2809 روز

      سلام دوست عزیزم فرناز قاعد

      واقعا ازتون ممنونم که این تجربه معجزه آسا درمورد بیماریتون رو به اشتراک گذاشتین٫

      من هم چند سال پیش سونو دادم و مشخص شد که این سندرم رو دارم٫

      اما اون موقع راستش به خاطر نداشتن پول کافی و حوصله کافی پیگیری نکردم با وجود اینکه علائم بیماری هر ماه آزارم میداد٫

      تا اینکه الان که با استاد آشنا شدم و فهمیدم باورهای ما چه قدرتی دارن و باورهای ما تعیین کننده سلامتی و بیماری ما هستن٫، تصمیم گرفتم رو باورام در مورد این بیماری کار کنم٫

      این چند روز اخیر هم مدام با خودم میگفتم اصلا بیماری وجود نداره٫ خدایا شکرت من از سلامت کامل بهره مند هستم٫ یا دعا میکردم به خدا میگفتم خدای عزیز و مهربونم ازت سلامت کامل ۱۰۰% میخوام نه ۹۹/۹% جون تو خود سلامتی هستی٫ و تو بی نهایتی٫ پس ازت بینهایت سلامتی میخوام تا آخر عمرم٫

      الان که کامنت شما رو خوندم ذوق کردم چون این برام یک نشانه بود چون داشتم رو باورام درمورد سلامتی کار میکردم جهان از طریق کامنت شما بهم کمک کرد تا باورامو تقویت کنم٫

      وای خداجونم شکرت که همچین دوستای فوق العاده ای بهم دادی٫٫٫٫

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Farnazq گفته:
        مدت عضویت: 2928 روز

        چقدر خوبه که امروز یه قسمتی از سایت رو کشف کردم و میتونم پاسخ دوستای نازنینم رو بخونم . کلی انرژی و ذوق و انگیزه و باور مثبت و نشونه گرفتم

        سلمای عزیزم چقدر خوشحالم که دوستای هم مسیر و هم فرکانس می بینم و روز به روز تعدادشون بیشتر میشه . براتون آرزوی موفقیت و سعادتمندی و سلامتی دارم خوشحالم که براتون مفید بود

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    غزل بانو گفته:
    مدت عضویت: 3120 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سفرنامه روز بیست و چهارم – بجای کوچک کردن خواسته ات، باورت رو بزرگ کن

    این فایل استاد نکته ها و درس های خیلی زیادی برای من داشت. چون خودمم یکبار اسیر همچین اشتباهی شدم و بجای اینکه به اصل قضیه برای موفقیت توجه کنم درگیر حاشیه ها و عوامل خارجی شدم و در اخر هم هیچ نتیجه ای نتونستم بگیرم.

    حتی درمورد اقای گلزار هم میشنوم که خیلیا میگن ینم بخاطر قیافش و تیپش و هیکلش انقدر معروف شده وگرنه چیزی نداره اما الان من کاملا درک کردم که هر ادمی به هر نقطه ای رسیده چه اوج بدبختی باشه چه قله خوشبختی، فقط و فقط با باروهاش تو اون جایگاه قرار گرفته.

    دیشب داشتم درمورد خودم فکر میکردم که خیلی وقتا چه راحت میام اتفاقات بد زندگیم رو ربط میدم به عواملی بجز خودم ولی هر اتفاق خوبی میفته سریع میگم ایول ببین چه فرکانس خوبی داشتم چه باور خوبی ساختم اما درمورد اتفاقات بد ناخوداگاه میخوام خودمو توجیه کنم که مقصر من نیستم و بخاطر فلان مساله اینجوری شد.

    مثلا یادمه اوایل که خانوادم با من مخالف بودن همش غر میزدم که اینا درک نمیکنن اینا خودخواهن اینا بد اخلاقن اینا متوجه نمیشن و کلا همه چی رو ربط میدادم به نوع رفتار و شخصیت انها. ولی الان کاملا متوجه شدم که من در تمام جنبه های زندگیم خالق هستم اگر انها اون موقع با من برخورد مناسبی نداشتن بخاطر باورها و فرکانس اشتباه خودم بود الان که فرکانسم عوض شده برخوردشون خیلی با من تغییر کرده.

    تصمیم گرفتم از این به بعد خیلی بیشتر در مورد قانون تفکر و تامل کنم و همه چی رو تو زندگیم فقط و فقط به خودم ربط بدم. اینجوری وقتی رفتار بد ببینی عصبانی نمیشی به این فکر میکنی در اثر چه فرکانس و باور بدی اینو جذب کردی. وقتی درامدت پایینه نمیگی مردم قدرت خرید ندارن یا ارزش کار منو نمیفهمن به این فکر میکنی که فرکانس و باور خودت چی بوده که اینو وارد زندگیت کرده. و در هر شرایطی چه خوب چه بد بجای اینکه عامل رو در چیزی به جز خودت جستجو کنی میای تو باورهای خودت دنبال مقصر میگردی.

    خدایا کمکمون کن بتونیم به این اگاهی ها عمل کنیم. الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 65 رای:
    • -
      Farnazq گفته:
      مدت عضویت: 2928 روز

      چه زیبا از طریق کامنت شما متوجه شدم گاهی بدون اینکه متوجه بشم قضاوت های بدی در مورد افراد موفق داشتم ولی اونقدر نا محسوس بودن که خودمم متوجه نبودم. مثلا موفقیت بعضی افراد رو به وصل بودنشون به ارگان ها می دونستم و من برای خودم یک باور شرک امیز درست کرده بودم. یا گاهی رفتار گذشته برخی افراد هنوزم خاطرم می اومد ناراحت میشدم درحالی که همون افراد الان خیلی برخورد زیبا و محترمانه ای با من دارن و من متوجه نشده بودم که من این مدت رو باورها و ارامش خودم کار کردم این نکته برام انگیزه ای شد که فقط خودم رو مسئول زندگی خودم بدونم و این باور رو هرروز پررنگ تر کنم . و در مورد کسب و کار و خرید اصلا فکرش رو نمی کردم من این حرفا رو زدم اما وقتی کامنت شما رو خوندم دقیقا باورهای اشتباهی که امروز به زبون آورده بودم در مورد وضعیت اقتصادی درحالیکه اصلا برام محسوس نبود و اما الان شناسایی شدن.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        غزل بانو گفته:
        مدت عضویت: 3120 روز

        سلام فرناز جان خداروشکر که الله یکتا خیلی دقیق و زیبا و هوشمندانه همه مارو هدایت میکنه و نشانه هارو میفرسته یکی از بدترین آفت ها همین درگیر بودن با عوامل بیرونیه ک باعث میشه در تمام جنبه ها ضعف داشته باشیم چون اینجوری قدرت دست خودمون نیس و کنترل زندگیمون رو دست یه سری عوامل دیگه میبینیم ک کنترلی بهش نداریم دقیقا بخاطر همین موضوع خودم تو بخشیدن افراد و فراموش کردن بدی های آنها برای من واقعا سخت بود چون مدام تو ذهنم نجوای شیطانی میومد ک اون آدم بدیه ب تو بد کرده حقتو خورده و این حرفا. ولی انقد رو ذهنم کار کردم تا باور کنم هیچکسی ب من ظلمی نمیکنه چون زندگیم دست خودمه و هر اتفاقی بیفته بخاطر فرکانس خودمه پس در واقع بخشش هم معنایی نداره چون کسی ب من بد نکرده ک بخوام ببخشم و اگر هم گذشتی میکنم در واقع ب خودم لطف کردم که ذهنم آزاد شده و از درگیری رها شدم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      نعمت اله صادقی گفته:
      مدت عضویت: 2656 روز

      سلام

      قطعا همینطوره بخدا ….

      کافیه قوانین را خوب درک کنیم

      و پیش بریم و پیش برویم ….

      و حرکت کنیم

      یعنی اینجاست که درک می کنم استاد چرا میگن حتی یک رصد هم نباید شک کرد و هرچیزی شدنیه….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        غزل بانو گفته:
        مدت عضویت: 3120 روز

        سلام اقای صادقی عزیز دوست خوب و مهربان و باایمان ???

        کاملا درسته قطعا ایمانی که همراه با عمل صالح (اقدامات لازم و گوش کردن به الهامات و قدم برداشتن در جهت عملی کردن انها) باشه نتیجه میده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2437 روز

    تمام زندگی منو باورهای من می سازند. هیچ عاملی نمی تواند تاثیر بگذارد و باورهای من هستند که زندگی من را می سازند. بله درسته نمی گم که باورهای من روی زندگی من موثر هستند بلکه می گم می سازند. تجربیاتی که از وقتی به دنیا آمده ایم باورهای اکنون من را ساخته اند. تمام اطلاعاتی که از طریق حواس پنج گانه وارد ذهن من شده اند باور های اکنون من را ساخته اند. و زندگی من آینه ی باورهای من است. تمام اتفاقات زندگی من تمام شرایط، آدم ها، میزان درآمد، سلامتی، همسر، و …. آینه ی باورهای من هستند اگر در زمینه ای از زندگی ام اتفاقات و شرایطی را تجربه می کنم که دلخواهم نیست تنها کاری که باید انجام دهم این است که باورهای غلطم را بیرون بکشم و آگاهانه باورهای درست را جایگزین آن کنم. با مصاحبه با افراد موفق، صحبت درباره ی باورهای درست. تکرار آنها تا اینکه این باورهای جایگزین باورهای قبلی شوند و تجربیات جدیدی را در زندگی ام مشاهده کنم. وقتی ثروت یا روابط خوب و هر موفقیتی از هر کسی دیدم این نشانه ای است که به من ثابت کند که موفقیت امکان پذیر است و من هم می توانم به این موفقیت برسم تنها کاری که باید بکنم این است که راهش را پیدا کنم. مثلا اگر استاد عباس منش به این همه موفقیت رسیده پس من هم می توانم. و همش از خودم می پرسم که چگونه؟ تا جهان هستی راهش را به من نشان دهد.

    نکته بسیار مهم : هر کاری که می خواهم انجام دهم قبلش باورهای درست ایجاد کنم و بعد دست به کار شوم. مثلا اگر قرار است که تند خوان شوم باید باورهای درست ایجاد کنم. اگر قرار است که مدرس موفقیت شوم باورهای درست ایجاد کنم. اگر قرار است که ثروتمند شوم باورهای درست ایجاد کنم. اگر قرار است که سایتم را راه بیندازم باورهای درست ایجاد کنم و…..

    هر چیزی که می خوام رو باید اول توی ذهنم بسازم. باید انقدر توی ذهنم ببینم تا باورم بشه و بعد دست به اقدام بزنم.

    وقتی چیزی رو نداری و می خوای داشته باشیش، فقط باید باورهاتو درست کنی.

    تفاوت باورهای درست با باورهای غلط . هر فکری که بهت احساس بدی بده ی باور غلط است. هر اطلاعاتی که بهت احساس بدی بده یک باور غلط رو در ذهنت ایجاد می کنه و باید اونو نشنوی و هر فکری که بهت احساس خوب می ده رو باید روش کار کنی.

    الگوی من استاد عباس منش هست. الگوی من استاد بهرام پور است که وقتی این اساتید توانستند به موفقیت های بزرگ برسن پس من هم می تونم و راهشو پیدا می کنم. مثلا چند وقت پیش می خواستم برای طراحی سایتم از فامیلمون مشورت بگیرم. بعد اینکه با هم صحبت کردیم و فهمید که من می خوام سایت بزنم کلی منو منصرف کرد و انرژی منفی بهم داد و من هم دیگه طراحی سایتم رو کنار گذاشتم. ولی وقتی امروز استاد می گن که بازدید سایت و سئو و … ربطی به نوع قالب و دامنه و … نداره خیالم راحت شد و من هم می خوام کارمو دوباره شروع کنم و مطمئنم روزی سایتم یکی از بهترین سایت های موفقیت خواهد شد. این فامیلمون با وجود اینکه بسیار با استعداد و توانمند است اما هیچ وقت در هیچ زمینه ای موفق نشده و علتش هم این است که بسیار باورهای محدود کننده ای داره و تصمیم گرفته ام که دیگه سعی کنم نبینمش تا باورهای منو هم خراب کنه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    در جستجو خوشبختی گفته:
    مدت عضویت: 2763 روز

    سلاام?

    روز بیستو چهارم سفرنامه:

    صب ک از کلاس بر میگشتم داشتم با خودم میگفتم ب جای کوچک کردن خواسته ها باوراتو بزرگ کن

    برا این بود این ک داشتم میگفتم یعنی اجناسم ارزونتر بگم ک بخرن.

    اومدم خونه دیدم فایل امروز اینه?

    من بخوام مثال بزنم

    یادمه ی پتو میبافتم بهم میگفتن این رنگ فروش نمیره

    منم گفتم ب دلم افتاده فروش میره

    همون روز ک بافت تموم شد فروش رفت و یکی دیگه مث اون هم سفارش گرفتم.

    سربلند باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سمیه حجتی گفته:
    مدت عضویت: 3243 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان مهربانم

    استادجون همه چیز باوره. همه چیز امکان پذیره. همه چیز با نیروی ذهن خلق میشه. من از اون مثالتون که در مورد کشتی کریستوف کلمب زدید خیلی خوشم اومد.

    من از این مثالتون اینو درک میکنم ، همه آرزوها و خواسته های ما از قبل تو جهان هست فقط ما باید باور کنیم، تا اونها را ببینیم.

    من اگه بخوام از رویاهام برای یکسری از آدمها بگم اصلا باور نمیکنن، برای اینکه تو مدارش نیستن، برای اینکه قانون را درک نکردن، برای اینکه نمیدونن که ما با باورها و فرکانس های خودمون هست که زندگیمون را خلق میکنیم.

    مثلا میبینی یه دختری از یک خانواده با وضع اقتصادی ضعیف با پسری خیلی ثروتمند ازدواج میکنه، هیچ کس نمیتونه باور کنه، میگن دختره نه خوشگله، نه پولداره، پسره با چیه این دختره ازدواج کرده. میگن دختره حتما جادو جنبل کرده، شانس آورده. من حالا متوجه میشم که باورها و فرکانسهای اون دختر است که کارش رو انجام میده.

    مثلا میبینی یه مغازه است که نه نور داره نه ظاهر جذابی داره، اما میبینی از صبح مشتری داره تا شب. آدم نمیتونه باور کنه که یه مشتری وارد این مغازه بشه. در حالیکه باورها و فرکانس های مغازه دار هست که مشتری ها را جذب میکنه.

    در پناه خداوند مهربان همیشه سالم باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ابراهیم حمیدی گفته:
      مدت عضویت: 2794 روز

      سلام دوست عزیز خیلی عالی بود جملاتت یک تلنگری برای من بود سپاسگذارم برای اگاهیت و خدا را شکر میکنم چه زیبا گفتی باور به این که از قبل تمام خواسته ها و ارزوهای ما در جهان موجوده و فقط نیاز به باور داره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فریبا دریکوندی گفته:
    مدت عضویت: 2410 روز

    سلام خدمت استاد گرامی? دونه دونه روی خواسته هام تمرکز میکنم خدا را شکر آرام آرام دارن تجلی میشن البته نه با اون سرعتی که استاد فرمودن اما در حدی که تمرین میکنم بدستشون میارم مثلان دیروز یه جذب عالی داشتم بطوریکه خودم از خوشحالی میخندیدم و به دخترم میگفتم دیدی جواب داد? خواسته ام واقعا از راه های بی گمان بدستم رسید الان یاد گرفتم که چطوری تقاضا کنم فقط با تمرین مداوم وفرکانس بالا به اون خواسته میرسیم از این به بعد خودم را برای رسیدن به خواسته های بزرگتر آماده میکنم دیگه راه روش را یاد گرفتم با تعغیر باورها در مدارهای بالاتر قرار خواهم گرفت به یقین رسیدم باور کردم که من هم میتونم به همه ی خواسته هام برسم خدایا سپاسگزارم?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    علی هاشم بیکی گفته:
    مدت عضویت: 2970 روز

    امشب تنها توی خونه اول فایل استاد را گوش دادم و بعد کامنتها را خوندم.

    عید امسال حدود ۹روز به تنهایی رفتم جزیره هرمز و همینطور که استاد در فایل راهنمای عملی دستیابی به آرزوها گفته بود. رفتم تا در تنهایی، خودم را پیدا کنم با یک چادر و یک کوله پشتی.

    فقط زوم کردم روی قسمتهای فایل راهکارهای عملی و چه شبهایی را گذروندم و چه خاطرات زیبایی از اونجا دارم.

    در اون روزها متوجه نشدم که قراره چه تغییراتی و اتفاقاتی بیفته و همه چیز طبیعی و آرام پیش رفت و الان میبینم که درآمدم حدود ۳ برابر شده و الان در روزهای پایانی سال توانستم و میتونم بدهی های خود را پرداخت کنم.

    خیلی میخوام اونجور موقعیتی دوباره پیش بیاد.

    قراره یک هفته ای تنها باشم چون همسر و فرزندانم رفتند مسافرت و من خونه موندم.

    اومدم درس را شروع کردم یعنی برای کنکور ارشد رشته روانشناسی میخوام بخونم. هم فکرم درگیره و هم خیلی دوستان میگن تو برای چی میخوای درس بخونی و یخورده منو میندازن توی شک و دودلی.

    خوشحال میشم اگه دوستان کمکی به من بکنند و دستی از دستان خداوند برای من شوند تا از این دودلی و شک بیام‌ بیرون.

    در پایان سپاسگزار خداوندم بخاطر تمامی خوبیهایی که در حق من داشته.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ابراهیم حمیدی گفته:
      مدت عضویت: 2794 روز

      سلام دوست عزیزم به ندای درونت که خدای توست و با خدای مهر بان و بزرگ در ارتباط است اطمینان کن و به خاطر خودت هرچه بهت الهام میشه انجام بده تو یک جسم نیستی تو یک روح از خدایی که در این جسم قرار گرفته و هر روز وظیفه ماست که روحمان را به تکامل برسانیم رسالتت را پیدا کن و به ارمانهایت جامعه عمل بپوشان تو قسمتی از خدایی خدایی زندگی کن و خالق اتفاقات زندگیت باش و اگر در مسیری هستی که عاشق انجام دادنش هستی بدو ن شک وتردید اقدام کن که پیشرفت تو د ر سایه عمل به الهاماتت و رسیدن به رویاهایت است سربلند شاد و سعادتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    Sayed hosein گفته:
    مدت عضویت: 3161 روز

    به جای کوچکتر کردن خواسته ات باورت را بزرگتر کن .

    یادمه تقریبا دو سال پیش همین موقعها که این فایل بر روی سایت قرار داده شده بود تازه عضو سایت شده بودم و با ذهنی کاملا جنجالی تصمیم به تغییر گرفتم ولی کمتر پیش می آمد که بتوانم چند دقیقه پشت سر هم بر روی حرفهای استاد تمرکز کنم و ذهنم به هر سمت و سویی می رفت من صبحها اول وقت بیدار می شدم و به پیاده روی می رفتم و فایلها را هم گوش می دادم این فایل اولین فایلی بود که من در شروع پیاده روی به مدت چند روز گوش میکردم ولی امروز که باز هم گوشش کردم فقط ی نکته یادم مونده بود و بس .

    من الان که فکر می کنم آن مواقع از لحاظ ذهنی واقعا در مدار خیلی پایین قرار داشتم و ذهنی ایراد گیر و مشکل دار داشتم و حسادت ریشه همه فکرام بود خودم به اشخاص راهکار می دادم ولی موفقیتشان را که می دیدم زیاد خوشحال نبودم همیشه به فکر برترین بودم و لذت بردن از زندگی و کار را از یاد برده بودم هیچ وقت خودم را مقصر هیچ اتفاقی نمی دانستم و با هر اتفاق نادلخواهی مدتها نگران و ناراحت بودم همیشه می گفتم که دیگران باید با من اینطوری رفتار کنن ولی الان همه چیز عوض شده استاد ممنونم

    من الان راستش با افراد خیلی کمی در ارتباط هستم و در تنهایی خیلی راحتترم و حسم خوبه و با دیدن موفقیتهای افراد در هر راستایی که باشد فقط می گویم مبارکت باشه زنده باشی آفرین به خودت ان شاالله هزار برابرشو بدست بیاری استاد تحسین کردن را از شما یاد گرفتم .

    الان با ناخواسته ها یا تضادها خیلی راحت تا می کنم و بعد از گذشت مدت زمان خیلی کمی از یک ناخواسته فورا حرف استاد یادم میاد و به خودم میگم این یک ناخواسته است ببینم خواسته ام چیه ؟ و خواسته ام را روی کاغذ یادداشت می کنم و حسم خوبه که خداوند با این تضادها خواسته هایم را برایم آشکار می کند .

    قبلا که در مغازه ام می نشتم همیشه چشم به راه مشتری بودم با اینکه در اخلاق وبرخورد خیلی عالی هستم و خلاقیتم در انتخاب اجناس و ویترین مغازه خیلی عالیه ولی همیشه نگران بودم نکنه مشتری ناراضی بره و بعدا برنگرده و اجناسم را اکثرا ارزانتر از بقیه می فروختم تا خودم را در بازار نگه دارم تا سقوط کردم و الان با ایمانی که به خودم و خدای خودم دارم تنها و تنها من مغازه پارچه را با یک میلیون تنها یک میلیون شروع و از نو راه اندازی کردم ولی با باورهایی ثروت ساز با برنامه مدون و با ایمان به رب العالمین حسم خیلی خوبه و کارم هم خیلی خوب داره پیش میره و امیدم به آینده ای روشن خیلی خیلی زیاده .

    من این جمله را با قلبم پذیرفتم که تمام اتفاقات و شرایط زندگی حاصل تفکرات و باورهای خودمان است .

    خانم شایسته با این جنبش عالی که راه انداختی به من یکی که خیلی کمک کردی بیست و چهارمین روز سفرمان خیلی عالی بود و هر روز عالی تر از دیروزه ، شما باعث شدی که با برنامه و متعهد تر فایلها را کار کنیم و برای خودمان روزهایی تاریخی و به یاد ماندنی بسازیم .

    در پناه رب العالمین باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: